فطرس

مقاله متوسط
رده ناقص
شناسه ارزیابی نشده
از ویکی شیعه

فُطْرُس فرشته‌ای رانده‌شده از درگاه الهی است که بنا بر نقل روایات ، به هنگام ولادت امام حسین(ع) بال و پر خود را به قنداقه ایشان مالید و مورد بخشش خداوند قرار گرفت. از وی با القاب «عَتیقُ الحُسَین» و «صَلصائیل» نیز یاد شده‌است. برخی با معصوم دانستن فرشتگان، در سند این روایات تردید کرده‌اند.

شرح داستان

شیخ صدوق در کتاب امالی در حدیثی از امام صادق(ع) نقل می‌کند:[یادداشت ۱] فُطرُس، یکی از فرشتگان حامل عرش در انجام وظیفه‌اش سُستی کرد، بال‌هایش شکسته و به جزیره‌ای در زمین تبعید شد. وی ۷۰۰ سال به عبادت خدا مشغول بود تا امام حسین(ع) به دنیا آمد. جبرئیل با هفتاد هزار فرشته جهت تبریک این میلاد به زمین نازل شدند، وقتی از کنار فطرس گذشتند او از علت نزول آنان جویا شد و از آنان خواست تا وی را با خود ببرند. جبرئیل نزد پیامبر(ع) برای وی میانجیگری کرد. با پیشنهاد پیامبر(ص)، فطرس خود را به قنداقه امام حسین(ع) مالید و خداوند بال‌هایش را بهبود بخشیده و او را به جایگاه اولیه‌اش بازگرداند.

وظیفه سلام‌رسانی

فطرس پس از بهبودی و عروج به آسمان به رسول خدا خبر از شهادت فرزندش حسین داده و می‌گوید به جبران این شفاعت، زیارت هر زائر و سلام و صلوات هر سلام دهنده‌ای را به امام حسین(ع) برساند.[۱]

سایر نام‌ها

عتیق الحسین

در برخی روایات از فطرس به نام «عَتیقُ الحسین» یعنی آزاد شده حسین یاد شده است.[۲] گویا این لقب را خودش گذاشته است زیرا در دعایی می‌گوید:

«مَنْ مِثْلی وَ اَنا عَتیقُ الْحُسَینِ وَ اَبوهُ عَلِی بْنُ اَبی‌طالبٍ(ع) وَ اُمُّهُ فاطمةُ وَ جَدُّهُ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم.»[۳] (چه کسی مثل من است، من آزاد شده حسینیم، حسینی که پدرش علی بن ابی‌طالب و مادرش فاطمه و پدربزرگش رسول خداست.)

در روایتی از ابن عباس، فطرس در بین فرشتگان به مولی الحسین شناخته می‌شود.[۴]

صلصائیل

مطابق بعضی از روایات، نام این فرشته «صَلْصائیل» بود.[۵] در این گزارش، پیامبر(ص) در دعا برای شفای وی از این نام یاد می‌کند:

«اَللّهُمَّ اِنّی أسْألُکَ بِحَقِّ ابْنی الْحُسَینِ اَنْ تَغْفِرَ لِصَلْصائیلَ خَطیئَتَهُ وَ تَجْبُرَ کَسْرَ جَناحَهُ وَ تَرُدَّهُ اِلی مَقامِهِ مَعَ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ» (خدایا! به حقّ پسرم حسین(ع) از درگاهت می‌خواهم که گناه صلصائیل را بخشیده و بال و پرش را سلامت بخشی و او را به مقام (نخستینش) به فرشتگان مقرّب بازگردانی.[۶])

فطرس در دعا

داستان فطرس از شهرت زیادی برخودار است و کتاب‌های دعا مانند مفاتیح الجنان در دعای روز سوم شعبان از وی یاد کرده و آورده‌اند: «وَ عَاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِین». (ترجمه: وفطرس به گهواره‌ امام حسین(َع) پناه آورد و ما نیز پس از شهادتش به قبر او پناه آورده ایم و برکنار تربتش حاضر گشته و منتظر بازگشت او (در زمان ظهور ) هستیم، ای پروردگارا جهانیان دعایمان را اجابت فرما.

برتری امامان بر فرشتگان

علامه مجلسی در بحار الانوار بابی با عنوان «برتری پیامبر(ص) و اهل بیت بر فرشتگان» آورده و یکی از دلایل این برتری را داستان فطرس دانسته است.[۷] بعضی نافرمانی فطرس را عدم قبول ولایت حضرت علی(ع) دانسته‌اند.[۸]

نقد و بررسی

داستان فطرس با ابهاماتی روبروست، از جمله نظریه عصمت فرشتگان با این جریان ناسازگاری دارد، آیت الله جوادی آملی این داستان را نپذیرفته و معتقد است: جریان فطرس به اثبات نیاز دارد؛ زیرا فطرس واژه‌­ای یونانی است و در دعای سوم شعبان هم فرشته خوانده نشده است. بلکه به این صورت آمده "و عاذَ فُطرُسُ بِمَهدِهِ"؛ یعنی فطرس به گهوارۀ امام حسین(ع) پناه برد. از سوی دیگر سند این دعا هم باید تحقیق شود و میزان اعتبارش به دست آید...[۹]

عصمت فرشتگان

با توجه به آیه ۶ سوره تحریم بعضی قائل به عصمت فرشتگان هستند: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارً‌ا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَ‌ةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یعْصُونَ الله مَا أَمَرَ‌هُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُ‌ونَ ﴿۶﴾  (ترجمه:ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خودتان و کسانتان را از آتشی که سوخت آن، مردم و سنگ‌هاست حفظ کنید، بر آن [آتش‌] فرشتگانی خشن [و] سختگیر [گمارده شده‌]‌اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچی نمی‌کنند و آنچه را که مأمورند انجام می‌دهند.)[تحریم–۶]

برخی این نظریه را نپذیرفته و معتقدند ظاهر آیه، «یفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ» نشان می‌دهد که فرشتگان قدرت بر گناه دارند، اما گناه نمی‌کنند.[۱۰]

علامه طباطبایی تکلیف فرشتگان را تکوینی می‌داند نه تشریعی. بنا بر گفتۀ وی، در این قبیل تکالیف تمرد معنا ندارد.[۱۱] مرتضی مطهری بین فرشتگان تفکیک قائل شده و بعضی از آنان را زمینی می‌دانسته که تکلیف پذیرند.[۱۲] آیت الله جوادی آملی نیز با پذیرفتن این نظریه، احتمال می‌دهد فطرس از نوع زمینی فرشتگان باشد که با فرشتگان آسمانی یا اخروی تفاوت دارند.[۱۳]

ترک اولی

برخی نیز نافرمانی فطرس را ترک اولی دانسته‌اند، بدین معنا که آنان در اجرای دستورات الهی عملی را که دارای اولویت بود رها کرده و به سوی عمل کم اولویت رفته‌اند، یا انجام عملی را در وقتی و شرایطی که اولویت بیشتری داشته، رها کرده و در شرایط و وقت دیگری به جای آورده‌اند. بدین جهت مجازات و تنبیه شده‌اند.[۱۴]

به گفته مطهری داستان فطرس رمزی است از برکت وجود سیدالشهدا که بال شکسته‌ها با تماس به او صاحب بال و پر می‌شوند. افراد و ملت‌ها اگر به راستی خود را به گهواره حسینی بمالند از جزایر دور افتاده رهایی می‌یابند و آزاد می‌شوند.[۱۵] برخی از محققان احتمال داده اند که دردائیل در واقع یک فرشته نبوده بلکه مانند ابلیس از موجوداتی بود که به دلیل عبادت فراوان به مقام فرشتگان رسیده، اما به مانند شیطان از جایگاهش رانده شده بود، با این تفاوت که شیطان در سرپیچی خود اصرار کرده و از اصحاب دوزخ شد، اما دردائیل پشیمان شده و به جایگاه سابقش برگشت.[نیازمند منبع]

فطرس در اشعار فارسی و عربی

علی بن حمّاد یکی از شعرای قرن چهارم است، وی مرثیه گوی اهل بیت بوده و در شعری که در عزای امام حسین(ع) سروده نام فطرس را آورده است.

فیک من لاذ فطرس فترقّیبجناحی رضی و کان حسیرا

[۱۶]

ترجمه: ای سرزمین کربلا فردی را در برگرفته‌ای که فطرس فرشته در بند و ناتوان با پناه بردن به درگاه او با بال‌های رضایت به آسمان پرواز کرد.}

آیتی بیرجندی نیز گفته:

فُطْرُس سلام ما را برسان چون که بگذریبر تربت مطهّر سلطان کربلا
این چند بیت تحفه مور است و «آیتی»کآورده است نزد سلیمان کربلا[۱۷]

رضا موید شاعر آیینی معاصر نیز گفته:

ما کز اثر گناه پرسوخته‌ایم چون شمع ز عشق دوست افروخته‌ایم
چون فطرس پرسوخته، چشم امّید بر لطف حسین بن على دوخته‌ایم

[۱۸]

پانویس

  1. ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۶۶.
  2. مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۱۶۴؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۹۰
  3. الحسینی المدنی، تحفة الأزهار، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۳۲
  4. الحسینی المدنی، تحفة الأزهار، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۳۲
  5. خصیبی، الهدایة الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۴۴۱؛ قمی، الأنوار البهیة، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳
  6. شیخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۲۸۳؛ نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 283مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۵۹؛ قمی، الأنوار البهیة، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳
  7. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۸، ص۳۷۶.
  8. صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۶۸.
  9. جوادی آملی، پرسش و پاسخ‌ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۸۸
  10. قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۲۸۳.
  11. طباطبائی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج‌۱۹، ص۵۶۲.
  12. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۵۸ش، ج۴، ص۲۸۰.
  13. جوادی آملی، پرسش و پاسخ‌ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۸۸ -۷۸
  14. طیب، اطیب القرآن ج۱، ص۵۱۱.
  15. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۵۸ش، ج۱۷، ص۵۶۴.
  16. دانشنامۀ شعر عاشورایی، محمد زاده،ج۱، ص۱۸۵.
  17. دانشنامۀ شعر عاشورایی، محمد زاده،ج۲، ص۱۱۳۱.
  18. https://www.karbobala.com/poems/info/5013

یادداشت

  1. حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یحْیی بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِی قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ عُمَرَ عَنْ عَبْدِ الله بْنِ صَبَّاحٍ الْمُزَنِی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ شُعَیبٍ الْمِیثَمِی قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ أَبَا عَبْدِ الله(ع) یقُولُ إِنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی(ع) لَمَّا وُلِدَ أَمَرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَبْرَئِیلَ أَنْ یهْبِطَ فِی أَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَیُهَنِّی رَسُولَ اللهِ(ص) مِنَ الله وَ مِنْ جَبْرَئِیلَ قَالَ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَمَرَّ عَلَی جَزِیرَةٍ فِی الْبَحْرِ فِیهَا مَلَكٌ یقَالُ لَهُ فُطْرُسُ كَانَ مِنَ الْحَمَلَةِ بَعَثَهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ فِی شَی‌ءٍ فَأَبْطَأَ عَلَیهِ فَكَسَرَ جَنَاحَهُ وَ أَلْقَاهُ فِی تِلْكَ الْجَزِیرَةِ فَعَبَدَ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فِیهَا سَبْعَمِائَةِ عَامٍ حَتَّی وُلِدَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی(ع) فَقَالَ الْمَلَكُ لِجَبْرَئِیلَ یا جَبْرَئِیلُ أَینَ تُرِیدُ قَالَ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْعَمَ عَلَی مُحَمَّدٍ بِنِعْمَةٍ فَبُعِثْتُ أُهَنِّئُهُ مِنَ اللهِ وَ مِنِّی فَقَالَ یا جَبْرَئِیلُ احْمِلْنِی مَعَكَ لَعَلَّ مُحَمَّداً(ص) یدْعُو لِی قَالَ فَحَمَلَهُ قَالَ فَلَمَّا دَخَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی النَّبِی(ص) هَنَّأَهُ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْهُ وَ أَخْبَرَهُ بِحَالِ فُطْرُسَ فَقَالَ النَّبِی(ص) قُلْ لَهُ تَمَسَّحْ بِهَذَا الْمَوْلُودِ وَ عُدْ إِلَی مَكَانِكَ قَالَ فَتَمَسَّحَ فُطْرُسُ بِالْحُسَینِ بْنِ عَلِی(ع) وَ ارْتَفَعَ فَقَالَ یا رَسُولَ الله أَمَا إِنَّ أُمَّتَكَ سَتَقْتُلُهُ وَ لَهُ عَلَیّ مُكَافَاةٌ أَلَّا یزُورَهُ زَائِرٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ عَنْهُ وَ لَا یُسَلِّمَ عَلَیهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ سَلَامَهُ وَ لَا یصَلِّی عَلَیهِ مُصَلٍّ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ صَلَاتَهُ ثُمَّ ارْتَفَعَ. امالی شیخ صدوق،مجلس ۲۸

منابع

  • سید بن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال(ط- القدیمة)،‌ تهران، دار الكتب الإسلامیة، ۱۴۰۹ق.
  • ابن قولویه، جعفر بن محمد، كامل الزیارات،‌ نجف اشرف، دار المرتضویة، ۱۳۵۶ش.
  • ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الكبیر، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، پرسش و پاسخ‌ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ق‍م‌، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف‏، ‫۱۳۸۵ش.‬
  • خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الكبری، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، تهران، كتابچی، ۱۳۷۶ش.
  • صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، قم، مكتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • الحسینی المدنی، ضامن بن شدقم، تحفة الازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، تهران، دفتر نشر میراث مكتوب، ۱۳۷۸ش.
  • طبری آملی، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة(ط- الحدیثة)، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
  • طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ق.
  • قرشی بنایی، علی اكبر، قاموس قرآن،‌ تهران، دار الكتب الاسلامیة، ۱۴۱۲ق.
  • قمی، شیخ عباس، الأنوار البهیة (ترجمه)، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، قم، انتشارات ناصر، ۱۳۸۰ش.
  • كفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح للكفعمی (جنة الأمان الواقیة)،‌ قم، دار الرضی (زاهدی)، ۱۴۰۵ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار،‌ بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • محمدزاده، مرضیه، دانشنامۀ شعر عاشورایی انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۵۸ش.
  • مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
  • طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش.