علم امام یکی از ویژگی‌های اصلی امام در باور شیعیان است. شیعیان معتقدند که امام عالم‌ترین فرد است و به جز علم به احکام دین و تفسیر قرآن، به امور غیبی نیز آگاهی دارد. یکی از عوامل تبیین‌کننده عصمت امام نیز علم او به حقایق امور دانسته شده است. امام می‌تواند از راه‌های غیر عادی مثل مشاهده ملکوت، الهام، گفتگوی فرشتگان و مراجعه به جفر و جامعه به حقایق دینی و غیر دینی دسترسی داشته باشد. در کتاب‌های کهن حدیثی مثل بصائر الدرجات و کافی و در جوامع حدیثی متأخر مثل بحار الانوار احادیث فراوانی درباره علم امام، گستره آن، کیفیت آن و نیز راه‌های دسترسی امام به علم گردآوری شده است. با این حال آثار مستقل درباره علم امام در دوره‌های بسیار متأخر نگاشته شده است.

اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره

روایات نقل شده درباره علم امام مضمون یک‌دستی ندارند و زمینه‌ساز اختلاف بین متکلمان شیعه و تقسیم ایشان به مفوضه و مقصره شده‌اند. گروهی از عالمان شیعه علم امام را نامحدود، بالفعل و حضوری می‌دانند؛ ولی گروهی دیگر مثل مفید و مرتضی علم امام را محدود، ارادی و مشروط دانسته‌اند. افزایش‌پذیری علم امامان و روایاتِ ناظر به بی‌اطلاعی ایشان از برخی امور مؤید نظریه دوم دانسته شده است. برخی آگاهی امام از غیب را لازمه امامت و برخی دیگر تفضلی از سوی خدا می‌دانند که فراتر وظایف امامت به امام عطا شده است.

درباره علم امام به زمان قیامت و علم منایا و بلایا و نیز آگاهی او از علوم و فنون رایج بین مردم و آگاهی از زبا‌ن‌های دیگر نیز اتفاق نظری گزارش نشده است. انتشار کتاب‌هایی مثل شهید جاوید، مکتب در فرایند تکامل و نظریه علمای ابرار بحث‌هایی را در فضای علمی شیعیان دامن زده است.

جایگاه و اهمیت بحث

بحث از علم امام یکی از مباحث بنیادین تشیع است[۱] زیرا در باورهای شیعه علم امام یکی از ویژگی‌های اصلی امام دانسته شده است[۲] که در تحقق سایر شرایط امامت مثل افضلیت هم تأثیر دارد.[۳] در آغاز بحث درباره علم امام نزاعی فکری بین مکتب تشیع و مدعیان امامت بود[۴] و باور به این ویژگی باعث تمایز نظریه امامت در شیعه (اعم از مفوضه و مقصره) با سایر فرقه‌های اسلامی شده است.[۵] بعدها این بحث خود تبدیل به گفتمانی درون‌مذهبی شد و زمینه‌ساز پیدایش آراء و گرایش‌های گونه‌گونی گردید.[۶] علاوه بر آن شیعیان امامان را دارای مراتبی از علم غیب نیز می‌دانند.[۷] و بسیاری از ایشان معتقدند امامان از احوالات مردم با خبرند و در هنگام توسل مردم به ایشان آن‌ها مردم را می‌بینند و صدای آنها را می‌شنوند.[یادداشت ۱]

علم امام در کتاب‌های حدیثی

در کتاب‌های حدیثی شیعه جایگاه خاصی برای بحث علم امام در نظر گرفته شده و احادیث متعددی در این باره نقل شده است.[۸] صفار قمی محدث قرن سوم شیعه چندین باب مختلف از کتاب حدیثی خود بصائر الدرجات را به نقل احادیث مرتبط با علم امامان اختصاص داده است.[۹] صفار کتاب خود را «بصائر الدرجات فی علوم آل محمد و ما خَصَّهُمُ الله بِهِ» نامیده بود[۱۰] تا بر جایگاه علم امام تأکید ویژه داشته باشد.[۱۱] چنان‌که کلینی محدث قرن چهارم نیز در چندین باب از اصول کافی که از محوری‌ترین کتاب‌های شیعیان است احادیثی با موضوع علم امام را گرد آورده است.[۱۲]

علم امام در کتاب‌های اعتقادی

در کتاب‌های مرتبط با مباحث عقیدتی مثل حق الیقین مجلسی و علم الیقین فیض کاشانی در ذیل بحث ویژگی‌های امام درباره صفت علم بحث شده و متکلمان امامیه برتری علمی امامان شیعه بر دیگران را تبیین کرده‌اند.[۱۳] در کتاب‌های عرفانی نیز نویسندگانی چون ملاصدرا و امام خمینی توجه ویژه‌ای به بحث علم امام کرده‌اند.[۱۴]

چالش‌های علمی متأخر

در اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی در ایران انتشار کتاب شهید جاوید به قلم نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی زمینه‌ساز گفت‌وگوهای زیادی درباره علم امام شد.[۱۵] موضوع کتاب شهید جاوید هدف قیام امام حسین(ع) بود و نویسنده اساس کتابش را بر انکار علم تفصیلی امام به زمان شهادتش قرار داده بود.[۱۶]

از دیگر چالش‌های علمی پیرامون علم امام انتشار کتاب «مکتب در فرایند تکامل» نوشته سید حسین مدرسی طباطبایی بود. بر اساس تحلیل طباطبایی در این کتاب باور به علم ویژه امامان محصول دوران خاصی از امامت بوده و در شیعیان نخستین چنین باوری یافت نمی‌شد.[۱۷] بر اساس تحلیل او پس از همراهی نکردن امام صادق(ع) با قیام‌های ضد بنی‌امیه جایگاه امام در ذهن شیعیان از رهبری سیاسی به رهبری علمی تغییر پیدا کرد و شیعیان بیش از پیش بر علم خاص امامان تأکید می‌کردند.[۱۸]

از دیگر مباحثی که به مباحثات درباره علم امام دامن زده است، مطرح شدن نظریه علمای ابرار[۱۹] در دهه ۱۳۸۰ شمسی در ایران است. به ادعای برخی پژوهش‌گران از جمله مدرسی طباطبایی و محسن کدیور[۲۰] نظریه علمای ابرار نظریه‌ای است در مقابل نظریه غالیانه و گرایش مفوضه.[یادداشت ۲] اساس نظریه علمای ابرار انکار علم گسترده امامان و هم‌چنین انکار ولایت تکوینی ایشان است.

موضوعات اختلافی

ربانی گلپایگانی متکلم شیعه با تکیه بر آرای متکلمان متقدم شیعه مثل خواجه نصیر طوسی، ابن میثم بحرانی و حمصی رازی گزارش می‌دهد که از نظر شیعه علم امام باید در عالی‌ترین حد لازم باشد،[۲۱] همه احکام را بداند،[۲۲] و علاوه بر علوم دینی علوم دنیوی که لازمه امامت است را نیز بداند.[۲۳] عبدالحسین لاری تصریح می‌کند که منظور از علم در بحث از علم امام، علم ظاهری نیست که هر کسی ممکن است از دیگری بیاموزد، بلکه آنچه محل گفت‌وگو است علم لَدُنِّی و باطنی امام است.[۲۴] و بر اساس آنچه در دانشنامه امام علی آمده است درباره علم امامان به بعضی از امور غیبی نیز اختلافی در بین نیست.[۲۵] به گفته رضا استادی این که امامان وارث علم پیامبر هستند و نیز به ایشان الهام می‌شود مورد پذیرش همه عالمان شیعه است.[۲۶]

بنابر یک پژوهش آنچه در کلام امامیه درباره قلمرو علم امام مورد توجه قرار گرفته در سه گروه قرار می‌گیرد؛

  • علم امام به شریعت و معالم دین (علم به حلال و حرام الهی، تفسیر و تأویل قرآن، تفسیر سنت، پاسخ به تناقضات در فهم دین و...)
  • علم امام به غیب (علم به نهان انسان‌ها و مباحث غیبی چون قیامت، عالم مجردات و حوادث آینده)
  • علم امام به علوم و فنون از قبیل علم ایشان به شغل‌های بشری و علم ایشان به زبان انسان‌ها.[۲۷]

علوم لازمه امامت

بنابر پژوهش ربانی گلپایگانی در بسیاری از کتاب‌های کلامی شیعه آنچه لازمه امامت است و امام باید حتما بداند، علم به معارف و احکام شریعت به صورت بالفعل و خطاناپذیر، و بدون نیاز به اجتهاد است.[۲۸] شیعیان معتقدند این علم باید الهی باشد.[۲۹]

علم دیگری که امام باید بداند علم به مدیریت و رهبری سیاسی و اخلاقی جامعه است.[۳۰] با این حال به اعتقاد برخی از متکلمان شیعه مثل سید مرتضی، شیخ طوسی و حمصی رازی لازم نیست امام به لغات، فنون و صنایع نیز علم داشته باشد.[۳۱]

از سوی دیگر علم امام مهم‌ترین رکن باور به عصمت امامان است. بر اساس تحلیل عالمان و متکلمان شیعه از مفهوم عصمت، این ویژگی ناشی از علم امام به حقایق هستی است.[۳۲] چنان‌که طباطبائی فیلسوف و مفسر شیعه تصریح می‌کند که معصومان علم خاصی دارند که مانع صدور گناه و خطا از ایشان می‌شود.[۳۳] بر این اساس برخی از متکلمان شیعه بحثی درباره علم امام نکرده و با اثبات عصمت برای امام خود را بی‌نیاز از بحث علم دیده‌اند.[۳۴]

سه اختلاف اصلی

به گفته رضا استادی درباره علم امامان چند موضوع اختلافی وجود دارد؛ مثل این که علم امام محدود است یا نامحدود؟، حضوری است یا حصولی؟، شامل همه جزئیات است یا بعضی جزئیات؟، قبل از رسیدن به مقام امامت علم دارد یا بعد از آن عالم می‌شود؟، باب علم همیشه به روی او باز است یا گاهی بسته می‌شود؟، علم امام تدریجاً رو به افزایش است یا نه؟[۳۵] چنان که نویسنده کتاب «ماهیت علم امام» نیز همین اختلافات را در قالب چندین پرسش گزارش کرده و اختلاف در موهبتی یا اجتهادی بودن علم امامان را نیز جزو مسائل اختلافی ذکر کرده است.[۳۶] نویسنده دیگری این اختلافات را در سه موضوع کلی گستره علم امام، ماهیت علم امام و شیوه رسیدن امام به علم گردآوری کرده است.[۳۷]

عالمان شیعه درباره گستره علم امام سه نظریه دارند[۳۸] گروهی آن را کاملا گسترده و شامل همه امور می‌دانند،[۳۹] گروه دیگری علم ایشان را محدود دانسته [۴۰] و گروه سومی نیز هستند که نظری در این باره نداده و در واقع توقف کرده‌اند.[۴۱] شیخ مرتضی انصاری شاخص‌ترین چهره این نظریه است.[۴۲]

ریشه‌یابی اختلافات

منشاء اختلاف علمای شیعه درباره گستره و نیز کیفیت علم امام آیات و روایاتی است که درباره علم رسول‌خدا و امامان آمده است و در ظاهر با هم سازگاری ندارند.[۴۳] بنابر دسته‌بندی نویسنده کتاب بازاندیشی در علم امام، روایات علم امام پنج دسته هستند (۱)امام علم غیب نمی‌داند،[۴۴] (۲) علم امام اکتسابی است،[۴۵] (۳) علم غیب در امام ارادی است،[۴۶] (۴) علم امام محدود به نیازهای انسانی و اجتماعی است،[۴۷] (۵) علم امام حضوری و فعلی است و هر علمی خدا دارد، امام هم آن را دارد.[۴۸]

دیگر منشاء اختلاف در بحث علم امام آن است که با پذیرش علم گسترده امامان و آگاهی ایشان از غیب پرسش‌هایی رخ می‌نمایاند که با برخی از مبانی اعتقادی ناسازگار می‌نماید. مثل این که اگر امامان علم به زمان مرگ خود داشتند چرا از آن پیش‌گیری نکردند و خود را در معرض کشته‌شدن قرار دادند؟[۴۹] یا این اگر امامان به همه چیز علم داشته باشند، با سنت امتحان الهی ناسازگار خواهد بود[۵۰] و بسیاری از رفتارهای ایشان مثل خوابیدن امام علی(ع) به جای پیامبر در لیلة المبیت دیگر ارزشی نخواهد داشت.[۵۱]

عمومیت علم امام

یکی از گرایش‌های در علم امام نظریه نامحدود بودن علم ایشان است. شیخ مفید این نظریه را به نوبختیان نسبت داده است.[۵۲] قزوینی برغانی بر آن است که علمای امامیه بر عمومیت علم امام اجماع دارند.[۵۳]ولی پژوهش‌گر دیگری معتقد است نظریه عمومیت علم امام از سده دوازدهم به بعد رایج شده و عالمان امامیه تا پیش از آن علم امام را محدود می‌دانسته‌اند.[۵۴] نویسنده دیگری نیز با گردآوری آراء یازده نفر از متکلمان شیعه از مکتب‌های بغداد و ری و حله بر این باور است که تا زمان فاضل مقداد (درگذشته ۸۲۶ق) یعنی قرن نهم در متکلمان امامیه اثری از این اندیشه که امام همه چیز را می‌داند وجود ندارد.[۵۵] مولی مهدی نراقی، عبدالحسین لاری، محمدحسین طباطبایی و جوادی آملی را جزو این گروه از عالمان دانسته‌اند.[۵۶]

به گفته عبدالحسین لاری منظور از عمومیت علم امام آن است که علم امام شامل هر چیزی است تا کنون بوده و هر چه تا قیامت واقع خواهد شد.[۵۷] این علم با تعبیر «علمُ ما کانَ و ما یکونُ الی یومِ القیامة» و عباراتی مشابه آن دست‌کم در ۲۴ حدیث به کار رفته است.[۵۸] با گذر از علومی که مختص ذات خداوند هستند، علوم دیگری وجود دارد که خداوند آن‌ها را به پیامبران و فرشتگان خود آموخته است. بر اساس باور کسانی که علم امام را نامحدود می‌دانند امامان به همه این علوم آگاهی دارند.[۵۹] عبدالحسین لاری خود نیز چنین باوری دارد، با این حال درباره علم امام به زمان قیامت (علم الساعة)، عمر افراد (علم آجال) و علم منایا اختلافاتی را نقل کرده‌ است.[۶۰] حافظ رجب بُرسی نیز در این گروه قرار می‌گیرد.[۶۱]

نشانه‌های نامحدود بودن علم امامان

عبدالحسین لاری مجتهد شیعه در نگاشته‌ای کوتاه قاعده لطف، قاعده امکان و قاعده مقتضی و عدم مانع را جزو دلایل عقلی برای علم نامحدود امامان شیعه می‌داند[۶۲] و نیز استدلال می‌کند که اگر ایشان چیزی را ندانند باید به شخص دیگری در آن زمینه مراجعه کنند و این خود نقصی است بزرگ که در حق ائمه امکان ندارد.[۶۳] عالمانی با گرایش عرفان نظری نیز برای نامحدود بودن علم امام دلایل عقلی اقامه می‌کنند و با تکیه بر جایگاه انسان کامل و خلیفة الله بودن امام معتقدند که امام باید همه صفات خداوند از جمله علم نامحدود را داشته باشد.[۶۴] و احادیث ناسازگار با این نظریه را توجیه و تأویل می‌کنند.[۶۵]

سید کمال حیدری متکلم و فقیه شیعه با تکیه بر حدیث ثقلین و جدایی‌ناپذیری اهل بیت از قرآن[۶۶] و نیز مفهوم کتاب مبین که همان ام الکتاب است،[۶۷] استدلال کرده ‌است که همه علوم در کتاب مبین وجود دارد[۶۸] و امامان نیز به هر آنچه در کتاب مبین هست آگاه‌اند.[۶۹] او هم‌چنین با تکیه بر آموزه افضلیت پیامبر اسلام و امامان بر سایر پیامبران[۷۰] و این که مهم‌ترین عامل افضلیت،‌ برتری علمی است[۷۱] گستره علم اهل بیت را تبیین می‌کند.[۷۲]

معتقدان به علم نامحدود هم‌چنین به چند دسته از احادیث استناد کرده‌اند؛ مثل روایاتی که ائمه را وارث علوم پیامبران و پیامبر اسلام معرفی می‌کنند، روایاتی که علم ائمه را شامل گذشته،‌ آینده،‌ آسمان‌ها، زمین، بهشت و جهنم و همه امور می‌داند، روایات مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین توسط امامان، و روایاتی که می‌گوید هیچ پرسشی نیست که از امام پرسیده شود و امام پاسخ آن را نداند.[۷۳]

برخی از مصادیق علم امام

محتوای این علوم غیبی در چند دسته قابل دسته‌بندی است:

  • علم هر آن‌چه اتفاق افتاده یا در آینده اتفاق خواهد افتاد؛[۷۴] مثل خبرهایی که امام علی درباره آینده داده و در خطبه‌های نهج البلاغه بیان شده است. مانند: خبر از ویرانی کوفه،[۷۵] حمله عبدالملک مروان به کوفه[۷۶] خون‌ریزی و شکم بارگی حجاج بن یوسف ثقفی،[۷۷] آینده خونین بصره،[۷۸] حکومت چهار فرمانروای فاسد از پسران مروان[۷۹] و حمله مغولان و جنایت آن‌ها.[۸۰]
  • علم به مرگ‌ها و مصیبت‌ها؛[۸۱]
  • علم به همه امور دنیایی و اخروی؛[۸۲]
  • علم به نحوه و زمان وفات و شهادت خویش؛[۸۳]
  • علم به اسرار الهی؛[۸۴]

علم امامان به شهادت خود

در کتاب الکافی از کتب اربعه شیعه بخشی با این عنوان وجود دارد که ائمه می‌دانند در چه زمانی می‌میرند.[۸۵] شیخ مفید، علامه حلی و سید مرتضی نیز در آثار خود از این مسئله سخن گفته‌اند.[۸۶] به گفته شیخ مفید (درگذشت: ۴۱۳ق) متکلم شیعه، روایات در این باره متواتر است.[۸۷] او در پاسخ به این مسئله که اگر ائمه به زمان شهادت خود علم داشته‌اند چرا از جان خود محافظت نکرده‌اند دو احتمال مطرح کرده است:

  • شاید علم آنها به زمان و مکان شهادت و نیز قاتلشان تفصیلی نبوده است.
  • برفرض که ائمه جزئیات شهادت خود را می‌دانستند شاید تکلیف آنها صبر بوده است.[۸۸]

نویسنده مقاله «علم امام به شهادت و شبهه ناسازگاری آن با عصمت»، پس از بررسی روایات و دیدگاه‌‌های مختلف، به این نتیجه رسیده است در مواردی که ائمه تن به شهادت داده با حکم وجوب حفظ نفس مخالفت نکرده تا با عصمت آنها ناسازگار باشد چرا که علم آنها از طریق متعارف نبوده و چنین علمی ممکن است تکلیف‌آور نباشد و برفرض که تکلیف‌آور هم باشد شاید ائمه در راستای سعادت جامعه و...، تکلیف ویژه‌ای داشته و به آن عمل کرده‌اند.[۸۹]

محدودیت علم امام

گروهی از متکلمان و عالمان شیعه علم امامان را محدود می‌دانند. و چیزی بیش از علومی که لازمه منصب امامت است را برای امام لازم نمی‌دانند.[۹۰] شیخ مفید و شاگردانش مثل سید مرتضی، ابن شهرآشوب، طبرسی نویسنده مجمع البیان[۹۱] کراجکی [۹۲] شیخ طوسی و مجلسی دوم[۹۳] از این گروه قلمداد شده‌اند. بنابر پژوهش ربانی گلپایگانی در هیچ یک از متون رسمی و کلاسیک امامیه علم غیب جزو شرایط لازم امامت نیست.[۹۴] هر چند ایشان انکار نمی‌کنند که امامان در مواردی از امور مخفی و غیبی، و زمان مرگ دیگران یا خودشان خبر داشته‌اند، ولی این آگاهی‌ها را موردی، محدود و ناشی از الهام الهی می‌دانند که شرط امامت نیستند.[۹۵]

نشانه‌های محدودیت علم امام

پژوهش‌گرانی که درباره علم امام و گستره آن تحقیق کرده‌اند، معتقدند برخی از آیات قرآن و احادیث رسیده از امامان نشان می‌دهد که دانش امامان محدود است و شامل همه حقایق هستی نمی‌شود.

افزایش علم امامان که در احادیث متعددی به آن اشاره یا تصریح شده است[۹۶] یکی از دلایل و نشانه‌های محدودیت علم امام دانسته شده است. زیرا وقتی علم افزوده می‌شود به این معناست که علم امام قبلا کمتر بوده است.[۹۷] در برخی از احادیث گفته شده که هر هفته یا هر جمعه علم امامان افزوده می‌شود.[۹۸] چنان که از روایات آموزش علم از پیامبران نیز همین محدودیت دانش امامان برداشت می‌شود،[۹۹] عرضه اعمال مؤمنان به امامان نیز که در برخی روایات آمده جزو نشانه‌های محدودیت علم ائمه دانسته شده است.[۱۰۰]

زمان دستیابی امام به علم نیز از مباحثی است که نتیجه آن در گستره علم امام دخالت دارد. گروهی معتقدند امام از زمان کودکی و قبل از امامت علم دارد و برخی دیگر دستیابی امام به علم خاص امامت را مربوط به زمان رسیدن به امامت می‌دانند.

منبع علم امام

درباره این که امامان علم خود را از کجا و به چه طریقی به دست می‌آورند چند نظریه در عالمان شیعه گفته شده است. در مجموعه بزرگ حدیثی بحار الانوار در باب یکم از ابواب مربوط به علوم اهل بیت، ۱۴۹ حدیث و در باب دوم که درباره مقام تحدیث است، ۴۷ حدیث گردآوری شده است. [۱۰۱]

برخی از پژوهش‌گران منابع علم امام را به دو بخش منابع عام و منابع خاص تقسیم کرده‌اند. منابع عام مشترک مورد استفاده همه امامان است، ولی منبع خاص منبعی است که فقط برخی از ائمه از آن استفاده کرده‌اند.[۱۰۲] منابع عام عبارتند از: قرآن، تعلیم از پیامبر، کتاب امام علی، جفر، مصحف فاطمه، تحدیث ملائکه، القای روح القدس، نور الهی، اسم اعظم، رویای صادقه، کتاب‌های انبیاء پیشین، مشاهده ملکوت، و عقل کامل.[۱۰۳] و منابع خاص نیز عبارتند از صحیفه مختومه، ندای آسمانی، ندای شمشیر، باز شدن پرچم، و القای رحمت.[۱۰۴] منابعی مثل الهام از سوی خداوند، دسترسی به لوح و قلم و عرش، اتصال به وحی، شب قدر، معراج، و تکلم بی واسطه با خدا نیز به عنوان منبع علم ائمه ذکر شده‌ است.[۱۰۵]

تحدیث یا ارتباط با فرشتگان

به گفته عالمان شیعه یکی از منابع علم امامان ارتباط امامان با ملائکه است و بخشی از علم خاص ایشان ناشی از پیام‌آوری فرشتگان است. به همین جهت است که ائمه را مُحَدَّث خوانده‌‌اند.[۱۰۶] چنان که معروف است که حتی فاطمه زهرا دختر پیامبر نیز اخباری را از جبرئیل شنیده و آن‌ها را در مصحف فاطمه نگاشته است.[۱۰۷] چنان که از حسن بن یحیی مدائنی نقل شده که از امام صادق(ع) پرسید هنگامی که سؤالی از امام می‌شود، با چه علمی بدان جواب می‌دهد؟ امام پاسخ داد که گاهی به او الهام می‌شود، گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو.[۱۰۸]

مصحف فاطمه

بر اساس برخی احادیث مصحف فاطمه(س) یکی از منابع علم امامان است. مصحف فاطمه، مجموعه روایت‌هایی است که در جریان تحدیث فرشتگان (سخن گفتن) با حضرت زهرا(س) جمع‌آوری شده و در آن اخبار رویدادهای آینده تا روز قیامت وجود دارد. این اخبار را حضرت زهرا برای حضرت علی(ع) بازگو می‌کرده و ایشان آن را نوشته است.[۱۰۹]

علم پیامبر و امامان پیشین

یکی دیگر از منابع علم امام، علمی است که نسل‌اندرنسل از پدران‌شان به آن‌ها رسیده است.[۱۱۰] در حدیثی از امام رضا(ع) تصریح شده است که علم امام از طریق پیامبر به او رسیده است و پیامبر علم غیب را به واسطه جبرئیل از خداوند گرفته است.[۱۱۱] به جز طریق آموزش عادی و شنیدن از پدران[۱۱۲] راه‌های غیر عادی نیز برای انتقال این علم ذکر شده است: مانند علومی که در آخرین ساعات عمر پیامبر به حضرت علی(ع) منتقل شد. بر اساس روایات در آن رویداد علومی به ایشان منتقل شد که معادل هزار باب علمی بود به صورتی که از هر بابش، هزار باب دیگر گشوده می‌شد. این علم، شامل علم به رویدادهای گذشته و آینده و علم مرگ‌ها و مصیبت‌ها و قضاوت بوده است. این علم در زمره ودایع امامت شمرده می‌شود که از هر امام به امام بعدی منتقل می‌شود.[۱۱۳]

روش دیگر انتقال علم پیامبر به امامان، مراجعه به کتاب جفر و جامعه است. کتاب جامعه را پیامبر(ص) برای حضرت علی می‌فرمود و ایشان نیز آن را می‌نوشت و شامل اخبار و دانش‌های مورد نیاز امام است و از هر امام به امام بعدی منتقل می‌شود.[۱۱۴] کتاب جفر هم بنابر برخی روایات میراث انبیای الهی و جانشینان ایشان است، علم انبیا و اوصیا و علم علمای بنی اسرائیل قرار دارد. چنان‌که کتاب زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی و صحف ابراهیم نیز در آن است.[۱۱۵]

حقیقت و ماهیت علم امام

تعیین ماهیت علم امامان یکی از بحثهای رایج در مباحث عقیدتی شیعه است. شیعیان علم امام را ناشی از موهبت خداوند می‌دانند و هیچ یک از شیعیان این علم را ذاتی او نمی‌دانند[۱۱۶] و به گفته پژوهش‌گران هیچ روایتی نیز دلالتی بر آن ندارد.[۱۱۷] شیعیان هم‌چنین بخشی از علم امامان را اکتسابی و بخشی دیگر را موهبتی می‌دانند.[۱۱۸]

ولی درباره ارادی یا فعلی بودن، و نیز حصولی یا حضوری بودن علومِ موهبتی اختلافاتی گزارش شده است.[۱۱۹] این ویژگی‌ها با گستره علم امام رابطه دارند؛ چنان‌که اگر کسی علم امام را ارادی بداند، دیگر نمی‌تواند او را بالفعل عالم به همه حقایق هستی بداند.[۱۲۰]

ارادی یا بالفعل

گروهی از عالمان امامیه علم امامان را ارادی می‌دانند به این معنا که هرگاه اراده کنند که چیزی را بدانند، می‌دانند. یکی از دلایل این گروه از عالمان روایاتی است که مضمون مشترک آن‌ها عبارت «لَوْ شاءَ أنْ یَعْلَمَ لَعَلِمَ»(اگر بخواهد بداند، می‌داند)است.[۱۲۱] [یادداشت ۳]مجلسی، ملاصالح مازندرانی، نجفی لاری، زین‌العابدین گلپایگانی، مظفر، و طباطبایی از باورمندان به فعلیت علم امام، و سبحانی، جوادی آملی و مکارم شیرازی از معتقدان به شأنی و ارادی بودن علم امام معرفی شده‌اند.[۱۲۲]

قزوینی بَرَغانی در رساله خود به نام «کیفیة علم الامام» دوازده دلیل از سوی قائلان به ارادی‌بودن علم امامان نقل کرده است[۱۲۳] که هفت دلیل آن از آیات قرآن، و یک دلیل آن نتیجه‌گیری از احادیث متعددی است که نشان می‌دهد امامان برخی امور را نمی‌دانسته و سپس آگاه شده‌اند.[۱۲۴] در نقطه مقابل لاری معتقد است لازمه ارادی‌بودن این است که امامان به صورت بالفعل جاهل باشند نه عالم و به همین دلیل علم امام را فعلی می‌داند نه ارادی.[۱۲۵]

برخی احتمال داده‌اند که بخشی از علوم امامان فعلی باشد و بخشی دیگر شأنی و ارادی، که در این صورت هر دو دسته از روایات را می‌توان پذیرفت.[۱۲۶] چنان‌که کراجکی معتقد است علم امام به دین، فعلی ولی علم غیب او شأنی است.[۱۲۷] حیدری بر این باور است که منظور از بالقوه بودن آن است که این علم در قلب امام هست و او با اندک توجهی آن را بالفعل می‌کند.[۱۲۸] نظریه دیگر نیز آن است که علم شأنی درباره علم تفصیلی صادق است نه همه علوم.[۱۲۹] و نظر دیگری که به علامه طباطبایی نسبت داده شده می‌گوید علم عادی امام ناظر به وجود عنصری و مادی او است و علم فعلی او در مقام نورانیتش تحقق دارد.[۱۳۰]

حضوری یا حصولی

جمعی از عالمان شیعه علم امامان را حضوری، شهودی و احاطی می‌دانند و در نقطه مقابل گروه دیگری آن را حصولی، ارادی، مشروط و شأنی دانسته‌‌اند.[۱۳۱]

قزوینی برغانی علم امامان را حضوری می‌داند و برای اثبات آن ۳۶ دلیل اقامه کرده است.[۱۳۲] سه دلیل نخست او استدلالی و عقلی هستند[۱۳۳] و دلایل پنجم تا هشتم مبتنی بر شهادت دادن امام در قیامت است که از آیات قرآن استفاده کرده است.[۱۳۴] دلیل یازدهم او مبتنی بر نفی سهو و نسیان از ائمه است که آن را ملازم با علم می‌داند.[۱۳۵] او هم‌چنین به چندین حدیث از منابع حدیثی استناد می‌کند، ولی درباره سند و منبع هیچ‌یک از این احادیث بحثی ارائه نمی‌دهد.[۱۳۶] برغانی علاوه بر احادیث بر چند داستان در زمان‌ خودش که به عنوان کرامات از ائمه نقل شده است نیز تکیه می‌کند تا حضوری و احاطی بودن علم امامان را اثبات کند.[۱۳۷]

سید عبدالحسین لاری (۱۳۲۶-۱۳۰۳ق.) در «رسالة وجیزة فی کمیة علم الامام و کیفیته» با آن‌که علم امام را فراگیر و فعلی تبیین کرده است ولی آن را حصولی می‌داند نه حضوری، زیرا معتقد است علم حضوری مخصوص خداست.[۱۳۸]

آثار نگاشته شده

با گذر از کتاب بصائر الدرجات که در قرن سوم و با محوریت علم امامان نوشته شده است و البته یک کتاب حدیثی است، تا قرن‌ها بعد اثری اختصاصی درباره علم امام گزارش نشده است.[۱۳۹] به گفته محمدحسن نادم که مجموعه مقالاتی درباره علم امام گردآوردی کرده است، تک‌نگاری و اثر مستقل درباره علم امام بسیار اندک و مربوط به دوران متأخر است[۱۴۰] و عمده مطالب درباره علم امام را باید در ضمن کتاب‌های دیگر مثل کتب کلامی جستجو کرد.[۱۴۱] آقا بزرگ طهرانی در کتاب الذریعه چهار کتاب در باره علم امام به زبان‌های عربی و یک کتاب به نام رسالة في علم الإمام و النبي‌ به زبان فارسی از آقا محمدعلی بهبهانی معرفی کرده است. [۱۴۲] نخستین اثر مستقل با نام «مَعارِفُ السَّلمانی بِمراتبِ الْخُلَفاءِ الرَّحمانی» مربوط به سال‌های نخست قرن ۱۴ قمری و نگاشته سید عبدالحسین لاری است و اثر بعدی رساله علم الإمام به قلم محمدحسین مظفر است[۱۴۳] که در سال ۱۳۸۵ قمری منتشر شده است.[۱۴۴]

کتاب‌های دیگری نیز با محور قراردادن علم امام منتشر شده‌اند که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • علم الامام: بحوث فی حقیقة و مراتب علم الائمة المعصومین، که به قلم علی حمود العبادی و بر اساس درس‌های سید کمال حیدری متکلم و فقیه شیعه منتشر شده است.[۱۴۵]
  • مفتاح الاسرار فی علم الأئمة الأطهار، نوشته محمدمهدی محقق فرید، در دو جلد که انتشارات دلیل ما آن‌ را منتشر کرده است. [۱۴۶]
  • الراسخون فی العلم: مدخل لدراسة ماهیة علم المعصوم و حدوده و منابع الهامه، به قلم خلیل رزق که انتشارات دار الفراقد در قم آن را منتشر کرده است. [۱۴۷]
  • محمدحسن نادم دو مجموعه از مقالات درباره علم امام را گردآوری و منتشر کرده است که یکی با نام «علم امام (مجموعه مقالات)» منتشر شده و ۱۸ مقاله و رساله را گرد آورده است و دیگری با عنوان «علم امام (مجموعه رسائل)» ارائه شده است. جلد اول این کتاب دربردارنده مجموعه ۱۹ مقاله دست‌نویس است و برخی مقالات آن با کتاب «علم امام (مجموعه مقالات)» مشترک است.[۱۴۸]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. حمادی، «گستره علم امام از منظر کلینی و صفار»، ص۵۸.
  2. نادم، علم امام (مجموعه مقالات)، ۱۳۸۸ش، ص۱۲.
  3. جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ۱۳۸۹ش، ص۱۶۷.
  4. حمادی، «گستره علم امام از منظر کلینی و صفار»، ص۵۸.
  5. صیامیان گرجی و همکاران، «تحلیل گفتمانی میراث حدیثی شیعه: مبانی و نتایج»، ص۷۹.
  6. حمادی، «گستره علم امام از منظر کلینی و صفار»، ص۵۸.
  7. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۸.
  8. رستمی و آل ‌بویه، علم امام، ۱۳۹۰ش، ص۲۴.
  9. الصفار القمی، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۵۳۹-۵۴۲.
  10. امیرمعزی، «صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات»، ص۸۶-۸۷.
  11. صیامیان گرجی و همکاران، «تحلیل گفتمانی میراث حدیثی شیعه: مبانی و نتایج»، ص۷۹.
  12. رک: کلینی، الکافی، طبع اسلامیه، ج۱، ص۲۱۰-۲۷۰.
  13. رستمی و آل ‌بویه، علم امام، ۱۳۹۰ش، ص۲۴.
  14. رستمی و آل ‌بویه، علم امام، ۱۳۹۰ش، ص۲۴.
  15. استادی، سرگذشت شهید جاوید، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۴.
  16. رنجبر، «نقدی بر نظریه قیام امام حسین(ع) برای تشکیل حکومت در کتاب شهید جاوید»، ص۲۰۷.
  17. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۳۸-۳۹.
  18. صیامیان گرجی و همکاران، «تحلیل گفتمانی میراث حدیثی شیعه: مبانی و نتایج»، ص۷۳-۷۴.
  19. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۷۳-۷۵.
  20. کدیور، «قرائت فراموش شده»، ص۹۲-۱۰۲
  21. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۶.
  22. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۷.
  23. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۷.
  24. النجفی اللاری، معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، ص۲۰.
  25. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام علی، ج۳، ص۳۸۶.
  26. استادی، سرگذشت شهید جاوید، ۱۳۸۲ش، ص۱۶.
  27. اسماعیلی، «قلمرو و ویژگی‌های علم امام در اندیشه کلامی مرحوم کراجکی»، ص۳۲.
  28. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۱.
  29. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۶-۱۷۹.
  30. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۱.
  31. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۲.
  32. ربانی گلپایگانی و مصباحی، «چیستی و چرایی عصمت انبیاء در اندیشه فیلسوفان مسلمان»، ص۵۰.
  33. فاریاب، عصمت پیامبران در منظومه فکری علامه طباطبایی، ص۱۵.
  34. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۲.
  35. استادی، سرگذشت شهید جاوید، ۱۳۸۲ش، ص۱۶.
  36. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۲۴-۲۶.
  37. رستمی و آل‌بویه، علم امام، ۱۳۹۰ش، ص۲۵.
  38. سبحانی، منابع علم امامان، ۱۳۹۳ش، ص۴۳.
  39. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۳۴؛ مظفر، ص۱۲-۱۳؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۲۰۷.
  40. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۳۴؛ حلی، اجوبه المسائل، ص۱۴۸
  41. قلی‌زاده و فاریاب، «بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات»، ص۳۹؛ رضایی و کرباسی‌زاده، «علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان»، ص۱۲۹.
  42. پناهلو و دیگران، «منابع و گستره علم امام در مشارق انوار الیقین برسی»، ص۱۰۶.
  43. النجفی اللاری، معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، ص۲۷.
  44. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۳۵.
  45. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۴۱.
  46. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۴۵.
  47. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۴۸.
  48. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۵۰.
  49. الحسینی الجلالی، «علم الأئمة بالغیب و الاعتراض علیه بالإلقاء إلی التهلکة و الإجابات عنه عبر التاریخ»، ص۷-۱۰۷.
  50. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۱۴۹.
  51. سلیمانی بهبهانی، «تحلیل و بررسی مبانی کلامی اثبات فضیلت امیرالمؤمنین در حادثه لیلة المبیت»، ص۷۵.
  52. مفید، اوائل المقالات، ص۶۷
  53. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۵۸-۱۶۰.
  54. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۳۴.
  55. فاریاب، «بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات»، ص۳۷.
  56. قلی‌زاده و فاریاب، «بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات»، ص۳۸.
  57. النجفی اللاری، معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، ص۲۱.
  58. فرضی‌پوریان و قدردان، «بررسی گستره علم امام از منظر احادیث»، ص۵۱.
  59. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۲۳.
  60. النجفی اللاری، معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، ص۲۱.
  61. پناهلو و دیگران، «منابع و گستره علم امام در مشارق انوار الیقین برسی»، ص۱۰۴-۱۰۵.
  62. النجفی الاری، رسالة وجیزة، ص۱۰۳.
  63. النجفی الاری، رسالة وجیزة، ص۱۰۳.
  64. قلی‌زاده و فاریاب، بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات، ص۳۹.
  65. قلی‌زاده و فاریاب، بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات، ص۳۸.
  66. حیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۱۶.
  67. حیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۰۸.
  68. حیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۰۱.
  69. حیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۱۲.
  70. حیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۲۸.
  71. حیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۴۱.
  72. حیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۵۷.
  73. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۲۳.
  74. مظفر، ص۲۳
  75. نهج البلاغه، خطبه۱۰۱.
  76. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۱: ۱۸۹.
  77. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶.
  78. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲.
  79. نهج البلاغه، خطبه ۷۳.
  80. نهج البلاغه، خطبه۱۲۸.
  81. کشی،رجال کشی، ص۱۳۴۸
  82. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۱.
  83. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
  84. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص۹۵.
  85. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج‏۱، ص۲۵۸-۲۶۰.
  86. نگاه کنید به ربانی گلپایگانی و رحمانی‌زاده، «علم امام به شهادت و شبهه ناسازگاری آن با عصمت»، ص۱۰۵.
  87. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۱۹.
  88. شیخ مفید، المسائل العکبریه، ۱۴۱۳ق، ص۶۹-۷۲.
  89. ربانی گلپایگانی و رحمانی‌زاده، «علم امام به شهادت و شبهه ناسازگاری آن با عصمت»، ص۱۱۱.
  90. پناهلو و دیگران، «منابع و گستره علم امام در مشارق انوار الیقین برسی»، ص۱۰۵.
  91. پناهلو و دیگران، «منابع و گستره علم امام در مشارق انوار الیقین برسی»، ص۱۰۵.
  92. اسماعیلی، «قلمرو و ویژگی‌های علم امام در اندیشه کلامی مرحوم کراجکی»، ص۳۶.
  93. قلی‌زده و فاریاب، «بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات»، ص۳۸.
  94. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۱.
  95. ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۸.
  96. الحیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۳۰۱.
  97. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۱۷.
  98. نادم و افتخاری، «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد»، ص۶۱.
  99. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۱۸.
  100. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۱۴۸.
  101. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۸-۸۵.
  102. سبحانی، منابع علم امامان، ۱۳۹۳ش، ص۸۵-۸۶.
  103. سبحانی، منابع علم امامان، ۱۳۹۳ش، ص۸۵-۱۵۷.
  104. سبحانی، منابع علم امامان، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۱-۱۶۸.
  105. رستمی و آل ‌بویه، علم امام، ۱۳۹۰ش، ص۷۷-۱۱۷.
  106. نادم و افتخاری، «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد»، ص۵۹-۶۰.
  107. نادم و افتخاری، «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد»، ص۶۴.
  108. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۵۸؛ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۰۸.
  109. صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۵۰.
  110. نادم و افتخاری، «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد»، ص۶۲.
  111. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۶.
  112. خرازی،بدایة المعارف، ج۲، ص۴۶
  113. صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۴۳.
  114. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۵.
  115. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۴۰.
  116. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۴۶۷.
  117. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۱۳.
  118. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۱۵.
  119. رستمی و آل‌بویه، علم امام، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۱.
  120. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۳۹.
  121. النجفی اللاری، معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، ص۳۷.
  122. فرضی‌پوریان، شأنی یا فعلی بودن علم امام معصوم، ص۷۹-۸۰.
  123. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۵۸-۱۶۰.
  124. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۵۸-۱۶۰.
  125. نادم، علم امام (مجموعه مقالات)، ۱۳۸۸ش، ص۹۹.
  126. هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، س۳۴۸.
  127. اسماعیلی، «قلمرو و ویژگی‌های علم امام در اندیشه کلامی مرحوم کراجکی»، ص۳۸.
  128. الحیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۴۰۸.
  129. فرضی‌پوریان، شأنی یا فعلی بودن علم امام معصوم، ص۸۶.
  130. قلی‌زاده و فاریاب، «بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات»، ص۴۳.
  131. حسن‌بگی و دیگران، «کیفیت و کمیت علم امام در روایات»، ص۴۸-۴۹.
  132. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۲۶-۱۵۸.
  133. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۲۶-۱۲۹.
  134. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۲۹-۱۳۱.
  135. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۳۲-۱۳۳.
  136. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۳۴-۱۵۶.
  137. قزوینی البرغانی، کیفیة علم الامام، ص۱۵۶-۱۵۷.
  138. النجفی اللاری، رسالة وجیزة، ص۱۰۰.
  139. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۲.
  140. نادم، کتاب‌شناسی علم امام، ص۷۶۵.
  141. رستمی و آل ‌بویه، علم امام، ۱۳۹۰ش، ص۲۳.
  142. تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، صص۳۱۸-۳۱۹؛ ج۲، ص۴۱۴
  143. اطلاعات کتاب علم الامام در خانه کتاب و ادبیات ایران
  144. رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۲.
  145. علم الإمام در خانه کتاب و ادبیات ایران
  146. مفتاح الأسرار در خانه کتاب و ادبیات ایران جلد یک و جلد دو
  147. الراسخون فی العلم در خانه کتاب و ادبیات ایران
  148. علم امام (مجموعه رسائل)، خانه کتاب و ادبیات ایران

یادداشت

  1. در فرازی از اذن دخول به مسجد پیامبر و دیگر مشاهد مشرفه امامان(ع) آمده است: أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَک وَ خُلَفَاءَک عَلَیهِمُ السَّلامُ، أَحْیاءٌ عِنْدَک یرْزَقُونَ، یرَوْنَ مَقَامِی، وَ یسْمَعُونَ کلامِی، وَ یرُدُّونَ سَلامِی «می دانم که رسولت و جانشینانت (درود بر آنان باد) همواره زنده اند و نزد تو روزی داده می شوند، محل ایستادنم را می بینند و سخنم را می شنوند و به سلامم پاسخ می دهند.» مفاتیح الجنان، فصل دوم، اذن دخول هریک از حرم های شریفه
  2. گروهی از غالیان که پیامبر و ائمه را خدا نمی خوانند ولی معتقد هستند که خداوند کار جهان از خلق و رزق و اختیار تشریع احکام را به آنان تفویض کرده است. رجوع کنید به: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۷
  3. کلینی در کافی بابی با عنوان «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا» مطرح کرده و در آن سه روایت از امام صادق(ع) نقل کرده که مضمونشان این است: امام هر گاه بخواهد یا اراده کند که چیزی را بداند به او تعلیم می‌شود [إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عُلِّمَ] و یا به او اعلام می‌شود [إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِمَ] و یا این که خداوند آن چیز را به او اعلام می‌کند. [إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ] کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۸.

منابع

  • استادی، رضا، سرگذشت کتاب شهید جاوید، انتشارات قدس، قم، ۱۳۸۲ش.
  • اسماعیلی، معصومه، «قلمرو و ویژگی‌های علم امام در اندیشه کلامی مرحوم کراجکی»، معرفت، شماره ۲۸۲، خرداد ۱۴۰۰ش.
  • امیرمعزی، محمدعلی، «صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات»، فصلنامه امامت‌پژوهی، شماره ۴، زمستان ۱۳۹۰ش.
  • پناهلو، عمران؛ احتشامی‌نیا، محسن؛ طالبتاش،‌ عبدالمجید؛ «منابع و گستره علم امام در مشارق انوار الیقین برسی»، آینه معرفت، شماره ۶۴، پاییز ۱۴۰۰ش.
  • جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی: بررسی دیدگاه امامیه، معتزله و اشاعره، زیر نظر محمود یزدی مطلق، دانشگاه علوم اسلامی رضویی، مشهد، ۱۳۸۹ش.
  • حسن‌بگی، علی؛ مرتضوی، سید ابراهیم؛ خانی‌مقدم، مهیار، «کیفیت و کمیت علم امام در روایات»، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۲۶، آذر ۱۳۹۸ش.
  • الحسینی الجلالی، السید محمدرضا، «علم الأئمة بالغیب و الاعتراض علیه بالإلقاء إلی التهلکة و الإجابات عنه عبر التاریخ»، مجله تراثنا، شماره ۳۷، شوال ۱۴۱۴ق.
  • حمادی، عبدالرضا، «گستره علم امام از منظر کلینی و صفار»، فصلنامه امامت‌پژوهی، شماره ۴، دی ۱۳۹۰ش.
  • الحیدری، السید کمال، علم الامام: بحوث فی حقیقة و مراتب علم الائمة المعصومین، بقلم: علی حمود العبادی، دار فراقد، قم، ۱۴۲۹ق.
  • رستمی، محمدزمان؛ آل‌بویه، طاهره، علم امام (با رویکرد قرآنی،‌ روایی، عرفانی،‌ فلسفی و کلامی)، بوستان کتاب،‌ قم، ۱۳۹۰ش.
  • ربانی گلپایگانی، علی و محسن رحمانی‌زاده، «علم امام به شهادت و شبهه ناسازگاری آن با عصمت»، در مجله کلام اسلامی، شماره ۱۱۰، تیر ۱۳۹۸ش.
  • ربانی گلپایگانی، علی؛ مصباحی، عبدالله، «چیستی و چرایی عصمت انبیاء در اندیشه فیلسوفان مسلمان»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۸۸، زمستان ۱۳۹۲ش.
  • رضایی، محمدجعفر؛ کرباسی‌زاده، علی، «علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان»، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۶۹، بهار ۱۳۹۲ش.
  • رنجبر، محسن، «نقدی بر نظریة قیام امام حسین (ع) برای تشکیل حکومت در کتاب شهید جاوید»، پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه‌های علوم انسانی، شماره ۵۳، فروردین ۱۳۹۷ش.
  • رهبری، حسن، بازاندیشی در علم امام، انتشارت کویر، تهران، ۱۳۹۴ش.
  • سبحانی، سید محمدجعفر، منابع علم امامان، مشعر، تهران، ۱۳۹۳ش.
  • سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم، «تحلیل و بررسی مبانی کلامی اثبات فضیلت امیرالمؤمنین در حادثه لیلة المبیت»، فصلنامه امامت‌پژوهی، شماره ۲۹، بهار و تابستان ۱۴۰۰ش.
  • الصفار القمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، کتابخانه آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق.
  • صیامیان گرجی، زهیر؛ موسوی سیانی، سعید؛ دالوند، محمدباقر، «تحلیل گفتمانی مبانی حدیث شیعه: مبانی و نتایج: مطالعه موردی: بصائر الدرجات صفار قمی»، فصلنامه مطالعات تاریخ اسلام، شماره ۳۵، زمستان ۱۳۹۶ش.
  • فاریاب، محمدحسین،‌ «بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات»، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۱۵، اسفند ۱۳۹۵ش.
  • فاریاب، محمدحسین، «عصمت پیامبران در منظومه فکری علامه طباطبایی»، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۱، تیر ۱۳۹۴ش.
  • فرضی‌پوریان، محمد، «شأنی یا فعلی بودن علم امام معصوم»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۱۰۹، خرداد ‍۱۳۹۸ش.
  • فرضی‌پوریان،‌ محمد؛ قدردان قراملکی، محمدحسن، «بررسی گستره علم امام از منظر احادیث»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره۱۰۷، مهر ۱۳۹۷ش.
  • قزوینی البرغانی، محمدتقی، «کیفیة علم الامام»، در علم امام (مجموعه مقالات)، گزینش وتصحیح: محمدحسن نادم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۸ش.
  • قلی‌زاده، امرالله؛ فاریاب، محمدحسین، «بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات»، ماهنامه معرفت، شماره ۲۴۴، فروردین ۱۳۹۷ش.
  • کدیور، محسن، «قرائت فراموش شده: بازخوانی نظریه علمای ابرار»، مجله مدرسه، شماره ۳، اردیبهشت ۱۳۸۵ش.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، المسائل العکبریة، علی‌اکبر الهی خراسانی، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب اسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • مدرسی طباطبایی، سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ترجمه: هاشم ایزدپناه، تهران، کویر، ۱۳۹۱ش.
  • نادم، محمدحسن، علم امام (مجموعه مقالات)، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۸ش.
  • نادم، محمدحسن، «کتاب‌شناسی علم امام»، در علم امام (مجموعه مقالات)، گزینش وتصحیح: محمدحسن نادم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۸ش.
  • نادم، محمدحسن؛ افتخاری، سید ابراهیم، «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد»، فصلنامه شیعه‌پژوهی، شماره ۲، بهار ۱۳۹۴ش.
  • النجفی اللاری، السید عبدالحسین، «رسالة وجیزة فی کمیة علم الامام و کیفیته»، در علم امام (مجموعه مقالات)، گزینش وتصحیح: محمدحسن نادم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۸ش.
  • النجفی اللاری، السید عبدالحسین، «معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی»، در علم امام (مجموعه مقالات)، گزینش وتصحیح: محمدحسن نادم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۸ش.
  • هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام: بررسی تاریخی و کلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، ۱۳۹۶ش.