آیه تَهْلُکَه آیه ۱۹۵ سوره بقره که خداوند در آن به بندگانش دستور داده است که برای اقامه جهاد در راه خدا، انفاق کنند و با ترک انفاق خود را به هلاکت نیندازند. در ادامه آیه خداوند بندگانش را به احسان تشویق می‌کند. منظور از احسان در این آیه، مهربانی با دشمنان نیست؛ بلکه به معنای انجام اعمال به بهترین وجه است.

آیه تهلکه
قطعه خوشنویسی از آیه تهلکه، اثر فؤاد زیدعلی عبدالله مقبل غمری.
قطعه خوشنویسی از آیه تهلکه، اثر فؤاد زیدعلی عبدالله مقبل غمری.
مشخصات آیه
نام آیهآیه تهلکه
واقع در سورهبقره
شماره آیه۱۹۵
جزء۲
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعاخلاقی
دربارهانفاق در راه جهاد

برخی افراد با استناد به جمله «ولَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»، شهادت را مصداق هلاکت دانسته‌اند و از این طریق از جهاد فرار می‌کنند. به این مسئله پاسخ داده شده است که هلاکت به معنای مرگ بی‌دلیل است؛ امّا شهادت به معنای قربانی شدن در راه هدف و رسیدن به زندگی ابدی است. برخی فقها با استناد به جمله مزبور، درصدد اثبات احتیاط شرعی برآمده‌اند؛ اما شیخ انصاری چنین برداشتی را رد کرده است.

متن و ترجمه

﴿وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ۝١٩٥ [بقره:195]
﴿و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد ۝١٩٥



سوره بقره: آیه ۱۹۵

محتوا

این آیه تکمیل آیات قبل درباره جهاد است.[۱] در ابتدای آیه، خداوند برای اقامه جهاد در راه خدا، به بندگانش دستور به انفاق مال خود می‌دهد و در صورت سرپیچی، آن را سقوط به ورطه نابودی با دست خویش معرفی می‌کند؛ چرا که عدم انفاق در راه جهاد، باعث تضعیف قدرت مسلمانان می‌شود.[۲] در تفسیر نمونه گفته شده است، جمله «وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» هر چند درباره جهاد و عدم ترک انفاق نازل شده؛ امّا مفهوم گسترده‌ای دارد و موارد دیگری را نیز شامل می‌شود، از جمله انسان حق ندارد بدون پیش‌بینی‌های لازم از مسیر‌های خطرناک بگذرد و یا بدون برنامه‌ریزی وارد جنگ و جهاد شود.[۳]

در ادامه آیه، خداوند بندگانش را به احسان تشویق می‌کند. به اعتقاد علامه طباطبایی منظور از احسان، خودداری از جهاد و مهربانی با دشمنان نیست؛ بلکه منظور این است که هر عملی را به بهترین شکل انجام دهند. اگر در حال جنگ هستند به بهترین شکل با دشمنان بجنگند و اگر در حال صلح هستند به بهترین شکل صلح کنند.[۴]

استناد به آیه برای فرار از جهاد

به گفته ناصر مکارم شیرازی، مفسر و مرجع تقلید، برخی افراد برای فرار از جهاد، به عبارت «ولَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ؛ با دست خود، خودیش را به هلاکت نیفکنید»، استناد کرده و هر گونه جهاد ابتدایی را به هلاکت انداختن نفس دانسته‌اند و حتی قیام امام حسین(ع) را نیز مصداق آن شمرده‌اند.[۵] وی در پاسخ به این به این مسئله معتقد است «تَهْلُکَه» یا هلاکت با شهادت تفاوت دارد. تهلکه به معنای مرگ بی‌دلیل است، در حالی که شهادت به معنای قربانی شدن در راه هدف و رسیدن به زندگی ابدی و جاودان است.[۶] از نظر وی، به هلاکت انداختن نفس مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان نباشد و الا باید جان را فدای آن هدف کرد؛ همان‌گونه که امام حسین(ع) و تمام شهیدان دیگر این‌گونه کردند.[۷]

صاحب جواهر مبارزه کردن مسلمان ضعیف با دشمنی که درخواست مبارزه در میدان نبرد کرده است، مصداق انداختن خویش در تهلکه ندانسته و آن را مصداق شهادت برشمرده است؛ برخلاف علامه حلی در قواعد که آن را حرام دانسته است.[۸]

کاربرد فقهی

برخی فقها با استناد به جمله «ولَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»، درصدد اثبات وجوب احتیاط شرعی هستند. به این معنا، عملی که احتمال حرمت آن وجود دارد، مصداق افتادن در هلاکت و نابودی است و باید ترک شود.[۹] شیخ انصاری چنین برداشتی از جمله فوق را رد می‌کند و آن را مصداق شبهه موضوعیه دانسته است (که معلوم نیست آیا ترک احتیاط در این‌گونه موارد مصداق انداختن خویش در تهلکه است یا خیر؟) و به اتفاق همگان اجتناب در شبهه موضوعیه لازم نیست.[۱۰]

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۲، ص۶۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۵.
  2. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۲، ص۶۴.
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۶.
  4. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۲، ص۶۴.
  5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۶ و ۳۸.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۸-۳۹.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۶.
  8. نگاه کنید به:‌ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۱، ص۸۹.
  9. شیخ انصاری، فرائد الأصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۶۳.
  10. شیخ انصاری، فرائد الأصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۶۳.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
  • شیخ انصاری، مرتضی، فرائد الأصول، قم، مجمع الفکر الإسلامی، ۱۴۱۹ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۳م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.