پرش به محتوا

آیه اولی‌الامر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Sarsm (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویکی سازی
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
جز استدلال به آیه بر عدم عصمت ائمه(ع): ویکی سازی و تمیزکاری
خط ۳۰: خط ۳۰:
|ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید؛ پس هر گاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب‌] خدا و [سنت‌] پیامبر [او] عرضه بدارید، این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است.}}{{پاک کن}}
|ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید؛ پس هر گاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب‌] خدا و [سنت‌] پیامبر [او] عرضه بدارید، این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است.}}{{پاک کن}}


==عصمت اولی الامر==
==دلالت بر عصمت و وجوب اطاعت==
از نظر [[مفسران]] شیعه، آیه اولی الامر بر عصمت [[اولو الامر]] دلالت دارد.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،‌ داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۱.</ref> استدلال [[شیعیان]] بر دلالت این [[آیه]] بر [[عصمت]] اولی الامر بر دو نکته مبتنی است:
از نظر [[مفسران]] شیعه، آیه اولی الامر بر عصمت [[اولوالامر|اولو الامر]] دلالت دارد.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،‌ داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۱.</ref> استدلال [[شیعیان]] بر دلالت این [[آیه]] بر [[عصمت امامان|عصمت اولی الامر]] بر دو نکته مبتنی است:
# [[خداوند]] در این [[آیه]] به اطاعت مطلق از اولی الامر دستور داده است. هرگاه خداوند به اطاعت بی‌قید و شرط از کسی فرمان دهد، آن فرد، معصوم خواهد بود؛ چون اگر معصوم نباشد و دستور به انجام‌دادن گناه بدهد، [[اجتماع نقیضین]] لازم می‌آید؛ یعنی هم باید از او اطاعت کرد (بنابر فرمانی که خداوند داده) و هم اطاعت نکرد (بنابر اینکه انسان نباید [[گناه]] کند).<ref>مظفر، دلائل الصدق، مکتبة الذجاج، ج۲، ص۱۷.</ref>
# [[خداوند]] در این [[آیه]] به اطاعت مطلق از اولی الامر دستور داده است. هرگاه خداوند به اطاعت بی‌قید و شرط از کسی فرمان دهد، آن فرد، معصوم خواهد بود؛ چون اگر [[عصمت|معصوم]] نباشد و دستور به انجام‌دادن گناه بدهد، [[اجتماع نقیضین]] لازم می‌آید؛ یعنی هم باید از او اطاعت کرد (بنابر فرمانی که خداوند داده) و هم اطاعت نکرد (بنابر اینکه انسان نباید [[گناه]] کند).<ref>مظفر، دلائل الصدق، مکتبة الذجاج، ج۲، ص۱۷.</ref>
# اطاعت از اولی الأمر در آیه بدون تکرار فعل «أطیعوا»، به دنبال اطاعت از [[حضرت محمد|الرسول]] آمده است و از آنجا که اطاعت از رسول به دلیل معصوم‌ بودنش‌، به‌طور مطلق [[واجب]] است، اطاعت از اولی الأمر نیز همانند آن، بدون قید و شرط خواهد بود و این، نشان از معصوم‌ بودن اولی الأمر است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۱؛ ربانی‌ گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش،‌ ص۲۶۲و۲۶۳.</ref>
# اطاعت از اولی الأمر در آیه بدون تکرار فعل «أطیعوا»، به دنبال اطاعت از «الرسول» آمده است و از آنجا که اطاعت از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] به دلیل معصوم‌ بودنش‌، به‌طور مطلق [[واجب]] است، اطاعت از اولی الأمر نیز همانند آن، بدون قید و شرط خواهد بود و این، نشانه معصوم‌ بودن اولی الأمر است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۱؛ ربانی‌ گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش،‌ ص۲۶۲و۲۶۳.</ref>


در میان مفسران [[اهل سنت]] نیز کسانی چون [[فخر رازی‌]] با استدلالی مشابه استدلال بالا، دلالت این آیه بر عصمت اولی الامر را پذیرفته‌اند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>{{یادداشت|هر چند فخررازی عصمت اولی الامر را با این آیه اثبات کرده است ولی مصادیقش  را امامان معصوم شیعه نمی داند  و دیدگاه شیعیان (  و به تعبیر خودش دیدگاه روافض) را به شدت نقد و رد می کند و مصادیق اولی الامر را اهل حلّ و عقد می داند که با اجماع امت انتخاب می شوند و اجماع امت را نیز حجت و معتبر می شمرد.تفسیر کبیر فخرراازی ج۱۰ ص۱۱۳و۱۱۴}}
در میان مفسران [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز کسانی چون [[فخر رازی‌]] با استدلالی مشابه استدلال بالا، دلالت این آیه بر عصمت اولی الامر را پذیرفته‌اند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>{{یادداشت|هر چند فخررازی عصمت اولی الامر را با این آیه اثبات کرده است ولی مصادیقش  را امامان معصوم شیعه نمی داند  و دیدگاه شیعیان (  و به تعبیر خودش دیدگاه روافض) را به شدت نقد و رد می کند و مصادیق اولی الامر را اهل حلّ و عقد می داند که با اجماع امت انتخاب می شوند و اجماع امت را نیز حجت و معتبر می شمرد.تفسیر کبیر فخرراازی ج۱۰ ص۱۱۳و۱۱۴}}


===استدلال به آیه بر عدم عصمت ائمه(ع)===
===استدلال به آیه بر عدم عصمت ائمه(ع)===
برخی از اهل سنت همچون [[ابن‌تیمیه]] و [[ناصر القفاری|ناصر القِفاری]]، از [[وهابیون]] [[عربستان]]ی، برآنند جمله «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ» دلالت دارد که غیر از رسول خدا(ص) [[معصوم]] دیگری نداریم؛ زیرا خداوند در این [[آیه]]، به [[مؤمنین]] دستور می‌دهد هنگام تنازع به سوی خدا و پیامبر(ص) بازگردند.از دیدگاه آنان اگر غیر پیامبر(ص)، معصوم دیگری وجود داشت، خداوند به بازگشت به سوی او نیز فرمان می‌داد.<ref>ابن‌تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۸۱؛ قفاری، ‌اصول مذهب الشیعة الامامیه، ۱۴۳۱ق، ج۲،‌ ص۷۹۲.</ref>
برخی از اهل سنت همچون [[ابن‌تیمیه حرانی|ابن‌تیمیه]] و [[ناصر القفاری|ناصر القِفاری]]، از [[وهابیون]] [[عربستان]]ی، برآنند جمله «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ» دلالت دارد که غیر از رسول خدا(ص) معصوم دیگری نداریم؛ زیرا خداوند در این [[آیه]]، به [[ایمان|مؤمنین]] دستور می‌دهد هنگام تنازع به سوی خدا و پیامبر(ص) بازگردند.از دیدگاه آنان اگر غیر پیامبر(ص)، معصوم دیگری وجود داشت، خداوند به بازگشت به سوی او نیز فرمان می‌داد.<ref>ابن‌تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۸۱؛ قفاری، ‌اصول مذهب الشیعة الامامیه، ۱۴۳۱ق، ج۲،‌ ص۷۹۲.</ref>


در پاسخ به این دیدگاه، گفته شده منظور از اختلاف و تنازع در آیه، اختلاف در احکام و قوانین کلی اسلام است که تشریع آنها با خدا و رسول خدا(ص) است و ائمه(ع) همواره در مسیر اجرای احکام خدا و پیامبر(ص) هستند. بنابراین نخستین مرجع حل اختلاف مردم در احکام و قوانین اسلامی، خدا و پیامبر(ص)‌ هستند.<ref>نگاه کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۳، ص۴۴۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج‏۴، ص۳۸۸ و ۳۸۹.</ref> افزون بر این، با توجه به آیه ۸۳ سوره نساء، رجوع به ائمه(ع) به منزله رجوع به خدا و پیامبر(ص) است؛ زیرا ائمه(ع) در صیانت و حفظ شرع همچون پیامبر(ص) و جانشینان او هستند و از این رو قول آنها برای مسلمانان حجت است.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج‏۳، ص۱۰۰.</ref> صدر آیه «أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» نیز بر عصمت اولی الامر دلالت دارد؛ زیرا اطاعت بی قید و شرط از اولی الامر بدون عصمت ایشان معنا و تصور صحیحی ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۸۹.</ref>
در پاسخ به این دیدگاه، گفته شده منظور از اختلاف و تنازع در آیه، اختلاف در احکام و قوانین کلی اسلام است که تشریع آنها با خدا و رسول خدا(ص) است و ائمه(ع) همواره در مسیر اجرای احکام خدا و پیامبر(ص) هستند. بنابراین نخستین مرجع حل اختلاف مردم در احکام و قوانین اسلامی، خدا و پیامبر(ص)‌ هستند.<ref>نگاه کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۳، ص۴۴۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج‏۴، ص۳۸۸ و ۳۸۹.</ref> افزون بر این، با توجه به آیه ۸۳ سوره نساء، رجوع به ائمه(ع) به منزله رجوع به خدا و پیامبر(ص) است؛ زیرا ائمه(ع) در صیانت و حفظ شرع همچون پیامبر(ص) و جانشینان او هستند و از این رو قول آنها برای مسلمانان حجت است.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج‏۳، ص۱۰۰.</ref> صدر آیه «أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» نیز بر عصمت اولی الامر دلالت دارد؛ زیرا اطاعت بی قید و شرط از اولی الامر بدون عصمت ایشان معنا و تصور صحیحی ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۸۹.</ref>


==مصداق اولی الامر==
==مصداق اولی الامر==
[[روایات]] متعددی در منابع [[شیعه]]<ref>نگاه کنید به: بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>ابن‌مردویه، مناقب علی بن ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> وجود دارد که مراد از "اولی الامر" را [[ائمه معصومین (ع)]] معرفی می‌کنند.<ref>مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۶.</ref> برخی از این روایات از این قرار است:
[[حدیث|روایات]] متعددی در منابع [[شیعه]]<ref>نگاه کنید به: بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵.</ref> و اهل سنت<ref>ابن‌مردویه، مناقب علی بن ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> وجود دارد که مراد از "اولی الامر" را [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] معرفی می‌کنند.<ref>مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۶.</ref> برخی از این روایات از این قرار است:
# [[جابر بن عبدالله انصاری]]، در روایتی که به [[حدیث جابر]] معروف است، از [[پیامبر(ص)]] درباره واژه "اولی الامر" سؤال کرد. [[پیامبر(ص)]] در پاسخ فرمود: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من‌ هستند که اولِ ایشان [[علی بن ابی طالب]] است و بعد از او به ترتیب [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] و [[امام سجاد|علی بن الحسین]] و [[امام باقر|محمد بن علی]]...».<ref>خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۴-۵۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲، ج۱، ص۳۴۱.</ref>
# [[جابر بن عبدالله انصاری]]، در روایتی که به [[حدیث جابر]] معروف است، از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] درباره واژه "اولی الامر" سؤال کرد. پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من‌ هستند که اولِ آنان [[امام علی علیه‌السلام|علی بن ابی طالب]] است و بعد از او به ترتیب نام تک تک [[امامان شیعه|دوازده امام]] را ذکر کرد.<ref>خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۴-۵۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲، ج۱، ص۳۴۱.</ref>
# [[امام باقر(ع)]] در [[تفسیر]] این آیه می‌فرماید: «اولی الامر امامان از فرزندان [[امام علی|علی]] و [[حضرت فاطمه|فاطمه]]‌اند، تا آنکه [[روز قیامت]] برپا شود». ایشان در جای دیگر نیز فرموده است: «خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه [[مؤمنان]] را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است».<ref>بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶.</ref>
# در تفسیر آیه اولی‌الامر از [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] نقل شده است اولی الامر، امامان از فرزندان علی و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] هستند، تا آنکه [[قیامت|روز قیامت]] برپا شود. در روایت دیگری از امام باقر آمده است خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است.<ref>بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶.</ref>
# [[امام صادق(ع)]] نیز می‌فرماید: «آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، [[امام باقر|محمد بن علی]] و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را به‌جای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار می‌کنند».<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۲، ح۱۷۴.</ref>
# [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نیز می‌فرماید: «آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را به‌جای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار می‌کنند».<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۲، ح۱۷۴.</ref>


علمای شیعه براساس این روایات، مصداق‌های اولو الامر را [[امامان دوازده‌گانه]] می‌دانند؛<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،‌ داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۹.</ref> اما علماء اهل سنت درباره مصادیق اولو الامر دیدگاه‌های مختلفی دارند. برخی منظور از اولو الامر را [[خلفاء راشدین]] می‌دانند، به باور برخی منظور از آن عالمان دینی است و برطبق دیدگاهی دیگر، فرماندهان [[سریه|سریه‌ها]] مصداق‌های اولی الامرند.<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳، ۱۱۴.</ref> از نظر [[زمخشری]]، از مفسران اهل سنت در قرن پنجم و ششم، منظور از آن، هر حاکم عادلی است که براساس دین حکومت می‌کند؛ همچون خلفاء راشدین و حاکمانی که مانند آنان عمل می‌کنند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۲۴.</ref> [[فخر رازی]]، مفسر اهل تسنن در قرن ششم، هرچند دلالت این [[آیه]] را بر عصمت اولی‌الامر می‌پذیرد؛ ولی مصداق آن را اهل حل و عقد می داند که با اجماع  [[امت]] حجییت می یابند؛ زیرا معتقد است ما نمی‌توانیم افراد معصوم را تشخیص دهیم. ازاین‌رو، باید گفت اجماع امت معصوم است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>{{یادداشت|وَجَبَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ الْمَعْصُومُ الَّذِي هُوَ الْمُرَادُ بِقَوْلِهِ:
علمای شیعه براساس این روایات، مصداق‌های اولو الامر را [[امامان دوازده‌گانه]] می‌دانند؛<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،‌ داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۹.</ref> اما علماء اهل سنت درباره مصادیق اولو الامر دیدگاه‌های مختلفی دارند. برخی منظور از اولو الامر را [[خلفاء راشدین]] می‌دانند، به باور برخی منظور از آن عالمان دینی است و برطبق دیدگاهی دیگر، فرماندهان [[سریه|سریه‌ها]] مصداق‌های اولی الامرند.<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳، ۱۱۴.</ref> از نظر [[زمخشری]]، از مفسران اهل سنت در قرن پنجم و ششم، منظور از آن، هر حاکم عادلی است که براساس دین حکومت می‌کند؛ همچون خلفاء راشدین و حاکمانی که مانند آنان عمل می‌کنند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۲۴.</ref> [[فخر رازی]]، مفسر اهل تسنن در قرن ششم، هرچند دلالت این [[آیه]] را بر عصمت اولی‌الامر می‌پذیرد؛ ولی مصداق آن را اهل حل و عقد می داند که با اجماع  [[امت]] حجییت می یابند؛ زیرا معتقد است ما نمی‌توانیم افراد معصوم را تشخیص دهیم. ازاین‌رو، باید گفت اجماع امت معصوم است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>{{یادداشت|وَجَبَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ الْمَعْصُومُ الَّذِي هُوَ الْمُرَادُ بِقَوْلِهِ:

نسخهٔ ‏۹ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۸

آیه اولی الامر
مشخصات آیه
نام آیهاولی الامر
واقع در سورهنساء
شماره آیه۵۹
جزء۵
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعاعتقادی
دربارهعصمت و امامتِ امامان شیعه

آیه اولی الامر یا آیه اطاعت (نساء: ۵۹) مؤمنان را به اطاعت از خدا، رسول خدا(ص) و اولو الامر دستور داده است. از نظر شیعیان و برخی از اهل سنت همچون فخر رازی، این آیه بر عصمت اولی الامر دلالت دارد.

شیعیان براساس روایات، مراد از اولی الامر را امامان شیعه(ع) می‌دانند؛ اما اهل سنت در این‌باره اختلاف نظر دارند. خلفاء راشدین، هر حاکم عادل، عالمان دینی و مجموع امت اسلامی از جمله مصادیقی است که علمای اهل سنت بیان کرده‌اند.

متن و ترجمه آیه

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ الله وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى الله وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴿۵۹ نساء﴾


ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید؛ پس هر گاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب‌] خدا و [سنت‌] پیامبر [او] عرضه بدارید، این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است.

دلالت بر عصمت و وجوب اطاعت

از نظر مفسران شیعه، آیه اولی الامر بر عصمت اولو الامر دلالت دارد.[۱] استدلال شیعیان بر دلالت این آیه بر عصمت اولی الامر بر دو نکته مبتنی است:

  1. خداوند در این آیه به اطاعت مطلق از اولی الامر دستور داده است. هرگاه خداوند به اطاعت بی‌قید و شرط از کسی فرمان دهد، آن فرد، معصوم خواهد بود؛ چون اگر معصوم نباشد و دستور به انجام‌دادن گناه بدهد، اجتماع نقیضین لازم می‌آید؛ یعنی هم باید از او اطاعت کرد (بنابر فرمانی که خداوند داده) و هم اطاعت نکرد (بنابر اینکه انسان نباید گناه کند).[۲]
  2. اطاعت از اولی الأمر در آیه بدون تکرار فعل «أطیعوا»، به دنبال اطاعت از «الرسول» آمده است و از آنجا که اطاعت از پیامبر(ص) به دلیل معصوم‌ بودنش‌، به‌طور مطلق واجب است، اطاعت از اولی الأمر نیز همانند آن، بدون قید و شرط خواهد بود و این، نشانه معصوم‌ بودن اولی الأمر است.[۳]

در میان مفسران اهل سنت نیز کسانی چون فخر رازی‌ با استدلالی مشابه استدلال بالا، دلالت این آیه بر عصمت اولی الامر را پذیرفته‌اند.[۴]

استدلال به آیه بر عدم عصمت ائمه(ع)

برخی از اهل سنت همچون ابن‌تیمیه و ناصر القِفاری، از وهابیون عربستانی، برآنند جمله «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ» دلالت دارد که غیر از رسول خدا(ص) معصوم دیگری نداریم؛ زیرا خداوند در این آیه، به مؤمنین دستور می‌دهد هنگام تنازع به سوی خدا و پیامبر(ص) بازگردند.از دیدگاه آنان اگر غیر پیامبر(ص)، معصوم دیگری وجود داشت، خداوند به بازگشت به سوی او نیز فرمان می‌داد.[۵]

در پاسخ به این دیدگاه، گفته شده منظور از اختلاف و تنازع در آیه، اختلاف در احکام و قوانین کلی اسلام است که تشریع آنها با خدا و رسول خدا(ص) است و ائمه(ع) همواره در مسیر اجرای احکام خدا و پیامبر(ص) هستند. بنابراین نخستین مرجع حل اختلاف مردم در احکام و قوانین اسلامی، خدا و پیامبر(ص)‌ هستند.[۶] افزون بر این، با توجه به آیه ۸۳ سوره نساء، رجوع به ائمه(ع) به منزله رجوع به خدا و پیامبر(ص) است؛ زیرا ائمه(ع) در صیانت و حفظ شرع همچون پیامبر(ص) و جانشینان او هستند و از این رو قول آنها برای مسلمانان حجت است.[۷] صدر آیه «أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» نیز بر عصمت اولی الامر دلالت دارد؛ زیرا اطاعت بی قید و شرط از اولی الامر بدون عصمت ایشان معنا و تصور صحیحی ندارد.[۸]

مصداق اولی الامر

روایات متعددی در منابع شیعه[۹] و اهل سنت[۱۰] وجود دارد که مراد از "اولی الامر" را ائمه(ع) معرفی می‌کنند.[۱۱] برخی از این روایات از این قرار است:

  1. جابر بن عبدالله انصاری، در روایتی که به حدیث جابر معروف است، از پیامبر(ص) درباره واژه "اولی الامر" سؤال کرد. پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من‌ هستند که اولِ آنان علی بن ابی طالب است و بعد از او به ترتیب نام تک تک دوازده امام را ذکر کرد.[۱۲]
  2. در تفسیر آیه اولی‌الامر از امام باقر(ع) نقل شده است اولی الامر، امامان از فرزندان علی و فاطمه(س) هستند، تا آنکه روز قیامت برپا شود. در روایت دیگری از امام باقر آمده است خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است.[۱۳]
  3. امام صادق(ع) نیز می‌فرماید: «آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را به‌جای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار می‌کنند».[۱۴]

علمای شیعه براساس این روایات، مصداق‌های اولو الامر را امامان دوازده‌گانه می‌دانند؛[۱۵] اما علماء اهل سنت درباره مصادیق اولو الامر دیدگاه‌های مختلفی دارند. برخی منظور از اولو الامر را خلفاء راشدین می‌دانند، به باور برخی منظور از آن عالمان دینی است و برطبق دیدگاهی دیگر، فرماندهان سریه‌ها مصداق‌های اولی الامرند.[۱۶] از نظر زمخشری، از مفسران اهل سنت در قرن پنجم و ششم، منظور از آن، هر حاکم عادلی است که براساس دین حکومت می‌کند؛ همچون خلفاء راشدین و حاکمانی که مانند آنان عمل می‌کنند.[۱۷] فخر رازی، مفسر اهل تسنن در قرن ششم، هرچند دلالت این آیه را بر عصمت اولی‌الامر می‌پذیرد؛ ولی مصداق آن را اهل حل و عقد می داند که با اجماع امت حجییت می یابند؛ زیرا معتقد است ما نمی‌توانیم افراد معصوم را تشخیص دهیم. ازاین‌رو، باید گفت اجماع امت معصوم است.[۱۸]

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در جمع بندی بحث می گوید: منظور از اولی الامر در این آیه مردانی هستند که هر کدامشان از نظر عصمت و واجب بودن عمل به دستوراتشان مانند پیامبر هستند و این منافات ندارد که مفهوم اولی الامر گسترده و وسیع باشد ولی مصداقش مشخص و محدود باشد مانند این که در همین آیه واژه رسول مفهومش عام و گسترده است در صورتی که قطعاً مقصود از رسول فقط حضرت محمد(ص) است. [۱۹]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،‌ داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۱.
  2. مظفر، دلائل الصدق، مکتبة الذجاج، ج۲، ص۱۷.
  3. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۱؛ ربانی‌ گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش،‌ ص۲۶۲و۲۶۳.
  4. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.
  5. ابن‌تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۸۱؛ قفاری، ‌اصول مذهب الشیعة الامامیه، ۱۴۳۱ق، ج۲،‌ ص۷۹۲.
  6. نگاه کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۳، ص۴۴۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج‏۴، ص۳۸۸ و ۳۸۹.
  7. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج‏۳، ص۱۰۰.
  8. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۸۹.
  9. نگاه کنید به: بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵.
  10. ابن‌مردویه، مناقب علی بن ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۰ و ۱۹۱.
  11. مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۶.
  12. خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۴-۵۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲، ج۱، ص۳۴۱.
  13. بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶.
  14. عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۲، ح۱۷۴.
  15. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،‌ داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۹.
  16. نگاه کنید به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳، ۱۱۴.
  17. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۲۴.
  18. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.
  19. طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۴۰۱، نشر اعلمی بیروت، ۱۳۹۴ق.

منابع

  • ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، تحقیق محمد رشاد سالم، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیة، چاپ اول، ۱۴۰۶ق-۱۹۸۶م.
  • ابن‌مردویه اصفهانی، أبوبکراحمد بن موسی، مناقب علی بن أبی‌طالب(ع) و ما نزل من القرآن فی علی، تحقیق عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم، دارالحدیث، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
  • بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، بی‌تا.
  • بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام، تحقیق سیدعلی عاشور، بیروت، مؤسسه تاریخ اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • حاکم حسکانى، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، تصحیح: عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
  • ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت،‌ دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اعلمی،‌ چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن‌ حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضل الله یزدی و هاشم رسولی محلاتی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن،‌ بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
  • عیاشی، محمد بن‌ مسعود، تفسیر عیاشی، تحقیق و تصحیح هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه علمیه اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • قفاری، ناصر عبدالله بن علی، ‌اصول مذهب الشیعه الامامیه الاثنی عشریة؛ عرض و نقد، جیزه، دارالرضا، چاپ چهارم، ۱۴۳۱ق-۲۰۱۰م.
  • قندوزی، سلیمان بن ابرهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، قم، اسوه، ۱۴۲۲ق.
  • مظفر، محمدحسن، دلائل الصدق، تهران، مکتبة الذجاج، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.

پیوند به بیرون