فاطمه بنت اسد (درگذشته ۴ق)، مادر امام علی(ع)، همسر ابوطالب و از زنانی که جزء اصحاب پیامبر(ص) به شمار می‌روند.[۱] او یازدهمین فردی (و در میان زنان، دومین زن) است که مسلمان شد و اولین زنی که با پیامبر(ص) بیعت کرد. از پیامبر(ص) سخنانی درباره فاطمه بنت اسد نقل شده که نشان از جایگاه ویژه‌ او نزد پیامبر اکرم دارد. مقبره فاطمه بنت اسد در قبرستان بقیع در مدینه است.

فاطمه بنت اسد
خروج فاطمه بنت اسد از کعبه پس از ولادت امام علی (ع)
خروج فاطمه بنت اسد از کعبه پس از ولادت امام علی (ع)
مشخصات فردی
نام کاملفاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف
زادگاهمکه
محل زندگیمکه، مدینه
مهاجر/انصارمهاجر
نسب/قبیلهقریش
خویشاوندانابوطالب (همسر)، امام علی(ع) (فرزند)
درگذشتسال ۴ق، مدینه
مدفنبقیع
مشخصات دینی
هجرت بهمدینه
دلیل شهرتمادر امام علی(ع)، همسر ابوطالب
نقش‌های برجستهسرپرستی پیامبر(ص) در کودکی، دومین زنی که مسلمان شد و یازدهمین فرد مسلمان، اولین زنی که با پیامبر(ص) بیعت کرد


تابلوی مولود کعبه اثر محمود فرشچیان

نسب خانوادگی و زندگی‌نامه

فاطمه بنت اسد، از دودمان هاشمی است و شرح‌ حال‌نگاران نسب او را چنین ثبت کرده‌اند: فاطمة بنت أسد بن هاشم بن عبد مناف.[۲] در مکه چشم به جهان گشود و در همان شهر بزرگ شد و با ابوطالب ازدواج و پس از ظهور اسلام، به مدینه هجرت کرد و همانجا درگذشت. گویند نخستین زن از دودمان هاشمی بوده که همسرش هاشمی بوده و فرزندان از هر دو سوی هاشمی به دنیا آورده و نخستین زن هاشمی بوده که فرزندش خلیفه مسلمانان شده است.[۳]

فرزندان

فاطمه بنت اسد صاحب چندین فرزند بود به نام‌های: طالب، عقیل، جعفر، علی(ع)، هند یا فاخِتة (ام هانیجُمانة، رَیطة یا امّ طالب و اسماء.[۴]

فضایل

برخی منابع با تکیه بر چند روایت ضعیف، بر آن شده‌اند که فاطمه بنت اسد تا آخرین لحظات مرگ اسلام نیاورده است.[۵] عمده منابع تاریخ اسلام کهن و معاصر، این ادعا را رد کرده و از روایات آنها برمی‌آید که او در مکه اسلام آورده و سپس به مدینه هجرت کرده است.[۶] برای این بانو، فضایل بسیاری در منابع ذکر شده است که برخی از آنها عبارتند از:

سرپرستی پیامبر(ص)

پیامبر(ص) درباره فاطمه بنت اسد فرمود:


او به‌راستی مادرم بود؛ چه کودکان خود را گرسنه می‌داشت و مرا سیر می‌کرد، و آنان را گردآلود می‌گذاشت و مرا شسته و آراسته می‌داشت، راستی که مادرم بود.

آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۴۹.

از آنجا که پیامبر اکرم(ص) در کودکی، پدر، مادر و جدش را از دست داد، از ۸ سالگی تحت سرپرستی عمویش ابوطالب درآمد.[۷] فاطمه بنت اسد به عنوان همسر ابوطالب در سرپرستی رسول خدا(ص) شریک بود. مهربانی فاطمه بنت اسد نسبت به پیامبر(ص) چنان بود که پس از درگذشت وی، پیامبر(ص) فرمود: «امروز مادرم وفات کرد.» و او را در پیراهن خویش کفن کرد و در قبرش فرود آمد و در لحد او خوابید، و چون به او گفتند:‌«ای رسول خدا! برای فاطمه سخت بی‌تاب گشته‌ای!» گفت: «او به‌راستی مادرم بود، چه کودکان خود را گرسنه می‌داشت و مرا سیر می‌کرد، و آنان را گردآلود می‌گذاشت، و مرا شسته و آراسته می‌داشت، راستی که مادرم بود».[۸]نیز نقل است که فرمود: «پس از ابوطالب، کسی چون فاطمه به من نیکی نکرد.»[۹]

ولادت فرزند در کعبه

بنابر برخی روایات، فاطمه تنها زنی بوده است که در کعبه زایمان کرده است. به نقل منابع، وقتی هنگام زایمان او فرارسید، در کنار کعبه از خدا خواست[یادداشت ۱] ولادت نوزادش را بر او آسان گرداند.[۱۱] سپس دیوار کعبه شکافته شد او به درون کعبه رفت. پس از سه روز ماندن در کعبه، در روز چهارم یعنی سیزده رجب سی سال پس از عام الفیل، در حالی که فرزندش امام علی(ع) را در آغوش داشت، از کعبه بیرون آمد.[۱۲]

دومین زن مسلمان

او یازدهمین فرد مسلمان[۱۳] و از نخستین زنانی بود که به پیامبر اکرم (ص) ایمان آورد.[۱۴]

هجرت

نخستین زنی که با علی(ع) از مکه به مدینه هجرت کرد، فاطمه بنت اسد بود. امام صادق(ع) می‌‏فرماید: «فاطمه بنت اسد، مادر امیرالمؤمنین(ع)، نخستین زنی بود که با پای پیاده از مکّه به مدینه به سوی پیامبر(ص) هجرت کرد. او از نیکوکارترین مردم به رسول خدا(ص) بود.»[۱۵]

اولین زن بیعت‌کننده با پیامبر(ص)

پس از فتح مکه، هنگامی که پیامبر(ص) بر کوه صفا قرار گرفته بود و از مردان بیعت می‌گرفت، زنان مکه که ایمان آورده بودند برای بیعت خدمتش آمدند. در این زمان، آیه ۱۲ سوره ممتحنه نازل شد که خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته‌ای مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است.»[۱۶]

ابن عباس می‌گوید که این آیه در‌ شأن فاطمه بنت اسد، نازل شده است.[۱۷] ابن ابی الحدید، می‌گوید: «فاطمه بنت اسد نخستین زنی بود که با پیامبر(ص) بیعت کرد.»[۱۸]

وفات

 
قبر فاطمه بنت اسد در نقشه قبرستان بقیع

گفته شده فاطمه بنت اسد در سال چهارم هجری و در مدینه از دنیا رفت؛[۱۹] اما بنابر آنچه درباره حضور او در بیعت زنان بعد از فتح مکه در سال هشتم گفته شده و او را نخستین زنی دانسته‌اند که با پیامبر(ص) بیعت کرده است.[۲۰] قول دیگر آن خواهد بود که فاطمه تا سال هشتم قمری زنده بوده است. رسول خدا(ص) با پیراهن خودش او را کفن کرد[۲۱] و فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که او اهل بهشت است و خداوند به هفتاد هزار فرشته امر کرده که بر او نماز بخوانند.»[۲۲] علامه مجلسی از علل الشرایع صدوق از امام صادق(ع) روایتی را نقل کرده که پیامبر برطبق وصیتی که فاطمه بنت اسد کرده بود پس از مرگ وی پیراهنش را برای کفن کردن فاطمه بنت اسد داد. [۲۳].[یادداشت ۲]سپس بر بدن فاطمه نماز میت خواند. پیامبر (ص) در تشییع جنازه او شرکت کرد تا به قبرش در قبرستان بقیع رسید.[۲۴] پیامبر (ص) داخل قبر شد و در آن دراز کشید، آن‏گاه برخاست و جنازه را با دست خود گرفت و درون قبر گذاشت.[۲۵] چون‌ رسول خدا(ص) فاطمه‌ را در قبر گذارد فرمود: يَا فَاطِمَةُ! فاطمه‌ گفت‌: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَهِ. رسول‌ خدا فرمود: آنچه‌ را که‌ پروردگارت‌ به‌ تو وعده‌ داد، آیا دیدی که‌ حقّ است‌؟ فاطمه‌ گفت‌: آری، ای رسول‌ خدا! خدایت‌ تو را جزا دهد. و گفتگو و مناجات‌ رسول‌ الله‌ در درون‌ قبر به طول‌ انجامید. [۲۶]پیامبر(ص) در روایتی علت برخوردهای متقاوت با فاطمه بنت اسد را پس از مرگش این‌گونه بیان کرده که وی یک بار از من شنید که «مردم روز قیامت برهنه محشور می‌شوند». فریاد زد: «وای از این رسوائی!» من او را دلداری دادم و به او گفتم: «من ضمانت می‌کنم که خداوند تو را پوشیده محشور کند.» یک بار دیگر سخنی از فشار قبر شنید و فریاد زد: «وای از ناتوانی من». و من مجدداً او را دلداری دادم و ضامن شدم که خدا او را کفایت کند و از فشار قبر معاف دارد.» به همین سبب با لباس خودم کفنش کردم و در قبرش خوابیدم و پاسخ سؤالاتی که از او شد را به او تلقین کردم. [۲۷] [یادداشت ۳]بر اساس برخی گزارش‌ها وقتی پیامبر از قبر فاطمه بنت اسد بیرون آمد از چشمانش اشک جاری بود. [۲۸]

پانویس

  1. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۱۸۱.
  2. ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۹۱؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۲۱۷.
  3. ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۹۱؛ زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۵، ص۱۳۰.
  4. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۵۷.
  5. نک: بلاذری، ج۲، ص:۳۶.
  6. برای نمونه نک: ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۹۱.
  7. شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۳۷-۳۸.
  8. ترجمه تاریخ یعقوبی، ص۳۶۸-۳۶۹؛ به نقل آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۴۹.
  9. ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۹۱.
  10. الصدوق، الأمالي، ج۱، ص۱۹۵
  11. کلینی، کافی، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۰۰.
  12. امینی، الغدیر، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۱ـ۲۳.
  13. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۴.
  14. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ۱۴۳۲ق، ص۳۷.
  15. کلینی، کافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۰۲.
  16. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۲۴۶.
  17. ابن جوزی، تذکرة الخواص، قاهره، ص۱۰.
  18. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۴.
  19. ابن جوزی، تذکرة الخواص، قاهره، ص۶.
  20. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۴.
  21. المتقی هندی، کنز العمال، بیروت، ج۶، ص۲۲۸.
  22. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفه، ج۳، ص۱۰۸؛حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین،۱۴۱۷ق، ۱۹۹۷م،ج۳، ص۱۰۵.
  23. مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۳۲۶
  24. اسکداری، ترغیب اهل المودة، مکتبة الثقافة، ص۹۴.
  25. ابن شبه، تاریخ المدینة المنورة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۴.
  26. طهرانی، معادشناسی، ج۲، ص۲۷۰.
  27. کلینی، الكافي، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۵۸.
  28. حاکم نیشابوری، المستدرک عی الصحیحین، ۱۴۱۷ق، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۱۲۴.

یادداشت

  1. «رَبِّ اِنّی مُؤمَنِةٌ بِکَ و بما جاءَ مِن عِندِکَ مِن رُسُل و کُتُب و اَنّی مُصَدِّقَةٌ بِکَلامِ جدیّ اِبْراهیم الخَلیل و انَّه بنی البیت العتیق؛ فَبِحقِ الذَّی بنی هذا البَیْتِ و بِحَقَ الْمُولوُدِ الذَّی فی بَطْنی لما یسَّرتَ عَلیَّ ولادتی «پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب‌های آسمانی تو، ایمان آورده‌ام و سخن جدم ابراهیم را پذیرفته‌ام و بی تردید خانه تو با دستان او ساخته شده است. خداوندا! به حق آن کسی که این خانه را بنا کرد و به حق جنینی که در رحم دارم، این ولادت و وضع حمل را، برای من آسان گردان!»[۱۰].
  2. براساس گزارش ابن عباس پیامبر(ص) پس از وفات فاطمه بنت اسد عمامه و پیراهنش را به امام علی(ع) و فرمود مادرت را دراینها کفن کن و به زنان دستور بده که به نیکویی غسلش دهند.مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۳۲۶
  3. فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ يَكْفِيَهَا اللهُ ذَلِكَ فَكَفَّنْتُهَا بِقَمِيصِي وَ اضْطَجَعْتُ فِي قَبْرِهَا لِذَلِكَ وَ انْكَبَبْتُ عَلَيْهَا فَلَقَّنْتُهَا مَا تُسْأَلُ عَنْهُ

منابع

  • آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام(ص)، تجدید نظر و اضافات از: ابوالقاسم گرجی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ش.
  • ابن‌أبی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم، بی‌جا، دار إحیاء الکتب العربیة - عیسی البابی الحلبی وشرکاه، ۱۳۷۸- ۱۹۵۹م.
  • ابن‌اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌ دار صادر -‌دار بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
  • ابن‌جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، قاهرة، مکتبه الثقافة الدینیة، بی‌تا.
  • ابن‌شبه نمیری، تاریخ المدینة المنورة، تحقیق فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمّة فی معرفة الأئمة، قم، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۴۳۲ق.
  • ابن‌عبدالبر، يوسف بن عبدالله بن محمد، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق على محمد البجاوى، بيروت، دار الجيل، چاپ اول، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  • اسکداری (نقشبندی)، اسماعیل، ترغیب اهل المودة والوفاء، تحقیق عادل ابوالمنعم ابوالعباس، المدینه المنورة، مکتبة الثقافة، بی‌تا.
  • امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب والسنة و الأدب، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۰ش.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تصحیح: عبدالسلام بن محمد علّوش، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۱ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ترجمه و شرح محمدباقر کمره‌ای، تهران، اسوه، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • زِرِکْلی، خیرالدین، الأعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ پانزدهم، ۲۰۰۲م.
  • مجلسی، محمدباقر،‌ بحار الانوار، بیروت، دار الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • متقی الهندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، بیروت، الرسالة، بی‌تا.
  • یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.