پرش به محتوا

آیه اذن

آیه اذن
مشخصات آیه
نام آیهآیه اذن، آیه تصدیق
واقع در سورهتوبه
شماره آیه۶۱
جزء۱۰
اطلاعات محتوایی
شأن نزولآزار پیامبر(ص) توسط منافقان
مکان نزولمدینه
موضوعاخلاقی
دربارهویژگی‌های مثبت رهبر جامعه، حفظ آبروی افراد
سایرکاربرد در اصول فقه (حجیت خبر واحد)


آیه اُذُن یا آیه تصدیق (سوره توبه:۶۱) شنوا بودن پیامبر(ص) نسبت به سخنان مردم را ویژگی مثبتی برای او می‌داند. این آیه در واکنش به رفتار منافقانی نازل شد که با سوءاستفاده از این ویژگی، پیامبر را آزار می‌دادند و او را زودباور می‌خواندند.

مفسران اشاره کرده‌اند که پیامبر(ص) اگرچه برای جلوگیری از پرده‌دری به سخنان همه گوش می‌داد، اما در عمل تنها به دستورات خدا و سخنان مؤمنان راستین توجه داشت. این آیه در دانش اصول فقه نیز به عنوان دلیلی بر حجیت خبر واحد استناد شده است.

به باور مفسران، اهتمام و توجه پیامبر به سخنان مردم در آیه اذن، صفتی مثبت برای رهبر جامعه است که باعث حفظ حرمت و آبروی افراد می‌شود و وحدت جامعه در پی خواهد داشت.

معرفی، متن و ترجمه آیه

آیه ۶۱ سوره توبه به آیه اُذن یا آیه تصدیق معروف شده است.[۱] کلمه اُذن در این آیه کنایه از شخصی است که هر سخنی را بشنود و بپذیرد.[۲] بر اساس مفاد این آیه منافقان، رسول خدا(ص) را گوش می‌نامیدند و منظورشان این بود که او زودباور و عذرپذیر است.[۳]

﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ۝٦١ [توبه:61]
﴿و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و می‌گویند او زودباور است بگو گوش خوبی برای شماست به خدا ایمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور می‌کند و برای کسانی از شما که ایمان آورده‌اند رحمتی است و کسانی که پیامبر خدا را آزار می‌رسانند عذابی پر درد [در پیش] خواهند داشت ۝٦١



سوره توبه: آیه ۶۱

شأن نزول

آیه اُذُن در واکنش به رفتار گروهی از منافقان نازل شد که با سخنان خود پیامبر اسلام(ص) را آزار می‌دادند. هنگامی که آنان از بیم رسیدن خبر به پیامبر(ص) و مجازات، نهی می‌شدند، فردی به نام جلاس بن سوید و به روایتی نبتل بن حرث گفت هرچه بخواهیم درباره محمد(ص) می‌گوییم و سپس نزد او رفته سوگند یاد می‌کنیم و او عذر ما را می‌پذیرد؛ چراکه پیامبر(ص) اُذُن (زودباور) است.[۴] درباره این آیه شأن نزول‌های دیگری نیز وارد شده است.[۵]

خیرخواه بودن پیامبر(ص) نسبت به افراد جامعه

به گفته علامه طباطبایی، آیه اُذُن دو تفسیر دارد: نخست آنکه پیامبر(ص) تنها سخنانی را می‌شنود که برای مردم خیر است (مانند وحی خدا و خیرخواهی مؤمنان). دوم آنکه نفس شنیدن پیامبر(ص) ـ حتی اگر محتوای سخن خیر نباشد ـ به خودی خود خیر است؛ زیرا نشان‌دهنده احترام به گوینده است.[۶] علامه طباطبایی با استناد به فراز «یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ»، تفسیر دوم را مناسب‌تر می‌داند؛ چرا که پیامبر(ص) خبرآورنده را تصدیق می‌کند نه محتوای خبر را. زیرا در خبرهای زیان‌آور به نفع مؤمنان این است که خبرآورنده تصدیق شود نه خبر.[۷]

آیه اُذُن در فراز پایانی خود هشدار می‌دهد که اگرچه پیامبر(ص) با بزرگواری از رسوا کردن منافقان خودداری کرد، اما این به معنای مصونیت آنان از مجازات نیست؛ بلکه در قیامت عذابی خوارکننده در انتظار آنان خواهد بود.[۸]

حفظ اسرار مردم برای وحدت جامعه

بر اساس تفسیر نمونه، اُذن بودن پیامبر(ص)، از صفات مثبت رهبران جامعه محسوب می‌شود. این ویژگی نشان‌دهنده لطف و رحمت رهبر نسبت به افراد جامعه است که به حفظ اسرار مردم، جلوگیری از پرده‌دری و تقویت وحدت اجتماعی می‌انجامد.[۹] هرچه منافقان این نقطه قوت را نقطه ضعف تلقی می‌کردند، خداوند با افزودن عبارت «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» تأکید کرد که پیامبر(ص) ضمن گوش دادن به سخنان همه، تنها سخنان مؤمنان راستین را می‌پذیرد و در عمل تنها به دستورات خدا عمل می‌کند.[۱۰]

کاربرد آیه در اصول فقه

آیه اُذُن در علم اصول فقه به عنوان یکی از دلایل حجیت خبر واحد مورد استناد قرار گرفته است.[۱۱] استدلال مبتنی بر فراز «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» این است که خدا تصدیق مؤمنان توسط پیامبر(ص) را هم‌ردیف تصدیق خود قرار داده و آن را ستوده است؛ بنابراین لازمۀ این تصدیق، حجیت خبر فرد عادل است. با این حال، این استدلال با اشکالاتی روبرو شده و در مجموع نتیجه گرفته شده که نمی‌توان حجیت خبر واحد را به طور قطعی از آن استفاده کرد.[۱۲]

پانویس

  1. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۱.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۵؛ شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۳۰.
  3. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۳۱۴.
  4. واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۴؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳۶.
  5. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۰۰؛ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۸۹-۹۰.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۳۱۴.
  7. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۳۱۴.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۷.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۵-۱۶.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۶.
  11. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۱.
  12. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۱؛ شیخ انصاری، فرائد الاصول،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۹۱-۲۹۲.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، مصحح هاشم رسولی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • شاه عبد العظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، طهران، میقات، ۱۳۶۳ش.
  • شیخ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
  • علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الکبیر، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم،‌ دار الکتاب، ۱۳۶۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
  • واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۱ق.