حدیث لوحِ حضرت فاطمه زهرا(س)، از احادیث منقول از پیامبر اسلام(ص) برای اثبات امامت ائمه دوازده‌گانه شیعه.

حدیث لوح
حدیث لوح
اطلاعات روایت
موضوعاثبات امامت ائمه دوازده‌گانه
صادره ازپیامبر اسلام(ص)
راوی اصلیجابر بن عبدالله انصاری
منابع شیعهالکافی، کمال الدین، عیون اخبار الرضا، الغیبة نعمانی، الغیبة شیخ طوسی، الاحتجاج، ارشاد القلوب، تقریب المعارف، المناقب و المثالب، کشف الغمة، الارشاد
منابع سنیطبرسی در اعلام الوری اظهار داشته که اهل سنت به طور جزئی در کتب خود به حدیث لوح اشاره داشته‌اند
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره

این حدیث با توجه به مقبولیت سند و فراوانی نقل آن در منابع مختلف، جایگاه ویژه‌ای در اثبات امامت و خلافت ائمه شیعه دارد. ویژگی این حدیث، ذکر نام همه جانشینان رسول خدا(ص)، از امام اول امام علی(ع) تا امام دوازدهم امام مهدی(ع) است.

مشهورترین نقل این حدیث، از صحابی معروف، جابر بن عبدالله انصاری است. لوحی که حدیث بر روی آن نوشته شده، لوحی است که خداوند به پیامبر اکرم(ص) به عنوان هدیه برای تولد امام حسین(ع) اهدا نموده و پیامبر(ص) برای شاد شدن حضرت زهرا(س) به ایشان بخشید. حدیث لوح در روایات گوناگون و با الفاظی مختلف، به صورت مبسوط یا مختصر نقل شده است.

متن مشهور حدیث لوح

حدیث لوح مشهور که از طریق جابر بن عبدالله انصاری نقل شده، چنین است: امام صادق(ع) نقل می‌کند که روزی پدرم از جابر بن عبدالله انصاری خواست ماجرای مشاهده لوحی که در دست جده‌اش حضرت فاطمه(س) بود، و مطالب مکتوب در لوح را برای او بازگو کند. جابر گفت: روزی در ایام حیات رسول الله(ص) مادرت فاطمه(س) را ملاقات کردم تا ولادت حسین(ع) را به او تبریک بگویم که در دستان آن بانوی بزرگ، لوح سبز رنگی دیدم که گمان کردم زمرّد است؛ در آن لوح، کتاب سفیدی را که به درخشندگی خورشید بود مشاهده کردم. به آن حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد! این لوح چیست؟ فاطمه(س) فرمود: «این لوحی است که خداوند ـ عزوجل ـ آن را به رسولش محمد مصطفی(ص) اهدا نمود. در این لوح نام پدر و همسر و فرزندانم و نام اوصیا و امامانی که از نسل فرزندانم هستند ذکر شده است. پدرم رسول الله(ص) آن را به من بخشیده است تا با نگاه کردن به آن دلم شاد شود». سپس مادرت فاطمه(س) آن لوح را در اختیار من قرار داد. من آنچه در لوح نوشته شده بود خواندم و نسخه‌ای از روی آن نوشتم. جابر صحیفه‌ای از پوست نازک آورد، آن را گشود و به رؤیت پدرم رسانید. پدرم به جابر فرمود: جابر! حال به صحیفه‌ای که در نزد توست بنگر تا برای تو از حفظ بخوانم. جابر به نسخه‌ای که در دستش بود، نگریست و پدرم تمام مطالب صحیفه را از حفظ برای جابر خواند. سوگند به خدا حرفی از کلام امام با حرفی از صحیفه‌ای که در دست جابر بود مخالف نبود. پس از آنکه قرائت امام به پایان رسید جابر گفت: خدای بزرگ را شاهد می‌گیرم که آنچه در صحیفه نزد فاطمه(س) دیدم همین بود که شما خواندید. متن این لوح طبق نقل چنین است:

نسخه‌های حدیث لوح

حدیث لوح در روایات گوناگون و با الفاظ مختلف و به اشکال مبسوط و مختصر نقل شده است. از جمع بین این روایات مختلف، به ۵ گونه روایت در مورد حدیث لوح می‌رسیم:

  1. نقل اول (حدیث لوح مشهور): کلینی در کافی[۱] و صدوق در کمال الدین[۲] آن را ذکر کرده‌اند.
  2. نقل دوم: بخشی از مضمون حدیث اول توسط امام باقر(ع) برای جابر جعفی نقل شده که امام به نقل از جابر بن عبدالله انصاری چنین می‌فرماید: «جابر بن عبدالله انصاری گفت: روزی به منزل مولایم فاطمه(س) وارد شدم، پیش او لوحی دیدم که از شدت روشنایی آن، چشم خیره می‌شد. در آن لوح نام دوازده نفر به چشم می‌خورد. سه اسم روی لوح، سه اسم داخل لوح، سه اسم در پایان لوح و نام سه نفر دیگر در کنار لوح بود. همچنین جابر اضافه کرد که در آن لوح نگریستم، در سه جای آن نام محمد، محمد، محمد را دیدم و در چهار جای دیگر آن نوشته شده بود: علی، علی، علی، علی.
  3. نقل سوم: حدیثی است به نقل از اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) که امام خطاب به وی فرمود: «اسحاق، آیا میل داری تو را بشارتی دهم؟ اسحاق گفت: جانم فدای تو باد‌ ای فرزند رسول خدا، آری، دوست دارم خبر را بشنوم. حضرت فرمود: نزد ما صحیفه‌ای است که با املای رسول خدا(ص) و خط امیرالمؤمنین علی(ع) نوشته شده است. در آن صحیفه چنین آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم، هذا کتاب من اللّه العزیز الحکیم… آنگاه حدیث را تا پایان طبق حدیث اول ذکر نمود. در روایت سوم نامی از جابر بن عبدالله نیست و روایت از طریق او نقل نشده است.
  4. نقل چهارم: روایت فضل بن شاذان از حدیث لوح: فضل‌بن شاذان با طریق خاص خود حدیث لوح را روایت کرده است. راوی این روایت، ابوخالد کابلی است. ابوخالد، لوحی را که خداوند به پیامبرش هدیه کرده و در آن نام آن حضرت و اوصیایش مکتوب بوده، نزد امام سجاد(ع) دیده است.[۳]
  5. پنجمین نقل در کتاب کمال الدینِ صدوق، توسط امام صادق است. طبق این روایت، امام باقر فرزندانش را به همراه برادرش زید، جمع می‌کند و سپس صحیفه‌ای را به آنان نشان می‌دهد که به خط علی و املاء پیامبر بوده و مطالب لوح فاطمه بر آن مکتوب بوده است. در این روایت نیز سخنی از جابر و ماجراهای او نیست.

اعتبار حدیث لوح

حدیث لوح از احادیثی است که در کتب مورد اعتماد شیعه نقل شده است. مطالب مختلفی نیز در تأیید این روایت وجود دارد که صحت آن را تقویت کرده و بر ارزش آن افزوده است.

این روایت را ابن‌بابویه قمی در کتاب الامامه والتبصره[۴] و ثقة الاسلام کلینی در کافی با سند معتبر[۵] نقل کرده‌اند.[۶] همچنین شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا و کمال الدین و تمام النعمه، شیخ مفید در کتاب اختصاص و الارشاد و شیخ طوسی در کتاب الغیبة، نعمانی در کتاب الغیبة آن را با سند‌های متعدد روایت کرده‌اند.[۷]

و نیز در کتابهای دیگری چون احتجاج،[۸] ارشاد القلوب،[۹] تأویل الآیات،[۱۰] تقریب المعارف،[۱۱] الفضائل ابن شاذان،[۱۲] مناقب ابن شهر آشوب،[۱۳] کشف الغمه،[۱۴] الفصول المختاره،[۱۵] الصراط المستقیم،[۱۶] این روایت -به طور کلی یا جزئی، با ذکر سند و یا بدون آن نقل شده است.

محمد تقی مجلسی سند آن را مستفیض دانسته است.[۱۷] سید هاشم بحرانی گفته است که حدیث لوح با سند‌های زیاد، مکرر و مستفیض نقل شده و علما آن را پذیرفته‌اند.[۱۸] به گفته وحید خراسانی این روایت مشتمل بر اخبار غیبی است و متن آن گواهی می‌دهد بر این که از معصوم صادر شده است.[۱۹] شیخ جمال الدین شامی عاملی، گفته است که امامیه بر صحت این روایت اجماع دارند.[۲۰] و شیخ ابوالفتح کراجکی گفته است که روایت لوح مشهور و معروف است، به طوری که شیعیان امامی بر (صحت) آن اتفاق دارند و هیچ اختلافی در آن نیست.[۲۱]

نکاتی از حدیث لوح

  • سنت جانشین قرار دادن برای پیامبران: طبق این حدیث خداوند فرموده است: «إِنِّی لَمْ أَبْعَثْ نَبِیاً فَأُکمِلَتْ أَیامُهُ وَ انْقَضَتْ مُدَّتُهُ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَصِیاً.» در واقع، سنّت وصایت سنتی الاهی است که از آدم تا خاتم جاری بوده است.[۲۲]
  • امام علی(ع) برترین اوصیاء: برتری امام علی(ع) بر همه اوصیاء از حقایقی است که روایات فراوانی گواه آن است.[۲۳]
  • جریان امامت در نسل امام حسین(ع): بنا بر توضیحات علامه مجلسی، می‌توان گفت که مقصود از کلمه تامه و حجت بالغه که خداوند آن دو را نزد امام حسین و همراه او قرار داده، امر امامت است: (جَعَلْتُ کلِمَتِی التَّامَّةَ مَعَهُ وَ حُجَّتِی الْبَالِغَةَ عِنْدَهُ) که با توجه به ویژگیهای این امر، به دو شکل از آن تعبیر شده است. افزون بر این، مراد از حجت بالغه می‌تواند براهین و ادله‌ای باشد که دالّ بر حقانیت امامان است. در هر حال، این عبارات حاکی از آن است که ائمّه از نسل امام حسین خواهند بود؛ امری که در احادیث به شکل متواتر تکرار شده است.[۲۴]
  • تداوم هدایت الاهی به تداوم امامت
  • انکار یکی از امامان به منزله انکار نعمت‌های خدا: «مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِي» همان‌گونه که ایمان به همه انبیاء واجب است[۲۵]، انکار یکی از امامان نیز انکار نعمت‌های خداست.[۲۶]
  • به کمال رسیدن امامت به وسیله امام زمان: خداوند در حدیث لوح فرموده است: «وَ أُکمِلُ ذَلِک بِابْنِهِ محمّد رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ.» خداوند در لوح فاطمه فرموده است که رشته امامت را با امام زمان به کمال می‌رساند.[۲۷]
  • مهدویت در حدیث لوح: مقصود از مهدویت، ظهور منجی و مصلحی است الاهی که در آخرالزمان، قیام می‌کند و ستم و بیداد را از میان می‌برد و عدل و داد را حکمفرما می‌سازد. خداوند متعال خود را در لوح فاطمه به «قَاصِمُ الْجَبَّارِینَ وَ مُدِیلُ الْمَظْلُومِینَ»، به درهم‌کوبنده ستمگران و سرکشان، و دولت‌دهنده ستمدیدگان وصف کرده و این هماهنگ با آیات قرآن، اشاره به مهدویت است.[۲۸]
  • پیشگویی وقایع عصر ائمّه در حدیث لوح: بخشهایی از لوح حضرت فاطمه گزارشی است از وقایعی که در عصر هر امامی رخ خواهد داد.[۲۹]

حدیث لوح در کتب اهل ­سنت

طبرسی در اعلام الوری اظهار داشته که اهل سنت به طور جزئی در کتب خود به حدیث لوح اشاره داشته‌اند.[۳۰]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. شیخ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۲۷.
  2. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۳۰۸.
  3. طالعی، عبدالحسین، تحفه آسمانی، ص۳۸.
  4. نک: ابن بابویه قمی، الإمامة والتبصرة،۱۴۰۴ق، ص۱۰۵-۱۰۷
  5. موسوی اصفهانی، مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم (عليه السلام)، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۱۱۱
  6. نک: کلینی، ۱۳۶۳ش، الکافی، ج۱، ص۵۲۷.
  7. شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۳۰۸؛ شیخ صدوق، عیون أخبارالرضا علیه‌السلام، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۱۳؛ شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۲۱۰؛ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۴۶ِ؛ شیخ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم؛ الغیبه، ۱۴۲۲ق، ص۶۲؛ مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۶، ص۱۹۵.
  8. طبرسی، الإحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۸۵.
  9. دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۷.
  10. استرآبادی، تأويل الآيات، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۰۵.
  11. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۱۷ق، ص۴۲۱.
  12. شاذان قمی، الفضائل لإبن شاذان، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۱۳.
  13. ابن‌شهر‌آشوب، مناقب آل أبی طالب، ۱۳۷۶ق، ج۱، ص۲۵۶.
  14. اربلی، كشف الغمة، الرضی، ج۲، ص۱۰۰۲.
  15. شیخ مفید، الفصول المختارة، ۱۴۱۳ق، ص۳۰۴.
  16. نباطی بیاضی، الصراط المستقيم، ۱۳۸۴ق، ج۲، ص۱۳۱.
  17. مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، بنياد فرهنك اسلامی، ج۱۱، ص۷.
  18. بحرانی، غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام من طريق الخاص والعام، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۲۱.
  19. وحید خراسانی، منهاج الصالحين، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۰۲.
  20. شامی، الدر النظيم، مؤسسة النشر الإسلامی، ص۷۹۱.
  21. کراجکی، الإستنصار فی النص على الأئمة الأطهار، ۱۴۰۵ق، ص۱۸.
  22. ابن بابویه قمی، الإمامة والتبصرة، ص۱۰۴.
  23. کلینی، الكافی، ج۱، ص۵۲۸
  24. نک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ان الائمه من ذریة الحسین.
  25. سوره نساء، آیه۱۵۲.
  26. صدوق، عيون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۰
  27. کلینی، الكافی، ج۱، ص۵۲۸
  28. کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۷.
  29. ابن بابویه قمی، الإمامة والتبصرة، ص۱۰۴ـ۱۰۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ صدوق، عيون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۰.
  30. طبرسی، فضل بن الحسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۲۵۸.

منابع

  • ابن بابويه قمی، علی بن حسین، الإمامة والتبصرة، قم، مدرسة الإمام المهدی(ع)، اول، ۱۴۰۴ق ـ ۱۳۶۳ش.
  • ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، تقریب المعارف، تصحیح: فارس تبریزیان، بی‌جا، نشر محقق، ۱۴۱۷ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، ‌مناقب آل أبی طالب(ع)، نجف، المكتبة الحيدرية، ۱۳۷۶ق.
  • اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، نشر الرضی، بی‌تا.
  • استرآبادی، علی، تأويل الآيات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، قم، مدرسة الامام المهدی(ع)، ۱۴۰۷ق.
  • بحرانی، سید هاشم، غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام من طريق الخاص والعام، به کوشش: سید علی عاشور، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، اول، ۱۴۲۲ق ـ ۲۰۰۱م.
  • دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، تحقیق: سید هاشم میلانی، تهران، دار الأسوة للطباعة و النشر، ۱۴۱۷ق.
  • شاذان قمی، شاذان بن جبریل، الفضائل لإبن شاذان، قم، نشر رضی، ۱۳۶۳ش.
  • شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظيم، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، بی‌تا.
  • شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ش.
  • شیخ صدوق، محمّد بن بابویه، الخصال، قم، جامعه مدرّسین، ۱۴۰۳ق.
  • شیخ صدوق، محمّد بن بابویه، عیون أخبارالرضا علیه‌السلام، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ق.
  • شیخ صدوق، محمّد بن بابویه، كمال الدين و تمام النعمة، تهران، نشر اسلامی، ۱۳۹۵ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الفصول المختارة من العیون و المحاسن، تصحیح: علی میرشریفی، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق.
  • طالعی، عبدالحسین، تحفه آسمانی، تهران، میقات، ۱۳۷۸ش.
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج‌، نجف، دارالنعمان، ۱۳۸۶ق.
  • طبرسی، فضل بن الحسن،اعلام الوری باعلام الهدی، منشورات المکتبه الاسلامیه، ط۳. بی‌تا.
  • طوسی، محمّد بن حسن، الغیبه، قم، موسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
  • کراجکی، محمد بن علی، الإستنصار فی النص على الأئمة الأطهار، بیروت، دار الأضواء، دوم، ۱۴۰۵ق.
  • کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسّسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسی، محمدتقی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، قم، بنياد فرهنك اسلامی حاج محمد حسين كوشانپور، بی‌تا.
  • موسوی اصفهانی، ميرزا محمد تقی، مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم (عليه السلام)، به کوشش: سيد علی عاشور، بيروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، اول، ۱۴۲۱ق ـ ۲۰۰۱م.
  • نباطی عاملی، علی بن محمد، الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم، تهران، مکتبة المرتضوية، ۱۳۸۴ق.
  • نعمانی، محمّد بن ابراهیم، الغیبه، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۷ق.
  • وحید خراسانی، منهاج الصالحين، قم، مدرسه الامام باقر العلوم(ع)، پنجم، ۱۴۲۸ق ـ ۱۳۸۶ش.

پیوند به بیرون