عبدالمطلب
| جدّ حضرت محمد(ص)، بزرگ قبیله قریش | |
عکس قدیمی (قبل از تخریب) قبرستان حجون محل دفن عبدالمطلب | |
| اطلاعات کلی | |
|---|---|
| لقب/کنیه | أبوالحارث • سید البطحاء |
| مذهب | یکتا پرست |
| نسب | قبیله قریش از نسل حضرت ابراهیم(ع) |
| خویشاوندان سرشناس | هاشم بن عبدمناف(پدر) • حضرت محمد(ص)(نوه) |
| زادگاه | یثرب |
| محل زندگی | یثرب • مکه |
| وفات | ۴۵ سال پیش از هجرت پیامبر(ص)، (۱۰ ربیعالاول، سال هشتم عامالفیل) |
| محل دفن | قبرستان حجون، کنار قبر جدش قصی بن کلاب |
عَبْدُالمُطَّلِب بن هاشم بن عبدمناف (۱۲۷–۴۵ قبل از هجرت / ۵۰۰–۵۷۹م) جدّ حضرت محمد(ص)، بزرگ قبیله قریش و از شخصیتهای برجسته مکه در دوران جاهلیت. او در یثرب متولد شد و پس از مرگ پدرش، در هفتسالگی به مکه رفت و بهتدریج جایگاه اجتماعی و مذهبی والایی یافت. عبدالمطلب منصبهای موروثی خاندان بنیهاشم را به ارث برد و بهسبب کرامت، تدبیر و دیانت، به سروری قریش رسید. واقعه اصحاب فیل و حمله ابرهه به کعبه در دوران سیادت او بر مکه رخ داد.
او از پرستش بتها دوری میجست، به توحید باور داشت و سنتهایی را در جامعه عرب پایهگذاری کرد که برخی از آنها بعدها در اسلام تثبیت شد؛ از جمله تعیین دیه صد شتر، حرمت ازدواج با محارم، و هفت شوط طواف.
اهمیت و جایگاه
عبدالمطلب، پدربزرگ پیامبر اسلام(ص)، از برجستهترین شخصیتهای قریش در تاریخ صدر اسلام بود. او نهتنها رئیس خاندان بنیهاشم محسوب میشد، بلکه مسئولیتهای مهمی چون نگهبانی از کعبه و تأمین آب برای حاجیان را بر عهده داشت، نقشی که جایگاه اجتماعی، سیاسی و دینیاش را بیانگر است. نقش عبدالمطلب در ماجرای حمله ابرهه به مکه و حفاظت از کعبه و و نیز سرپرستی پیامبر اسلام از کودکی، بر اهمیت وی در تاریخ اسلام میافزاید. از دیگر اقدامات او، احیای مجدد چاه زمزم بود، منبعی که بعدها در مناسک حج جایگاهی ویژه یافت. عبدالمطلب بهخاطر حکمت، بزرگواری، مهماننوازی و مدیریت خود در رویدادهای حساس مورد احترام همگان بود.[۱]
تبارشناسی
نسب
عبدالمطلب از بزرگان قبیله قریش و فرزند هاشم بود که بنیهاشم به او منسوباند. نسب او به حضرت ابراهیم(ع) میرسد. مادرش سَلمیٰ، دختر عَمرو از طایفه بنینجار و از خاندان خزرج بود. پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، این خاندان از جمله یاران و حامیان او شدند.[۲]
نام و کنیه
نام اصلی عبدالمطلب «شیبه» و کنیهاش «أبوالحارث» بوده است.[۳] گفتهاند که او را با القاب و نامهای دیگری نیز میخواندهاند؛ از جمله: عامر، سید البطحاء، ساقی الحجیج، ساقی الغیث، غیث الوَری فی عامِ الجَدب، أبو السادة العشرة، عبدالمطلب، حافر زمزم[۴] و ابراهیم ثانی.[۵]
درباره علت شهرت او به «عبدالمطلب» چنین نقل شده است که چند سال پس از وفات هاشم، مُطَلّب (عموی عبدالمطلب) او را از یثرب به مکه برد.[۶] مردم مکه و قریش که عبدالمطلب را همراه مُطلّب دیدند، به گمان اینکه او بندهای خریداریشده از یثرب است، وی را «عَبدُالمُطلّب» نامیدند؛ و این نام بعدها بهعنوان شناسهای برای او باقی ماند.[۷]
ولادت
هاشم بن عبدمناف، پدر عبدالمطلب، در سفری به یثرب با «سَلمیٰ» دختر عمرو بن زید از طایفه بنینجار ازدواج کرد.[۸] او پیش از تولد فرزندش عبدالمطلب (شیبه)، به شهر غزه در فلسطین کنونی سفر کرد، در همانجا درگذشت و به خاک سپرده شد.[۹] عبدالمطلب، بنا بر اختلاف نظر مورخان، حدود هفت سال یا بیشتر در مدینه نزد مادرش زندگی کرد.[۱۰] سرانجام، عمویش مطّلب به یثرب رفت و او را با خود به مکه برد.[۱۱]
زندگی شخصی و خانوادگی
همسران، فرزندان و نوادگان
عبدالمطلب دارای ده پسر به نامهای: حارث، عبدالله، زبیر، ابوطالب، حمزه، مقوم، عباس، ضرار،قثم، ابولهب (عبدالعزی) و غیداق بود.[۱۲] او همچنین شش دختر داشت: عاتکه، صفیه، امیمه، بره، اروی و امحکیم (بیضاء).[۱۳] از میان فرزندان عبدالمطلب، تنها ابوطالب، حمزه، عباس، صفیه و به قولی اروی اسلام را پذیرفتند.[۱۴]
برای عبدالمطلب شش همسر ذکر شده است:
- «صفیة» دختر جندب از اولاد عامر بن صعصعة
- «فاطمة» دختر عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم
- «هالة» دختر أهیب بن عبد مناف بن زهرة
- «نتیلة» دختر جناب بن کلیب بن النمر بن قاسط
- «لبنی» دختر هاجر بن عبد مناف بن ضاطر الخزاعی
- «ممنعة» دختر عمرو بن مالک بن نوفل الخزاعی[۱۵]
در میان همسران او، «فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم» مادر عبدالله بن عبدالمطلب بوده است.[۱۶] نسب امامان شیعه و همه طالبیان (از جمله بنیعلی، بنیجعفر و بنیعقیل) از طریق ابوطالب و نسب بنیعباس از طریق عباس به عبدالمطلب میرسد. همچنین نسب بنیحارث و بنی ابیلهب نیز به او منتهی میشود.[۱۷]
نذر عبدالمطلب
ماجرای نذر عبدالمطلب و ذبح عبدالله از مباحث اختلافی تاریخپژوهان است.[۱۸] در برخی گزارشهای تاریخی و حدیثی آمده است:
«عبدالمطلب نذر کرد اگر خداوند ده پسر به او بدهد، یکی از آنان را در راه خدا و در کنار خانه کعبه قربانی کند. هنگامی که تعداد پسران او به ده رسید، برای انجام نذرش قرعه انداخت و قرعه به نام عبدالله افتاد؛ اما مردم با این عمل مخالفت کردند. تصمیم بر این شد که عبدالله را با ده شتر برابر کنند، آنگاه میان آنها قرعه بزند، اگر به نام شتران درآمد که عبدالله نجات یافته و شتران را بکشند و اگر به نام عبدالله درآمد، ده شتر دیگر اضافه کنند و قرعه بزنند و همچنان بر شتران بیفزایند تا وقتی که قرعه به نام شتران درآید. قرعه تا دهبار ادامه یافت تا در نهایت هنگامی که بین عبدالله و صد شتر قرعه کشیدند، قرعه به نام شترها درآمد.»[۱۹]
علیاکبر غفاری، حدیثشناس شیعه، سند این گزارشها را غیرمعتبر و مفاد آنها را مخالف اصول مذهب معرفی کرده است.[۲۰] علی دوانی، پژوهشگر تاریخی، ماجرای نذر عبدالمطلب را افسانه و ساخته ذهن اُمویان میدانند که به قصد لطمهزدن به پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) ساختهاند.[۲۱] او با استناد به ضعف روایان این گزارش و با تکیه بر یکتاپرستبودن عبدالمطلب، و این که نذرِ کشتن فرزندان از آیینهای بتپرستان بوده، بر درستی دیدگاه خود استدلال کرده است.[۲۲] به گفته غفاری این داستان با هدف مشرک نشاندادن اجداد پیامبر وضع شده است.[۲۳] در مقابل سید جعفر مرتضی عاملی، مؤلف کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، معتقد است ایمان عبدالمطلب سیر تکاملی داشته و او به تدریج موحد شده است.[۲۴]
سنتهای عبدالمطلب
شیخ صدوق در کتاب خصال از امام صادق(ع) نقل میکند که پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود: عبدالمطلب در دوران جاهلیت پنج سنت را اجرا کرد که خداوند همانها را در اسلام تثبیت نمود:
- او ازدواج با زن پدر را بر فرزندانش حرام کرد و خداوند نیز فرمود: «وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ»؛[۲۵] یعنی با زنهایی که در نکاح پدرانتان بودهاند، ازدواج نکنید.
- گنجی یافت (که احتمالاً همان اشیایی بود که قوم جرهم از هدایای کعبه هنگام پر کردن چاه زمزم در آن ریخته بودند) و خمس آن را صدقه داد. خداوند نیز فرمود: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»؛[۲۶]
بدانید که یک پنجم غنیمتها از آنِ خداوند است.[۲۷]
- هنگام حفر چاه زمزم، آن را سقایة الحاج (آشامیدنی حاجیان) نامید و خداوند نیز فرمود: «أَ جَعَلْتُمْ سِقایةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ»؛[۲۸] آیا سقایت حاجیان و کلیدداری مسجدالحرام را برابر با ایمان به خدا و روز قیامت میدانید؟
- دیه قتل یک مرد را صد شتر تعیین کرد که همین مقدار در اسلام نیز مقرر شد.
- تعداد شوطهای طواف در میان قریش نامشخص بود؛ عبدالمطلب آن را هفت شوط قرار داد و خداوند نیز همین عدد را در اسلام تثبیت کرد.[۲۹]
همچنین یعقوبی مینویسد: عبدالمطلب سنتهایی را پایهگذاری کرد که رسول خدا(ص) آنها را اجرا میکرد و آیات الهی نیز در تأیید آنها نازل شد. این سنتها عبارتاند از:
شخصیت و باورها
شخصیت عبدالمطلب
عبدالمطلب پس از درگذشت عمویش، تمامی مناصب موروثی خاندان خود را به ارث برد. او با حسن تدبیر، کرامت اخلاقی و مدیریت شایسته، در مکه به جایگاهی والا دست یافت و قریش نیز وی را به عنوان سرور خود پذیرفتند.[۳۱] یعقوبی مینویسد: «عبدالمطلب در آن روزگار، سرور بیرقیب قریش بود؛ خداوند بزرگواریای به او بخشیده بود که به هیچکس دیگر نداده بود. او از چاه زمزم در مکه و ذوالهرم در طائف سیراب شده بود. قریش در امور مالی خود به داوری او اعتماد داشتند، و در هنگام قحطی و گرسنگی، آنچنان به مردم خوراک میداد که حتی پرندگان و درندگان کوهستان نیز از مازاد طعام او بهرهمند میشدند.»[۳۲] در همین زمینه، ابوطالب چنین سروده است:
ترجمه: آنگاه که سخاوتمندان بخل میورزند ما به مردم آن قدر خوراک میدهیم که پرندگان هم از مازاد طعام ما میخورند. عبدالمطلب از پرستش بتها دوری میجست، خداوند را به یگانگی میشناخت، به نذر وفادار بود و سنتهایی را پایهگذاری کرد که برخی از آنها در قرآن کریم نازل شد.[۳۳] یعقوبی همچنین به سندی از رسول خدا(ص) نقل میکند که فرمود: «خداوند، جدّ من عبدالمطلب را بهتنهایی در سیمای پیامبران و با هیبت پادشاهان محشور خواهد کرد.»[۳۴]

ایمان
بر اساس برخی گزارشها، عبدالمطلب پیرو دین حنیف بوده و هرگز به بتپرستی روی نیاورده است. مسعودی، تاریخنگار قرن سوم قمری، ضمن اشاره به اختلافنظر درباره دین عبدالمطلب، این دیدگاه را مطرح میکند که عبدالمطلب و دیگر اجداد و پدران پیامبر(ص) هیچیک بت نپرستیدهاند.[۳۵]
همچنین شیخ صدوق در کتاب خصال از امام صادق(ع) نقل میکند که پیامبر اسلام(ص) به علی(ع) فرمود: «عبدالمطلب هرگز قمار نکرد، بت نپرستید و همواره میگفت: من بر دین پدرم ابراهیم هستم.»[۳۶]
وقایع دوران زندگی
حفر زمزم
بر اساس منابع تاریخی، پیش از آنکه قصی بن کلاب (جد عبدالمطلب) بر مکه سلطه یابد، قبیله جرهم بر این شهر حکومت میکرد. اما بهسبب ستمگریهای آنان، قبایل دیگر علیهشان قیام کردند و در نهایت، قبیله خزاعه در نبردی جرهمیان را شکست داد. در واپسین روزهای حکومت جرهم، عمر بن حارث، آخرین حاکم این قبیله، برای حفظ اموال و جواهرات اهدایی کعبه، آنها را به چاه زمزم ریخت و سپس چاه را با خاک پوشاند تا از دسترس خارج شود. سالها بعد، عبدالمطلب در رؤیایی الهامبخش، مأمور شد تا محل چاه زمزم را بیابد و آن را حفر کند. او با تلاش فراوان، چاه را کشف کرد، جواهرات مدفون را یافت و آنها را در راه خدمت به کعبه صرف نمود. چاه زمزم نیز بار دیگر پرآب شد و به زندگی بازگشت.[۳۷]
ماجرای اصحاب فیل
بر پایه روایات تاریخی، واقعه حمله ابرهه به مکه، که به ماجرای اصحاب فیل شهرت دارد، در دوران عبدالمطلب، جد پیامبر(ص) رخ داد. ابرهه، فرمانروای یمن، با لشکری عظیم و فیلهایی جنگی به قصد تخریب کعبه رهسپار مکه شد.[۳۸] در مسیر، سپاه ابرهه، شتران قریش را غارت کرد و عبدالمطلب برای بازپسگیری شتران خود نزد ابرهه رفت. هنگامی که ابرهه تصور کرد عبدالمطلب برای دفاع از کعبه آمده، او پاسخ داد: «من خداوندگار شترانم و این خانه نیز خداوندگاری دارد که از آن محافظت خواهد کرد.»
پس از این دیدار، عبدالمطلب به کنار کعبه رفت، دست به دعا برداشت و اشعار معروفی را در مقام استغاثه و توکل بر خداوند خواند:
(خداوندا! هر كس از خانه خود دفاع مى كند، تو [هم] خانه ات را حفظ كن! هرگز نيايد روزى كه صليب آنها و قدرتشان بر نيروهاى تو غلبه كنند. آنها تمام نيروهاى بلاد خويش و فيل را با خود آورده اند تا ساكنان حرم تو را اسير كنند. خداوندا! هر كس از خانه خود دفاع مى كند، تو [هم] خانه ات را حفظ كن. و امروز ساكنان اين حرم را بر آل صليب و عبادت كنندگانش يارى فرما). [۳۹]
عبدالمطلب سپس به مردم مکه دستور داد تا به کوهها پناه ببرند و اموال خود را نیز با خود ببرند.[۴۰] روز بعد، گروه عظیمی از پرندگان بر فراز سپاه ابرهه ظاهر شدند و با پرتاب سنگریزههایی، لشکر را در هم کوبیدند. تنها شمار اندکی از سربازان جان سالم به در بردند و گریختند.[۴۱]
وفات

مطابق روایت مشهور، عبدالمطلب زمانی از دنیا رفت که هشت سال از عمر پیامبر(ص) گذشته بود؛ یعنی حدود ۴۵ سال پیش از هجرت به مدینه.[۴۲] درباره سن او هنگام وفات، مورخان اختلاف نظر دارند: برخی عمر او را ۸۲ سال، برخی ۱۱۰ سال، و گروهی دیگر تا ۱۲۰ سال ذکر کردهاند.[۴۳] شیخ طوسی نیز تاریخ وفات او را روز ۱۰ ربیعالاول دانسته است.[۴۴]
از جمله رفتارهای تأثیرگذار عبدالمطلب در واپسین لحظات زندگی، گردآوردن دخترانش بود. او از آنان خواست پیش از مرگ بر او گریه کنند و مرثیه بخوانند تا آنچه را پس از وفاتش میخواهند بگویند، خود در حال حیات بشنود. دختران نیز هر یک مرثیهای سرودند و با اندوه گریستند.[۴۵]
ام ایمن روایت کرده که پیامبر(ص) در تشییع جنازه عبدالمطلب حضور داشت و پیوسته اشک میریخت تا زمانی که جنازه را به قبرستان حجون بردند و در کنار قبر قصی بن کلاب، جدّ دیگر پیامبر، دفن کردند.[۴۶]
پانویس
- ↑ سلیمان، «شخصیات من الحرمین الشریفین (۴۸) عبدالمطلب، و أیامه»، ص۵۹و۶۰.
- ↑ ابن اثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۵۱.
- ↑ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۵، ص۱۲۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۱.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۰۲.
- ↑ رسولی محلاتی، زندگانی محمد(ص)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۱.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۱، ص۶۵.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۱، ص۶۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، دارالمعرفه، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ رسولی محلاتی، زندگانی محمد(ص)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۱.
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۲۲.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۱، ص۲۵۱؛ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۲۲.
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۲۲.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۱، ص۲۵۱.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۵۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۱، ص۲۵۱.
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۳۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۷۹-۹۱؛ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۲-۵۳؛ غفاری، پاورقی کتاب من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۸۹-۹۱.
- ↑ نگاه کنید به: ابنهشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، دار المعارف، ج۱، ص۷۸-۷۹؛ شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۵۶-۵۷؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۸۹-۹۱؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۲۰-۲۲.
- ↑ غفاری، پاورقی کتاب من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۸۹-۹۱.
- ↑ دوانی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ۱۳۷۳ش، ص۵۴.
- ↑ دوانی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ۱۳۷۳ش، ص۵۴.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۸۹-۹۱.
- ↑ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۲-۵۳.
- ↑ سوره نساء، آیه ۲۲.
- ↑ سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۹.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۴۵۵.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۷۷؛ ابن خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴.
- ↑ رجوع کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۰.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۰۹.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۴۵۵.
- ↑ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴۴.
- ↑ دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۷۱ش، ص۹۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۵، ص۷۰.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۱۳۴؛ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۵۳۲.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، دارالمعرفه، ج۱، ص۴۷.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۸۲.
- ↑ ابن سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج ۱، ص۱۱۹.
- ↑ طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ج۲، ص ۷۹۱.
- ↑ ابن جوزی، المنتظم، دار الکتب العلمیة، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ ابناثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.
منابع
- قرآن کریم.
- ابناثیر، ابوالحسن علی بن محمد، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
- ابناثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد؛ الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.
- ابنالجوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، العبر تاریخ، ترجمه عبد المحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- ابنسعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب(ع)، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
- ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابنکثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنهشام، عبدالملک بن هشام الحمیری، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۹۷۴/۱۳۹۴.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، مصر، دار المعارف، بیتا.
- دوانی، علی، تاریخ اسلام ازآغاز تا هجرت، قم، دفترانتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۳۷۳ش.
- دینوری، احمد بن داود، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، چاپ چهارم، ۱۳۷۱ش.
- رسولی محلاتی، سید هاشم، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، قم، پاسدار اسلام، ۱۳۷۱ش.
- رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی محمد(ص) (ترجمه السیرة النبویه ابن هشام)، تهران، انتشارات کتابچی، ۱۳۷۵ش.
- سلیمان، محمد، «شخصیات من الحرمین الشریفین (۴۸) عبدالمطلب، و أیامه»، میقات الحج (عربی) محرم الحرام ۱۴۴۵ - العدد ۶۰.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ترجمه جعفری، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
- طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، تصحیح علی اصغر مروارید، تهران، المکتبة الاسلامیة، بیتا.
- عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، بیروت، دار الهادی، ۱۴۱۵ق.
- غفاری، علیاکبر، «پاورقی»، در کتاب من لا یحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- قره چانلو، حسین؛ حرمین الشریفین (تاریخ مکه و مدینه)، تهران، انتشارات سپهر.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.
- یوسفی غروی، محمد هادی، تاریخ تحقیقی اسلام، ترجمه حسینعلی عربی، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
پیوند به بیرون
تجزیه و تحلیل در تاریخ اسلام/ عبدالمطلب