عبدالله بن مطیع
شناسنامه | |
---|---|
نسب | بنی عُدی بن کعب |
تاریخ درگذشت | سال ۷۳ق |
شهر درگذشت | مکه |
فرزندان | سلیمان بن مطیع |
خویشاوند سرشناس | مطیع بن الاسود (پدر) |
دین | اسلام |
اطلاعات سیاسی | |
مناصب | حاکم کوفه در سال ۶۵ق |
پیش از | مختار بن ابیعبید ثقفی |
عبدالله بن مُطیع از افرادی است که در جریان واقعۀ کربلا با امام حسین(ع) دیدار کرد. طبق یک نقل او امام حسین(ع) را در مسیر مدینه به مکه ملاقات و به او توصیه کرد که فریب کوفیان را نخورد و از رفتن به کوفه منصرف شود. امام در پاسخ دعای خیر برای او کرد و اشاره نمود که تقدیر خداوند حتمی است. دیدار دوم طبق روایت تاریخ طبری در منزل حاجِر و پس از خروج امام از مکه بود. طبق این نقل نیز ابنمطیع از امام خواست که از سفر به عراق صرفنظر کند؛ اما امام نپذیرفت. برخی معتقدند که ابنمطیع دو بار با امام حسین(ع) دیدار کرده؛ اما امکان دارد این دو نقل، دو روایت از یک دیدار باشند.
پس از واقعه کربلا، ابنمطیع به عبدالله بن زبیر پیوست و همزمان هم به مخالفت با بنیامیه پرداخت و هم علیه قیام مختار فعالیت کرد. او در سال ۶۵ق بهعنوان والی کوفه منصوب شد و با مختار ثقفی مبارزه کرد. در نهایت او پس از شکست از مختار، از کوفه گریخت. وی در سال ۷۳ق، در جریان حمله حجاج بن یوسف به مکه در کنار ابنزبیر کشته شد. اهل سنت از حدیثی در مورد بیعت که عبدالله بن عمر برای ابن مطیع نقل کرده، نتیجه میگیرند که مخالفت با حاکم اسلامی جایز نیست.
معرفی
عبدالله بن مُطیع از افرادی است که در اتفاقات مربوط با واقعه کربلا نقش داشت. طبق نقل تاریخنگاران، او در جریان واقعه کربلا یک یا دوبار با امام حسین(ع) دیدار کرد و تلاش کرد تا امام را از رفتن به کوفه باز دارد.[۱] در سالهای پس از واقعۀ عاشورا نیز در بیعت عبدالله بن زبیر درآمد و با یزید بن معاویه مبارزه کرد.[۲] با این حال اسناد تاریخی نشان میدهد که او با شیعیانِ خونخواه امام حسین(ع) نیز - به ویژه در قیام مختار - مبارزه کرد و با برخی از قاتلان امام حسین(ع) همکاری میکرد.[۳]
منابع تاریخی نام کامل او را ابوسلیمان عبدالله بن مطیع بن الاسَوَد القُرَشی العَدْوی ذکر کردهاند.[۴] او از خاندان بنیعَدیِّ بن کَعْب بود. طبق نقلهای تاریخی نام پدرش در ابتدا «عاصی» (عاص) بود و پیامبر(ص) او را مطیع نامید.[۵] مادرش نیز آمِنَةُ بِنْتُ اَبِیالْخِیَار (عَبْدُ یَالَیْلَ) بن عبد مناف ذکر کردهاند.[۶]
دیدار با امام حسین(ع) در واقعه کربلا
به ادعای پژوهشگران، اکثر منابع تاریخی دیدار عبدالله بن مطیع با امام حسین(ع) را پیش از رسیدن امام به مکه دانستهاند و دیگر منابع تاریخی آن را به بعد از حرکت از مکه نسبت دادهاند.[۷] همچنین برخی از پژوهشگران قائل شدهاند که او دو بار با امام حسین(ع) دیدار کرده است.[۸]
طبق یک نقل، عبدالله بن مطیع امام حسین(ع) را در مسیر حرکت از مدینه به مکّه دید و به امام هشدار داد که فریب کوفیان را نخورد و در مکه بماند؛ زیرا آنان همچنان که پدرش امام علی(ع) در این شهر کشته شد و برادرش امام حسن(ع) در همین شهر خنجر خورد و کوفیان او خانوادهاش را نیز به قتل خواهند رساند. طبق این نقلها امام حسین(ع) برایش دعای خیر کرد؛ اما در روایت دیگری امام(ع) به او گفت که خداوند آنچه را که دوست بدارد مقدر میکند.[۹] طبق روایتی دیگر ابنمطیع از امام خواست تا برای برکت چاهش دعا کند. امام نیز کمی از آب چاه نوشید و باقیمانده را در چاه ریخت. پس از آن، آب چاه گوارا و فراوان گشت.[۱۰]
با این حال، طبق روایت تاریخ طبری (تألیف: ۳۰۳ق) این دیدار پس از حرکت امام حسین(ع) از مکه و در منزل حاجِر صورت گرفته است.[۱۱] منزل حاجر رامنطقهای آبگیر و سرسبز توصیف کردهاند.[۱۲] طبق این روایت، امام حسین(ع) به آبگیر (یا رود یا چشمهای)[یادداشت ۱] در این منطقه رسید. ابنمطیع او را دید و دلیل سفر امام حسین(ع) را پرسید و امام پاسخ داد که مردم عراق به او نامه نوشتهاند. ابنمطیع امام را قسم داد که برای حفظ حرمت اسلام، حرمت رسولالله(ص)، حرمت قریش و حرمت اعراب از این سفر منصرف شود؛ زیرا بنیامیه قطعاً امام را خواهند کشت و پس از او از هیچ کس نمیترسند. اما امام حسین(ع) درخواست او را نپذیرفت، از آبگیر گذشت و به سوی منزل زَرود حرکت کرد.[۱۳] شیخ مفید نیز در الارشاد نیز روایتی نزدیک به این دارد.[۱۴]
فعالیتهای ابن مطیع پس از واقعۀ کربلا
طبق نقلهای تاریخی، عبدالله ابنمطیع پس از شهادت امام حسین(ع)، با عبدالله بن زبیر بیعت کرد. در نتیجه هم به مخالفت با امویان پرداخت[۱۵] و هم با قیامهای خونخواهان امام حسین(ع) مبارزه میکرد.[۱۶]
مبارزه علیه یزید و بیعت با آل زبیر
در سال ۶۲ق ابنزبیر به اهالی مدینه نامه نوشت و آنان را به بیعت با او (علیه یزید) فراخواند. اهالی مدینه نیز با عبدالله بن مُطیع به نیابت از او بیعت کردند.[۱۷] او یکی از افرادی بود که به نعمان بن بشیر (فرستادۀ یزید) اعتراض کرد که چرا مانع قیام مردم مدینه علیه یزید میشود.[۱۸] او در هنگام حملۀ یزید به مدینه در سال ۶۳ق (واقعه حره)، فرماندهی قریشیانِ مدینه را به عهده داشت.[۱۹] پس از شکست در این واقعه، به مکه و نزد عبدالله بن زبیر گریخت[۲۰] در سال ۶۴ق نیز که یزید به مکه حمله کرد و کعبه را به آتش کشید، ابنمطیع جزو فرماندهان سپاه مدافعان مکه بود.[۲۱]
همکاری با عاملان واقعه کربلا در قیام مختار
در سال ۶۵ق و در پی وقایعی همچون قیام توابین و آغاز تحرکات مختار ثقفی، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن مطیع را والی کوفه گرداند.[۲۲] به محض ورود به کوفه خطبهای خواند و اعلام کرد که به فرمان ابنزبیر با اهل کوفه به سیره عُمر بن خطاب و عثمان بن عفان رفتار خواهد کرد؛ اما کوفیان خواستار عمل به سیره امام علی(ع) شدند و دیگر سیرهها را نپذیرفتند.[۲۳] او در زمانِ حکومتش در کوفه با شیعیان بدرفتاری کرد، علیه قیام مختار و خونخواهان امام حسین(ع) جنگید و در این راه با افرادی مانند شِمر بن ذیالجوشن و شبث بن ربعی که از عاملان واقعه کربلا بودند، همکاری مستقیم کرد.[۲۴]
کشتهشدن به دست حجاج بن یوسف
به گفتۀ مورخان او در پی شکستی که از مختار خورد، از کوفه فرار کرد و به بصره گریخت.[۲۵] او طی سالهای بعدی در بیعتِ آلزبیر ماند.[۲۶] نهایتاً در سال در سال ۷۲ق، عبدالملک بن مروان (پنجمین خلیفه اموی)، حجاج بن یوسف ثقفی (متوفای ۹۵ق) را برای سرکوب ابنزبیر به حجاز فرستاد[۲۷] و حجاج ۱۷ ماه مکه را محاصره کرد.[۲۸] ابنمطیع در این زمان به عنوان فرمانده سپاه زبیریان با حجاج بن یوسف جنگید و کشته شد.[۲۹] حجاج سر او را به همراه سر عبداللهبن زبیر و عبدالله بن صفوان به مدینه برد و آویزان کرد.[۳۰] و پس از چندی سرش را نزد عبدالملک بن مروان فرستاد.[۳۱]
حدیث من مات
اهلسنت بر اساس روایتی از پیامبر اسلام(ص) معتقدند که برای حفظ جامعۀ اسلامی واجب است از حاکم تبعیت کرد و بیعت او را نشکست.[۳۲] برخی از اندیشمندان اهلسنت همچون ابنتیمیه این حکم را به حدیثی از عبدالله بن عمر (صحابی پیامبر) مستند میکنند که در هنگام شورش عبدالله بن مطیع علیه حاکم زمان خودش (یزید) برای او خواند و نقل کرد که پیامبر(ص) فرمود «کسی که بمیرد و بیعت [حاکم را] بر گردن خود نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است».[۳۳]
پانویس
- ↑ ریشهری و دیگران، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۶۲-۵۶۷.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۳۷.
- ↑ جمع نویسندگان، با کاروان حسینی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۶۱؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۷.
- ↑ ابناثیر، اسدالغابة، اسماعیلیان، ج۴، ص۳۷۶.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۷۱؛ ابناثیر، اسدالغابة، اسماعیلیان، ج۴، ص۳۷۶.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۱۰۹.
- ↑ ریشهری و دیگران، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۶۲.
- ↑ جمع نویسندگان، با کاروان حسینی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ جمع نویسندگان، با کاروان حسینی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ جمع نویسندگان، با کاروان حسینی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۴.
- ↑ ابنرستة، الأعلاق النفیسة و یلیه کتاب البلدان، بیروت، ص۱۷۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بینا، ج۵، ص۳۹۴.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۰۴.
- ↑ جمع نویسندگان، با کاروان حسینی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۳۷.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۰۴.
- ↑ ابناثیر، اسدالغابة، اسماعیلیان، ج۴، ص۳۷۶.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج ۵، ص ۱۱۲.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بینا، ج۵، ص۵۷۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بینا، ج۶، ص۹.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج ۴، ص ۲۱۳.
- ↑ جمع نویسندگان، با کاروان حسینی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۶۱؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه،۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۷.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج ۴، ص ۲۴۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و المولوک، بینا، ج۶، ص۱۵۰.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۹۵.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بینا، ج۶، ص۱۷۵.
- ↑ ابناثیر، ۱۳۸۵ق، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۳۵۵.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بینا، ج۶، ص۱۹۲؛ ابنعساکر، تاریخ دمشق، ۱۹۹۵م، ج۲۸، ص۱۵۱.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۳۵۶.
- ↑ صهیب عبدالجبار، الجامع الصحیح، ۲۰۱۴م، ج۴، ص۲۳۴، پاورقی.
- ↑ ابنتیمیه، مختصر منهاج السنه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۹.
یادداشت
- ↑ در متن تاریخ طبری آمده است: ماءٍ مِن مِیاهِ العَرَبِ.
منابع
- ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ. ۱۳ ج. بیروت - لبنان: دار صادر، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- ابنتیمِیة، تقی الدین، مختصر منهاج السنة، خلاصه کننده عبد الله بن محمد الغنیمان، صنعاء، دار الصدیق، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
- ابنرسته، احمد بن عمر، الأعلاق النفیسة، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری. بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.
- ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، بیروت، مکتبة المعارف، بیتا.
- ابنعساکر، علی بن الحسن إبنهبة، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محب الدین أبیسعید عمر بن غرامة العمری، دار الفکر، بیروت، ۱۹۹۵م.
- اشاوی، علی و نجم الدین نجفی، با کاروان حسینی ترجمۀ عبدالحسین بینش، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۶ش.
- صهیب عبدالجبار، الجامع الصحیح للسنن والمسانید، بیجا، بینا، ۲۰۱۴م.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، بینا، بیتا.
- محمدی ریشهری، محمد و دیگران، الصحیح من مقتل سید الشهداء و اصحابه(ع)، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۲ش/۱۴۳۴ق.