فقه امامیه
بخشی از احکام عملی و فقهی |
---|
فقه دانشی اسلامی برای بهدستآوردن احکام عملی یا تکالیف دینی مسلمانان است. احکام فقهی از طریق استدلال و تحقیق در منابع چهارگانه بهدست میآید که عبارتند از قرآن، سنت، اجماع و عقل. فقه در بین اهلسنت و شیعه، از ابتدای اسلام دورههایی را سپری کرده است. دوره مشترک بین این دو مذهب را دوره تشریع میگویند که زمان حضور پیامبر(ص) است.
مفهوم شناسی
فقه
فقه در لغت به معنای فهم، علم و زیرکی به کار رفته است.[۱] در اصطلاح نیز به معنای علم به احکام جزیی شرعی یا به دست آوردن و شناخت وظیفه عملی مکلف از منابع و ادله شرعی است.[۲]
حکم شرعی
حُکم در اصطلاح فقهی، خطابی است شرعی که بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم به فعل مکلّف تعلق میگیرد.[۳] احکامْ دستهبندیها و اقسام گوناگونی مختلفی دارند. احکام وضعی و احکام تکلیفی دو قسم از مهمترین اقسام حکم شرعیاند. احکام اولی، احکام ثانوی و احکام حکومتی و احکام ولایی از دیگر اقسام مهم حکم شرعیاند.
ادله احکام و منابع فقه
منابعی که از طریق آن میتوان به احکام شرعی دست یافت را ادله احکام و منابع فقه میگویند. این ادله نزد شیعیان، چهار منبع است: قرآن، سنت، عقل و اجماع. اما اخباریان فقط به حجیت و اعتبار کتاب و سنت معتقدند و حجیت اجماع و عقل را نمیپذیرند.[۴]
کتاب
در اصطلاح فقه و اصول منظور از کتاب، قرآن کریم است که اولین و مهمترین سرچشمه تشریع احکام و منبع فقه اسلامی است. «قرآن، دربردارنده قوانین الهی و معیار داوری میان اخبار و احادیث بوده و خواهد بود و بر همین اساس است که از زمان نزول بر پیامبر اکرم(ص) تا به امروز و برای همیشه به عنوان اولین مرجع احکام مورد توجه فقهای اسلامی بوده است و خواهد بود. تاریخ فقاهت و اجتهاد، خود گواه این مدعاست».[۵] مهمترین نقش قرآن کریم در زمینه فقه، مربوط به آیات الاحکام است. معروف است که حدود ۵۰۰ آیه از آیات قرآن، در مورد مباحث فقهی و در زمره آیات الاحکام است.[۶]
البته استنباط احکام شرعی از قرآن، نیازمند تسلط بر علوم زبانی و ادبی (از جمله لغت و نحو و معانی و بیان)، علوم قرآنی (از جمله شناخت ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و اسباب نزول)، مبادی فقه و اصول فقه است.
سنت
در اصطلاح فقها، سنت عبارت است از قول، فعل و تقریر معصوم. مراد از تقریر این است که شخصی در برابر معصوم، کاری انجام دهد و معصوم او را از آن کار باز ندارد؛ البته به شرطی که معصوم توان نهی داشته باشد، مثلاً در وضعیت تقیه نباشد.[۷]
در بین اهل سنت، سنت منحصر به قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) است. اما از آنجا که به اعتقاد شیعیان امامان از جانب خداوند منصوباند و در کلام پیامبر به عنوان جانشینان وی معرفی شدهاند، قول، فعل و تقریر ایشان نیز به عنوان سنت معتبر و منبعی برای استنباط احکام شرعی مورد پذیرش بوده است.[۸]
عقل
از عقل در فرایند استنباط فقهی استفاده میشود و به عنوان منبع حکم شرعی در کنار کتاب و سنت به شمار میآید. همچنین برای اثبات اعتبار و صحت متون دینی نیز از عقل استفاده میشود. عقل برخی از قواعد استنباط حکم شرعی را کشف میکند و ملاک و معیار احکام شرعی نیز به کمک عقل به دست میآید.[۹]
اجماع
اجماع از منابع چهارگانۀ استنباط احکام شرعی به شمار میرود و در بخش حجج و امارات اصول فقه از جنبههای گوناگون مورد بحث قرار گرفته است. اهل سنت، آن را به صورت مستقل، معتبر و یکی از ادله چهار یا سه گانه استنباط حکم میدانند و به خاطر همین اهمیت، آنان را اهل سنّت و جماعت میگویند.[۱۰]
اما فقهای امامیه، اجماع را به عنوان یک دلیل مستقل در کنار قرآن و سنت به شمار نمیآورند، بلکه معتقدند اجماع از آنجا که از رای و نظر امام معصوم خبر میدهد، حجت و قابل استناد است.[۱۱]
درجه اطمینان فقیه پس از مراجعه به منابع فقهی |
علم← عمل به علم | ||||||||||
ظن معتبر*← عمل به ظن | |||||||||||
شک یا ظن غیر معتبر**← اصول عملیه ← | علم به اصل تکلیف ندارد← برائت | ||||||||||
علم به اصل تکلیف دارد ← | یقین سابق بر شک دارد← استصحاب | ||||||||||
یقین سابق بر شک ندارد← | احتیاط امکان دارد← احتیاط | ||||||||||
احتیاط امکان ندارد← تخییر | |||||||||||
* ظن معتبر مانند اماره شرعی در موضوعات و حدیث صحیح. ** ظن غیر معتبر مانند حدیث مرسل |
ابواب فقه
مسائل فقهی در کتابهای فقهی در چندین بخش ارائه شده است که نام هر یک به عنوان یک باب فقهی معروف شده است. دسته بندیهای متعددی برای مسائل فقهی ارائه شده است که هیچ کدام بر اساس ملاک منطقی نیست بلکه بیشتر بر اساس سلیقه است. بر اساس دستهبندی محقق حلی در شرایع الاسلام، از طهارت تا دیات را در برمیگیرد و به ۵۲ باب میرسد. این دستهبندی بعد از محقق حلی نیز تقریباً مورد قبول فقها قرار گرفت و حتی رسالههای عملیه نیز بر همین اساس از مباحث طهارت شروع و به حدود و دیات ختم میشود.
در یک دسته بندی کلی، این ابواب ۵۲ گانه را میتوان به چهار قسمت تقسیم کرد:
- عبادات، که مربوط به آن دسته از اعمالی است که به قصد به دستآوردن منفعت یا دفع کردن ضرر اخروی باشد. این مسائل در ۱۰ باب ارائه شده است که عبارتند از: طهارة، صلاة، زکاة، خمس، صوم، اعتکاف، حج، عمره، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر؛
- عقود؛ قراردادهایی است که تحقّق آنها احتیاج به دو طرف دارد. این دسته از احکام، شامل ۱۹ باب است که برخی از آنها عبارتند از کتاب التجارة، کتاب الرهن، کتاب الحجر، کتاب الضمان؛
- ایقاعات، قراردادهایی یک طرفه است که تحقق آنها احتیاج به یک طرف دارد و شامل ۱۱ باب است؛ از جمله طلاق، جعاله، نذر؛
- احکام، که منظور، چیزهایی است که نه عبادت است و نه نیازی به قرارداد و صیغه دارد، بـلکه حکم خدا در این موارد، بدون نیاز به اجرای صیغه جریان مییابد. این دسته از مسائل فقهی در ۱۲ باب ارائه شده است؛ از جمله صید و ذباحه، ارث، حدود و دیات.[۱۲]
تاریخچه فقه و اجتهاد شیعی
فقه شیعی دورههای متعددی را سپری کرده است که هر یک مشخصات و ویژگیهای خاصی دارد. در هر دوره، فقیهانی ظهور کردهاند و هر یک نقشی در پیشرفت فقه داشتهاند. از اولین دوره بعد از وفات پیامبر(ص) -که فقه شیعه به واسطه وجود امامان(ع) صرفا بیان احادیث بود- تا دوره معاصر، این علم دستخوش تغییرات روشی و محتوایی زیادی قرار گرفته است.
ردیف | عنوان | دوره زمانی | خصوصیات و ویژگیها | فقهای مهم و تاثیر گذار | کتابهای مهم |
---|---|---|---|---|---|
دوره اول | عصر تشریع | زمان حیات پیامبر(ص) | تکیه اصلی بر روی قرآن کریم است. | --- | --- |
دوره دوم | عصر تفسیر و تبیین | رحلت پیامبر تا پایان غیبت صغرا (۱۱ تا ۲۶۰ق) |
کثرت احادیث، رد قیاس و استحسان صدور اخبار علاجیه، وجود تقیه |
ابو خالد کابلی، زراره بن اعین شیبانی معروف بن خربوذ، برید بن معاویه عجلی ابوبصیر اسدی، محمد بن مسلم بن رباح |
---- |
دوره سوم | عصر محدثان | غیبت کبرا تا نیمه اول قرن ۵ (اواسط نیمه اول قرن چهارم تا نیمه اول قرن پنجم) |
تدوین مهمترین منابع حدیثی شیعه تالیف اولین کتابهای فقهی فتوایی |
علی بن ابراهیم قمی، محمد بن یعقوب کلینی ابن قولویه قمی، شیخ صدوق |
المقنع من لایحضره الفقیه |
دوره چهارم | عصر آغاز اجتهاد | مقارن با غیبت کبرا تا زمان شیخ طوسی (۳۲۹-۴۳۶ق) |
ارائه مطالب فقهی به صورت فنی نگارش متون اصول فقه بیان حکم مسائل مستحدثه، |
ابن ابی عقیل، ابن جنید شیخ مفید، سید مرتضی |
المقنعة، الانتصار الناصریات، |
دوره پنجم | عصر کمال اجتهاد | سراسر دوره زندگی شیخ طوسی | تکامل اجتهاد شیعه استقلال اجتهاد شیعه از اجتهاد اهل سنت نگارش کتابهای فقهی برجسته تدوین کتابهایی در زمینه فقه مقارن قبول اجماع به عنوان یکی از منابع اجتهاد |
شیخ طوسی | المبسوط فی فقه الامامیه النهایة فی مجرد الفقه و الفتوی الخلاف فی الاحکام |
دوره ششم | عصر رکود اجتهاد | از وفات شیخ طوسی تا دوره ابن ادریس حلی (۴۶۰-۵۹۸ق) |
خودداری از ارائه نظر جدید در مقابل شیخ طوسی | فضل بن حسن طبرسی، قطب الدین راوندی ابن زهره، ابن حمزه، ابن براج |
جواهر الفقه، الوسیلة الغنیة، المنتهی فی شرح النهایة |
دوره هفتم | عصر انتقاد و رشد مجدد مجتهدان | از دوره ابن ادریس تا دوره اخباریون (انتهای قرن ۶ تا قرن۱۱) |
بازگشت دوباره اجتهاد به فقه شیعی گسترش فقه و مباحث فقهی گسترش فقه حکومتی تحول رجال و پالایش احادیث |
ابن ادریس حلی، محقق حلی علامه حلی، فخر المحققین شهید اول، محقق کرکی شهید ثانی، فاضل مقداد ابن فهد حلی، مقدس اردبیلی |
مختلف الشیعة، مفتاح الکرامة جامع المقاصد، ارشاد الاذهان، مجمع الفوائد، مدارک الاحکام شرایع الاسلام، اللمعة الدمشقیة |
دوره هشتم | عصر انشعاب فقه و پیدایش اخباریون | از محدث استرآبادی تا زمان وحید بهبهانی اواسط قرن ۱۱ تا ابتدای قرن۱۳ |
ضعیف شدن علم اصول فقه به جهت مخالفت اخباریون نگارش کتابهای فقهی بر مبنای احادیث نگارش جوامع روایی متاخر |
محمد امین استرآبادی، ملا صالح مازندرانی ملا محسن فیض کاشانی، شیخ یوسف بحرانی فاضل جواد، محقق خوانساری |
الحدائق الناضرة، الفوائد المدنیة کفایة الاحکام |
دوره نهم | عصر شکست اخباری گری | از دوره وحید بهبهانی تا شیخ انصاری قرن دوازدهم(۱۲۰۸- ۱۲۸۱ق) |
شکست شدید اخباریان در مقابل اصولیین کنار گذاشتن مسائل غیر معتبر اصولی نزد شیعه مانند قیاس |
وحید بهبهانی، سید محمد مهدی بحر العلوم شیخ جعفر کاشف الغطاء، میرزا ابو القاسم قمی سید علی طباطبایی، محمد حسن نجفی |
مفتاح الکرامة، ریاض المسائل کشف الغطاء، مستند الشیعه جواهر الکلام، انوار الفقاهة |
دوره دهم | عصر جدید استنباط | اواخر قرن ۱۳ تا اواسط قرن ۱۴ | دقت زیاد و تحقیق در به کار بردن مسائل اصولی در استنباط مشخص شدن موارد جریان امارات و اصول عملیه بحث و تحقیق در مسائل مستحدثه |
شیخ مرتضی انصاری، محمد حسن شیرازی آقا رضا همدانی، سید کاظم یزدی محمد حسن نائینی، محمد کاظم خراسانی محمد حسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی |
المکاسب، العروة الوثقی کشف الغطاء، مصباح الفقیه |
عصر تشریع
عصر تشریع، دوره ۲۳ ساله بعثت پیامبر است که از آغاز بعثت ایشان تا پایان عمر ایشان را شامل میشود. فقه اسلامی در این دوره به یکباره پدیدار نشد، بلکه به صورت تدریجی ظهور یافت، زیرا رسول اللّٰه(ص) فقه و احکام الهی را به صورت تدریجی به مسلمین ابلاغ مینمود، و هر از چندی یکی از مسائل فقه و احکام الهی را که از ناحیه خداوند دریافت کرده بود را به مردم ابلاغ مینمود. پیروان ایشان نیز بدون هیچ واسطه به خود ایشان مراجعه میکردند. گاهی اوقات نیز پیامبر(ص) برخی از اصحاب خویش را به پارهای از مناطق مسلمان نشین روانه میکردند تا مسائل فقهی و احکام شرعی را بیان کنند. همانطور که معاذ بن جبل را برای تبلیغ دین و بیان مسائل شرعی به سوی یمن روانه کرد. رشد فقه اسلامی در این مرحله از این حد فراتر نرفت.[۱۳]
در این دوره، تنها اثری که در همان دوره یا با فاصلهاندکی بعد از ایشان جمع و تدوین شد و از تحریف مصون مانده است، قرآن کریم است.[۱۴] تشریع و به دست آوردن احکام نیز در این دوره، وحی الهی است و پیامبر تمامی احکام مورد نیاز مسلمانان را از طریق وحی از جبرئیل دریافت نمود. مواردی که در همان زمان مورد نیاز بود را خودشان بیان کردند و مواردی که بعدها مورد نیاز مسلمانان میشد را به حضرت علی(ع) آموخت و ایشان آنها را در کتابی ثبت نمود.[۱۵]
در این مرحله، فقه به تمام مباحث شرعی از جمله اصولی، فرعی، اخلاقی و غیره فقه گفته میشد و به کسی که با آیات قرآن کریم و مباحث آن آشنا بود، قاری گفته میشد نه فقیه. از آنجا که همه اصحاب و یاران پیامبر، اهل نظر و فتوا نبودند، این امر تنها به حافظان و قاریان قرآن اختصاص داشت که با آیات قرآن و ارتباط آنها با یکدیگر کاملا آشنا بودند. پس از توسعه شهرهای اسلامی و توسعه سواد و علم آموزی میان مسلمانان و زیاد شدن کسانی که نسبت به قرآن کریم عالم بودند، کم کم، واژه فقیه به جای قاری و حافظ به کار رفت.[۱۶]
عصر تفسیر و تبیین
این دوره، از زمان رحلت پیامبر شروع و تا پایان غیبت صغرا ( ۳۲۹ ق) ادامه دارد. در این عصر به جهت حضور امامان، شیعیان برخلاف اهل سنت، احتیاجی به اجتهاد پیدا نکردند. هرچند کسانی که از محل زندگی امامان دور بودند، به صورت سادهای در مسائل اجتهاد میکردند؛ مثلا ناگزیر بودند به روایات معتبر عمل کنند یا به ظواهر قرآن یا حدیث نبوی و یا روایات امامان عمل کنند.[۱۷]
امتیازات: با وجود اینکه در این دوره، اجتهاد به صورت گسترده مطرح نبود در عین حال دارای امتیازاتی است که عبارتند از:
- کثرت احادیث: در این دوره، تدوین و جمع آوری احادیث از همان زمان زندگانی پیامبر توسط حضرت علی(ع) شروع و این سیره توسط اصحاب امامان ادامه یافت، درحالی که نگارش و نقل احادیث و سنت پیامبر، حداقل تا زمان عمر بن عبدالعزیز در بین اهل سنت ممنوع بوده است.
- رد قیاس و استحسان: شیعه در این دوره، در مسائل عملی و فقهی خود به ائمه(ع) مراجعه میکرد و با مراجعه به ایشان، تمامی مسائل مورد نیاز خود را از حجت الهی حل میکرد، در حالیکه اهل سنت به واسطه نداشتن منبع کافی برای مسائل خود، به قواعد غیر معتبری چون قیاس، استحسان، مصالح مُرسَله، سدّ و فتح ذرایع استناد میکرد.
- کثرت اختلاف و صدور اخبار علاجیه: در سده اول صدر اسلام، نقل حدیث ممنوع بود و شیوع کمی داشت، اما در عصر صادقین نقل حدیث رو به گسترش یافت. در این زمان، افرادی به انگیزههای مختلف مذهبی و شخصی، اخباری را جعل کردند و در میان اخبار وارد کردند. به همین جهت در بین احادیث، تعارض و اختلاف پدید آمد و نیاز به ملاکهایی برای شناخت اخبار صحیح از اخبار جعلی و غیر معتبر احساس میشد. این روایات که به نام اخبار علاجیه معروفند از سوی امامان معصوم، بیان شد.
- وجود تقیه: به جهت وجود اختلافات مذهبی زیاد در میان مسلمانان، برخی از دشمنان ائمه، فضا را بر خلاف شیعیان تیره ساخته بودند. امامان نیز که از این مسئله آگاه بودند، گاهی اوقات در ظاهر، احکام را موافق با اهل سنت بیان میکردند تا اختلاف نظر میان شیعه و اهل سنت مشخص نشود.[۱۸]
فقها: فقیهان این دوره، غالبا فقط احادیث فقهی را نقل میکردند و هیچگاه در آن تصرف نمیکردند، با این حال، از این جهت که دارای فهم و استنابط خاصی بودند، میتوان به آنان فقیه گفت. این فقها در سه گروه قرار میگیرند و عبارتند از: علی بن ابی رافع، سعید بن مسیب، قاسم بن محمد بن ابی بکر، ابو خالد کابلی، زراره بن اعین شیبانی، معروف بن خربوذ، برید بن معاویه عجلی، ابوبصیر اسدی، محمد بن مسلم ثقفی کوفی، جمیل بن دراج، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر بن اعین، حماد بن عیسی، یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی بجلی کوفی، محمد بن ابی عمیر، حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابی نصر. [۱۹]
عصر محدثان
این دوره، از حدود غیبت کبرا(یعنی اواسط نیمه اول قرن چهارم) تا نیمه اول قرن پنجم را در برمیگیرد. رهبراین این دوره که از بزرگترین محدثان و فقهای شیعه امامیه شمرده میشوند، غالبا در دو شهر مذهبی و فرهنگی آن روزگار یعنی قم و ری زندگی میکردند. کتابهای حدیثی این دوره، اصلیترین منبع فقه شیعه امامیه را تشکیل میداد و حکومت شیعی آلبویه در این عصر، در پیدایش و رشد فقه در این دوره نقش موثری داشت.
امتیازات: این دوره دارای امتیازات و ویژگیهای چندی است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- تدوین مهمترین منابع حدیثی شیعه؛
- تالیف اولین کتابهای فقهی فتوایی؛
- وجود دانشمندان بزرگ و معروفی به ویژه در علم حدیث.
کتابهای فقهی: کتابهای فقهی این دوره، به چند صورت ارائه شد:
- کتابهایی به صورت پاسخ به سوالات فقهی؛ مانند جواب المسائل البصریات، جواب المسائل القزوینیات، جواب المسائل الکوفیات، جواب المسائل المصریات، جواب المسائل الواسطیه که به نقل نجاشی، همه اینها از تالیفات شیخ صدوق بوده است.
- کتابهایی که در ابتدا برای شخص خاصی نوشته شده بود؛ مانند "رساله الی ولده" که علی بن بابویه به فرزندش صدوق نوشت.
- کتابهایی که برای گروهی خاص نوشته شده بود؛ مانند جواب مسأله نیشابور.
- کتابهایی که در مورد بخشی از مسائل فقهی یا باب خاصی از فقه نوشته شده است؛ مانند الاعتکاف، التیمم و جامع الحج و جامع فقه الحج.
- کتابهایی که در قسمتی از فقه و یا دوره کامل فقه نوشته شده است؛ مانند مقنعه و هدایه.
فقیهان: در این دوره نیز، به جهت نزدیکی به عصر ظهور ائمه، هنوز بازار حدیث رونق دارد و مسائل فقهی به صورت نقل حدیث مطرح میشد و شخصیتهای فقهی نیز با عنوان محدث معروف شدهاند. برخی از معروفترین فقیهان این دوره عبارتند از: علی بن ابراهیم قمی، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، جعفر بن محمد بن جعفر قولویه، علی بن حسین بن موسی بن بابویه، شیخ صدوق.
عصر آغاز اجتهاد
این دوره نیز مقارن باغیبت کبرا به وسیله دو فقیه بزرگ این دوره، یعنی ابن ابی عقیل عمانی و ابنجنید اسکافی شروع و تا نیم قرن ادامه یافت. علم فقه در این دوره، برخلاف دوره قبل، به صورت اجتهادی درآمد و به برکت علم اصول رونق گرفت و برای اولین بار به دست دانشمندان شیعۀ امامیه مسائل فقهی از نصوص استخراج و تحقیق و تنقیح شد و فروع فقهی بیشتری به دست آمد. این شیوه که با شیخ مفید به اوج کمال خود رسید و توسط سید مرتضی ادامه یافت.
امتیازات:
- در این دوره برای اولین بار، شیوه بیان مسائل فقهی از شیوه نقل عین روایات جدا شد و به صورت فنی در آمد؛
- متون کاملی در زمینه اصول فقه توسط فقهای شیعی نگاشته شد؛
- بر اثر اجتهاد، حکم مسائلی که روایات به صورت خاص به آنها نپرداخته بود، در این دوره بیان و کتابهایی در این زمینه جمعآوری شد؛
- فقهای نامآوری چون ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ مفید و سید مرتضی پای به عرصه علم و فقاهت نهادند.[۲۰]
عصر توسعه همه جانبه اجتهاد
این دوره از فقه شیعه، سراسر دوره زندگانی شیخ طوسی را در برمیگیرد. وی که یکی از بزرگترین و موثرترین فقیهان شیعی است، در ۳۸۵ق در خراسان به دنیا آمد و بعد از درگذشت سید مرتضی زعامت مرجعیت شیعه را بر عهده گرفت. او در فقه چند کار عمده و مهم انجام داد:
- توسعه بخشیدن به اجتهاد شیعی؛
- نگارش کتابهایی برجسته و کامل در تمام بخشهای فقه شیعی؛
- استقلال بخشیدن به اجتهاد شیعه در برابر اجتهاد اهل سنت.
امتیازات این دوره:
- اجتهاد به اطلاق و کمال خود رسید. خصوصا شیخ طوسی به همه مباحث فقهی مطرح شده در آن عصر را بر اساس اصول خود پرداخته است؛
- نگارش کتابهای فقه مقارن؛
- پذیرش اجماع به عنوان یکی از منابع احکام شرعی؛
- رشد دانشمندان بزرگ شیعه و نگارش کتابهای مهم فقهی.[۲۱]
عصر توقف اجتهاد
پس از وفات شیخ طوسی(۴۶۰ ق) تا ابن ادریس حلی(۵۹۸ ق) در حدود یک قرن دانشمندان غالبا در احکام اسلامی نظری از خود ابراز نمیداشتند و بیشتر نظرات قبلی را تکرار میکردند. این کار، به جهت مقام علمی شیخ طوسی و نیز احساس ناتوانی در برابر مبانی و استدلالهای قوی وی بوده است. گاهی نیز ارائه نظر جدید، نوعی اهانت به جایگاه علمی شیخ طوسی به شمار میرفت. به همین جهت، در این دوره، کتاب فقهی زیادی تألیف نشده است. اولین کسی که دوباره، باب اجتهاد مرسوم در فقه شیعه را گشود ابن ادریس حلّی بود. ابن ادریس از همین جهت دانشمندان این عصر را "مقلّده" مینامید.[۲۲]
فقیهان: با وجود ویژگی فقهای این دوره که به تعبیر ابن ادریس، آنان بیشتر مقلد شیخ طوسی بودند، در این دوره نیز دانشمندانی به ظهور پیوستند و از خود آثاری نیز به یادگار گذاشتند که برخی از معروفترین آنان عبارتند از: فضل بن حسن طبرسی، قطب الدین راوندی، احمد بن علی طبرسی، ابن حمزه، ابن شهرآشوب،[۲۳] ابوالصلاح حلبی، عبدالعزیز بن براج، سلار دیلمی، ابن زهره، قطب الدین بیهقی.[۲۴]
عصر شروع دوباره اجتهاد
وضعیتی که در نیمه دوم قرن پنجم و سراسر قرن ششم حاکم شده بود، در انتهای قرن ششم از سوی فقهای بزرگی چون ابن ادریس حلی مورد مخالفت واقع شد. به همین جهت، وی به همراه دیگر معاصران خویش در صدد شکستن روند جاری در تقلید از شیخ طوسی و انتقاد نسبت به آرای فقهی وی برآمد. او در کتاب سرائر، در تمام فروع فقهی، نظر شیخ را بیان و سپس بهطور کامل به نقد آن میپردازد. این روش، به تدریج توسط فقیهانی چون محقق حلی، علامه حلی و فخرالمحققین دنبال شد و از این رهگذر، فقه شیعه بار دیگر در مسیر پیشرفت خود قرار گرفت. این دوره از زمان ابن ادریس تا دوره ظهور اخباریان در قرن یازده ادامه داشت.[۲۵]
امتیازات:
- بازگشت دوباره اجتهاد به فقه شیعی و تکامل تدریجی آن؛
- برقرار شدن نظم و ترتیب بیشتر در مطالب ارائه شده در کتابهای فقهی؛
- ایجاد نوع خاصی از کتابهای فقهی که به بیان اختلاف نظرات فقهی فقیهان شیعه میپردازد؛ مانند مختلف علامه حلی و مفتاح الکرامه سید جواد عاملی؛[۲۶]
- گسترش فقه و مباحث فقهی توسط محقق حلی با نگارش شرایع و علامه حلی با نگارش ارشاد الاذهان؛
- شرح و بسط متون فقه توسط فقیهانی چون فخرالدین حلی با نگارش ایضاح الفوائد، شهید اول با نگارش اللمعه الدمشقیه؛
- گسترش فقه حکومتی با ظهور فقیهانی چون محقق کرکی با نگارش جامع المقاصد؛
- تحول فقه، اصول فقه و رجال و پالایش احادیث با ظهور فقیهانی چون مقدس اردبیلی با نگارش مجمع الفوائد و سید محمد عاملی با نگارش مدارک الاحکام.[۲۷]
فقیهان: ابن ادریس حلی، سید بن طاووس، محقق حلی، علامه حلی، فخر المحققین، شهید اول، محقق کرکی، شهید ثانی، حسن بن زین الدین، شیخ بهائی، فاضل مقداد، ابن فهد حلی، ابن ابی الجمهور احسائی، مقدس اردبیلی،[۲۸] یحیی بن سعید حلی، خواجه نصیرالدین طوسی.[۲۹]
عصر انشعاب فقه و پیدایش اخباریگری
در قرن یازدهم دانشمندانی از شیعه معتقد بودند که منبع استنباط فقه شیعه، منحصرا کتاب و سنت است، نه آنچه مجتهدان میگویند. این سخن چند علت داشت؛ اینکه موسسه علم اصول اهل سنت هستند و اینکه امامان از این قواعد استفاده نمیکردند و در نهایت اینکه استفاده از این قواعد، موجب میشود احادیث اهل بیت، اهمیت خود را از دست بدهد. بنابراین به اعتقاد آنان در فرایند اجتهاد، نباید به قواعدی که در کتابهای اصول فقه ارائه شده پایبند بود. از مهمترین پیشوایان این گروه مولی محمد امین استرآبادی نویسنده کتاب الفوائد المدنیة بود. او همۀ مجتهدان از قدیمین تا شهیدین و دیگران را به باد انتقاد میگرفت و همه را پیرو مکتب اهل سنت میدانست و کتاب الفوائد المدنیة را به منظور رد مجتهدان نگاشت.[۳۰]
ویژگیها و امتیازات:
- ضعیف شدن علم اصول فقه به جهت مخالفت سرسختانه اخباریان؛
- نگارش کتابهای فقهی بر مبنای احادیث؛ مانند کتاب الحدائق الناضرة؛
- نگارش و تالیف جوامع روایی مهم مانند وافی تألیف محمد محسن فیض کاشانی و وسائل الشیعة تألیف شیخ حر عاملی و بحار الأنوار تألیف محمد باقر مجلسی؛
فقیهان: این دوره عصر پیدایش مذهب اخباریان بود و از آنجا که اخباریان عقیده داشتند تنها منبع استنباط فقه شیعه، کتاب و سنت است، در برابر استناد به قواعد اصولی مقاومت میکردند. با این حال، در این دوره نیز فقهای اصولی وجود داشتهاند. معروفترین فقهای معروف این دوره عبارتند از:
- فقهای اخباری مسلک: محمد امین استرآبادی، ملا صالح مازندرانی، ملا محسن فیض کاشانی، شیخ یوسف بحرانی، محمد باقر مجلسی، سید نعمت الله جزائری.
- فقهای اصولی: فاضل جواد، محمد باقر سبزواری، آقا جمال خوانساری، شیخ بهائی، فاضل هندی، محقق خوانساری، میرداماد[۳۱]
عصر شکست اخباری گری
در قرن سیزده هجری و پس از حدود یک قرن از رواج اخباریگری، اجتهاد شیعه با تلاش فقیه و عالمی چون وحید بهبهانی به تدریج روندی رو به رشد گرفت. وحید به همراه شاگردانش در ابتدا در کنار پاسخ به سوالات و شبهات اخباریان، احتیاج استنباط به قواعد اصولی را اثبات کردند. به همین منظور، او کتاب الفوائد الحائریه را تالیف کرد. پس از شکست مکتب اخباری، دانشمندان این عصر، در راه تکمیل و تقویت راه صحیح استنباط تلاش زیادی کشیدند و کتابهای ارزشمندی در این زمینه تالیف کردند.
امتیازات
- شکست شدید نهضت اخباریان در اثر قیام اصولیین؛
- خروج تدریجی مسائلی از علم اصول که اهل سنت در علم اصول داخل کرده بودند و در استنباط شیعه تأثیری نداشت؛ مانند قیاس، استحسان، مسائل مرسله، سد و فتح ذرائع؛
- وارد شدن تدریجی مسائلی در علم اصول که مورد اختلاف اصولیان و اخباریان قرار گرفت، از قبیل حجّیت قطعی از طریق مقدمات عقلی به دست آمده، تقدم دلیل عقلی قطعی بر دلیل نقلی، حجّیت ظهور کتاب، جریان اصل برائت در شبهات حکمیۀ تحریمیه.[۳۲]
فقیهان دانشمندان این دوره را علاوه بر مؤسس آن، میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
- دستۀ نخست: شاگردان مستقیم وحید بهبهانی، مانند سید محمدمهدی بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء، میرزا ابو القاسم قمی، سید علی طباطبایی و اسدالله شوشتری؛
- دستۀ دوم: شاگردان برخی از علمای گروه نخست، مانند سید محسن أعرجی کاظمی، محمد شریف بن حسن علی معروف به شریف العلماء، سید محمد مجاهد، محمد صالح برغانی، سید عبدالله شبر، ملا احمد نراقی و محمد حسن نجفی.[۳۳]
عصر جدید استنباط
این دوره که در واقع از نظر روش دنباله دورۀ قبل به حساب میآید، از اواخر قرن سیزده شروع و تا اواسط قرن چهارده هجری ادامه یافت. خود این عصر سه دوره فقهی را دربرگرفته است. در ادامه به تفکیک این سه دوره بیان میشود.
امتیازات:
- دقت زیاد و تحقیق در به کار بردن مسائل اصولی در استنباط؛
- استفاده از ادله عقلی و منطقی در مسائل اصولی؛
- شیوه ابتکاری شیخ انصاری در استنباط؛
- استفاده نکردن از اصول فقه اهل سنت در فرایند اجتهاد؛
- مشخص شدن موارد جریان امارات و اصول عملیه و تفکیک هر یک از دیگری؛
- بحث و تحقیق در مسائل مستحدثه.[۳۴]
دورههای این عصر
در این عصر، فقه شیعی چندین مرحله را طی کرد و در هر مرحله، فقهای بزرگی پای به میدان فقاهت گذاردند. این عصر با شیخ انصاری شروع و با شاگردان محمد کاظم خراسانی به پایان میرسد. دورههای این عصر عبارتند از:
- دوره تحول فقه و اصول: شیخ مرتضی بن امین تستری نجفی از بزرگترین فقهای امامیه است که در دویست سال اخیر، فقیهان از روش علمی استفاده کردهاند. وی تحولی شگرفت در فقه و اصول ایجاد کرد، بهگونهای که بیشتر کتابهایی که در اصول فقه دویست ساله اخیر نگاشته شده، بیشتر بر محور سخنان او است. تاثیر گذارترین استاد وی، ملا احمد نراقی بوده است. مهمترین کتاب فقهی او در بخش معاملات فقه است که به نام مکاسب معروف است.[۳۵]
- نقد و کنکاش آرای شیخ انصاری: در این دوره، نظریاتی که شیخ انصاری ارائه کرده بود توسط عالمانی چون ملاعلی کنی، محمد حسن شیرازی، آقا رضا همدانی، محمد بن محمد تقی آل بحرالعلوم، سید کاظم یزدی، عبدالله مامقانی و در انتها محمد کاظم خراسانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.[۳۶]
- دوره نقد آرای آخوند خراسانی و پیدایش سه مدرسه اصولی: در انتهای دوره قبل، آخوند ملاکاظم خراسانی شیوه جدیدی را در ارائه مطالب فقهی و اصولی ایجاد کرد. بعد از وی، شاگردان ایشان به نقد و بررسی آرای استاد خویش پرداختند و در اثر این نقد و بررسی ها، سه مدرسه اصولی ایجاد شد. محمد حسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و محمدحسین غروی نائینی هر یک نقش مهمی در پیشبرد و تکامل اصول فقه شیعه داشتند و هر یک با رویکردی خاص به این علم پرداختند.
مکتبها و مدرسههای فقهی
برخی از مجتهدان و فقیهان در طول تاریخ فقه شیعه، صرفا بیان کننده اقوال پیشینیان نبودند، بلکه در بیان نظریهها، استقلال داشته و در استنباط و اجتهاد خویش، از شیوه خاص خود بهره میبردند. مکتب فقهی، عبارت است از مجموعه ویژگیهای موجود در مسیر استنباط احکام که مبتنی بر شیوه خاص فرد یا گروهی بوده و موجب تحول در مباحث اصولی وقواعد فقهی میشود. از دیگر ویژگیهای یک مکتب فقهی، پرهیز از تقلید، تکامل تدریجی اجتهاد و تاثیر بر فقیهان دیگر بوده است.[۳۷] در فقه شیعه، از ابتدا تاکنون چندین مکتب فقهی ظهور یافته و هر یک نقش بسزایی در رشد مسیر اجتهاد داشته است. در یک نگاه، مکاتب مهم فقهی عبارتند از:
مکتب مدینه
این مکتب فقهی از زمان تشکیل حکومت اسلامی در مدینه آغاز و تا زمان امام صادق(ع) ادامه یافت. در این شهر، اولین مکتب فقهی شکل گرفت و فقیهان شیعه در آن جمع شدند. این عده پس از امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) عبارتند از: ابن عباس، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، ابورافع ابراهیم. ویژگیهای مهم این دوره عبارتند از:
- تدوین محدود کتابهای حدیثی و ترس از گردآوری آن؛
- عدم وجود اختلاف آشکار و قابل توجه بین فقه شیعه و فقه سنی؛
- عدم وجود روشی برای اجتهاد در مواردی که هیچ نص یا دلیل شرعی وجود نداشت.[۳۸]
مکتب کوفه
در اواخر عمر امام صادق(ع)، مکتب فقه شیعی از مدینه به کوفه منتقل شد و عده زیادی از صحابه، تابعان و فقها به این شهر مهاجرت کردند. در این ایام، امام صادق چند سالی را در این شهر اقامت کرد. اختلاف و نزاع بین بنی امیه و بنی عباس، فرصتی مناسب جهت نشر مذهب و فقه شیعی فراهم کرده بود. مهمترین ویژگیهای این مکتب فقهی عبارتست از:
- اهمیت ویژه تدوین و نوشتن احادیث؛
- به وجود آمدن مسائل جدید و مستحدثه که به صورت مستقل جوابی برای آنها در قران یافت نمیشد. به همین جهت، شکاف میان فقه شیعه و اهل سنت نمایانتر شد و شیعه در این مسائل سراغ امامان میرفتند و فقهای اهل سنت به قیاس، استحسان، حدس و گمان روی آوردند.
- اختلاف بین راویان در یک موضوع واحد و پیدایش روایات متعارض؛
- ظهور و بروز مذاهب فقهی متعدد اهل سنت: از جمله مذهب حنبلی، مالکی، شافعی و حنفی؛
- ارائه قواعد و ملاکهایی از سوی امامان برای استنباط احکام شرع. قواعدی مانند استصحاب، برائت، احتیاط، تخییر، قاعده طهارت و غیره.[۳۹]
مکتب قم و ری
از زمان شروغ غیبت کبرا در قرن چهارم تا نیمه اول قرن پنجم، فعالیتهای علمی فقه به دو شهر قم و ری منتقل شد. دلیل انتقال مکاتب فقهی شیعه از عراق به ایران آن بود که فقهای شیعه در سرزمین عراق با آزار و اذیت عباسیان قرار داشتند و دو شهر قم و ری مکان امنی برای نشر و توسعه علوم اهل بیت(ع) به شمار میرفت. در این دوره، فقیهان و عالمان معروفی چون علی بن ابراهیم قمی، محدث کلینی، ابن قولویه، علی بن بابویه، محمد بن بابویه و برادر وی حسین بن علی بن بابویه به فقه شیعی خدمات زیادی رساندند.
از مهمترین ویژگیهای این مکتب میتوان به دو امر اشاره کرد:
- توسعه در تدوین، جمع و تنظیم احادیث. کتاب الکافی و من لایحضره الفقیه شاهدی بر این مدعاست.
- تدوین کتابهای فقهی جدید که بیشتر در قالب پرسش و پاسخهایی بود که از فقها میشد. مسائل فقهی در این کتاب، به صورت ساده ارائه شده بود و فقها سعی میکردند در پاسخ سؤالات مطرح شده، تنها روایات معصومان(ع)را بیان کنند و در آنها فروعات فقهی زیادی دیده نمیشود و فتاوای مطرح شده در غالب موارد، نصوص و متن روایت بود.
مکتب بغداد
شهر بغداد در اواخر دوره غیبت صغرا و ابتدای غیبت کبرا، مرکزی علمی و محور فقه شیعه بود. این وضعیت تا زمان حمله هولاکوخان ادامه داشت. این حوزه چندین ویژگی عمده و برجسته داشت که عبارتند از:
- ظهور فقهای بزرگی چون شیخ مفید (۴۱۳ق)، سید مرتضی (۴۳۶ق) و شیخ طوسی(۴۶۰ق) که از سرآمدان فقها و محدثان عصر خود بودهاند.
- ظهور فقه مقارن: در این دوره، کتابهای الانتصار، ناصریات توسط سید مرتضی و الخلاف به وسیله شیخ طوسی با این هدف تالیف شد.
- توانایی فقهای این دوره در مباحث کلامی: از دیگر ویژگیهای فقهای این شهر آن است که ایشان علاوه بر فقه، در علم کلام نیز تخصص و تبحّر داشتند.
- پایه ریزی اصول فقه: در این دوره، کتابهای اصولی از قبیل الذریعه سید مرتضی و بعد از آن، العدة شیخ طوسی تدوین و مباحث اصول فقه به صورت مدونی ارائه شد.
- تثبیت اجتهاد: یکی دیگر از ویژگیهای این دوره، تثبیت روش اجتهادی در فقه شیعه توسط فقیهانی مانند شیخ مفید بوده است.
- توجه به تفسیر قرآن: فقهای برجسته این مدرسه، علاوه بر فقه، حلقههای درس و بحث تفسیر قرآن داشتهاند. کتاب امالی سید مرتضی تفسیر شیعه را از جهت تحلیلهای ادبی-کلامی وارد مرحله جدیدی کرد. تفسیر تبیان توسط شیخ طوسی دیگر تفسیر معروف شیعی در این دوره است.[۴۰]
مکتب نجف
حوزه این شهر، از قرن پنجم هجری قمری تا دوران کنونی برقرار بوده است. در این ۱۱ قرن، فراز وفرودهای زیادی داشته است و سه دوره رشد میتوان برای آن برشمرد.
- دروه اول: به دنبال حملاتی که در بغداد بعد از وفات سید مرتضی، به منزل شیخ طوسی صورت گرفت، وی این شهر را ترک و به نجف مهاجرت کرد و به تربیت شاگردانی توانمند پرداخت.
ویژگیهای عمده این مدرسه فقهی، پایبندی به رجال و ضبط راویان بوده است که به صورت دقیق و نظاممند با نگارش کتابهای مهم رجالی مانند رجال کشی، الفهرست و رجال توسط شیخ طوسی شروع شد.[۴۱]
- دروه دوم: پس از درگذشت شیخ طوسی، حوزه علمیه نجف کم کم رونق فقهی خود را از دست داد و برای مدتی طولانی مرکزیت فقهی از نجف به حله و جنوب لبنان منتقل شد. این امر تا زمان مقدس اردبیلی(۹۹۳ق) ادامه داشت و توسط وی، این حوزه بار دیگر رشد و رونق یافت، تا جائیکه حسن عاملی و سید محمد عاملی از جبلعامل به نجف مهاجرت کردند.[۴۲]
- دروه سوم: پس از ظهور اخباریون در کربلا، فقیهان برجستهای در نجف ظهور کردند و تا حدود یک قرن، این شهر دوباره به عنوان مرکز فقه شیعی مطرح شد. این توسعه دوباره با جعفر کاشف الغطاء (۱۲۲۸ق) و شاگرد وی محمد حسن نجفی (۱۲۶۶ق) شروع شد و با فقیهان و اصولیونی چون شیخ مرتضی انصاری (۱۲۸۱ق)، میرزا حسن شیرازی (۱۳۲۰ق)، میرزا حبیب الله رشتی (۱۳۱۲ق)، محمد حسن آشتیانی (۱۲۴۸ق)، محمد حسن مامقانی (۱۳۲۳ق)، محمد کاظم خراسانی (۱۳۲۹ق)، میرزای نائینی (۱۳۵۵ق)، آقا ضیاء عراقی (۱۳۶۱ق) و محمد حسن اصفهانی (۱۳۶۱ق) ادامه یافت.
این حوزه در سده اخیر با فقیهانی چون ابوالقاسم خوئی، سید محسن طباطبایی حکیم، سید احمد خوانساری و محمد تقی خوانساری به حیات خود ادامه داد.[۴۳]
مکتب حلّه
حله از شهرهای جنوب عراق است که در حدود دو قرن، مرکز فقه و فقاهت شیعه بوده است و فقیهان بزرگی در آن شهر درخشیدند. فقیهان بزرگی چون محمد بن ادریس حلی(۵۹۸ق)، محقق حلی(۶۷۶ق)، فخرالمحققین(۷۷۱ق)، سید بن طاووس(۶۶۴ق) در از این شهر ظهور کردند. ویژگیهای کتابهای فقهی این دوره:
- وجود نظم دقیق بر کتابهای فقهی این عصر؛
- وجود نثری روان و ساده در کتابهای فقهی؛
- تفکیک مسائل ابواب فقهی به دو بخش عبادات و معاملات؛
- تفکیک انواع احادیث و دسته بندی احادیث به حدیث حسن، ضعیف، صحیح و موثق.[۴۴]
مکتب جبل عامل و جزین
مدرسه فقهی منطقه جبل عامل با مهاجرت شهید اول به جنوب لبنان بنا نهاده شد و فقیهان ناموری به جهان تشیع معرفی شد. فقیهان برجسته این منطقه عبارتند از: شهید اول، محقق کرکی(۹۴۵ق)، شهید ثانی(۹۶۵ق)، سید محمد عاملی(۱۰۰۹ق)، شیخ بهائی(۱۱۳۲ق).امتیازها و برجستگیهای این مدرسه عبارتند از:
- نگارش قواعد فقهی
- توجه به بررسی سندی احادیث، تفکیک احادیث صحیح از ضعیف
- توسعه مباحث اصول فقه با نگارش کتاب معالم الدین
- سخت گیری در عمل به روایات و تکیه بر سند روایات[۴۵]
مکتب اصفهان
در قرن یازده و دوازده قمری، فقه حوزه اصفهان با رویکرد حکومتی رواج یافت. فقیهایی که در این حوزه رشد یافتند، ارتباط خاصی با حکومت داشتند و برخی از آنان، به مقام شیخ الاسلامی رسیده بودند و تمام امور قضاوت و جمعه و جماعت مردم با آنان بود. فقیهان معروفی که در این مدرسه ظهور کردند و با حکومت، ارتباط داشتند عبارتند از: محمد تقی مجلسی (۱۰۷۰ق)، محمد باقر مجلسی (۱۱۱۱ق)، شیخ بهائی (۱۰۳۱ق)، محمد باقر میرداماد (۱۰۴۱ق)، محمد اسماعیل خواجویی (۱۱۷۳ق)، محمد باقر سبزواری (۱۰۹۰ق)، آقا جمال خوانساری (۱۱۲۵ق). ویژگی مهم این حوزه، رشد فلسفه و حکمت در کنار فقه و نیز بروز فلاسفه بزرگی چون میرداماد و ملاصدرا بود.
مکتب کربلا
با حمله افغانها به اصفهان و ایجاد آشوب در این منطقه، فقیهان این حوزه به سمت کربلا حرکت کردند. با ورود شیخ یوسف بحرانی (۱۱۸۶ق) به کربلا، این حوزه رونق خاصی پیدا کرد. وی رویکرد اخباری میانه رویی داشت. همزمان با وی، وحید بهبهانی مجلس درس پررونقی در این شهر برپا کرد و شاگردان برجستهای را تربیت کرد. سید مهدی بحرالعلوم (۱۲۰۵ق)، سید علی طباطبایی (۱۲۳۲ق)، سید محمد مجاهد (۱۲۴۲ق)، ملا احمد نراقی (۱۲۴۵ق)، ملامهدی نراقی و میرزا ابوالقاسم قمی (۱۲۳۲ق) از جمله فقیهان مطرح این حوزه فقهی بودهاند.[۴۶] حوزه درسی وحید بهبهانی دارای ویژگیهای خاصی است که بر اساس آن میتوان شیوه وی را مکتبی فقهی به شمار آورد. از حوزه وی، فقیهان برجستهای ظهور کردند. مهمترین مشخصه مکتب فقهی وحید و شاگردان وی، عبارت است از توجه به علم رجال و علم اصول فقه که به سختی از سوی اخباریون مورد حمله قرار گرفته بود و در انزوا قرار داشت.
مکتب قم(دوره معاصر)
شهر قم گرچه از قرن سوم مرکز علم و دانش بوده است، اما با ورود شیخ عبدالکریم حائری به این شهر، حوزه این شهر رونق یافت و فقیهان و علمای زیادی را به جهان تشیع معرفی کرد. از جمله فقیهان و شخصیتهای مطرح این حوزه میتوان از سید حسین بروجردی (۱۲۸۱ق)، سید روح الله خمینی (۱۳۶۸ش)، سید محمد رضا گلپایگانی، محمد تقی خوانساری، سید شهاب الدین نجفی مرعشی نام برد. در حال حاضر، این حوزه از رونق خاصی برخوردار است و مجالس درس فقه و اصول زیادی در این شهر برقرار است.[۴۷]
پانویس
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فقه»، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۷۰.
- ↑ مشکینی، اصطلاحات فقهی و اصولی، ۱۴۱۶ق، ص۱۸۰.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، ج۳، ص۳۵۰
- ↑ جمعی از پژوهشگران، ج۱، ص۳۲۵
- ↑ جناتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص۶؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۱
- ↑ جناتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص۱۳، ۱۴؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۱
- ↑ مظفر، اصول فقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۱.
- ↑ مظفر، اصول فقه، ج۲، ص۶۲
- ↑ جایگاه عقل در اجتهاد
- ↑ دایرة المعارف فقه مقارن، ص۳۷۶
- ↑ مظفر، اصول الفقه، ص۸۱و۸۲.
- ↑ آشنایی با ابواب فقه، محمد اسماعیل نوری
- ↑ جناتی، ص۲۵-۲۶
- ↑ گرجی، ص۱۷و۱۸
- ↑ جناتی، ص۲۶- ۳۱
- ↑ ابن خلدون، مقدمه، به نقل از جناتی، ص۲۹
- ↑ گرجی، ص۱۱۷
- ↑ گرجی، ص۱۱۷-۱۲۲
- ↑ گرجی، ص۱۲۳-۱۲۵
- ↑ گرجی، ص۱۴۰-۱۴۱
- ↑ گرجی، ص۱۸۰-۱۸۳
- ↑ گرجی، ص۱۲۳
- ↑ گرجی، ص۲۲۴-۲۲۷
- ↑ ربانی، ص۹۹-۱۲۹
- ↑ گرجی، ص۲۲۷
- ↑ گرجی، ص۲۲۸
- ↑ ربانی، ص۱۴۵-۲۲۲
- ↑ گرجی، ص۲۲۸-۲۳۷
- ↑ ربانی، ص۱۴۱-۱۴۳
- ↑ گرجی، ص۲۳۷
- ↑ ر.ک: ربانی، ص۲۲۳-۲۶۰؛ گرجی، ص۲۳۸-۲۴۱
- ↑ گرجی، ص۲۵۹
- ↑ ربانی، ص۲۶۱-۲۹۲؛ نیز ر.ک: گرجی، ص۲۴۲
- ↑ گرجی، ص۲۶۵
- ↑ ربانی، ص۲۹۵-۲۹۸
- ↑ ربانی، ص۲۹۹-۳۲۴
- ↑ درآمدی بر چگونگی تکوین مکاتب فقهی در شیعه
- ↑ کریمی نیا
- ↑ کریمی نیا
- ↑ ربانی، ص۱۸-۲۰
- ↑ ربانی، ص۲۱
- ↑ ربانی، ص۲۹
- ↑ ربانی، ص۳۲-۳۴
- ↑ ربانی، ص۲۲-۲۶
- ↑ ربانی، ص۲۶-۲۹
- ↑ ربانی، ص۳۱-۳۲
- ↑ ربانی، ص۳۴
منابع
- خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، مؤسسة دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- ربانی، محمد حسن، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، تهران، چاپ ونشر بین الملل، ۱۳۸۶ش.
- کریمی نیا، محمد مهدی، آشنایی با مهمترین مکاتب و دورههای فقهی شیعه، مجله معرفت، شماره ۹۳، ص۴۳-۵۹.
- مشکینی، علی، اصطلاحات فقهی و اصولی، قم، الهادی، چاپ ششم، ۱۴۱۶ق.
- مظفر، محمد رضا، اصول فقه، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش،
- مظفر، محمدرضا، اصول فقه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
- شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیتا.
- جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، موسسه کیهان، ۱۳۷۴ش.
- ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الفقهیه،دار الفکر العربی، ۱۹۷۱م.