بَراءِ بن عازِب (درگذشته ۷۱ یا ۷۲ق)، از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بود. او در بسیاری از غزوهها شرکت نمود. او از راویان حدیث غدیر است. همچنین او پس از درگذشت پیامبر(ص) خبر بیعت مردم با ابوبکر در سقیفه بنیساعده را به اطلاع بنیهاشم رساند و خود نیز از بیعت با وی امتناع کرد. او در واقعه کربلا حضور نداشت.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | 'بَراءِ بن عازِب انصاری |
کنیه | ابوعماره |
محل زندگی | مدینه |
مهاجر/انصار | انصار |
نسب/قبیله | بنیحارثه قبیله اوس |
درگذشت | ۷۱ یا ۷۲ق /۶۹۰ یا ۶۹۱م |
مشخصات دینی | |
زمان اسلام آوردن | پیش از هجرت |
حضور در جنگها | جنگ خندق |
نقشهای برجسته | راوی حدیث غدیر |
دیگر فعالیتها | امتناع از بیعت با ابوبکر • نقل روایت |
نسب، کنیه و درگذشت
براء از انصار و از تیره بنیحارثه قبیله اوس در مدینه بود.[۱] چندین کنیه برای او ذکر شده که از همه مشهورتر ابوعماره است.[۲]
براء بن عازب در شهر کوفه سکونت داشت[۳] و در حالیکه بینایی خود را از دست داده بود[۴] در دوره تسلط مصعب بن زبیر بر عراق، در کوفه یا مدینه درگذشت.[۵]
در عهد پیامبر اکرم(ص)
براء پیش از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، در حالی که هنوز بسیار نوجوان بود، مسلمان شد[۶] و احتمالاً پدرش نیز پیشتر مسلمان شده بود.[۷]
براء و برخی دیگر همچون عبدالله بن عمر و اسامة بن زید به دلیل نوجوانی اجازه نیافتند در جنگ بدر شرکت کنند.[۸] به احتمال بسیار، در غزوه احد نیز پیامبر(ص) مشارکت او و برخی نوجوانان دیگر را نپذیرفته است.[۹] نخستین جنگی که او در آن حضور یافت، غزوه خندق بود، در حالی که ۱۵سال بیشتر نداشت.[۱۰] با آنکه گفتهاند وی در ۱۴ تا ۱۸ غزوه شرکت داشته[۱۱] ولی نقش خاصی از او در این غزوات گزارش نشده است.[۱۲]
طبق روایتی از خود براء، زمانی که پیامبر(ص)، خالد بن ولید را برای تبلیغ اسلام به یمن فرستاد، وی همراه گروه او بود و چون این مأموریت به حضرت علی(ع) واگذار شد، براء به آن حضرت پیوست.[۱۳]
از طریق براء احادیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است.[۱۴] برخی از این روایتها نشان میدهد که او به اخبار و احادیث مربوط به سیره نبوی علاقه داشته است.[۱۵] براء از برخی صحابه نیز روایت میکرده است[۱۶] و شعبی، عدی بن ثابت، ابواسحاق سبیعی، و نیز دو تن از فرزندانش از او روایت کردهاند.[۱۷]
در عهد خلفا
به روایت یعقوبی، پس از رحلت پیامبر(ص)، براء خبر بیعت با ابوبکر در سقیفه بنیساعده را به اطلاع بنی هاشم رسانید و خود جزو کسانی بود که از بیعت با او خودداری کرد.[۱۸]
بر اساس برخی روایات براء بن عازب در اواخر دوره عمر یا اوایل دوره عثمان، در فتح برخی نواحی ایران، همچون ری، قومس، زنجان، ابهر و قزوین حضور داشته، یا خود فرمانده بوده است؛ چنانکه یکی از فتوح ری به دست او بود.[۱۹] او با اهالی ابهر صلح کرد و با مردم قزوین نیز به دشواری از در صلح درآمد و آنان نیز اسلام آوردند[۲۰] اما زنجان را از راه جنگ به تصرف درآورد.[۲۱] با این همه، باید گفت دست کم یک روایت از روایات فتوح، نشان از خلط و اشتباه میان او و براء بن مالک دارد.[۲۲]
در عهد امام علی(ع)
گفتهاند براءبن عازب جزو کسانی بود که با امیرالمؤمنین علی(ع) دست بیعت دادند.[۲۳] اگر چه در روایتهای مربوط به پیکارهای دوره خلافت امام علی(ع) نقشی از او دیده نمیشود، اما به روایتی، براء علاوه بر حضور در جنگهای جمل و صفین و نهروان، در نبرد اخیر، از سوی امام علی(ع) مأموریت یافت تا خوارج را به بازگشت به اردوی امام علی(ع) دعوت کند.[۲۴]
براء بن عازب از راویان حدیث غدیر نیز به شمار میآید.[۲۵] البته در برخی منابع گفته شده است که وی این حدیث را کتمان کرد و بر اثر نفرین امام علی(ع) نابینا شد.[۲۶] سید ابوالقاسم خوئی از مراجع و رجالیان معاصر در معجم رجال الحدیث، گزارش کتمان و نابینایی براء را به سبب اشکالات سندی و نقل شدن از سوی اهلسنت نپذیرفته است.[۲۷] محسن امین از شرححالنویسان معاصر در اعیان الشیعه بعد از بیان گزارشهای مختلف و گاه متناقص در مورد براء بن عازب، معتقد است که بر فرض پذیرش گزارش نابینایی براء، این واقعه باید بعد از جنگ نهروان اتفاق افتاده باشد.[۲۸] امین در آخر بر این باور است که نمیتوان در مورد براء، با قطعیت چیزی گفت؛ ولی وی به سلامت نزدیکتر است.[۲۹]
شیخ مفید در ارشاد نقل میکند؛ اسماعیل بن زیاد گفته روزی علی(ع) به براء بن عازب فرمود ای براء، فرزند من به شهادت مفتخر میشود و تو زنده هستی و از او یاری نمیکنی. چون واقعه کربلا اتفاق افتاد براء میگفت؛ راستی گفته علی(ع) محقق شد، زیرا فرزندش شهید شد و من از او یاری ننمودم آنگاه از کار خود پشیمان شد.[۳۰] سید ابوالقاسم خوئی این گزارش را به سبب مرسل بودن و ناشناخته بودن راویان ضعیف شمرده است.[۳۱]
پانویس
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۸۶؛ التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۱۱۷؛ برای سلسله نسب او، نک: تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۴-۳۵.
- ↑ نک: الطبقات، ج۱، ص۳۰۳؛ الکنی و الاسماء، ص۷۷؛ معرفة الصحابة، ج۳، ص۷۱.
- ↑ التاریخ، ج۱، ص۱۸۶؛ التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۱۱۷.
- ↑ المحبر، ص۲۹۸؛ المعارف، ص۵۸۷.
- ↑ التاریخ، ج۱، ص۳۴۱؛ الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۷- ۳۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۵.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۱؛ الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۷، ۳۶۸.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۱۶؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۶؛ قس: المعجم الکبیر، ج۲، ص۸؛ معرفة الصحابة، ج۳، ص۷۳، که از قول براء آوردهاند که در اُحد حضور داشته است.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۴۵۳؛ السیرة النبویة، ج۳، ص۷۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۴.
- ↑ التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۱۱۷؛ الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸؛ معرفة الصحابة، ج۳، ص۷۱.
- ↑ نک: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۵.
- ↑ تاریخ طبری، ج۳، ص۱۳۱-۱۳۲؛ الارشاد، ج۱، ص۶۲.
- ↑ نک: المسند، ج۴، ص۲۸۰، ۳۰۴؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۹-۱۰؛ تحفة الاشراف، ج۲، ص۱۳ به بعد؛ برای احادیث او در صحاح، نک: سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۹۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۵-۳۶۶؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۹۳، ۵۲۶، ۶۳۶.
- ↑ نک: تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۵-۳۶.
- ↑ الجرح و التعدیل، ج۱، ص(۱) ۳۹۹؛ برای فهرستی از راویان او، نک: تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۶-۳۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ التاریخ، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۱؛ فتوح البلدان، ص۳۱۷- ۳۱۸.
- ↑ نک: فتوح البلدان، ص۳۲۱-۳۲۲.
- ↑ التاریخ، ص۳۲۲.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۴۴۹؛ قس: التاریخ، ص۳۸.
- ↑ الجمل، ص۱۰۲، ۱۰۴.
- ↑ خطیب، ج۱، ص۱۷۷؛ نیزنک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۵۷؛ رافعی، ج۱، ص۶۱؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ المسند، ج۴، ص۲۸۱؛ مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، ج۲، ص۳۶۸-۳۷۰
- ↑ نک: رجال ابن داوود حلی، ۶۴؛ قس: معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۷۷-۲۷۹؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۲۶۰.
- ↑ خوئی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۸۶.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۵۵۲.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۵۵۲.
- ↑ مفید، الإرشاد، ج۱، ص۳۳۲.
- ↑ خوئی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۸۷.
منابع
- ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق.
- ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباددکن، ۱۳۹۷ق.
- ابن حبیب، محمد، المحبر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق.
- ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق.
- ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- ابن داوود حلی، حسن، الرجال، به کوشش جلال الدین محدث، ارموی، تهران، ۱۳۴۲ش.
- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
- ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق.
- ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۵۵م.
- ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
- ابن قیسرانی، محمد، الجمع بین کتابی ابن نصر الکلاباذی و ابی بکرالاصبهانی، حیدرآباددکن، ۱۳۲۳ق.
- ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق.
- ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، به کوشش محمدراضی ابن حاج عثمان، مدینه، ۱۴۰۸ق.
- احمدبن حنبل، المسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق.
- بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
- همو، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
- تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، ۱۴۱۰ق.
- خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
- خلیفة بن خیاط، التاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۸۷ق.
- همو، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶م.
- خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، مؤسسه الرسالة.
- رافعی قزوینی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۴م.
- “الرجال”، منسوب به احمد برقی، همراه الرجال (نک: هم، ابن داوود).
- شیخ طوسی، محمد، الرجال، نجف، ۱۳۸۰ق.
- شیخ مفید، محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ق.
- همو، الجمل، به کوشش علی میرشریفی، قم، ۱۴۱۳ق.
- طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، بغداد، ۱۳۹۸ق.
- طبری، تاریخ.
- کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار شیخ طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
- محمد بن سلیمان کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، به کوشش محمد باقر محمودی، قم، مجمع الثقافة الاسلامیة.
- مزی، یوسف، تحفة الاشراف، بمبئی، ۱۳۸۶ق.
- همو، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسة الرسالة.
- مسلم بن حجاج، الکنی و الاسماء، دمشق، ۱۴۰۴ق.
- واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
- ونسینک، آ.ی.
- المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، استانبول، ۱۹۸۸م.
- یعقوبی، احمد، التاریخ، بیروت، دارصادر.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دایرة المعارف بزرگ اسلامی
- دانشنامه جهان اسلام