طبق گزارشها، مردم که از سخنان امام متأثر شده بودند، به گریه افتادند و به امام پیشنهاد خونخواهی و انتقام دادند؛ اما امام با یادآوری عهدشکنیهای آنها گفت: «از شما میخواهم که نه یاریمان کنید و نه با ما بجنگید.»[۲]
برخی معتقدند با توجه به شرایط کوفه و سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش خطبههایی که در کوفه خوانده شده است، دشوار به نظر میرسد. علاوهبراین، سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد دمشق بسیار شبیه است. از این رو احتمال دادهاند که با گذشت زمان راویان حادثهها را با هم آمیخته باشند.[۳]
متن و ترجمه خطبه امام سجاد(ع) در کوفه
قالَ حُذَیم بن شَریک الأسدی خَرَجَ زَیْن العابِدین (ع) إلی النّاسِ وأومَی إلَیْهِم أنْ اُسْکُتوا فَسَکتوا و هو قائِمٌ فَحمد اللهَ وأثْنی عَلیه و صَلّی عَلی نَبِیّه.ثُمّ قال:[۴]
حذیم بن شریک أسدی میگوید: زین العابدین (ع) برابر مردم آمد واشاره به سکوت کرد! خاموش شدند و او ایستاده. سپاس خدای گفت و ستایش او کرد و بر نبی (ص) درود فرستاد. آنگاه گفت:
ای مردم! هر کس مرا میشناسد، میشناسد و هر کس نمیشناسد (بگویم) من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند، من پسر آن کسم که حرمت او بشکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسم که او را به زاری کشتند و این فخر مابس.
ای مردم شما را به خدا سوگند میدهم آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟ هلاک باد شما را! چه توشه ای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد رأی شما! به کدام چشم به روی پیغمبر (ص) نظر میافکنید وقتی با شما گوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید، پس، از امت من نیستید؟
قالَ: فَارْتَفَعَتْ أصْواتُ النّاس بِالْبُکاءِ و یَدْعُو بَعضهم بعضاً هَلکْتُم و ماتَعْلمُون.فَقال عَلیُّ بْن الحُسَین: رَحم اللهُ اِمرأًٌ قَبْلَ نَصیحَتی و حَفِظَ وَصیّتی فِی اللهِ و فی رَسُولِه و فی أهلِ بیتِه، فإنّ لَنا «فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَة حَسَنَة»[۵].
راوی گفت: صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر میگفتند هلاک شدید و نفهمیدید! پس علی بن الحسین (ع) فرمود: خدای رحمت کند آن که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگاهدارد! «فان لنا فی رسولالله (ص) اسوة حسنة».
فَقالُوا بِأجْمَعهم نَحْنُ کُلُّنا یَاابْنَ رَسُول الله سامِعُون مُطِیعُون حافِظُون لِذِمامِک، غَیْر زاهِدین فیکَ و لا راغِبینَ عَنْکَ فَمُرْنا بأمْرِکَ، رَحمکَ الله فإنّا حَرْبٌ لِحَرْبِکَ و سِلْمٌ لِسِلْمِکَ لِنَأخَذَنَّ ترتک وترتنا مِمَّنْ ظَلَمَکَ و ظَلَمَنا.
همه گفتند یابن رسولالله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم، دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست، خدای تو را رحمت فرستد! فرمان خویش بفرمای که ما جنگ کنیم با هر که جنگ تو خواهد و آشتی کنیم با هر کس تو با او صلح کنی و قصاص خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم.
علی بن الحسین (ع) فرمود: هیهات. ای بی وفایان مکار! میان شما و شهوات حایل آمد، میخواهید همان اعانت که پدران مرا کردید همان گونه مرا هم اعانت کنید؟ هرگز چنین نخواهد شد. سوگند به پروردگار «راقصات»[یادداشت ۲] آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهل بیت وی بر دل من رسید هنوز بهتر نشده و التیام نیافته است، و هنوز داغ پیغمبر (ص) فراموش نگشته و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدم موی رخسار مرا سپید کرده است و تلخی آن میان حلقوم و حنجرهٔ من است و اندوه آن در سینهٔ من مانده است، و خواهش من این است نه با ما باشید و نه بر ما!
ثم قال ع:
لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ شَیْخُهُ
قَدْ کانَ خَیْراً مِنْ حُسَیْن وَ اَکْرَما
فَلا تَفْرَحُوا یا اَهْلَ کُوفَهَ بِالَّذِی
اُصیبَ حُسَیْنٌ کانَ ذلِکَ اَعْظَما
قَتیلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسی فِداوُهُ
جَزاءُ الَّذِی اَرْداهُ نارُ جَهَنَّمـا
آنگاه فرمود:
ترجمه:
شگفتآور نیست اگر حسین کشته شد و پدر بزرگوارش علی، که بهتر از حسین بود، او نیز کشته شد؛
ای اهل کوفه! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد که این مصیبتی است بزرگ؛
جانم فدای آن که در کنار نهر فرات شهید شد، و کیفر آنکس که او را کشت آتش جهنم است.