حدیث خاصف النعل

مقاله متوسط
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
احادیث خاصف النعل
احادیث خاصف النعل
اطلاعات روایت
موضوعمقاتله امام علی(ع) با ستمگران برای تأویل قرآن، جانشینی پس از پیامبر و برتری امام نسبت به سایر صحابه.
صادره ازپیامبر اسلام(ص)
اعتبار سندمتواتر
منابع شیعهالتفسیر القمی، الکافی، تهذیب الأحکام، المسترشد فی امامة علی بن ابی‌طالب، الارشاد
منابع سنیسنن الترمذی، مسند احمد بن حنبل
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره


حدیث خَاصِفُ النَّعْل (به معنای پینه‌زن کفش) گفتاری از پیامبر اسلام(ص) در بیان جایگاه و فضایل امام علی(ع) است که امام را به‌جهت آنکه در آن لحظه مشغول پینه‌زدن کفش پیامبر(ص) بود، با لقب خاصف النعل خطاب قرار داد. این روایات در به کار رفتن لقب خاصف النعل برای امام علی(ع) با هم اشتراک دارند.

مبارزه با ستمگران برای تأویل قرآن یکی از موضوعات این روایات است. نص بر امامت امام علی(ع)، احاطه کامل او به علم تأویل قرآن و حقانیت امام در جنگ‌های زمان خلافت از جمله برداشت‌هایی است که از روایت بیان شده است. در روایات دیگرِ خاصف النعل، پیامبر(ص) امام را هادی امت و جانشین بعد از خود معرفی کرد.

این احادیث به صورت گسترده در منابع فریقین از جمله کتب اربعه شیعه و صحاح سته اهل‌سنت بازتاب داشته است. محققان برخی از این احادیث را مستفیض و متواتر دانسته و بر شهرت و صحت آن اذعان کرده‌اند. گفته شده است پیامبر با استفاده از این تعبیر و تعابیری مانند ابوتراب زمینه را برای ماندگاری بیشتر امام علی(ع) در افکار مردم فراهم نمود.

ام‌سلمه با یادآوری این حدیث از عایشه خواست تا از شورش بر علیه امام خودداری کند. امام علی(ع) در پاره‌ای از سخنانش برای اثبات حقانیت خود به احادیث خاصف النعل استناد کرد. این احادیث در اشعار شاعران از جمله سید حمیری بازتاب داشته است.

جایگاه و اهمیت

حدیث خاصف النعل یا احادیث خاصِف النعل مجموعه روایاتی از پیامبر اسلام(ص) در بیان جایگاه و فضایل امام علی(ع) چون امامت و خلافت، مقاتله با مشرکان و ستمگران است که از او در حالی‌که مشغول پینه‌زدن کفش پیامبر بود، با عنوان (خاصف النعل) یاد کرد.[۱] لقب خاصف النعل برای امام علی(ع) وجه مشترک این روایات است.

خصف به معنای جمع کردن و منضم نمودن اشیاء در کنار هم است[۲] و به‌کسی که پاره‌های کفش را جمع نموده و به صورت اولش درمی‌آورد، خاصف النعل گفته می‌شود.[۳] پینه زدن به کفش پیامبر(ص) توسط امام علی(ع) را نشان از نهایت تواضع[۴] و بی‌اعتنایی به دنیا و الگویی برای ساده‌زیستی دانسته‌اند.[۵] عبارت خاصف النعل بعد از به کار رفتن توسط رسول خدا(ص)[۶] به عنوان یکی از القاب خاص امام علی(ع) به شمار آمده است.[۷]

گفته شده است این روایات از نصوص امامت ائمه(ع)[۸] و از فضائل اختصاصی امام علی(ع) بوده[۹] و به برتری او بر دیگر صحابه دلالت می‌کند.[۱۰] روایات خاصف النعل به رغم اشاره به امام در قالب وصف، از احادیث صریح در فضیلت امام[۱۱] و از نصوص صریح و روشن در امامت و خلافت ایشان[۱۲] به شمار آمده است. برخی از محققان، اهمیت این احادیث را همسان احادیثی چون حدیث منزلت و حدیث غدیر در فضائل امام علی(ع) دانسته‌اند.[۱۳]

اعتبار حدیث

نویسنده غایة المرام معتقد است احادیث خاصف النعل با نُه طریق سندی از سوی اهل‌سنت[۱۴] و دو طریق از سوی شیعه[۱۵] نقل شده است. بعضی بر این باورند که احادیث خاصف النعل به صورت گسترده[۱۶] در منابع شیعه و اهل‌سنت آمده است؛[۱۷] تا جایی که ادعا شده است که این روایت در منابع، غیرقابل شمارش هستند.[۱۸] این احادیث در تعدادی از کتب اربعه[۱۹] و دیگر منابع متقدم شیعه[۲۰] ذکر شده و منابع بعدی به صورت پرتکرار به آن پرداخته‌اند.[۲۱] منابع متقدم اهل‌سنت چون سنن ترمذی،[۲۲] سنن نسایی[۲۳] و مسند احمد[۲۴] به پاره‌ای از این روایات اشاره کرده و در منابع دیگر اهل‌سنت[۲۵] نیز بازتاب داشته است.[۲۶]

تعدادی از محققان بعضی احادیث خاصف النعل را نزد فریقین صحیح، [۲۷] مشهور و معتبر[۲۸] دانسته و معتقدند کسی بر صحت این احادیث ایرادی نگرفته[۲۹] و در صحت و وثاقت سند آنها اجماع وجود دارد.[۳۰] و حتی ادعای مستفیض بودن[۳۱] و تواتر[۳۲] نیز شده است. ترمذی از نویسندگان صحاح سته، به نقل از محدثان پیشین، روایت خاصف النعل نقل شده در کتاب خود را صحیح دانسته است.[۳۳] گنجی شافعی از محدثان اهل‌سنت نیز اعتبار آن را والا، نیکو و صحیح قملداد کرده است.[۳۴]

برخی از محدثان بابی را به احادیث خاصف النعل اختصاص داده‌ و به جمع‌آوری آن‌ها در منابع از جمله منابع اهل‌سنت پرداخته‌اند.[۳۵]

گونه‌های حدیث

حدیث خاصف النعل با عبارات و موضوعات متعدد و در مکان‌ها و زمان‌های مختلف ذکر شده که نشان از تکرار این منقبت و همچنین تأکید بر فضیلت امام علی(ع) دانسته شده است.[۳۶] برخی از احادیث عبارتند از:

مقاتله برای تأویل قرآن

بخشی از روایات خاصف النعل مربوط به گفته‌ای از پیامبر اسلام(ص) است که در جمع یاران خود فرمود: «إِنَّ مِنْکمْ مَنْ یقَاتِلُ عَلَی تَأْوِیلِ هَذَا الْقُرْآنِ کمَا قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیله؛‌ از شما کسی است که بعد از من برای تأویل قرآن خواهد جنگید؛ همانطور که من برای تنزیل قرآن به مبارزه پرداختم.» برخی از حاضران که گفته شده، ابوبکر و عمر بودند، سؤال کردند که آیا آن‌ها همان شخص هستند؟ پیامبر ضمن پاسخ منفی به آنان، او را شخصی دانست که مشغول پینه‌زدن کفش است. در آن زمان امام علی(ع) در حال وصله‌کردن کفش پیامبر بود.[۳۷] شماری از محدثان و مفسران معتقدند، پیامبر اسلام(ص) این حدیث را پس از نزول آیه اصلاح ذات البین فرمود.[۳۸]

محققان برداشت‌های متفاوتی از حدیث ارائه کرده‌اند:

  • اثبات امامت

این حدیث را نص صریحی در امامت امام علی(ع) دانسته‌اند.[۳۹] گفته شده، تشبیه مبارزه امام علی(ع)‌ به عنوان خاصف النعل با مبارزه پیامبر اسلام(ص)‌ تنها بر امامت امام دلالت داشته[۴۰] و دلیلی بر رد امامت دیگران است؛[۴۱] چنان‌که شماری معتقدند که امامت امام، امری الهی است و تفسیر و تأویل از سوی امام، ادامه تشریع و تنزیل پیامبر(ص) بوده و نمی‌توان در امر امامت به انتخاب مردم مراجعه کرد؛[۴۲] بنابراین به استناد این حدیث بر وجوب نصب امام از سوی خداوند تأکید شده است.[۴۳] هرچند ابن‌تیمیه به رغم صحیح شمردن این حدیث، دلالت آن بر امامت را نپذیرفته[۴۴] و شافعی تنها کارکرد حدیث را در روشن شدن چگونگی جنگ با ستمگران دانسته است.[۴۵]

  • احاطه کامل به علم تأویل قرآن

بعضی از محققان، روایات جنگ خاصف النعل بر اساس تأویل قرآن را دلیلی بر احاطه کامل امام علی(ع) بر قرآن[۴۶] و همچنین برخورداری از علم تأویل[۴۷] دانسته و معتقدند مبارزه او با امت منحرف برای قبول معنا و باطن قرآن، مأموریتی از جانب خداوند بود؛[۴۸] چنان‌که مبارزه امام با ستمگران و خوارج برای مقابله با تأویل‌های نادرست آنها از کتاب الهی به شمار می‌رفت.[۴۹] همچنین از این روایت چنین برداشت شده که کتاب خدا بدون امام کفایت نمی‌کند و سخن افرادی که قرآن را کافی دانسته و نیاز به معصومان را در تبیین آیات رد نموده‌اند، بی‌اعتبار دانسته‌اند.[۵۰]

  • حقانیت جنگ‌های زمان خلافت امام علی(ع)

گفته شده است منظور پیامبر اسلام(ص)، ‌ پیش‌بینی و اثبات حقانیت امام علی(ع) در جنگ‌هایی است که در زمان خلافتش با سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین انجام داد.[۵۱] شیخ مفید پس از ذکر روایت به احادیث دیگری از پیامبر(ص) در تأیید این مطلب اشاره کرده است.[۵۲] چنان‌که دیگران به احادیثی از پیامبر اسلام(ص) در پیش‌بینی جنگ امام علی(ع) با سه گروه یادشده و همچنین «فئه باغیه» (گروه ستمگر) پرداخته‌اند.[۵۳] گستردگی این‌گونه از روایات به گونه‌ای است که تعدادی از محققان، فصلی را به مقاتله علی(ع) بر اساس تأویل قرآن اختصاص داده‌اند.[۵۴] ابن‌شهرآشوب در تبیین این روایت، به آیه ۷۳ سوره توبه «یا أَیهَا النَّبِی جاهِدِ الْکفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ...»[۵۵] استناد کرده و معتقد است جهاد پیامبر اسلام(ص) در طول حیاتشان با کفار بود و وظیفه مبارزه با منافقان بر عهده وصی او یعنی امام علی(ع) سپرده شد.[۵۶]

این روایت به عنوان دلیلی بر صلاحیت امام و عدم شایستگی دیگران برای مبارزه با مرتدان نیز قلمداد شده است[۵۷] و جنگ‌های امام علی(ع) را همانند جنگ‌های پیامبر(ص)، مأموریتی از جانب خداوند تلقی کرده‌اند.[۵۸] عده‌ای این تعبیر را نشان از ارتداد مخالفانی که با امام جنگیده‌اند، دانسته و معتقدند که آن‌ها از دایره اسلام خارج شده[۵۹] و مهدورالدم[۶۰] بودند و هیچ بهانه‌ای از سوی مخالفان امام علی(ع) پذیرفته نخواهد بود.[۶۱]

مبارزه با مشرکان

در صلح حدیبیه، سهیل بن عمرو به همراه چند نفر از سران مشرکان، به حضور پیامبر(ص) آمدند و به عنوان یکی از شرایط صلح‌نامه گفتند: «اگر کسی از افراد ما، به سوی تو آمد، آنها را به ما برگردان.» رسول خدا(ص) از این سخن ناراحت شد و فرمود: «ای گروه قریش! از این درخواست دست بردارید و گرنه مردی را به سوی شما می‌فرستم که خداوند قلب او را با ایمان آزموده است تا گردن‌های شما را بزند؛ در حالی‌که شما از دین خارج شده‌اید.» ابوبکر و عمر گفتند: «آن شخص ماییم؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، او هم‌اکنون کفش مرا پینه می‌زند.» در این هنگام امام علی(ع) مشغول پینه زدن کفش پیامبر بود.[۶۲] [یادداشت ۱] حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین[۶۳] و متقی هندی در کنز العمال[۶۴] گزارش کرده‌اند که ابوبکر و عمر، گفتار مشرکان را مورد تأیید قرار داده و از پیامبر خواستند تا با درخواست مشرکان موافقت کند. گفته شده این قسمت از گزارش، برای حفظ جایگاه خلفا در منابع دیگر اهل‌سنت حذف شده است.[۶۵]

نسائی نویسنده کتاب سنن به نقل از ابوذر غفاری صحابی پیامبر اسلام(ص) آورده است که پیامبر(ص) «بنو ولیعه» قبیله‌ای در کنده یا حضرموت را تهدید کرد که در صورت عدم تسلیم، فردی مانند خود را به سراغ آن‌ها می‌فرستد که دستوراتش را در مورد آن‌ها اجرا کند و شماری را کشته و تعدادی را اسیر کند. خلیفه دوم از ابوذر در مورد مراد پیامبر پرسید و او خاصف النعل را مصداق سخن پیامبر دانست. در آن زمان نیز علی(ع) مشغول پینه زدن کفش پیامبر(ص) بود.[۶۶]

  • شایستگی در امامت

این حدیث را نشان‌دهنده امامت امام علی(ع)‌ دانسته‌اند؛ چنان‌که گفته شده مقاتله با مشرکان و گردن زدن آنان به فرمان خداوند بود و خاصف النعلی که قلبش به‌وسیله ایمان آزموده شده را تنها شایسته امام و جانشین پیامبر(ص) قلمداد کرده‌اند.[۶۷] عده‌ای با استناد به این روایت، امام علی(ع) را مصداق آیه ۵۴ سوره مائده[یادداشت ۲] دانسته‌اند.[۶۸]

جانشینی پیامبر

برخی دیگر از احادیث پیامبر اسلام(ص) در مورد خاصف النعل، بر جانشینی امام علی(ع) تصریح کرده‌اند و حتی ائمه بعدی را از فرزندان امام علی(ع) و از نسل امام حسین(ع) دانسته‌اند.[۶۹] در یکی از نقل‌ها، پیامبر(ص) در جواب سؤال ابوبکر و عمر پیرامون خلیفه بعدی، جانشین خود را خاصف النعل نامید؛ درحالی‌که علی(ع)‌ مشغول پینه زدن کفش پیامبر بود.[۷۰] از عایشه نیز مشابه چنین روایتی نقل شده است.[۷۱] گفته شده است که پیامبر اسلام(ص)‌ با برنامه‌ریزی قبلی به بیان این حدیث و دیگر روایاتی که بر جانشینی امام علی(ع) تاکید دارند، اقدام نموده است.[۷۲]

ابوالصلاح حلبی (م ۴۴۷ق) در تقریب المعارف گزارشی آورده است که پیامبر اسلام(ص) در یکی از سفرهای خود از ابوبکر و عمر می‌خواهد بر خاصف النعل به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنند، در حالی که امام علی(ع) مشغول وصله کردن کفش‌های پیامبر بود.[۷۳]

هادی امت

خزاز نویسنده کتاب کفایة الاثر روایتی را ذکر کرده که پیامبر اسلام(ص) در تفسیر کلمه «هادی» در آیه هفتم سوره رعد، امام علی(ع) را خاصف النعل معرفی کرد که در آن زمان در گوشه‌ای به پینه زدن کفش پیامبر مشغول بود و سپس پیامبر به بیان فضایل امام پرداخته و امامان بعد از خود را دوازده تن به عدد نقبای بنی‌اسرائیل و مهدی را از میان آنها دانست.[۷۴]

در تبیین این حدیث گفته شده است «مُنْذِر» (هشداردهنده) دانستن پیامبر اسلام(ص)‌ در آیه یادشده از سوی خداوند، ناظر به هشدارهایی است که پیامبر در مورد امام علی(ع) به مردم داده است.[۷۵] تا جایی که این مسئله را از عادات پیامبر(ص) دانسته‌اند.[۷۶]

احتجاج‌ها

طبق پاره‌ای از گزارش‌ها، زمانی‌که عایشه تصمیم گرفت بر علیه امام علی(ع) شورش کند، از ام‌سلمه خواست تا او را همراهی کند.[۷۷] ام‌سلمه او را نهی کرد و در بیان فضائل امام، به روایتی از پیامبر اسلام(ص) که جانشین خود را خاصف النعل دانسته بود، استناد کرد.[۷۸] عایشه سخنان ام‌سلمه را تایید کرد؛[۷۹] اما حاضر نشد دست از مخالفت با امام بردارد.[۸۰] بر اساس برخی نقل‌ها عایشه بعد از شنیدن گفته‌های ام‌سلمه، تصمیم گرفت دست از شورش بر علیه امام علی(ع) بردارد، اما عبدالله بن زبیر او را از این کار منصرف ساخت.[۸۱]

امام علی(ع) در پاره‌ای از سخنانش به احادیث خاصف النعل استناد کرده[۸۲] و به این موضوع افتخار می‌کرد.[۸۳] چنان‌که طبرسی در الاحتجاج به گزارشی پرداخته که امام برای اثبات حقانیت خود در جنگ جمل به این موضوع تمسک جسته است.[۸۴]

دلایل استفاده از لقب

گفته شده است دلیل استفاده پیامبر اسلام(ص) از تعبیر خاصف النعل برای امام علی(ع)، نشان دادن اوج تواضع امام با وجود جایگاه ویژه و ارتباط نزدیک او با پیامبر اسلام(ص) بود و به صورت غیرمستقیم مردم را به رهبری شخصی که از ویژگی تواضع برخوردار است، رهنمون ساخت.[۸۵] برخی معتقدند که استفاده از تعبیر جدید به جای نام معروف سبب ماندگاری آن در یادها می‌شود و پیامبر با استفاده از تعابیر گوناگون برای معرفی امام علی(ع) زمینه را برای ماندگاری بیشتر او در افکار مردم فراهم نمود؛ چنانکه استفاده پیامبر از تعبیر ابوتراب برای علی(ع) در همین راستا ارزیابی شده است.[۸۶]

در نظم و شعر

روایات خاصف النعل در اشعار شاعران در طول تاریخ بازتاب داشته است؛[۸۷] به‌گونه‌ای که سید حمیری، [۸۸][یادداشت ۳] ابوعلویه اصفهانی، سید مهدی بحرالعلوم و دیگران در اشعارشان، به حدیث خاصف النعل اشاره کرده‌[۸۹] و یا از عنوان خاصف النعل به عنوان لقبی برای امام علی(ع) یاد کرده‌اند.[۹۰] کتاب‌های گوناگونی به نقل این اشعار پرداخته‌اند.[۹۱]

کتاب علی(ع) خاصف النعل النبی(ص)

تک‌نگاری

  • کتاب «علی(ع) خاصف النعل النبی(ص) و قراءة فی رموز الحدیث و معانیه» به زبان عربی، نوشته ماجد عطیه است. نویسنده با ذکر حدیث نبوی خاصف النعل در پی اثبات امامت و خلافت بلافصل امام علی(ع) است.[۹۲]
  • پایان‌نامه‌ ارشد با عنوان «اثبات امامت بلافصل امیرالمومنین(ع) در حدیث مقاتله (خاصف النعل) با تأکید بر روش علامه میر حامد حسین» نگاشته شده که به اعتبارسنجی و دلالت سنجی حدیث پرداخته است.[۹۳]
  • مقاله‌ای با عنوان «معناکاوی روایت‌های جنگ تأویل» به بررسی معنای دقیق تأویل در روایت مبارزه خاصف النعل برای تأویل قرآن می‌پردازد.[۹۴]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۵؛ اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۳۵؛ علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۲۰، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۴.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، بیروت، ج۹، ص۷۱.
  3. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۳۵.
  4. عطیه، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ۱۴۳۶ق، ص۱۳.
  5. مکارم شیرازی، پیام امام امیر المومنین(ع)، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۰۳.
  6. فاضل لنکرانی، آیة التطهیر رؤیة مبتکرة، ۱۴۲۴ق، ص۱۳۸.
  7. سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۶؛ مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۶؛ شیعی سبزواری، راحة الأرواح، ۱۳۷۸ش، ص۸۶.
  8. حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۲۰۲،
  9. شیخ مفید، الإفصاح فی الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶.
  10. جمعی از نویسندگان، فی رحاب أهل البیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۲۲، ص۵۲.
  11. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۵،
  12. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۲؛ طبری، کامل البهائی فی السقیفة، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۲۰؛ عطیه، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ۱۴۳۶ق، ص۱۲۳.
  13. کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۷؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة لابن‌أبی الحدید، ۱۳۸۳ش، ج۹، ۲۸؛ بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۶۹.
  14. بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۵.
  15. بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۶۹.
  16. کاشف الغطاء، العقائد الجعفریة، ۱۴۲۵ق، ص۷۴؛ کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۷.
  17. ابن‌شاذان نیشابوری، الإیضاح، ۱۳۶۳ش، ص۴۵۱.
  18. شیخ الشریعه اصفهانی، القول الصراح فی نقد الصحاح، قم، ص۲۱۷.
  19. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۱۶.
  20. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۲۱؛ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۲۲؛ شیخ مفید، الإختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۹؛ ابن‌حیون، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۰۳؛ شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۷۵؛ شیخ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۵۴.
  21. برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلی، کشف الیقین، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۷؛ علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۲۰؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۱۸۹؛ ابن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۴.
  22. ترمذی، سنن ترمذی، ۱۴۱۹، ج۵، ص۴۵۲.
  23. نسایی، سنن النسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۲۷-۱۲۸.
  24. ابن‌حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۱۷، ص۳۹۱.
  25. برای نمونه نگاه کنید به: ابن‌مغازلی شافعی، مناقب ابن‌المغازلی الشافعی، ۱۴۲۴ق، ص۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۱۴۹؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۹۸۹م، ج۱۳، ص۹۹، ۱۴۷؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة لابن‌أبی الحدید، ۱۳۸۳ش، ج۶، ۲۱۷.
  26. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به: شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۳۴۶؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۳۹۲ق، ج۲، ۳۴۹-۳۵۰.
  27. شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۸۰.
  28. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۲.
  29. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۲.
  30. عطیه، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ۱۴۳۶ق، ص۱۹.
  31. شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۸۰؛ شیخ الشریعه اصفهانی، القول الصراح فی نقد الصحاح، قم، ص۲۱۷؛ عطیه، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ۱۴۳۶ق، ص۱۲.
  32. شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۳۱۹؛ کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۷.
  33. ترمذی، سنن ترمذی، ۱۴۱۹، ج۵، ص۴۵۲.
  34. گنجی شافعی، کفایة الطالب، ۱۴۰۴ق، ص۹۸.
  35. بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۵؛ اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۳۵؛ علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۲۰.مرعشی، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۶۰۶-۶۱۳؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۵-۹۲؛ حسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۵، ص۱۰۰؛ ابن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۴.
  36. عطیه، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ۱۴۳۶ق، ص۱۹.
  37. ابن‌حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۱۷، ص۳۹۱، ج۱۸، ص۲۹۶. با کمی اختلاف در: ابن‌عطیه، أبهی المراد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۷؛ شیخ مفید، الإفصاح فی الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۵؛ میلانی، تشیید المراجعات، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۲۸۲؛ طبری، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب(ع)، ۱۴۱۵ق، ص۳۵۷؛ سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۷۰؛ مرعشی، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۱، ص۱۴۹.
  38. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۲۱؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۱؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۱۶.
  39. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۲.
  40. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۳؛ بیاضی، الصراط المستقیم، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۶۳.
  41. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۵۴.
  42. محمدی گیلانی، تکملة شوارق الألهام، ۱۴۲۱ق، ص۱۰۷.
  43. محمدی گیلانی، تکملة شوارق الألهام، ۱۴۲۱ق، ص۱۰۵-۱۰۷.
  44. میلانی، تشیید المراجعات، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۴۶۹، به نقل از ابن‌تیمیه
  45. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۵۴؛ مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۲، به نقل از شافعی
  46. حسینی تهرانی، امام شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۴۸.
  47. ابن‌عطیه، أبهی المراد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۸.
  48. حسینی تهرانی، امام شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۴۸.
  49. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۲.
  50. حسینی تهرانی، امام شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۴۸.
  51. حسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۱۶۶، شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۷۹؛‌ سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۹۰۱.
  52. شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۷۹.
  53. شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۳۴۶.
  54. فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۳۹۲ق، ج۲، ص۳۴۹.
  55. سوره توبه، آیه ۷۳.
  56. ابن‌شهرآشوب مازندرانی، متشابه القرآن و مختلفه، ۱۳۶۹ق، ج۲، ص۷.
  57. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۶.
  58. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۳۸۵-۳۸۶.
  59. سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۹۰۱.
  60. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۳۸۵-۳۸۶.
  61. جمعی از نویسندگان، فی رحاب أهل البیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۲۲، ص۷۴.
  62. ترمذی، سنن ترمذی، ۱۴۱۹، ج۵، ص۴۵۱؛ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۲۲؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۱۸۹؛ مرعشی، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۶۰۶.
  63. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۱۴۹.
  64. متقی هندی، کنز العمال، ۱۹۸۹م، ج۱۳، ص۹۹، ۱۴۷.
  65. حسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۵، ص۱۰۲.
  66. نسایی، سنن النسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۲۷-۱۲۸.
  67. اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷؛‌ بیاضی، الصراط المستقیم، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۶۳؛ مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۲.
  68. شیخ مفید، الإفصاح فی الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶-۱۳۷؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۹۰.
  69. شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۲۵۷.
  70. شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۲۳.
  71. طبری، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب(ع)، ۱۴۱۵ق، ص۶۲۲؛ شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۲۷۵؛ بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۴۲.
  72. ابن‌عطیه، أبهی المراد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۲۰۷.
  73. حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۲۰۳.
  74. خزاز، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۸۸.
  75. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۶.
  76. مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۹۰.
  77. طبری، کامل البهائی فی السقیفة، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۱۸-۲۲۰.
  78. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة لابن‌أبی الحدید، ۱۳۸۳ش، ج۶، ۲۱۷، طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۶۶، شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۲۳، ۱۵۶؛ بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۴۲؛ سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۷۴۰.
  79. طبری، کامل البهائی فی السقیفة، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۱۸-۲۲۰.
  80. سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ۱۳۷۹ش، ص۷۴۱.
  81. طبری، کامل البهائی فی السقیفة، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۲۰.
  82. ابن‌شاذان نیشابوری، الإیضاح، ۱۳۶۳ش، ص۴۵۱؛ بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۶، ص۴.
  83. مغنیه، الجوامع و الفوارق، ۱۴۱۴ق، ص۱۷۹.
  84. طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۷۰،
  85. «نام بردن از امیرالمؤمنین علیه‌السلام با عنوان خاصف النعل یا «کفشدوز»، سایت ثقلین.
  86. «نام بردن از امیرالمؤمنین علیه‌السلام با عنوان خاصف النعل یا «کفشدوز»، سایت ثقلین.
  87. برای نمونه: ابن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۵.
  88. شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۳۴۱؛ الغدیر، ج۲، ۴۵۰؛ ابن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۵.
  89. عطیه، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ۱۴۳۶ق، ص۱۳۱.
  90. سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۴۵؛ محدث ارموی، تعلیقات نقض، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۹۷۶.
  91. شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۳۴۱؛ الغدیر، ج۲، ۴۵۰؛ ابن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۵.
  92. عطیه، ماجد بن احمد، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، کربلا، العتبة الحسینیة المقدسة، ۱۴۳۶ق.
  93. «اثبات امامت بلافصل امیرالمومنین علیه‌السلام در حدیث مقاتله بررسی شد.»، پایگاه جامع اطلاع رسانی امامت.
  94. مرادی، محمد، «معناکاوی روایت‌های جنگ تأویل»، نشریه علوم حدیث، دوره ۱۹، شماره ۷۴، شماره پیاپی ۷۴، زمستان ۱۳۹۳ش.

یادداشت

  1. در برخی دیگر از گزارش‌ها، این روایت در تهدید قبیله ثقیف دانسته شده است.(بحرانی، غایة المرام، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۶.)
  2. یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْکمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِک فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ سوره مائده، آیه۵۴.ترجمه:اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى [ديگر] را مى‌آورد كه آنان را دوست مى‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان‌] با مؤمنان، فروتن، [و] بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مى‌كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‌ترسند. اين فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد مى‌دهد، و خدا گشايشگر داناست.
  3. و في خاصف النعل البيان و غيره‌ لمعتبر إذ قال و النعل يرقع‌
    لأصحابه في مجمع إن منكم‌ و أنفسهم شوقا إليه تطلع‌
    إماما على تأويله غير جائر يقاتل بعدي لا يضل و يهلع‌
    فقال أبو بكر أنا هو فقال لا فقال أبو حفص أنا هو فاشفع‌
    فقال لهم لا لا و لكنه أخي‌ و خاصف نعلي فاعرفوه المرقع‌
    اثبات الهداة، ج۳، ص۳۴۱.

منابع

  • ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغة لابن‌أبی الحدید، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ۱۳۸۳ش.
  • ابن‌حنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۶ق.
  • ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌شاذان نیشابوری، فضل، الإیضاح، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ش.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، قم، دار بیدار للنشر، ۱۳۶۹ق.
  • ابن‌شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌مغازلی شافعی، مناقب ابن‌المغازلی الشافعی، بیروت، دارالأضواء، چاپ سوم، ۱۴۲۴ق.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، بی‌تا.
  • «اثبات امامت بلافصل امیرالمومنین علیه‌السلام در حدیث مقاتله بررسی شد.»، پایگاه جامع اطلاع رسانی امامت، تاریخ بازدید: ۹ حرداد ۱۴۰۲ش.
  • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق.
  • بحرانی، سید هاشم غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص و العام، بیروت، مؤسسة التأریخ العربی، ۱۴۲۲ق.
  • بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، قم، المکتبة المرتضویة، ۱۳۸۴ش.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، قاهره، دارالحدیث، ۱۴۱۹ق.
  • جمعی از نویسندگان، فی رحاب أهل‌البیت(ع)، قم، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
  • حسین، میر سید حامد، عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، اصفهان، کتابخانه امیر المؤمنین، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
  • حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی، مشهد، علامه طباطبایی، چاپ سوم، ۱۴۲۶ش.
  • حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، قم، انتشارات الهادی، ۱۴۰۴ق.
  • خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۱ق.
  • سبط ابن‌جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
  • سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و نهم، ۱۳۷۹ش.
  • سید بن طاووس حسنی، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف فی معرفة مذاهب الطوائف، قم، خیام، ۱۴۰۰ق.
  • شرف الدین، سید عبدالحسین، المراجعات، قم، المجمع العالمی لأهل البیت، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
  • شیخ طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، قم، ‌ دارالثقافة، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، تحقیق خرسان، تهران، ‌دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • شیخ الشریعه اصفهانی، القول الصراح فی نقد الصحاح، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، بی‌تا.
  • شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ۱۴۲۲ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نُعمان، الإختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإفصاح فی الإمامة، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الجمل، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیعی سبزواری، ابو سعید، راحة الأرواح، تهران، میراث مکتوب، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، محمد بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، محمد بن حسن، الإحتجاج، مشهد، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • طبری، عماد الدین، کامل البهائی فی السقیفة، قم، المکتبة الحیدریة، ۱۴۲۶ق.
  • طبری، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامة أمیر المؤمنین(ع)، قم، مؤسسة الواصف، ۱۴۱۵ق.
  • عطیه، ماجد بن احمد، علی علیه‌السلام خاصف نعل النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، کربلا، العتبة الحسینیة المقدسة، ۱۴۳۶ق،
  • علامه امینی، الغدیر، قم، مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المومنین(ع)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م.
  • فاضل لنکرانی، محمد، شهاب الدین اشراقی، آیة التطهیر رؤیة مبتکرة، قم، مرکز فقه الأئمة الأطهار(ع)، چاپ سوم، ۱۴۲۴ق.
  • فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۲ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، ‌دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • کاشف الغطاء، شیخ جعفر، العقائد الجعفریة، قم، مؤسسة أنصاریان، چاپ سوم، ۱۴۲۵ق.
  • کاشف الغطاء، شیخ جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۲۲ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، ‌ دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب فی علی بن ابی طالب(ع)، تهران، ‌دار احیاء تراث أهل البیت، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • محدث ارموی، میر جلال الدین، تعلیقات نقض، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۸ش.
  • محمدی گیلانی، تکملة شوارق الألهام، قم، مکتب الأعلام الإسلامی، ۱۴۲۱ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق: ابراهیم میانجی و محدباقر بهبودی، قم، چاپ سوم ، ۱۴۰۳،
  • متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۹۸۹م.
  • مرعشی، قاضی نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ق.
  • مظفر، محمدحسین، دلائل الصدق، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • مغنیه، محمد جواد، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة، بیروت، مؤسسة عز الدین، ۱۴۱۴ق.
  • مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، حدیقة الشیعة، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۳ش.
  • میلانی، سید علی، تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، قم، مرکز الحقائق الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۲۷ق.
  • مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵ش.
  • «نام بردن از امیرالمؤمنین علیه‌السلام با عنوان خاصف النعل یا «کفشدوز»، سایت ثقلین. تاریخ بازدید: ۹ حرداد ۱۴۰۲ش.
  • نسائی، احمد بن علی، السنن الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۱ق.