پرش به محتوا

دعای کمیل

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
دعای کمیل
اطلاعات دعا و زیارت
نام‌های دیگردعای خضر
موضوعشناخت خداوند و درخواست بخشش گناهان
مأثور/غیرمأثورمأثور
صادره ازامام علی(ع)
راویکمیل بن زیاد نخعی
منابع شیعیمصباح المتهجداقبال الاعمال زاد المعاد
تک‌نگاری‌هاشرح دعای کمیل (میرزا ابوالحسن لاری) • انیس اللیل (محمد رضا کلباسی) • شرح دعای کمیل (میرزا محمد تنکابنی) • المصباح المنیر (علی مشکینی) • شرح دعای کمیل (حسین انصاریان) ...
زمانشب جمعهنیمه شعبان
دعاها و زیارات مشهور
دعای توسلدعای کمیلدعای ندبهدعای سماتدعای فرجدعای ابوحمزه ثمالیزیارت عاشورازیارت جامعه کبیرهزیارت وارثزیارت امین‌اللهزیارت اربعین


نیایش

دعای کُمَیل دعایی که حضرت علی(ع) به کمیل بن زیاد نخعی تعلیم کرده است. این دعا دارای مضامینی بلند در شناخت خداوند و درخواست بخشش گناهان است. علامه مجلسی دعای کمیل را بهترینِ دعاها دانسته است. این دعا از دعاهای رایجی است که شیعیان در شب نیمه شعبان و شب‌های جمعه می‌خوانند.

سید بن طاووس در اقبال الاعمال، علامه مجلسی در زاد المعاد و کفعمی در ضمن اعمال نیمه شعبان این دعا را آورده‌اند. زیاد شدن روزی و مغفرت الهی از ثمرات خواندن این دعا دانسته شده است.

شرح‌های زیادی بر دعای کمیل نوشته شده است از جمله شرح میرزا ابوالحسن لاری در حاشیه زاد المعاد علامه مجلسی، شرح مولی عبدالله سبزواری از شاگردان حاج ملا هادی سبزواری، شرح میرزا عباس دارابی از شاگردان حاجی سبزواری و شرح انیس اللیل از تألیفات حاج محمدرضا کلباسی.

کمیل

کمیل بن زیاد بن نهیک نخعی از قبیله نخع، از تابعین اصحاب رسول خدا(ص) و از یاران خاص امام علی(ع) و امام حسن(ع) است. وی ۱۸ سال از عمر خود را در دوران رسول خدا(ص) سپری کرد. او از جمله شیعیانی است که در روزهای اول خلافت حضرت علی(ع) با او بیعت کرد و در جنگ‌های امام علی(ع)، از جمله صفین حضور داشت. او را صاحب سِرّ امیرالمومنین(ع) نیز می‌دانند. کمیل از جمله ده نفری است [یادداشت ۱]که در زمان عثمان از کوفه به شام تبعید شدند.[۱] کمیل در سال ۸۲ق به دستور حجاج بن یوسف ثقفی کشته شد.[۲]

از آنجا که این دعا را کمیل از امام علی(ع) روایت کرده، به دعای کمیل مشهور شده است.

سند دعا

منبع دعای کمیل کتاب مصباح المتهجد[۳] شیخ طوسی است. شیخ طوسی این دعا را به نام دعای خضر در ضمن اعمال ماه شعبان آورده است. وی می‌گوید: «روایت شده که کمیل بن زیاد نخعی امیرالمؤمنین(ع) را دید که در شب نیمه ماه شعبان در حال سجده این دعا را می‌خواند» سپس دعای مشهور کمیل را نقل می‌کند. سید بن طاووس در اقبال الاعمال،[۴] علامه مجلسی در زاد المعاد[۵] و کفعمی[۶] در ضمن اعمال نیمه شعبان این دعا را آورده‌اند. شیخ عباس قمی نیز در مفاتیح الجنان[۷] دعای کمیل را به نقل از مصباح المتهجد شیخ طوسی آورده است. علامه مجلسی[۸] دعای کمیل را بهترین دعا معرفی کرده است.

مضامین

فرازی از دعای کمیل:
«فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ‏ وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ‏ أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ.» ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبایی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر کنم، و گیرم ای خدای من بر سوزندگی آتشت شکیبایی کنم، اما چگونه چشم‌ انداختن به بزرگ‌منشی و سخاوتت را تاب آورم، یا چگونه در آتش، سکونت گزینم و حال آنکه امید من گذشت و چشم‌پوشی توست؟!

سید ابن طاووس، اقبال الأعمال، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م، ص۵۸۶.

دعای کمیل دارای مضامین بلند در معرفت خداوند و طلب آمرزش گناهان است.

حضرت علی(ع) این دعا را با نام خداوند آغاز می‌کند و سپس در چند فقره، خداوند را به رحمت، قوت، جبروت، عزت، عظمت، سلطنت، ذات، اسماء، علم و نور الهی، قسم می‌دهد. بعد خداوند را با «یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ» ندا می‌کند و آثار و پیامدهای اعمال آدمی را متذکر می‌شود و از خداوند طلب آمرزش می‌کند.

حضرت در فقره بعد، با یاد خدا به خدا تقرب می‌جوید، خدا را شفیع درگاهش قرار داده و از خدا می‌خواهد که به پیشگاه خدا نزدیک شود، سپاسگزاری را به او یاد دهد، یاد خدا را به خود الهام دهد و از خدا طلب خضوع و خشوع می‌کند و با عباراتی شدت اشتیاق خود به حق را ابراز می‌دارد.

در ادامه به فرمان عالم‌گیر خداوند اشاره کرده و با عباراتی خداوند را بخشایشگرِ خطاپوش معرفی می‌کند.

در فرازهای دیگر، آن‌حضرت، ستار العیوب بودن خداوند، دفع بلاها، حفظ لغزش‌ها و عدم استحقاق بنده به تعریف و تمجیدها را بیان می‌کند و به ضعف و نقص و بدحالی، به سنگینی بلا و گرفتاری و قصور و نارسایی‌ها و... اشاره می‌کند و از آنها نزد خداوند شِکوه کرده و از لطف و کرم الهی برای رفع آنها کمک می‌خواهد و با توسل به عزت خداوند از او خواسته‌هایی مطرح می‌کند و به تسویل نفس و تزیین شیطان اشاره می‌کند. با اشاره به سابقه لطف ازلی عنوان می‌کند که خداوند موحدان و پرستشگران را در آتش جهنم نمی‌سوزاند.

سپس آن حضرت به مقایسه بلاهای دنیا با عذاب آخرت می‌پردازد و می‌گوید: «ای مولای من گیرم که بر عذاب تو شکیبا باشم چگونه بر دوریت صبر کنم؟» بعد به امید بنده مؤمن به رحمت خداوند اشاره می‌کند و می‌گوید «آیا مؤمن و کافر یکسانند؟» و در پایان با ندا کردن خداوند به صفاتی، از خداوند حاجت‌هایی می‌طلبد. در فرازهای پایانی دعای کمیل امام علی(ع) ضمن درخواست آمرزش و مغفرت برای خویش؛ دعا را تنها دارایی و امید را سرمایه و گریه را یگانه سلاح خویش دانسته است. [۹]

فرازی از دعای کمیل: «يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْيَتِكَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ حَتّى اَسْرَحَ اِلَيْكَ فى مَيادينِ السّابِقينَ وَ اُسْرِعَ اِلَيْكَ فِى الْبارِزينَ وَ اَشْتاقَ اِلى قُرْبِكَ فِى الْمُشْتاقينَ وَ اَدْنُوَ مِنْكَ دُنُوَّ الْمُخْلِصينَ وَ اَخافَكَ مَخافَةَ الْمُوقِنينَ وَ اَجْتَمِعَ فى جِوارِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ» (اى پروردگارم، اى پروردگارم، اى پروردگارم اعضايم را در راه خدمتت نيرو بخش و دلم را بر عزم و همّت محكم كن، و كوشش در راستاى پروايت و دوام در پيوستنِ به خدمتت را به من ارزانى دار، تا به سويت برانم در ميدان‌هاى‌ پيشتازان و به سويت بشتابم در ميان شتابندگان و به كوى قُربت آيم در ميان مشتاقان و همانند مُخلِصان به تو نزديك شوم و چون يقين آوردگان از جاهِ تو بهراسم و با اهل ايمان در جوارت گِرد آيم.)

ثواب قرائت

امام خمینی:
«دعای کمیل یک دعای عجیبی است، بسیار عجیب. بعض فقرات دعای کمیل از بشر عادی نمی‌تواند صادر بشود.»

صحیفه امام، جلد ۱۹ - صفحه ۶۴.

سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال[۱۰] بعد از اینکه کلام شیخ طوسی در مصباح المتهجد را می‌آورد، روایت دیگری را نقل می‌کند که کمیل بن زیاد می‌گوید: «روزی با مولای خود، امام علی(ع) در مسجد بصره نشسته بودم و جمعی از اصحاب حضرت هم حضور داشتند. از حضرت سؤال شد که معنای این آیه که خدا می‌فرماید: «فِیهَا یُفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ»[۱۱] چیست؟ حضرت فرمودند: آن شب نیمه شعبان است. سوگند به کسی که جان علی در دست قدرت اوست هیچ بنده‌ای نیست جز اینکه تمام آنچه بر او از نیکی و بدی می‌گذرد، در شب نیمه شعبان برایش تقسیم می‌شود تا آخرسال او. هر بنده‌ای که آن شب را به عبادت احیا کند و دعای حضرت خضر را بخواند، دعای او مستجاب می‌شود.»

کمیل می‌گوید: «وقتی که حضرت به منزل خود رفتند، همان وقت شب به خدمت آن بزرگوار رسیدم. حضرت فرمودند برای چه کاری آمدی؟ عرض کردم به طلب دعای خضر آمده‌ام. امیرالمومنین فرمود:‌ای کمیل، اگر این دعا را حفظ کردی هر شب جمعه یا در هر ماه و یا سالی یکبار و یا لااقل در تمام عمر یک مرتبه بخوان تا امور تو کفایت شود. خداوند تو را یاری می‌کند، روزی تو زیاد می‌شود و البته از مغفرت هم محروم نخواهی شد. ای کمیل، مدتی که تو با ما مُصاحِب و هم‌نشین هستی، موجب شده که تو را به چنین نعمت و کرامتی سرافراز گردانم.‌ ای کمیل بنویس: اللهم انی اسئلک برحمتک...»

از نگاه دیگران

آیت الله مطهری: یکی از آن گنجینه‌های بزرگی که در دنیای شیعه وجود دارد این دعاهاست. به خدا قسم گنجینه‌ای است از معرفت... اگر ما جز دعای کمیل از علی و جز دعای ابوحمزه از علی بن الحسین نداشتیم و اسلام در چهارده قرن چیز دیگری نداشت، همین‌که توسط دو تن از شاگردهای اسلام از آن دنیای بدویت و جهالت چنین دو اثری ظاهر شده کافی است. آنقدر اینها اوج و رفعت دارد که اصلًا اعجاز جز این چیزی نیست. [۱۲]

حکم فقهی

جُنُب و حائض اگر دعای کمیل بخوانند احوط و بهتر آن است که آیه «أَفَمَن کانَ مُؤْمِنًا کمَن کانَ فَاسِقًا لَّا یسْتَوُونَ»[۱۳] که جزء آن است، نخوانند چون جزء سوره حم سجده است.[۱۴] اما بعضی از فقها خواندن این آیه را برای حائض و جنب حرام می‌دانند.[۱۵]

زمان خواندن

با توجه به گفته سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال[۱۶] زمان قرائت دعای کمیل، نیمه شعبان و شب جمعه است. و در ایران نیز رسم بر این است که شیعیان این دعا را در نیمه شعبان و شب‌های جمعه در مکان‌های مذهبی به صورت جمع می‌خوانند.

شرح‌ها و ترجمه‌ها

برخی از شرح‌ها و ترجمه‌های دعای کمیل به شرح ذیل است:

  1. ترجمه دعای کمیل، از علامه مجلسی
  2. شرح دعای کمیل، نوشته میرزا ابوالحسن لاری معاصر صاحب الذریعه که در حاشیه زاد المعاد علامه مجلسی چاپ شده است.
  3. شرح دعای کمیل، مولی عبدالله سبزواری (درگذشت ۱۳۲۴ق) از شاگردان حاج ملا هادی سبزواری که در سال ۱۳۴۳ منتشر شده است.
  4. دعای کمیل از امام علی بن ابی طالب(ع) که حاوی ترجمه و شرح دعا است و در سال ۱۳۵۱ به چاپ رسیده است.
  5. شرح دعای کمیل از میرزا عباس دارابی از شاگردان حاجی سبزواری است.
  6. انیس اللیل در شرح دعای کمیل، از تألیفات حاج محمد رضا کلباسی.
  7. دعای کمیل و ندبه ترجمه موزونی از این دعا است که ابوالقاسم امین زاده سروده و در تهران چاپ شده است.
  8. ترجمه دعای کمیل از مولوی مقبول احمد، معاصر آقا بزرگ تهرانی.
  9. ترجمه دعای کمیل از سید رضی هندی معاصر با صاحب الذریعه که به زبان انگلیسی است.
  10. ترجمه دعای کمیل همراه با شرحی از آن از محمد علی مدرس چهاردهی(متوفی ۱۳۳۴)
  11. شرح دعای کمیل عربی و فارسی از محمد ابراهیم سبزواری (متولد ۱۲۹۱)
  12. شرح دعای کمیل از میرزا ابوالقاسم فرزند حجت مامقانی (۱۲۸۵-۱۳۲۱)
  13. شرح دعای کمیل، از سید ابوالمکارم موسوی زنجانی (متوفی ۱۳۲۰)
  14. شرح دعای کمیل با عنوان مفتاح المراد
  15. شرح دعای کمیل از میرزا محمد علی رشتی نجفی (متوفی ۱۳۳۴)
  16. شرح دعای کمیل از میرزا محمد تنکابنی
  17. شرح دعای کمیل از محمد نجف کرمانی مشهدی (متوفی ۱۲۹۲)
  18. شرح دعای کمیل از میرزا یوسف خوانساری
  19. المصباح المنیر، علی مشکینی که دعای کمیل و ترجمه آن را آورده است.
  20. کمیل و نیایش، از شیخ عباس مخبر دزفولی
  21. آهنگ نیایش، از احمد رجبی اصفهانی
  22. درمان روح و روان از شیخ محمد باقر ملبوبی
  23. شرح دعای کمیل از ابوتراب هدایی
  24. کمیل محرم اسرار امیرالمومنین
  25. نفحات اللیل در شرح دعای کمیل از محمدرضا کلباسی. تالیف این کتاب در سال ۱۳۷۵ هجری قمری در مشهد مقدس به پایان رسیده است.
  26. فی رحاب دعاء کمیل اثر سید محمد حسین فضل الله
  27. علی و کمیل، احمد زمردیان
  28. شرح دعای کمیل حسین انصاریان
  29. زمزمه عاشقان لطف الله میثمی
  30. ترجمه دعای کمیل از شهید مصطفی چمران
  31. دعای کمیل، ترجمه و شرح مختصری از دعا از محمود بهشتی
  32. نیایش عارفان، شرح حکمت و معنویت شیعی در دعای کمیل از محمد فنایی اشکوری[۱۷]

متن و ترجمه دعا

متن
متن و ترجمه
ترجمه

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَی ءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَی ءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَی ءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْكانَ كلِّ شَی ءٍ وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَی ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَی ءٍ

یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ

اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً

اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك

اَللَّهُمَّ لاأَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لالِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لالِشَی ءٍ مِنْ عَمَلِی الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَك لاإِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَك وَ بِحَمْدِك ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَكنْتُ إِلَی قَدِیمِ ذِكرِك لِی وَ مَنِّك عَلَی اللَّهُمَّ مَوْلاَی كمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ كمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ كمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیتَهُ وَ كمْ مِنْ مَكرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ

اَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بی‌سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بی‌أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بی‌أَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی (آمَالِی) وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایتِهَا (بِخِیانَتِهَا) وَ مِطَالِی یا سَیدِی فَأَسْأَلُك بِعِزَّتِك أَنْ لایحْجُبَ عَنْك دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی وَ لاتَفْضَحْنِی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرِّی وَ لاتُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَی مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ كثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ كنِ

اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِك لِی فِی كلِّ الْأَحْوَالِ (فِی الْأَحْوَالِ كلِّهَا) رَءُوفاً وَ عَلَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیرُك أَسْأَلُهُ كشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی. إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَجْرَیتَ عَلَی حُكماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی ذَلِك الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَی مِنْ ذَلِك بَعْضَ (مِنْ نَقْضِ) حُدُودِك وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِك فَلَك الْحَمْدُ (الْحُجَّةُ) عَلَی فِی جَمِیعِ ذَلِك

وَ لاحُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَی فِیهِ قَضَاؤُك وَ أَلْزَمَنِی حُكمُك وَ بَلاَؤُك وَ قَدْ أَتَیتُك یا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لاأَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّی وَ لامَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیهِ فِی أَمْرِی غَیرَ قَبُولِك عُذْرِی وَ إِدْخَالِك إِیای فِی سَعَةِ (سَعَةٍ مِنْ) رَحْمَتِك اللَّهُمَّ (إِلَهِی) فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُكنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی

یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی یا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِكرِی وَ تَرْبِیتِی وَ بِرِّی وَ تَغْذِیتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ كرَمِك وَ سَالِفِ بِرِّك بی‌یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاك مُعَذِّبِی بِنَارِك بَعْدَ تَوْحِیدِك وَ بَعْدَ مَا انْطَوَی عَلَیهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِك وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِكرِك وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّك وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیتِك

هَیهَاتَ أَنْتَ أَكرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیعَ مَنْ رَبَّیتَهُ أَوْ تُبْعِدَ (تُبَعِّدَ) مَنْ أَدْنَیتَهُ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَی الْبَلاَءِ مَنْ كفَیتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیتَ شِعْرِی یا سَیدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَی وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِك سَاجِدَةً وَ عَلَی أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِك صَادِقَةً وَ بِشُكرِك مَادِحَةً وَ عَلَی قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِیتِك مُحَقِّقَةً وَ عَلَی ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِك حَتَّی صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَی جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَی أَوْطَانِ تَعَبُّدِك طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِك مُذْعِنَةً مَا هَكذَا الظَّنُّ بِك وَ لاأُخْبِرْنَا بِفَضْلِك عَنْك یا كرِیمُ یا رَبِ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَی أَهْلِهَا عَلَی أَنَّ ذَلِك بَلاَءٌ وَ مَكرُوهٌ قَلِیلٌ مَكثُهُ یسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ

فَكیفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَكارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقَامُهُ وَ لایخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لایكونُ اِلّا عَنْ غَضَبِك وَ انْتِقَامِك وَ سَخَطِك وَ هَذَا مَا لاتَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ یا سَیدِی فَكیفَ لِی (بِی) وَ أَنَا عَبْدُك الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْكینُ الْمُسْتَكینُ یا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی لِأَی الْأُمُورِ إِلَیك أَشْكو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِه‌ام لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِك وَ جَمَعْتَ بَینِی وَ بَینَ أَهْلِ بَلاَئِك وَ فَرَّقْتَ بَینِی وَ بَینَ أَحِبَّائِك وَ أَوْلِیائِك فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِك وَ هَبْنِی (یا إِلَهِی) صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نَارِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی كرَامَتِك أَمْ كیفَ أَسْكنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُك

فَبِعِزَّتِك یا سَیدِی وَ مَوْلاَی أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیك بَینَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ (الْآلِمِینَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیك صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْكینَّ عَلَیك بُكاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِینَّك أَینَ كنْتَ یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ یا غَایةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ وَ یا إِلَهَ الْعَالَمِینَ

أَ فَتُرَاك سُبْحَانَك یا إِلَهِی وَ بِحَمْدِك تَسْمَعُ فِیهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (یسْجَنُ) فِیهَا بِمُخَالَفَتِهِ وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِیتِهِ وَ حُبِسَ بَینَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِیرَتِهِ وَ هُوَ یضِجُّ إِلَیك ضَجِیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِك وَ ینَادِیك بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِیدِك وَ یتَوَسَّلُ إِلَیك بِرُبُوبِیتِك یا مَوْلاَی فَكیفَ یبْقَی فِی الْعَذَابِ وَ هُوَ یرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِك أَمْ كیفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ یأْمُلُ فَضْلَك وَ رَحْمَتَك

أَمْ كیفَ یحْرِقُهُ لَهِیبُهَا وَ أَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرَی مَكانَه‌ام كیفَ یشْتَمِلُ عَلَیهِ زَفِیرُهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَه‌ام كیفَ یتَقَلْقَلُ بَینَ أَطْبَاقِهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَه‌ام كیفَ تَزْجُرُهُ زَبَانِیتُهَا وَ هُوَ ینَادِیك یا رَبَّه‌ام كیفَ یرْجُو فَضْلَك فِی عِتْقِهِ مِنْهَا فَتَتْرُكهُ (فَتَتْرُكهُ) فِیهَا هَیهَاتَ مَا ذَلِك الظَّنُّ بِك وَ لاالْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِك وَ لامُشْبِهٌ لِمَا عَامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدِینَ مِنْ بِرِّك وَ إِحْسَانِك

فَبِالْیقِینِ أَقْطَعُ لَوْ لامَا حَكمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِیبِ جَاحِدِیك وَ قَضَیتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِیك لَجَعَلْتَ النَّارَ كلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا كانَ (كانَتْ) لِأَحَدٍ فِیهَا مَقَرّاً وَ لامُقَاماً (مَقَاماً) لَكنَّك تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُك أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكافِرِینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِیهَا الْمُعَانِدِینَ وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُك قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَكرِّماً :

اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كمَنْ كانَ فاسِقاً لایسْتَوُونَ اِلهی وَ سَیدی فَاَسْئَلُك بِالْقُدْرَةِ الَّتی قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیةِ الَّتی حَتَمْتَها وَ حَكمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیهِ اَجْرَیتَها اَنْ تَهَبَ لی فی هذِهِ اللَّیلَةِ وَ فی هذِهِ السّاعَةِ كلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ كلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كلَّ سَیئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكرامَ الْكاتِبینَ اَلَّذینَ وَكلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یكونُ مِنّی وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَی مَعَ جَوارِحی وَ كنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَی مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِی عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِك اَخْفَیتَهُ وَ بِفَضْلِك سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّی مِنْ كلِّ خَیرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ

یا اِلهی وَ سَیدی وَ مَوْلای وَ مالِك رِقّی یا مَنْ بِیدِهِ ناصِیتی یا عَلیماً بِضُرّی وَ مَسْكنَتی یا خَبیراً بِفَقْری وَ فاقَتی یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اَسْئَلُك بِحَقِّك وَ قُدْسِك وَ اَعْظَمِ صِفاتِك وَ اَسْماَّئِك اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتی مِنَ اللَّیلِ وَالنَّهارِ بِذِكرِك مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِك مَوْصُولَةً وَ اَعْمالی عِنْدَك مَقْبُولَةً حَتّی تَكونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی كلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالی فی خِدْمَتِك سَرْمَداً یا سَیدی یا مَنْ عَلَیهِ مُعَوَّلی یا مَنْ اِلَیهِ شَكوْتُ اَحْوالی یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ قَوِّ عَلی خِدْمَتِك جَوارِحی وَاشْدُدْ عَلَی الْعَزیمَةِ جَوانِحی وَ هَبْ لِی الْجِدَّ فی خَشْیتِك وَالدَّوامَ فِی الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِك حَتّی اَسْرَحَ اِلَیك فی مَیادینِ السّابِقینَ

وَ اُسْرِعَ اِلَیك فِی الْبارِزینَ وَ اَشْتاقَ اِلی قُرْبِك فِی الْمُشْتاقینَ وَ اَدْنُوَ مِنْك دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ وَ اَخافَك مَخافَةَ الْمُوقِنینَ وَ اَجْتَمِعَ فی جِوارِك مَعَ الْمُؤْمِنینَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنی بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ كادَنی فَكدْهُ وَاجْعَلْنی مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِك نَصیباً عِنْدَك وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْك وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیك فَاِنَّهُ لاینالُ ذلِك اِلّا بِفَضْلِك وَ جُدْلی بِجُودِك وَاعْطِفْ عَلَی بِمَجْدِك

وَاحْفَظْنی بِرَحْمَتِك وَاجْعَلْ لِسانی بِذِكرِك لَهِجاً وَ قَلْبی بِحُبِّك مُتَیماً وَ مُنَّ عَلَی بِحُسْنِ اِجابَتِك وَ اَقِلْنی عَثْرَتی وَاغْفِرْ زَلَّتی فَاِنَّك قَضَیتَ عَلی عِبادِك بِعِبادَتِك وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِك وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ فَاِلَیك یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهی وَ اِلَیك یا رَبِّ مَدَدْتُ یدی فَبِعِزَّتِك اسْتَجِبْ لی دُعاَّئی وَ بَلِّغْنی مُنای وَ لاتَقْطَعْ مِنْ فَضْلِك رَجاَّئی وَاكفِنی شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئی،

یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لایمْلِك اِلّا الدُّعاَّءَ فَاِنَّك فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكرُهُ شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنی اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُكاَّءُ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلَمِ یا عالِماً لایعَلَّمُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بی‌ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّی اللّهُ عَلی رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً كثیراً

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَی ءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَی ءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَی ءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْكانَ كلِّ شَی ءٍ وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَی ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَی ءٍ
خدایا از تو درخواست می‌كنم، به رحمت كه همه چیز را فرا گرفته، و به نیرویت كه با آن بر هرچیز چیره گشتی و در برابر آن هرچیز فروتنی نموده و همه چیز خوار شده و به جبروتت كه با آن بر همه چیزی فائق آمدی و به عزّتت كه چیزی در برابرش تاب نیاورد و به بزرگیات كه همه چیز را پر كرده و به پادشاهیات كه برتر از همه چیز قرار گرفته، و به جلوه‌ات كه پس از نابودی همه چیز باقی است و به نامهایت كه پایه‌های همه چیز را انباشته و به علمت كه بر همه چیز احاطه نموده، و به نور ذاتت كه همه چیز در پرتو آن تابنده گشته،
یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
ای نور،‌ای پاك از هر عیب،‌ای آغاز هر آغاز، و‌ای پایان هر پایان، خدایا!بیامرز برای من آن گناهانی را كه پرده حرمتم میدرد، خدایا!بیامرز برای من آن گناهانی را كه كیفرها را فرو میبارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی را كه نعمتها را دگرگون میسازند، خدایا!بیامرز برایم آن گناهانی را كه دعا را باز میدارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی كه بلا را نازل میكند،
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً
خدایا! بیامرز برایم همه گناهانی را كه مرتكب شدم، و تمام خطاهایی كه به آنها آلوده گشتم، خدایا!با یاد تو به سویت نزدیكی میجویم، و از ناخشنودی تو به درگاه خودت شفاعت میطلبم، و از تو خواستارم به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیك گردانی و سپاس خود را نصیب من كنی، و یادت را به من الهام نمایی، خدایا!از تو درخواست میكنم، درخواست بنده‌ای فروتن، خوار و افتاده، كه با من مدارا نمایی و به من رحم كنی و به آنچه روزیام نموده‌ای خشنود و قانع بداری و در تمام حالات در عرصه تواضعم بگذاری،
اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك
خدایا!از تو درخواست میكنم درخواست كسیكه سخت تهیدست شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاریها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونی یافته، خدایا!فرمانروایی بس بزرگ و مقامت والا و تدبیرت پنهان، و فرمانت آشكار، و قهرت چیره، و قدرتت نافذ، و گریز از حكومتت ممكن نیست،
اَللَّهُمَّ لاأَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لالِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لالِشَی ءٍ مِنْ عَمَلِی الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَك لاإِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَك وَ بِحَمْدِك ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَكنْتُ إِلَی قَدِیمِ ذِكرِك لِی وَ مَنِّك عَلَی اللَّهُمَّ مَوْلاَی كمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ كمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ كمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیتَهُ وَ كمْ مِنْ مَكرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ
خدایا! آمرزنده‌ای برای گناهانم و پرده پوشی برای زشتكاریهایم و تبدیل كننده‌ای برای كار زشتم به زیبایی، جز تو نمی‌یابم معبودی جز تو نیست، پاك و منزّهی و به ستایشت برخاسته ام، به خود ستم كردم و از روی نادانی جرأت نمودم و به یاد دیرینه‌ات از من و بخششت بر من به آرامش نشستم خدایا!ای سرور من چه بسیار زشتی مرا پوشاندی و چه بسیار بالاهای سنگین و بزرگی كه از من برگرداندی و چه بسیار لغزشی كه مرا از آن نگهداشتی و چه بسیار ناپسند كه از من دور كردی و چه بسیار ستایش نیكویی كه شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش كردی،
اَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بی‌سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بی‌أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بی‌أَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی (آمَالِی) وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایتِهَا (بِخِیانَتِهَا) وَ مِطَالِی یا سَیدِی فَأَسْأَلُك بِعِزَّتِك أَنْ لایحْجُبَ عَنْك دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی وَ لاتَفْضَحْنِی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرِّی وَ لاتُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَی مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ كثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ كنِ
خدایا!بلایم بزرگ شده و زشتی عالم از حدّ گذشته و كردارم خوارم ساخته و زنجیرهای گناه مرا زمین گیر نموده و دوری آرزوهایم مرا زندانی ساخته و دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا كردنم در توبه مرا فریفته،‌ای سرورم از تو درخواست میكنم به عزّتت كه مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت، بدی عمل و زشتی كردارم و مرا با آنچه از اسرار نهانم میدانی رسوا مسازی و در كیفر آنچه در خلوتهایم انجام دادم شتاب نكنی، از زشتی كردار و بدی رفتار و تداوم تقصیر و نادانی و بسیاری شهواتم و غفلتم، شتاب نكنی،
اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِك لِی فِی كلِّ الْأَحْوَالِ (فِی الْأَحْوَالِ كلِّهَا) رَءُوفاً وَ عَلَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیرُك أَسْأَلُهُ كشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی. إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَجْرَیتَ عَلَی حُكماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی ذَلِك الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَی مِنْ ذَلِك بَعْضَ (مِنْ نَقْضِ) حُدُودِك وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِك فَلَك الْحَمْدُ (الْحُجَّةُ) عَلَی فِی جَمِیعِ ذَلِك
خدایا!با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر كارم به دیده لطف بنگر، خدایا، پروردگارا، جز تو كه را دارم؟تا برطرف شدن ناراحتی و نظر لطف در كارم را از او درخواست كنم. خدای من و سرور من، حكمی را بر من جاری ساختی كه هوای نفسم را در آن پیوری كردم و از فریبكاری آرایش دشمنم نهراسیدم، پس مرا به خواهش دل فریفت و بر این امر اختیار و اراده‌ام یاریش نمود، پس بدینسان و بر پایه گذشته هایم از حدودت گذشتم، و با برخی از دستوراتت مخالفت نمودم، پس حجت تنها از ان تواست در همه اینها،
وَ لاحُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَی فِیهِ قَضَاؤُك وَ أَلْزَمَنِی حُكمُك وَ بَلاَؤُك وَ قَدْ أَتَیتُك یا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لاأَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّی وَ لامَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیهِ فِی أَمْرِی غَیرَ قَبُولِك عُذْرِی وَ إِدْخَالِك إِیای فِی سَعَةِ (سَعَةٍ مِنْ) رَحْمَتِك اللَّهُمَّ (إِلَهِی) فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُكنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی
و مرا هیچ حقی نیست در انچه بر من از سوی قضایت جاری شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده،‌ای خدای من اینك پس از كوتاهی در عبادت و زیاده روی در خواهشهای نفس عذرخواه، پشیمان، شكسته دل، جویای گذشت طالب آمرزش، بازگشت كنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه، بیآنكه گریزگاهی از آنچه از من سرزده بیابم و نه پناهگاهی كه به آن رو آورم پیدا كنم، جز اینكه پذیرای عذرم باشی، و مرا در رحمت فراگیرت بگنجایی، خدایا! پس عذرم را بپذیر، و به بدحالیام رحم كن و رهایم ساز از بند محكم گناه،
یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی یا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِكرِی وَ تَرْبِیتِی وَ بِرِّی وَ تَغْذِیتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ كرَمِك وَ سَالِفِ بِرِّك بی‌یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاك مُعَذِّبِی بِنَارِك بَعْدَ تَوْحِیدِك وَ بَعْدَ مَا انْطَوَی عَلَیهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِك وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِكرِك وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّك وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیتِك
پروردگارا!بر ناتوانی جسمم و نازكی پوستم و نرمی استخوانم رحم كن.ای كه آغازگر آفرینش و یاد و پرورش و نیكی بر من و تغذیه‌ام بوده‌ای، اكنون مرا ببخش به همان كرم نخستت، و پیشینه احسانت بر من،‌ای خدای من و سرور و پروردگارم، آیا مرا به آتش دوزخ عذاب نمایی، پس از اقرار به یگانگیات و پس از آنكه دلم از نور شناخت تو روشنی گرفت و زبانم در پرتو آن به ذكرت گویا گشت و پس از آنكه درونم از عشقت لبریز شد و پس از صداقت در اعتراف و درخواست خاضعانه‌ام در برابر پروردگاریات،
هَیهَاتَ أَنْتَ أَكرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیعَ مَنْ رَبَّیتَهُ أَوْ تُبْعِدَ (تُبَعِّدَ) مَنْ أَدْنَیتَهُ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَی الْبَلاَءِ مَنْ كفَیتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیتَ شِعْرِی یا سَیدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَی وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِك سَاجِدَةً وَ عَلَی أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِك صَادِقَةً وَ بِشُكرِك مَادِحَةً وَ عَلَی قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِیتِك مُحَقِّقَةً وَ عَلَی ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِك حَتَّی صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَی جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَی أَوْطَانِ تَعَبُّدِك طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِك مُذْعِنَةً مَا هَكذَا الظَّنُّ بِك وَ لاأُخْبِرْنَا بِفَضْلِك عَنْك یا كرِیمُ یا رَبِ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَی أَهْلِهَا عَلَی أَنَّ ذَلِك بَلاَءٌ وَ مَكرُوهٌ قَلِیلٌ مَكثُهُ یسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ
باور نمیكنم چه آن بسیار بعید است و تو بزرگوارتر از آن هستی كه پرورده‌ات را تباه كنی یا آن را كه به خود نزدیك نموده‌ای دور نمایی یا آن را كه پناه دادی از خود برانی یا آن را كه خود كفایت نموده‌ای و به او رحم كردی به موج بلا واگذاری؟!ای كاش میدانستم‌ای سرورم و معبودم و مولایم، آیا آتش را بر صورتهایی كه برای عظمتت سجده كنان بر زمین نهاده شده مسلطّ میكنی و نیز بر زبانهایی كه صادقانه به توحیدت و به سپاست مدح كنان گویا شده و هم بر دلهایی كه بر پایه تحقیق به خداوندیت اعتراف كرده و بر نهادهایی كه معرفت به تو آنها را فرا گرفته تا آنجا كه در پیشگاهت خاضع شده و به اعضایی كه مشتاقانه به سوی پرستشگاههایت شتافته‌اند و اقراركنان جویای آمرزش تو بوده‌اند، شگفتا این همه را به آتش بسوزانی!هرگز چنین گمانی به تو نیست و از فضل تو چنین خبری داده نشده.ای بزرگوار،‌ای پروردگار و تو از ناتوانیام در برابر اندكی از غم و اندوه دنیا و كیفرهای آن و آنچه كه زا ناگواریها بر اهلش میگذرد آگاهی، با آنكه این غم و اندوه و ناگواری درنگش كم بقایش اندك و مدّتش كوتاه است،
فَكیفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَكارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقَامُهُ وَ لایخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لایكونُ اِلّا عَنْ غَضَبِك وَ انْتِقَامِك وَ سَخَطِك وَ هَذَا مَا لاتَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ یا سَیدِی فَكیفَ لِی (بِی) وَ أَنَا عَبْدُك الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْكینُ الْمُسْتَكینُ یا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی لِأَی الْأُمُورِ إِلَیك أَشْكو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِه‌ام لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِك وَ جَمَعْتَ بَینِی وَ بَینَ أَهْلِ بَلاَئِك وَ فَرَّقْتَ بَینِی وَ بَینَ أَحِبَّائِك وَ أَوْلِیائِك فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِك وَ هَبْنِی (یا إِلَهِی) صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نَارِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی كرَامَتِك أَمْ كیفَ أَسْكنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُك
پس چگونه خواهد بود تابم در برابر بلای آخرت، و فرود آمدن ناگواریها در آن جهان بر جسم و جانم و حال انكه زمانش طولانی و جایگاهش ابدی است و تخفیفی برای اهل آن بلا نخواهد بو، چرا كه مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودی تو نیست و این چیزی است كه تاب نیاورند در برابرش آسمانها و زمین،‌ای سرور من تا چه رسد به من؟و حال آنكه من بنده ناتوان، خوار و كوچك، زمین گیر و درمانده توأم.ای خدای من و پروردگارم و سرور و مولایم، برای كدامیك از دردهایم به حضرتت شكوه كنم و برای كدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشك بریزیم.آیا برای دردناكی عذاب و سختیاش، یا برای طولانی شدن بلا و زمانش، پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهی، و بین من و اهل عذابت جمع كنی، و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی،‌ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض كه بر عذابت شكیبائی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر كنم و گیرم‌ای خدای من بر سوزندگی آتشت صبر كنم، اما چگونه چشم پوشی از كرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش، سكونت گزینم و حال آنكه امید من گذشت و عفو تواست.
فَبِعِزَّتِك یا سَیدِی وَ مَوْلاَی أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیك بَینَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ (الْآلِمِینَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیك صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْكینَّ عَلَیك بُكاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِینَّك أَینَ كنْتَ یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ یا غَایةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ وَ یا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
پس به عزّتت‌ای آقا و مولایم سوگند صادقانه میخورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم، همچون بانگ آنان كه خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه كنم چونان كه مبتلا به فقدان عزیزی میباشند و صدایت میزنم:كجایی‌ای سرپرست مؤمنان، آری كجایی‌ای نهایت آرزوی عارفان،‌ای فریادرس خواهندگان فریادرس،‌ای محبوب دلهای راستان و‌ای معبود جهانیان
أَ فَتُرَاك سُبْحَانَك یا إِلَهِی وَ بِحَمْدِك تَسْمَعُ فِیهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (یسْجَنُ) فِیهَا بِمُخَالَفَتِهِ وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِیتِهِ وَ حُبِسَ بَینَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِیرَتِهِ وَ هُوَ یضِجُّ إِلَیك ضَجِیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِك وَ ینَادِیك بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِیدِك وَ یتَوَسَّلُ إِلَیك بِرُبُوبِیتِك یا مَوْلاَی فَكیفَ یبْقَی فِی الْعَذَابِ وَ هُوَ یرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِك أَمْ كیفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ یأْمُلُ فَضْلَك وَ رَحْمَتَك
آیا این چنین است،‌ای خدای منزّه، و ستوده كه در دوزخ بشنوی صدای بنده مسلمانی كه برای مخالفتش با دستورات تو زندانی شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانی چشیده و میان دركات دوزخ به علّت جرم و جنایتش محبوس شده، و حال آنكه در درگاهت سخت ناله میزند، همچون ناله آن كه آرزومند رحمت توست، و با زبان اهل توحیدت تو را میخواند، و به ربوبیتت به پیشگاهت توسّل میجوید،‌ای مولای من، چگونه در عذاب بماند و حال آنكه امید به بردباری گذشته‌ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالیكه بخشش و رحمت تو را آرزو دارد
أَمْ كیفَ یحْرِقُهُ لَهِیبُهَا وَ أَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرَی مَكانَه‌ام كیفَ یشْتَمِلُ عَلَیهِ زَفِیرُهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَه‌ام كیفَ یتَقَلْقَلُ بَینَ أَطْبَاقِهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَه‌ام كیفَ تَزْجُرُهُ زَبَانِیتُهَا وَ هُوَ ینَادِیك یا رَبَّه‌ام كیفَ یرْجُو فَضْلَك فِی عِتْقِهِ مِنْهَا فَتَتْرُكهُ (فَتَتْرُكهُ) فِیهَا هَیهَاتَ مَا ذَلِك الظَّنُّ بِك وَ لاالْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِك وَ لامُشْبِهٌ لِمَا عَامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدِینَ مِنْ بِرِّك وَ إِحْسَانِك
یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالیكه فریادش را میشنوی و جایش را میبینی یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنكه از ناتوانیاش خبر داری، یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو كشانده شود درحالی كه راستگویاش را می‌دانی، یا چگونه فرشته‌های عذاب او را با خشم برانند و حال آنكه تو را به پروردگاریت میخواند، یا چگونه ممكن است بخششت را در آزادی از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در انجا به همان حال واگذاری؟همه این امور از بنده نوازی تو بس دور است، هرگز گمان ما به تو این نیست و نه از فضل تو چنین گویند و نه به آنچه كه از خوبی و احسانت با اهل توحید رفتار كرده‌ای شباهتی دارد،
فَبِالْیقِینِ أَقْطَعُ لَوْ لامَا حَكمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِیبِ جَاحِدِیك وَ قَضَیتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِیك لَجَعَلْتَ النَّارَ كلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا كانَ (كانَتْ) لِأَحَدٍ فِیهَا مَقَرّاً وَ لامُقَاماً (مَقَاماً) لَكنَّك تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُك أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكافِرِینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِیهَا الْمُعَانِدِینَ وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُك قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَكرِّماً :
پس به یقین میدانم كه اگر فرمانت در به عذاب كشیدن منكران نبود و حكمت به همیشگی بودن دشمنانت در آتش صادر نمیشد، هر آینه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت میكردی و برای احدی در انجا قرار و جایگاهی نبود، امّا تو كه مقدّس است نامهایت سوگند یاد كردی كه دوزخ را از همه كافران چه پری و چه آدمی پر سازی و ستیزه جویان را در انجا همیشگی و جاودانه بداری و هم تو-كه ثنایت برجسته و والا است-به این گفته ابتدا كردی و با نعمتهایت كریمانه تفضّل فرمودی كه
اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كمَنْ كانَ فاسِقاً لایسْتَوُونَ اِلهی وَ سَیدی فَاَسْئَلُك بِالْقُدْرَةِ الَّتی قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیةِ الَّتی حَتَمْتَها وَ حَكمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیهِ اَجْرَیتَها اَنْ تَهَبَ لی فی هذِهِ اللَّیلَةِ وَ فی هذِهِ السّاعَةِ كلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ كلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كلَّ سَیئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكرامَ الْكاتِبینَ اَلَّذینَ وَكلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یكونُ مِنّی وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَی مَعَ جَوارِحی وَ كنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَی مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِی عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِك اَخْفَیتَهُ وَ بِفَضْلِك سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّی مِنْ كلِّ خَیرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ
«آیا مؤمن همانند فاسق است؟نه، مساوی نیستند»ای خدا و سرور من، از تو خواستارم به قدرتی كه مقدّر نمودی و به فرمانی كه حتمیتش دادی و بر همه استوارش نمودی و بر كسیكه بر او اجرایش كردی چیره ساختی كه در این شب و در این ساعت بر من ببخشی هر جرمی كه مرتكب شدم و هر گناهی كه به آن آلوده گشتم و هر كار زشتی را كه پنهان ساختم و هر نادانی كه آن را بكار گرفتم خواه پنهان كردم یا آشكار، نهان ساختم یا عیان و هر كار زشتی كه دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی، آنان كه بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قرار دادی علاوه بر اعضایم و خود فراتر از آنها مراقب من بودی و شاهد بر آنچه كه از آنان پنهان ماند و به یقین با رحمتت پنهان ساختی و با فضلت پوشاندی و اینكه از تو میخواهم از هرچیزیكه نازل كردی یا احسانی كه تفضّل نمودی یا برّ و نیكی كه گستردی یا رزقی كه پراكندی یا گناهی كه بیامرزی یا خطایی كه بپوشانی، پرورگارا، پروردگارا، پروردگارا!
یا اِلهی وَ سَیدی وَ مَوْلای وَ مالِك رِقّی یا مَنْ بِیدِهِ ناصِیتی یا عَلیماً بِضُرّی وَ مَسْكنَتی یا خَبیراً بِفَقْری وَ فاقَتی یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اَسْئَلُك بِحَقِّك وَ قُدْسِك وَ اَعْظَمِ صِفاتِك وَ اَسْماَّئِك اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتی مِنَ اللَّیلِ وَالنَّهارِ بِذِكرِك مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِك مَوْصُولَةً وَ اَعْمالی عِنْدَك مَقْبُولَةً حَتّی تَكونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی كلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالی فی خِدْمَتِك سَرْمَداً یا سَیدی یا مَنْ عَلَیهِ مُعَوَّلی یا مَنْ اِلَیهِ شَكوْتُ اَحْوالی یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ قَوِّ عَلی خِدْمَتِك جَوارِحی وَاشْدُدْ عَلَی الْعَزیمَةِ جَوانِحی وَ هَبْ لِی الْجِدَّ فی خَشْیتِك وَالدَّوامَ فِی الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِك حَتّی اَسْرَحَ اِلَیك فی مَیادینِ السّابِقینَ
ای خدای من‌ای سرور من،‌ای مولای من و اختیار دارم،‌ای كسیكه مهارم به دست اوست،‌ای آگاه از پریشانی و ناتوانیام‌ای دانای تهیدستی و ناداریام، پروردگارا!پروردگارا!پروردگارا!از تو درخواست میكنم به حقّت و قدست و بزرگ‌ترین صفات و نامهایت كه همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد كنی و به خدمتگزاریت پیوسته بداری و اعمالم را در پیشگاهت قبول فرمایی تا آنكه اعمال و اورادم هماهنگ، همسو و همواره باشد و حالم در خدمت تو پاینده گردد،‌ای سرور من،‌ای آن كه بر او تكیه دارم،‌ای آن كه شكوه حالم را تنها به سوی او برم،‌ای پروردگارم،‌ای پروردگارم،‌ای پروردگارم اعضایم را در راه خدمتت نیرو بخش و دلم را بر عزم و همّت محكم كن، و كوشش در راستای پروایت و دوام در پیوستن به خدمتت را به من ارزانی‌دار تا به سویت برانم در میدانهای پیشتازان
وَ اُسْرِعَ اِلَیك فِی الْبارِزینَ وَ اَشْتاقَ اِلی قُرْبِك فِی الْمُشْتاقینَ وَ اَدْنُوَ مِنْك دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ وَ اَخافَك مَخافَةَ الْمُوقِنینَ وَ اَجْتَمِعَ فی جِوارِك مَعَ الْمُؤْمِنینَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنی بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ كادَنی فَكدْهُ وَاجْعَلْنی مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِك نَصیباً عِنْدَك وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْك وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیك فَاِنَّهُ لاینالُ ذلِك اِلّا بِفَضْلِك وَ جُدْلی بِجُودِك وَاعْطِفْ عَلَی بِمَجْدِك
و به سویت بشتابم در میان شتابندگان و به كوی قربت آیم در میان مشتاقان و همانند مخلصان به تو نزدیك شوم و چون یقین آوردگان از جاه تو بهراسم و با اهل ایمان در جوارت گرد آیم.خدایا! هركس مرا به بدی قصد كند تو قصدش كن، و هركس با من مكر ورزد تو با او مكر كن، و مرا از بهره‌مندترین بندگانت نزد خود، و نزدیك‌ترینشان در منزلت به تو و مخصوص‌ترینشان در رتبه به پیشگاهت بگردان، زیرا این همه به دست نیاید جز به فضل تو، خدایا! با جودت به من جود كن و با بزرگواریت به من نظر كن
وَاحْفَظْنی بِرَحْمَتِك وَاجْعَلْ لِسانی بِذِكرِك لَهِجاً وَ قَلْبی بِحُبِّك مُتَیماً وَ مُنَّ عَلَی بِحُسْنِ اِجابَتِك وَ اَقِلْنی عَثْرَتی وَاغْفِرْ زَلَّتی فَاِنَّك قَضَیتَ عَلی عِبادِك بِعِبادَتِك وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِك وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ فَاِلَیك یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهی وَ اِلَیك یا رَبِّ مَدَدْتُ یدی فَبِعِزَّتِك اسْتَجِبْ لی دُعاَّئی وَ بَلِّغْنی مُنای وَ لاتَقْطَعْ مِنْ فَضْلِك رَجاَّئی وَاكفِنی شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئی،
و با رحمتت مرا نگاهدار و زبانم را به ذكرت گویا كن، و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرا و بر من منّت گذار با پاسخ نیكویت و لغزشم را نادیده انگار و گناهم را ببخش، زیرا تو بندگانت را به بندگی فرمان دادی و به دعا و درخواست از خود امر كردی و اجابت دعا را برای آنان ضامن شدی، پس‌ای پروردگار من تنها روی به سوی تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز كردم، پس تو را به عزّتت سوگند میدهم كه دعایم را اجابت كنی و مرا به آرزویم برسانی، و امیدم را از فضلت ناامید نكنی، و شرّ دشمنانم را از پری و آدمی از من كفایت كنی،
یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لایمْلِك اِلّا الدُّعاَّءَ فَاِنَّك فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكرُهُ شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنی اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُكاَّءُ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلَمِ یا عالِماً لایعَلَّمُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بی‌ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّی اللّهُ عَلی رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً كثیراً
ای خدایی كه زود از بنده‌ات خشنود میشوی، بیامرز آن را كه جز دعا چیزی ندارد، همانا تو هرچه بخواهی انجام میدهی،‌ای آن كه نامش دوا و یادش شفا و طاعتش توانگری است، رحم كن به كسیكه سرمایه‌اش امید و سازوبرگش اشك ریزان است،‌ای فروریزنده نعمتها‌ای دوركننده بلاها،‌ای روشنیبخش وحشت زدگان در تاریكیها،‌ای دانای ناآموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنان كن تو را شاید، و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش و بر امامان خجسته از خاندانش.

خدایا از تو درخواست می‌كنم، به رحمت كه همه چیز را فرا گرفته، و به نیرویت كه با آن بر هرچیز چیره گشتی و در برابر آن هرچیز فروتنی نموده و همه چیز خوار شده و به جبروتت كه با آن بر همه چیزی فائق آمدی و به عزّتت كه چیزی در برابرش تاب نیاورد و به بزرگیات كه همه چیز را پر كرده و به پادشاهیات كه برتر از همه چیز قرار گرفته، و به جلوه‌ات كه پس از نابودی همه چیز باقی است و به نامهایت كه پایه‌های همه چیز را انباشته و به علمت كه بر همه چیز احاطه نموده، و به نور ذاتت كه همه چیز در پرتو آن تابنده گشته،

ای نور،‌ای پاك از هر عیب،‌ای آغاز هر آغاز، و‌ای پایان هر پایان، خدایا!بیامرز برای من آن گناهانی را كه پرده حرمتم میدرد، خدایا!بیامرز برای من آن گناهانی را كه كیفرها را فرو میبارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی را كه نعمتها را دگرگون میسازند، خدایا!بیامرز برایم آن گناهانی را كه دعا را باز میدارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی كه بلا را نازل میكند،

خدایا! بیامرز برایم همه گناهانی را كه مرتكب شدم، و تمام خطاهایی كه به آنها آلوده گشتم، خدایا!با یاد تو به سویت نزدیكی میجویم، و از ناخشنودی تو به درگاه خودت شفاعت میطلبم، و از تو خواستارم به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیك گردانی و سپاس خود را نصیب من كنی، و یادت را به من الهام نمایی، خدایا!از تو درخواست میكنم، درخواست بنده‌ای فروتن، خوار و افتاده، كه با من مدارا نمایی و به من رحم كنی و به آنچه روزیام نموده‌ای خشنود و قانع بداری و در تمام حالات در عرصه تواضعم بگذاری،

خدایا!از تو درخواست میكنم درخواست كسیكه سخت تهیدست شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاریها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونی یافته، خدایا!فرمانروایی بس بزرگ و مقامت والا و تدبیرت پنهان، و فرمانت آشكار، و قهرت چیره، و قدرتت نافذ، و گریز از حكومتت ممكن نیست،

خدایا! آمرزنده‌ای برای گناهانم و پرده پوشی برای زشتكاریهایم و تبدیل كننده‌ای برای كار زشتم به زیبایی، جز تو نمی‌یابم معبودی جز تو نیست، پاك و منزّهی و به ستایشت برخاسته ام، به خود ستم كردم و از روی نادانی جرأت نمودم و به یاد دیرینه‌ات از من و بخششت بر من به آرامش نشستم خدایا!ای سرور من چه بسیار زشتی مرا پوشاندی و چه بسیار بالاهای سنگین و بزرگی كه از من برگرداندی و چه بسیار لغزشی كه مرا از آن نگهداشتی و چه بسیار ناپسند كه از من دور كردی و چه بسیار ستایش نیكویی كه شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش كردی،

خدایا!بلایم بزرگ شده و زشتی عالم از حدّ گذشته و كردارم خوارم ساخته و زنجیرهای گناه مرا زمین گیر نموده و دوری آرزوهایم مرا زندانی ساخته و دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا كردنم در توبه مرا فریفته،‌ای سرورم از تو درخواست میكنم به عزّتت كه مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت، بدی عمل و زشتی كردارم و مرا با آنچه از اسرار نهانم میدانی رسوا مسازی و در كیفر آنچه در خلوتهایم انجام دادم شتاب نكنی، از زشتی كردار و بدی رفتار و تداوم تقصیر و نادانی و بسیاری شهواتم و غفلتم، شتاب نكنی،

خدایا!با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر كارم به دیده لطف بنگر، خدایا، پروردگارا، جز تو كه را دارم؟تا برطرف شدن ناراحتی و نظر لطف در كارم را از او درخواست كنم. خدای من و سرور من، حكمی را بر من جاری ساختی كه هوای نفسم را در آن پیوری كردم و از فریبكاری آرایش دشمنم نهراسیدم، پس مرا به خواهش دل فریفت و بر این امر اختیار و اراده‌ام یاریش نمود، پس بدینسان و بر پایه گذشته هایم از حدودت گذشتم، و با برخی از دستوراتت مخالفت نمودم، پس حجت تنها از ان تواست در همه اینها،

و مرا هیچ حقی نیست در انچه بر من از سوی قضایت جاری شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده،‌ای خدای من اینك پس از كوتاهی در عبادت و زیاده روی در خواهشهای نفس عذرخواه، پشیمان، شكسته دل، جویای گذشت طالب آمرزش، بازگشت كنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه، بیآنكه گریزگاهی از آنچه از من سرزده بیابم و نه پناهگاهی كه به آن رو آورم پیدا كنم، جز اینكه پذیرای عذرم باشی، و مرا در رحمت فراگیرت بگنجایی، خدایا! پس عذرم را بپذیر، و به بدحالیام رحم كن و رهایم ساز از بند محكم گناه،

پروردگارا!بر ناتوانی جسمم و نازكی پوستم و نرمی استخوانم رحم كن.ای كه آغازگر آفرینش و یاد و پرورش و نیكی بر من و تغذیه‌ام بوده‌ای، اكنون مرا ببخش به همان كرم نخستت، و پیشینه احسانت بر من،‌ای خدای من و سرور و پروردگارم، آیا مرا به آتش دوزخ عذاب نمایی، پس از اقرار به یگانگیات و پس از آنكه دلم از نور شناخت تو روشنی گرفت و زبانم در پرتو آن به ذكرت گویا گشت و پس از آنكه درونم از عشقت لبریز شد و پس از صداقت در اعتراف و درخواست خاضعانه‌ام در برابر پروردگاریات،

باور نمیكنم چه آن بسیار بعید است و تو بزرگوارتر از آن هستی كه پرورده‌ات را تباه كنی یا آن را كه به خود نزدیك نموده‌ای دور نمایی یا آن را كه پناه دادی از خود برانی یا آن را كه خود كفایت نموده‌ای و به او رحم كردی به موج بلا واگذاری؟!ای كاش میدانستم‌ای سرورم و معبودم و مولایم، آیا آتش را بر صورتهایی كه برای عظمتت سجده كنان بر زمین نهاده شده مسلطّ میكنی و نیز بر زبانهایی كه صادقانه به توحیدت و به سپاست مدح كنان گویا شده و هم بر دلهایی كه بر پایه تحقیق به خداوندیت اعتراف كرده و بر نهادهایی كه معرفت به تو آنها را فرا گرفته تا آنجا كه در پیشگاهت خاضع شده و به اعضایی كه مشتاقانه به سوی پرستشگاههایت شتافته‌اند و اقراركنان جویای آمرزش تو بوده‌اند، شگفتا این همه را به آتش بسوزانی!هرگز چنین گمانی به تو نیست و از فضل تو چنین خبری داده نشده.ای بزرگوار،‌ای پروردگار و تو از ناتوانیام در برابر اندكی از غم و اندوه دنیا و كیفرهای آن و آنچه كه زا ناگواریها بر اهلش میگذرد آگاهی، با آنكه این غم و اندوه و ناگواری درنگش كم بقایش اندك و مدّتش كوتاه است،

پس چگونه خواهد بود تابم در برابر بلای آخرت، و فرود آمدن ناگواریها در آن جهان بر جسم و جانم و حال انكه زمانش طولانی و جایگاهش ابدی است و تخفیفی برای اهل آن بلا نخواهد بو، چرا كه مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودی تو نیست و این چیزی است كه تاب نیاورند در برابرش آسمانها و زمین،‌ای سرور من تا چه رسد به من؟و حال آنكه من بنده ناتوان، خوار و كوچك، زمین گیر و درمانده توأم.ای خدای من و پروردگارم و سرور و مولایم، برای كدامیك از دردهایم به حضرتت شكوه كنم و برای كدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشك بریزیم.آیا برای دردناكی عذاب و سختیاش، یا برای طولانی شدن بلا و زمانش، پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهی، و بین من و اهل عذابت جمع كنی، و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی،‌ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض كه بر عذابت شكیبائی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر كنم و گیرم‌ای خدای من بر سوزندگی آتشت صبر كنم، اما چگونه چشم پوشی از كرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش، سكونت گزینم و حال آنكه امید من گذشت و عفو تواست.

پس به عزّتت‌ای آقا و مولایم سوگند صادقانه میخورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم، همچون بانگ آنان كه خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه كنم چونان كه مبتلا به فقدان عزیزی میباشند و صدایت میزنم:كجایی‌ای سرپرست مؤمنان، آری كجایی‌ای نهایت آرزوی عارفان،‌ای فریادرس خواهندگان فریادرس،‌ای محبوب دلهای راستان و‌ای معبود جهانیان

آیا این چنین است،‌ای خدای منزّه، و ستوده كه در دوزخ بشنوی صدای بنده مسلمانی كه برای مخالفتش با دستورات تو زندانی شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانی چشیده و میان دركات دوزخ به علّت جرم و جنایتش محبوس شده، و حال آنكه در درگاهت سخت ناله میزند، همچون ناله آن كه آرزومند رحمت توست، و با زبان اهل توحیدت تو را میخواند، و به ربوبیتت به پیشگاهت توسّل میجوید،‌ای مولای من، چگونه در عذاب بماند و حال آنكه امید به بردباری گذشته‌ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالیكه بخشش و رحمت تو را آرزو دارد

یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالیكه فریادش را میشنوی و جایش را میبینی یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنكه از ناتوانیاش خبر داری، یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو كشانده شود درحالی كه راستگویاش را می‌دانی، یا چگونه فرشته‌های عذاب او را با خشم برانند و حال آنكه تو را به پروردگاریت میخواند، یا چگونه ممكن است بخششت را در آزادی از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در انجا به همان حال واگذاری؟همه این امور از بنده نوازی تو بس دور است، هرگز گمان ما به تو این نیست و نه از فضل تو چنین گویند و نه به آنچه كه از خوبی و احسانت با اهل توحید رفتار كرده‌ای شباهتی دارد،

پس به یقین میدانم كه اگر فرمانت در به عذاب كشیدن منكران نبود و حكمت به همیشگی بودن دشمنانت در آتش صادر نمیشد، هر آینه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت میكردی و برای احدی در انجا قرار و جایگاهی نبود، امّا تو كه مقدّس است نامهایت سوگند یاد كردی كه دوزخ را از همه كافران چه پری و چه آدمی پر سازی و ستیزه جویان را در انجا همیشگی و جاودانه بداری و هم تو-كه ثنایت برجسته و والا است-به این گفته ابتدا كردی و با نعمتهایت كریمانه تفضّل فرمودی كه

«آیا مؤمن همانند فاسق است؟نه، مساوی نیستند»ای خدا و سرور من، از تو خواستارم به قدرتی كه مقدّر نمودی و به فرمانی كه حتمیتش دادی و بر همه استوارش نمودی و بر كسیكه بر او اجرایش كردی چیره ساختی كه در این شب و در این ساعت بر من ببخشی هر جرمی كه مرتكب شدم و هر گناهی كه به آن آلوده گشتم و هر كار زشتی را كه پنهان ساختم و هر نادانی كه آن را بكار گرفتم خواه پنهان كردم یا آشكار، نهان ساختم یا عیان و هر كار زشتی كه دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی، آنان كه بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قرار دادی علاوه بر اعضایم و خود فراتر از آنها مراقب من بودی و شاهد بر آنچه كه از آنان پنهان ماند و به یقین با رحمتت پنهان ساختی و با فضلت پوشاندی و اینكه از تو میخواهم از هرچیزیكه نازل كردی یا احسانی كه تفضّل نمودی یا برّ و نیكی كه گستردی یا رزقی كه پراكندی یا گناهی كه بیامرزی یا خطایی كه بپوشانی، پرورگارا، پروردگارا، پروردگارا!

ای خدای من‌ای سرور من،‌ای مولای من و اختیار دارم،‌ای كسیكه مهارم به دست اوست،‌ای آگاه از پریشانی و ناتوانیام‌ای دانای تهیدستی و ناداریام، پروردگارا!پروردگارا!پروردگارا!از تو درخواست میكنم به حقّت و قدست و بزرگ‌ترین صفات و نامهایت كه همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد كنی و به خدمتگزاریت پیوسته بداری و اعمالم را در پیشگاهت قبول فرمایی تا آنكه اعمال و اورادم هماهنگ، همسو و همواره باشد و حالم در خدمت تو پاینده گردد،‌ای سرور من،‌ای آن كه بر او تكیه دارم،‌ای آن كه شكوه حالم را تنها به سوی او برم،‌ای پروردگارم،‌ای پروردگارم،‌ای پروردگارم اعضایم را در راه خدمتت نیرو بخش و دلم را بر عزم و همّت محكم كن، و كوشش در راستای پروایت و دوام در پیوستن به خدمتت را به من ارزانی‌دار تا به سویت برانم در میدانهای پیشتازان

و به سویت بشتابم در میان شتابندگان و به كوی قربت آیم در میان مشتاقان و همانند مخلصان به تو نزدیك شوم و چون یقین آوردگان از جاه تو بهراسم و با اهل ایمان در جوارت گرد آیم.خدایا! هركس مرا به بدی قصد كند تو قصدش كن، و هركس با من مكر ورزد تو با او مكر كن، و مرا از بهره‌مندترین بندگانت نزد خود، و نزدیك‌ترینشان در منزلت به تو و مخصوص‌ترینشان در رتبه به پیشگاهت بگردان، زیرا این همه به دست نیاید جز به فضل تو، خدایا! با جودت به من جود كن و با بزرگواریت به من نظر كن

و با رحمتت مرا نگاهدار و زبانم را به ذكرت گویا كن، و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرا و بر من منّت گذار با پاسخ نیكویت و لغزشم را نادیده انگار و گناهم را ببخش، زیرا تو بندگانت را به بندگی فرمان دادی و به دعا و درخواست از خود امر كردی و اجابت دعا را برای آنان ضامن شدی، پس‌ای پروردگار من تنها روی به سوی تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز كردم، پس تو را به عزّتت سوگند میدهم كه دعایم را اجابت كنی و مرا به آرزویم برسانی، و امیدم را از فضلت ناامید نكنی، و شرّ دشمنانم را از پری و آدمی از من كفایت كنی،

ای خدایی كه زود از بنده‌ات خشنود میشوی، بیامرز آن را كه جز دعا چیزی ندارد، همانا تو هرچه بخواهی انجام میدهی،‌ای آن كه نامش دوا و یادش شفا و طاعتش توانگری است، رحم كن به كسیكه سرمایه‌اش امید و سازوبرگش اشك ریزان است،‌ای فروریزنده نعمتها‌ای دوركننده بلاها،‌ای روشنیبخش وحشت زدگان در تاریكیها،‌ای دانای ناآموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنان كن تو را شاید، و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش و بر امامان خجسته از خاندانش.

🌞
🔄

جستارهای وابسته

پانویس

  1. تاریخ‏ الطبری/ترجمه، ج‏۶، ص۲۱۹۵، ۲۱۹۹
  2. ر.ک ناظم‌زاده قمی، اصحاب امام علی (ع)، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۱۱-۱۰۱۸
  3. طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۸ق، ص۵۸۴.
  4. ابن طاووس، اقبال الأعمال، ۱۴۱۷ق، ص۲۲۰.
  5. مجلسی، زادالمعاد، ۱۴۲۳ق، ص۶۰.
  6. کفعمی، البلدالامین، ۱۴۱۸ق، ص۲۶۷؛ کفعمی، المصباح، ۱۴۱۴ق، ص۷۳۷.
  7. قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۶۹ش، ص۱۱۲.
  8. مجلسی، زادالمعاد، ۱۴۲۳ق، ص۶۰.
  9. قمی، مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
  10. ابن طاووس، اقبال الأعمال، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م، ص۲۲۰
  11. دخان، آیه ۴.
  12. آزادی معنوی، ص۶۱.https://lms.motahari.ir/advance-search?searchText=%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87&isSameWord=true&
  13. سجده، آیه ۱۸
  14. یزدی، عروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۱۴،۵۱۳.
  15. امام خمینی، تعلیقه علی عروة الوثقی، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۱؛ ر.ک: توضیح المسائل مراجع.
  16. ابن طاووس، اقبال الأعمال، ۱۴۱۷ق، ص۲۲۰.
  17. فنایی اشکوری، نیایش عارفان شرح حکمت و معنویت شیعی در دعای کمیل، ۱۳۸۶ش، ص۸۹-۸۷.

یادداشت

  1. كُميل بن زياد نخعى، مالك اَشتر، ثابت بن قيس بن منقع ، و صعصعة بن صوحان‌

منابع

  • ابن طاووس، اقبال الأعمال، بیروت، چاپ اعلمی، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
  • خمینی، روح الله، تعلیقة علی عروة الوثقی، تهران، موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی، ۱۳۸۶ش/۱۴۲۸م.
  • طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بیروت، چاپ علاءالدین اعلمی، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۸م.
  • فنایی اشکوری، محمد، نیایش عارفان شرح حکمت و معنویت شیعی در دعای کمیل، قم، شیعه‌شناسی، ۱۳۸۶ش.
  • قمی، عباس، مفاتیح الجنان، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۹ش.
  • کفعمی، ابراهیم بن علی، البلدالامین و الدّرع الحصین ، بیروت : چاپ علاءالدین اعلمی، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
  • کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، بیروت، چاپ علاءالدین اعلمی، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م.
  • مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، بیروت، چاپ علاءالدین اعلمی، ۱۴۲۳ق/۲۰۰۳م.
  • ناظم‌زاده قمی، سید اصغر، اصحاب امام علی (ع)، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • یزدی، محمد کاظم، عروة الوثقی، ج ۱، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.

پیوند به بیرون