کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
جنگ نَهرَوان از جنگهای دوره حکومت امام علی(ع) که بعد از جنگ صفین و در پی ماجرای حکمیت در صفر سال ۳۸ق روی داد. یک سوی این جنگ، گروه موسوم به مارقین یا خوارج بودند. در این جنگ، خوارج شکست سختی از سپاه امام علی (ع) خوردند. گفتهاند کمتر از ده نفر از خوارج از صحنه جنگ فرار کردند که یکی از آنان عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امام علی(ع) بود.
زمان | در صفر سال۳۸ق |
---|---|
مکان | نهروان، عراق |
نتیجه | پیروزی مسلمانان |
علت جنگ | اعتراض خوارج بر امام علی(ع) به ماجرای حکمیت با استناد به «لا حکم الا لله»... |
جنگندگان | |
طرفین جنگ | امام علی(ع) و یارانش خوارج |
فرماندهان | |
فرماندهان جنگ | امام علی(ع)، قیس بن سعد بن عباده( در جبهه امام علی) عبدالله بن وهب راسبی( در جبهه دشمن) |
تلفات | |
خسارات | شهادت کمتر از ده نفر از سپاه امام علی(ع) زخمی شدن چهارصد نفر و کشته شدن اکثر خوارج حاضر در صحنه نبرد |
پیدایش خوارج
جنگهای دوران امام علی(ع) | سپاه مقابل | تاریخ وقوع |
---|---|---|
جنگ جمل | سپاه طلحه و زبیر | ۱۵ جمادیالآخر ۳۶ق |
جنگ صفین | سپاه معاویه | صفر ۳۷ق |
جنگ نهروان | سپاه خوارج | صفر ۳۸ق |
بنا بر برخی روایات، خوارج در جنگ جمل و جنگ صفین، در سپاه امام علی حضور داشتند.[۱]
پس از آنکه در صفین، سپاه معاویه قرآنها را بر سر نیزه کردند و پیشنهاد رجوع به حکم قرآن دادند، علیرغم مخالفت امام، بیشتر سپاهیان خواستار حکمیت شدند. تحمل خسارت جانی و خستگی[۲] و از سوی دیگر بافت قبیلهای، سطحینگری اعراب بدوی در سپاه امام، نیرنگ دشمن را کارساز کرد.[۳]
گروهی از یاران امام از همان آغاز با حکمیت مخالفت کردند و آن را به منزله برگشت از دین و شک در ایمان شمردند.[۴] برخی نیز بعدا به استناد دو آیه قرآن (سوره مائده، آیه ۴۴ و سوره حجرات، آیه ۹) خواهان ادامه جنگ با معاویه شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند. آنان از امام خواستند از این کفر توبه کند و شروطی که با معاویه نهاده است، نقض کند. اما امام نقض حکمیت را نپذیرفت و فرمود: ما چیزی را پذیرفتهایم که نمیتوانیم آن را نقض کنیم.[۵] همچنین امام (ع)درباره حکمیت فرمود: «من از آغاز با این حکمیت مخالف بودم، بعد نیز که به اجبار مردم به آن تن دادم، شرط کردم که اگر آنها به کتاب خدا حکم کردند، به حکمشان پایبند باشم، زیرا در اصل، ما حکمیت قرآن را پذیرفتهایم نه حکمیت مردم را.» به علاوه، امام (ع) تصمیم خود را دایر بر ادامه جنگ با شام پس از جمعآوری خراج اعلام کرد.[۶]
پس از توقف جنگ صفین و بازگشت امام به کوفه و معاویه به شام، مخالفان حکمیت از امام علی جدا شدند و به قریه حروراء نزدیک کوفه رفتند.[۷] بدین ترتیب، گروهی به نام خوارج شکل گرفت.
سران خوارج
برجستهترین چهرههای خوارج عبارت بودند از:
- حرقوص بن زهیر تمیمی
- شریح بن أوفی العبسی
- فروة بن نوفل اشجعی
- عبدالله بن شجرة سلمی
- حمزة بن سنان أسدی
- عبدالله بن وهب راسبی
همانگونه که از اسامی این افراد برمیآید، از مشاهیر عراق، کسی در میان آنها نبود. برعکس آنها نوعا از قبایل بدوی؛ همانند بکر بن وائل و بنی تمیم بودند.[۸]
شورش خوارج
خوارج در شوال سال ۳۷ق در منزل زید بن حصین جمع شده و عبدالله بن وهب راسبی را به رهبری خود انتخاب کردند و بدین ترتیب اوضاع سیاسی و نظامی خود را سامان دادند. آنان پس از حکمیت، ماندن در کوفه را جایز ندانسته و تصمیم گرفتند به مدائن هجرت کنند، اما برخی از آنان رفتن به مدائن را به دلیل حضور شیعیان امام علی (ع) صلاح ندانسته و نهروان را بهعنوان مقصد خود برگزیدند.[۹]
در همین ایام بود که نتیجه حکمیت مشخص شده و علی (ع) مخالفت خود را با آن ابراز داشت و پیروان خود را برای جنگ با معاویه به اردوگاه فراخواند. وی برای خوارج نیز پیام فرستاده و آنان را جهت حضور در جنگ فراخواند که این دعوت با پاسخ منفی این گروه مواجه گردید.[۱۰]
خوارج در راه نهروان جنایات بسیار کرده و افراد زیادی را به قتل رساندند که از جمله آنها میتوان به عبدالله بن خباب بن ارت که پدرش از اصحاب پیامبر(ص) اسلام بود، اشاره کرد، خوارج وی را به همراه همسرش و جنینی که باردار بود به روشی بیرحمانه کشتند. اخبار این جنایات به امام رسید و وی لشکریان را از اردوی جنگ با معاویه به سمت نهروان هدایت کرد.[۱۱]
جنگ
اعتراضات خوارج تا شش ماه پس از صفین ادامه داشت و به همین جهت علی (ع)، عبدالله بن عباس و صعصعة بن صوحان را برای گفتگو نزد آنها فرستاد. آنان تسلیم خواسته این دو نفر برای بازگشتن به جماعت نشدند. پس از آن امام (ع) از آنها خواست تا دوازده نفر را معین کرده و خود نیز همین تعداد را جدا کرده و با آنها به گفتگو نشست.[۱۲]
علی(ع) نامهای نیز به سران خوارج نوشت و از آنها دعوت کرد که به سوی مردم بازگردند اما عبدالله بن وهب با یادآوری حوادث صفین، تأکید کرد که علی(ع) از دین خارج شده و باید توبه نماید. امام پس از این نیز بارها توسط افرادی همچون قیس بن سعد، ابو ایوب انصاری خوارج را بهسمت خود فراخوانده، به آنها امان داد.[۱۳] وی پس از آنکه از تسلیم خوارج ناامید گردید، سپاه خود را که مشتمل بر چهارده هزار نفر بود در مقابل آنها قرار داد و نبرد آغاز گردید، در حالی که علی (ع) تاکید کرد که سپاه وی آغازگر نبرد نباشند تا اینکه سرانجام نهروانیان جنگ را شروع کردند.[۱۴]
تعداد سپاهیان خوارج
به دلیل رفتار مسالمتآمیز علی(ع) قبل از آغاز جنگ و دادن امان به خوارج و دعوتشان به بازگشت، تعدادی از این سپاه جدا شدند بهعنوان مثال فروه بن نوفل و پانصد نفر دیگر از این افراد بودند.[۱۵] بنابر روایات تاریخی، از چهار هزار خارجی، تعداد افرادی که برای مبارزه در برابر لشکر علی(ع) باقی ماندند تنها هزار و هشتصد نفر سواره و هزار و پانصد نفر پیاده بودند.[۱۶]
نتیجه جنگ
با آغاز جنگ، به سرعت تمامی خوارج کشته و یا زخمی شدند، زخمیها به تعداد چهارصد نفر، به خانوادههایشان تحویل داده شدند، در مقابل از سپاه علی (ع) تعدادی کمتر از ده نفر کشته داشت، از اجتماع خوارج در نهروان کمتر از ۱۰ نفر فرار کردند که یکی از آنان عبدالرحمن بن ملجم مرادی قاتل امام علی(ع) بود.[۱۷] امام (عليه السلام) در پايان نبرد در برابر اجساد بى روح آنان ايستاد وبا حالتى پر از تأثّر فرمود: بدبختى بر شما باد. آن كس كه شما را فريب داد زيان بزرگى بر شما وارد ساخت. از امام پرسيدند: چه كسى آنان را فريب داد؟ فرمود: شيطان گمراه كننده ونفسهاى سركش، آنان را با آرزوهايى فريب دادند و راههاى طغيان را بر آنان گشودند و وعده پيروزى به آنان دادند و سرانجام آنان را به آتش سوزان در افكندند. [۱۸]
پانویس
- ↑ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۳۴۹؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۴۱.
- ↑ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۴؛ ابن قتیبة الدینوري، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۰۴؛ بلاذري، انساب الأشراف، ج۳، ص۱۱۰.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۵، ص۷۵.
- ↑ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۴؛ بلاذری، انساب الأشراف، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ بلاذری، انساب الأشراف، ج۲، ص۳۵۹.
- ↑ بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۴۹.
- ↑ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، انساب الأشراف، ج۳، ص۱۱۴و۱۲۲؛ طبری، تاریخ الطبري، ج۵، ص۶۳ و ۷۲ و ۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۴.
- ↑ بلاذری، انساب الأشراف، ج۲، ص۳۵۰.
- ↑ دینوری، اخبار الطوال، ص۲۰۳-۲۰۴.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۶۶.
- ↑ طبری، تاریخ الطبري، ج۵، ص۸۰-۹۲.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۰.
- ↑ دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۰.
- ↑ دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۰.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۱.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۳-۳۷۵.
- ↑ سبحانی، فروغ ولایت،الناشر مؤسسه امام صادق (عليه السلام)، ص۷۳۰.
منابع
- بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمدباقر محمودی، مؤسسة اعلمی، بیروت.
- نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ۱۴۰۴ق.
- جعفریان، تاریخ الخلفاء، مبحث جنگ نهروان.
- دینوری، اخبار الطوال، ترجمه مهدوی دامغانی، بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
- سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، الناشرمؤسسه امام صادق (عليه السلام)، بی تا، بی جا.
- طبری، تاریخ، بیروت، مؤسسة اعلمی.
- مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
- نهج البلاغه
- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.