آیه اعتصام یا آیه وحدت نامی برای آیه ۱۰۳ سوره آلعمران است. خداوند در این آیه به مسلمانان دستور داده که به ریسمان الهی چنگ زنند و زمانی را به یاد بیاورند که با یکدیگر دشمن بودند و خداوند با اسلام، بین قلوب آنان مهربانی ایجاد کرد و آنها را با یکدیگر برادر نمود. بسیاری از مفسران شیعه و سنی معتقدند این آیه در مورد قبیله اوس و خزرج نازل شده است و مسلمانان را به وحدت و عدم تفرقه دعوت میکند.
مشخصات آیه | |
---|---|
نام آیه | آیه وحدت |
واقع در سوره | آلعمران |
شماره آیه | ۱۰۳ |
جزء | ۴ |
اطلاعات محتوایی | |
شأن نزول | جنگ و نزاع میان دو قبیله اوس و خزرج |
مکان نزول | مدینه |
درباره اینکه منظور آیه از ریسمان الهی چیست نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی آن را قرآن کریم، دستورات اسلام، شخص پیامبر(ص) و یا اهلبیت(ع) دانستهاند. از نظر برخی متفکران «ریسمان الهی» به معنای وسیله ارتباطی با خداوند است و بنا بر این بین این احتمالات، اختلافی واقعی وجود ندارد.
متن و ترجمه آیه
﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ١٠٣﴾ [آل عمران:103]
﴿و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دلهای شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانههای خود را برای شما روشن میکند باشد که شما راه یابید ١٠٣﴾
سوره آلعمران، آیه ۱۰۳
محتوای آیه
بسیاری از مفسران، محتوای اصلی این آیه را دعوت به اتحاد و مبارزه با هر گونه تفرقه میان مسلمانان دانستهاند.[۱] در این آیه، خداوند برادری و محبت را راه نجاتی برای مسلمانانی عنوان کرده است که در لبه پرتگاهی از آتش بودند. به نظر میرسد منظور از آتش، در اینجا آتش دوزخ نیست؛ بلکه آتش جنگ و نزاع است. این آیه اشاره به نزاعها و خصومتهای طولانیمدت قبیله اوس و خزرج قبل از اسلام دارد که خداوند با اسلام و ایجاد الفت و برادری میان آنها توانست این آتش را خاموش کند.[۲]
علامه طباطبایی معتقد است آیه قبل از این آیه در حکم تک تک افراد نازل شده بود و همه را به صورت شخصی و فردی بر تمسک به کتاب و سنت سفارش میکند اما در این آیه از تعبیر (جمیعاً) و نیز (لاتتفرقوا) می توان فهمید که جامعه را به این دو رکن سفارش کرده است و دستور به چنگ زدن و تمسک کردن به آن داده است.[۳]
حبل الهی
در مورد اینکه مقصود از حبلالله در این آیه چیست نظرات مختلفی ارائه شده است.[۴] گروهی از مفسران شیعه و اهلسنت، مقصود از آن را قرآن یا اسلام دانستهاند.[۵] برخی از مفسران اهلسنت معنای جماعت را برای آن نقل کردهاند.[۶] مفسران شیعه نیز عترت پیامبر(ص) و ائمه را برای مفهوم «حبل الله» مطرح کردهاند.[۷] علامه طباطبایی منظور از آن را قرآن و پیامبر دانسته است.[۸] طبرسی در مجمعالبیان، سه قول (دین اسلام، قرآن و اهلبیت) درباره مصداق آن نقل کرده و خود جمع بین آنها را برتر دانسته است. او برای اثبات این سخن به حدیث ثقلین استناد کرده است.[۹]
برخی معتقدند احتمالات مطرح شده برای «حبلالله» اختلافی با یکدیگر ندارند، چرا که منظور از ریسمان الهی هر گونه وسیله ارتباطی با خداوند است.[۱۰] این ارتباط ممکن است با قرآن، پیامبر، اهل بیت و چیزهای دیگری محقق شود. مکارم شیرازی معتقد است «حبلالله» به این مسأله اشاره دارد که انسان برای نجات از تاریکی، جهل و نادانی به راهنما یا ریسمانی نیاز دارد که با گرفتن و چنگ زدن به آن از چاه غفلت بیرون بیایید. از نظر او ارتباط با خداوند از طریق قرآن و اهل بیت همان راهنما و ریسمانی است که انسان را میتواند از غفلت و گمراهی نجات دهد.[۱۱]
لاتفرقوا
از نظر فخر رازی «لاتفرقوا» سه معنا میتواند داشته باشد:
- نهی از اختلاف در دین
- نهی از مجادله و مخاصمه میان مسلمانان؛ آنگونه که قبل از اسلام و در دوره جاهلیت میان آنان رایج بود.
- نهی از هر گونه امری که باعث تفرقه و زائل شدن محبت و دوستی میان مسلمانان میشود. [۱۲]
طبری نیز معنا «لا تَفَرَّقوا» را پراکنده نشدن از اطراف پیامبر(ص)، دور نشدن از قرآن با عمل نکردن به آن، دور نشدن از دین خدا دانسته است. [۱۳]
وحدت نعمت است
علامه طباطبایی معتقد است خداوند در این آیه، برای لزوم وحدت و متفرق نشدن و نعمت بودن وحدت دو دلیل ارائه کرده است:[۱۴]
- دلیل اول مبتنی بر تجربه و سابقه تاریخی و اشاره به جریان قبیلههای اوس و خزرج میباشد«إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً».
- دلیل دوم نیز عقلی است «كُنتُمْ عَلىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ». به این معنا که اختلاف موجب تنازع و قتال و در نهایت افتادن در آتش جهالت است.
او عنوان کرده است که برای اثبات سخن و تعلیم الهی نیاز به دلیل نیست اما این روش خداوند است که برای هدایتهای خود، سببها و دلایل را مطرح کند. علاوه بر این خداوند میخواهد که بندگانش کوکورانه حرفها را نپذیرند و بدانند که حقایق الهی با هم مرتبطاند.[۱۵]
شأن نزول
به نظر بسیاری از مفسران، مضمون این آیه نشان میدهد که این آیه در مدینه و در مورد دو قبیله اوس و خزرج نازل شده است.[۱۶] برخی نیز گزارش کردهاند که دو نفر از قبیله اوس و خزرج با افراد صاحبنام قبیلهشان، فخر فروشی میکردند. فخر فروشی آنان کمکم تبدیل به جدل و نزاع شد. در این هنگام هر کدام از دو طرف از هم قبیلهایهای خود کمک خواستند. جدال دو نفر تبدیل به جدال دو قبیله اوس و خزرج شد. هر دو قبیله مسلح و آماده جنگ شدند.[۱۷] این خبر به پیامبر(ص) رسید، او خود را به آن مکان رساند و خداوند این آیه را در آن مکان بر حضرت محمد(ص) نازل کرد.[۱۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگنامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص ۵۰۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۶۹.
- ↑ طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۹.
- ↑ طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱-۲۲؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱.
- ↑ طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۲؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴.
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۳۶۹، نشر اعلمی، بیروت، ۱۳۹۱ق.
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۲۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱-۳۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص ۲۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۰-۳۷۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۰.
- ↑ طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۲؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۴؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم،۱۴۱۹ق، ج۲، ص۷۷؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۴.
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۴.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه فولادوند.
- ابن کثیر، اسماعیلبن عمر، تفسیر القرآن العظیم، محقق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- آلوسی، سید محمود، روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طبری، محمدبن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، لبنان، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- ماتریدی، محمدبن محمد، تاویلات اهل السنه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگنامه علوم قرآنی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۴ش.