اَخلاق، بخشی از آموزههای دین اسلام است که به فضایل و رذایل اعمال انسان میپردازد. اخلاق به صفات درونی انسان گفته میشود که در او به صورت عادت در آمده است. اخلاق به خُلقهای خوب و بد و اخلاق اجتماعی و فردی تقسیم میشود. قرآن هدف بعثت پیامبر(ص) را اصلاحِ اخلاقِ انسانها معرفی کرده است و در روایات از مهمترین صفات نیک اخلاقی، با عنوان مکارم الأخلاق یاد شده است. کتابهای اخلاق ناصری، جامع السعادات، معراج السعاده، الاخلاق از کتابهای مشهور شیعه در زمینه اخلاق است.
آیات اخلاقی | |
---|---|
آیات افک • آیه اخوت • آیه اطعام • آیه نبأ • آیه نجوا • آیه مشیت • آیه بر • آیه اصلاح ذات بین • آیه ایثار | |
احادیث اخلاقی | |
حدیث قرب نوافل • حدیث مکارم اخلاق • حدیث معراج • حدیث جنود عقل و جهل | |
فضایل اخلاقی | |
تواضع • قناعت • سخاوت • کظم غیظ • اخلاص • خشیت • حلم • زهد • شجاعت • عفت • انصاف • اصلاح ذات البین • عیبپوشی | |
رذایل اخلاقی | |
تکبر • حرص • حسد • دروغ • غیبت • سخنچینی • تهمت • بخل • عاق والدین • حدیث نفس • عجب • عیبجویی • سمعه • قطع رحم • اشاعه فحشاء • کفران نعمت | |
اصطلاحات اخلاقی | |
جهاد نفس • نفس لوامه • نفس اماره • نفس مطمئنه • محاسبه • مراقبه • مشارطه • گناه • درس اخلاق • استدراج | |
عالمان اخلاق | |
ملامهدی نراقی • ملا احمد نراقی • میرزا جواد ملکی تبریزی • سید علی قاضی • سید رضا بهاءالدینی • سید عبدالحسین دستغیب • عبدالکریم حقشناس • عزیزالله خوشوقت • محمدتقی بهجت • علیاکبر مشکینی • حسین مظاهری • محمدرضا مهدوی کنی | |
منابع اخلاقی | |
قرآن • نهج البلاغه • مصباح الشریعة • مکارم الاخلاق • المحجة البیضاء • رساله لقاءالله (کتاب) • مجموعه وَرّام • جامع السعادات • معراج السعادة • المراقبات | |
تعریف
اخلاق به صفات درونی انسان گفته میشود که در درون نهادینه شده است. این واژه، هم خویهای نیکو و پسندیده مانند جوانمردی و دلیری را شامل میشود و هم خویهای زشت و ناپسند همچون فرومایگی و بزدلی را؛[۱] همچنین اخلاق فردی چون صبر و شجاعت و اخلاق اجتماعی مثل تواضع و ایثار را دربرمیگیرد.[۲] اخلاق اسلامی به بخشی از آموزههای دین اسلام گفته میشود که از فضایل و رذایل اعمال انسان سخن میگوید.[۳][یادداشت ۱]
اهمیت
دین اسلام برای اخلاق، اهمیت فراوان قائل شده است. قرآن به مفاهیم اخلاقی چون خیر و شرّ، عدل و ظلم، صبر و احسان توجه فراوان داشته[۴] و هدف مهم رسالت پیامبر(ص) را اصلاحِ اخلاقِ انسانها بیان کرده است.[۵][یادداشت ۲]و پیامبر را به برخورداری از اخلاقی والا و برجسته و عظیم ستوده است. [یادداشت ۳][۶] پیامبر اسلام(ص) در روایتی، هدف از نبوتش را تکمیل فضایل اخلاقی معرفی کرده است.[۷]دعای بیستم صحیفه سجادیه که به دعای مکارم الاخلاق معروف است از دعاهای معروف و مفصل است که امام سجاد(ع) دهها فضیلت اخلاقی را در زمینههای مختلف و با تعابیر متنوع بیان کرده است.[۸] محمدتقی مصباح یزدی نوشته است: اداره زندگی فردی و اجتماعی انسان که از اهداف دین است، تنها در پرتو مجموعهٔ خاصی از دستورهای اخلاقی، تأمین میشود. به همین دلیل میتوان گفت: دین، بدون اخلاق، نمیتواند به اهداف خود برسد و سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین کند.[۹]
اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی
در کتاب اخلاق در قرآن از آیت الله مکارم شیرازی آمده است که برخی از خویهای اخلاقی، تنها جنبهٔ فردی دارند و بدون درنظرگرفتن اجتماع، مطرحاند. به اینگونه از خویها، اخلاق فردی میگویند. برخی دیگر از آنها، در رابطهٔ فرد با انسانهای دیگر، شکل میگیرند؛ بهگونهای که اگر یک انسان، تنها زندگی کند، برای او مطرح نخواهند بود. به این خویها اخلاق اجتماعی گفته میشود.[۱۰]
به نوشته این کتاب، بخش عمده مفاهیم اخلاقی در حوزه اخلاق اجتماعی است؛ برخی از آنها عبارت است از:
پارهای از مفاهیم اخلاقی نیز جزء اخلاق فردی( فضائل و رذائل) به شمار میآید؛ از جمله:
فضایل و رذایل اخلاقی
کتابهای اخلاقی، غالبا فهرستی از صفات خوب و بد اخلاقی ارائه میدهند. در این کتابها ابتدا هر صفت اخلاقی، تعریف میشود و سپس از مسائلی چون عوامل شکلگیری و پیامدهای آن سخن به میان میآید. راه شناخت بیماریهای اخلاقی و درمان آنها و نیز راه رسیدن به فضایل اخلاقی، از جمله مسائل مطرح در مباحث اخلاقی است.[۱۲] خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب اخلاق محتشمی، فهرستی از صفات اخلاقی مشهور را به شرح زیر ارائه داده است:
فضایل اخلاقی
رذایل اخلاقی
اخلاق در قرآن
قرآن بر رشد اخلاقی انسانها تأکید بسیار داشته و آن را از اهداف رسالت پیامبر(ص) شمرده است.[۱۴] در نظام اخلاقی قرآن، دو مفهوم «بِرّ»(نیکوکاری) و «تقوا» از بیشترین اهمیت برخوردارند.[۱۵] از منظر قرآن «بِرّ» همه فضایل دینی چون عقاید، فرایض دینی و صفات پسندیده را شامل میشود.[۱۶] تقوا نیز خصلتی است که افزون بر دور ساختن انسان از زشتکاری، وی را به نیکوکاری (برّ) فرا میخواند.[۱۷] برخی دیگر از ارزشهای اخلاقیِ مورد تأکید قرآن، عبارت است از:
- قسط و عدل
- صبر
- رحمت و مهربانی
- نیکوکاری نسبت به والدین
- صله رحم
- انفاق به تنگدستان و یتیمان
- وفای به عهد
- ادای امانت
- درستکاری در معامله.[۱۸]
دیدگاه مرتضی مطهری در باره منشاء تفاوت بینشها در اخلاق:
اختلاف نظرها در تعریف اخلاق تا اندازهای از جهان بینیهای مختلف سرچشمه میگیرد؛ یعنی بینش هر مکتبی درباره جهان یک نوع سیستم اخلاقی در آن مکتب پیشنهاد میکند. مکتب مادی نوعی اخلاق و مکتب الهی نوع دیگر اخلاق پیشنهاد میکند. آن که جهان را ناشی از یک اراده حکیمانه ازلی و انسان را نفخهای الهی میداند و آن که در جهان جز ظلمت و تاریکی و تصادف و حرکتهای کورکورانه و بیمنتهایی، بی مقصدی و بی هدفی چیز دیگری نمیبیند خواه ناخواه بینششان در اخلاق هم متفاوت است؛ و اساساً بعضی از مکتبها در مسئله اخلاق به بن بست میرسند. *
*منبع:مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۲، ص۲۸۹
مکارم اخلاق در کلام اهل بیت(ع)
پیامبر(ص) در احادیثی، خود را مأمور به مکارم اخلاق، معرفی کرده است.[۱۹] و در روایات اهل بیت(ع) نیز از مکارم الأخلاق، سخن به میان آمده است.[۲۰] از این رو این مفهوم در مباحث اخلاقی، اهمیت یافته و کتابهایی با این نام نوشته شده است. برخی معتقدند که منظور از مکارم اخلاق، ارزشمندترین صفات اخلاقی است.[۲۱]
امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشی، نمونههایی از مکارم اخلاق را اینگونه برشمرده است: گذشت از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه با کسی که با تو قطع رابطه کرده، عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق، اگر چه بر ضد خودت باشد.[۲۲] در حدیث دیگری از امام صادق(ع)، استقامت در سختیها،[یادداشت ۴] راستگویی، امانتداری، صلهٔ رحم، میهماننوازی، اطعام نیازمند، جبرانکردن نیکیها، رعایت حق و حُرمت همسایه، مراعات حق و حُرمت رفیق را مصداقهای مکارم اخلاق به شمار آورده و حیا را مهمترینِ آنها معرفی کرده است.[۲۳] امام علی(ع) دوریکردن از محرّمات را راه رسیدن به مکارم اخلاق دانسته است.[۲۴] در روایت دیگری امیرالمؤمنین(ع) بر طرف نساختن نیاز برادر مسلمان را محرومیت از مکارم اخلاق برشمرده و از بی رغبتی برخی نسبت به مکارم اخلاق اظهار شگفتی کرده است.[۲۵] [یادداشت ۵]
شاخههای مرتبط با اخلاق
اخلاق با رویکردهای گوناگون، مورد گفتگو قرار گرفته است. علوم مختلف، هر یک، اخلاق را از جنبهای، بررسی کردهاند. علوم مرتبط با اخلاق، عبارت است از:
- علم اخلاق: علمی است که صفات و افعال خوب و بد و آثار و نتایج آنها را بررسی میکند.
- اخلاق توصیفی: این علم، اخلاق مکاتب، اقوام، ملل و اشخاص را توصیف میکند.
- تعلیم و تربیت: علمی است که شیوه رسیدن به فضائل اخلاقی را نشان میدهد.
- فلسفهٔ علم اخلاق: این علم به پیشینه، تحولات، هدف و ضرورت علم اخلاق و معرفی بزرگان این علم میپردازد.
- فلسفه اخلاق: علمی است که مسائل بنیادین درباره گزارههای اخلاقی، مانند ملاک و معیار ارزشهای اخلاقی، مطلق یا نسبیبودن اخلاق و مفاد باید و نباید اخلاقی را بررسی میکند.[۲۶]
رابطه دین و اخلاق
از دیرباز تاکنون، درباره رابطه دین و اخلاق، دیدگاههای متنوعی ارائه شده است؛ از جمله:
- برخی از متکلمان مسیحی و مسلمان همچون اشاعره، بایدها و نبایدهای اخلاقی را بر اراده تشریعی خدا که در ادیان وحیانی منعکس شده، مبتنی میسازند؛[۲۷]
- برخی از فیلسوفان غربی همچون کانت،[یادداشت ۶] باور به مفاهیم کلیدیِ دین همچون باور به خدا و اختیار انسان را بر اخلاقیات مبتنی میسازند و به استنتاج دین از اخلاق معتقدند؛[۲۸]
- گروهی از محققان نیز اخلاقیات (حُسن و قُبح) را مستقل از اراده تشریعی خدا دانسته و خوبی و بدی کارها را ذاتی آنها به حساب میآورند و معتقدند که عقل قادر است بسیاری از آنها را مستقل از دین کشف نماید. از این منظر، دین در کنار عقل، هم نقش تأییدی نسبت به دریافتهای عقلی دارد و هم نواقص عقل در کشف سایر اخلاقیات را جبران میسازد و هم ما را نسبت به اخلاقی بودن، تشویق مینماید.[۲۹]
کتابهای اخلاقی شیعه
رویکردهای مختلف مسلمانان به اخلاق اسلامی، سبب نگارش کتابهای اخلاقی، با روشهای متنوعی شده است.[۳۰] روشهای روایی، فلسفی، عرفانی و تلفیقی را میتوان در کتابهای اخلاقی مسلمانان دید.[۳۱] برخی از کتابهای اخلاقی مشهور شیعه عبارتند از:
- مکارم الاخلاق از حسن بن فضل طبرسی؛
- جامع السعادات از محمد مهدی نراقی؛
- معراج السعاده از ملا احمد نراقی؛
- الأخلاق یا اخلاق شُبّر از سید عبدالله شُبّر؛
- اوصاف الأشراف از خواجه نصیر الدین طوسی؛
- اخلاق ناصری از خواجه نصیر الدین طوسی؛
- المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء (کتاب) از ملا محسن فیض کاشانی؛
- تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق (کتاب) ازاحمد بن محمد رازی.
پانویس
- ↑ مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۹۴ش، ص۱۹، ۲۰؛ معلمی، فلسفه اخلاق، ص۱۳و۱۴.
- ↑ مکارم شیرازی،اخلاق در قرآن، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.
- ↑ موسوی بجنوردی، «بررسی نقش اخلاق در فقه و حقوق(۱)و(۲)»، ص۱۲۸۵.
- ↑ غرویان، فلسفه اخلاق، ۱۳۷۹ش، ص۲۰.
- ↑ بقره، ۱۵۱؛ آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲.
- ↑ سوره قلم آیه ۴
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۳۷۵؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق ج۱۱، ص۱۸۷.
- ↑ ترجمه دعای مکارم الاخلاق پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی.
- ↑ مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۹۴ش، ص۲۲۳.
- ↑ مکارم شیرازی،اخلاق در قرآن، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.
- ↑ مکارم شیرازی،اخلاق در قرآن، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶، ۷۷.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به: نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ۱۳۷۷ش.
- ↑ نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ۱۳۷۷ش، ۵۵-۵۸.
- ↑ پاکتچی، «اخلاق دینی»، ص۲۱۷.
- ↑ پاکتچی، «اخلاق دینی»، ص۲۱۸.
- ↑ پاکتچی، «اخلاق دینی»، ص۲۱۸، ۲۱۹.
- ↑ پاکتچی، «اخلاق دینی»، ص۲۱۹.
- ↑ پاکتچی، «اخلاق دینی»، ص۲۲۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۱، ص۹۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۰۴۷ق، ج۲، ص۵۵.
- ↑ هادی، «مکارم الاخلاق»، ص۲۴۱.
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۰،۲۸۱.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ۱۴۱۰ق، ص۴۳۱.
- ↑ تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و درالکلم، ۱۳۶۶ش، ص۳۱۷، ح۷۳۱۷.
- ↑ تمیمی آمدی، غررالحکم و درالکلم، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ معلمی، فلسفه اخلاق، ۱۳۸۴ش، ص۱۴-۱۶.
- ↑ عالمی، رابطه دین و اخلاق، ۱۳۸۹ش، ص۶۳-۶۶.
- ↑ عالمی، رابطه دین و اخلاق، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۲-۱۲۰.
- ↑ عالمی، رابطه دین و اخلاق، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۱-۲۰۹.
- ↑ جمعی از نویسندگان، کتابشناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۲۹.
- ↑ جمعی از نویسندگان، کتابشناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۲۹.
یادداشت
- ↑ مطهری به نقل از دانشمندان اسلامی مجموعه تعالیم اسلام را سه بخش میداند:۱- بخش عقاید ، یعنی مسائل و معارفی که باید آنها را شناخت و بدانها معتقد بود و ایمان آورد ، مانند مسأله توحید ، صفات ذات خداوند متعال ، نبوت عامه و خاصه ، و برخی مسائل دیگر .۲- بخش اخلاق ، یعنی مسائل و دستورهایی که درباره چگونه بودن " انسان از نظر صفات روحی و خصلتهای معنوی است . از قبیل : عدالت ، تقوا ، شجاعت ، عفت و... ۳- بخش احکام ، یعنی مسائل مربوط به کار و عمل که چه کارهایی و چگونه باید انجام شود ، از قبیل نماز ، روزه ، حج ، جهاد ، امر به معروف و...علمی که متصدی بخش اول است علم کلام است ، و علمی که عهده دار بخش دوم است علم اخلاق نامیده میشود ، و علمی که بخش سوم را بر عهده دارد علم فقه نام گرفته است. مطهری، آشنایی با علوم اسلامی۲، ج۱، ص۱۶.
- ↑ تزکیه در کنار تعلیم و تلاوت آیات خدا یکی از مأموریتهای پیامبر در قرآن برشمرده شده است. تزکیه همان تهذیب و پاک ساختن مردمان از عقائد و اندیشههای منحرف و اخلاق و صفات پست نفسانی و رفتارها و عادتهای زشت است تا برای دریافت معارف و حقایق الهی آماده شوند. (مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج ۴، ص۱۳۳) واژگان هم ریشه با تزکیه در قرآن بیش از پنجاه بار آمده است در پنج آیه به عنوان یکی از کارهای پیامبر(ص) معرفی شده است. در چهار مورد تلاوت آیات و تزکیه و تعلیم در کنار هم قرار گرفتهاند.(عبدالباقی، المعجم المفهرس، ۱۴۱۴ق، ص۴۲۰-۴۲۱.) ۱و۲- يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ(سوره آل عمران آیه۱۶۴ وسوره جمعه آیه۲) ۳- يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ(سوره بقره آیه ۱۵۱ آيات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاک مىگرداند، و به شما کتاب و حکمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستید به شما یاد مىدهد ) تعلیم در این آیه دو بار ذکر شده است که شاید اشاره به تعالیم دینی وغیر آن باشد.(قرائتی، تفسیر نور،۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۳.) ۴-رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ(سوره بقره آیه ۱۲۹ پروردگارا، در ميان آنان، فرستادهاى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزهشان كند، زيرا كه تو خود، شكستناپذير حكيمى.»)تزکیه در این آیه پس از تعلیم قرار گرفته است. این دعا از زبان ابراهیم است اما در دیگر آیات قرآن تزکیه بر تعلیم مقدم شده است.۵- خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ(سوره توبه آیه ۱۰۳از اموال آنان صدقهاى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزهشان سازى، و برايشان دعا كن) این آیه فقط به تزکیه مردم توسط رسول خدا با گرفتن زکات از اموالشان اشاره دارد و تلاوت آیات و تعلیم مطرح نشده است.
- ↑ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ و راستى كه تو را خويى والاست.
- ↑ در گزارش خصال «صِدْقُ الْبَأْسِ» است که یا به معنای شجاعت، سرسختی و ایستادگی در میدان جنگ و غیر آن است مانند شجاعت در اظهار حق و نهی از منکر و یا بأس به معنای بؤس(فقر و سختی و تنگی) است که در این صورت «صِدْقُ الْبَأْسِ» به معنای موافقت میان خشوع ظاهر با خشوع باطن است یعنی خشوع ظاهری بیشتر از خشوع باطنی نباشد. اگر «صِدْقُ الْیأْسِ» باشد به معنای قطع امید از آنچه در دست مردم و فقط توجه داشتن به فضل و لطف الهی است.کلینی، الكافي، ۱۴۰۷ق، پاورقی ج۲، ص۵۵.
- ↑ فراز پایانی حدیث این است: «فهب أنّه لا ثواب يرجى و لا عقاب يتّقى أفتزهدون فى مكارم الأخلاق.» آقا جمال خوانساری در شرح این حدیث گفته که دلالت بر حکم عقل به خوبی و زیبایی برخی از کارها دارد هر چند ثواب و عقابی در کار نباشد. خوانساری، شرح غرر، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۳۴۴.
- ↑ به آلمانی:Immanuel Kant فیلسوف سرشناس آلمانی ۱۷۲۴-۱۸۰۴م.
منابع
- پاکتچی، احمد، «اخلاق دینی»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (ج۷)، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مؤسسه فرهنگیانتشاراتی حیان، ۱۳۷۵ش.
- تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، تصحیح و تحقیق مصطفی درايتى، قم، دفتر تبليغات اسلامی، ۱۳۶۶ش.
- جمعی از نویسندگان، کتابشناخت اخلاق اسلامی، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۵ش.
- صدوق، محمد بن علی، الأمالی، تهران، كتابچى، ۱۳۷۶ش.
- صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح علی اکبر غفاری، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
- عالمی، محمد، رابطه دین و اخلاق، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۹ش.
- غرویان، محسن، فلسفه اخلاق، قم: مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ۱۳۷۹ش.
- کلینی،محمد بن يعقوب، الکافی، مصحح على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، ١٤٠٣ق.
- مصباح يزدى، محمدتقى، فلسفه اخلاق، تحقيق و نگارش احمدحسين شريفی، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، چاپ سوم، ۱۳۹۴ش.
- معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش،
- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، امام علی بن ابیطالب(ع)، ۱۳۸۷ش.
- موسوی بجنوردی، سیدمحمود، «بررسی نقش اخلاق در فقه و حقوق(۱)و(۲)»، بازتاب اندیشه، ش۸۳، ۱۳۸۵ش.
- نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، آل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- هادی، اصغر، «مکارم الاخلاق(پژوهش پیرامون روایت تتمیم مکارم اخلاق و روایات همانند)»، اخلاق، ش۵و۶، ۱۳۸۵ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۲.
پیوند به بیرون