واجب، در اصطلاح فقهی به عملی گفته می‌شود که انجام‌دادن آن لازم و ترک آن، موجب توبیخ و عذاب الهی است. واجب اقسام و دسته‌بندی‌های مختلفی دارد. مهم‌ترین واجبات شرعی، با عنوان فروع دین مشهورند که معروف‌ترین آنها، ده مورد است.

تعریف

واجب در اصطلاح فقهی عملی است که حکم شرعی آن وجوب است و انجام آن لازم است و ترک کردن آن گناه و باعث استحقاق عذاب از طرف شارع می‌شود.[۱]

اقسام

واجب، از جهات گوناگون تقسیم‌بندی می‌شود و اقسامی دارد که عبارتند از:

نام واجب محور و ملاک تقسیم تعریف
مطلق و مقید از جهت مقدمات تکلیف واجب مطلق، عملی است که واجب بودن آن وابسته به هیچ شرط و قیدی نیست مثل وجوب نماز با ورود وقت خواه طهارت باشد یا نباشد.

واجب مقید، عملی است که وجوب آن مشروط به وجود چیزی یا نبودن چیزی دیگر است مثل وجوب حج به شرط استطاعت.

مُنَجَّز و مَعَلَّق از جهت کیفیت دستور شارع واجب منجز، عملی است که واجب است و وجوب آن وابسته به تحقق هیچ امر دیگری نیست.

واجب معلق، نیز عملی است که انجامش واجب است ولی انجام آن، وابسته به تحقق یک امری دیگر مانند رسیدن زمان است.

اصلی و تَبَعی از جهت تعلق تکلیف واجب اصلی، عملی است که انجام خود آن مورد توجه شارع است، نه اینکه به خاطر انجام عملی دیگر واجب شده باشد.

واجب تبعی، عملی است که وجوب آن به واسطه مطلوب بودن کاری دیگر است.

تعیینی و تخییری از جهت متعلق تکلیف واجب تعیینی، عملی است که به‌خصوصه خودش واجب شده است و هیچ جایگزینی ندارد.

واجب تخییری، عملی است که در کنار آن دو یا چند عمل دیگر قرار داده شده است و شخص در انتخاب آنها، مخیّر است.[۲]

عینی و کفائی از جهت مکلّف یا موضوع واجب عینی، عملی است که انجام آن بر هر فردی واجب است و انجام آن توسط برخی، باعث ساقط شدن آن از دیگران نمی‌شود.

واجب کفایی، عملی است که با انجام برخی از مکلفان، از عهده دیگران ساقط می‌شود و انجام آن بر آنان واجب نیست.

مُوَقَّت و غیر موقت از جهت زمان انجام واجب موقت، عملی است که زمان خاصی برای انجام آن قرار داده شده است.

واجب غیر موقت، عملی است که انجام آن زمان خاصی ندارد. مثل راستگویی.

مَوَسَّع و مَضَیَّق از جهت فرصت انجام واجب موسع، عملی است که زمانی که برای آن قرار داده شده، بیش از مقدار زمانی است که نیاز دارد. مثل نمازهای روزانه.

واجب مضیق، عملی است که زمانی که برای آن قرار داده شده، به اندازه زمانی است که برای انجام نیاز دارد. مثل روزه.

تَعَبُّدی و تَوَصُّلی از جهت شرط انجام تکلیف واجب توصلی، عملی است که انجامش نیاز به قصد قربت ندارد. مثل شستن لباس برای نماز.

واجب تعبدی، عملی است که انجام آن حتما باید به قصد قربت باشد.[۳]

نفسی و غیری از جهت کیفیت مطلوب بودن متعلق تکلیف واجب نفسی، عملی است که وجوب آن به خاطر خودش است نه به عنوان مقدمه‌ای برای واجبی دیگر.

واجب غیری، عملی است که به‌عنوان مقدمه برای واجبی دیگر است. مثل وضو برای نماز[۴]

واجبات معروف

فروع دین

مهمترین احکام عملی دین اسلام، با عنوان فروع دین معروفند که بر اساس نظر مشهور مشتمل بر ده عمل عبادی مشهور است که عبارتند از:

البته به نظر می‌رسد نام بردن از این ده مورد به خصوص، به دلیل اهمیت فراوانی است که در آیات قرآن و روایات به آنها داده شده است ولی طبق تقسیم بندی بالا فروع دین منحصر به این ده مورد نیست و دستورات دیگری مانند احکام خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و... نیز از فروع دین هستند.‌

برخی از فروع دین، رابطه انسان با خدا را در قالب قوانین و احکام بیان می‌کنند و وظایفی را برای او پیش می‌کشند؛ وظایفی همچون نماز، روزه و حج. برخی دیگر به وظایفی که انسان‌ها در برابر یکدیگر دارند نظر دارند و روابط انسانی را تنظیم می‌کنند؛ مانند جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و خمس.[۵]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.
  2. مشکینی، اصطلاحات الأصول، ۱۴۱۶ق، ص۲۷۷.
  3. مشکینی، اصطلاحات الأصول، ۱۴۱۶ق، ص۲۷۷.
  4. فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۷۱.
  5. دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۱۵۲.

منابع

  • خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، [بی‌تا].
  • ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، قم، عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مشکینی، میرزا علی، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، قم، نشر الهادی، چاپ ششم، ۱۴۱۶ق.
  • مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ش.