آیه مشیت

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
آیه مَشِیَّت
مشخصات آیه
نام آیهآیه مشیت
واقع در سورهکهف
شماره آیه۲۳-۲۴
جزء۱۵
اطلاعات محتوایی
شأن نزولوعده جواب سوال یهودیان توسط پیامبر(ص) بدون گفتن ان شاء الله
مکان نزولمدینه
موضوعاعتقادی ـ اخلاقی
دربارهوابستگی انجام کارها به قدرت و مشیت خدا


اخلاق
آیات اخلاقی
آیات افکآیه اخوتآیه اطعامآیه نبأآیه نجواآیه مشیتآیه برآیه اصلاح ذات بینآیه ایثار
احادیث اخلاقی
حدیث قرب نوافلحدیث مکارم اخلاقحدیث معراجحدیث جنود عقل و جهل
فضایل اخلاقی
تواضعقناعتسخاوتکظم غیظاخلاصخشیتحلمزهدشجاعتعفتانصافاصلاح ذات البینعیب‌پوشیبلاکشی
رذایل اخلاقی
تکبرحرصحسددروغغیبتسخن‌چینیتهمتبخلعاق والدینحدیث نفسعجبعیب‌جوییسمعهقطع رحماشاعه فحشاءکفران نعمت
اصطلاحات اخلاقی
جهاد نفسنفس لوامهنفس امارهنفس مطمئنهمحاسبهمراقبهمشارطهگناهدرس اخلاقاستدراج
عالمان اخلاق
ملامهدی نراقیملا احمد نراقیمیرزا جواد ملکی تبریزیسید علی قاضیسید رضا بهاءالدینیسید عبدالحسین دستغیبعبدالکریم حق‌شناسعزیزالله خوشوقتمحمدتقی بهجتعلی‌اکبر مشکینیحسین مظاهریمحمدرضا مهدوی کنی
منابع اخلاقی
قرآننهج البلاغهمصباح الشریعةمکارم الاخلاقالمحجة البیضاءرساله لقاءالله (کتاب)مجموعه وَرّامجامع السعاداتمعراج السعادةالمراقبات

آیه مَشِیَّت (کهف: ۲۳-۲۴) از پیامبر(ص) می‌خواهد وقتی قصد خبر دادن از انجام کاری در آینده را دارد با گفتن جمله «ان شاء الله» آن کار را به اذن و مشیت خداوند معلق کند.
براساس این آیات، هیچ شخصی در مالکیت و فاعلیت خود دارای استقلال نیست و ملکیت شخص بر چیزی یا تأثیر بر کاری فقط به اذن و مشیت خداوند خواهد بود.

شان نزول این آیه را رفتار پیامبر(ص) نسبت به مشرکان در مورد پاسخ به سوالشان دانسته‌اند که حضرت بدون گفتن «ان شاء الله» فرموده بودند فردا پاسخ سوال را می‌دهند.

متن و ترجمه

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا ﴿٢٣﴾ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ۚ وَاذْكُر‌ رَّ‌بَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن يَهْدِيَنِ رَ‌بِّي لِأَقْرَ‌بَ مِنْ هَـٰذَا رَ‌شَدًا ﴿٢٤﴾


و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد. (۲۳) مگر آنكه خدا بخواهد، و چون فراموش كردى پروردگارت را ياد كن و بگو: «اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديكتر از اين به صواب است، هدايت كند.» (۲۴)


معرفی و شأن نزول

آیات ۲۳ و ۲۴ سوره کهف به آیه مشیت معروف شده است؛ زیرا خداوند در این آیات انجام کارها را در آینده به قدرت و مشیت خود وابسته می‌داند و اگر کسی از انجام کاری در آینده خبر می‌دهد، باید با گفتن «ان شاء الله» همراه باشد.[۱]
آیه استثنا نام دیگر این آیه است.[۲] ومنظور از استثنا با گفتن «ان شاء الله» این است که گوینده باگفتن این جمله «إن شاء اللّه» در واقع می‌گوید: «إلاّ أن یشاء اللّه أن لاأفعل»، یعنی این کار را انجام می دهم «مگر خدا بخواهد که انجام ندهم».

درباره شأن نزول این آیه گفته شده است عده‌ای از یهود از مشرکان خواستند از محمد(ص) درباره ذی‌القرنین، روح القدس و اصحاب کهف سوال کنند. بعد از سوال مشرکان، پیامبر(ص) بدون گفتن جمله «ان‌شاء‌الله» به آنها گفت فردا جواب سوال شما را خواهم داد؛ ولی جبرئیل بنا بر برخی روایات تا چهل یا پنجاه روز برای پیامبر(ص) وحی نیاورد و باعث شد مشرکان به پیامبر(ص) طعنه بزنند که خدایش او را فراموش کرده است. بعد از این مدت با نزول این آیات به پیامبر(ص) گوشزد کرد که هر زمان قصد خبر دادن از انجام کاری در آینده را داری با جمله «ان‌شاء‌الله» بگو و به این صورت به پیامبر(ص) ادب آموخت.[۳]

محتوای آیه

به گفته علامه طباطبایی، خطاب این دو آیه چه منحصر به پیامبر(ص) باشد و چه متعلق به عموم مردم باشد، آیه درصدد بیان این مطلب است که تمام آنچه در عالم هستی است مملوک و تحت اختیار خداوند قرار دارد و هر تصرفی که بخواهد در آن می‌کند و هیچ کس مالک چیزی یا اثری نیست مگر اینکه خداوند کسی را مالک چیزی کرده باشد یا اذن تصرف در چیزی را به او داده باشد. از نظر وی، اگرچه در قرآن انتساب کار یا عملی به انسان‌ها مورد انکار قرار نگرفته و بر آن تصریح نیز شده است؛ ولی با کنار هم قرار دادن آیات استقلال در عمل و بی‌نیازی از مشیت و اذن خدا در انجام کارها منتفی دانسته شده است؛ بنابراین منظور از این قسمت آیه که می‌گوید: «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَدا» این نیست که کارهای خود را به خود نسبت ندهید بلکه می‌گوید زمانی که قصد انجام کاری در آینده را داری با گفتن جمله «ان‌شاء‌الله» آن کار را بر مشیت و اذن خدا معلق کن.[۴]
امر به گفتن جمله «ان‌شاء‌الله» در این آیه را امر وجوبی ندانسته‌اند؛ بلکه ارشادی است و انجام ندادن آن باعث انجام گناه نخواهد بود. نتیجه دیگر این کار را برای زمانی دانسته‌اند که انسان توان انجام کاری را که خبر به انجام آن داده، نداشته باشد و به این طریق از گفتن دروغ مصون می‌شود.[۵] در قرآن گفتن «ان شاءالله» درباره مسائل مختلف از زبان حضرت یوسف، در باره ورود پدر ومادر و برادرانش به مصر و اسماعیل در باره رؤیای ابراهیم و صبر دربرابر مأموریت او و موسی در باره صبر دربرابر کارها و اقدامات خضر نبی نقل شده است.[یادداشت ۱]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۳۸۴.
  2. دفتر تبلیغات علوم اسلامی، فرهنگ نامه علوم قرآن، ۱۳۹۴ش، ص۲۲۳.
  3. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۳۳۸؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۱۷؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۳۸۵.
  4. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۰-۲۷۱.
  5. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۷۱۱.

یادداشت

  1. بنگرید: سوره یوسف آیه ۹۹ (فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ«پس چون بر يوسف وارد شدند، پدر و مادر خود را در كنار خويش گرفت و گفت: «ان شاء الله، با [امن و] امان داخل مصر شويد.» وسوره صافات آیه ۱۰۲ از زبان اسماعیل در برابر ابراهیم که خواب دیده بود که او را ذبح می‌کند(قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن! ان شاء الله مرا از شکیبايان خواهى یافت.» وسوره کهف آیه ۶۹ از زبان موسی به خضر قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا گفت: «ان شاء الله مرا شکيبا خواهى یافت و در هیچ كارى تو را نافرمانى نخواهم کرد.»

منابع

  • ابن‏‌عاشور، محمدطاهر، تفسير التحرير و التنوير، بیروت، مؤسسة التاريخ العربی، ۱۴۲۰ق.
  • ابوالفتوح رازى، حسين بن على‏، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن‏، مصحح محمد مهدی ناصح، محمدجعفر یاحقی، مشهد،‌ آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏، ‍۱۴۰۸ق.
  • حویزی، عبدعلى بن جمعه‏، تفسیر نور الثقلین، تصحیح: هاشم رسولی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • دفتر تبلیغات علوم اسلامی، فرهنگ نامه علوم قرآن، ۱۳۹۴ش.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى( ره)، ۱۴۰۴ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان، تصحیح: فضل‌الله طباطبایی یزدی و هاشم رسولی، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • کلینی، الکافی، تصحیح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ق،
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.