حِسبه، از تشکیلات اداری و دینی در حکومت‌های اسلامی ناظر بر امور اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و بهداشتی.

اجازه در امور حسبیه آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی در سال ۱۳۵۹ق به شیخ محمدحسین سبحانی، پدر آیت‌الله جعفر سبحانی.[۱]

این تشکیلات در ارتباط مستقیم با امر به معروف و نهی از منکر بوده است. درباره منشأ نهاد حسبه، برخی آن را برگرفته از سازمان‌های مشابه رومی و ساسانی و عده‌ای آن را دارای اصل اسلامی می‌دانند. اما به هر حال چه حسبه را سازمانی اصیل و چه برگرفته از نظام‌های دیگر بدانیم، تحول و گسترش آن کار مسلمانان و حاصل ناگزیر توسعه نظام دیوان‌سالاری بوده است.

حسبه و محتسب تحت‌تأثیر جریان‌های سیاسی و اجتماعی و دخالت‌های فردی و قابلیت‌های محتسب، کارکرد نهاد حسبه نیز دستخوش دگرگونی‌هایی می‌شده است. این دگرگونی‌ها و تحولات کمابیش از طریق مطالعه سرگذشت و رفتار محتسبان در حدّی که در منابع بدان‌ها اشاره شده قابل ردیابی است.

تعریف

واژه حِسْبَه از مصدرهای فعل حَسَبَ و اسم مصدر از احتساب. حسبه در معنای لغوی علاوه بر شمردن و حساب کردن، به معنای تدبیر نیز به‌کار رفته است.[۲] در اصطلاح فقهی حسبه به معنای حساب کردن و شمردن به کار رفته است که در ارتباط با امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد[۳] و از منظر کارکرد علمی از مجموعه علوم اسلامی رده‌بندی و تقریباً معادل علم مدیریت شهر اسلامی تلقی شده و محتسب که مجری قوانین شرعی و عرفی در میان شهروندان است، بر امور جاری، اعم از روابط اقتصادی و معاملات میان افراد و مناسبات اجتماعی و اخلاقی، نظارت دارد و با امر به معروف و نهی از منکر، که از پشتوانه قدرت حکومت برخوردار است، مانع از بروز ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود.[۴]

اشخاصی مانند ماوردی در الاحکام السلطانیۀ و غزالی در احیاء علوم‌الدین از منظر فقهی به حسبه و مباحث مربوط به آن پرداخته‌اند.

سیر تاریخی

عصر پیامبر اسلام(ص)

نظارت حکومت بر امور بازارها و رفتارهای اجتماعی شهروندان، به عصر پیامبر(ص) و جانشینان وی بازمی‌گردد. با ظهور اسلام، از پاره‌ای معامله‌ها، که در شبه جزیره عربستان پیش از اسلام در بازارهای موسمی معمول بود، نهی شد[۵] و اخلاق اقتصادی جدیدی بر پایه آموزه‌های اسلام عرضه شد.

در منابع روایی و تاریخی، گزارش‌های درخور توجهی از نظارت پیامبر اکرم(ص) بر بازار وجود دارد. بیشتر این گزارش ها، که در مجموعه‌های روایی گردآوری شده‌اند، بعدها مبانی نظری و عملی تشکیلات حسبه را پایه‌گذاری کردند.[۶]

پیامبر اکرم(ص)، علاوه بر تنظیم روابط اقتصادی و اخلاق اقتصادی، بر بازار نظارت مستقیم داشت.[۷] کار پیامبر(ص) به توصیه و ارشاد منحصر نمی‌شد، بلکه متخلفان را به مجازات می‌رسانید و تاجران را ملزم به رعایت قوانین می‌کرد.[۸] گزارش‌هایی در دست است که پیامبر(ص) برای نظارت بر بازار مکه و مدینه مسئول گماشت.[۹]

آل بویه

در دوره حکومت آل‌بویه، وظیفه اصلی محتسبان در دو جنبه نظارت بر آداب و اخلاق مذهبی و نیز رسیدگی بر امور شهر و بازارها خلاصه می‌شد. در شهرهای بزرگ، مانند بغداد، محتسب چندین نایب داشت که هریک در محله‌ای به کار مشغول بودند.[۱۰]

امیران بویهی، با ارسال عهدنامه‌هایی، امور حسبه را به والیان خود تفویض می‌کردند و گاه به طور مستقیم به فردی مسئولیت حسبه می‌دادند.[۱۱] در دوره حکومت آل‌بویه بازارهای برده‌فروشی، سکه‌خانه‌ها و طرازخانه‌ها اهمیت بیشتری پیدا کرده بودند و تقلب و فریب‌کاری و تدلیس موجب اختلال در نظم اجتماعی و اقتصادی می‌شد. در عهدنامه‌های دوره آل‌بویه حِسَبت مراکز مذکور، به‌سبب اهمیت آنها، در کنار امور حسبه یاد شده و در عمل مسئولانی غیر از محتسب داشته است.[۱۲] انحطاط نهاد حسبه در این دوره از زمانی شروع شد که معزالدوله دیلمی، در ۳۵۰ق، منصب حسبه را به فروش گذاشت.[۱۳] باب بیستم کتاب «الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه» نوشته ابوالحسن علی بن محمد ماوردی از فقیهان دوره آل‌بویه اختصاص به احکام الحسبه دارد که در آن به موضوعاتی هم چون: تفاوت محتسب با دیگر شهروندان در امور مربوط به حسبه، ارتباط احکام حسبه با احکام قضاء و مظالم، اقسام امر به معروف و نهی از منکر و حقوق الهى و انسانى در این رابطه؛ پرداخته است. [۱۴]

بدین‌سان، حسبه که از جایگاه مهمی برخوردار بود و بزرگان دین در صدر اسلام خود مباشر آن بودند، در این دوره با سهل‌انگاری و بی‌اعتنایی فرمانروایان و واگذاری این منصب به افراد نالایق، رو به سستی و ضعف گذاشت و مال‌اندوزان و رشوه‌گیران و فرصت‌طلبانِ چاپلوس را به طمع انداخت.[۱۵]

خاندان‌های شیعی

تشکیلات حسبه در مغرب اسلامی و نیز مصر و شام و در میان خاندان‌های حکومت‌گر با گرایش‌های شیعی، چون ادریسیان (حکومت: ۱۷۲-۳۷۵ق) و فاطمیان (حکومت: ۲۹۷-۵۶۷ق)، از جمله نهادهای مذهبی بود که با نظم دقیق اداری کار می‌کرد.[۱۶]

امامیه

نزد شیعه امامیه که قدرت حاکم و نظام سیاسی خلافت را به رسمیت نمی‌شناخت و از سوی دیگر، تا برپایی حکومت صفویه، جز چند حکومت کوچک محلّی، موفق به استقرار حکومت مستقل که حاکمان آن شیعه باشند نشده بود بحث از حسبه چندان مطرح نبود.

در عین حال، رسیدگی به اموری که اقتضای جامعه دینی است و معمولاً بر عهده نهاد حسبه بود (مانند اقامه و اجرای حدود، رفع خصومات و ولایت و نظارت بر اوقاف) در بررسی‌های اجتهادی فقیهان مطرح می‌شد،[۱۷]

استفاده از واژه حسبه در متون فقهی شیعه امامی، افزون بر یک قرن پیش از ظهور صفویان در آثار فقهی شهید اول (متوفی ۷۸۶ق.) دیده می‌شود. وی در الدروس الشرعیة[۱۸] برای مسائل مروط به امر به معروف و نهی از منکر عنوان «کتاب الحسبه» را برگزیده و در کتاب القواعد و الفوائد[۱۹] از واژه حسبه به معنای مقابله با منکر استفاده کرده و آنجا که برای واجب‌های فوری مثال آورده، حسبه را نیز در کنار حج و نجات دادن غریق و بازگرداندن مال دزدی و... واجب فوری دانسته است.[۲۰]

محتمل است که شهید اول به تأثیر از فقه اهل سنّت و محیطی که در آن می‌زیست (زمان حکومت ممالیک بر منطقه مصر و شام) و باتوجه به معنای لغوی حسبه، این واژه را در نوشته‌های خود به کار برده باشد.

صفویه

با شکل‌گیری حکومت صفوی، حسبه و محتسب با مفهوم حکومتی آن همانند دیگر موضوعات مربوط به فقه سیاسی اسلامی، چون جهاد و مالیات و خراج اهمیت پیدا کرد. بهترین نشانه این توجه، وجود سازمان حسبه در این دوره در شهرهای بزرگ و ظهور صاحب‌منصبانی چون مُحتَسِب‌ُالممالک و نیز آثار و نوشته‌هایی است که، به نوعی، از حسبه در آنها یاد شده است.[۲۱] با این همه، در این دوره کتاب مستقلی درباره حسبه نوشته نشد.

پس از صفویه

گفتنی است پس از دوران صفویه که نهاد حسبه رو به ضعف نهاد و به‌تدریج ماهیت دینی خود را از دست داد و وظایف اداری آن به دیگر نهادهای دولتی واگذار شد آن دسته از وظایف شرعی و مذهبی که از نظر فقهی، بر عهده و در محدوده اختیارات فقها بود، با عنوان «امور حسبیه» استمرار یافت. این واژه که از دوره صفویه تاکنون در آثار فقهی به کار رفته است[۲۲] به وظایفی اطلاق می‌شود که شارع مقدس راضی به ترک آنها نیست و اگر کسی به اجرای آن اقدام نکند، برخلاف رضایت شارع، معطل خواهد ماند،[۲۳] مانند تصرفات ضروری در اموال خردسالان و تعیین قَیِّم برای آنان، حفظ اموال غایبان، گردآوری خمس و زکات و توزیع آنها میان مستحقان.[۲۴]

ایران

در ایران با طرح اندیشه‌های سیاسی نو از سوی اندیشمندان و روشنفکران مذهبی، موضوعات سیاسی اجتماعی اسلام بار دیگر مورد توجه قرار گرفت که تأثیرگذارترین آنها دیدگاه‌های فقهی امام خمینی بوده است.

پس از وی مفصّل‌ترین بحث‌های فقه سیاسی را حسینعلی منتظری در کتاب دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة آورد. وی در ادامه بحثِ امر به معروف و نهی از منکر، به‌تفصیل درباره حسبه در حکومت اسلامی و تاریخ آن سخن گفته است. گرچه مطالب او در بحث از تاریخ و تشکیلات حسبه در اسلام برگرفته از کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة تألیف ابن‌اِخوَه (۶۴۸-۷۲۹ق. فقيه و محدث شافعى) است،[۲۵] ولی مطرح شدن چنین بحث‌هایی در بالاترین سطح آموزش فقه شیعی (درس خارج)، نشانه توجه فقیهان شیعی به ضرورت وجود چنین نهادی در حکومت اسلامی است.

در چند سال اخیر شماری مقاله و کتاب درباره امر به معروف و نهی از منکر و حسبه، به منظور احیای این دو فریضه با تکیه بر پیشینه تاریخی آن در تمدن اسلامی یعنی حسبه، تألیف شده است.[۲۶]

پانویس

  1. «دستخط اجازه امور حسبیه به آیت الله سبحانی از سوی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی»، خبرگزاری حوزه.
  2. رجوع کنید به جوهری؛ ابن‌منظور؛ فیروزآبادی، ذیل «حسب».
  3. ماوردی، ص۳۹۱؛ نیز رجوع کنید به ابن‌ابی‌یعلی، ص۲۸۴.
  4. طاشکوپری‌زاده، ج ۱، ص۳۹۳؛ حاجی‌خلیفه، ج ۱، ستون ۱۵-۱۶.
  5. برای اطلاع از بازارهای جاهلی رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.
  6. رجوع کنید به برای نمونه رجوع کنید به مالک‌بن انس، ج ۲، ص۶۰۹-۶۸۶؛ حرّعاملی، ج-۱۷ و ۱۸.
  7. برای نمونه رجوع کنید به متقی، ج ۲، جزء۴، ص۶۰، ج ۸، جزء۱۵، ص۱۶۳؛ حرّعاملی، الناشر مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم، ج ۱۷، ص۲۸۲؛ کتانی، ج ۱، ص۲۸۴-۲۸۵.
  8. رجوع کنید به حرّعاملی، وسائل الشیعه، الناشر مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم، ج ۱۷، ص۳۸۶.
  9. رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، ص۶۱؛ ابن‌عبدالبرّ، قسم۲، ص۶۲۱.
  10. رجوع کنید به ابن‌کثیر، ج۱۱، ص۳۲۹.
  11. رجوع کنید به صاحب‌بن عباد، ص۴۶۵۰.
  12. برای نمونه‌ای از این عهدنامه‌ها و وظایف محتسب در این دوره رجوع کنید به همان، ص۳۹-۴۱.
  13. رجوع کنید به ابن‌خلّکان، ج ۱، ص۴۰۶.
  14. اجاق فقیهی، معرفی کتاب احکام السلطانیه،
  15. رجوع کنید به ماوردی، ص۴۱۳.
  16. رجوع کنید به ابن‌صیرفی، ص۶۳؛ قلقشندی، ۱۳۸۳، ج۳، ص۴۸۳؛ سهام مصطفی ابوزید، ص۷۳-۷۸.
  17. برای نمونه رجوع کنید به طوسی، ج ۲، ص۲۹۵-۳۱۱، ج ۸، ص۵۷ ۷۰، ص۱۴۹-۱۷۰؛ ابن‌ادریس حلّی، ج۲، ص۱۵۶-۱۸۲، ۲۱۱-۲۷۴.
  18. شهید اول، الدروس الشرعیة، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، ج ۲، ص۴۷.
  19. شهید اول، القواعد و الفوائد، ناشر: كتابفروشى مفيد‌، ج۲، ص۱۰۱.
  20. شهید اول، القواعد و الفوائد، قسم۲، ص۱۰۱.
  21. رجوع کنید به میرزاسمیعا، ص۴۹؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Hisba.iii: Persia".
  22. برای نمونه رجوع کنید به محقق کرکی، ج ۶، ص۸، ج ۱۱، ص۲۶۶.
  23. آملی، ج۲، ص۳۳۸؛ امام خمینی، ج ۲، ص۴۹۷.
  24. آملی، ج۲، ص۳۳۸.
  25. رجوع کنید به: منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، ۱۴۱۵ق، ج ۲، ص۲۵۹-۳۰۳.
  26. برای اطلاع از کتاب‌شناسی حسبه و امر به معروف و نهی از منکر رجوع کنید به عبدالجبار رفاعی، ج ۱، ص۱۶۷-۱۷۳؛ باقری بیدهندی، ص۱۲۹-۱۵۰.

منابع

  • ابن‌ادریس حلی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰۱۴۱۱؛
  • محمدتقی آملی، المکاسب والبیع، تقریرات درس آیت‌اللّه نائینی، قم ۱۴۱۳؛
  • «دستخط اجازه امور حسبیه به آیت الله سبحانی از سوی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی»، خبرگزاری حوزه، تاریخ درج مطلب: ۲ مهر ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۱۱ دی ۱۴۰۲ش.
  • ابراهیم‌بن هلال‌صابی، المختار من رسائل‌ابی‌اسحق ابراهیم‌بن هلال ابن‌زهرون الصابی، چاپ شکیب ارسلان، بیروت [بی‌تا.]؛
  • ابوالعرب تمیمی، کتاب المِحَن، چاپ یحیی وهیب جبوری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
  • ابوالقاسم سرّی، «منصب محتسب در ایران»، حکومت اسلامی، همان منبع؛
  • ابن‌ابی‌یعلی، الاحکام السلطانیة، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
  • ابن‌ابّار، کتاب الحُلةالسیراء، چاپ حسین مؤنس، قاهره ۱۹۶۳۱۹۶۴؛
  • ابن‌اثیر؛
  • ابن‌اخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶؛
  • ابن‌بشکوال، الصّلة، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۸۹؛
  • ابن‌تغری بردی، منتخبات من حوادث الدهور فی مدی الایام و الشهور، چاپ ویلیام پوپر، برکلی و لوس‌آنجلس ۱۹۳۰۱۹۴۲؛
  • ابن‌تیمیه، الحسبة فی‌الاسلام، بیروت: دارالفکر، [بی‌تا.]؛
  • ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
  • ابن‌خلّکان؛
  • ابن‌سعد (بیروت)؛
  • ابن‌شاکر کتبی، فوات‌الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳۱۹۷۴؛
  • ابن‌صیرفی، القانون فی دیوان الرسائل و الاشارة الی من نال‌الوزارة، چاپ ایمن فؤاد سید، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
  • ابن‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، چاپ ممدوح حسن محمد، ظاهر [۱۹۹۹]؛
  • ابن‌عبدالبَرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوی، قاهره[۱۳۸۰/ ۱۹۶۰]؛
  • ابن‌عبدالحکم، کتاب فتوح مصر و اخبارها، چاپ محمد حجیری، بیروت ۱۴۲۰/ ۲۰۰۰؛
  • ابن‌عبدون ]رسالة فی‌القضاء و الحسبة[، چاپ لوی پرووانسال، درJA,ccxiv, no.2 (Avril-June 1934);
  • ابن‌فضل‌اللّه عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ محمدحسین شمس‌الدین، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
  • ابن‌قیم جوزیه، الطّرق‌الحُکمیةفی‌السّیاسةالشّرعیة، چاپ احمد زغبی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹؛
  • ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰؛
  • ابن‌منظور؛
  • اجاق فقیهی، بهرام، در مجله حکومت اسلامی، شماره۳، ۱۳۷۶ش.
  • احمد عبدالسلام ناصف، الشرطة فی مصرالاسلامیة، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
  • احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره [ ۱۹۲۳] ۱۹۹۰؛
  • احمدبن علی قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشا، قاهره ۱۳۳۱ ۱۳۳۸/ ۱۹۱۳ ۱۹۲۰، چاپ افست ۱۳۸۳/۱۹۶۳؛
  • احمدبن مصطفی طاشکوپری‌زاده، مفتاح السعادة و مصباح السیادة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
  • احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، قسم ۱، چاپ ماکس شلوسینگر، اورشلیم ۱۹۳۸؛
  • اسماعیل‌بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت [بی‌تا.]، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش؛
  • امام خمینی، کتاب‌البیع، قم [بی‌تا.]؛
  • حاجی‌خلیفه؛
  • حرّعاملی؛
  • حسام قوام سامرائی، المؤسسات الاداریة فی الدّولة العباسیة، دمشق ۱۳۹۱/۱۹۷۱؛
  • حسن اطروش، کتاب‌الاحتساب "A Zaidi manual of hisbah of the 3rd century (H)", Rvista studi orientali, vol.28 (1953);
  • حسن‌بن علی نظام‌الملک، سیرالملوک (سیاست‌نامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۴۰ش؛
  • حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه‌الدولة الاسلامیة، ج۲، قم ۱۴۰۸؛
  • حمزه‌بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛
  • حواشی الشروانی و ابن‌قاسم العبادی علی تحفة المحتاج بشرح المنهاج، چاپ سنگی مصر ۱۳۱۵، چاپ افست [بیروت]:‌دار احیاء التراث‌العربی،[بی‌تا.]؛
  • خطیب بغدادی؛
  • خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقی‌بن خالد [مخلد]، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
  • داود سلمان علی، «الحسبة فی الطب و الجراحة عندالعرب»، در دراسات فی الحسبة و المحتسب عندالعرب، بغداد: جامعة بغداد، [بی‌تا.]؛
  • ذهبی؛
  • ز. باقری بیدهندی، «کتابشناسی حسبه»، حکومت اسلامی، سال ۴،ش ۳ (پاییز ۱۳۷۸)؛
  • سعدبن عبداللّه عریفی، الحسبة و النیابة العامة، ریاض ۱۴۰۷؛
  • سمعانی؛
  • سهام مصطفی ابوزید، الحسبة فی مصر الأسلامیة من‌الفتح العربی الی نهایة العصر المملوکی، [قاهره] ۱۹۸۶؛
  • صاحب‌بن عباد، رسائل، چاپ عبدالوهاب عزام و شوقی ضیف، قاهره ۱۳۶۶؛
  • طبری، تاریخ (بیروت)؛
  • عبدالجبار رفاعی، موسوعة مصادرالنّظام الاسلامی، قم ۱۳۷۵ش؛
  • عبدالحسیب رضوان، دراسات فی الحسبة من الناحیتین التاریخیة و الفقهیة، [قاهره] ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰؛
  • عبدالحمید رفاعی، القضاء الاداری بین الشریعة و القانون، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
  • عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ش؛
  • عبدالرحمان‌بن محمد دباغ، معالم الایمان فی معرفة اهل القیروان، اکمله و علّق علیه ابوالفضل‌بن عیسی تنوخی، ج ۲، چاپ محمد احمدی ابوالنور و محمد ماضور، قاهره ] ۱۹۷۲[، چاپ افست تونس [بی‌تا.]؛
  • عبدالرحمان‌بن نصر شیزری، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
  • علی‌بن احمد منتجب‌الدین بدیع، کتاب عتبةالکتبة : مجموعه مراسلات دیوان سلطان‌سنجر، چاپ محمد قزوینی‌و عباس اقبال‌آشتیانی،تهران۱۳۲۹ش؛
  • علی‌بن حسام‌الدین متقی، کنزالعمال فی سنن‌الاقوال‌والافعال، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸؛
  • علی‌بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم ۱۴۰۸ ۱۴۱۵؛
  • علی‌بن محمد ماوردی، الاحکام‌السلطانیة و الولایات الدینیة، چاپ خالد عبداللطیف السبع العلمی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
  • عمربن محمد سُنامی، نِصاب‌الاحتساب، چاپ مریزن عسیری، مکه ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
  • فضل‌اللّه‌بن روزبهان، سلوک‌الملوک، چاپ محمدعلی موحّد، تهران ۱۳۶۲ش؛
  • مالک‌بن انس، المُوَطَّأ، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
  • محسن‌بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱۱۳۹۳/۱۹۷۲۱۹۷۳؛
  • محمد اعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت: دارصادر،[بی‌تا.]؛
  • محمد عبدالحی‌بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومةالنبویة، المسمی التراتیب الاداریة، بیروت: دارالکتاب العربی، [بی‌تا.]؛
  • محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی‌المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعلیقات جوبلی‌بن ابراهیم شافعی، بیروت : دارالفکر، [بی‌تا.]؛
  • محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷، ج ۸، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۵۱ش؛
  • محمدبن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
  • محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، از ناصح‌بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش؛
  • محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، در ذیول تاریخ الطبری، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف، ] ۱۹۷۷[؛
  • محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
  • محمدبن مکی شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم ۱۴۱۲۱۴۱۴؛
  • محمدبن یحیی صولی، اخبار الراضی باللّه و المتّقی للّه من کتاب الاوراق، چاپ هیورث دن، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
  • محمدبن یعقوب فیروزآبادی، معجم‌القاموس المحیط، چاپ خلیل مامون شیحا، بیروت ۱۴۲۸/۲۰۰۷؛
  • محمدبن یوسف کندی، کتاب الولاة و کتاب القضاة، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد [بی‌تا.]؛
  • مسعودی، مروج (بیروت)؛
  • مسکویه؛
  • مهدی محقق، دومین بیست‌گفتار در مباحث ادبی و تاریخی‌و فلسفی و کلامی و تاریخ علوم در اسلام، به‌انضمام زندگی‌نامه و کتاب‌نامه، تهران ۱۳۶۹ش؛
  • میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش؛
  • همو، القواعد و الفوائد : فی الفقه و الاصول والعربیة، چاپ عبدالهادی حکیم، [نجف ?۱۳۹۹/ ۱۹۷۹]، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
  • همو، مآثرالأنافةفی‌معالم‌الخلافة، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت ۱۹۸۰؛
  • همو، مجموع الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰؛
  • یعقوبی، تاریخ؛
  • Claude Cahen, "Tribes, cities and social organization", in The cambridge history of Iran, vol.4, ed. R. N. Frye, Cambridge 1975;
  • EI2, s.v. "Hisba.i: general: sources, origins, duties" (by Cl. Cahen and M. Talbi), "Hisba.iii: Persia" (by A. K. S. Lambton);
  • Ann Katharine Swynford Lambton, State and government in medieval Islam, London 1985; Emile Tyan, Histoire de l'organisation judiciaire en pays d'Islam, Leiden 1960.

پیوند به بیرون