علوم حدیث

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از علم حدیث)
نرم‌افزار کتابخانه علوم حدیث، تولید شده در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی

علوم حدیث، مجموعه دانش‌هایی هستند که با محوریت حدیث شکل گرفته و حدیث را از جهت سند، متن، راویان، منابع و فهم آن‌ها مورد مطالعه قرار می‌دهند.

این دانش‌ها به اعتبار اتصال به سخن معصومان(ع) در نزد اندیشمندان اسلامی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده و از جمله شریف‌ترین و عظیم‌ترین دانش‌ها از منظر قدر و پاداش اخروی به حساب آمده‌اند.

در بیان مشهور اندیشمندان شیعه، دانش علوم حدیث به سه دانش رجال حدیث، علم الدرایه (مصطلح الحدیث) و فقه الحدیث قابل تقسیم است.

محققان بر این باورند که از نظر تاریخی، علوم حدیث در میان شیعیان، دارای چهار دوره بوده که از اوایل قرن چهاردهم دوره بالندگی و پویایی خود را در حال تجربه است.

به عقیده پژوهشگران اهل بیت (ع) در پیدایش و گسترش علوم حدیث نقش کلیدی داشته و به موارد متعددی در خصوص نقش ایشان در علم رجال، علم درایه و علم فقه الحدیث اشاره می‌کنند.

تعریف علم حدیث

علوم حدیث، به دانش‌هایی تعریف شده که به بررسی تاریخ تحولات حدیث پرداخته و با معرفی راویان و تبیین وضعیت سند روایت، مفاهیم متن روایات را روشن می‌سازد.[۱] برخی نیز در تعریفی دیگر، علوم حدیث را دانشی می‌دانند که به واسطه قوانین موجود در آن، حالات سند و متن احادیث شناخته می‌شود.[۲]

به بیان محققان، مهم‌ترین تعاریفی که از علوم حدیث توسط عالمان اهل سنت ارائه شده، متعلق به محی‌الدین نَوَوی (درگذشته ۶۷۶ق)، ابن‌جماعه (درگذشته ۷۳۳ق) و ابن حَجَر عَسقَلانی (درگذشته ۸۵۲ق) است.[۳]

در میان عالمان شیعه نیز محققان بر این باورند که در ابتدا شهید ثانی (درگذشته ۹۶۵ق) در کتاب منیة المرید به تعریف علوم حدیث پرداخته[۴] و نخستین اندیشمندی که ساختاری مشخص و منسجم را برای علوم حدیث پیشنهاد می‌دهد آقابزرگ تهرانی (درگذشته ۱۳۴۸ش) در کتاب الذریعة است.[۵]

اهمیت و جایگاه

اهمیت دانش‌های حدیثی، به اهمیت و جایگاه سخنان پیامبر اکرم(ص) و امامان شیعه(ع) به عنوان دومین منبع دستیابی به دستورات الهی پس از قرآن کریم، پیوند داده شده[۶] و به بیان برخی، دستورات قرآن کریم، مبنی بر رجوع به اوامر و نواهی پیامبر(ص) [یادداشت ۱] و اهل‌بیت(ع)، [یادداشت ۲] جایگاه علوم حدیث را ممتاز کرده است.[۷]

شهید ثانی، علوم حدیث را پس از قرآن، شریف‌ترین دانش از حیث قدر و برترین آنها از حیث رتبه و عظیم‌ترین علوم از منظر پاداش اخروی دانسته[۸] و شیخ حر عاملی پس از بیان شرافت علوم حدیث، سعادت را در صرف اوقات در تحصیل این علم می‌داند.[۹] عبدالله مامقانی نیز صاحبان این دانش را دارای فضیلتی عظیم و محرومان از آن را محروم از خیر بزرگ دانسته است.[۱۰]

اقسام علوم حدیث

برای علوم حدیث، در گذشته، اقسام زیادی برشمرده‌اند، به طوری که جلال‌الدین سیوطی، مفسّر و اندیشمند قرن نهم و دهم، آن را غیرقابل شمارش دانسته،[۱۱] و ابن‌صلاح شهرزوری (درگذشته ۶۴۳ق) در مقدمه کتاب خود، ۶۵ علم از انواع علوم حدیث را برشمرده و نیز حاکم نیشابوری (درگذشته ۴۰۵ق) در کتاب خود، ۵۲ علم از علوم حدیث را مورد بررسی قرار داده است.[۱۲]

اما آنچه شهرت یافته آن است که علوم حدیث را می‌توان شامل سه قسم یعنی ۱-رجال الحدیث، ۲-علم الدرایه (یا مصطلح الحدیث) و ۳-فقه الحدیث دانسته[۱۳] و به گفته محققان تمام اقسام یادشده در گذشته، ذیل این سه قسم قابل جانمایی است.[۱۴]

غالب حدیث شناسان متقدم از اهل سنت تنها از علم الحدیث به صورت عام نام برده‌اند[۱۵] و نزد اکثر متأخران از اهل سنت علم الحدیث دارای دو بخش کلی است: ۱-علم الحدیث روایةً (علم حدیث از جهت نقل) و ۲-علم الحدیث درایةً (علم حدیث از جهت فهم).[۱۶] که بخش دوم همان علم الدرایة یا مصطلح الحدیث است.[۱۷]

رجال الحدیث

رجال الحدیث یا علم رجال دانشی دانسته شده که به معرفی احوال راویان واقع در سلسله‌سند از جهت اعتبار و عدم اعتبار احادیثشان می‌پردازد.[۱۸]

علم الدرایه

دانشی است که از کیفیت حالات سند حدیث و متن آن و نیز چگونگی فراگرفتن و آداب نقل حدیث گفت و گو می‌کند.[۱۹]

فقه الحدیث

فقه الحدیث یا درایه الحدیث، دانشی دانسته شده که در آن به مبانی و ضوابط مربوط به فهم متون روایات پرداخته می‌شود.[۲۰] این قسم از علوم حدیث، نزد اهل سنت رایج نیست.[۲۱]

سیر تطور علوم حدیث در شیعه

محققان بر این باورند که گذشته از اشاراتی که در روایات امامان شیعه در زمینه آموزه‌های علوم حدیثی آمده، می‌توان شروع نگارش‌های علوم حدیثی در شیعه را به اوایل قرن سوم و همزمان با اهل سنت دانست.[۲۲] ایشان معتقدند که تطور علوم حدیث در شیعه دارای چهار دوره است[۲۳] که در ادامه بدان اشاره می‌شود:

دوره اول: شکل‌گیری نخستین نگارش‌ها

این دوره از اوایل قرن سوم آغاز شده و تا اواخر قرن پنجم ادامه می‌یابد. نگارش‌های عالمان شیعه در این دوران عموماً در زمینه رجال الحدیث، غریب الحدیث، مختلف الحدیث و علل الحدیث است. تا جایی که منابع اصلی و دست اول رجالی در این دوره نگارش یافته است.[۲۴]

در این دوره به جهت نزدیکی به عصر صدور روایات و همچنین وجود اصول متعدد حدیثی اصحاب و به تبع آن در دست بودن قرائن شناسایی حدیث معتبر، نیازی به مباحث دانش اصول الحدیث نظیر تقسیمات روایت و شروط تحمل و نقل روایات احساس نمی‌شده است.[۲۵]

دوره دوم: رکود نسبی علوم حدیث

این دوره از اواخر قرن پنجم آغاز شده و تا اوایل قرن دهم ادامه می‌یابد. در طول این چهار قرن، آثار قابل توجهی از عالمان شیعه در علوم حدیث -به جز رجال الحدیث- به چشم نمی‌خورد. آثار رجالی این دوره نیز در مقایسه با آثار رجالی دوره اول، از اهمیت کمتری برخوردارند.[۲۶]

دوره سوم: شکل‌گیری نگارش‌های جامع

این دوره از اوایل قرن دهم آغاز شده و تا اواخر قرن سیزدهم ادامه می‌یابد. در این دوره، دانش اصول الحدیث در آثار عالمان برجسته شیعی شکل می‌گیرد و مباحث آن به‌طور جامع و گسترده مطرح می‌شود. علاوه بر آن شاهد نگارش‌هایی جامع در رشته‌های گوناگون علوم حدیث هستیم.[۲۷]

دوره چهارم: بالندگی و پویایی علوم حدیث

این دوره از اوایل قرن چهاردهم آغاز شده و تا کنون ادامه دارد. تفکیک مباحث علوم حدیث از یکدیگر و تخصصی شدن نگارش‌ها و نیز ابتکار و نوآوری در مباحث آن از ویژگی‌های این دوره است.[۲۸]

در این دوره اصول و مبانی رجال الحدیث و فقه الحدیث از خود این دانش‌ها جدا می‌شود و به‌طور مستقل مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. همچنین پژوهش‌هایی در زمینه مبانی و روش‌های نقد متن حدیث توسط پژوهشگران معاصر صورت می‌گیرد. تاریخ حدیث نیز در این دوره مورد توجه پژوهشگران قرار می‌گیرد و تحقیقات جامعی پیرامون آن انجام می‌شود.[۲۹]

نقش اهل بیت (ع) در پیدایش و گسترش علوم حدیث

به عقیده محققان، اهل بیت (ع)، علاوه بر آنکه سر منشأ علوم حدیث هستند، در پیدایش و گسترش سه دانش حدیثی، یعنی رجال، درایه الحدیث و فقه الحدیث نیز نقش‌آفرین بوده‌اند:

نقش اهل بیت (ع) در علم رجال

محققان بر این باورند که اولین مطالب در خصوص اسناد روایت و توجه دادن به تنوع افراد راوی، مربوط به کلام امام علی (ع) است که ایشان در زمان خود راویان را در چهار طیف منافق، غیرحافظ، غیرضابط و ثقه ضابط حافظ، دسته‌بندی کرده و وظیفه مردم را نسبت به روایات این اشخاص، مشخص می‌نماید.[۳۰]

به عقیده محققان به‌طور کلی می‌توان نقش اهل بیت (ع) در علم رجال را در چهار محور بیان کرد:[۳۱]

  1. اهتمام به ذکر اسناد روایات: به عنوان نمونه، کلینی در کتاب اصول کافی، بابی را با عنوان «باب روایه الکتب و الحدیث» می‌آورد که در آن به برخی از روایات اهل بیت (ع) در زمینه تأکید به کتابت و تدوین حدیث اشاره دارد.[۳۲]
  2. پیراستن منابع روایی از روایات نامعتبر: به عنوان نمونه، مقبوله عمر بن حنظلة از جمله روایات مشهور در این باب به حساب می‌آید.[۳۳]
  3. توثیق راویان احادیث؛[یادداشت ۳] به عنوان نمونه می‌توان به دو اصطلاح «تنصیص معصوم» به معنای معرفی روایان مورد اعتماد از سوی امام (ع)[۳۴] و «اصحاب اجماع»، به معنای تمجید و توثیق اهل بیت (ع) نسبت به‌شماری از راویان اشاره کرد که به اعتباربخشی به سلسله‌ای از راویان کمک شایانی می‌کند.[۳۵]نظیر آنکه امام رضا (ع) در پاسخ به سؤال علی بن مُسَیّب، در خصوص معرفی فرد مورد اعتماد برای گرفتن آموزه‌های دینی، زکریا بن آدم قمی را معرفی می‌نماید.[۳۶]
  4. معرفی راویان ضعیف و جعل‌کننده حدیث: به عنوان نمونه می‌توان به مغیره بن سعید بنیانگذار فرقه مغیریه، ابوالخطاب و بنیانگذار فرقه خطابیه،[۳۷] جعفر بن واقد،[۳۸] حمزه بن عماره بربدی،[۳۹] سالم بن ابی‌حفصه عجلی[۴۰] و محمد بن بشیر[۴۱]یاد کرد که همگی ایشان به وسیله امام (ع) به ضعف و جعل حدیث نکوهش شده‌اند.[۴۲]

نقش اهل بیت (ع) در علم درایه الحدیث

به عقیده محققان به‌طور کلی می‌توان نقش اهل بیت (ع) در علم درایه الحدیث را در سه محور بیان کرد:[۴۳]

  1. ارایه اصطلاحات حدیثی: به عنوان مثال اصطلاحاتی چون روایت شاذ یا روایت نادر [یادداشت ۴][۴۴]و اصطلاح جعل در روایات اهل بیت (ع) آمده است.[۴۵]
  2. تبیین شرایط نقل روایات: برای مثال در روایت صحیحی، امام صادق (ع)، در پاسخ به محمد بن مسلم که برای نقل به مضمون احادیث اجازه خواسته بود، این امر را به شرط آنکه معنا تغییر نکند، اجازه داد.[۴۶] یا در پرسشی مشابه از سوی داود بن فرقد، امام صادق (ع)، نقل حدیث با تغییر عبارات را به دو شرط (عدم تعمد و عدم تغییر معنا) اجازه داد.[۴۷]
  3. تبیین شرایط پذیرش روایات: به عنوان مثال امام صادق (ع) در بخشی از مقبوله عمر بن حنظله، دربارهٔ روایات متعارض، ضرورت عرضه آن به قرآن و سنت را بیان کرده و اولویت روایتی که مخالف با اهل سنت را خاطر نشان می‌سازد.[۴۸]

نقش اهل بیت (ع) در علم فقه الحدیث

به عقیده محققان به‌طور کلی می‌توان نقش اهل بیت (ع) در علم درایه الحدیث را در دو محور بیان کرد:[۴۹]

  1. تبیین مبانی و قواعد فهم حدیث؛ نظیر جایی که اهل بیت (ع) مخالفان خود را که با استفاده نادرست از ظاهر یک آیه یا یک روایت در اشتباه بودند، متذکر می‌شدند، به عنوان نمونه احتجاج حضرت فاطمه زهرا (س)با خلیفه اول بر سر غصب فدک که ابوبکر به سخن پیامبر (ص) مبنی بر عدم ارث گذاشتن پیامبران اشاره دارد، ولی حضرت زهرا (س) با استناد به ۵ آیه از قرآن کریم سخن او را باطل و ساختگی بودن روایات یاد شده را خاطر نشان کرد.[۵۰]
  2. تفسیر و ابهام زدایی شماری از روایات: نظیر روایتی که فضیل بن یسار از امام باقر (ع) در خصوص بخشی از حدیث نبوی در معنای «ظَهر و بَطن» پرسید و امام این امر را برای وی آشکار ساخت که ظَهر به معنای تنزیل قرآن و بَطن تاویل قرآن است.[۵۱] یا در روایت دیگر، راوی نسبت به واژه «واصله و موصوله» در روایت نبوی چنین برداشت کرده بود که منظور زنانی هستند که گیسوی خود را می‌بندند. در حالی که امام باقر (ع) برای وی آشکار ساخت که منظور، زنی است که به کار زشت قیادت[یادداشت ۵] اشتغال دارد.[۵۲]

پانویس

  1. نصیری، درآمدی بر علوم حدیث، ۱۳۹۸ش، ص۴.
  2. مؤدب، علم الدرایه تطبیقی، ۱۳۹۱ش، ص۲۱.
  3. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۲۴
  4. شهید ثانی، منیه المرید، ۱۴۰۹ق، ص۳۶۹ و ۳۷۰؛ الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۲۴.
  5. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، بی تا، ج۸، ص۵۴؛ الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۳۹.
  6. نصیری، درآمدی بر علوم حدیث، ۱۳۹۸ش، ص۵.
  7. نصیری، درآمدی بر علوم حدیث، ۱۳۹۸ش، ص۶.
  8. شهید ثانی، منیة المرید، ۱۴۰۹ق، ص۳۶۹.
  9. حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۴.
  10. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۵۵–۵۶.
  11. سیوطی، تدریب الراوی، ۱۳۹۲ق، ج۱، ص۵۳.
  12. ابن صلاح، معرفة أنواع علم الحدیث، ۱۴۲۳ق، ص۱۳؛ نصیری، درآمدی بر علوم حدیث، ۱۳۹۸ش، ص۱۳.
  13. مؤدب، علم الدرایه تطبیقی، ۱۳۹۱ش، ص۲۱ و۲۲.
  14. مؤدب، علم الدرایه تطبیقی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲.
  15. سیوطی، تدریب الراوی، ۱۳۹۲ق، ج۱، ص۴۰.
  16. صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ۱۴۱۷ق، ص۱۰۵.
  17. مؤدب، علم الدرایه تطبیقی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲.
  18. سبحانی تبریزی، کلیات فی علم الرجال، ۱۳۶۹ش، ص۱۱.
  19. مؤدب، علم الدرایه تطبیقی، ۱۳۹۱ش، ص۲۳.
  20. نصیری، حدیث‌شناسی، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱۴.
  21. مؤدب، علم الدرایه تطبیقی، ۱۳۹۱ش، ص۲۳.
  22. برای این منظور نگاه کنید به الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۶۷.
  23. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۶۸.
  24. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۶۹.
  25. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۶۹.
  26. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۷۰.
  27. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۷۱.
  28. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۷۳
  29. الهی خراسانی، فلسفه علوم حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۷۳
  30. رحمان ستایش، «نقش شیعه در پیدایش دانش رجال»، ص۸۹.
  31. نصیری، علی، «نقش اهل بیت در پیدایش و گسترش دانش‌های حدیثی»، ص۳۳
  32. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۱.
  33. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۷–۶۸؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۸–۹؛ شیخ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۸.
  34. نصیری، علی، «نقش اهل بیت در پیدایش و گسترش دانش‌های حدیثی»، ص۳۷
  35. برای این منظور نگاه کنید به شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، بی تا، ج۲، ص۶۷۳؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۷۵۷؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵۹؛ سبحانی، کلیات فی علم الرجال، ۱۴۱۰ق، ص۱۶۵.
  36. شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، بی تا، ج۲، ص۸۵۷.
  37. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به حلی، خلاصه الاقوال، ۱۴۱۷ق، ص۳۹۲ و ۳۹۳.
  38. شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، بی تا، ج۲، ص۵۹۰.
  39. شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، بی تا، ص۵۹۳.
  40. خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۶.
  41. شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، بی تا، ج۲، ص۵۹۱.
  42. نگاه کنید به نصیری، «نقش اهل بیت در پیدایش و گسترش دانش‌های حدیثی»، ص۵۸.
  43. نصیری، علی، «نقش اهل بیت در پیدایش و گسترش دانش‌های حدیثی»، ص۴۲.
  44. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۲، ص۲۴۵
  45. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۲۵.
  46. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۶۷َش، ج۱۸، ص۵۴.
  47. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۶۷َش، ج۱۸، ص۷۵.
  48. حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۶۷َش، ج۱۸، ص۷۶.
  49. نصیری، علی، «نقش اهل بیت در پیدایش و گسترش دانش‌های حدیثی»، ص۵۰.
  50. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴؛ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۴۲؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۳۸–۱۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۲۲۷.
  51. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۵ و ۹۶.
  52. نصیری، «نقش اهل بیت در پیدایش و گسترش دانش‌های حدیثی»، ص۵۸.

یادداشت

  1. نظیر آیه ۵۹ سوره نساء و آیه ۷ سوره حشر
  2. نظیر آیه ۷ سوره آل‌عمران و آیه ۴۳ سوره نحل
  3. اصطلاحی حدیثی به معنای اعلام وثاقت راوی و اطمینان به سخنان او.
  4. به معنای روایتی است که فقط یک اسناد دارد و راویان آن ثقه‌اند و مخالف روایتی است که مشهور، آن را نقل کرده‌اند.
  5. یعنی زنان بدکاره را به مردان زناکار معرفی می‌کند.

منابع

  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الأضواء، بی‌تا.
  • ابن‌صلاح، عثمان بن عبد الرحمن، معرفة أنواع علم الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۳ق.
  • احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
  • الهی خراسانی، محمد، فلسفه علوم حدیث، پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم، ۱۳۸۶ش.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح (صحیح بخاری)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
  • حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، تاریخ النیسابوریین [تاریخ نیشابور]، تحقیق: محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، ۱۳۷۵ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی مسائل الشریعه، تهران، نشر کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۶۷ش.
  • حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، قم، مؤسسه نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۳ق.
  • رحمان ستایش، «نقش شیعه در پیدایش دانش رجال»، مندرج در کتاب نقش شیعه در علوم حدیث، قم، نشر امام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۹۷ش.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۶۹ش، ۱۴۱۰ق.
  • سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، مدینة، مکتبة العلمیة بالمدینة المنورة، ۱۳۹۲ق.
  • شهید ثانی، زین الدین بن علی، منیة المرید، تحقیق: رضا مختاری، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۳ش.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، تحقیق محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسه آل البیت، بی‌تا.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۴ش.
  • صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، قم، انتشارات مکتبة الحیدریة، ۱۴۱۷ق.
  • صدر، سید حسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، تهران، انتشارات اعلمی، بی‌تا.
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • مؤدب، سید رضا، علم الدرایه تطبیقی، قم، مرکز نشر المصطفی، ۱۳۹۱ش.
  • مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ۱۴۱۱ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الابرار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • محدث نوری، میرزا حسین، خاتمة مستدرک الوسائل قم، مؤسسه آل‌البیت، ۱۴۱۵ق.
  • نصیری، علی، حدیث‌شناسی، قم، انتشارات سنابل، ۱۳۸۴ش.
  • نصیری، علی، درآمدی بر علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزه‌های عملیه، ۱۳۹۸ش.

پیوند به بیرون