حدیث مَنْ ماتَ حدیثی از پیامبر اسلام(ص) است که طبق آن، هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. این حدیث با الفاظ مختلف در منابع شیعه و اهلسنت نقل شده است و آن را مورداتفاق شیعه و سنی میدانند.
حدیث من مات | |
---|---|
اطلاعات روایت | |
موضوع | شناخت امام |
صادره از | پیامبر اسلام(ص) |
اعتبار سند | ادعای تواتر در منابع شیعه و اهل سنت |
منابع شیعه | کافی، کمال الدین و تمام النعمة، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر |
منابع سنی | صحیح مسلم، مسند احمد بن حنبل، مسند ابوداود طیالسی، مسند الشامیین |
احادیث مشهور | |
حدیث سلسلةالذهب • حدیث ثقلین • حدیث کساء • مقبوله عمر بن حنظلة • حدیث قرب نوافل • حدیث معراج • حدیث ولایت • حدیث وصایت • حدیث جنود عقل و جهل • حدیث شجره |
پیامبر اسلام(ص):
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، بدون تردید به مرگ جاهلى مرده است.
مناقب ابن شهرآشوب، ۱۳۷۹ق،ج۱، ص۲۴۶؛
بااینحال برداشتهای متفاوتی میان شیعه و اهلسنت در خصوص آن وجود دارد:
شیعیان این حدیث را دربارهٔ مسئله امامت میدانند و لزوم شناخت امام و اطاعت از او را از آن استنباط میکنند؛ اما اهلسنت معتقدند این روایت مربوط به مسئلهٔ ارتباط مردم با حاکم اسلامی و لزوم بیعت با اوست.
جایگاه حدیث «من ماتَ»
در منابع اسلامی، روایاتی با عبارت «من ماتَ» نقل شده است؛[۱] اما مقصود از تعبیر حدیث من مات» این کلام معروف پیامبر(ص) است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة؛ هر فردی که بمیرد، درحالیکه امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است» که در منابع حدیثی شیعی و سنی آمده است.[۲]
این حدیث با عباراتی هم نقل شده که تفاوت مختصری با آن دارند. برای مثال، در کتاب کافی، این حدیث از امام صادق(ع) چنین نقل شده که پیامبر گفت: «مَنْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ؛ هر فردی بمیرد، درحالیکه امامی نداشته باشد، مرگش مرگ جاهلی است.»[۳] همچنین در برخی از منابع اهلسنت از پیامبر اسلام(ص) نقل شده: «مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که بدون امام بمیرد؛ به مرگ جاهلی مرده است.»[۴]
علامه مجلسی این روایت را نزد شیعه و اهلسنت متواتر دانسته است.[۵] شیخ بهایی هم گفته این حدیث مورداتفاق شیعه و اهلسنت است.[۶]
منظور از مرگ جاهلی
پیامبر اسلام(ص):
مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که بدون امام بمیرد؛ به مرگ جاهلی مرده است.
احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۲۸، ص۸۸
در نقل کلینی از حدیث «من مات»، امام صادق(ع) معنای «مرگ جاهی» را هم بیان کرده است. متن کامل روایت بدین شرح است:
ابنابییعفور نقل میکند: از امام صادق(ع) دربارهٔ گفتار پیامبر اسلام که «هر فردی که بمیرد، درحالیکه امامی نداشته باشد، مرگش، مرگ جاهلی است» پرسیدم: «آیا مقصود مردن در حالت کفر است؟» امام صادق(ع) پاسخ داد: «مردن در حالت گمراهی است.«گفتم هرکه در این زمان هم بمیرد و او را پیشوایی نباشد، مرگش مرگ جاهلیت است؟» گفت: «آری».[۷]
منابع حدیث
برخی از منابع شیعه و اهلسنت که روایت «من مات» را نقل کردهاند، بدین شرحاند:
منابع شیعه
- کافی، اثر کلینی[۸]
- کمال الدین و تمام النعمة، نوشتهٔ شیخ صدوق[۹]
- کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، از خزاز رازی.[۱۰]
منابع اهل سنت
- مسند احمد بن حنبل[۱۱]
- مسند ابوداود سلیمان بن داود طیالسی[۱۲]
- مسند الشامیین، ابوالقاسم طبرانی[۱۳]
معنای حدیث نزد علمای شیعه و اهل سنت
علمای شیعه و سنی، هرکدام، بنا به عقاید کلامی خود، برداشتهای متفاوتی از «حدیث من مات» کردهاند:
شیعه
شیعیان از حدیث «من مات» در مسئلهٔ امامت استفاده کرده و آن را دلیلی بر لزوم وجود امام در تمام دورانها[۱۴] و ضرورت شناخت امام و اطاعت از او دانستهاند.[۱۵] بنابر اعتقادات شیعه، مراد از امام در این روایت، اهلبیت و امامان معصوم است و در دوران حاضر، باید به امام مهدی، بهعنوان امام زمان ایمان داشت.[۱۶]
اهلسنت
اهلسنت تفسیر و معنای دیگری از این روایت ارائه کردهاند. آنها مقصود از «امام» در این روایت را حاکم جامعهٔ اسلامی میدانند که برای حفظ جامعهٔ اسلامی، باید از او تبعیت کرد و در بیعت او باقی ماند.[۱۷] لزوم تبعیت از حاکم اسلامی شامل تمام حاکمان مسلمان میشود و ظالمبودن و گناهکاربودن حاکمان خللی در این لزوم تبعیت ایجاد نمیکند. ابنتیمیه در تفسیر حدیث فوق، لزوم تبعیت و بیعت صحابه پیامبر و تابعان با یزید بن معاویه را استنباط کرده است.[۱۸]
البته برخی از منابع اهلسنت، «امام» در روایت فوق را به پیامبر اسلام(ص) معنا کردهاند و معتقدند باید به پیامبر ایمان داشت؛ زیرا او امام اهل زمین در این دنیا است.[۱۹]
پانویس
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به: برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۸۸.
- ↑ سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۱۰؛ تفتازانی، شرح مقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۹، قندوزی، ينابيع المودة، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۴۵۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۶
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۲۸، ص۸۸؛ ابو داوود، مسند ابوداود، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۴۲۵؛ طبرانی، مسند الشامیین، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۳۶۸.
- ↑ شیخ بهائی، الأربعون حديثا، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۴۳۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۰۹
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.
- ↑ ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۲۸، ص۸۸.
- ↑ ابو داوود، مسند ابوداوود، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۴۲۵.
- ↑ طبرانی، مسند الشامیین، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۴، ص۱۷۳
- ↑ ملاصدرا، شرح أصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۷۴.
- ↑ علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۷، شیخ بهایی، الاربعون حدیثا، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۴۳۱.
- ↑ صهیب عبدالجبار، الجامع الصحیح، ۲۰۱۴م، ج۴، ص۲۳۴، پاورقی.
- ↑ ابن تیمیه، مختصر منهاج السنه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۹.
- ↑ ابنحبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۴۳۴.
منابع
- ابنتیمِیه، تقیالدین، مختصر منهاج السنة، تلخیص عبدالله بن محمد الغنیمان، صنعاء، دارالصدیق، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق دکتر محمد جعفر یاحقی و دکتر محمد مهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق
- شیخ بهایی، الاربعون حدیثاً، قم، نشر جامعه مدرسین، چاپ سوم، ۱۴۳۱ق.
- تفتازانی، سعدالدین، تحقیق عبدالرحمن عمیره، نشر الشريف الرضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، مُسندالشامیین، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- أحمد بن حنبل، أبو عبدالله، مُسند احمد، تحقیق شعیب الأرنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ق.
- برقی، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقیق و تصحیح جلالالدین محدث، قم، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
- خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، قم، نشر بیدار، ۱۴۰۱ق.
- سید بن طاووس، رضیالدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، تحقیق و تصحیح جواد قیومی اصفهانی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
- ابوداود طیالسی، سلیمان بن داود، مسند ابیداود الطیالسی، تحقیق محمد بن عبدالمحسن ترکی، مصر، دار هجر، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تحقیق و تصحیح: سیدهاشم رسولی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- قندوزی، ینابیع الموده لذوی القربی، نشر اسوه، ۱۴۱۳ق،
- محمد بن حبان بن احمد، صحیح ابنحبان، تحقیق شعیب الأرنؤوط، بیروت، مؤسسةالرسالة، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- ملاصدرا، صدرالدین شیرازی محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق و تصحیح: محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.