امامت

مقاله قابل قبول
کپی‌کاری از منابع خوب
استناد ناقص
جانبدارانه
شناسه ارزیابی نشده
نارسا
عدم جامعیت
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
شیعه
السعید۲.jpg
اصول دین (عقاید)
عقائد اصلیتوحیدنبوتمعادعدل الهیامامت
سایر عقائدعصمتعلم غیبولایتمهدویتغیبتانتظارظهوررجعتبداء
فروع دین (احکام عملی)
احکام عبادینمازروزهخمسزکاتحججهاد
احکام غیرعبادیامر به معروف و نهی از منکرتولیتبری
منابع اجتهادکتابسنتعقلاجماع
اخلاق
فضائلکظم غیظسخاوتتوکل
رذائلكبرریاسخن‌چینیحسد
منابعقرآننهج البلاغهصحیفه سجادیهسایر کتاب‌ها
مسائل چالشی
جانشینی پیامبرشفاعتتوسلتقیهعزاداریمتعهعدالت صحابه
شخصیت‌ها
امامان شیعهامام علی(ع) • امام حسن(ع)امام حسین(ع)امام سجاد(ع)امام باقر(ع)امام صادق(ع)امام کاظم(ع)امام رضا(ع)امام جواد(ع)امام هادی(ع)امام عسکری(ع)امام مهدی(عج)
صحابه
مردانسلمانمقدادابوذرعمار
زنانخدیجهفاطمه(س) • زینبام کلثوماسماءام ایمنام‌سلمه
عالمانادیباناصولیانشاعرانرجالیانفقیهانفیلسوفانمفسران
زیارتگاه‌ها
مسجد الحراممسجدالنبیبقیعمسجد الاقصیحرم امام علیمسجد کوفهحرم امام حسینحرم کاظمینحرم عسکریینحرم امام رضاحرم فاطمه معصومهحرم حضرت زینب
اعیاد مذهبی
عید فطرعید قربانعید غدیرعید مبعث
سوگواری‌ها
سوگواری محرمدهه محرمتاسوعاعاشورادهه صفراربعینایام فاطمیه
رویدادها
مباهلهواقعه غدیرواقعه سقیفهماجرای فدکجنگ جملجنگ صفینجنگ نهروانواقعه کربلا
کتاب‌ها
الاستبصارالکافیتهذیب الاحکاممن لایحضره الفقیهکتاب‌های شیعه
فرق تشیع
امامیهاسماعیلیهزیدیهکیسانیه


امامت رهبری جامعه اسلامی و جانشینی پیامبر اکرم(ص) در امور دینی و دنیوی است. این آموزه، از اصول مذهب شیعه و از اختلافات اعتقادی میان شیعه و اهل سنت است. اهمیت مسئله امامت نزد شیعیان باعث شده که آنان امامیه لقب گیرند.

بنابر آموزه‌های شیعه، پیامبر اکرم(ص) از ابتدای دوران رسالت به معرفی خلیفه خویش و امام مسلمانان پس از وفات خود، اهتمام جدی داشت. اقدامات آن حضرت در این مسیر، از نخستین دعوت علنی، با معرفی امام علی(ع) به عنوان خلیفه و جانشینِ بعد از خود آغاز شد و تا آخرین روزهای زندگانی ایشان، در راه بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذی‌الحجه در غدیر خم و همچنین لحظات آخر عمرشان که دوات و قلمی درخواست کردند ادامه یافت.

اهل سنت نیز ضرورت وجود امام و لزوم تبعیت از دستوراتش را می‌پذیرند، ولی معتقدند انتخاب امام به دست مردم است و پیامبر اسلام(ص) کسی را به‌عنوان خلیفه بعد از خویش معرفی نکرده است.

از نظر شیعیانِ اثناعشری، امامان معصوم، دوازده نفرند. اولین آنان امام علی(ع) و آخرین‌شان، امام مهدی(عج) است. بعد از امام علی(ع)، امام حسن(ع) و سپس برادرش امام حسین(ع) و بعد از او، نُه نفر از فرزندانش این مقام را برعهده دارند.

فلسفه وجودی امام، حفظ دین اسلام، تبیین صحیح معارف دینی و هدایت انسان‌هاست؛ ازاین‌رو لازم است امام برای انجام بهتر وظایف خویش، دارای عصمت، علم لدنّی و خدادادی و ولایت از جانب خداوند باشد.

مفهوم‌شناسی

امامت به‌معنای پیشوایی و رهبری است. در زبان عربی، کلمه امام، به‌معنای فرد یا چیزی است که به او اقتدا می‌شود؛ ازاین‌رو، برای امام مصادیقی مانند قرآن کریم، پیامبر اکرم‌(ص‌)، جانشین پیامبر، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران، ساربان شتران و دانشمندی که از او پیروی می‌شود، بیان شده است.[۱]

متکلمان، امامت را به دو صورت تعریف کرده‌اند: تعریف اول عام است و شامل نبوت نیز می‌شود. در این تعریف امامت به «رهبری عمومی در مسائل دینی و دنیایی» تفسیر شده است.[۲] تعریف دوم، با تفسیری خاص، امامت را به جانشینی پیامبر در امور دینی تعبیر کرده است.[۳]

تعریف امامت به «رهبری امت اسلامی در امور دینی و دنیوی به‌عنوان جانشین پیامبر(ص)» مورد قبول همه فرقه‌های اسلامی است.[۴]

قاضی عبدالجبار معتزلی، از پیشوایان معتزله در قرن چهارم و پنجم، در تعریف امام گفته است: «امام کسی است که دارای ولایت بر امت و حق تصرف در امور آن‌هاست؛ به‌گونه‌ای که قدرتی بالاتر از او وجود نداشته باشد.»[۵]

واژه امام در قرآن

واژه امام در قرآن برای برخی انسان‌ها و برخی موجودات دیگر به‌کار رفته است. کاربردهای غیر بشری امام عبارت‌اند از: لوح محفوظ؛[۶] راه آشکار؛[۷] کتاب آسمانی حضرت موسی.[۸] امام برای اشاره به انسان‌ها بر دو صورت «امام حق» و «امام باطل» یا «امام نور» و «امام نار»[۹] به‌کار رفته است. مصادیق امام حق عبارت‌اند از: پیامبران الهی؛[۱۰] بندگان شایسته خداوند؛[۱۱] مستضعفان.[۱۲] پیشوایان کفر مانند فرعون و کارگزاران حکومت او، مصداق امام باطل‌اند که در قرآن کریم‌ آمده است.[۱۳]

واژه امام در آیۀ «وَیوْمَ نَدْعُو کلّ أُناس بِإِمامِهِم»[۱۴] به‌گونه‌ای به‌کار رفته است که همه کاربردهای پیشین را شامل می‌شود.

جایگاه

از دیدگاه شیعه، امامت از اصول عقاید اسلامی است،[۱۵] ولی معتزله و اشاعره[۱۶] و دیگر مذاهب اهل‌سنت آن را از فروع دین می‌دانند.[۱۷] در فرهنگ شیعی، مسئله امامت افزون‌بر خلافت، شامل عهد الهی و عامل کمال دین نیز می‌شود.

امامت و خلافت

از منظر تاریخی مهم‌ترین مسئله‌ای که پس از پیامبر(ص) مورد بحث و گفت‌وگوی مسلمانان قرار گرفت، امامت بود. هیچ‌یک از آموزه‌های دینی، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و نزاع واقع نشده است.[۱۸]

رهبری امت اسلامی پس از پیامبر(ص) به لحاظات گوناگون، با عناوین مختلفی از جمله امامت و خلافت خوانده می‌شود. این منصب از آن جهت که راهبری و پیشوایی است، امامت خوانده می‌شود و بدین لحاظ که جانشینی پیامبر(ص) شمرده‌ می‌شود، آن را خلافت می‌گویند. بر این اساس، امام در شریعت اسلامی خلیفه و جانشین رسول الله(ص) است. البته در اینکه آیا می‌توان امام را «خلیفة اللّه» نامید یا نه، میان اهل‌سنت دو نظر وجود دارد: برخی این عنوان را جایز شمرده و برخی دیگر آن را نادرست دانسته‌اند.[۱۹] روایات اهل‌بیت(ع) نیز امامت را خلافت خدا و پیامبر دانسته‌اند.[۲۰]

امامت، عهد الهی

قرآن کریم، امامت را برتر از نبوت دانسته است؛ زیرا درباره ابراهیم، یادآور شده است که او پس از دست یافتن به مقام نبوت و رسالت و موفقیت در ابتلائات و آزمون‌های الهی، مقام امامت به او اعطا شد.[۲۱] بر اساس آیه ۱۲۴ سوره بقره خداوند از امامت به‌عنوان عهد و پیمان الهی یاد می‌کند. در روایات اهل بیت(ع) نیز به این مطلب اشاره شده است.[۲۲]

امامت، عامل کمال دین

آیه اکمال از آیات مربوط به جریان غدیر خم

احادیثی که در شأن نزول آیه اکمال دین[۲۳] نقل شده است جایگاه والای امامت را نشان می‌دهد. مطابق این روایات، این آیه، در مورد واقعه غدیر خم نازل شده است که پیامبر(ص) به فرمان خداوند، علی(ع) را به‌عنوان پیشوای امت اسلامی پس از خود معرفی کرد.[۲۴] بر این اساس، دین اسلام، به‌وسیله امامت به کمال مطلوب خود رسیده است.

آیه ۶۷سوره مائده معروف به آیه تبلیغ

آیه تبلیغ[۲۵] نیز بیانگر همین مطلب است؛ زیرا مطابق این آیه و با توجه به روایات‌ شأن نزول آن، امامت چنان جایگاهی داشته است که اگر پیامبر(ص) آن را ابلاغ نمی‌کرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده است و زحمات ایشان از بین می‌رفت.[۲۶]

اهمیت امامت در قیامت

بر اساس آیات قرآن، روز قیامت هر کسی به سمت پیشوا و رهبر خویش می‌رود:

«یوْمَ نَدْعُو کلّ أُناس بإِمامِهِمْ؛ [یاد کن] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم.»[۲۷]

این مطلب، در حدیثی که شیعه و اهل‌سنت از امام رضا(ع) نقل کرده‌اند نیز آمده است. بر این اساس، روز قیامت هر گروهی را با نام کتاب آسمانی و سنت پیامبر و امام زمان آنان فرا می‌خوانند.[۲۸]

امام علی(ع) فرموده است:

«امامان، رهبران و راهنمایان خداوند بر بندگان او هستند و کسی داخل بهشت نخواهد شد، مگر این که آنان را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند، و کسی داخل دوزخ نخواهد شد، مگر اینکه آنان را انکار کند و آنان نیز او را انکار نمایند.»[۲۹]

در احادیث متعددی، مواردی چون امامان شیعه(ع) نماز، زکات، روزه، حج و ولایت، به‌عنوان ارکان اسلام شمرده شده‌ است؛[۳۰] در این میان، ولایت برترین رکن دانسته شده است؛ زیرا کلید و راهنمای سایر ارکان است.[۳۱]

ضرورت وجود امام

از دید متکلمان امامیه، امامت واجب است و وجوب آن هم وجوب کلامی است؛ یعنی وجوب علی الله.[۳۲] معنای این وجوب این است که امری مقتضای عدل و حکمت و جود و دیگر صفات کمال الهی است؛ لازمۀ ترک چنین عملی، نقص در ساحت خداوند است و نقص در خداوند محال است، پس انجام آن عمل از سوی خداوند واجب و ضروری است. این وجوب ناشی از صفات کمالی خداوند است، نه اینکه کسی آن را بر خداوند واجب کند. همان‌طور که خداوند رحمت و هدایت را بر خود واجب دانسته است:[نیازمند منبع] به تعبیر دیگر، وجوب کلامی همان حتمی بودن تحقق کار از سوی شخص است و نقطه مقابل این وجوب، محال بودن است، نه حرمت؛ مانند ضرورت صدور گرما از آتش.[۳۳] خواجه نصیر در این باره می‌گوید:

«امامیه معتقدند منصوب کردن امام لطف است؛ زیرا مردم را به طاعت نزدیک می‌کند و از معصیت دور می‌سازد و لطف نیز بر خداوند واجب است.»[۳۴]

مذاهب غیر شیعی

اکثریت مذاهب اسلامی، امامت را واجب می‌دانند، اگر چه در اینکه آیا واجب فقهی است یا کلامی و نقلی است یا عقلی، اختلاف وجود دارد.

  • وجوب نقلی: اشاعره نیز امامت را واجب می‌دانند، ولی چون به حسن و قبح عقلی و واجب بودن هیچ چیزی بر خداوند اعتقاد ندارند، آن را بر مردم واجب می‌دانند و وجوب آن را نقلی و بر اساس روایات می‌دانند نه عقلی. عضدالدین ایجی معتقد است که نزد اشاعره، نصب امام نقلاً واجب است[۳۵] و این بدان معناست که چون خداوند فرموده، پس وجود امام و منصوب شدن او واجب است نه اینکه عقل فهمیده باشد.
  • وجوب عقلی: معتزله، ماتریدیه، اباضیه و گروهی از زیدیه، امامت را بر مردم واجب دانسته‌اند. برخی از معتزله، وجوب امامت را عقلی و برخی دیگر، وجوب آن را نقلی شمرده‌اند.[۳۶]

دلایل وجوب امامت

آیه اولی الامر

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ

در این آیه خداوند فرمان می‌دهد که از اولی الامر اطاعت شود؛ پس باید اولی‌الامر موجود باشند تا از آن‌ها اطاعت شود.[۳۷] تفتازانی با اشاره به این دلیل می‌گوید: «وجوب اطاعت از اولی الامر مقتضی تحقق آن است.»[۳۸]

حدیث من مات

پیامبر(ص) فرمود:

«مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةً جاهِلِیةً»[۳۹]

مطابق این حدیث، هرکس بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است. عده‌ای از متکلمان اسلامی این حدیث را دلیل وجوب امامت دانسته‌اند؛ زیرا مطابق این حدیث، معرفت امام در هر زمانی یک تکلیف شرعی است؛ لازمه‌اش این است که هیچ‌گاه زمان از امام، خالی نباشد.[۴۰]

سیره مسلمانان

عده‌ای از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل وجوب امامت شمرده‌اند؛ زیرا از سیره مسلمانان روشن می‌شود که آنان وجوب امامت را امری مسلم و تردیدناپذیر تلقی کرده‌اند. اختلاف شیعه و سنی نیز مربوط به مصداق امامت بوده است، نه اصل امامت.[۴۱] ابوعلی و ابوهاشم جُبّایی و برخی دیگر به اجماع صحابه بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند.[۴۲]

قاعده لطف

مهم‌ترین دلیل عقلی متکلمان امامیه بر وجوب امامت، قاعده لطف است. متکلمان شیعه، امامت را از مصادیق روشن قاعده لطف می‌دانند و بیان کرده‌اند که چون خداوند باید نسبت به بندگانش لطف داشته باشد و نصب و معرفی امام نیز نوعی لطف است، پس امامت نیز واجب خواهد بود.[۴۳]

سید مرتضی در توضیح لطف بودن امامت چنین می‌گوید:

«می‌دانیم که تکالیف عقلی برای بشر وجود دارد، و نیز می‌دانیم که مکلفان معصوم نیستند. با توجه به این دو مطلب، دلیل وجوب امامت این است که هر فرد عاقلی که با عُرف و سیره عقلا آشنایی دارد می‌داند که هرگاه در جامعه‌ای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ستمگری و پلیدی جلوگیری و از عدالت و ارزش‌های انسانی دفاع کند، شرایط اجتماعی برای توسعه فضایل و ارزش‌ها فراهم‌تر خواهد بود و این، چیزی جز لطف نیست؛ زیرا لطف آن است که با توجه به آن، مکلفان به طاعت و فضیلت روی می‌آورند و از زشتی و تباهی دوری می‌کنند؛ بنابراین، امامت در حق مکلفان، لطف است.»[۴۴]

متکلمانی مانند ابن میثم بحرانی، سدید الدین حمصی، خواجه نصیر الدین طوسی و دیگران نیز بر اساس این قاعده، بیان‌های مختلفی در ترسیم امامت و وجوب آن داشته‌اند.[۴۵]

متکلمان معتزلی، با وجود آنکه قاعده لطف را پذیرفته‌اند، اما جریان آن را در این مسئله و لطف بودن امام را قبول ندارند و ایرادهایی در این مورد بیان کرده‌اند که سید مرتضی در الشافی فی الامامة به آنان پاسخ داده است.[۴۶]

فلسفه امامت

از آنجا که اهل‌سنت، امام را تنها یک حاکم سیاسی جامعه می‌دانند، معمولاً فلسفه وجود امام را تشکیل حکومت و انجام وظایف معمول حکومت و اداره جامعه معرفی می‌کنند؛ برای مثال، از دیدگاه معتزله تحقق بخشیدن به احکام شرعی چون اقامه حدود، حفظ هستی امت اسلامی، آماده ساختن و بسیج نیروهای رزمنده برای مبارزه با دشمن و اموری شبیه آن، اغراض امامت را تشکیل می‌دهد.[۴۷]

اما شیعه امامیه، دو نوع هدف را برای وجود امام بیان کرده‌اند:

هدف اول: همان اهداف و فوائد عملی است که اهل‌سنت نیز بیان کرده‌اند. بر این اساس، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، برقراری عدالت اجتماعی، تحقق بخشیدن احکام اسلامی، به‌ویژه احکامی که جنبه اجتماعی دارد و اجرای حدود الهی به‌عنوان اهداف امامت به‌شمار آمده است.[۴۸]

هدف دوم: نقل، حفظ و تبیین شریعت است که مهم‌ترین هدف امامت ربه‌شمار می‌آید.

نقل شریعت

در دیدگاه امامیه، خداوند دین را به‌صورت کامل به پیامبر(ص) وحی کرده و ایشان نیز به‌طور کامل آن را برای امامان ابلاغ کرده است تا آنان، به‌تدریج همه احکام را برای مردم بیان کنند. بر این اساس، جزئیات احکام مربوطِ به عبادات، معاملات، عقود، ایقاعات، ارث، حدود و دیات، در قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) بیان نشده است. آنچه در قرآن و سنت آمده، کلیات این احکام است. احکامی که از طریق احادیث از پیامبر(ص) به ما رسیده محدود است و نمی‌توان ادعا کرد که تمام این احادیث از نظر سندی معتبر است.[نیازمند منبع]از همین روست که اهل‌سنت برای جبران این نقصان، به استفاده از منابعی مانند قیاس و استحسان و روش‌های دیگری روی آوردند که از نظر معرفتی یقین‌آور نیست. قیاس، استحسان و دیگر روش‌های غیریقینی، از نظر شیعه اعتباری ندارد و دلیل معتبر عقلی و شرعی بر استفاده از این موارد، در فرایند استنباطِ احکام وجود ندارد.[نیازمند منبع]

از دیدگاه شیعه، پیامبر(ص)، دین اسلام را به‌طور کامل ابلاغ کرده است و نقصی در آن نبوده است تا به‌وسیله قیاس و استحسان جبران شود؛ اما به‌دلیل آماده نبودن مردم و نبود موضوع، بسیاری احکام برای مردمِ عادی اساساً مطرح نشد. پیامبر(ص) این دسته احکام را به امامان بعد از خود آموخت تا آنان به‌تدریج آن احکام را برای مردم بیان کنند.[۴۹]

حفظ شریعت

یکی دیگر از اموری که وجود امام را ضروری می‌کند و از فلسفه‌های امامت به‌شمار می‌رود، حفظ شریعت است. بر این اساس، وجود امام باعث می‌شود تا دین از تغییر و تحریف محفوظ بماند؛ چراکه گذشت زمان، وجود دشمنان، فهم نادرست متون و عوامل دیگر می‌تواند در انحراف مردم از تعلیمات اصیل اثرگذار باشد. از سوی دیگر، قرآن جزئیات احکام شریعت را بیان نکرده است و به‌خودی‌خود نیز سخن نمی‌گوید، بلکه نیازمند تفسیر است. اما از آنجا که دست‌کم، فهم دیگران از قرآن، احتمال خطا و اشتباه بودن را دارد، به افرادی نیاز است که فهم آنان از قرآن، مصون از خطا و خیانت باشد؛ وجود آنان به‌عنوان ملاک و معیاری برای تشخیص خطای فهم دیگران است. آن معیار و میزان هرچه باشد، در حقیقت همان است که سبب حفظ شریعت خواهد بود.

افزون‌بر این، احکام و معارفی که به‌صورت متواتر یا اجماعی نقل شده، محدود است و همه احکام شریعت را در بر نمی‌گیرد. اجماع هم که به‌خودی‌خود و بدون استناد به دیدگاه و قول معصوم، اعتبار ندارد؛ بنابراین، تنها راهی که باقی می‌ماند، آن است که شریعت با امام معصوم حفظ شود؛ زیرا در این صورت، رأی او به‌دلیل عصمت، از هر گونه خطایی محفوظ است و می‌توان با آن، دیگر اقوال درباره تفسیر قرآن و تبیین شریعت را ارزیابی کرد.[۵۰]

تبیین معارف دینی

از دیگر عواملی که وجود امام را ضروری کرده است، تبیین آن بخش از معارف و احکام شریعت است که به‌دلیل فراهم نبودن شرایط و فرصت کافی، توسط پیامبر(ص) بیان نشده است و بیان آن‌ها به امام واگذار شده است.[۵۱]

ویژگی‌ها و لوازم امامت

عصمت

یکی از شرایط و لوازم امامت، مصون بودن وی از هرگونه گناه و خطاست.[۵۲] دلیل این امر آن است که امام، جانشین پیامبر(ص) و مرجع علمی در احکام و معارف دین است؛ بنابراین، لازم است که از گناه و خطا مصون باشد تا مردم بتوانند به او و سخنانش اعتماد کنند؛ در غیر این صورت، اعتماد مردم از بین رفته و هدف خداوند از تعیین امامان برای هدایت بشریت نقض می‌شود و منتفی می‌گردد.[۵۳]

افضلیت

متکلمان شیعه امامیه، افضلیت را یکی از شرایط و ویژگی‌های مهم امامت می‌دانند[۵۴] و در این باره اتفاق نظر دارند.[۵۵] آنان امام را در تمام کمالات و فضائل نفسانی و بدنی همچون علم، دین، تقوی، سخاوت و شجاعت افضل می‌دانند.[۵۶] متکلمان برای اثبات افضلیت امام دلایل عقلی و نقلی متعددی همچون قبح و زشتی، ترجیح بلا مُرَجِّح، تقدیم مفضول بر فاضل،[۵۷] و آیه ۳۵ سوره یونس[۵۸] استناد کرده‌اند.[۵۹]

علم خدادای

امامان معصوم(ع) به غیر از آنچه از طریق پیامبر(ص) بی‌واسطه یا با واسطه شنیده بودند، علوم دیگری نیز داشته‌اند. این آگاهی از آن قبیل علوم غیرعادی است که به‌صورت الهام و تحدیث به آنان داده شده است، همانند آنچه به خضر(ع)، ذوالقرنین، حضرت مریم و مادر موسی الهام شد. با چنین علمی بوده که بعضی از ائمه(ع) در سن کودکی و خردسالی، به مقام امامت می‌رسیدند. به واسطه این علم، آنان از هر آنچه در مسیر هدایت بندگان و انجام وظیفه امامت خویش به آن نیاز داشتند، آگاه بودند و به فراگیری از دیگران نیازی نداشتند.[۶۰]

ولایت

ولایت در اسلام، قرآن کریم و اندیشه شیعه به‌معنای «سرپرستی» و «مالکیت تدبیر» مورد استفاده قرار گرفته است.[۶۱] این ولایت بر دو قسم تکوینی و تشریعی است. ولایت تکوینی یا ولایت بر تکوین عبارت است از سرپرستی امام بر موجودات جهان و عالم خارج و تصرفی عینی در آن‌ها. قسم دیگر ولایت، ولایت تشریعی امام است که شامل سرپرستی امام بر تفسیر و توضیح قرآن کریم و سنت نبوی و رهبری جامعه است.[۶۲]

گفته شده بیشتر علمای شیعه امامیه بر اثبات ولایت تکوینی ائمه(ع) اذعان دارند.[۶۳] در اثبات ولایت تشریعی ائمه(ع) به‌معنای اولویت در تصرف بر اموال و نفوس مردم نیز اختلافی وجود ندارد.[۶۴] بر اساس روایات تفویض،[۶۵] ولایت تشریعی به‌معنای حق تشریع و قانون‌گذاری نیز برای امامان ثابت است.[۶۶]

حجیت کلام و لزوم اطاعت از وی

این ویژگی بدان معناست که کلام امام و تفسیر او از کلام خداوند معتبر و اطاعت از آن لازم است. این ویژگی به‌واسطه بهره‌مندی از علم خدادادی و لدنّی و آگاهی از منظور خدا در آیات کتاب‌های آسمانی است.[۶۷]

امامان شیعه

امامان در بیان امیرالمؤمنین(ع)

راه هدایت را با راهنمایی ما می‌پویند، و روشنی دل‌های کور را از ما می‌جویند. همانا امامان از قریش‌اند که درخت آن را در خاندان هاشم کاشته‌اند، دیگران درخور آن نیستند، و طغرای امامت را جز به نام - هاشمیان - ننوشته‌اند.

نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱۴۴، ص۱۴۰.

دوازده نفر از اهل بیت پیامبر اسلام(ص)‌ به‌عنوان امامان شیعه معرفی شده‌اند که جانشینان آن حضرت بوده و پس از او سرپرستی و امامت جامعه اسلامی‌ را برعهده دارند. نخستین ایشان امام علی(ع) و امامان بعدی، فرزندان و نوادگان امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) هستند. به باور شیعیان، امامان از علم غیب[۶۸] و مقام عصمت[۶۹] و حق شفاعت[۷۰] برخوردارند. افزون‌بر مرجعیت علمی و دینی درباره آموزه‌های دینی،‌[۷۱] رهبری سیاسی جامعه نیز برعهدۀ این دوازده نفر است.[۷۲]

احادیثی از پیامبر(ص) مانند حدیث جابر[۷۳] و حدیث دوازده خلیفه[۷۴] نقل شده که به توصیف ویژگی‌های امامان، تعداد و ذکر اسامی آنان پرداخته است و نشان می‌دهد که همه‌ این افراد از قریش و از اهل بیت پیغمبرند و مهدی موعود نیز از ایشان و آخرینشان خواهد بود.

روایاتی آشکار از پیامبر(ص) در امامت علی(ع) که امام اول است وارد شده است و نصوص قطعی از پیامبر(ص) و علی(ع) در امامت امام دوم و به همین ترتیب گذشتگان ائمه به امامت آیندگانشان تصریح کرده‌اند. بر اساس این متون، ائمه اسلام ۱۲ تن بوده و نام‌هایشان به این ترتیب است:[۷۵]

اشکال ناسازگاری امامت با خاتمیت

از اشکالاتی که به اصل امامت وارد کرده‌اند این است که امامت به معنایی که گفته شد و شیعیان به آن معتقدند، با خاتمیت ناسازگار است؛ چراکه فرد واجدِ ویژگی‌های امامت در نظر شیعیان هیچ تفاوتی با پیامبر ندارد.[۷۶]

جعفر سبحانی به این اشکال چنین پاسخ داده است:

«فرق بین نبوت و پروراندن علوم پیامبر اکرم روشن بوده، نیازی به توضیح ندارد؛ زیرا، مُقوّم نبوت عبارت است از اینکه پیامبر مخاطب وحی بوده، کلام خدا را می‌شنود، فرستادۀ او را می‌بیند و دارای شریعتی مستقل یا مروج شریعتی قبل از خود است. اما امام، خزانه‌دار علوم پیامبر است در هر آنچه که امت بدان نیاز دارند، بدون آنکه خود مخاطب وحی باشد یا کلام خداوند سبحان را بشنود و یا فرشتۀ حامل کلام را ببیند.»[۷۷]

جستارهای وابسته


پانویس

  1. ابن فارس، معجم المقاییس فی اللغة، ۱۴۰۴ق، ص۴۸؛ فیومی، المصباح المنیر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۱-۳۲؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۵۷؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۲۴؛ شرتونی، اقرب الموارد، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹.
  2. جرجانی، التعریفات، ۱۴۱۲ق، ص۲۸؛ بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۴؛ فاضل مقداد،‌ ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵
  3. حلی، الباب الحادی عشر، ۱۳۶۵ش، ص۶۶؛ فاضل مقداد،‌ ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۵-۳۲۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الإلهیة، ۱۴۲۲ق، ص۳۱۹-۳۲۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵؛ آمدی، أبکار الأفکار، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۴۱۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۴.
  4. فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۴۶۱-۴۶۲؛ فیاض لاهیجی، سرمایه ایمان، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۷.
  5. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۵۰۹.
  6. سوره یس، آیه ۱۲
  7. سوره حجر، آیه ۷۹
  8. سوره هود، آیه ۱۷
  9. امامان نور و نار، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مکارم شیرازی.
  10. سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ سوره انبیاء، آیه ۷۳؛ سوره سجده، آیه ۲۴
  11. سوره فرقان، آیه ۷۴
  12. سوره قصص، آیه ۵.
  13. سوره توبه، آیه ۱۲؛ سوره قصص، آیه ۴۱.
  14. سوره اسراء، آیه ۱۷.
  15. سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۱۰.
  16. تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۲؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۴.
  17. سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۹.
  18. سبحانی، الملل والنحل، بی‌نا، ج۱، ص۲۲.
  19. مقدمه ابن خلدون، بی‌نا، ص۱۹۱.
  20. کلینی،‌ اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۵۵.
  21. سوره بقره، آیه ۱۲۴
  22. کلینی،‌ اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴، ۱۴۹-۱۵۱ و ۱۵۴؛ بحرانی، غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۹؛ بحرانی، البرهان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۱.
  23. سوره مائده، آیه ۳
  24. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۶؛ بحرانی، غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۳۲۸-۳۴۰.
  25. سوره مائده، آیه ۶۷
  26. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۱۴-۲۲۳؛ بحرانی، غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۷.
  27. سوره اسراء، آیه ۷۱.
  28. طبرسی، مجمع البیان، بی‌نا، ج۳، ص۴۳۰.
  29. نهج البلاغه، خطبه ۲۵۲.
  30. برای نمونه نگاه کنید به:‌ کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸-۲۴، باب دَعائِم الاسلام.
  31. کلینی،‌ اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۶، حدیث ۵ و ۸.
  32. علامه حلی، کشف المراد، تصحیح: حسن زاده آملی، ص۳۶۲.
  33. وجوب فقهی و وجوب کلامی، پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.
  34. طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷؛ حلی، الباب الحادی عشر، تحقیق: مهدی محقق، ص۱۰.
  35. جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵.
  36. طوسی، قواعدالعقائد، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۵؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵.
  37. طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷.
  38. تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۹.
  39. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۳، ص۷۶-۹۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۵؛ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بی‌نا،‌ ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، احادیث ۲۵۹ و ۴۰۳؛ ابن حنبل، مسند، بی‌نا، ج۱۲، ص۲۷۷؛ ج۱۳، ص۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.
  40. تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۹؛ ابوحنیفه، شرح الفقه الأکبر، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۹؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷.
  41. جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۶؛ تفتازانی، شرح العقاید النسفیه، ۱۴۰۷ق، ص۱۱۰؛ شهرستانی، نهایة الاقدام، ۱۴۲۵ق، ص۴۷۹؛ بحرانی، غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام، ۱۴۲۲ق، ص۳۶۴
  42. قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۴۷.
  43. حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۱و۱۸۲؛ حلّی، الباب الحادی عشر، تحقیق: مهدی محقق، صص۱۰-۱۱.
  44. شریف مرتضی، الذخیرة، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۹-۴۱۰.
  45. بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۵؛ حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۹۵؛ حمصی، المنقذ من التقلید، بی‌نا،‌ ج۲، ص۲۴۰؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۱-۱۸۲؛ فاضل مقداد،‌ ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۸.
  46. سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، تحقیق:السید عبد الزهراء الحسینی الخطیب، ج۱، ص۳۷.
  47. قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۵م، ج۱،ص۳۹ ۴۱؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۵۰۹.
  48. الألفین، ص۷-۸.
  49. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۶۴ش، ص۷۶ ـ۸۱
  50. شیخ مفید،أوائل المقالات في المذاهب والمختارات، ۱۴۱۳ق، ص۶۵.
  51. آمدی، غایة المرام فی علم الکلام،۱۴۲۴ق، ص۳۲۲.[۱]
  52. حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۴؛ سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۱۱۶.
  53. نگاه کنید به:‌ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۴؛ سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۱۱۶.
  54. نگاه کنید به:‌ محقق حلی، المسلک، ۱۴۱۴ق، ص۱۹۸؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۷؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۴۲۲ق، ص۳۳۳؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۱۲۱.
  55. نگاه کنید به: فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۶؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۱۲۲؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۳۳.
  56. نگاه کنید به: حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۷؛ بحرانی، النجاة فی القیامة، ‌۱۴۱۷ق، ص۶۶؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۳۷و۲۳۸.
  57. محقق حلی، المسلک فی أصول الدین، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۷؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۴۲۲ق، ص۳۳۳؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۱۲۵.
  58. حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۷؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۶؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۱۲۶.
  59. نگاه کنید به: حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۷؛ بحرانی، النجاة فی القیامة، ‌۱۴۱۷ق، ص۶۵ و ۶۶؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۱۲۵-۱۳۰.
  60. مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۷۷ش، ص۳۲۱-۳۲۲.
  61. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج‌۱۸، ص۲۶-۲۷.
  62. جوادی آملی، ولایت فقیه، بی‌نا، ص۱۲۴-۱۲۵.
  63. حمود، الفوائدالبهیة، ۱۴۲۱ق، ج۲، صص۱۱۷و۱۱۹.
  64. خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج‌۵، ص۳۸؛ صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۳، ۱۳۵ و۱۴۱.
  65. نگاه کنید به:‌ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۸۳-۳۸۷.
  66. نگاه کنید به: عاملی، الولایة التکوینیة و التشریعیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ مؤمن، «ولایة ولی المعصوم(ع)»، ص۱۰۰-۱۱۸؛ حسینی، میلانی، اثبات الولایة العامة، ۱۴۳۸ق، ص۲۷۲ و ۲۷۳، ۳۱۱و۳۱۲.
  67. طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۳۱-۳۲.
  68. نگاه کنید به:‌ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۵و۲۵۶ و ۲۶۰و۲۶۱؛ سبحانی، علم غیب، ۱۳۸۶ش، ص۶۳-۷۹.
  69. علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۴.
  70. طوسی، التبیان، داراحیاء‌التراث العربی، ج۱، ص۲۱۴.
  71. سبحانی، منشور عقاید امامیه، ۱۳۷۶ش، ص۱۵۷و۱۵۸.
  72. سبحانی، منشور عقاید امامیه، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۹و۱۵۰.
  73. خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۳-۵۵؛ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱‌، ص۲۵۴-۲۵۳.
  74. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۸، ص۱۲۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۶، ص۳و۴.
  75. طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۷-۱۹۹.
  76. نک: ناصر بن عبدالله بن علی القفاری، أصول مذهب الشیعة الإمامیة الإثنی عشریة، ج۲، ص۶۵۵؛ سخنرانی دکتر سروش، ۳ مرداد ۸۴ دانشگاه سوربُن پاریس، منبع: پایگاه اطلاع رسانی دکتر عبدالکریم سروش.
  77. سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۳۹.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه فولادوند.
  • نهج البلاغه، ترجمه شهیدی.
  • آمدی، علی‌بن‌محمد(سیف‌الدین)، غایة المرام فی علم الکلام، تحقیق: مزیدی، احمد فرید، بیروت: دارالکتب العلمية، ۱۴۲۴ق.
  • آمدی، علی‌بن‌محمد(سیف‌الدین)، أبکار الأفکار، قاهره، دارالکتب، ۱۴۲۳ق.
  • ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تصحیح: محمد ابوالفضل ابراهیم، ابن ابی الحدید، قم، مکتبه آیةالله مرعشی نجفی.
  • ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل.
  • ابن فارس، احمد، معجم المقاییس فی اللغة، تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تصحیح: جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دار الفکر و دار صادر، ۱۴۱۴ق.
  • ابوحنیفه، شرح الفقه الأکبر، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۸ق، چاپ دوم.
  • امینی، عبدالحسین، الغدیر، قم، مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ق.
  • بحرانی، سید هاشم، غاية المرام و حجة الخصام في تعيين الإمام، تحقیق: عاشور، سیدعلی، بیروت: موسسه التاریخ العربی، ۱۴۲۲ق،
  • بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، نشر بعثه، ۱۳۷۴ش.
  • بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، مکتبه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • ‌ بحرانی، ابن میثم، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، ‌۱۴۱۷ق.
  • بحرانی، علی، منار الهدی فی النص علی امامة الائمة الإثنی عشر(ع)، تحقیق عبد الزهراء خطیب‏، بیروت،‌ دار المنتظر، ۱۴۰۵ق
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق-۱۹۸۱م.
  • تفتازانی، سعد الدین، شرح العقاید النسفیه، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریة، ۱۴۰۷ق.
  • تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، افست قم، شریف رضی، ۱۴۰۹ق.
  • جوادی آملی، ولایت فقیه....
  • حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین...
  • حسینی میلانی، سیدعلی، اثبات الولایة العامة للنّبی و الائمة(ع)، قم، نشرالحقایق، چاپ اول، ۱۴۳۸ق.
  • حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، قم، الهادی، ۱۴۰۴ق.
  • حلی، حسن بن یوسف،الألفیین، قم، مؤسسه اسلامیه، ۱۴۲۳ق.
  • حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۵ش.
  • حلی، حسن بن یوسف، كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الاهیات، تعلیقه جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • حمصی، محمود، المنقذ من التقلید.
  • حمود، محمدجمیل، الفوائدالبهیة فی شرح عقائدالإمامیة، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
  • خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، تصحیح: عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهة(طبع قدیم)، تقریر محمد علی توحیدی، قم،‌ انصاریان، ۱۴۱۷ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
  • سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، یه قلم: شیخ حسن عاملی، قم: موسسة الامام الصادق، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • سبحانی، جعفر، علم غیب(آگاهی سوم)، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • سبحانی، جعفر، الملل والنحل....
  • سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • شرتونی، سعید، اقرب الموارد، قم، مکتبه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۳۶۱ش.
  • شریف مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • شهرستانی، نهایة الاقدام، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۵ق.
  • صافی گلپایگانی، لطف الله، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی(ویراست جدید)، قم، دفتر تنظیم و نشرآثار آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
  • صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، قم، مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه همدانی، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بی‌نا، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح احمد حبیب عاملی، بیروت، داراحیاء‌التراث العربی،‌ بی‌تا.
  • طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۵ق، چاپ دوم.
  • طوسی، نصیرالدین، قواعدالعقائد، لبنان، دار الغربة، ۱۴۱۳ق.
  • عاملی، سیدجعفر مرتضی، الولایة التکوینیة و التشریعیة، مرکز الاسلامی للدراسات، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، ارشاد الطالبین، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، ۱۴۰۵ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، اللوامع الإلهیة، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
  • فیاض لاهیجی، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، تصحیح: صادق لاریجانی، تهران، نشر الزهراء، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • فیاض لاهیجی، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۳ش.
  • فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، نشر دار الهجرة، ۱۴۱۴ق.
  • قاضی عبدالجبار، المغنی فی أبواب التوحید والعدل، الإمامة، قاهره، الدار المصریه، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م.
  • قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، تعلیه احمد بن حسین ابی‌هاشم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • محقق حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیة، تحقیق رضا استادی، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • مسعودی، ابوالحسن، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۴۲۳ق.
  • مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، تهران، نشر بین‌الملل، ۱۳۷۷ش.
  • ‌ مظفر، محمدحسین، دلائل الصدق، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • مقدمه ابن خلدون...
  • مؤمن قمی، محمد، «ولایة ولی المعصوم(ع)»، در مجموعة الآثار المؤتمر العالمی الثانی للامام الرضا(ع)، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۹ق.
  • مطهری، مرتضی، امامت ورهبری، قم: صدرا،۱۳۶۴ش.
  • مفید، محمدبن‌محمد، زنجانی، فضل‌الله، انصاری زنجانی، ابراهیم و چ‍رن‍داب‍ی‌، ع‍ب‍اس‍ق‍ل‍ی، اوائل المقالات، قم: المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد،۱۴۱۳ق.
  • جرجانی، میر سید شریف، التعریفات، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.
  • جرجانی، شرح المواقف، افست قم، شریف رضی، ۱۳۲۵ق.
  • امامان نور و نار، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مکارم شیرازی.
  • وجوب فقهی و وجوب کلامی، پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.

پیوند به بیرون