پرش به محتوا

امام حسین علیه‌السلام

(تغییرمسیر از امام حسین)
امام حسین علیه‌السلام
سومین امام شیعیان
ضریح مرقد امام حسین
نامحسین
نسببنی‌هاشمقریش
کنیهاباعبدالله • ابوالشهداء • ابوالاحرار • ابوالمجاهدین
لقبسیدالشهداءمصباح الهدیثار اللهقتیل العبراتادامه...
زادروز۳ شعبان، سال ۴ق
زادگاهمدینه
محل زندگیمدینه، کوفه
شهادت۱۰ محرم، سال ۶۱ق
قاتلشمر بن ذی‌الجوشن و به نقلی سنان بن انس
محل شهادتکربلا
آرامگاهکربلا، حرم امام حسین(ع)
طول عمر۵۷ سال
والدینامام علی(ع)حضرت فاطمه(س)
همسرانشهربانولیلی ام‌اسحاقرباب
فرزندانامام سجادعلی‌اکبرعلی‌اصغرسکینهفاطمهجعفر
آغاز امامت۲۸ صفر، ۵۰ق
پس ازامام حسن مجتبی علیه‌السلام
پیش ازامام سجاد علیه‌السلام
مدت امامتحدود ۱۱ سال (۵۰ق تا ابتدای ۶۱ق)
نقشصحابی و دومین نوه پیامبر اسلام
فضایلیکی از پنج‌تناصحاب کساءهمراهی با پیامبر در مباهلهآیه اطعامآیه مودتآیه تطهیرسوره فجرحسین منی و انا من حسین...
حضور در جنگ‌هاجنگ جملجنگ صفینقیام امام حسین(ع)
حوادثرحلت پیامبر(ص)شهادت حضرت فاطمه(س)قتل عثمانحکومت امام علی(ع)شهادت امام علی(ع)واقعه کربلا
مخالفانیزید بن معاویه
یاران برجستهعباس بن علیمسلم بن عقیلمیثم تمارمسلم بن عوسجهشهدای کربلاادامه...
حاکمان هم‌عصرمعاویهیزید
احادیث مشهورخطبه در منا خطبه در روز عاشوراوصیت به محمد بن حنفیهخطبه خط الموتنامه به اشراف بصره...
زیارت‌نامهزیارت عاشورازیارت وارثزیارت ناحیه مقدسهادامه...
آثار مرتبطتابلوی عصر عاشوراسینمایی روز واقعهسریال مختارنامه...
آیین مرتبطسوگواری محرماربعین حسینیزیارت اربعینراهپیمایی اربعینعزاداری طویریج...
وابستهقیام توابینقیام مختارتحریف‌های عاشوراحج ناتمامتربت
امامان شیعه
امام علیامام حسن مجتبیامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام حسن عسکریامام مهدی


حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع) (۴ق-۶۱ق) مشهور به امام حسین(ع)، اباعبدالله و سیدالشهداء، امام سوم شیعیان، از اصحاب کِساء و پنج‌تن و از حاضران در ماجرای مُباهله و یکی از اهل‌بیت پیامبر است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است. امام حسین(ع) فرزند دوم امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نوه حضرت محمد(ص) است و پس از برادرش امام حسن(ع) حدود یازده سال امامت شیعیان را بر عهده داشت و در واقعه کربلا به شهادت رسید.

بنابر گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت، پیامبر اکرم(ص) هنگام تولد او از شهادتش خبر داد و نام «حسین» را برای او برگزید. رسول خدا(ص)، حَسَنَین (امام حسن و امام حسین) را بسیار دوست می‌داشت و همه را به دوست داشتن آن دو سفارش می‌کرد. روایت‌های متعددی از حضرت محمد(ص) در فضیلت امام حسین(ع) نقل شده است؛ از جمله آنکه «حسن و حسین سرور جوانان بهشت‌اند» و «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است». همچنین در منابع روایی و زیارت‌نامه‌ها، القاب فراوانی برای امام حسین ذکر شده است که ثارالله، سیدالشهداء و قتیل العبرات و خامس اصحاب کساء از جمله القاب مشهور آن حضرت به شمار می‌روند.

از زندگی سومین امام شیعیان در مدت سه دهه پس از وفات پیامبر(ص)، گزارش‌های اندکی وجود دارد. او در دوره خلافت امام علی(ع) در کنار پدر بود و در جنگ‌های آن دوره شرکت داشت. در زمان امامت امام حسن(ع) پیرو و پشتیبان او بود و اقدام به صلح با معاویه را تأیید کرد. پس از شهادت وی نیز تا زمانی که معاویه زنده بود، به پیمان برادرش وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان کوفه که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، آنان را به صبر تا زمان مرگ معاویه فراخواند.

دوره امامت حسین بن علی(ع) با حکومت معاویة بن ابی‌سفیان هم‌زمان بود. بنابر گزارش‌های تاریخی، امام حسین(ع) در مواردی به عملکرد معاویه سخت اعتراض کرده است؛ از جمله پس از کشته شدن حُجْر بن عَدِی نامه‌ای توبیخ‌ آمیز برای او نوشت و در ماجرای ولایتعهدی یزید نیز از پذیرش بیعت خودداری کرد و در سخنانی در حضور معاویه و دیگران، این اقدام معاویه را نکوهید و یزید را فردی نالایق خواند و خود را سزاوار خلافت دانست. خطبه امام حسین در منا را نیز موضعی سیاسی در برابر اُمویان به شمار آورده‌اند. با این حال، نقل شده است که معاویه مانند خلفای سه‌گانه در ظاهر به حسین بن علی(ع) احترام می‌گذاشت.

پس از مرگ معاویه، امام حسین(ع) بیعت با یزید را مشروع ندانست و با توجه به فرمان یزید برای کشتن او در صورت خودداری از بیعت، در ۲۸ رجب سال ۶۰ق از مدینه به مکه رفت. در مدت چهار ماه حضور در مکه، نامه‌های فراوانی از سوی مردم کوفه برای پذیرش زمامداری دریافت کرد و پس از آنکه فرستاده‌اش مسلم بن عقیل هم‌دلی کوفیان را تأیید کرد، در ۸ ذی‌الحجه، پیش از آنکه از پیمان‌شکنی بعدی کوفیان و شهادت مسلم باخبر شود به سمت کوفه حرکت کرد.

وقتی عبیدالله بن زیاد والی کوفه از حرکت حسین(ع) به سمت کوفه باخبر شد، لشکری به سوی او فرستاد و پس از آنکه سپاهیان حُرّ بن یزید راه را بر او بستند، چاره‌ای نداشت جز آنکه مسیر خود را به سمت کربلا تغییر دهد. در روز عاشورا میان امام حسین(ع) و یارانش با لشکر کوفه به فرماندهی عمر بن سعد جنگی درگرفت که به شهادت امام سوم شیعیان و یارانش انجامید. پس از آن، زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که در آن روزها بیمار بود، به اسارت درآمدند و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند. پیکر امام حسین(ع) و یارانش روز ۱۱ یا ۱۳ محرم، توسط عده‌ای از قبیله بنی‌اسد در کربلا به خاک سپرده شد.

درباره حرکت امام حسین از مدینه تا کربلا، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. بر اساس یک دیدگاه او برای تشکیل حکومت قیام کرد، ولی برخی معتقدند این حرکت برای حفظ جان بود. شهادت حسین بن علی(ع) تأثیر عمیقی بر مسلمانان و شیعیان در طول تاریخ داشته و الهام‌بخش مبارزات و قیام‌هایی بوده است. شیعیان به پیروی از امامان شیعه اهتمام ویژه‌ای به گریه و سوگواری برای حسین بن علی، به ویژه در ماه محرم و صفر دارند. زیارت امام حسین نیز در روایات معصومین مورد تأکید قرار گرفته و حرم او زیارتگاه شیعیان است.

حسین بن علی(ع) افزون بر جایگاهی که در میان شیعیان به عنوان سومین امام و سرور شهیدان دارد، نزد اهل سنت نیز به سبب فضایلی که از زبان پیامبر(ص) درباره او نقل شده و همچنین به دلیل ایستادگی‌اش در برابر یزید، گرامی داشته می‌شود.

مجموعه سخنان و آثار امام حسین(ع)، در قالب حدیث، دعا، نامه، شعر و خطبه در کتاب موسوعة کلمات الامام الحسین و کتاب مسند الامام الشهید گردآوری شده و علاوه بر این، آثار فراوانی در قالب دانشنامه‌، زندگی‌نامه، مَقتل و تاریخ تحلیلی درباره شخصیت و زندگی وی نگاشته شده است.

گاه‌شمار زندگی امام حسین(ع)
۳ یا ۵ شعبان ۴ق تولد[۱]
۷ق نزول آیه تطهیر در مورد اصحاب کساء[۲]
۲۴ ذی‌الحجه ۹ق حضور در مباهله[۳]
ذی‌الحجه ۳۵ ق خواندن خطبه برای مردم پس از بیعت آنان با امام علی[۴]
جمادی‌الآخر ۳۶ق حضور در جنگ جمل[۵]
صفر ۳۷ق حضور در جنگ صفین[۶]
صفر ۳۸ق حضور در جنگ نهروان[۷]
۴۱ق بازگشت از کوفه به مدینه[۸]
۲۸ صفر ۵۰ق شهادت امام حسن(ع)[۹] و آغاز امامت امام حسین(ع)
۵۱ یا ۵۲ یا ۵۳ق.[۱۰] نوشتن نامه اعتراض‌آمیز به معاویه برای کشتن حجر بن عدی و یارانش
۵۸ق ایراد خطبه در منا[۱۱]
۲۶ رجب ۶۰ق احضار به دارالاماره برای بیعت با یزید[۱۲]
۲۸ رجب ۶۰ق خروج از مدینه به سمت مکه [۱۳]
۳ شعبان ۶۰ق ورود به مکه[۱۴]
۱۰ تا ۱۴ رمضان ۶۰ق دریافت نامه‌هایی از سوی کوفیان[۱۵]
۱۵ رمضان ۶۰ق اعزام مسلم به عنوان نماینده خود به کوفه[۱۶]
۸ ذیحجه ۶۰ق خروج از مکه به سمت کوفه.[۱۷]
۲ محرم ۶۱ق ورود به کربلا.[۱۸]
۹ محرم ۶۱ق اعلام جنگ عمر سعد و مهلت خواستن امام[۱۹]
۱۰ محرم ۶۱ق واقعه عاشورا و شهادت امام حسین و یارانش[۲۰]


جایگاه

حسین بن علی(ع) سومین امام شیعیان، فرزند نخستین امام شیعیان و نوه پیامبر اسلام(ص) است.[۲۱] در منابع اسلامی روایات فراوانی درباره فضائل او وجود دارد و شیعیان برایش جایگاه ویژه‌ای قائل‌اند. حسین بن علی در نزد اهل سنت نیز از احترام برخوردار است.

در منابع حدیثی و تاریخی

بنابر روایات شیعه و اهل سنت، حسین بن علی(ع) یکی از اصحاب کساء است،[۲۲] در ماجرای مباهله حضور داشته[۲۳] و به همراه برادرش، مصداق کلمه «ابناءَنا»( پسرانمان) در آیه مباهله هستند.[۲۴] او همچنین یکی از اهل بیت است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است.[۲۵]

امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، با وجود افرادی که از نظر سن بزرگ‌تر از وی بودند، شریف‌ترین فرد از بنی هاشم به شمار می‌رفت. بنا بر نقل یعقوبی، معاویه پس از شهادت حسن بن علی به ابن عباس گفت: از این پس تو سرور قوم خود هستی. ابن عباس در پاسخ گفت: تا زمانی که حسین هست، نه.[۲۶] همچنین گزارش‌هایی از مشورت بنی‌هاشم با حسین بن علی و ترجیح نظر او بر دیگران وجود دارد.[۲۷] نقل شده است که عمرو بن عاص نیز او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست.[۲۸]

در فرهنگ شیعه

امام صادق(ع)
کسی نیست که آبی بنوشد و حسین و خاندانش را یاد کند و قاتلانش را لعن کند مگر آنکه خداوند صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناهش را محو کند و مقامش را صد هزار درجه بالا برد و روز قیامت با قلبی مطمئن محشورش کند.

کلینی، الکافی،‌ ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۹۱؛ ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۱۰۶.

شهادت حسین بن علی در واقعه عاشورای سال ۶۱ق سبب شد شخصیت وی برای شیعیان و حتی غیرشیعیان بیشتر در بُعد حق‌طلبی، شجاعت و شهادت نمایان گردد و دیگر صفات و ویژگی‌هایی که در روایات برای او ذکر شده، تا اندازه‌ای تحت‌الشعاع قرار گیرد.[۲۹] این واقعه دست‌کم از آن جهت که نخستین بی‌حرمتی و تعرض آشکار به خاندان پیامبر(ص) بود، تاثیر عمیقی بر تاریخ و فرهنگ شیعه گذاشت[۳۰] و قیام وی را به نماد ظلم‌ستیزی، پیروزی خون بر شمشیر، امر به معروف و نهی از منکر، ایثار و فداکاری تبدیل ساخت.[۳۱]

تاثیرگذاری شهادت امام حسین (ع) تا بدانجا بود که عده‌ای گمان کرده‌اند شکل‌گیری مذهب تشیع پس از شهادت وی رخ داده است.[۳۲] در طول تاریخ اسلام قیام‌هایی با الگو گرفتن از قیام امام حسین(ع) شکل گرفته که با شعار یا لثارات الحسین بوده است.[۳۳]

ماه‌های محرم و صفر در فرهنگ شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد و به‌خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا و اربعین حسینی، مجموعه آیین‌های گوناگونی در پاسداشت این مناسبت برپا می‌شود.[۳۴] شیعیان به پیروی از پیشوایان دینی، هنگام نوشیدن آب، از تشنگی امام حسین یاد می‌کنند و بر او سلام می‌دهند.[۳۵]

در نگاه اهل سنت

منابع اهل‌سنت احادیث فراوانی درباره جایگاه و فضایل حسین بن علی(ع) نقل کرده‌اند.[۳۶] گذشته از روایات فضائل، مقام امام حسین(ع) در اعتقاد مسلمانان تا حد زیادی برخاسته از آن است که وی در راه خدا از جان و مال و نزدیکان خود گذشت.[۳۷]

در میان اهل‌سنت دو دیدگاه درباره قیام امام حسین(ع) وجود دارد: دسته‌ای آن را نکوهش کرده و بسیاری نیز آن را ستوده‌اند. از جمله مخالفان، ابوبکر بن عربی، عالم قرن ششم اهل‌سنت در اندلس است که در صدد نکوهش اقدام حسین(ع) برآمده و گفته است که مردم به سبب شنیدن احادیثی از پیامبر (درباره جنگ با کسانی که بخواهند امت را متفرق کنند و نیز بر حذر داشتن از داخل شدن در فتنه‌ها)، با حسین جنگیدند.[۳۸] ابن‌تیمیه نیز معتقد است اقدام حسین بن علی(ع) نه تنها موجب اصلاح اوضاع نشد، بلکه به شر و فتنه انجامید.[۳۹]

اقبال لاهوری
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
رمز قرآن از حسین آموختیم
زآتش او شعله‌ها افروختیم[۴۰]

در طرف مقابل، ابن‌خلدون، مورخ قرن نهم قمری اهل‌سنت در اندلس، به سخن ابن‌عربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجودِ امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین(ع) را عادل‌ترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده[۴۱] و گفته است که وقتی فاسق بودن یزید بر همگان آشکار شد، حسین بر خود واجب دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار می‌دانست.[۴۲] شهاب‌الدین آلوسی از عالمان اهل‌سنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابن‌عربی گشوده و این سخن او را دروغ و تهمتی بزرگ شمرده است.[۴۳]

عباس محمود عقاد، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب «ابوالشهداء: الحسین بن علی» نوشته است که اوضاع در زمان یزید به حدی رسیده بود که جز شهادت آن را علاج نمی‌کرد.[۴۴] وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسان‌هایی نادر رقم می‌خورد که برای این کار ساخته شده‌اند و نمی‌توان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونه‌ای دیگر می‌فهمند و چیزی دیگر می‌طلبند.[۴۵] طه حسین، نویسنده اهل‌سنت، معتقد است بیعت نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که می‌دانست اگر با یزید بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید گناه بود.[۴۶]

عُمَر فَرّوخ نیز با تأکید بر اینکه سکوت در برابر ظلم به هیچ وجه جایز نیست، معتقد است ما مسلمانان امروزه نیاز داریم که «حسینی» در میان ما قیام کند و ما را به راه درست در دفاع از حق رهنمون سازد.[۴۷]

نام، نسب، کنیه، القاب

در منابع شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر(ص) نام «حسین» را بر او نهاد.[۴۸] بر اساس روایات، این نامگذاری به فرمان خداوند انجام شد.[۴۹] دو نام حسن و حسین که قبل از اسلام نزد مردم عرب دوران جاهلیت سابقه‌ای نداشت، (ولم يكن يعرف هذا الاسم في الجاهلية)،[۵۰] معادل شَبَّر و شَبیر (یا شَبّیر ، شُبَیِّر، شُبَیْر)،[۵۱] نام پسران هارون است.[۵۲]

گزارش‌های دیگری نیز درباره نامگذاری امام حسین ذکر شده است؛ از جمله اینکه ابتدا امام علی(ع) وی را «حرب» یا «جعفر» نامید، ولی پیامبر(ص) نام حسین را برای او برگزید.[۵۳] برخی اینگونه گزارش‌ها را ساختگی خوانده و دلایلی در رد آن برشمرده‌اند.[۵۴]

امام حسین(ع) فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و نوه حضرت محمد(ص) است.[۵۵] او از خاندان بنی‌هاشم و از قبیله قریش است. امام حسن مجتبی(ع)، حضرت عباس(ع)، محمد بن حنفیه از برادران، و حضرت زینب(س) و ام کلثوم از خواهران او هستند.[۵۶]

کنیه حسین بن علی، «ابوعبدالله» است.[۵۷] ابوعلی، ابوالشهداء (پدر شهیدان)، ابوالاحرار (پدر آزادگان) و ابوالمجاهدین (پدر جهادکنندگان) از دیگر کنیه‌های او است.[۵۸]

حسین بن علی(ع) القاب فراوانی دارد که برخی از آنها با القاب برادرش امام حسن(ع) مشترک است؛ مانند سیدا شباب أهل الجنة (سرور جوانان اهل بهشت). برخی دیگر از القاب او عبارتند از: زَکیّ، طَیّب، وَفیّ، سَیّد، مبارک، نافع، الدلیل علی ذات الله، رشید، و التابع لِمَرضاة الله.[۵۹] ابن‌طلحه شافعی لقب «زکی» را مشهورتر از دیگر القاب و لقب «سید شباب أهل الجنه» را مهم‌ترین آنها دانسته است.[۶۰]

در بعضی از احادیث، حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است.[۶۱] ثارالله و قتیل العبرات از دیگر القابی است که در برخی زیارتنامه‌ها برای او ذکر شده است.[۶۲]

در روایتی از پیامبر(ص) که بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند آمده است: «حسین سِبطٌ مِن الاَسباط»؛ یعنی حسین یکی از اسباط است.[۶۳] سبط در این روایت و همچنین در برخی آیات قرآن به معنای امام و نقیبی است که از طرف خداوند برگزیده شده و از نسل پیامبران است.[۶۴]

زندگی‌نامه

حسین بن علی در مدینه به دنیا آمد و بنابر قول مشهور، تولد او در سال چهارم قمری بوده است.[۶۵] با این حال برخی تولد او را در سال سوم قمری دانسته‌اند.[۶۶]

ولادت حسین بن علی، بنابر قول مشهور در سوم شعبان بوده است،[۶۷] ولی شیخ مفید در کتاب ارشاد، تولد امام سوم شیعیان را پنجم شعبان دانسته است.[۶۸]

رسول خدا فرمود:
حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه
أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا
حسین از من است و من از حسین هستم. خدا هر که حسین را دوست بدارد، دوست دارد.
بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق،ج۳، ص۱۴۲.

در گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر هنگام تولد او گریست و از شهادتش خبر داد.[۶۹] بر پایه روایتی در کتاب کافی، حسین(ع) نه از مادرش و نه از هیچ زن دیگری شیر نخورد.[۷۰]

نقل شده است که امّ‌فضل همسر عباس بن عبدالمطلب خواب دید که قطعه‌ای از بدن پیامبر در دامن او (ام فضل) گذاشته شد و پیامبر در تعبیر خوابش گفت که فاطمه پسری به دنیا خواهد آورد و تو دایه او خواهی بود و از همین رو وقتی حسین(ع) متولد شد، ام‌فضل دایگی‌اش را بر عهده گرفت.[۷۱] برخی منابع مادر عبدالله بن یقطر را نیز دایه امام حسین(ع) دانسته‌اند، ولی گفته‌اند حسین(ع) از هیچ‌یک از آن دو شیر نخورد.[۷۲]

در منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا(ص) در میان اهل بیت خود، حسن و حسین(ع) را بیش از بقیه دوست داشت[۷۳] و این علاقه چنان بود که گاه با ورود آن دو به مسجد، خطبه‌اش را ناتمام می‌گذاشت، از منبر پایین می‌آمد و آنان را در آغوش می‌کشید.[۷۴] از پیامبر نقل شده است که محبت به این دو مرا از محبت به هر کس دیگری بازداشته است.[۷۵]

حسین(ع) در کنار دیگر اصحاب کساء در ماجرای مباهله حضور داشت[۷۶] و در هنگام رحلت پیامبر(ص) هفت ساله بود؛ از این رو او را در زمره واپسین طبقهٔ صحابه برشمرده‌اند.[۷۷]

دوران خلفای سه‌گانه

۲۵ سال از عمر امام حسین(ع) در دوران خلفای سه‌گانه سپری شد، اما از جزئیات زندگی امام سوم شیعیان در این دوران خبر چندانی در دست نیست که شاید علت آن انزوای سیاسی امام علی(ع) و فرزندانش باشد.[۷۸]

نقل شده است که در اوایل خلافت عمر، روزی حسین(ع) که حدود نُه سال داشت، وارد مسجد شد و چون عمر را در حال سخنرانی بر منبر رسول خدا(ص) دید، از منبر بالا رفت و به او گفت: «از منبر پدرم فرود‌ آی و بر منبر پدرت بنشین!». عمر گفت: «پدرم منبری نداشت».[۷۹] گزارش‌هایی از احترام ویژه خلیفه دوم به امام حسین در منابع تاریخی دیده می‌شود.[۸۰]

وقتی عثمان در دوره خلافتش ابوذر را به سرزمین ربذه، تبعید و همگان را از بدرقه و همراهی او منع کرد، امام حسین(ع) به همراه پدر و برادرش امام حسن(ع) و چند تن دیگر، برخلاف دستور خلیفه، ابوذر را بدرقه کردند.[۸۱]

برخی منابع اهل سنت به حضور حسنین در نبرد افریقیه در سال ۲۶ق[۸۲] و نبرد طبرستان در سال ۲۹ یا ۳۰ق[۸۳] اشاره کرده‌اند، اما چنین گزارشی در هیچ یک از منابع شیعه نیامده است.[نیازمند منبع] بسیاری از منابع تاریخی گفته‌اند که نبردهای مذکور بدون درگیری به مصالحه انجامیده است.[۸۴] گزارش حضور حسنین در این جنگ‌ها، موافقان و مخالفانی داشته است؛ برخی همچون جعفر مرتضی عاملی با توجه به اشکالات سندی این گزارش‌ها و نیز مخالفت امامان با شیوه فتوحات، آنها را ساختگی دانسته و اجازه ندادن امام علی(ع) به حسنین برای ورود به میدان جنگ در صفین را تأییدی بر آن شمرده‌اند.[۸۵]

بنابر برخی گزارش‌های تاریخی، در اواخر حکومت عثمان که گروهی به شورش پرداختند و به قصد کشتن عثمان به سمت خانه او هجوم بردند، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع)، به رغم ناخرسندی از عملکرد خلیفه، به فرمان امام علی(ع) از خانه عثمان محافظت کردند.[۸۶] این گزارش موافقان و مخالفانی داشته است.[۸۷] سید جعفر مرتضی با توجه به قرائن تاریخی مانند مخالفت جدی حضرت علی(ع) با عملکرد عثمان و وجود روایت‌های معارض با این حدیث، مانند رد پیشنهاد کمک امام حسن(ع) از سوی عثمان، این امر را بعید و غیر قابل قبول دانسته است؛ او با استدلال به فرموده امام علی(ع) مبنی بر خوشحال نشدن و ناراحت نشدن از قتل عثمان و همچنین سیره علی بن ابیطالب در برخورد با ظالمان و یاری مظلومان، به نقل از باقر شریف قرشی در کتاب حیاة الإمام الحسن(ع) می‌گوید: «این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین(ع) درباره شراکت در خون عثمان بوده است».[۸۸] سید مرتضی نیز پس از تردید در فرستادن حسنین(ع) توسط امیرالمؤمنین(ع)، علت آن را جلوگیری از قتل عمدی او و رساندن آب و غذا به خانواده او می‌داند، نه جلوگیری از برکناری عثمان از خلافت، چرا که او به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع از خلافت بود.[۸۹]

حدیث نبوی الحسن والحسین امامان قاما او قعدا نوشته شده در حرم امام حسین(ع)

دوران حکومت امام علی(ع)

بر اساس گزارش‌های اندک مربوط به دوره حکومت امام علی(ع)، حسین(ع) پس از بیعت مردم با امام علی(ع) خطبه‌ای خوانده است،[۹۰] در روز جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امام علی(ع) را بر عهده داشته[۹۱] و در جنگ صِفّین، خطبه‌ای برای ترغیب مردم به جهاد خوانده[۹۲] و به گزارش برخی منابع، از فرماندهان جناح راست سپاه بوده است.[۹۳] گفته‌اند در صفین، امام حسین(ع) در ماجرای پس گرفتن آب از شامیان شرکت داشت و پس از آن امیرالمومنین فرمود: «این نخستین پیروزی‌ای بود که به برکت حسین به دست آمد».[۹۴] بر اساس گزارش‌های مربوط به جنگ صفین، امام علی(ع) از جنگیدن حسنین(ع) جلوگیری می‌کرد و علت آن را حفظ نسل پیامبر(ص) می‌شمرد.[۹۵] به نقل برخی منابع، او در جنگ نهروان نیز حضور داشت.[۹۶]

بسیاری از منابع گفته‌اند که امام حسین(ع) در زمان شهادت امام علی(ع) کنار وی بود[۹۷] و در مراسم تجهیز و خاکسپاری حضور داشت.[۹۸] اما بنا بر گزارشی که در کتاب الکافی و انساب الاشراف آمده است، امام حسین(ع) هنگام ضربت خوردن پدر، برای انجام مأموریتی که علی(ع) به او داده بود، در مدائن به سر می‌برد و با نامه امام حسن(ع) از موضوع آگاه شد و به کوفه بازگشت.[۹۹]

دوران امام حسن(ع)

روایات و گزارش‌های تاریخی از ادب و احترام حسین بن علی(ع) به برادرش امام حسن(ع) حکایت دارد؛ نقل شده است که اگر در مجلسی امام حسن(ع) حضور داشت، او به خاطر رعایت احترام سخن نمی‌گفت.[۱۰۰] پس از شهادت امام علی(ع) گروهی از خوارج که به جنگ با شامیان اصرار داشتند، با امام حسن بیعت نکردند و نزد حسین(ع) رفتند تا با او بیعت کنند، اما وی گفت: «به خدا پناه می‌برم که تا زمانی که حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم».[۱۰۱]

در صلح با معاویه، او در برابر شیعیان معترض، حامی برادر بود و اقدام او را تایید کرد[۱۰۲] و نقل شده است که گفت: «او (امام حسن(ع)) امام من است».[۱۰۳] بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پس از برقراری صلح نیز همچون امام حسن(ع) با معاویه بیعت کرد[۱۰۴] و حتی پس از شهادت امام حسن(ع) بر عهد خود باقی ماند.[۱۰۵] در مقابل، گزارش‌هایی حاکی از بیعت نکردن حسین(ع) است.[۱۰۶] به نقل برخی منابع، او از صلح ناخرسند بوده و امام حسن(ع) را سوگند داده که دروغ معاویه را نپذیرد.[۱۰۷] برخی محققان این گزارش‌ها را با دیگر روایات و قرائن تاریخی ناسازگار دانسته‌اند.[۱۰۸] از جمله اینکه حسین(ع) در پاسخ به دسته‌ای از معترضان به صلح، که او را به گردآوری شیعیانش برای حمله به معاویه فراخواندند، گفت: «ما پیمان بسته‌ایم و هرگز پیمان خود را نمی‌شکنیم».[۱۰۹] در گزارش دیگری آمده است که به معترضان گفت: «تا زمانی که معاویه زنده است منتظر بمانید؛ هر گاه او مُرد، تصمیم می‌گیریم».[۱۱۰] حتی وقتی شیعیان بعد از شهادت امام حسن(ع) وی را به قیام دعوت کردند در پاسخ ضمن دفاع از عملکرد امام مجتبی(ع) در صلح با معاویه، انجام این کار را تا زمانی که معاویه زنده باشد منتفی دانست.[۱۱۱] امام حسین(ع) در سال ۴۱ قمری (پس از صلح با معاویه)، همراه برادرش از کوفه به مدینه بازگشت.[۱۱۲]

همسران و فرزندان

درباره تعداد فرزندان امام حسین(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخی از منابع این تعداد را چهار پسر و دو دختر[۱۱۳] و برخی دیگر، شش پسر و سه دختر نوشته‌اند.[۱۱۴]

همسران و فرزندان
همسر نسب فرزندان توضیحات
شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ساسانی امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان محققان معاصر در نسب شهربانو تردید دارند.[۱۱۵] در برخی از منابع از او با نام سِنْدیه، غزاله و شاه زنان یاد شده است.
رباب دختر امرؤ القیس بن عدی سُکَینه و عبدالله. [۱۱۶] رباب در کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت.[۱۱۷] بیشتر منابع عبدالله را به هنگام شهادت شیرخوار دانسته‌اند.[۱۱۸] امروزه شیعیان او را با نام علی اصغر می‌شناسند.
لیلیٰ دختر ابی‌مُرَّة بن عروة بن مسعود ثَقَفی[۱۱۹] علی اکبر(ع)[۱۲۰] علی اکبر در واقعه عاشورا به شهادت رسید.[۱۲۱]
ام اسحق دختر طلحة بن عبیدالله فاطمه دختر بزرگ امام حسین(ع)[۱۲۲] ام اسحاق همسر امام حسن مجتبی(ع) بود و پس از شهادت امام حسن با امام حسین(ع) ازدواج کرد.[۱۲۳]
سُلافه یا ملومه[۱۲۴] از قبیله قُضاعه جعفر[۱۲۵] جعفر در زمان حیات امام از دنیا رفت و نسلی از او باقی نماند.[۱۲۶]

در کتاب لباب الانساب[۱۲۷] از منابع قرن ششم قمری، از دختری به نام رقیه و در کتاب کامل بهایی از منابع قرن هفتم هجری قمری، از دختری چهار ساله برای امام حسین سخن به میان آمده که در شام از دنیا رفته است.[۱۲۸] در منابع متأخر، نام رقیه بازتاب گسترده‌ای یافته است.[۱۲۹] همچنین در برخی منابع نام‌های علی‌اصغر فرزند شهربانو، محمد فرزند رباب و زینب (بدون ذکر نام مادر) نیز به عنوان فرزندان امام حسین آمده است.[۱۳۰] ابن‌طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول تعداد فرزندان امام را ده تن شمرده است.[۱۳۱]

دوران امامت

شروع امامت حسین بن علی(ع)، با دهمین سال حکومت معاویه مصادف بود.[نیازمند منبع] معاویه در سال ۴۱ق[۱۳۲] پس از صلح با امام حسن حکومت را در دست گرفت و خلافت اموی را پایه‌گذاری کرد.[نیازمند منبع] منابع اهل سنت او را فردی زیرک و بردبار خوانده‌اند.[۱۳۳] او به ظواهر دینی پایبند بود و حتی برای تثبیت خلافت خود از برخی اصول دینی بهره می‌برد و با وجود آنکه با زور و با بهره‌گیری از حیله‌های سیاسی قدرت را به چنگ آورد،[۱۳۴] حکومت خود را از سوی خدا و قضای الهی می‌دانست.[۱۳۵] معاویه خود را برای اهل شام، هم‌ردیف پیامبران، از بندگان صالح خدا و از مدافعان دين و احکام آن معرفی می‌کرد.[۱۳۶] در منابع تاریخی آمده است که معاویه خلافت را به سلطنت تبدیل کرد[۱۳۷] و آشکارا می‌گفت به دینداری مردم کاری ندارد.[۱۳۸]

یکی از مسائل دوره حکومت معاویه، وجود اعتقادات شیعی در میان بخشی از مردم، به‌ویژه در عراق بود.[نیازمند منبع] شیعیان دشمنان معاویه بودند، چنانکه خوارج نیز دشمن او بودند، ولی خوارج پایگاه مردمی چندانی نداشتند، بر خلاف شیعیان که در اثر نفوذ امام علی(ع) و اهل بیت، پشتوانه‌ای قوی داشتند.[نیازمند منبع] از این رو معاویه و کارگزارانش، چه با روش سازشکارانه و چه با سخت‌گیری‌های شدید، با جریان شیعه برخورد می‌کردند.[نیازمند منبع] یکی از مهمترین روش‌های معاویه، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود تا جایی که لعن و سبّ علی(ع) در دوره معاویه و سپس امویان به صورت سنتی متداول ادامه یافت.[۱۳۹]

معاویه پس از استحکام پایه‌های قدرتش، سیاست سرکوب و فشار بر شیعیان را در پیش گرفت و به کارگزارانش نوشت که نام دوستداران علی(ع) را از دیوان، حذف کنند و دریافتی آنها از بیت‌المال را قطع کنند و شهادت‌شان را نپذیرند.[۱۴۰] او همچنین کسانی که فضایل امام علی(ع) را نقل کنند، تهدید کرد، تا جایی که محدثان از علی(ع) با عنوان «مردی از قریش» و «یکی از اصحاب رسول خدا» و «ابوزینب» یاد می‌کردند.[۱۴۱]

دلائل امامت

امام حسین(ع) پس از شهادت برادرش در سال ۵۰ق به امامت رسید و تا روزهای آغازین سال ۶۱ق رهبری شیعیان را بر عهده داشت.[۱۴۲] علمای شیعه علاوه بر دلایل عامی که برای اثبات امامت امامان شیعه ارائه کرده‌اند،[۱۴۳] به دلایل خاصِ امامت هر امام نیز استدلال کرده‌اند؛ شیخ مفید در کتاب ارشاد به برخی احادیثِ امامت حسین بن علی(ع) اشاره کرده است، از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمود: «اِبنای هذانِ امامان قاما او قَعَدا (ترجمه: این دو پسرم [حسن و حسین]، امام هستند، خواه قیام کنند یا نکنند.) »[۱۴۴] همچنین امام علی(ع) در هنگام شهادت، بر امامت حسین(ع) پس از امام حسن(ع) تأکید کرد[۱۴۵] و امام حسن نیز در هنگام شهادت، در وصیت به محمد بن حنفیه، حسین بن علی(ع) را امام پس از خود معرفی کرد.[۱۴۶] شیخ مفید با استدلال به این احادیث، امامت امام حسین را ثابت و قطعی دانسته است؛ به گفته او امام حسین(ع) به دلیل رعایت تقیه و عهدی که در ماجرای صلح امام حسن کرده بود، تا زمان مرگ معاویه مردم را به سوی خود دعوت نکرد، ولی پس از مرگ معاویه، امر خود را آشکار کرد و جایگاه خود را برای کسانی که آگاه نبودند، روشن ساخت.[۱۴۷]

در منابع آمده است که حسین(ع) پیش از خروج از مدینه در سال ۶۰ ق بخشی از وصیت‌ها و ودایع امامت را به ام‌سلمه از همسر پیامبر(ص)[۱۴۸] و بخشی دیگر را پیش از شهادت خود در ماه محرم سال ۶۱ قمری، به دختر بزرگش فاطمه[۱۴۹] داد تا آنها را به امام سجاد(ع) بسپارند.

پایبندی به صلح امام حسن

امام حسین(ع) در دوره حکومت معاویه به پیمان صلحی که برادرش با معاویه بسته بود، وفادار ماند[۱۵۰] و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، نوشت: «اکنون عقیده من چنین نیست. تا هنگامى که معاویه زنده است اقدامی نکنید و در خانه‏‌هایتان پنهان شوید و از کارى که به شما بدگمان شوند بپرهیزید. اگر او مُرد و من زنده بودم، نظرم را برایتان می‌نویسم».[۱۵۱]

موضع‌گیری در برابر اقدامات معاویه

هر چند امام حسین(ع) در دوره حکومت معاویه، عملی بر ضد او انجام نداد، ولی به گفته رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه، روابط امام و معاویه و گفتگوهایی که بین آن دو صورت گرفت، نشان از آن دارد که امام حسین(ع) از نظر سیاسی، مشروعیت قطعی معاویه را نپذیرفت و در برابر آن تسلیم نشد.[۱۵۲] از نظر وی، یکی از مهم‌ترین دلایل، نامه مفصل امام به معاویه است که در آن به جنایات معاویه در حق شیعیان اشاره شده است.[۱۵۳] در عین حال از گزارش‌های تاریخی برمی‌آید که معاویه مانند خلفای سه‌گانه در ظاهر به حسین بن علی(ع) احترام می‌گذاشت و او را بزرگ می‌شمرد[۱۵۴] و به کارگزارانش دستور داده بود که متعرض فرزند رسول خدا(ص) نشوند و از بی‌احترامی به وی بپرهیزند.[۱۵۵]

پاسخ امام حسین به معاویه در دعوت به بیعت با یزید

یزید فکر و عقیده خود را نشان داده است؛ تو نیز برای او همان را بخواه که خودش خواسته: به جان هم انداختن سگ‌ها و پرواز دادن کبوترها و معاشرت با کنیزکان نوازنده و دیگر انواع سرگرمی‌ها... [ای معاویه] از این کار دست بردار! تو را چه سود که خدا را با بار گناهی دیدار کنی، بیش از بار گناهی که اکنون از این مردم به گردن داری!؟

ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۹.

معاویه هنگام وصیت به فرزندش یزید نیز بر جایگاه حسین(ع) تأکید کرد و او را محبوب‌ترین فرد نزد مردم دانست[۱۵۶] و سفارش کرد در صورت غلبه بر حسین از او درگذرد، چرا که او حقی بزرگ دارد.[۱۵۷]

اعتراض به کشتن یاران امام علی(ع)

اقدام معاویه در کشتن افرادی چون حجر بن عدی، عمرو بن حمق خزاعی و عبدالله بن یحیی حضرمی از مواردی بود که اعتراض شدید امام حسین(ع) را در پی داشت.[۱۵۸] و بنابر گزارش منابع متعدد، نامه‌ای به معاویه نوشت و کشتن یاران امام علی را محکوم کرد و ضمن برشمردن برخی از کارهای ناشایست معاویه، او را نکوهید و گفت: «من برای خود و دین خود چیزی بالاتر از جهاد با تو نمی‌دانم‏». در ادامه این نامه آمده است: «من فتنه‌ای بزرگ‌تر از حکومت تو بر این امت سراغ ندارم».[۱۵۹]

همچنین نقل شده است که وقتی معاویه در سفر حج[۱۶۰] با امام حسین(ع) رو در رو شد، به او گفت: «آیا شنیده‌ای ما چه بر سر حُجر و اصحاب او و شیعیان پدرت آوردیم؟». امام فرمود: «چه کردید؟». معاویه گفت: «آنها را کشتیم، کفن کردیم، بر آنها نماز خواندیم و دفن کردیم». حسین بن علی(ع) گفت: «اما اگر ما یاران تو را بکشیم، نه آنها را کفن می‌کنیم، نه بر آنها نماز می‌خوانیم و نه دفن‌شان می‌کنیم»‏.[۱۶۱]

اعتراض به ولایتعهدی یزید

معاویه در سال ۵۶ق بر خلاف مفاد صلح‌نامه (درباره اینکه کسی را ولیعهد و جانشین خود نکند) مردم را به بیعت با یزید به عنوان جانشین خود فراخواند[۱۶۲] و برخی از شخصیت‌ها از جمله امام حسین از بیعت خودداری کردند. معاویه به مدینه رفت تا نظر بزرگان این شهر را برای ولایتعهدی یزید جلب کند.[۱۶۳] امام حسین در مجلسی که معاویه و ابن‌عباس و برخی از درباریان و خاندان اموی حضور داشتند، معاویه را نکوهش کرد و با اشاره به خلق و خوی یزید، معاویه را از تلاش برای جانشینی او بر حذر داشت و ضمن تأکید بر جایگاه و حق خود، به ابطال استدلال‌های معاویه برای جلب بیعت با یزید پرداخت.[۱۶۴]

فرازی از خطبه حسین(ع) در منا

اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا، هزینه‌ها و سختی‌ها را تحمل می‌کردید، امور خداوند به دست شما می‌افتاد... ولی شما ستمگران را بر جایگاه خود مسلط و امور خدا را به آنان تسلیم کردید.. ترس شما از مرگ و خوشایندتان از دنیا، ستمگران را بر این کار قادر ساخت.

تحف العقول، ص۱۶۸.

همچنین در مجلس دیگری که عموم مردم در آن حضور داشتند، امام حسین در واکنش به سخنان معاویه درباره شایستگی یزید، خودش را به لحاظ فردی و خانوادگی برای خلافت سزاوارتر دانست و یزید را شراب‌خوار و اهل هوا و هوس معرفی کرد.[۱۶۵]

خطبه امام حسین در منا

امام حسین در سال ۵۸ قمری، دو سال قبل از مرگ معاویه،[۱۶۶] خطبه‌ای اعتراض‌آمیز در منا خواند.[۱۶۷] در این زمان فشار معاویه بر شیعیان به اوج رسیده بود.[۱۶۸] حسین بن علی در این خطبه ضمن برشمردن فضائل امام علی(ع) و اهل‌بیت(ع) و دعوت به امر به معروف و نهی از منکر و تأکید بر اهمیت آن، وظیفه علما و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و نیز زیان‌های سکوت عالمان در مقابل زورگویان را گوشزد کرد.[۱۶۹]

واکنش به خلافت یزید

پس از مرگ معاویه در ۱۵ رجب ۶۰ق، یزید به حکومت رسید[۱۷۰] و تصمیم گرفت از چند تن از بزرگانی که ولایتعهدی او را نپذیرفته بودند، از جمله حسین بن علی، به زور بیعت بگیرد،[۱۷۱] ولی حسین(ع) از بیعت خودداری کرد[۱۷۲] و همراه خانواده و یارانش در ۲۸ رجب، مدینه را به قصد مکه ترک کرد.[۱۷۳]

او در مکه با استقبال مردم مکه و عمره‌گزاران روبرو شد[۱۷۴] و بیش از چهار ماه (از ۳ شعبان تا ۸ ذی‌الحجه) در این شهر اقامت گزید.[۱۷۵] در این مدت شیعیان کوفه که از بیعت نکردن سومین امام خود با خبر شده بودند، نامه‌هایی برای او نوشتند و به کوفه دعوتش کردند.[۱۷۶] حسین بن علی برای اطمینان از همدلی مردم کوفه و جدیت دعوت‌شان، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع را به او گزارش کند، مسلم پس از مشاهده استقبال و بیعت مردم، امام حسین را به کوفه فراخواند[۱۷۷] و او نیز همراه خانواده و یارانش در هشتم ذی حجه از مکه به سمت کوفه حرکت کرد.[۱۷۸]

از برخی گزارش‌ها برمی‌آید که امام حسین از وجود توطئه‌ای برای کشتن او در مکه باخبر شده بود و از این رو برای آنکه حرمت مکه حفظ شود، از این شهر خارج شد و به سمت عراق رفت.[۱۷۹]

امام حسین(ع) در تبیین اهداف قیام:
«اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکامِکَ»
خداوندا تو مى‌دانى که آنچه از ما (در طریق تلاش براى بسیج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ‌آوردن ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه‌هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه شهرها آشکار کنیم تا بندگان مظلومت امنیت یابند و آسوده باشند و فرایض ۰واجبات) و سنّت‌ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد.

حرانی، تحف العقول، ص۲۳۹

واقعه کربلا

واقعه کربلا که به شهادت حسین بن علی(ع) و یارانش انجامید، مهم‌ترین بخش از زندگینامه او به شمار می‌آید. بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پیش از حرکت به سوی عراق، از شهادت خود آگاه بوده است. این واقعه در پی خودداری او از بیعت با یزید رخ داد. حسین(ع) که به دعوت کوفیان، همراه خانواده و یارانش به سوی این شهر حرکت کرده بود، در منطقه‌ای به نام ذو حسم با سپاهی به فرماندهی حر بن یزید ریاحی رو به رو گردید و مجبور شد مسیر حرکت خود را تغییر دهد.[۱۸۰]

امام حسین(ع)
و عَلَی الإسلامِ السلامُ إذ قَد بُلِیَت الاُمّةُ بِراعٍ مثلَ یَزید

 (ترجمه: اگر امت به حاکمی چون یزید گرفتار آید، فاتحهٔ اسلام خوانده است!)

ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۷.

به نقل بیشتر منابع، آنها روز ۲ محرم‌ به کربلا رسیدند[۱۸۱] و فردای آن روز سپاهی چهارهزار نفری از مردم کوفه به فرماندهی عمر بن سعد وارد کربلا شد.[۱۸۲] بنابر گزارشات تاریخی چند گفت‌وگو بین حسین بن علی و عمر سعد انجام شد؛[۱۸۳] اما ابن زیاد جز به بیعت حسین(ع) با یزید یا جنگ راضی نشد.[۱۸۴]

عصر روز تاسوعا سپاه عمر سعد آماده جنگ شد؛ ولی امام حسین آن شب را برای مناجات با خدا مهلت گرفت.[۱۸۵] شب عاشورا برای یاران خود سخن گفت و بیعت از آنان برداشت و اجازه رفتن داد؛ ولی آنان بر وفاداری و حمایت از او تأکید کردند.[۱۸۶]

صبح روز عاشورا جنگ آغاز شد و تا ظهر بسیاری از یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند.[۱۸۷] در طی جنگ، حر بن یزید از فرماندهان سپاه کوفه، به امام حسین پیوست.[۱۸۸] پس از کشته شدن یاران، خویشانِ امام به میدان رفتند که اولین آنان، علی اکبر بود[۱۸۹] و آنان نیز یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. سپس خود حسین بن علی(ع) به میدان رفت و عصرگاه روز دهم محرم به شهادت رسید و شمر بن ذی‌الجوشن[۱۹۰] و به نقلی سنان بن انس[۱۹۱] سر او را جدا کرد. سر حسین بن علی همان روز برای ابن زیاد فرستاده شد.[۱۹۲]

عمر سعد در اجرای فرمان ابن زیاد دستور داد چند اسب سوار بر بدن حسین(ع) تاختند و استخوان‌های او را درهم‌شکستند.[۱۹۳] زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که آن روز بیمار بود، به اسیری گرفته و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند.[۱۹۴] پیکر امام حسین(ع) و حدود ۷۲ نفر[۱۹۵] از یارانش، روز ۱۱[۱۹۶] یا ۱۳ محرم توسط گروهی از بنی اسد و بنابر نقلی با حضور امام سجاد(ع) در همان محلِ شهادت به خاک سپرده شد.[۱۹۷]

اهداف قیام امام حسین(ع)

درباره هدف امام حسین از قیام بر علیه یزید، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است. از نظر برخی عاشوراپژوهان، هدف اصلی امام حسین(ع) از قیام عاشورا احقاق حق، امر به معروف و نهی از منکر، احیای سنت و از بین بردن بدعت بود.[۱۹۸] آیت‌الله خامنه‌ای هدف امام حسین(ع) را بازگرداندن جامعه اسلامی به مسیر صحیح خود و مبارزه با انحرافات بزرگ دانسته و معتقد است نتیجه این هدف تشکیل حکومت یا شهادت بود در حالی که برخی این دو را هدف امام حسین می‌دانند.[۱۹۹] امام حسین در وصیت خود به برادرش محمد بن حنفیه به صراحت انگیزه قیامش را امر به معروف و نهی از منکر و احیای سیره رسول خدا و امام علی(ع) بیان کرده است.[۲۰۰] با این حال، به گفته محمد اسفندیاری، عاشوراپژوه، طبق مشهورترین نظریه، هدف حسین بن علی(ع) از قیام، شهادت بوده است. لطف‌الله صافی، مرتضی مطهری، سید محسن امین از جمله طرفداران این دیدگاه هستند.[۲۰۱] براساس دیدگاهی دیگر، امام حسین برای تشکیل حکومت قیام کرد.[۲۰۲] به گفته صحتی سردرودی افرادی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید بن طاووس و علامه مجلسی مخالف این دیدگاه‌اند.[۲۰۳] برخی همچون شیخ علی‌پناه اشتهاردی نیز حرکت امام سوم شیعیان را نه به قصد قیام و پیکار، بلکه صرفاً برای حفظ جان دانسته‌اند.[۲۰۴]

پیامدهای قیام

قیام امام حسین(ع) بیداری گروه‌های بسیاری را در پی داشت و بلافاصله پس از شهادت او حرکت‌های انقلابی و اعتراضی آغاز شد و تا سالیان دراز ادامه یافت. اولین اعتراض، برخورد عبدالله بن عفیف[۲۰۵] با ابن زیاد بود. قیام توابین،[۲۰۶] قیام مختار،[۲۰۷] قیام زید بن علی[۲۰۸] و قیام یحیی بن زید[۲۰۹] نیز از آن جمله است. همچنین در قیام سیاه جامگان به رهبری ابومسلم خراسانی علیه امویان از شعار یا لثارات الحسین نیز استفاده شد[۲۱۰] که این قیام به سقوط امویان انجامید.[نیازمند منبع] انقلاب اسلامی ایران نیز الهام گرفته از قیام امام حسین(ع) بود و به گفته امام خمینی «اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمی‌شد. همه در تحت بیرق امام حسین -سلام الله علیه- قیام کردند.»[۲۱۱] در حوزه فرهنگ عمومی نیز مسلمانان و حتی پیروان دیگر ادیان، حسین بن علی(ع) را نماد و الگوی فداکاری، ستم‌ناپذیری، آزادی‌خواهی، پاسداری از ارزش‌ها و حق‌طلبی می دانند.[۲۱۲]

ویژگی‌ها و فضایل

اوصاف ظاهری در بیشتر منابع حدیثی، تاریخی و رجالی، از شباهت حسین(ع) به پیامبر اکرم(ص) سخن گفته شده[۲۱۳] و در روایتی شبیه‌ترین فرد به ایشان دانسته شده است.[۲۱۴] درباره او گفته‌اند گاه لباسی از خز بر تن می‌کرد یا عمامه‌ای از خز بر سر می‌گذاشت[۲۱۵] و موی سر و محاسن خود را خضاب می‌کرد.[۲۱۶]
عبارت «السلام علیک یا سید شباب اهل الجنة» بر فراز یکی از درب‌های حرم امام حسین(ع)
از زبان پیامبر

روایات متعددی از پیامبر(ص) در فضائل او نقل شده است از جمله:

پیش‌گویی شهادت

روایات فراوانی درباره پیشگویی شهادت حسین بن علی(ع) وجود دارد؛[۲۲۱] از جمله در حدیث لوح به نقل از پیامبر(ص) آمده است خداوند حسین را به شهادت گرامی داشته و او را برترین شهیدان قرار داده است.[۲۲۲] علامه مجلسی در جلد ۴۴ بحار الانوار، باب ۳۰، روایاتی نقل کرده است درباره اینکه خداوند خبر شهادت حسین(ع) را به برخی از پیامبرانش از جمله آدم، نوح، ابراهیم، زکریا و محمد(ص) داده و آنها بر او گریسته‌اند.[۲۲۳] همچنین نقل شده است امام علی(ع) در راه صفین، وقتی به کربلا رسید، با انگشت جایی را نشان داد و گفت: اینجا محل ریخته شدن خون‌هایشان است.[۲۲۴]

کرامت‌ها و اعجازگونه‌ها

در برخی روایات ویژگی‌هایی متمایز برای امام حسین برشمرده شده از جمله اینکه اعجازگونه از انگشت پیامبر(ص) شیر نوشیده[۲۲۵] و فرشته‌ای شکسته‌بال به نام فطرس به برکت او نجات یافته و از آن پس، مامورِ رساندن سلام زائران، به او شده است.[۲۲۶] نیز در روایات آمده است که خداوند شفا را در تربت حسین(ع) و استجابت دعا را کنار قبر او (زیر قبّه او) قرار داده است.[۲۲۷] در کتاب الخصائص الحسینیة بیش از سیصد ویژگی اختصاصی برای امام حسین برشمرده شده است.[۲۲۸]

خصوصیات اخلاقی

امام حسین(ع) با مسکینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را به خانه خود دعوت می‌کرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌کرد.[۲۲۹] روزی نیازمندی از او درخواست کمک کرد. امام که در حال نماز بود، نمازش را کوتاه کرد و هر چه داشت، به او داد.[۲۳۰]

او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش رفتاری‌شان آزاد می‌کرد. گفته‌اند کنیزی را که معاویه همراه با اموال و لباس‌های فراوان برایش هدیه فرستاده بود، در برابر خواندنِ آیاتی از قرآن و سرودن شعری درباره فنای دنیا و مرگ انسان‌ها آزاد کرد و آن اموال را به او بخشید.[۲۳۱] همچنین روزی کنیزی دسته گلی تقدیم او کرد. ایشان آن کنیز را آزاد کرد. گفتند تنها برای یک دسته گل او را آزاد کردی؟ امام حسین(ع) با استناد به آیه «و اذا حیّیتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها أو ردّوها» ترجمه:هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید. [۲۳۲] گفت: خدا این گونه ما را ادب آموخته است.[۲۳۳]

امام حسین(ع) بسیار بخشنده بود و به گشاده‌دستی شناخته می‌شد؛[۲۳۴] اما در بخشش‌هایش نیز سعی داشت به امام حسن(ع) احترام گذارد و مقداری کمتر از برادر به دیگران کمک می‌کرد.[۲۳۵] در منابع آمده است وی ۲۵ بار پیاده به حج رفت.[۲۳۶]

سوگواری و زیارت

نمونه‌ای از کتیبه‌های عمودی با ابیاتی از دوازده بند محتشم که در مجالس عزاداری استفاده می‌شود.

شیعیان (و گاه غیرشیعیان) در ماه محرم، برای امام حسین و شهیدان کربلا سوگواری می‌کنند. شیعیان برای این سوگواری آیین‌هایی دارند که رایج‌ترین آنها روضه‌خوانی، سینه‌زنی، تعزیه، شمایل‌کشی و خواندن زیارتنامه‌هایی مانند زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه به صورت فردی و گروهی است.[۲۳۷]

سوگواری بر امام حسین(ع) از نخستین روزهای پس از عاشورا آغاز شد[۲۳۸] و بنابر نقلی، هنگام حضور اسیران کربلا در شام، زنان بنی هاشم چند روز با پوشیدن لباس سیاه، به عزاداری پرداختند.[۲۳۹] پس از روی کار آمدن دولت‌های شیعی و برداشته شدن فشار از شیعیان، سوگواری جنبه رسمی پیدا کرد.[۲۴۰]

بنابر گزارش‌های تاریخی و حدیثی، امامان شیعه به عزاداری و گریه در عزای حسین بن علی اهمیت ویژه می‌دادند و شیعیان را به این امر و زنده نگاه‌داشتن یاد عاشورا سفارش می‌کردند.[۲۴۱]

  • زیارت امام حسین

در روایات معصومان بر زیارت امام حسین(ع) تأکید فراوان شده و یکی از برترین و پرفضیلت‌ترین اعمال شمرده شده است [۲۴۲] و بنابر دسته‌ای از روایات، ثواب آن برابر با حج و عمره است.[۲۴۳]

در کتاب‌های جامع زیارات، چندین زیارت مطلقه که در هر زمان خوانده می‌شود[۲۴۴] و چندین زیارت خاص که در زمان‌های مشخص خوانده می‌شود[۲۴۵] برای امام حسین(ع) جمع آوری شده است. زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه از معروف‌ترین این زیارت‌نامه‌ها هستند.

اربعین حسینی

چهل روز بعد از شهادت امام حسین(ع) که اربعین حسینی یا روز اربعین نامیده می‌شود، بسیاری از شیعیان به زیارت مزار امام حسین(ع) می‌روند. طبق نقل‌های تاریخی جابر بن عبدالله انصاری، در این روز به‌عنوان اولین زائر[۲۴۶] بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده است. بنابر نقل لهوف، اسیران کربلا نیز در همان سال ۶۱ق و در مسیر بازگشت از شام به مدینه، در روز اربعین به زیارت شهدای کربلا رفته‌اند.[۲۴۷]

توصیه به زیارت اربعین سبب شده شیعیان، به ویژه ساکنان عراق، همه‌ساله از نقاط مختلف به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً پیاده انجام می‌شود، از پرجمعیت‌ترین راهپیمایی‌ها در جهان است. بنابر گزارش منابع خبری، در سال ۱۳۹۸ش. بیش از ۱۸ میلیون زائر در این مراسم شرکت کردند.[۲۴۸]

حرم و حائر حسینی

پرچم سرخ‌رنگ بر فراز گنبد امام حسین به نشانه خونخواهی[۲۴۹]

محدوده مرقد امام حسین(ع) حائر حسینی نامیده می‌شود. محدوده حائر دارای فضیلت و احکام فقهی خاصی است و مسافر می‌تواند نماز خود‌ را در آن کامل بخواند.[۲۵۰] درباره مساحت دقیق حائر چند نظر وجود دارد و حداقلِ آن را، محدوده‌ای به شعاع ۱۱متر از قبر امام حسین گفته‌اند که بالاترین درجه فضیلت را دارد.[۲۵۱]

  • حرم امام حسین

بر اساس گزارش‌های موجود، نخستین بنا بر مرقد حسین بن علی(ع) در زمان مختار ثقفی و به دستور او ساخته شد و از آن تاریخ تا کنون نیز بنای حرم بارها تجدید و توسعه یافته است.[۲۵۲] حرم امام حسین(ع) چند بار به دست برخی خلفای عباسی[۲۵۳] و وهابیت[۲۵۴] تخریب گردید؛ از جمله متوکل عباسی دستور داد زمین حائر را شخم بزنند و بر مقبره آب ببندند.[۲۵۵]

مسند الامام الشهید دربردارنده مجموعه سخنان امام حسین(ع)

میراث معنوی امام حسین

در منابع متعدد حدیثی و تاریخی، میراث معنوی حسین بن علی(ع) شامل سخنان، دعاها، نامه‌ها، اشعار، خطبه‌ها و وصیت ایشان نقل شده است. مجموع این آثار در کتاب مسند الامام الشهید تالیف عزیزالله عطاردی و کتاب موسوعة کلمات الامام الحسین گرد آمده است.

سخنان: به دلیل شرایط سیاسی در دوران حکومت معاویه، نقل روایت از امام حسین فراوان نبوده[۲۵۶] و بسیاری از سخنانی که از ایشان روایت شده در فاصله سفر ایشان از مدینه تا کربلا بوده است.[۲۵۷]علامه طهرانی بر این باور است که که فشار امویان باعث شده بود که یا اصولا مردم کمتر به امام حسن وامام حسین(ع) مراجعه می‌کردند ویا این که روایات نقل شده از آنان به علت وحشت و ترس راویان از بین رفته و به طبقات بعد منتقل نشده است. [۲۵۸]سخنان امام سوم شیعیان در موضوعاتی همچون مباحث اعتقادی، احکام و اخلاق در منابع اسلامی گزارش شده است.[۲۵۹]

دعاها: در کتاب مسند الامام الشهید حدود ۲۰ دعا و مناجات از ایشان نقل شده است. مشهورترین این دعاها دعای عرفه است که در روز عرفه در صحرای عرفات خوانده است.[۲۶۰]

اشعار منسوب: اشعاری به امام حسین(ع) نسبت داده شده است. محمد صادق کرباسی، مجموعه این اشعار را در کتاب «دیوان الامام الحسین» در دو جلد گردآوری و به لحاظ سندی و ادبی بررسی کرده است.[۲۶۱]

خطبه‌ها و وصیت: در برخی منابع، خطبه امام حسین در منا[۲۶۲] و خطبه ایشان در روز عاشورا[۲۶۳] و نیز وصیت مکتوب او به برادرش محمد حنفیه، که در آن هدف از حرکت خود را تبیین کرد،[۲۶۴] گزارش شده است.

نامه‌ها: در کتاب مکاتیب الائمة ۲۷ نامه از حسین بن علی(ع) گردآوری شده است.[۲۶۵] تعدادی از این نامه‌ها خطاب به معاویه و بخشی دیگر برای افراد مختلف و در موضوعات گوناگون است.

برخی از سخنان مشهور:

در دانشنامه امام حسین برای بررسی زندگانی فردی و اجتماعی امام(ع)، به بیش از پانصد منبع تاریخی، حدیثی، فقهی، تفسیری و کلامی مراجعه شده است.

کتاب‌شناسی

درباره شخصیت و زندگی حسین بن علی(ع) آثار فراوانی در قالب دانشنامه‌، زندگی‌نامه، مقتل و تاریخ تحلیلی نگاشته شده که بیش از چهل کتاب و مقاله با موضوع «کتابشناسی امام حسین» به معرفی آنها پرداخته است[۲۷۲] از جمله در «کتاب‌شناسی اختصاصی امام حسین»، ۱۴۲۸ اثر با مشخصات نشر نام برده شده است.[۲۷۳] آقا بزرگ تهرانی نیز در کتاب الذریعة ۹۸۵ کتاب در این زمینه معرفی کرده است.[۲۷۴]

برخی از مهمترین آثار در این زمینه عبارتند از:

در مقتل جامع سید الشهدا افزون بر ارائه مقتلی جامع، موضوعاتی چون تاریخ‌نگاری عاشورا، فلسفه قیام امام حسین، سیر تاریخی عزاداری و زندگی‌نامه یاران امام حسین بررسی شده است.
دانشنامه:
  1. دانشنامه امام حسین تألیف محمد محمدی ری‌شهری در ۱۴ جلد.
  2. دائرة المعارف الحسینیة تألیف محمد صادق کرباسی که تا سال ۱۳۸۸ش. ۹۰ جلد آن منتشر شده است.[۲۷۵]
  3. فرهنگ عاشورا تالیف جواد محدثی.
زندگی‌نامه:
  1. حیاة الامام الحسین تألیف باقر شریف قرشی در ۳ جلد.
  2. ترجمة الإمام الحسین(ع) نوشته ابن عدیم (درگذشت ۶۶۰ ق)‏ در یک جلد. این کتاب گزیده‌ای است از مجموعه ده جلدی «بغیة الطلب فی تاریخ حلب» که توسط عبدالعزیز طباطبایی گلچین و منتشر شده است.
  3. بخش مربوط به امام حسین در کتاب «الطبقات الکبری» اثر ابن سعد که در کتابی مستقل با عنوان «ترجمة الامام الحسین و مقتله» منتشر شده است.
  4. بخش مربوط به امام حسین در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» اثر ابن عساکر که با عنوان «ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق» به صورت مستقل چاپ شده است.
  5. زندگانی امام حسین تالیف سید هاشم رسولی محلاتی
مقتل:

به هر گزارش مکتوبی که حاوی مطالبی پیرامون قتل و یا شهادت یکی از شخصیت‌های مطرح در تاریخ باشد، مقتل می‌گویند.[۲۷۶] نخستین مقتلی که به زبان عربی درباره سومین امام شیعیان نوشته شده، مقتل الحسین اثر ابومخنف است که در قرن دوم نوشته شده است.[۲۷۷] برخی دیگر از کتاب‌های مقتل امام حسین عبارتند از:

  1. مقتل الحسین نوشته موفق بن احمد خوارزمی.
  2. مقتل جامع سید الشهدا پژوهشی گروهی زیر نظر مهدی پیشوایی.
  3. اللهوف علی قتلی الطفوف تالیف سید بن طاوس.
تاریخی-تحلیلی:
  1. پس از پنجاه سال نوشته سید جعفر شهیدی.
  2. شهید جاوید نوشته صالحی نجف‌آبادی.
  3. حماسه حسینی از مرتضی مطهری.
  4. بررسی تاریخ عاشورا، تألیف محمدابراهیم آیتی
مقالات:

مقالات متعددی درباره شخصیت و زندگی حسین بن علی(ع) نگاشته شده است. بخشی از آنها که پس از فراخوان مقاله گردآوری شده، در دو کتاب «مجموعه مقالات کنگره ملی حماسه حسینی» و «دراسات و بحوث مؤتمر الامام الحسین»‌ به چاپ رسیده است.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۸۲۶. مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷.
  2. یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ۱۴۱۷، ج۳، ص۱۳۰.
  3. المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۶-۱۷۱. ابن‌شهرآشوب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۴۴.
  4. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۱۰، ص۱۲۱.
  5. ذهبی، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام‏، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۸۵.
  6. ابن‌شهرآشوب‏، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۱۶۸.
  7. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج‏۳، ص۹۳۹.
  8. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۶۵؛.
  9. طبرسی، تاج الموالید، ۱۴۲۲ق، ص۸۲.
  10. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷، ج۵، ص۲۵۳: سال ۵۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۲۳۱: سال ۵۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹، ج۳، ص۱۸۸: سال ۵۳.
  11. ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴، ص۶۸.
  12. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۵، ص۳۳۹.
  13. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷، ج۳، ص۱۶۰؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۳۴.
  14. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۵، ص۳۸۱.
  15. سبط بن الجوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸، ص۲۲۰.
  16. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹، ج۳، ص۵۴.
  17. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۶۶.
  18. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۸۴.
  19. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۹۰-۹۱.
  20. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۹۵-۱۱۲.
  21. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷.
  22. نگاه کنید به: کلینی،الکافی، ۱۳۶۲ش، ج‏۱، ص۲۸۷؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰.
  23. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۶۸.
  24. زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۰۵ق، ذیل آیه ۶۱ سوره آل عمران.
  25. احمد بن حنبل، مسند احمد، دارصادر، ج۱، ص۳۳۱؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۷۹۹؛ شوکانی، فتح القدیر، عالم الکتب، ج۴، ص۲۷۹.
  26. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری،۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۶۳.
  27. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۴۱۴-۴۱۶.
  28. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۹۵؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنَّف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۲۶۹.
  29. حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص۶۸۱.
  30. حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص۶۸۶.
  31. محدثی، فرهنگ عاشورا، ۱۳۹۳ش، ص۳۷۲.
  32. گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۲۱.
  33. حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص۶۸۷.
  34. حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص۶۸۹.
  35. حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص۶۸۱؛ محدثی، فرهنگ عاشورا، ۱۳۹۳ش، ص۵۰۸.
  36. مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۷۶-۴۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۷؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۷۹۹؛ همچنین نگاه کنید به: حسینی شاهرودی، «امام حسین (ع) و عاشورا از دیدگاه اهل سنت»؛ ایوب، «فضایل امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت»..
  37. ایوب، «فضایل امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت»..
  38. ابوبکر بن عربی، العواصم من القواصم، المکتبة السلفیة، ص۲۳۲.
  39. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۵۳۰-۵۳۱.
  40. لاهوری، «در معنی حریت اسلامیه و سرحادثه کربلا»، وبگاه گنجور..
  41. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۷.
  42. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۶.
  43. آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۲۸.
  44. عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۲۰۷.
  45. عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۱۴۱.
  46. طه حسین، علی و بنوه، دارالمعارف، ص۲۳۹.
  47. فروخ، تجدید فی المسلمین لا فی الإسلام، دار الكتاب العربی، ص۱۵۲.
  48. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷؛ احمد ابن حنبل، المسند، دارصادر، ج۱، ص۹۸، ۱۱۸.
  49. ابن‌شهرآشوب‏، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۹۷؛ ابن‌سعد، الطبقات الكبرى، ج۱۰، ص۲۴۴.
  50. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۶، ص۳۵۷؛ ابن‌اثیر، اسدالغابه، بیروت، ج۲، ص۱۰.
  51. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۹۳؛ زبیدى، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۴.
  52. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۱۷۱.
  53. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱۰، ص۲۳۹-۲۴۴؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۹، ص۶۳.
  54. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
  55. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷.
  56. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۵۴.
  57. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنَّف، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۶۵؛ ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ج۱، ص۲۱۳.
  58. محدثی، فرهنگ عاشورا، ۱۳۹۳ش، ص۳۹.
  59. ابن‌ابی‌الثلج، تاریخ الائمه، ۱۴۰۶ق، ص۲۸؛ ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۱۹ق، ص۲۴۸؛ برای فهرستی از القاب امام حسین(ع) نگاه کنید به: ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۸۶.
  60. ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۱۹ق، ص۲۴۸.
  61. نگاه کنید به: حِمْیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۹۹ـ۱۰۰؛ ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۹-۵۰.
  62. ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ق، ص۱۷۶.
  63. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۴۲؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۷؛ مقریزی، امتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۱۹.
  64. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۴۷۴-۴۷۷.
  65. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۴۶؛ دولابی، الذریة الطاهرة، ۱۴۰۷ق، ص۱۰۲، ۱۲۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۵۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۲۷.
  66. کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۴۶۳؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۴۱؛ ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۹۲.
  67. ابن‌المشهدی، المزار[الکبیر]، ۱۴۱۹ق، ص۳۹۷؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۸۲۶، ۸۲۸؛ سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ۱۳۶۷ش، ص۶۸۹-۶۹۰.
  68. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷.
  69. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۹؛ مقریزی، امتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‏۱۲، ص۲۳۷؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۶، ص۲۳۰.
  70. کلینی، الکافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۴۶۵.
  71. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۹؛ مقریزی، امتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‏۱۲، ص۲۳۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۶، ص۲۳۰.
  72. سماوی، ابصار العین، ۱۴۱۹ق، ص۹۳.
  73. ترمذی، سنن ترمذی، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۳۲۳.
  74. احمد بن حنبل، المسند، بیروت، ج۵، ص۳۵۴؛ ترمذی، سنن ترمذی، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۳۲۲؛ ابن‌حبان، صحیح، ۱۹۹۳م، ج۱۳، ص۴۰۲؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۸۷.
  75. ابن قولویه قمى، کامل الزیارات‏، ۱۳۵۶ق، ص۵۰.
  76. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸، ج۶، ص۴۰۶-۴۰۷؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۸۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۸.
  77. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۶۹.
  78. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۲۵.
  79. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۹۴؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۹۹۳م، ج۵، ص۱۰۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹، ج۴، ص۴۰؛ بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۵۲.
  80. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۷۵؛ سبط بن جوزى، تذکرة الخواص‏، ۱۴۱۸ق، ص۲۱۱-۲۱۲.
  81. کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۰۶-۲۰۷؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۵۳-۲۵۴.
  82. ابن‌خلدون، العبر، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۵۷۳-۵۷۴.
  83. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۷۵ش. ج۴، ص۲۶۹.
  84. ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۵۶۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۲۶؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۸.
  85. جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن، دارالسیرة، ص۱۵۸.
  86. ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسة، ۱۴۱۰، ج۱، ص۵۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۵۵۸.
  87. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۳۱-۳۳۲.
  88. جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة الامام علی(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۳۱۳.
  89. سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۲۴۲.
  90. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۱۰، ص۱۲۱.
  91. شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳، ص۳۴۸؛ ذهبی، تاریخ الإسلام‏، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۸۵.
  92. نصر بن‌مزاحم، وقعة الصفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۱۴ـ۱۱۵.
  93. ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱، ج۳، ص۲۴؛ ابن‌شهرآشوب‏، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۱۶۸.
  94. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۴۴، ص۲۶۶.
  95. اربلى، کشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۶۹؛ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۲۰۷، ص۳۲۳.
  96. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‏۳، ص۹۳۹.
  97. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۵ش، ج‏۵، ص۱۴۷.
  98. <