حدیث کساء
مفهومی از حدیث کساء که با هنر نگارگری به تصویر کشیده شده است. | |
| اطلاعات روایت | |
|---|---|
| موضوع | حدیثی در فضیلت پنج تن |
| صادره از | پیامبر اکرم(ص) |
| راوی اصلی | ام سلمه |
| منابع شیعه | تفسیر قمی • تفسیر فرات کوفی • البرهان فی تفسیر القرآن |
| منابع سنی | صحیح مسلم • الصواعق المحرقه |
| مؤید قرآنی | آیه تطهیر |
| احادیث مشهور | |
| حدیث سلسلةالذهب • حدیث ثقلین • حدیث کساء • مقبوله عمر بن حنظلة • حدیث قرب نوافل • حدیث معراج • حدیث ولایت • حدیث وصایت • حدیث جنود عقل و جهل • حدیث شجره | |
حدیث کساء از احادیث مشهور در فضیلت پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است که در جریان نزول آیه تطهیر رخ داده و بهعنوان یکی از مستندات مهم در تعیین مصداق اهل بیت شناخته میشود. بنابر نقلهای معتبر، این واقعه در خانه ام سلمه روی داده و پیامبر(ص) با جمعکردن اهل بیت(ع) زیر عبا، دعای «اللهم هؤلاء أهلی...» را خوانده است.
این حدیث در منابع شیعه و اهل سنت با تفاوتهایی در لفظ و جزئیات نقل شده و بسیاری از محدثان آن را مستفیض یا حتی متواتر دانستهاند. امامان شیعه نیز در موارد مختلف، از جمله در اثبات خلافت و فضیلت اهل بیت، به این حدیث استناد کردهاند. نسخه مشهور حدیث کساء که در کتاب مفاتیح الجنان آمده، با متنهای کهن تفاوتهایی دارد. برخی علما مانند شیخ عباس قمی، آن را در منابع معتبر نیافتهاند و آن را از خصایص کتاب منتخب طریحی دانستهاند. با این حال، ناصر مکارم شیرازی با استناد به اخبار من بلغ، قرائت این نسخه را به قصد رجاء برای برآورده شدن حاجات جایز شمردهاند. برخی دیگر مانند سید محمدصادق روحانی، سند روایت در کتاب عوالم العلوم را معتبر دانسته و مضمون آن را مطابق با احادیث صحیح ارزیابی کردهاند.
حدیث کساء علاوه بر جایگاه حدیثی و تفسیری، در فرهنگ شیعی نیز حضوری پررنگ دارد؛ از شرحهای علمی گرفته تا منظومههای ادبی در زبانهای عربی، فارسی، ترکی، لری و اردو که به این حدیث پرداختهاند.
مفهومشناسی و جایگاه
حدیث کساء از جمله دلایل اثبات فضیلت، برتری و استحقاق امامان شیعه در امر خلافت بهشمار آمده است.[۱] با توجه به نزول آیه تطهیر در جریان این حدیث،[۲] از آن برای اثبات عصمت امامان نیز بهره گرفته شده است.[۳]
واژه «کساء» در لغت به لباسی اطلاق میشود که انسان با آن خود را میپوشاند.[۴] برخی لغتشناسان، آن را بهمعنای عبا دانستهاند.[۵] همچنین در برخی منابع، این واژه بهمعنای زیرانداز یا روانداز نیز بهکار رفته است.[۶]
ماجرای حدیث کساء
گفته شده است که هیچیک از احادیث نقلشده درباره ماجرای کساء، روایت کامل این واقعه را ارائه نمیدهند و هرکدام تنها بخشی از آن را بیان کردهاند.[۷] محمد محمدی ریشهری با بهرهگیری از مجموعهای از روایات، تصویری جامع از این رویداد ترسیم کرده است:
- پیامبر اکرم(ص) در خانه همسرش ام سلمه حضور دارد و قرار است پیام مهمی از سوی خداوند درباره چند تن از نزدیکانش دریافت کند. از اینرو، به ام سلمه تأکید میکند که به هیچکس اجازه ورود ندهد. در همین روز، فاطمه(س)، دختر پیامبر(ص)، تصمیم میگیرد غذایی به نام عصیده (نوعی حلوا)[۸] برای پدرش تهیه کند. او این غذا را در دیگی سنگی آماده کرده و آن را روی طبقی گذاشته، نزد پدر میآورد.
- پیامبر اکرم(ص) در خانه همسرش ام سلمه حضور دارد و قرار است پیام مهمی از سوی خداوند درباره چند تن از نزدیکانش دریافت کند. از اینرو، به ام سلمه تأکید میکند که به هیچکس اجازه ورود ندهد. در همین روز، فاطمه(س)، دختر پیامبر(ص)، تصمیم میگیرد غذایی به نام عصیده (نوعی حلوا)[۸] برای پدرش تهیه کند. او این غذا را در دیگی سنگی آماده کرده و آن را روی طبقی گذاشته، نزد پدر میآورد.
ام سلمه نقل میکند: «نتوانستم مانع ورود فاطمه شوم». پیامبر(ص) به دخترش فرمود: «برو و همسر و دو فرزندت را نیز بیاور». فاطمه(س) بیدرنگ به خانه بازگشت و همراه امام علی(ع) و دو فرزند خردسالش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) وارد خانه پدر شد. ام سلمه با اشاره پیامبر(ص) برخاست و در گوشهای مشغول نماز شد.
سپس پیامبر(ص) با علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) کنار سفرهٔ فاطمه(س) نشستند. آنگاه پیامبر(ص) کسای خیبری -عبایی بافتهشده توسط مردم خیبر - را بر سر آنان کشید و با دست راست به آسمان اشاره کرد و گفت:
«خدایا! اینان اهل بیت(ع) من هستند؛ پس هرگونه پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک و پاکیزه گردان.»
در این لحظه، جبرئیل امین نازل شد و آیه تطهیر را تلاوت کرد:
إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا ﴿۳۳﴾[؟–؟]|ترجمه=...خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.|سوره=احزاب|آیه=۳۳}}
پس از آن، ام سلمه جلو آمد و پرسید: «آیا من نیز جزو اهل بیت هستم؟»
پیامبر(ص) فرمود: «تو در راه خیر و نیکی هستی؛ تو از همسران پیامبر خدایی.»[۹]
زمان و مکان ماجرای کساء
وقوع ماجرای کساء را در پی نزول آیه تطهیر[۱۰] و بنابر قول مشهور، در خانه ام سلمه دانستهاند.[۱۱] بهگفته علامه حلی، نزول آیه تطهیر در خانه ام سلمه از مواردی است که امت اسلام بر آن اتفاق نظر دارد و این مطلب بهصورت متواتر از ائمه(ع) و بسیاری از اصحاب نقل شده است.[۱۲] ابن حجر نیز بر این باور است که این آیه در خانه ام سلمه نازل شده است.[۱۳]
محمدهادی یوسفی غروی، اخبار مرتبط با این حادثه را در حد استفاضه ارزیابی کرده است.[۱۴] همچنین شیخ مفید از اصحاب حدیث نقل کرده که زمانی از عایشه درباره این آیه سؤال شد، او پاسخ داد: «این آیه در خانه خواهرم امسلمه نازل شده است؛ پس در اینباره از او بپرسید که از من آگاهتر است».[۱۵] سیوطی نیز در کتاب الدُرُّ المنثور از ابن مردویه نقل کرده که امسلمه گفته است: «آیه "إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّه..." در خانه من نازل شد».[۱۶]
سید جعفر مرتضی عاملی، از تاریخپژوهان شیعه در قرن ۱۴ قمری، زمان وقوع حدیث کساء را مدتی پس از ولادت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دانسته است.[۱۷] همچنین بر اساس روایتی در کتاب امالی شیخ طوسی، از حدیثشناسان شیعه در قرن پنجم قمری، ماجرای حدیث کساء پس از نزول آیه تطهیر و بهمنظور تعیین مصداق آن رخ داده است.[۱۸] گفته میشود که آیه تطهیر در ماه ذیحجه نازل شده است.[۱۹]
کساء در منابع شیعه و سنی
حدیث کساء از نظر بسیاری از علما، مستفیض بلکه متواتر دانسته شده است.[۲۰] محمد بن جریر بن رستم طبری در کتاب دلائل الامامة تصریح میکند که مسلمانان بر این موضوع اتفاق نظر دارند: همزمان با نزول آیه تطهیر، پیامبر(ص)، امام علی(ع), فاطمه(س), امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را فراخواند، آنان را با کساء پوشاند و این دعا را خواند:
«اللهم هؤلاء أهلی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا»
خدایا! اینان اهل بیت من هستند؛ پس پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک و پاکیزه گردان.[۲۱]
منابع شیعه
این روایت در منابع تفسیری شیعه، از جمله تفسیر قمی،[۲۲] تفسیر فرات کوفی،[۲۳] مجمع البیان،[۲۴] و البرهان فی تفسیر القرآن[۲۵] آمده است. همچنین در منابع حدیثی معتبر مانند اصول کافی،[۲۶] و امالی شیخ طوسی نیز این روایت نقل شده است.[۲۷]
منابع اهل سنت
حدیث کساء در منابع حدیثی اهل سنت نیز جایگاه ویژهای دارد و در آثار معتبر آنان نقل شده است؛ از جمله در:
و همچنین در منابع تفسیری اهل سنت مانند:
- جامع البیان اثر محمد بن جریر طبری،[۳۱]
- تفسیر القرآن العظیم اثر ابن ابیحاتم رازی،[۳۲]
- الکشاف اثر زمخشری،[۳۳]
- التفسیر الکبیر اثر فخر رازی،[۳۴]
- الجامع لاحکام القرآن اثر قرطبی،[۳۵]
- تفسیر القرآن العظیم اثر ابن کثیر،[۳۶]
- الدر المنثور اثر سیوطی.[۳۷]
در میان علمای اهل سنت، ابن تیمیه در منهاج السنة[۳۸] و ابن حجر در الصواعق المحرقه[۳۹]، سند حدیث کساء را صحیح دانستهاند.
در روایت صحیح مسلم، حدیث کساء از عایشه چنین نقل شده است: روزی رسول خدا بیرون آمد در حالی که عبایی نقشدار از موی سیاه بر دوش داشت. ابتدا حسن(ع) آمد و پیامبر او را زیر عبا جای داد؛ سپس حسین(ع) آمد و او نیز زیر عبا قرار گرفت؛ پس از آن فاطمه(س) آمد و در زیر عبا جای گرفت؛ سپس علی(ع) آمد و او را نیز همراه دیگران زیر عبا جای داد. آنگاه پیامبر فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا».[۴۰]
استناد امامان شیعه(ع) به حدیث کساء
امامان شیعه در موارد متعددی برای اثبات برتری و حقانیت خود در امر خلافت و جانشینی پیامبر(ص) به حدیث کساء استناد کردهاند:
- امام علی(ع) در یکی از گفتگوهای خود با خلیفه، به حدیث کساء اشاره کرده و فرمود:
«آیا آیه تطهیر برای من و خاندان و فرزندانم نازل شده یا برای تو و خاندان و فرزندانت؟»
خلیفه پاسخ داد: «بلکه برای تو و خاندانت»
امام فرمود: «تو را به خدا! آیا من و خاندانم در روز کساء مشمول دعای پیامبر بودیم که فرمود: "خدایا! اینان خاندان منند که رهسپار به سوی تو هستند نه به سوی آتش" یا تو؟»[۴۱]
- در شورای ششنفره تشکیلشده توسط خلیفه دوم، امام علی(ع) برای اثبات برتری خود در امر خلافت، به آیه تطهیر و حدیث کساء استشهاد کرد:
«نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ آيَةَ التَّطْهِيرِ عَلَى رَسُولِهِ...»[۴۲]
- در زمان تفاخر اصحاب پیامبر(ص) نسبت به فضائل خود، امام علی(ع) با اشاره به حدیث کساء، برتری خود و هل بیت(ع) را یادآور شد.[۴۳]
- پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه، امام حسن(ع) در خطبهای پس از ذکر آیه مباهله، برای بیان فضیلت اهل بیت(ع) به حدیث کساء استناد کرد.[۴۴]
اعتبار حدیث کساء
حدیث کساء مشهور که در کتاب مفاتیح الجنان نقل شده، با آن تفصیل و عبارات، در منابع معتبر شیعه و اهل سنت دیده نمیشود.[۴۵] شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال، ضمن تأکید بر تواتر اصل حدیث کساء، درباره نسخه مشهور آن مینویسد:
بسیاری از محدّثان شیعه مانند کلینی، شیخ طوسی، شیخ مفید، طبرسی و ابن شهرآشوب، حدیث کساء را با تفاوتهایی در الفاظ، در آثار خود نقل کردهاند.[۴۶]
بر اساس بررسی محمد محمدی ریشهری، نسخه مشهور حدیث کساء نخستینبار در کتاب المنتخب اثر فخرالدین طریحی (درگذشت ۱۰۸۵ق) بدون سند آمده و بعدها در کتاب عوالم العلوم اثر عبدالله بحرانی اصفهانی با سند کامل نقل شده است.[۴۷] گفته شده که شیخ عباس قمی این حدیث را در نسخه اصلی مفاتیح ذکر نکرده و بعدها به آن افزوده شده است.[۴۸]
دیدگاه علما درباره سند و قرائت حدیث کساء
[۴۹] براین نظر است که حاج شیخ عباس قمی که یک محدث بزرگواری است، در کتاب مفاتیح، حدیث کساء را نقل نکرده، اگر در آخر بعضی از مفاتیحها آوردهاند، این را بعداً چاپخانهها اضافه کردهاند و به این ترتیبِ معروف هیچ سند درستی ندارد ولی اصل و ریشه درستی دارد. این اصل و ریشه را نه تنها شیعه در کتب خود روایت کردهاند، اهل تسنن نیز زیاد روایت کردهاند که اصلش همان قضیه حضور پیامبر در با دخترش و امیرالمؤمنین و حسنین زیرکساء ونزول آیه تطهیر است. [۵۰] ناصر مکارم شیرازی، سند حدیث در عوالم العلوم را از نظر فاصله راویان، مخدوش دانسته ولی محتوای آن را قابل قبول میداند. او با استناد به اخبار من بلغ، قرائت این حدیث را به قصد رجا برای برآورده شدن حاجات جایز میداند.[۵۱] در اشعار آیینی نیز درباره خواندن حدیث کسا برای رفع حاجات اشاراتی شده است به عنوان نمونه:
[۵۲]سید اسماعیل بلخی نیز در دوازده بند مضامین حدیث کساء را در قالب شعر تنظیم کرده است.سروده بلخی با این بیت آغاز شده است:
و با این ابیات خاتمه یافته است:
سیدمحمدصادق روحانی، سند صاحب عوالم را معتبر و راویان آن را ثقه میداند. بهنظر وی، مضمون حدیث کساء با مضامین احادیث معتبر همخوانی دارد و تردیدی در محتوای آن نیست.[۵۳]
آثار پژوهشی درباره حدیث کساء
برخی از دانشمندان شیعه کتابهایی مستقل در بررسی اسناد حدیث کساء نگاشتهاند و به اثبات اعتبار آن پرداختهاند. از جمله آثار مهم در این زمینه:
- سند حدیث کساء، اثر سید شهابالدین مرعشی نجفی، چاپ ۱۳۵۶ق.
- آیة التطهیر فی الخمسة اهل الکساء، اثر محییالدین موسوی غریفی، چاپ ۱۳۷۷ق.
- حدیث الکساء عند اهل السنة، اثر سید مرتضی عسکری، چاپ اول ۱۳۹۵ق و چاپ دوم با افزودن منابع شیعی، ۱۴۰۲ق
- سند حدیث شریف کساء، اثر علیاکبر مهدیپور، چاپ ۱۴۱۰ق.[۵۴]
بر متن معروف حدیث کساء نیز شرحهایی نگاشته شده که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- التحفة الکسائیه، اثر شیخ محمدحسین کسائی بافقی یزدی حائری (درگذشت ۱۳۱۰ق)
- کشف الغطاء عن حدیث الکساء، اثر علی آل عبدالغفار کشمیری (درگذشت ۱۳۴۵ق).[۵۵]
دهها تن از شاعران برجسته عرب، فارس، تُرک، لُر و اردو، حدیث کساء را به قالب نظم درآوردهاند و در اشعار خود به آن پرداختهاند.[۵۶] از جمله این شاعران، وفایی شوشتری است که حدیث کساء را در قالب منظوم سروده است. بخشی از این شعر چنین آغاز میشود:
متن و ترجمه حدیث کساء در مفاتیح الجنان
عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاْیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ فَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ
فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ
فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ
فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ
ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساَّءِ
فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیْتى وَخاَّصَّتى وَحاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ اَنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ وَغُفْرانَکَ وَرِضْوانَکَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً
فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَهِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ الاْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَهِ هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها
فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الاْرْضِ لاِکُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَهَبَطَ الاْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ الاَْعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّهِ وَالاِْکْرامِ وَیَقُولُ لَکَ وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ لاَِجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ لاِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً
فَقالَ عَلِىُّ لاَبى یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَهِ
فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاّ وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَرَبِّ الْکَعْبَه
از فاطمه زهرا سلاماللّه علیها دختر رسول خدا صلیاللّه علیه وآله، جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضی از روزها و فرمود: سلام بر تو ای فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی احساس میکنم، گفتم: پناه میدهم تو را به خدا ای پدرجان از سستی و ضعف فرمود: ای فاطمه برایم کساء یمانی را بیاور و مرا بدان بپوشان من کساء یمانی را برایش آوردم و او را بدان پوشاندم و همچنان بدو مینگریستم و در آن حال چهرهاش همانند ماه شب چهارده میدرخشید.
پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای نور دیدهام و میوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام میکنم گویا بوی جدم رسول خدا است گفتم: آری همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار ای رسول خدا آیا به من اذن میدهی که وارد شوم با تو در زیر کساء؟ فرمود: بر تو باد سلام ای فرزندم و ای صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزیر کساء رفت.
ساعتی نگذشت که فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای فرزند من و ای نور دیدهام و میوه دلم فرمود: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام میکنم گویا بوی جدم رسول خدا (ص) است گفتم آری همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند حسین نزدیک کساء رفته گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار، سلام بر تو ای کسی که خدا او را برگزید آیا به من اذن میدهی که داخل شوم با شما در زیر کساء فرمود: و بر تو باد سلام ای فرزندم و ای شفاعتکننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر کساء وارد شد.
در این هنگام ابوالحسن علی بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو ای دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلام ای اباالحسن و ای امیرمؤمنان فرمود: ای فاطمه من بوی خوشی نزد تو استشمام میکنم گویا بوی برادرم و پسرعمویم رسول خدا است؟ گفتم: آری این او است که با دو فرزندت در زیر کساء هستند پس علی نیز به طرف کساء رفت و گفت سلام بر تو ای رسول خدا آیا اذن میدهی که من نیز با شما در زیر کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام ای برادر من و ای وصی و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم پس علی نیز وارد در زیر کساء شد.
در این هنگام من نیز به طرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو ای پدرجان ای رسول خدا آیا به من هم اذن میدهی که با شما در زیر کساء باشم؟ فرمود: و بر تو باد سلام ای دخترم و ای پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر کساء رفتم
و چون همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست به سوی آسمان اشاره کرد و فرمود: خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است میآزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد و به اندوه میاندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه درآورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد و در صلحم با هر که با ایشان در صلح است و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهای خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدی را و پاکیزه شان کن به خوبی.
پس خدای عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر به خاطر دوستی این پنج تن اینان که در زیر کسایند پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و رسالتند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش.
جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن میدهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا، (پروردگار) علی اعلی سلامت میرساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و میفرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم میدهی؟ رسول خدا (ص) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و میفرماید: (حقیقت این است که خدا میخواهد پلیدی (و ناپاکی) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل)
علی علیهالسلام به پدرم گفت: ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی) نزد خدا دارد؟ پیغمبر (ص) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
دوباره پیغمبر فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، علی گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و همچنین سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
پانویس
- ↑ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۷۸؛ صدوق، الخصال، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۳۳۵ و ۵۶۱.
- ↑ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹.
- ↑ حدیث کساء سند عصمت اهل بیت(ع) است، خبرگزاری بینالمللی قرآن.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۱۴۱۲ق، ص۷۱۱.
- ↑ ابن درید، جمهرة اللغة، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۱۰۱؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸.
- ↑ عسکری، حدیث الکساء، ۱۳۹۱ش، ص۱.
- ↑ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۸.
- ↑ لسان العرب، ج۳، ص۲۹۱.
- ↑ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۸.
- ↑ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹.
- ↑ مجلسى، لوامع صاحبقرانى، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۶۸۴.
- ↑ علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۱۷۴.
- ↑ ابنحجر، الصواعق المحرقه، ۱۳۸۵ق، ص۱۴۴.
- ↑ یوسفی غروی، موسوعة التاريخ الاسلامی، ج۲، ص۵۳۵.
- ↑ مفید، الفصول المختارة، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۲.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۳۷۶.
- ↑ عاملی، اهل بیت در آیه تطهیر، ۱۳۷۲ش، ص۱۴۹.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۶۱.
- ↑ مجلسى، لوامع صاحبقرانى، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۲۵۷.
- ↑ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۸.
- ↑ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۹۳.
- ↑ فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۱، ص۳۳۲–۳۳۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۵۹.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۱۰۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۸.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۸ و ۵۶۵.
- ↑ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰.
- ↑ ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۴۱۵.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابة، ۱۳۷۷ق، ج۴، ص۲۹.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۲.
- ↑ ابن ابیحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۱۳۳.
- ↑ زمخشری، الکشاف، دار الکتاب العربی، ج۱، ص۳۶۸–۳۷۰.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۲۴۷.
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱۴، ص۱۸۳.
- ↑ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۳۶۹.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۳۷۶.
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۱۳.
- ↑ ابن حجر، الصواعق المحرقة، ۱۳۸۵ق، ص۱۴۳.
- ↑ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۳۳۵.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۶۱.
- ↑ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۵۹.
- ↑ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۰.
- ↑ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۲.
- ↑ طریحی، المنتخب، ص۲۵۳–۲۵۴؛ بحرانی، عوالم العلوم، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، بخش ۲، ص۹۳۰؛ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹–۴۰.
- ↑ مکارم شیرازی، مفاتیح نوین، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹۷؛ محمدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹–۴۰.
- ↑ مرتضی مطهری
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۱، ص۸۰.
- ↑ مکارم شیرازی، مفاتیح نوین، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹۷–۱۱۹۸.
- ↑ سایت سبوی معرفتhttps://sabuo.blog.ir/1398/01/03/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%84%D8%AA-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%DA%A9%D8%B3%D8%A7-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86
- ↑ روحانی، اجوبة المسائل، دار زین العابدین(ع)، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ حائری، «حدیث کساء»، ج۶، ص۱۸۸.
- ↑ حائری، «حدیث کساء»، ج۶، ص۱۸۸.
- ↑ حائری، «حدیث کساء»، ج۶، ص۱۸۸.
- ↑ وفایی شوشتری، دیوان اشعار، مثنویات، شماره۲.
منابع
- قرآن.
- ابنابیحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم ریاض، مکتبة نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
- ابناثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحليم، منهاج السنة النبویة، تحقیق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق.
- ابنحجر هیثمی، احمد بن محمد، صواعق المحرقة، قاهره، مکتبة القاهرة، ۱۳۸۵ق.
- ابندرید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، ۱۹۸۸م.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۹ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزة، ۱۴۰۵ق/۱۳۶۳ش.
- احمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
- بحرانی اصفهانی، عبدالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، قم، مؤسسه امام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر قرآن، محقق قسم الدراسات الاسلامیه موسسة البعثة، قم، موسسة البعثة، ۱۳۷۴ش.
- حائری، سید مهدی، «حدیث کساء»، در دایرةالمعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- حدیث کساء سند عصمت اهل بیت(ع) است، خبرگزاری بین المللی قرآن، تاریخ درج؛ ۷ شهریور ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۱۷ آبان ۱۴۰۱ش.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، لبنان، دار العلم، ۱۴۱۲ق.
- روحانی، سیدمحمدصادق، اجوبة المسائل فی الفکر و العقیدة و التاریخ و الاخلاق، قم، دار زین العابدین(ع)، بی¬تا.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محقق مصطفی حسین احمد، بیروت، دار الکتاب العربی، بیتا.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فی تفسیرالماثور، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۱ق.
- صدوق، محمّد بن على، الخصال، ترجمه جعفری یعقوب، قم، نسیم کوثر، ۱۳۷۲ش.
- صدوق، محمّد بن على، الخصال، محقق علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
- صدوق، محمّد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، محقق علیاکبر غفاری، تهران، اسلامیة، ۱۳۹۶ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و مقدمه محمد جواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن(تفسیر الطبرى)، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- طبری، محمد بن جرير، دلائل الإمامة، محقق قسم الدراسات الاسلامیة موسسة البعثة، قم، موسسة البعثة، ۱۴۱۳ق.
- طریحی، فخرالدین، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۲۴ق.
- طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، محقق موسسةالبعثة، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق.
- عسکری، سید مرتضی، حدیثالکساء فی کتب مدرسةالخلفا و مدرسه اهلالبیت (ع)، ترجمه علی اسلامی، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۹۱ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م.
- فخر الرازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۰ق.
- فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- قرطبی، محمد بن احمد انصاری، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، قم، موسسة انتشارات هجرت، ۱۳۷۲ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۹ق.
- کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، محقق کاظم محمد، تهران، موسسة الطبع و النشر فی وزارة الارشاد الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- مجلسى، محمدتقى، لوامع صاحبقرانى، قم، مؤسسه اسماعيليان، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- محمدی ریشهری، محمد، ترجمه رضا شیخی و حمیدرضا آژیر، اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۹ش.
- مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۲۳ق.
- مفید، محمد بن محمد بن النعمان، الفصول المختارة، ترجمه آقا جمال خوانساری، محقق صادق حسن زاده و علیاکبر زمانی نژاد، قم، انتشارات مؤمنین، ۱۳۷۷ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، مفاتیح نوین، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاريخ الاسلامي، ناشر: مجمع الفکرالاسلامی، قم ـ تهران، بی تا.