عبدالله بن معاویه

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
عبدالله بن معاویة
مشخصات فردی
نام کاملعبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب
محل زندگیمدینه
نسب/قبیلهبنی‌هاشم
خویشاوندانعبدالله بن جعفر (پدر بزرگ)• جعفر بن ابی‌طالب (جد)
درگذشتسال ۱۳۰ق هرات
مدفنهرات ـ زیارت شاهزادگان
مشخصات دینی
دلیل شهرتقیام علیه بنی‌امیه
آثاردیوان شعر


عبدالله بن معاویه (کشته‌شده در ۱۳۰ق) از نوادگان عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب که در زمان امام صادق(ع)، علیه مروان بن محمد، آخرین خلیفه مروانیان قیام کرد. او مدتی بر بخش‌هایی از ایران فعلی حکومت کرد و پس از شکست در برابر سپاه مروان و گریختن به هرات، به دستور ابومسلم خراسانی کشته شد. حرکت عبدالله را در فاصله قیام یحیی بن زید (۱۲۵ق) و قیام ابومسلم خراسانی (۱۲۹ق) باعث ضعیف شدن قدرت امویان و سرکارآمدن حکومت بنی‌عباس دانسته‌اند. مرقد عبدالله بن معاویه و قاسم بن جعفر در هرات، معروف به زیارت شاهزادگان می باشد.

برخی عقاید غلو و شرک‌آمیز به عبدالله و پیروانش نسبت داده شده است. جُناحیه نام فرقه‌ای بود که عبدالله را امام خود می‌دانستند.

تبار و زندگی

مرقد عبدالله بن معاویه و قاسم بن جعفر در هرات، معروف به زیارت شاهزادگان

عبدالله بن معاویه، نوه عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب بود.[۱] به گفته ابوالفرج اصفهانی، کنیه مادرش ام‌عون و نامش اسماء دختر عباس بن ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب بود.[۲] پدرش معاویه به درگاه یزید بن معاویة، خلیفه بنی‌امیه، رفت و آمد داشت.[۳]

معاویة بن عبدالله جزو سه نفری بود که در هنگام فوت عبدالله بن محمد حنفیه حضور داشتند.[۴]
به گفته حسن بن موسی نوبختی نویسنده فرق الشیعه، او در هنگام مرگ عبدالله بن محمد حنفیه (درگذشت ۹۸ق) کودک بود.[۵] اما سال تولدش در منابع تاریخی نیامده است. طبری (مورخ قرن۳و۴ق) برای او یک همسر[۶] و بلاذری (مورخ قرن۳ق) دو همسر[۷] ثبت کرده‌اند. به نوشته ابن حزم (عالم قرن۵ق) عبدالله فرزندی به نام معاویه داشته و گفته "در شر همانند پدرش بود".[۸] بعضی نیز ازدواج عبدالله و داشتن فرزند را رد می‌کنند.[۹]
ابوالفرج اصفهانی از برادران عبدالله به نام‌های علی، حسن، صالح و یزید یاد کرده که در قیام او شرکت داشتند.[۱۰]
عبدالله در ۱۳۰ق در هرات کشته و دفن شد.[۱۱] قبرش در کنار قبر منسوب به ابوالقاسم محمد دیباج فرزند امام صادق(ع) در محله کهن‌دژ مَصرَخ در هرات و نزدیک به مناره‌های مصلی قرار دارد و به زیارت شاهزاده‌ها معروف است.[۱۲] [یادداشت ۱]

شخصیت

ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبین معاویة بن عبدالله را فردی بخشنده، دلاور، شاعرپیشه، بد سیرت، دارای عقاید فاسد و خون‌خوار دانسته است.[۱۳] او همچنین هم‌نشینان و همراهان عبدالله را افرادی پست و رذل و متهم به زندقه و الحاد بر شمرده است.[۱۴] در برخی منابع، عبدالله بن معاویه از دوستان و هم‌نشینان ولید بن یزید، یازدهمین خلیفه اموی، برشمرده شده است.[۱۵] اشعاری از عبدالله در کتاب «الاغانی» ابوالفرج اصفهانی و نیز کتاب «البیان و التبیین» جاحظ، ادیب قرن سوم قمری آمده است.[۱۶] علی بن حسین مسعودی، مورخ قرن۴ق، نوشته که عبدالله به حمایت از کمیت بن زید اسدی که قصیده میمیه را در فضایل بنی‌هاشم سروده بود، هدایایی از بنی‌هاشم جمع کرده و به او داد اما کمیت آنها را نپذیرفت. سپس کمیت به پیشنهاد او شعری در مناقب قبیله نزاری سرود تا باعث اختلاف بین آنان و یمانی‌ها گردد.[۱۷] او چند بار در مجلس شعر هشام بن عبدالملک و ولید بن یزید، از خلفای بنی‌مروان، شرکت داشت و یکبار شعری در فضیلت بنی هاشم نیز خواند.[۱۸]

و عين الرضا عن كلّ عيب كليلةو لكن عين السخط تبدي المساويا
و أنت أخي ما لم تكن لي حاجةفإن عرضت أيقنت أن لا أخا ليا[۱۹]

در برخی از منابع فرقه‌شناسی، به عبدالله اعتقاداتی مانند تناسخ، داشتن علم غیب، ادعای الوهیت و نیز نبوت نسبت داده شده است.[۲۰] البته برخی از نویسندگان معاصر، این اعتقادات را منسوب به اطرافیان وی و نیز تبلیغات بنی‌امیه و بنی‌عباس علیه او دانسته‌اند.[۲۱]

ارتباط با امام صادق(ع) و علویان

از زندگی عبدالله بن معاویه پیش از قیام او روایت‌های متعدد و دقیق در دست نیست. دوره زندگی و قیام عبدالله بن معاویه با امامت حضرت باقر (ع) (۱۱۴-۹۵ق) و حضرت صادق (ع) (۱۴۸-۱۱۴ق) همزمان بود.[۲۲] در برخی منابع شیعی، دو روایت از این دو امام توسط عبدالله روایت شده است. روایت اول، از پیشگویی امام باقر(ع) درباره برکناری و تبعید والی مدینه خبر داده است.[۲۳] روایت دوم، متن طولانی دارد و از امام صادق(ع) مربوط به ماه‌های قمری و تعداد روزهای ماه رمضان نقل شده است[۲۴] درباره موضع عبدالله نسبت به قیام زید بن علی (۱۲۲ق) و فرزندش یحیی بن زید (۱۲۵ق)، دو روایت تاریخی وجود دارد. در یک روایت، عبدالله در ستایش این دو نفر شعر گفته[۲۵] و در روایت دیگر، از قیام زید تعجب کرده است.[۲۶]

قیام

عبدالله بن معاویه در نیمه اول سال ۱۲۷ق قیام خود را علیه عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز حاکم کوفه شروع کرد.[۲۷] او مردم را به بیعت با «الرّضا من آل محمد (ص)» خواند.[۲۸] در زمان شروع حرکت عبدالله، مروان بن محمد، آخرین خلیفه مروانیان در تلاش بود حکومت را در دمشق از ابراهیم بن ولید بن یزید بگیرد و اوضاع سیاسی کوفه و مدینه متزلزل بود.[۲۹] به گزارش طبری عبدالله بن معاویه از ابتدا با بنی‌مروان مخالف نبود و به دیدار آنان می‌رفت و چشم به هدیه و بخشش آنان داشت[۳۰] گفته شده حاکم کوفه برای عبدالله و برادرانش روزی ۳۰۰ درهم مقرری تعیین نمود.[۳۱] طبری از ابومخنف نقل می کند که عبدالله بن معاویه قصد قیام نداشت و برای گرفتن پاداش از عبدالله بن عمر به عراق رفته بود، ولی اوضاع آشفته عراق او را به قیام و گرفتن حکومت ترغیب کرد.[۳۲]

انگیزه و هدف

برای علت قیام عبدالله، سه مورد ذکر شده است:

  • تشویق شیعیان و مخالفان بنی‌امیه: ابوالفرج اصفهانی و طبری معتقدند در اوضاع آشفته آن زمان، گروهی شامل شیعیان و طرفداران بنی‌هاشم و نیز برخی مخالفان خلیفه و حاکم کوفه به عبدالله گفتند: «بنی‌هاشم به خلافت از بنی‌مروان شایسته‌ترند» و او را تشویق به گرفتن خلافت کردند.[۳۳]
  • ادعای جانشینی عبدالله بن محمد حنفیه و امامت بنی‌هاشم: عبدالله ادعا می‌کرد پدرش، معاویة بن عبدالله در هنگام فوت ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه، نوه علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و بزرگ بنی‌هاشم حاضر بوده و ابوهاشم، او را وصی و جانشین خودش و به عنوان امام بنی‌هاشم قرار داده است.[۳۴] گروهی از پیروان عبدالله نیز بر این نظر بودند که ابوهاشم هنگام مرگ، عبدالله را جانشین خود قرار داده و به دلیل کودکی عبدالله، اسرار را به صالح بن مدرک سپرده، تا در زمان بلوغ، به عبدالله تحویل دهد.[۳۵] در روایت دیگر، تعدادی از حربیه، پیروان عبدالله بن عمرو بن حرب، از او روی برگردانده و در جستجوی امام جدید، به مدینه آمده و در دیدار و گفتگو با عبدالله بن معاویة، او را امام خود قرار دادند.[۳۶]
  • علاقه به قدرت: برخی نیز انگیزه اصلی عبدالله را برای رویارویی با حاکم کوفه، علاقه او به قدرت و استفاده از سستی دستگاه بنی‌مروان می‌دانند.[۳۷] گفته شده عبدالله در ابتدای قیام خود، از شعار «الرضا من آل محمد» نیز استفاده کرد.[۳۸] اما پس از تصرف نواحی فارس و جبال و ایجاد حکومت، مردم را به نام خود دعوت می‌کرد.[۳۹]

ماهیت و اثرات قیام

تاریخ‌نویسانی که درباره قیام عبدالله نوشته‌اند آن را در دسته جنبش‌های غالی،[۴۰] شیعه، غیرشیعه و کیسانیه قرار داده‌اند.[۴۱] بعضی قیام عبدالله را زمینه‌ساز سقوط بنی‌امیه و شروع و موفقیت قیام ابومسلم خراسانی و سرکار آمدن بنی‌عباس می‌دانند. آنان هم‌چنین گسترش تمایلات شیعی و رواج بعضی از عقاید غالیان را در ایران و خراسان از نتایج این قیام برشمرده‌اند.[۴۲]

یاران

در حرکت عبدالله، افراد و گروه‌های مختلفی به او پیوستند. ابتدا در کوفه گروه‌هایی از شیعیان، زیدیان، غالیان، کیسانیه،[۴۳] ناراضیان و مخالفین حکومت اموی به او پیوستند.[۴۴] سپس از شهرهای سواد، مدائن، واسط و فم‌النیل افرادی با این قیام همراه شدند.[۴۵] بیشتر افراد از قبایل یمنی و ربیعه و مضر و از موالیان پارسی آنان بودند.[۴۶] با پیروزی او در مناطق جبال و فارس، تعدادی از مروانیان و بنی‌هاشم مانند بنی‌عباس به سوی او آمدند.[۴۷] بخشی از خوارج عراق و یمن، آخرین گروهی بودند که به لشکریان ابن‌معاویه اضافه شدند.[۴۸]

یاران نزدیک و هم‌نشینان عبدالله بن معاویه در دوران امارتش در ایران را افرادی بدنام، خشن و دارای فساد عقیدتی به شمار برده‌اند: کاتب او عمارة بن حمزه به زندقه متهم بود؛[۴۹] مطیع بن ایاس، شاعر مشهور عرب در آن دوران، از دیگر نزدیکان او بود که به انحراف اخلاقی و زندقه متهم بود؛[۵۰] از دیگر نزدیکان او شخصی با لقب «بقلی» بود که ابوالفرج اصفهانی او را متهم به الحاد می‌کند و علت نامیده‌شدنش به بقلی را این می‌داند که می­‌گفت انسان چون سبزه است و زمانی که از میان برود دیگر بازگشت و حیاتی دوباره برایش نخواهد بود.[۵۱] ابو­الفرج این سه تن را هم‌­نشینان خاصّه ابن معاویه بر شمرده است. در الأغانی از فردی به نام «قیس بن عیلان العنسیّ النوفلیّ» به‌عنوان رئیس پلیس حکومت عبدالله بن معاویه یاد شده که پیرمردی ملحد و بی‌­خدا بوده و خشونتی آشکار از خود نشان می‌داده است.[۵۲]

حکومت

عبدالله پس از تجمع و مسلح‌شدن هوادارانش، برای تصرف کوفه حمله کرد ولی شکست خورد و با امان والی کوفه و پیشنهاد کوفیان، به مدائن گریخت.[۵۳] اکثر شیعیان کوفه با این قیام همراهی نکردند؛ آنان برای عدم همراهی‌ خود خستگی از جنگ‌های فرساینده و منجر به شکست در رکاب آل‌هاشم را بهانه کردند.[۵۴] او سپس به حُلوان و جبال رفته و شهرهای قومس، همدان، اهواز، ری و اصفهان را با مقاومت و درگیری کم تصرف کرد.[۵۵] او ابتدا اصطخر و سپس اصفهان و فارس را مرکز حکومت خود قرار داد.[۵۶] عبدالله، چهار برادرش، حسن، یزید، علی و صالح را به ترتیب بر اصطخر، فارس، کرمان و قم و اطراف آن حاکم نمود. همچنین منصور عباسی را حاکم ایذه، نزدیک اهواز قرار داد.[۵۷] او سکه‌ای را به نام خود و با عبارت «قُل لَاأسأَلكم عليه أَجراً الَا المودة فی القُربىٰ» ضرب نمود.[۵۸][یادداشت ۲] در سال ۱۲۹ق مروان بن محمد، آخرین خلیفه بنی‌امیه، لشکری را به فرماندهی عامر بن ضباره، معن بن زائده شیبانی و یزید بن هبیره به قلمرو عبدالله روانه کرد.[۵۹] و در منطقه مرو شاذان (مروست در جنوب استان یزد امروزی) سپاه ابن‌معاویه را شکست دادند.[۶۰] یک دست نبودن یاران او در عقیده و هدف از علل اصلی شکست او ذکر شده است.[۶۱]

سرانجام

پس از شکست از مروانیان، عبدالله به سیستان و سپس به هرات گریخت زیرا گمان می‌کرد ابومسلم که به تازگی خراسان را از تسلط مروانیان خارج کرده بود، به او پناه داده و یاری می‌رساند.[۶۲] اما حاکم هرات به دستور ابومسلم، عبدالله را به زندان انداخته و مدتی بعد او را کشت.[۶۳]

جناحیه

جُناحیه، نامی بود که به پیروان و هواداران عبدالله بن معاویة داده شد. نام جناحیه اولین بار در کتاب الفَرق بین الفِرَق، نوشته عبدالقاهر بغدادی (درگذشته ۴۲۹ق) ذکر شده است.[۶۴]
در منابع فرقه‌شناسی، برای این گروه، عقاید متفاوتی ذکر شده است.[۶۵] جناحیه پس از مرگ ابن‌معاویه به چند گروه تجزیه شد.[۶۶]

علت نام‌گذاری

برای علت این نام، دو دلیل ذکر شده: این نام یا برگرفته از ذوالجناحین، لقب جعفر بن ابی‌طالب، جد عبدالله بود یا مربوط به اعتقاد گفته شده درباره این فرقه بود که کلمه جُناح را در آیه «لَیسَ عَلَی‌الَّذینَ امَنُوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا» (مائده‌:۹۳) به حلال شمردن محرّماتی‌ مانند گوشت مردار، شراب، زنا و لواط‌ معنا و تفسیر می‌کردند. آنان آیه مذكور را ناسخ‌ آیه سوم‌ سوره مائده‌ دانستند.[۶۷]

باورها

  1. امامت بنی‌هاشم با وصیت عبدالله بن محمد حنفیه، به عبدالله بن معاویه منتقل شده است.[۶۸]
  2. معرفت به امام، باعث بلوغ و ساقط شدن تکلیف می‌گردد.[۶۹]
  3. گروهی از جناحیه، قتل عبدالله را باور نکرده و گفتند که او در کوهی در اصفهان زندگی می‌کند و از آنجا به عنوان مهدی باز خواهد گشت.[۷۰]

تک‌نگاری

  • «زندگی و زمانه عبدالله بن معاویه»، اثر مسعود بهرامیان، تهران، نشر فراسخن، چ۱، ۱۳۹۷ش.
  • «شعر عبدالله بن معاویة» اثر الراضی، عبدالحمید، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۹۸۲م.

پانویس

  1. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۱.
  2. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵، ج۱۲، ص۴۳۸-۴۲۱.
  3. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۲، ص۴۳۸-۴۲۱.
  4. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۷، ص۱۴۹.
  5. نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۳۲.
  6. طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۵-۳۰۲.
  7. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۴۱.
  8. ابن‌حزم، جمهرةالانساب العرب، ۱۴۱۸ق، ص۶۸.
  9. علاء و بهرامیان، «قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طالبی و پیامدهای آن»، ۱۳۹۱ش،‌ ص۶۸-۴۹.
  10. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۵.
  11. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ص۶۶.
  12. شبکه اطلاع‌رسانی افغانستان، «بازسازی مزار سید عبدالله در هرات آغاز شد»
  13. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۶-۱۱۱.
  14. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۲.
  15. ابن‌­بکار، الأخبار الموفقیّات، ۱۴۱۶ق، ص۵۶۳.
  16. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۲، ص۴۳۸-۴۲۱.
  17. مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۱.
  18. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۲.
  19. اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۴۳۴.
  20. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۶-۱۷۵؛ اشعری قمی، المقالات الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۱.
  21. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۹؛ طاهری قهفرخی، «واکاوی فرقه جناحیه (معاویه) با تاکید بر شخصیت عبدالله بن معاویه»، ۱۳۹۳ش، ص۱۵۱۵-۱۵۰۷.
  22. حبیبی مظاهری، «جناحیه»، ص۸۳۲.
  23. راوندی، الخرايج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۰-۵۹۹.
  24. ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، ۱۳۷۶ش، ص۶۱.
  25. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۲.
  26. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۳.
  27. طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۵-۳۰۲.
  28. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۴.
  29. طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۵-۳۰۲.
  30. طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۵-۳۰۲.
  31. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۳۲۴.
  32. طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۵-۳۰۲.
  33. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۶-۱۱۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۰۵-۳۰۲.
  34. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۷، ص۱۴۹.
  35. نوبختی، فرق الشیعه، دارالاضواء، ص۳۲.
  36. اشعری قمی، المقالات الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۱.
  37. علا و بهرامیان، «قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طالبی و پیامدهای آن»، ص۶۸-۴۹.
  38. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۶-۱۱۱.
  39. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۶-۱۱۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱.
  40. حبیبی مظاهری، «جناحیه»، ص۸۳۲.
  41. حبیبی مظاهری، «جناحیه»، ص۸۳۲.
  42. علا و بهرامیان، «قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طالبی و پیامدهای آن»، ص۶۸-۴۹؛ طاهری قهفرخی، «واکاوی فرقه جناحیه (معاویه) با تاکید بر شخصیت عبدالله بن معاویه»، ۱۳۹۳ش، ص۱۵۱۵-۱۵۰۷.
  43. اشعری قمی، المقالات الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۷-۶۲.
  44. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۳۰۶-۳۰۷.
  45. علا و بهرامیان، «قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طالبی و پیامدهای آن»، ص۶۸-۴۹.
  46. آقاجری و بهرامی، «ابوهاشم، جناحیه و جنبش عبدالله بن معاویه»، ص۲۸-۱.
  47. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱.
  48. مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۴۶.
  49. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۲.
  50. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۲.
  51. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۲.
  52. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵، ج۱۳، ص۱۸۸.
  53. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۰۳-۳۰۲.
  54. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۴.
  55. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۷-۶۲.
  56. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۰۳-۳۰۲.
  57. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۶-۱۱۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱.
  58. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۷-۶۲.
  59. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۸۵ق، ص۱۱۶-۱۱۱.
  60. مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۴۷.
  61. علا و بهرامیان، «قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طالبی و پیامدهای آن»، ص۶۸-۴۹.
  62. علا و بهرامیان، «قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طالبی و پیامدهای آن»، ۱۳۹۱ش، ص۶۸-۴۹.
  63. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۳۲۴.
  64. حبیبی مظاهری، «جناحیه»، ص۵۵۷-۵۵۴.
  65. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۶-۱۷۵؛ اشعری قمی، المقالات الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۱.
  66. شایانفر، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۵ش، ج۱۰، ص۸۳۴-۸۳۲.
  67. اشعری قمی، المقالات الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۱.
  68. شایانفر، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۰، ص۸۳۴-۸۳۲، ۱۳۸۵ش.
  69. شایانفر، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۰، ص۸۳۴-۸۳۲، ۱۳۸۵ش.
  70. هالم، تشیع، ۱۳۸۹ش، ص۵۷-۵۶.

یادداشت

  1. در ایران، شهر اصفهان، در محله‌ای به نام آفاران، مرقد و امام‌زاده‌ای وجود دارد که به نام عبدالله بن معاویة شهرت دارد.(نگاه کنید به مهدوی، «اعلام اصفهان»، ۱۳۸۶ش.
  2. ابومسلم نیز این عبارت را بر سکه خود ضرب نمود.

منابع

  • آقاجری، سید هاشم و روح الله بهرامی، «ابوهاشم، جناحیه و جنبش عبدالله بن معاویه»، فصلنامه علوم انسانی، تهران، دانشگاه الزهراء، ش۴۶و۴۷، ۱۳۸۲ش.
  • ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌بکار، زبیر بن بکار بن عبدالله، الأخبار الموفّقیّات، تحقیق سامی مکی العانی، قم، منشورات الشّریف الرضی، ۱۴۱۶ق.
  • ابن‌حزم، علی بن احمد، جمهرةالانساب العرب، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق.
  • ابن‌طاووس، علی بن موسی، الإقبال بالأعمال الحسنة (۳جلد)، قم، دفتر تبليغات اسلامى‌، چ اول‌، ۱۳۷۶ش.
  • اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، نجف، مکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
  • اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، بیروت، دارالاحیاءالعربی، چ اول، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.‌
  • ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • اشعری، سعد بن‌ عبدالله، المقالات الفرق، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
  • جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۹۰ش.
  • حبیبی مظاهری، مسعود، «جناحیه»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی(ج۱۸)، تهران، مؤسسه دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  • راوندی، قطب‌الدین، الخرایج و الجرائح، قم، موسسه امام هادی، ۱۴۰۹ق.
  • طاهری قهفرخی، سیده‌ خدیجه، «واکاوی فرقه جناحیه (معاویه) با تاکید بر شخصیت عبدالله بن معاویه»، کنگره بین‌المللی فرهنگ و اندیشه دینی، مرکز راهبری مهندسی فرهنگی شورای فرهنگ عمومی استان بوشهر، ۱۳۹۳ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الرسل و الملوک، بیروت، روائع التراث العربي، ۱۳۸۷ق.
  • شایانفر، شهناز، «جناحیّه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ج۱۰، ص۸۳۴-۸۳۲، ۱۳۸۵ش.
  • شهرستانی، محمد بن ‌عبدالکریم، الملل و النحل، قم، نشر الشريف الرضي، چ۳، ۱۳۶۴ش.
  • علا، زینب و مسعود بهرامیان، «قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طالبی و پیامدهای آن»، فصلنامه پژوهش در تاریخ، سال دوم، ش۷، تابستان ۱۳۹۱ش.
  • مهدوی، مصلح‌الدین، اعلام اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶ش.
  • نوبختی، حسن بن موسی، الفرق الشیع، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۴ق.
  • مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • هالم، هاینس، تشیع، ترجمه محمدتقی اکبری، قم، نشر ادیان، چ۲، ۱۳۸۹ش.
  • شبکه اطلاع‌رسانی افغانستان، «بازسازی مزار سید عبدالله در هرات آغاز شد».