صلح امام حسن(ع)
صُلح امام حسن(ع) قرارداد صلحی میان امام حسن(ع) دومین امام شیعیان و معاویه فرزند ابوسفیان، که در سال ۴۱ قمری بسته شد. این توافقنامه بعد از جنگی صورت گرفت که بر اثر زیادهخواهی معاویه و خودداری او از بیعت با امام حسن(ع) به عنوان خلیفه مسلمانان روی داد. گفتهاند که خیانت برخی سرداران سپاه امام حسن(ع)، حفظ مصلحت مسلمانان، حفظ جان شیعیان و خطر خوارج از دلایل تن دادن امام حسن(ع) به این صلح بوده است. بنا بر این صلحنامه، حکومت از امام حسن(ع) به معاویه واگذار میگشت. صلح چند شرط داشت که از مهمترین آنها منع معاویه از تعیین جانشین پس از خود، خودداری از توطئه علیه امام حسن(ع) و حفظ جان مسلمانان بود. با این حال، معاویه به هیچیک از شرطها عمل نکرد.
اهمیت و جایگاه
به گفته مهدی پیشوایی پژوهشگر تاریخ، مهم ترين و حساس ترين رویداد زندگى امام حسن(ع)، صلح با معاویه و کنارهگیری اجباری از خلافت اسلامی بود که بحثها و انتقادات زیادی را به دنبال داشته است.[۱] به گفته عالم و سیاستمدار شیعی، سیدعلی خامنهای، صلح امام(ع) حادثهای سرنوشت سازی بود که نظیر آن تکرار نشد چرا که اسلام در ساختار یک حکومت اسلامی که شکل یک نظام اجتماعی را داشته و در حال گسترش در تمام روی زمین بود ناگهان با رشد جریان مخالف و صلح امام(ع) توانست بصورت یک مانع ظاهر شود و عملاً مانع پیش روی جریان حکومت اسلامی شود.[۲] به گفته وی، صلح امام(ع) در یک دوره تاریخی بسیار حساس واقع شد که اهمیت این اتفاق از حادثه سیاسی در طول تاریخ اسلام بیشتر است.[۳] در منابع اهل تسنن روایتی از پیامبر(ع) در اتحاد مسلمانان به دست امام حسن(ع) پیشبینی شده،[۴] و همین امر سبب شده تا بسیاری از اهل سنت، امام حسن(ع) را فردی صلحطلب دانسته و او را بهخاطر پذیرش صلح با معاویه و پایان جنگ داخلی مسلمانان ستودهاند[۵] در منابع مختلف، سال انعقاد صلح با عنوان «عام الجماعه» شناخته شده است.[۶]
واقعه تاریخی
به گزارش ابن اعثم کوفی، مورخ، بعد از شهادت امام علی(ع) مردم عراق با امام حسن(ع) دست بیعت دراز کردند اما امام(ع) حاضر به پذیرش بیعت نشد مگر به این شرط که هرگاه حضرت(ع) با کسی جنگید، آنها نیز بجنگند و هرگاه او با کسی به مسالمت رفتار کرد، آنها نیز به مسالمت رفتار کنند.[۷] پس از پذیرش این شرط توسط مردم، امام(ع) با آنان بیعت کرد.[۸]
نامهنگاری قبل از آغاز درگیری
امام در نخستین اقدام علیه معاویه، نامههایی برای او نوشت و تلاش کرد تا او را به تسلیم و اطاعت از خود وادار کند.[۹] این نامهنگاریها نتیجهای نداشت و معاویه پس از دسیسههایی که انجام داد، با سپاهی برای جنگ با امام(ع) حرکت کرد.[۱۰] به گفته رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ، امام(ع) میدانست که معاویه کسی نیست که تسلیم این نامهها شود. مهم آن بود که نامههای امام بهعنوان یک سند تاریخی باقی بمانند و استدلالهای دو طرف را در مورد مشروعیت خودشان نشان دهند.[۱۱] پس از حرکت سپاه معاویه، امام(ع) سپاهی متشکل از دوازده هزار نفر به فرماندهی عبیدالله بن عباس برای جنگ با معاویه فرستاد.[۱۲]
شایعه صلح
دينورى، مورخ، نقل میکند، معاويه، عبدالله بن عامر را با سپاهی به شهر انبار فرستاد تا به مدائن پیشروی کند؛ امام با دیدن اوضاع، خود به سمت مدائن حرکت کرد و در شهر ساباط، وقتی سستی یارانش را دید، در همانجا اردو زد و خطبهای خواند.[۱۳] به گفته جعفریان، پژوهشگر تاریخ، همه مورخان مانند دینوری، بلاذری، گفتهاند که امام(ع) در خطبهاش طوری سخن گفت که بوی صلح میداد و همین باعث حمله خوارج به حضرت(ع) و دوری یارانش شد.[۱۴] اما جعفریان این روایت را با استناد به تاریخ یعقوبی رد میکند.[۱۵] یعقوبی مینویسد: معاویه، مغیرة بن شعبه و عبدالله بن عامر را برای مذاکره صلح نزد امام فرستاد، اما آنها پس از بازگشت، برای تحریک خوارج شایعه کردند که امام(ع) صلح را پذیرفته است. این شایعه باعث نگرانی سپاه و رخداد مدائن شد که با توطئه معاویه و فرماندهانش، بهویژه مغیرة بن شعبه شکل گرفت.[۱۶]
امام(ع) پس از ساباط بهسوی مداین رفت که در راه مردی از خوارج با دشنهای، ران پای ایشان را زخمی کرد و حضرت(ع) با جراحت سنگین وارد مداین شد.[۱۷] از آن طرف هنگامی که عبیدالله بن عباس در برابر سپاه معاویه ایستاد، معاویه با فرستادن عبد الرحمن بن سمره و ادعای دروغین پذیرش صلح از سوی امام حسن(ع)، همراه با وعده پاداشهای زیاد، عبیدالله را به سوی خود جذب کرد.[۱۸] با رفتن عبیدالله، بیشتر سپاه عراق به معاویه پیوستند[۱۹] و قیس جانشین عبیدالله شد.[۲۰] به گفته جعفریان، پژوهشگر تاریخ، معاویه با انتشار شایعات در کوفه، ساباط و میدان جنگ، کوفیان را به این باور رساند که همه چیز تمام شده است.[۲۱] یعقوبی، مورخ، روایت کرده، معاویه افرادی را به سپاه امام(ع) میفرستاد تا شایعه پذیرش صلح از سوی قیس بن سعد را پخش کنند و افرادی را به سپاه قیس میفرستاد و میگفتند امام حسن(ع) با معاویه صلح کرده است.[۲۲] همچنین خبر دروغ کشته شدن قیس بن عباده، فرمانده امام(ع)، را در مداین منتشر میکردند تا سپاه امام(ع) را دچار اضطراب کنند.[۲۳]
پذیرش صلح
پس از زخمی شدن امام حسن(ع) در مدائن، سران کوفه پنهانی به معاویه نامه نوشتند و وعده تسلیم یا ترور ایشان را دادند.[۲۴] در همین زمان، امام(ع) از پیوستن فرمانده سپاه، عبیدالله بن عباس، به معاویه با دریافت رشوه مطلع شد.[۲۵] پس از این وقایع، معاویه نامهای به امام حسن(ع) فرستاد و پیشنهاد صلح داد. او همراه نامه، نوشتههای برخی از یاران امام(ع) را که برای بیعت با معاویه و تسلیم کردن امام(ع) توافق کرده بودند، ارسال کرد.[۲۶] ابن جوزی از علمای اهل سنت معتقد است، امام حسن(ع) وقتی دید مردم از او دور شدهاند و اهل عراق با او اختلاف دارند و اهل کوفه به او خیانت کردهاند، به صلح تمایل کرد.[۲۷] جعفریان، پژوهشگر تاریخ، میگوید امام میتوانست با سپاهی اندک بجنگد و شهید شود، اما آنچه امام نمیپذيرفت خونریزی بیثمر با نتایج نامشخص بود. بنابراین صلح بهانهاى بود براى حفظ عراق از چپاول و غارت.[۲۸] سیدعلی خامنهای سیاسمتدار و پژوهشگر تاریخ معتقد است، کشته شدن با شرایطی، شهادت نام دارد و آن شرایط در زمان امام حسن(ع) نبود و اگر در آن روز کشته میشد شهید به شمار نمیرفت.[۲۹] به گفته وی، در صورت جنگ، امام حسن(ع) احتمالاً به دست یاران خود کشته میشد و معاویه میتوانست ادعا کند که او توسط یاران خودش کشته شده و همه شیعیان و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) را نابود میکرد.[۳۰]
قرارداد صلح و مفاد آن
در منابع تاریخی درباره مفاد قرارداد صلح اختلافات مهمی ذکر شده است[۳۱] و هر مورخی به بخشی از آن اشاره کرده است، اما با جمعآوری آن میتوان تصویری نسبتاً کاملی را ارائه داد.[۳۲] بر اساس گزارش ابن اعثم، امام حسن در ابتدا عبدالله بن نوفل بن حارث را برای مذاکره صلح نزد معاویه فرستاد و به معاویه پیام داد که به شرطی با او صلح میکند که شیعیان علی در امنیت باشند و آزاری نبینند. عبدالله هنگامی که نزد معاویه رفت علاوه بر شرط امام، خود نیز شروط دیگری را مطرح کرد از جمله پنج میلیون درهم خزانه از آن امام حسن باشد و خراج سالانه داربگرد برای امام حسن باشد و خلافت بعد از معاویه به امام حسن برسد. معاویه نیز با همه شروط موافقت کرد و کاغذ سفیدی را امضا کرد و به عبدالله بن نوفل داد تا امام هر شرطی را خواست در آن بنویسد. اما امام حسن با شرایطی که عبدالله مطرح کرده بود مخالفت کرد و شروط دیگری را در کاغذ صلح نامه نگاشت که هیچ یک مالی نبودند.[۳۳] ابن اعثم مفاد قراداد صلح را چنین ذکر میکند:
- مردم در همه جا اعم از شام، عراق، تهامه و حجاز، در امنیت باشند.
- شیعیان و اصحاب حضرت علی(ع) بر جان، مال و خانواده خود ایمن باشند.
- معاویه علیه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و سایر اهل بیت پیامبرص) هیچگونه تهدید و آسیبی نرساند
- معاویه باید به کتاب خدا و سنت رسول الله و سیره خلفای صالحین عمل کند.
- معاویه حق ندارد کسی را به عنوان جانشین پس از خودش معرفی کند و انتخاب خلیفه باید توسط شورایی از مسلمانان باشد.[۳۴]
شیخ مفید در الارشاد و دینوری در اخبار الطوال شروط دیگری را نیز ذکر کردهاند:
- معاویه باید دشنام و نفرین به امیرالمؤمنین(ع) را در نمازها و غیر نمازها ترک کند،
- معاویه به هر یک از شیعیان که حقى دارد حقش را باو برسانند[۳۵]
- مالیات اهواز هر سال به امام حسن(ع) داده شود،
- هر سال دو میلیون (درهم) به برادرش امام حسین(ع) پرداخت شود.
- بنیهاشم در عطایا و کمک ها بر بنیعبد شمس (بنی امیه) ترجیح داده شوند.[۳۶]
زمان و مکان صلحنامه
قرارداد صلح در ناحیه مَسکِن امضا شد و با حضور گروهی عظیم از مردم شام، مقررات صلح اعلام و اجرا شد.[۳۷] باقر شریف قرشی در کتاب حیاة الحسن مینویسد: درباره زمان صلح اختلاف وجود دارد، چنانکه موقع عقد و اجرای صلح را هم ربیع الاول سال ۴۱ هجری قمری، هم ربیع الثانی و هم جمادی الاولی ذکر کردهاند.[۳۸] در تاریخ طبری (تألیف ۳۰۳ق)، زمان آن، ۲۵ ربیعالاول ذکر شده است.[۳۹]
دلایل پذیرش صلح
به گفته مورخان و محدثان از دلایل پذیرش صلح میتوان به حفظ دین،[۴۰] حفظ جان امام(ع) و خانوادهاش،[۴۱] حفظ جان شیعیان[۴۲] و همچنین کوتاهی یاران در مبارزه با معاویه[۴۳] و خیانت سرداران[۴۴] و خطر خوارج[۴۵] اشاره کرد.
بر اساس گزارش شیخ صدوق، معاویه به اشعث بن قیس و دیگران وعده ۲۰۰ هزار درهم و فرماندهی شام را برای قتل امام حسن(ع) داد؛ لذا امام(ع) برای محافظت از خود زره میپوشیدند و از اجتماعات دوری میکردند تا جایی که در یکی از نمازها به ایشان تیراندازی شد، اما آسیبی ندید اما در ساباط توسط یکی از خوارج زخمی شدند.[۴۶]
دینوری نقل میکند که امام حسن(ع) به حجر بن عدی دلیل صلح را تمایل مردم به صلح و بیمیلی به جنگ دانسته و برای حفظ جان شیعیان و جلوگیری از کشتار، صلح را پذیرفتند.[۴۷] شیخ صدوق نیز از امام حسن(ع) نقل کرده که ادامه جنگ باعث نابودی کامل شیعیان میشد.[۴۸]
ابوبکر محمد بن عبدالله بن عَرَبی، نویسنده کتاب احکام القرآن میگوید: «یکی از علل صلح امام حسن مجتبی(ع) این بود که وی میدید خوارج اطرافش را احاطه کردهاند و دانست اگر جنگ با معاویه را ادامه دهد و مشغول آن معرکه شود، خوارج بر سرزمینهای اسلامی دست مییازند و بر آنها چیره میشوند و اگر وی به جنگ با خوارج بپردازد و مشغول دفع آنان گردد، معاویه بر سرزمینهای اسلامی و مناطق تحت حکومت وی چیره میشود».[۴۵]
امام حسین(ع) و صلح
برخی منابع اهل سنت امام حسین(ع) را مخالف صلح معرفی کردهاند.[۴۹] جعفریان، پژوهشگر تاریخ، بیان میکند امام حسین(ع) صلح را برتر از جنگ دانسته و مردم را به پیروی از امام حسن(ع) دعوت میکردند. ایشان تا پایان عمر امام حسن(ع) و ۱۱ سال پس از شهادت ایشان بر این موضع ماندند. زمانی که شیعیان افراطی خواستار رهبری ایشان شدند، توصیه کردند در زمان معاویه صبر کرده و از قیام خودداری کنند، که این رفتار نشاندهنده درک عمیق ایشان از شرایط منجر به صلح بود.[۵۰] به گفته خامنهای، رهبری جمهوری اسلامی ایران، صلح امام حسن(ع) با همراهی و حمایت امام حسین(ع) انجام شد، حتی در واکنش به اعتراض یکی از یاران امام حسن(ع)، امام حسین(ع) قاطعانه از این تصمیم دفاع کرد. بنابراین نمیتوان گفت اگر امام حسین(ع) جای امام حسن(ع) بود، این صلح رخ نمیداد.[۵۱]
پیمانشکنی معاویه به قرارداد صلح
در بسیاری از منابع آمده است که معاویه به مفاد صلحنامه عمل نکرد،[۵۲] و بسیاری از شیعیان امام علی(ع) از جمله حجر بن عدی[۵۳] را به قتل رساند و پسرش یزید را به ولایتعهدی خود گماشت.[۵۴] گفته شده که معاویه پس از صلح وارد کوفه شد و برای مردم سخنرانی کرد و اعلام داشت: «تمام شروطی که گذاشته بودم را پس میگیرم و همه وعدههایی که دادهام را زیر پا میگذارم»،[۵۵] همچنین گفت: «من با شما نجنگیدم که نماز بخوانید، روزه بگیرید یا حج انجام دهید، بلکه جنگیدم تا بر شما حکومت کنم.»[۵۶] به گفته ابن اثیر، مورخ، معاویه حتی مالیات دارابگرد را که در برخی منابع به عنوان شرط ذکر شده بود، به امام(ع) پرداخت نکرد.[۵۷]
واکنشها و پیامدها
در گزارشها آمده است پس از صلح امام حسن(ع)، گروهی از شیعیان همچون سلیمان بن صُرَد، حجر بن عدی، قیس بن سعد ابراز تأسف و ناخشنودی میکردند[۵۸] و حتی عدهای امام(ع) را سرزنش کردند و او را «مُذِلُّ المؤمنین» (خوار کننده مؤمنان) خواندند.[۵۹] برخلاف خوارج این نارضایتیها به مخالفت عملی با امام(ع) منجر نشد.[۶۰] امام(ع) در پاسخ پرسشها و اعتراضها، بر ضرورت التزام به این تصمیم تاکید کرد و علت صلح خود را همان علت صلح حدیبیه خواندند و حکمت این کار را از سنخِ حکمتِ کارهای خضر(ع) در ماجرای همسفر شدن با حضرت موسی(ع) دانست.[۶۱] به گفته برخی محققان، در بخشی از اخباری که از سوی امویان و عباسیان گسترش یافت، چنین وانمود شده که خود امام حسن(ع) هیچ حقی برای خود در خلافت قائل نبود،[۶۲] ولی در روایاتی آمده است که حسن بن علی خلافت را حق خود میدانست و تصریح میکرد که تنها از روی اجبار آن را به معاویه واگذار کرده است.[۶۳]
آثار درباره صلح امام حسن(ع)

درباره صلح امام حسن(ع) بسیار سخن گفته شده و کتابهای بسیاری تألیف شده است. از برخی از این کتابها امروزه فقط نامی در فهرستها مانده است:
- صلح الحسن و معاویه، تألیف احمد بن محمد بن سعید بن عبد الرحمن السبیعی الهمدانی متوفی در سال ۳۳۳ق.
- صلح الحسن علیهالسلام، تألیف عبدالرحمن بن کثیر الهاشمی (از موالی بنی هاشم و نه از آن دودمان).
- قیام الحسن علیهالسلام، تألیف ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود الثقفی متوفی در سال ۲۸۳ق.
- قیام الحسن علیهالسلام، تألیف هشام بن محمد بن السائب.
- کتاب عبد العزیز بن یحیی الجلودی البصری درباره ماجرای حسن علیهالسلام.
- اخبار الحسن علیهالسلام و وفاته، تألیف هیثم بن عدی الثعلبی متوفی در سال ۲۰۷ق.
- اخبار الحسن بن علی علیهالسلام، تألیف ابی اسحاق ابراهیم بن محمد الاصفهانی الثقفی.[۶۴]
منابعی برای مطالعه بیشتر
- فلسفه صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام نوشته علی راجی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول۱۳۸۱ش.بررسی علل و عواملی که به انعقاد قرارداد صلح بین امام حسن (ع) و معاویه منجر شد و نیز تحلیل و چگونگی صلح امام حسن (ع). [۶۵]
- صلح امام حسن علیهالسّلام پر شکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ، ترجمه کتب صلح الحسن نوشته شیخ راضی آل یاسین، ترجمه سید علی خامنهای، ناشر: انتشارات انقلاب اسلامی، کتاب با گفتاری نسبتاً مفصل از علامه عبدالحسن شرفالدین، رهبر شیعیان لبنان در نیمه دوم قرن گذشته هجری قمری و پیشگفتار کوتاه نویسنده درباره تحقیق و کتابش آغاز میشود و پس از پرداختی کوتاه به زندگینامه و سیره و سیمای حضرت امام حسن علیهالسّلام به سراغ محور اصلی بحث یعنی زندگی سیاسی پرفراز و نشیب ایشان میرود.
در بخشهای دوم و سوم که پیکره اصلی تحقیق را شکل میدهند، سخن از موقعیت سیاسی ویژه آن روزگار و چرایی و چگونگی صلح و پیامدهای آن است؛ نویسنده با نگاهی ژرف به تحلیل دادههای تاریخی و مدارک و اسناد معتبر پرداخته و تصویر روشن و منسجمی از موضوع ارائه نموده است.[۶۶]
- امام حسن علیه السلام در مصاف صلح، نوشته محمدعلی صاعد اصفهانی، تهران انتشارات محمل، ۱۳۹۲ش. [۶۷]
پانویس
- ↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۹۰ش، ص۱۱۶.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۶ش، ص۱۱۳ -۱۱۷.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۵.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۸، ص۱۶؛ ذهبی، تاريخ الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص۱۲۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان :الناشر، ج ۸، ص، ۱۴۱،۱۶؛ مقایسه کنید با: تاریخ خلیفه بن خیاط، ۱۳۸۶ق، ۱۹۶۷م،ج ۱، ص۱۸۷؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الناشر : دار التراث، ج ۵، ص۱۶۳؛ ابوالفداء، اسماعیل بن علی عمادالدین صاحب حماة، المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۱۸۴
- ↑ عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۲۰؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۸، ص۲۱؛ شوشتری، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۵۴۲.
- ↑ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۳.
- ↑ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۳.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبيين، بیروت، ص۶۳ - ۶۸.
- ↑ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۸.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبيين، بیروت، ص۷۱.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۶.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۷.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۷.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۴.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۸.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۵.
- ↑ یعقوبی، تاريخ اليعقوبى، بيروت، ج۲،ص۲۱۴.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۵۹ش.
- ↑ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲.
- ↑ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲.
- ↑ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳. ↑
- ↑ ابن جوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۰.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۸.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۳ش، ص۱۲۲.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۸.
- ↑ پیشوایی، سيره پيشوايان،............. ص۱۳۲.
- ↑ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۹۰.
- ↑ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۹۰ و ۲۹۱.
- ↑ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۴.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۸.
- ↑ شریف قرشی، حیاة الامام الحسن بن علی، ۱۳۷۶ش، ص۴۷۱.
- ↑ شریف قرشی، حیاة الامام الحسن بن علی، ۱۳۷۶ش، ص۴۷۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، دارالتراث، ج۵، ص۱۶۳.
- ↑ ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۸۰.
- ↑ طبرسى، الإحتجاج على أهل اللجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۹۰.
- ↑ ابن بابويه، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۰.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۶۰.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۱۵۲.
- ↑ ابن بابويه، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۲۰.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۰.
- ↑ ابن بابويه، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ۱۴۱۵ق، ص۱۳، ص۲۶۷؛ الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱۰ ص۳۳۱؛ ابن جوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۷.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۷.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۶۰؛ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۷.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۲۷۵.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۸، ص۷۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۱۷.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۲۳۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۸، ص۱۳۱.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۴۰۵.
- ↑ شریف قرشی، الحیاة الحسن، ۱۳۷۶ش، ص۴۹۹-۵۰۷.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۵ و ۴۸.
- ↑ جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۱۳۸۲ش، ص۶
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ جعفریان، حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۲.
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق،ج۴، ص۳۴.
- ↑ آل یاسین، صلح امام حسن، ۱۳۷۸ش، ص۳۲.
- ↑ https://ketab.ir/book/5f800d1f-2f77-4cb9-9199-f423b42affcb؛خانه کتاب و ادبیات ایران.
- ↑ https://khameneibook.ir/book/صلح-امام-حسن-علیه السّلام: سایت انتشارات انقلاب اسلامی.
- ↑ https://ketab.ir/book/5b502701-3210-48ad-bc29-7c5f582648c6؛ خانه کتاب وادبیات ایران.
یادداشت
منابع
* عسقلانی، ابن حجر، الإصابة في تمييز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
ابنکثیر، حافظ ابنکثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، بیتا.
خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، موسسه فرهنگی ایمان جهادی، چاپ سی و ششم، ۱۳۹۶ش.
شریف قرشی، باقر، الحیاة الحسن، ترجمه فخرالدین حجازی، تهران، انتشارات بعثت، ۱۳۷۶ش.
طبرسى،احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق محمد باقر خرسان، نشر مرتضى، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ سی و هشتم، ۱۳۹۳ش.
مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، مصحح: مؤسسة آل البيت(ع)، قم، كنگره شيخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
دینوری، احمد بن داود الدينورى، الأخبار الطوال، تحقيق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدين شيال، قم، منشورات الرضى، ۱۳۶۸ش.
ابن عساکر، ابو القاسم على بن حسن، تاريخ مدينة دمشق، بیروت، محقق عمرو بن غرامة العمروی، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۱۵ق.
ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع، قم، كتاب فروشى داورى، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
اصفهانی، ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
- اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ناشر الرضی، بی تا، بی جا.
- «صلح»در صلحنامه امام حسن به معنی ترک مخاصمه و آتش بس است نه آشتی، خبرگزاری مهر.
- راضی آل یاسین، صلح امام حسن، ترجمه سید علی خامنهای، تهران، انتشارات گلشن، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۸ش.
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالاحیا الکتب العربیه، ۱۳۸۷ق.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابن اعثم، محمد بن علی، الفتوح، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق.
- ابن عربی، محمد بن عبدالله، احکام القرآن،
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
- بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر المحودی، بیروت، بی نا، ۱۳۹۸ق.
- جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۲ش.
- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۸۱ش.
- دینوری، احمد بن داوود، اخبار الطوال، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۰م.
- دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، محقق: عامر، محمد عبدالمنعم، شیال، جمالالدین، اشر: منشورات الشريف الرضي، قم چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، ۱۴۰۹ق.
- شریف قرشی، باقر، الحیاة الحسن، ترجمه فخرالدین حجازی، تهران، انتشارات بعثت، ۱۳۷۶ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، به تحقیق سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، منشورات مکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، بیتا.
- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل الجاج، قم، انتشارات اسوه، ۱۴۱۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی حجج الله علی العباد، ترجمه خراسانی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۸۰ش.
- یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.
- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=43833 دفتر حفظ ونشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای.
- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2291دفتر حفظ ونشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای.
- https://ketab.ir/book/5f800d1f-2f77-4cb9-9199-f423b42affcb؛ خانه کتاب وادبیات ایران
- https://khameneibook.ir/book/صلح-امام-حسن-علیهالسّلام؛ سایت انتشارات انقلاب اسلامی.
- https://ketab.ir/book/5b502701-3210-48ad-bc29-7c5f582648c6؛ خانه کتاب وادبیات ایران.
پیوند به بیرون