عمرو بن جناده انصاری
اطلاعات کلی | |
---|---|
نسب | فرزند جنادة بن حرث |
شهادت | عاشورا، سال ۶۱ قمری |
اطلاعات دیگر | |
فعالیتها | حضور در لشکر سید الشهداء در کربلا |
عَمرو بن جُناده انصاری از یاران امام حسین(ع) و شهدای کربلا. وی پس از شهادت پدرش جنادة بن حرث، به امر مادرش، از امام حسین(ع) اذن میدان گرفت و پس از نبرد با دشمنان، شهید شد.
نام و نسب
برخی نام او را عُمَر نقل کردهاند[۱] پدرش جنادة بن حرث از صحابه رسول خدا(ص) و از شیعیان امام علی(ع) بود که در جنگ صفّین شرکت داشت.[۲] بنا به گفته برخی، مادرش، بحریه دختر مسعود خزرجی، از زنان شجاع و فداکاری است که در کربلا حضور داشت.[۳]
پیوستن به امام حسین علیهالسلام
عمرو بن جناده هنگام شهادت به نقلی ۲۱ سال[۴] و بنا به نقلی دیگر یازده، یا نُه سال داشت.[۵] او همراه پدر و مادرش، در مکه مکرمه به امام حسین(ع) پیوست[۶] و پس از شهادتِ پدرش جناده در روز عاشورا، مادرش او را امر به جهاد کرد و گفت: پسرم برو و حسین(ع) را یاری کن. او نزد امام آمد و اجازه میدان خواست. حسین(ع) اجازه نداد؛ او بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. امام فرمود: این جوان پدرش شهید شده و شاید مادرش میدان رفتن او را خوش نداشته باشد. او گفت: ای فرزند رسول خدا، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، لباس جنگ بر تنم پوشانده است. امام حسین (ع) اجازه داد و او به میدان رفت.[۷]
رجز
عمرو در میدان این رجز را خواند:[۸]
ترجمه: ترجمه: امیر من حسین (ع) است و چه خوب امیری است. او مایه شادی دل پیامبر(ص)، بشارت دهنده و انذار کننده است. پدرش علی (ع) و مادرش فاطمه (س) است. آیا شبیهی برای او سراغ دارید؟ او چهرهای همچون خورشید رخشان و پیشانیای چون ماه دارد.
برخی نیز نقل کردهاند که در میدان این رجز را خواند:[۹]
ترجمه: ترجمه: راه نَفَس را بر پسر هند تنگ میکنم و تیر به گلوی او میزنم، به کمک سواران انصار و مهاجرانی که نیزههاشان را در زیر گرد و غبار -میدان جنگ- از خون کافران رنگین کردند؛در زمان پیامبر خدا محمد (ص) -نیزهها- رنگین شد و امروز –نیز- از خون فاسقان رنگین میشود؛امروز از خون جماعتی رنگین میشود که قرآن را برای یاری اشرار رها کردند؛ و در صدد انتقام خونهای ریخته شدهشان در -جنگ- بدر هستند و آن را در زیر شمشیرهای بران و نیزههای برافراشته پنهان کردند به خدا سوگند پیوسته فاسقان را با شمشیر تیز و بُران خواهم زد امروز این کار بر من حقّ و واجب است؛در هر روزی، رو به رو شدن و یاری کردنی است.
شهادت
گفتهاند عمرو با دشمن جنگید تا به شهادت رسید، مالک بن نسر بدی سرش را جدا و به سوی لشکرگاه امام حسین(ع) پرتاب نمود.
مادرش سر او را برداشت و گفت: «آفرین پسرم،ای شادی دلم و ای نور چشمم» سپس سر را به سوی یکی از افراد دشمن پرتاب کرد. پس از آن، عمود خیمه را کشید و بر آن گروه حمله کرد. امام او را برگرداند و در حقش دعا فرمود.[۱۰]
برخی نوشتهاند که آن زن هنگام حمله، این شعر را خواند:
انَا عَجُوزٌ فِی النِّساء ضَعیفَةٌبالِیةٌ خاویةٌ نَحیفَةٌاضْرِبُکمْ بِضَرْبَةٍ عَنیفَةٍدُونَ بَنی فاطِمَةِ الشَّریفَةِترجمه: من در میان زنان، زنی ضعیف و پیر و ناتوان هستم؛ در راه دفاع از فرزندان فاطمه شریف ضربه محکم بر شما میزنم.
خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۲۶.
خوارزمی نوشته است که این زن در حملهاش، دو نفر از افراد دشمن را کشت.
در زیارت ناحیه غیرمعروفه نام او و پدرش آمده است: «اَلسلام علی جُنادة بن کعب الانصاری الخزرجی، و ابنه عمرو بن جناده»
پانویس
- ↑ سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ رسولی محلاتی، زندگانی امام حسین علیهالسلام، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۵۲- ۴۵۳.
- ↑ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، ج۲، ص۳۲۷.
- ↑ مقرم، مقتل الحسین علیهالسلام، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، ج۲، ص۳۲۷.
- ↑ سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ حسینی حائری شیرازی، ذخیرة الدارین، انتشارات زمزم هدایت، ج۱، ص۴۳۵.
- ↑ حسینی حائری شیرازی، ذخیرة الدارین، انتشارات زمزم هدایت، ج۱، ص۴۳۵.
- ↑ خوارزمی، مقتل الحسین علیهالسلام، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۲۵.
- ↑ حسینی حائری شیرازی، ذخیرة الدارین، انتشارات زمزم هدایت، ج۱، ص۴۳۵.
یادداشت
منابع
- سماوی، محمد بن طاهر، إبصارالعین فی أنصارالحسین، قم، دانشگاه شهید محلاتی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسین علیهالسلام، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵ش.
- مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف، ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق.
- مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (ع)، ترجمه: محمد مهدی عزیز الهی کرمانی، قم، نوید اسلام، ۱۳۸۱ش.
- حسینی حائری شیرازی، عبد المجید بن محمدرضا، ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین علیهالسلام و أصحابه، تحقیق باقر دُرْیاب نجفی، قم، زمزم هدایت، بیتا.
- خوارزمی، محمد بن احمد، مقتل الحسین علیهالسلام، قم، انوار الهدی، ۱۴۲۳ق.