آیه شهادت

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
آیه شهادت
مشخصات آیه
نام آیهآیه شهادت
واقع در سورهآل‌عمران
شماره آیه۱۸
جزء۳
اطلاعات محتوایی
شأن نزولدارد
مکان نزولمدینه
موضوعتوحید
دربارهگواهی خداوند، فرشتگان و صاحبان علم بر یگانگی الله


آیه شهادت یا آیه شَهِدَ الله و یا آیه ۱۸ سوره آل‌عمران، گواهی خدا، فرشتگان و صاحبان علم بر یگانگی الله است؛ در حالی که عدالت را اجرا می‌کند. طبق تفسیر‌ها، شهادت خداوند «گواهی عملی» است؛ یعنی با پدید آوردن جهانی منظم، در مقام عمل به یکتایی خود گواهی می‌دهد. به باور برخی مفسران، تکرار جمله «لا إله إلّا هو» در این آیه اشاره دارد که هر کس این گواهی خداوند را شنید باید بر یگانگی او شهادت دهد.

در فضیلت تلاوت این آیه روایاتی وارد شده، از جمله این‌که خواندن آن پس از نماز‌های واجب مستحب است. برخی مفسران، شأن نزول این آیه را پس از ملاقات دو تن از أحبار شام با پیامبر اسلام دانسته‌اند. در برخی روایات نقل شده است که منظور از «أولو العلم» در این آیه، امامان شیعه هستند.

متن و ترجمه

آیه ۱۸ سوره آل عمران به «آیه شهادت» مشهور است؛ همچنین از آنجا که این آیه با عبارت «شهد الله» شروع می‌شود، به «آیه شهد الله» نیز مشهور است.[۱]

﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ۝١٨ [آل عمران:18]
﴿خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهی می‌دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهی می‌دهند که] جز او که توانا و حکیم است هیچ معبودی نیست ۝١٨



سوره آل عمران: آیه ۱۸

ثواب تلاوت

در فضیلت تلاوت این آیه، روایاتی وارد شده است. شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان از امام صادق(ع) نقل کرده است، مستحب است پس از هر نماز واجب آیه ۱۸ و ۱۹ سوره آل عمران تلاوت شود.[۲] در روایتی دیگر، أنس بن مالک از رسول خدا(ص) نقل کرده است که مستحب است هنگام خواب این آیه تلاوت شود و در آخرش گفته شود: «وَ أنا عَلیٰ ذلک مِن الشّٰاهِدین».[۳] همچنین از زبیر بن عوام نقل است که پیامبر(ص) در شب عرفه پیوسته این آیه را تا صبح می‌خواند.[۴]

شأن نزول

واحدی از مفسران قرن پنجم در کتاب أسباب نزول القرآن نقل کرده است، آیه مزبور پس از ملاقات دو تن از أحبار شام (گروهی از عالمان اهل کتاب ساکن شام) با پیامبر اکرم(ص) نازل شده است. هنگامی که آن دو به مدینه وارد شدند و با هم گفتند اين شهر چه قدر شبيه است به شهر پيام آورى كه در آخرالزمان ظهور خواهد كرد و چون نزد پیامبر(ص) رفتند او را به صفات و اوصاف شناختند و پرسيدند: تو محمدى؟ فرمود: بله، پرسيدند: احمد نيز لقب دارى؟ فرمود: بله، گفتند: از تو سؤال‌هایی می‌پرسيم اگر پاسخ درست دادى تو را تصديق می‌‏كنيم و ايمان می‌آوريم. فرمود: بپرسيد. گفتند: بگو بالاترين شهادت كه در كتاب خدا آمده، كدام است؟ در این هنگام آيه فوق نازل گرديد و آن دو تصديق كرده و مسلمان شدند.[۵]

گواهی بر یگانگی خدا

در آیه شهادت، خداوند، فرشتگان و صاحبان علم شهادت می‌دهند که معبودی جزء الله نیست. طبق نظر مفسران، منظور از شهادت خداوند در این آیه، شهادت عملی است نه قولی؛ به این معنا که خداوند با پدید آوردن جهانی که دارای نظام واحد است و از یک قانون تبعیت می‌کند، در عمل نشان داده است که آفریدگار و معبود در جهان یکی است؛ اما شهادت و گواهی فرشتگان و دانشوران بر یکتایی خداوند، جنبه قولی دارد و آنان با گفتار شایسته خود، بر این امر گواهی می‌دهند؛ البته گواهی فرشتگان و دانشوران جنبه عملی نیز دارد؛ زیرا آنان تنها او را می‌پرستند.[۶]

جمله «قائماً بالقِسْط» در این آیه به این معناست که خداوند در حالی که عدالت را در جهان برپا می‌کند، بر یکتایی خود گواهی می‌دهد.[۷] عدالت به معنای قرار دادن هرچیزی سر جای خودش است و آسمان و زمین در پرتوی عدالت او پا بر جا است.[۸]

در آخر آیه، جمله «لا إله إلّا هو» تکرار شده است. به اعتقاد برخی مفسران، این تکرار، گویا اشاره به این مطلب است که همانطور که در آغاز آیه گواهی خداوند،‌ فرشتگان و صاحبان علم بر توحید آمده است؛ هر کس این گواهی را شنید، او هم باید با شهادت آنان هم صدا گردد و شهادت بر یگانگی خداوند دهد.[۹]

مصداق أولوالعلم

در برخی روایات نقل شده است که منظور از «أولو العلم» در آیه شهادت، امامان شیعه هستند؛[۱۰] اما نویسنده تفسیر نمونه بر این باور است که منظور از «أولو العلم» همه دانشمندان هستند و این روایات به روشن‌ترین مصداق «أولوا العلم» یعنی ائمه(ع) اشاره دارد.[۱۱]

همچنین در این آیه، دانشمندان هم‌ردیف فرشتگان قرار گرفته‌اند و این مسئله، برتری دانشمندان را نسبت به دیگران نشان می‌دهد.[۱۲]

پانویس

  1. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۸۹.
  2. قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۸۸ش، ص۹۱۸.
  3. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۲۲۰.
  4. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۷۱۷.
  5. واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۱.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۶۶-۴۶۷.
  7. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۲م، ج۳، ص۱۱۵.
  8. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۵۰ش، ج۳، ص۲۶۶.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۶۹.
  10. عیاشی، تفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۱۶۶؛ بحرانی، البرهان، قم، ج۱، ص۶۰۴.
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۶۸.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۶۸.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، ت‍ه‍ران‌، دف‍ت‍ر م‍طال‍ع‍ات‌ ت‍اری‍خ‌ و م‍ع‍ارف‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۷۹ش.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲ش.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة‌البعثة، بی‌تا.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة‌الأعلمي للمطبوعات، ۱۹۷۲م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد مفتح، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، چاپ اول، ۱۳۵۰ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تهران، المکتبة‌العلمیة الإسلامية، ۱۳۸۰ق.
  • قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ترجمه حسین انصاریان، قم، دار العرفان، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۰ش.
  • واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق.