حدیث کساء

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
حدیث کساء
حدیث کساء
مفهومی از حدیث کساء که با هنر نگارگری به تصویر کشیده شده است.
مفهومی از حدیث کساء که با هنر نگارگری به تصویر کشیده شده است.
اطلاعات روایت
موضوعحدیثی در فضیلت پنج تن.
صادره ازپیامبر اسلام(ص)
راوی اصلیام سلمه
منابع شیعهتفسیر قمی، تفسیر فرات کوفی، البرهان فی تفسیر القرآن
منابع سنیصحیح مسلم، الصواعق المحرقه
مؤید قرآنیآیه تطهیر
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره


حدیث کِساء حدیثی در فضیلت پیامبر(ص)، امام علی(ع)، فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دانسته می‌شود. امامان شیعه برای اثبات برتری و استحقاق خویش در امر خلافت، به این حدیث استناد نموده‌اند. به گفته برخی حدیث‌شناسان، پیامبر اکرم(ص) هنگام نزول آیه تطهیر، خود و خاندانش را در زیر عبایی جمع کرد و به این شکل، مصادیق این آیه را معرفی نمود. محل واقعه مربوط به حدیث کِساء را خانه ام سلمه، دانسته‌اند.
حدیث کساء در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده و برخی آن را متواتر می‌دانند. البته متن حدیثی که در مفاتیح الجنان به نام حدیث کساء آمده، در بخش‌هایی، متفاوت با حدیثی است که در منابع کهن نقل شده است. به اعتقاد ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعه، با توجه به احادیث مَن بَلَغ و اهتمام برخی عُلما نسبت به قرائت نقلی که در مفاتیح الجنان آمده است، می‌توان آن را به قصد رجاء و برآورده شدن حاجات خواند.

مفهوم‌شناسی و جایگاه

حدیث کساء از جمله دلایل اثبات فضیلت، برتری و استحقاق امامان شیعه در امر خلافت، معرفی شده[۱] و با توجه به نزول آیه تطهیر در جریان این حدیث،[۲] از آن برای اثبات عصمت اهل بیت(ع) نیز استفاده می‌شود.[۳]
کساء، به لباسی که خود را با آن می‌پوشانند، معنی شده است.[۴] برخی لغت‌شناسان نیز آن را به معنی عبا دانسته‌اند.[۵] همچنین این واژه به معنی زیرانداز و روانداز نیز به کار رفته است.[۶]

ماجرای حدیث کساء

گفته می‌شود، هیچ یک از احادیثی که درباره ماجرای کساء نقل شده است، آن را به ‌طور کامل بیان ننموده و هریک فقط به بخشی از آن اشاره کرده‌اند.[۷] محمد محمدی ری‌شهری با بهره‌گیری از روایات، تصویری از این رویداد را ارائه نموده است:

پیامبر اسلام(ص) در خانه همسرش، ام سلمه قرار است پیام مهمی از سوی خداوند درباره چند تن از نزدیکان خود دریافت کند؛ لذا به همسرش تأکید می‌کند که به هیچ‌کس اجازه ورود ندهد. از سوی دیگر، در همین روز، فاطمه(س)، دختر پیامبر(ص) تصمیم می‌گیرد برای پدر غذای مناسبی به نام عصیده (حلوا)[۸] تهیه کند. او این غذا را در دیگ کوچک سنگی فراهم می‌کند و آن را روی طبقی گذاشته، برای پدر می‌آورد. ام سلمه می‌گوید: «من نتوانستم مانع ورود فاطمه شوم». پیامبر(ص) به دخترش فرمود: «برو و همسر و دو فرزندت را هم بیاور». فاطمه(س) بی‌درنگ به منزل بازگشت و همراه همسر و دو فرزندش که در آن‌ وقت، خردسال بودند به خانه پدر وارد شد. ام سلمه با اشارهٔ رسول خدا(ص) برخاست و در کناری مشغول نماز شد. رسول خدا(ص) با امام علی(ع) و فاطمه(س) و دو فرزندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، کنار سفرهٔ فاطمه(س) نشستند. پیامبر(ص) کسای خیبری (عبایی، بافته‌ مردم منطقه خیبر) را بر سر داماد و دختر و فرزندانش کشید و با دست راست به آسمان اشاره کرد و فرمود: «خدایا! اینان اهل بیت(ع) من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!» آن‌گاه جبرئیل امین، نازل شد و آیه تطهیر را خواند: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا ﴿۳۳﴾ (ترجمه:...خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر ]بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.)[احزاب–۳۳] ام سلمه جلو آمد و عرض کرد: آیا من در شمار اهل بیت نیستم؟ پیامبر(ص) خدا فرمود: تو در راه خیر و نیکی هستی، تو از همسران پیامبر خدایی.[۹]

مکان و زمان ماجرا

وقوع ماجرای کساء را در پی نزول آیه تطهیر[۱۰] و بنابر قول مشهور در خانه ام سلمه دانسته‌اند.[۱۱] به گفته علامه حلی، نازل شدن آیه تطهیر در خانه ام سلمه از مطالبی است که امت اسلام بر آن اجماع دارد و به‌صورت متواتر از ائمه(ع) و بسیاری از اصحاب نقل شده است.[۱۲] ابن حجر نیز بر آن است این آیه در خانه ام سلمه نازل شده است.[۱۳] یوسفی غروی اخبار مرتبط با این حادثه را در حد استفاضه دانسته است. [۱۴] شیخ مفید از اصحاب حدیث نقل کرده که درباره این آیه از عایشه سؤال شد، او در پاسخ گفت: «این آیه در خانه خواهرم امّ سلمه نازل شده است، پس در این‌باره از او بپرسید که از من آگاه‌تر است».[۱۵] سیوطی نیز در «دُرُّ المنثور» از ابن مردویه نقل کرده که ام سلمه گفت: آیه «انما یرید الله...» در خانه من نازل شد.[۱۶]

سید جعفر مرتضی عاملی، از تاریخ‌پژوهان شیعه در قرن ۱۴ قمری، زمان حدیث کساء را مدتی پس از ولادت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دانسته است.[۱۷] بر اساس روایتی در کتاب امالی شیخ طوسی، از حدیث‌شناسان شیعه در قرن پنجم قمری، ماجرای حدیث کساء پس از نزول آیه تطهیر و برای تعیین مصداق‌ آن نازل شد.[۱۸] و گفته می‌شود آیه تطهیر در ماه ذی‌حجه نازل شده است.[۱۹]

سند و منابع حدیث کساء

حدیث کساء مستفیض، بلکه متواتر دانسته شده است.[۲۰] طبری در کتاب دلائل الامامة می‌گوید: مسلمانان اتفاق نظر دارند، هم‌زمان با نزول آیه تطهیر، پیامبر(ص)؛ امام علی(ع)، فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را فراخواند و با کساء آنان را پوشاند و چنین دعا کرد «اللهم هؤلاء أهلی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا» خدایا اینان اهل بیت من هستند، از آن‌ها پلیدی را دور کن و آن‌ها را پاک گردان.[۲۱]

منابع شیعه

این روایت در کتاب‌های تفسیریِ شیعه از جمله تفسیر قمی،[۲۲] تفسیر فرات کوفی،[۲۳] مجمع البیان[۲۴] و البرهان فی تفسیر القرآن[۲۵] و نیز منابع حدیثی همچون اصول کافی،[۲۶] و امالی شیخ طوسی[۲۷] نقل شده است.

منابع اهل سنت

حدیث کساء در منابع حدیثی اهل سنت همچون صحیح مسلم،‌[۲۸] مسند احمد بن حنبل[۲۹] و اسد الغابة اثر ابن اثیر[۳۰] و نیز منابع تفسیری آنها مانند جامع البیان اثر محمد بن جریر طبری،[۳۱] تفسیر القرآن العظیم اثر ابن ابی‌حاتم رازی،[۳۲] الکشاف اثر زمخشری،[۳۳] التفسیر الکبیر اثر فخر رازی[۳۴] و الجامع لاَحکام القرآن اثر قرطبی،[۳۵] تفسیر القرآن العظیم اثر ابن کثیر[۳۶] و الدرالمنثور سیوطی[۳۷] نقل شده است. ابن تیمیه در منهاج السنة[۳۸] و ابن حجر در الصواعق المحرقه[۳۹] سند این حدیث را صحیح شمرده‌اند.

در صحیح مسلم، حدیث کساء از عایشه چنین نقل شده است:

روزی رسول خدا بیرون آمد و عبایی نقش‌دار که از موی سیاه بافته شده بود، بر دوش داشت. ابتدا حسن(ع) آمد، او را زیر عبا جای داد؛ پس از او حسین(ع) آمد، او را هم به زیر عبا جای داد، سپس فاطمه آمد و در زیر عبا قرار گرفت، بعد علی(ع) آمد و او را هم همراه دیگران زیر عبا جای داد و فرمود: «إنّما یریدُ الله لِیذْهِبَ عَنْکُم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُم تَطْهِیراً»[۴۰]

استدلال ائمه به حدیث کساء

امامان شیعه(ع) برای اثبات برتری خود در موارد متعددی به حدیث کساء استناد کرده‌اند. از جمله:

«آیا آیه تطهیر، برای من و خاندان و فرزندانم فرود آمده یا برای تو و خاندان و فرزندانت؟ گفت: بلکه تو و خاندانت. فرمود: تو را به خدا! آیا من و خاندان و فرزندانم در روز کساء مشمول فراخوانی پیامبر خدا(ص) بودیم که: «خداوندا! اینان خاندان منند که رهسپار به سوی تو هستند نه به سوی آتش» یا تو؟»[۴۱]
  • امام علی(ع) در شورایی که خلیفه دوم برای تعیین خلیفه بعدی تشکیل داده بود نیز برای برتری خود در امر حکومت و جانشینی پیامبر(ص) به حدیث کساء استشهاد کرد.[۴۲]

متن حدیث کساء

حدیث کسای مشهور که در مفاتیح الجنان نقل شده است، با آن تفصیل و عبارات در کتب معتبر شیعه و اهل سنت وجود ندارد.[۴۵] شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال پس از اینکه اصل حدیث کساء را از احادیث متواتر می‌داند، درباره متن حدیث کسای مشهور می‌نویسد: «اما حدیث معروف به حدیث کسا که در زمان ما شایع است به این کیفیت در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدثان دیده نشده و می‌توان گفت از خصایص کتاب منتخب طریحی است.»[۴۶]

بسیاری از محدّثان شیعه همچون کلینی، شیخ طوسی، شیخ مفید، طبرسی و ابن شهرآشوب در کتاب‌های خود، حدیث کِساء را با اختلافی در الفاظ نقل نموده‌اند.[۴۷]

به گفته محمد محمدی ری‌شهری حدیث کسای شایع‌شده نخستین‌بار در کتاب «المنتخب فی جمع المراثی و الخطب»[۴۸] اثر فخرالدین طُرَیحی (درگذشت ۱۰۸۵ق) بدون سند و بعدها در کتاب «عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال»[۴۹] اثر عبدالله بحرانی اصفهانی با سند کامل نقل شده است.[۵۰] گفته شده شیخ عباس قمی نیز این حدیث را در مفاتیح ذکر نکرده است، بلکه پس از رحلت او به آن افزوده شده است.[۵۱]

ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعه، سند «عوالم العلوم» را از جهاتی همچون فاصله‌ زیاد برخی از راویان سند، مخدوش دانسته، ولی محتوای آن را بدون اشکال شمرده است.[۵۲] از نظر او با توجه به احادیث من بلغ و اهتمام برخی عُلما نسبت به قرائت حدیث کساء، می‌توان آن را به قصد رجا، برای برآورده شدن حاجات خواند.[۵۳] سیدمحمدصادق روحانی، از مراجع تقلید شیعه، سند صاحب عوالم را در نهایت اعتبار و راویان آن را ثقه شمرده است.[۵۴] از نظر وی این حدیث دارای مضامین عالی‌ای است که در احادیث معتبر فراوان یافت می‌شود. ازاین‌رو تردیدی در محتوای حدیث نیز وجود ندارد.[۵۵]

معرفی کتاب

برخی از دانشمندان شیعه کتاب‌هایی مستقل درباره اسناد حدیث کساء تدوین و به اثبات اعتبار آن پرداخته‌اند، از جمله:

همچنین شرح‌هایی بر متن معروف حدیث کساء نوشته شده است، از جمله:

و نیز ده‌ها تن از شعرای نام‌دار عرب، فارس، تُرک، لُر و اردو، حدیث کساء را به نظم درآورده‌اند.[۵۶]

متن و ترجمه حدیث کساء در مفاتیح الجنان

حدیث کسا
متن ترجمه
عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاْیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ فَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ از فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها دختر رسول خدا صلی‌اللّه علیه وآله ، جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضی از روزها و فرمود: سلام بر تو ای فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی احساس می‌کنم، گفتم: پناه می‌دهم تو را به خدا ای پدرجان از سستی و ضعف فرمود: ای فاطمه برایم کساء یمانی را بیاور و مرا بدان بپوشان من کساء یمانی را برایش آوردم و او را بدان پوشاندم و هم‌چنان بدو می‌نگریستم و در آن حال چهره‌اش همانند ماه شب چهارده می‌درخشید.
فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای نور دیده‌ام و میوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام می کنم گویا بوی جدم رسول خدا است گفتم : آری همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار ای رسول خدا آیا به من اذن می‌دهی که وارد شوم با تو در زیر کساء؟ فرمود: بر تو باد سلام ای فرزندم و ای صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزیر کساء رفت.
فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ ساعتی نگذشت که فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای فرزند من و ای نور دیده‌ام و میوه دلم فرمود: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام می‌کنم گویا بوی جدم رسول خدا(ص) است گفتم آری همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند حسین نزدیک کساء رفته گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار، سلام بر تو ای کسی که خدا او را برگزید آیا به من اذن می‌دهی که داخل شوم با شما در زیر کساء فرمود: و بر تو باد سلام ای فرزندم و ای شفاعت‌کننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر کساء وارد شد.
فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ در این هنگام ابوالحسن علی بن ابی‌طالب وارد شد و فرمود سلام بر تو ای دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلام ای اباالحسن و ای امیرمؤمنان فرمود: ای فاطمه من بوی خوشی نزد تو استشمام می‌کنم گویا بوی برادرم و پسرعمویم رسول خدا است ؟ گفتم: آری این او است که با دو فرزندت در زیر کساء هستند پس علی نیز به طرف کساء رفت و گفت سلام بر تو ای رسول خدا آیا اذن می‌دهی که من نیز با شما در زیر کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام ای برادر من و ای وصی و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم پس علی نیز وارد در زیر کساء شد.
ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساَّءِ در این هنگام من نیز به طرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو ای پدرجان ای رسول خدا آیا به من هم اذن می‌دهی که با شما در زیر کساء باشم؟ فرمود: و بر تو باد سلام ای دخترم و ای پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر کساء رفتم
فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیْتى وَخاَّصَّتى وَحاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ اَنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ وَغُفْرانَکَ وَرِضْوانَکَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً و چون همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست به سوی آسمان اشاره کرد و فرمود: خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است می‌آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد و به اندوه می‌اندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد و در صلحم با هر که با ایشان در صلح است و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهای خود و برکت‌هایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدی را و پاکیزه شان کن به خوبی.
فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَهِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ الاْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَهِ هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها پس خدای عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمان‌هایم براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر به خاطر دوستی این پنج تن اینان که در زیر کسایند پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و رسالتند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش.
فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الاْرْضِ لاِکُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَهَبَطَ الاْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ الاَْعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّهِ وَالاِْکْرامِ وَیَقُولُ لَکَ وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ لاَِجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ لاِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن می‌دهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت : سلام بر تو ای رسول خدا، (پروردگار) علی اعلی سلامت می‌رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم می‌دهی؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و می‌فرماید: (حقیقت این است که خدا می‌خواهد پلیدی (و ناپاکی) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل)
فَقالَ عَلِىُّ لاَبى یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَهِ علی علیه‌السلام به پدرم گفت: ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی) نزد خدا دارد؟ پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاّ وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَرَبِّ الْکَعْبَه دوباره پیغمبر فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجت‌خواهی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، علی گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم‌چنین سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.

پانویس

  1. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۷۸؛ صدوق، الخصال، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۳۳۵ و ۵۶۱
  2. محمدی ری‌شهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹.
  3. حدیث کساء سند عصمت اهل بیت(ع) است، خبرگزاری بین المللی قرآن.
  4. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۱۴۱۲ق، ص۷۱۱.
  5. ابن درید، جمهرة اللغة، ۱۹۸۸م، ج۲، ص ۱۱۰۱؛ فیروز آبادی، القاموس المحیط، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸.
  6. عسکری، حدیث‌الکساء، ۱۳۹۱ش، ص۱.
  7. محمدی ری‌شهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۸.
  8. لسان العرب: ج۳، ص۲۹۱
  9. محمدی ری‌شهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۸.
  10. محمدی ری‌شهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹.
  11. مجلسى، لوامع صاحبقرانى، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۶۸۴.
  12. علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۱۷۴.
  13. ابن حجر، صواعق المحرقه، ۱۳۸۵ق، ص۱۴۴.
  14. الیوسفی، موسوعة التاريخ الاسلامي، ناشر: مجمع الفکرالاسلامی، ج۲، ص۵۳۵.
  15. مفید، الفصول المختارة، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۲.
  16. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۳۷۶.
  17. عاملی، اهل بیت در آیه تطهیر، ۱۳۷۲ش، ص۱۴۹.
  18. طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۶۱.
  19. مجلسى، لوامع صاحبقرانى، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۲۵۷.
  20. محمدی ری‌شهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۸.
  21. طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱.
  22. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۹۳.
  23. فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۱، ص۳۳۲-۳۳۷.
  24. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۵۹.
  25. بحرانی، البرهان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۱۰۶
  26. کلینی،الکافی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۸
  27. طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۸و۵۶۵.
  28. مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰.
  29. ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۴۱۵.
  30. ابن الاثیر، اسد الغابة، ۱۳۷۷ق، ج۴، ص۲۹.
  31. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۲.
  32. ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۱۳۳.
  33. زمخشری، الکشاف،‌ دار الکتاب العربی، ج۱، ص۳۶۸-۳۷۰.
  34. رک: فخر الرازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۲۴۷.
  35. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱۴، ص۱۸۳.
  36. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۳۶۹.
  37. سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۳۷۶
  38. ابن تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۱۳.
  39. ابن حجر، صواعق المحرقة، ۱۳۸۵ق، ص۱۴۳.
  40. مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰.
  41. صدوق، الخصال، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۳۳۵.
  42. صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۶۱.
  43. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۷۸.
  44. طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۵۹.
  45. محمدی ری‌شهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۰.
  46. قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۸۲۰.
  47. محمدی ری‌شهری، اهل‌بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۲.
  48. طریحی، المنتخب، مؤسسه اعلمی، ص۲۵۳و۲۵۴.
  49. بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، بخش ۲، ص۹۳۰.
  50. محمدی ری‌شهری، اهل‌بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹و۴۰
  51. مکارم شیرازی، مفاتیح نوین، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹۷؛ محمدی ری‌شهری، اهل‌بیت(ع) در قرآن و حدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۹و۴۰.
  52. مکارم شیرازی، مفاتیح نوین، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹۷و۱۱۹۸.
  53. مکارم شیرازی، مفاتیح نوین، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹۸.
  54. روحانی، اجوبة المسائل،‌ دار زین العابدین(ع)، ج۱، ص۲۸۹.
  55. روحانی، اجوبة المسائل،‌ دار زین العابدین(ع)، ج۱، ص۲۸۹.
  56. حائری، «حدیث کساء»، ج۶، ص۱۸۸.

منابع

  • قرآن.
  • ابن‏‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم ریاض، مکتبة نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
  • ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحليم، منهاج السنة النبویة، تحقیق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌حجر هیثمی، احمد بن محمد، صواعق المحرقة، قاهره، مکتبة القاهرة، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌درید، محمد بن حسن،‏ جمهرة اللغة، بیروت، دار العلم للملایین‏، چاپ اول، ۱۹۸۸م.
  • ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۹ق.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزة، ۱۴۰۵ق/۱۳۶۳ش.
  • احمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
  • بحرانی اصفهانی، عبدالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏، قم، مؤسسه امام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر قرآن، محقق قسم الدراسات الاسلامیه موسسة البعثة، قم، موسسة البعثة، ۱۳۷۴ش.
  • حائری، سید مهدی، «حدیث کساء»، در دایرةالمعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • حدیث کساء سند عصمت اهل بیت(ع) است، خبرگزاری بین المللی قرآن، تاریخ درج؛ ۷ شهریور ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۱۷ آبان ۱۴۰۱ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، لبنان، دار العلم، ۱۴۱۲ق.
  • روحانی، سیدمحمدصادق، اجوبة المسائل فی الفکر و العقیدة و التاریخ و الاخلاق، قم، دار زین العابدین(ع)، بی¬تا.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محقق مصطفی حسین احمد، بیروت، دار الکتاب العربی، بی‌تا.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فی تفسیرالماثور، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۱ق.
  • صدوق، محمّد بن على، الخصال، ترجمه جعفری یعقوب، قم، نسیم کوثر، ۱۳۷۲ش.
  • صدوق، محمّد بن على، الخصال، محقق علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
  • صدوق، محمّد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، محقق علی‌اکبر غفاری، تهران، اسلامیة، ۱۳۹۶ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و مقدمه محمد جواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن(تفسیر الطبرى)، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طبری، محمد بن جرير، دلائل الإمامة، محقق قسم الدراسات الاسلامیة موسسة البعثة، قم، موسسة البعثة، ۱۴۱۳ق.
  • طریحی، فخرالدین، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۲۴ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، محقق موسسةالبعثة، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق.
  • عسکری، سید مرتضی، حدیث‌الکساء فی‌ کتب مدرسه‌الخلفا و مدرسه‌ اهل‌البیت (ع)، ترجمه علی اسلامی، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۹۱ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م.
  • فخر الرازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۰ق.
  • فیروز آبادی، محمد بن یعقوب‏، القاموس المحیط، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • قرطبی، محمد بن احمد انصاری، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، قم، موسسة انتشارات هجرت، ۱۳۷۲ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۹ق.
  • کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، محقق کاظم محمد، تهران، موسسة الطبع و النشر فی وزارة الارشاد الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسى، محمدتقى، لوامع صاحبقرانى، قم، مؤسسه اسماعيليان، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • محمدی ری‌شهری، محمد، ترجمه رضا شیخی و حمیدرضا آژیر، اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۹ش.
  • مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۲۳ق.
  • مفید، محمد بن محمد بن النعمان، الفصول المختارة، ترجمه آقا جمال خوانساری، محقق صادق حسن زاده و علی‌اکبر زمانی نژاد، قم، انتشارات مؤمنین، ۱۳۷۷ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، مفاتیح نوین، قم، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاريخ الاسلامي، ناشر: مجمع الفکرالاسلامی، قم ـ تهران، بی تا.



پیوند به بیرون