کُنْ فَیَکونُ بهمعنای «باش! پس موجود میشود»، بر خلقت اشیاء به محض اراده خداوند اشاره دارد. این عبارت در قرآن، روایات و اشعار فارسی مطرح شده است. مفسران امامیه، این عبارت را بیانی تمثیلی از این حقیقت میدانند که اراده خداوند مساوی با خلقت اشیاء است بدون آنکه حقیقتاً نیازی به امر لفظی «کُن» باشد؛ اما اکثر اهل سنت، با این تفسیر مخالفند.
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | بقره (۱۱۷) • آلعمران (۴۷و۵۹) • انعام (۷۳) • نحل (۴۰) • مریم (۳۵) • یس (۸۲) • غافر (۶۸) |
جزء | ۱، ۳، ۷، ۱۴، ۱۶، ۲۳، ۲۴ |
اطلاعات محتوایی | |
موضوع | اراده خداوند |
درباره | تولد غیرعادی حضرت عیسی(ع)، آفرینش، وقوع قیامت |
«کُنْ فَیکونُ» در قرآن و روایات و اشعار فارسی
عبارت «کُنْ فَیکونُ» بهمعنای «باش! پس موجود میشود»، در هشت آیه قرآن درباره موضوعاتی چون تولد غیرعادی عیسی(ع)، آفرینش و وقوع قیامت بهکار رفته است.[۱]: «إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»[۲]؛ یعنی: «[خداوند] هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن میگوید: موجود باش! آن نیز فوراً موجود میشود.»[۳]
همچنین در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده که خداوند در بهشت خطاب به بهشتیان میفرماید: من به هر چیزی «کُن» (موجود باش) بگویم، آن چیز موجود میشود؛ اینک این مقام را برای شما قرار میدهم تا به هر چیزی «کُن» بگویید، آن چیز محقق گردد.[۴]
شاعران فارسیزبان، همچون عطار،[۵] مولوی،[۶] سعدی[۷] و نظامی[۸] در اشعار خود، همین عبارت را با مضمون قرآنی در مورد خداوند به کار بردهاند:
دهخدا در لغتنامهاش گفته کن فیکون شدن یا کن فیکون کردن؛ از بیخ و بن ویران و زیر و زبر شدن یا کردن است؛ مأخوذ از قرآن و بر خلاف معنی آن است.[۱۰]
تفسیر و معنای «کُنْ فَیکونُ»
اکثر مفسران شیعه امامیه این آیه را بیان تمثیلی از این حقیقت میدانند که خداوند همینکه اراده کند چیزی موجود شود، آن چیز موجود میشود؛ بیآن که حقیقتاً نیازی به امر لفظی «کُن» در خطاب به آن شیء باشد[۱۱] چون استفاده از لفظ «کُن» برای خلق چیزی، هم مستلزم تَسَلسُل است و هم بیفایده. از آن رو مستلزم تسلسل است که برای ایجاد همین «کُنْ»، به «کُنْ» دیگر نیاز هست و برای ایجاد «کُنْ» اخیر نیز به «کُنْ» دیگر و همینطور تا بینهایت. بیفایدهبودن آن هم به این دلیل است که هنوز آن شیء، موجود نیست که مخاطب «کُنْ» قرار بگیرد، و اگر آن شیء موجود باشد دیگر نیازی به لفظ «کن» ندارد.[۱۲]
مفسران شیعه امامیه به این سخن از امام علی(ع) استناد میکنند:«خداوند هرگاه اراده چیزی کند، میگوید: موجود باش، و بیدرنگ موجود میشود؛ نه به این معنا که صدایی از او در گوشها بنشیند یا فریادی شنیده شود، بلکه سخن خداوند همان چیزی است که ایجاد میکند و صورت میبخشد و پیش از آن چیزی وجود نداشت.»[۱۳]
در تفاسیر عرفانی نیز به این مطلب اشاره شده که «کُنْ فَیکونُ» امری وجودی و همان نفس ظهور اشیاء است.[۱۴]
اما اکثر مفسران اهل سنت، این آیه را تمثیلی توضیح نمیدهند و معتقدند که خداوند برای خلق چیزی، حقیقتاً از لفظ «کُن» استفاده میکند؛ یا به این شکل که خطاب به شیء موجود لفظ «کُن» را استفاده میکند تا حالت آن شیء را تغییر دهد؛[۱۵] و یا خطاب به شیء موجود در علم الهی، این لفظ را به کار میبندد تا آن شیء در خارج نیز ایجاد شود.[۱۶]
پانویس
- ↑ نگاه کنید به سوره بقره، آیه ۱۱۷؛ سوره آل عمران، آیات ۴۷و۵۹؛ سوره انعام، آیه ۷۳؛ سوره نحل، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۳۵؛ سوره یس، آیه ۸۲؛ سوره غافر، آیه۶۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۱۷؛ سوره آل عمران، آیه ۴۷
- ↑ ترجمه فولادوند.
- ↑ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۹-۱۰؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱۴۱۸ ق، ج۲، ص۱۲۹۲؛ صدرالمتالهین، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۱۹۷؛ آشتیانی، شرح بر زادالمسافر، ۱۳۸۱ ش، ج۱، ص۲۱.
- ↑ عطار نیشابوری، دیوان اشعار، قصیده ۵.
- ↑ مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۳۴۴.
- ↑ سعدی، غزلیات، غزل ۲۵.
- ↑ نظامی، خمسه، لیلی و مجنون، بخش ۱.
- ↑ سعدی، غزلیات، غزل ۲۵.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا،ذیل واژه.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۸؛طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۲۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۵۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۱، ص۲۳۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۱۱۵.
- ↑ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص: ۲۰۳.
- ↑ صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، بیتا، ص۵۲.
- ↑ طبری، الجامع فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص۴۰۵؛ طوسی، التبیان، ج ۱، ص۴۳۲؛ ماوردی، النکت والعیون، ج۱، ص۱۷۹.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۱، ص۴۰۵؛ سمرقندی، تفسیر السمرقندی، ج ۱، ص۸۸؛ طوسی، التبیان، ج ۱، ص۴۳۲؛ ماوردی، النکت والعیون، ج ۱، ص۱۷۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۳۱۸.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- آشتیانی، جلالالدین، شرح بر زادالمسافر، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
- سعدی، مواعظ، غزل ۲۵.
- صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۹۸۱م.
- صدرالمتالهین، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۶ش.
- صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، بیجا، ناشر چاپی: نبوغ؛ ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، بیتا.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- عطار نیشابوری، دیوان اشعار، قصیده ۵.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، علم الیقین، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۱۸ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش.
- مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۳۴۴.
- نظامی، خمسه، لیلی و مجنون، بخش ۱.