ارشاد جاهل
بخشی از احکام عملی و فقهی |
---|
![]() |
![]() | این مقاله یک نوشتار توصیفی درباره یک مفهوم فقهی است و نمیتواند معیاری برای اعمال دینی باشد. برای اعمال دینی به منابع دیگر مراجعه کنید. |
ارشاد جاهل یا اِعلام جاهل به معنای بیان احکام برای شخصی است که بهدلیل غفلت، فراموشی و یا ناآگاهی، از آن بیخبر است. مفهوم ارشاد جاهل با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است، زیرا در امر به معروف، فرد نسبت به حکم و موضوع آگاه است، درحالیکه در ارشاد جاهل، فرد از یکی یا هر دو ناآگاه است. نظیر اینکه میداند نوشیدن شراب حرام است ولی به تصور اینکه داخل ظرفِ شراب، سرکه است قصد دارد آن را بنوشد.
فقیهان درباره حکم ارشاد جاهل سه نظریه مطرح کردهاند. نظریه اول، آن را بدون هیچ قید و شرطی واجب میداند. نظریه دوم، که عبدالنبی عراقی نیز از طرفداران آن است، معتقد است که در احکام و قوانین اسلام، واجبی به نام ارشاد جاهل وجود ندارد، مگر در مواردی که ارشاد بهعنوان مقدمهای برای امر به معروف یا نهی از منکر ضروری باشد. نظریه سوم براساس شرایط مختلفِ فرد جاهل و نوع جهل او، دیدگاههای متفاوتی ارائه میدهد. برخی در این دسته، وجوب ارشاد جاهل را مقیّد به سؤال جاهل و یا آن را مشروط به تأثیر ارشاد بر عمل فرد میدانند و برای اثبات این نظریه به آیاتی نظیر آیه نفر، آیه اهلالذکر و همچنین دلیل عقلی و اجماع استناد کردهاند.
مفهومشناسی و جایگاه ارشاد جاهل در متون فقهی
ارشاد جاهل بهمعنای بیانِ احکام برای شخص ناآگاه است.[۱] در متون فقهی برای این موضوع، گاهی از تعبیرات دیگری نظیر «تنبیه الغافل»،[۲] «هدایة الضال»،[۳] «إعلام الجاهل»،[۴] و «تعلیم الجاهل»[۵] نیز استفاده شده است. البته در خصوص جهل در حکم[یادداشت ۱] از واژه ارشاد (تعلیم) و در خصوص جهل در موضوع[یادداشت ۲] واژههایی نظیر اعلام و یا تنبیه بهکار رفته است.[۶] برخی از فقهاء در احکام فقهی فرقی بین غافل و ناسی (فراموشکار) با جاهل قائل نشدهاند و آن دو را به حکمِ جاهل ملحق کردهاند.[۷]
هر چند فقیهان در مباحث مختلف فقهی نظیر طهارت[۸] و معاملات[۹] به مسئله ارشاد جاهل اشاره نمودهاند اما در رابطه با اینکه «ارشاد جاهل» در زمرهٔ مسائل فقهی قرار میگیرد یا قواعد فقهی، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. به اعتقاد ناصر مکارم شیرازی (زادهٔ ۱۳۰۵ش)، ارشاد جاهل بهدلیل داشتن حکمِ صریح، مسئله فقهی است، نه قاعده فقهی[۱۰] اما محمدکاظم مصطفوی استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم، ارشاد جاهل را ذیل عنوان قاعده فقهی مورد پژوهش خود قرار داده است.[۱۱]
فرق ارشاد جاهل با امر به معروف و نهی از منکر
در تفاوت ارشاد جاهل با امر به معروف و نهی از منکر گفته شده در امر به معروف و نهی از منکر، مُکَلَّف به کاری که انجام میدهد آگاه است؛ مثلا شخص میداند که خوردن شراب، حرام است و با علم به این که فلان مایع شراب است، اما اقدام به نوشیدن آن میکند. اما اگر نداند که آن مایع شراب است (جهل به موضوع) یا نداند که شراب حرام است (جهل به حکم) در واقع منکری رُخ نداده که بخواهیم از امر به معروف و نهی از منکر سخن به میان آوریم.[۱۲] به گفتهٔ امام خمینی، فرد مکلف (چه جاهل قاصر باشد چه جاهل مقصر)، اگر حرامی را مرتکب شود باید او را نهی از منکر کرد، حتی اگر جاهل به حکم باشد.[۱۳]
محمدآصف محسنی قندهاری (درگذشت: ۱۳۹۸ش)، بهطور کلی حکم ارشاد جاهل به حکم و موضوع را تحت باب امر و نهی میداند.[۱۴] همچنین جواد تبریزی (درگذشت: ۱۳۸۵ش)، نیز بخشی از ارشاد جاهل (جاهل مقصر) را از باب امر به معروف دانسته است.[۱۵]
اما به اعتقاد ناصر مکارم شیرازی جاهل اگر قاصر باشد حکم آن تحت ارشاد جاهل قرار میگیرد اما اگر جاهل مقصر باشد حکم آن تحت امر به معروف قرار میگیرد.[۱۶]
حکم فقهی ارشاد جاهل
فقیهان وجوب ارشاد جاهل را از نوع وجوب کفایی دانستهاند.[۱۷] و در این حکم فقهی سه نظریه کلی دارند:
وجوب و عدم وجوب ارشاد بدون هیچ قیدوشرطی
برخی از فقیهان ارشاد جاهل و هدایت کردن انسان ناآگاه را بدون هیچ قیدی واجب میدانند.[۱۸] اما عبدالنبی عراقی (درگذشت: ۱۳۸۵ق) از فقیهان شیعی، قائل به عدم وجوب ارشاد جاهل شده است. به عقیده عبدالنبی عراقی، در قوانین اسلامی، واجبی تحتعنوان ارشاد جاهل وجود ندارد. بااینحال در مواردی ارشاد جاهل بهعنوان مقدمهای برای امر به معروف و یا نهی از منکر واجب میشود.[۱۹]
محمدباقر مجلسی حکم عدم وجوب ارشاد جاهل را از روایت عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) در مسئله حکم احتلام زنان برداشت کرده است.[۲۰] در روایتی از عبدالله بن سنان آمده است که وی از امام صادق(ع) در مورد حکم خروج منی از زنان در هنگام خواب سؤال میکند. امام صادق(ع) ضمن بیان اینکه در این حالت غسل واجب است، تأکید میکنند که این مسئله نباید به زنان گفته شود.[۲۱] شیخ بهائی از عالمان شیعه در قرن یازدهم قمری، در کتاب مشرق الشمسین احتمال داده است که این روایت دلالت دارد بر اینکه جایی که مفسده اعلام وجود دارد، اعلام به جاهل واجب نیست و بلکه کراهت دارد.[۲۲]
وجوب ارشاد بهصورت مشروط
در بحث وجوب ارشاد جاهل، فقیهان نظرات مختلفی دارند که براساس شرایط مختلف فردِ جاهل و نوع جهل او تقسیمبندی میشود. در ادامه، هر کدام از این دیدگاهها بهصورت جداگانه ذکر شده است.
وجوب ارشاد در احکام و عدم وجوب ارشاد در موضوعات
به عقیده بیشتر فقیهان ارشاد جاهل در احکام واجب است اما در موضوعات واجب نیست.[۲۳] خویی وجوب ارشاد جاهل را تنها در احکام الهی میپذیرد و آن را در موضوعات را نفی کرده است[۲۴] از نگاه خویی اگر ارشاد جاهل، زمینهٔ قرار گرفتن فرد در عُسر و حَرَج شود[۲۵] یا باعث آزار و اذیتش شود، امکان حرام بودن چنین ارشادی وجود دارد.[۲۶] از نگاه طباطبایی یزدی (درگذشت: -۱۳۳۷ق)، نیز ارشاد و اعلام در موضوعات واجب نیست[۲۷] مگر اینکه عدم اعلام به جاهل، سبب شود او مرتکب حرام شود و یا انجام آن عمل هتک حرمت به حساب بیاید.[۲۸]
در این میان برخی از فقیهان نظیر سید تقی طباطبایی قمی (درگذشت: ۱۳۹۵ش)[۲۹] و جواد تبریزی[۳۰] معتقدند که ارشاد در موضوعات واجب نیست، مگر در مواردی خاص که شارع به هیچ وجه راضی به وقوع آنها نیست، مانند پای خون بیگناه یا مسائل مربوط به عِرض و آبروی افراد، که در اینگونه موضوعات باید اعلام و ارشاد کرد.[۳۱]
در مقابل این دسته از فقیهان، برخی نظیر علامه حلی (درگذشت: ۷۲۶ق)، قائل به وجوب ارشاد در موضوعات شده است و این وجوب را از باب «امر به معروف» دانسته است.[۳۲] همچنین در کتاب «الحدائق الناظره» مطلبی نقل شده، مبنیبر اینکه اگر در وسط نماز، مأموم متوجه نجاستی در لباس امام جماعت شود، آیا ادامه اقتداء بر او واجب است یا جایز؟ در پاسخ گفته شده که بهتر است مأموم از اقتدا به این امام جماعت خودداری کند و اعلام این موضوع واجب است.[۳۳]
سید محمدجواد عاملی (درگذشت: ۱۲۲۸ق)، در کتاب مفتاح الکرامة، به نقل از استادش، محمدباقر بهبهانی، در ارشاد جاهل در موضوعات میان حقالله و حقالناس تفاوت قائل شده است. در این بیان آمده است که در حقالناس، اعلام و ارشاد واجب است، زیرا حفظ این حقوق در شریعت ضروری دانسته شده است؛ اما در حقالله، اعلام واجب نیست، مانند کسی که حرامی میخورد، با آب نجس وضو میگیرد و یا با لباس نجس نماز میخواند. محمدجواد عاملی این حکم را بر اصل برائت و روایات استوار میداند[۳۴] اما جواد تبریزی وجوب ارشاد جاهل در حقالله را محدود به مواردی میداند که در شریعت اهمیت خاصی داشته باشد.[۳۵]
نجفی عراقی (درگذشت: ۱۳۸۵ق) استحباب ارشاد جاهل در موضوعات را به مشهور نسبت داده است.[۳۶]
سایر موارد وجوب ارشاد بهصورت مشروط
- ارشاد جاهل زمانی واجب است که جهل مکلف از موارد معافیت از تکلیف نباشد.[۳۷] بهعنوان مثال، اگر فردی غیربالغ یا مجنون پشت یا رو به قبله در حال قضای حاجت باشد منع او واجب نیست. اما اگر فردِ بالغ و عاقل باشد، باید از باب نهی از منکر او را نهی کرد.[۳۸] در همین راستا، سید علی سیستانی (زادهٔ ۱۳۰۹ش) نیز معتقد است که اگر فردی از حکم واقعی بیاطلاع باشد، اما دلیل شرعی برای خودش داشته باشد، ارشاد او واجب نیست.[۳۹] بهطور مثال، اگر یک مجتهد ببیند که مجتهد دیگری فلان عملی را حلال میداند، در حالی که او آن را حرام میداند، نیازی به ارشاد آن مجتهد لازم نیست چون جهل او ناشی از استدلال خودش است.[۳۹]
- وجوب ارشاد به شرط سؤال جاهل.[۴۰]
- ارشاد جاهل زمانی واجب است که باعث ایجاد انگیزه عقلی برای جاهل در عمل شود.[۴۱] برای مثال، اگر جاهل قاصر باشد، اطلاعدادن از حکم باعث ایجاد انگیزه برای عمل میشود، اما اگر جاهل مقصر باشد، تأثیری نخواهد داشت.[۴۲]
دلایل وجوب ارشاد جاهل در احکام
میرزا هاشم آملی (درگذشت: ۱۳۷۱ش)، وجوب ارشاد جاهل را بهعنوان یکی از ضروریات مذهب معرفی کرده است.[۴۳] فقیهان نیز با استناد بهدلایل مختلفی نظیر آیات، روایات، عقل و اجماع وجوب ارشاد جاهل در احکام را اثبات کردهاند که در ذیل به این دلایل اشاره میشود:
- آیات و روایات: برخی از فقها، ازجمله سید محسن طباطبائی حکیم،[۴۴] سید ابوالقاسم خویی[۴۵] و سید تقی طباطبایی قمی،[۴۶] برای اثبات وجوبِ ارشاد جاهل به آیه نَفْر استناد کردهاند. آقا ضیاء عراقی نیز به آیه اَهلُالذّکر در صورتی که ارشاد مسبوق به سؤال باشد استدلال کرده است.[۴۷] محمدتقی آملی، علاوه بر آیه نفر، به آیه کِتْمان و سخن پیامبر اکرم(ص) درباره «اطلاع دادن شاهد به غائب» استناد کرده است.[۴۸] سید محمد حسینی شیرازی نیز با استفاده از همین تعبیر(تبليغ الشاهد الغائب)، بر وجوب اعلام به جاهل تأکید کرده است.[۴۹] بحرانی هم روایات «اخذ پیمان از علما در امر تعلیم»[۵۰] را دلیل بر وجوب ارشاد غافل دانسته است.[۵۱]
- دلیل عقلی: برخی از فقها در اثبات وجوب ارشاد جاهل، به حکم عقل استناد کردهاند.[۵۲] در این میان، گروهی صرفاً به وجود این حکم اشاره کرده و از بیان جزئیات آن خودداری کردهاند، در حالی که برخی دیگر به تشریح و تبیین آن پرداخته و دلایل عقلی را به تفصیل بررسی کردهاند.[۵۳]
- اجماع: برخی از فقها در این مسئله ادعای اجماع کردهاند.[۵۴] مکارم شیرازی اجماعی بودن مسأله را به ظاهر کلمات فقها نسبت میدهد.[۵۵]
پانویس
- ↑ مصطفوی، مائة قاعدة فقهیة، ۱۴۱۲ق، ص۳۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شهید اول،رسائل الشهید الأول، ۱۴۲۳ق، ص۸۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۵۰۸.
- ↑ فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۱۲۲.
- ↑ مجلسی، ملاذ الأخبار، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۴۴۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۶؛ لاری، التعلیقة علی المکاسب، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۳۲.
- ↑ خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی (الطهارة) ج۲، ص۳۷۷.
- ↑ طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۳۱۲.
- ↑ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۱.
- ↑ «موضوع: حکم امر به معروف و نهی از منکر در جاهل قاصر و مقصر و حکم ارشاد جاهل در احکام»، وبگاه مدرسه فقاهت (درس خارج فقه آیتالله ناصر مکارمشیرازی).
- ↑ مصطفوی، مائة قاعدة فقهیة، ۱۴۱۲ق، ص۳۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به خوییّ مصباح الفقاهه، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۹۸؛ مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۴۴۳.
- ↑ محسنی، حدود الشریعة، ۱۴۲۹ق، ج۲، ۸۴-۸۳.
- ↑ تبریزی، تنقیح مبانی العروة (الطهارة)، ۱۴۲۹ق، ج۴، ص۴۴.
- ↑ «موضوع: حکم امر به معروف و نهی از منکر در جاهل قاصر و مقصر و حکم ارشاد جاهل در احکام»، وبگاه مدرسه فقاهت (درس خارج فقه آیتالله ناصر مکارمشیرازی).
- ↑ تبریزی، تنقیح مبانی العروة (الجهاد و التقلید)، ۱۴۲۶ق، ص۱۲۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شهید اول، الدروش الشرعیة فی الفقه الامامیة، مؤسسه نشر اسلامی، ج۳، ص۱۷۲؛ شیخ انصاری، المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۴۲؛ امام خمینی، أنوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۱۸۸؛ حسینی شیرازی، الفقه، القواعد الفقهیة، ۱۴۱۴ق، ص۱۹۶.
- ↑ نجفی عراقی، المعالم الزلفی، ۱۳۸۰ق، ص۷۶-۷۵.
- ↑ مجلسی، ملاذ الأخبار، ج۱، ص۴۴۷-۴۴۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۳، ص۴۹.
- ↑ شیخ بهائی، مشرق الشمسین، ۱۴۱۴ق، ص۲۲۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۷۷؛ امام خمینی، أنوار الفقاهة فی التعلیقة علی الکفایة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۱۸۸؛ غروی اصفهانی، صلاة الجماعه، ۱۴۰۹ق، ص۲۰۳؛ طباطبایی حکیم، مستمسک العروة الوثقی، دار إحیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۹۹؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹۹؛ آملی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۴۲؛ تبریزی، أسس القضاء و الشهادة، دفتر مؤلف، ص۹؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهة (کتاب التجارة)، ۱۴۲۶ق، ص۸۷.
- ↑ خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۲۰.
- ↑ خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی (الطهارة)، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۳۳.
- ↑ طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۳۱۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۱و۱۸۶.
- ↑ طباطبایی قمی، الغایة القصوی فی تعلیق علی العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ص۱۳۱.
- ↑ تبریزی، تنقیح مبانی العروة (الطهارة)، ۱۴۲۹ق، ج۴، ص۵۴.
- ↑ «موضوع: ارشاد جاهل در موضوعات»، وبگاه مدرسه فقاهت (درس خارج فقه آیتالله ناصر مکارمشیرازی).
- ↑ علامه حلی، أجوبة المسائل المُهَنّٰائية، ۱۴۰۱ق، ص۴۸.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناظرة، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۲۶۱.
- ↑ عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۸۸-۸۷.
- ↑ تبریزی، تنقیح مبانی العروة (الطهارة)، ۱۴۲۹ق، ج۴، ص۵۴.
- ↑ نجفی عراقی، المعالم الزلفی، ۱۳۸۰ق، ص96
- ↑ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۷۹.
- ↑ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۷۹.
- ↑ پرش به بالا به: ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ سیستانی، العروة الوثقی مع تعلیقة السید علی الحسینی السیستانی، دار المؤرخ العربی، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ بحرانی، الدرر النجفیه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۷؛ عراقی، کتاب القضاء، ۱۴۲۱ق، ص۲۰۱؛ تبریزی، تنقیح مبانی العروة، ۱۴۲۹ق، ج۴، ص۴۶.
- ↑ طباطبایی حکیم، مستمسک العروة الوثقی، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۷۵.
- ↑ طباطبایی حکیم، مستمسک العروة الوثقی، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۷۶-۷۵.
- ↑ آملی، المعالم المأثورة فی شرح کتاب العروة الوثقی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ طباطبایی حکیم، مستمسک العروة الوثقی، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۷۵.
- ↑ خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ طباطبایی قمی، الغایة القصوی فی تعلیق علی العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ص۱۳۱.
- ↑ عراقی، کتاب القضاء، ۱۴۲۱ق، ص۲۰۱.
- ↑ آملی، مصباح الهدی، ۱۳۸۰ق، ج۳، ص۲۳.
- ↑ حسینی شیرازی، إیصال الطالب الی المکاسب، ۱۳۸۵ش، ج۱،ص۱۵۲-۱۵۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱.
- ↑ بحرانی، الدرر النجفیه، ج۱، ص۱۲۰-۱۱۴.
- ↑ نجفی عراقی، المعالم الزلفی فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۸۰ق، ص۷۵؛ رشتی، بدائع الافکار، مؤسسه آلالبیت، ص۲۱۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۷۴؛ طباطبایی قمی، الغایة القصوی فی التعلیق علی العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ص۱۳۱؛ صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۴۳؛ آشتیانی، بحر الفوائد فی شرح الفرائد، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۳۰۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به عراقی، تعلیقة استدلالیة علی العروة الوثقی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۳؛ سبزواری، مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۸۸؛ نجفی عراقی، المعالم الزلفی فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۸۰ق، ص۷۶.
- ↑ «موضوع: حکم امر به معروف و نهی از منکر در جاهل قاصر و مقصر و حکم ارشاد جاهل در احکام»، وبگاه مدرسه فقاهت (درس خارج فقه آیتالله ناصر مکارمشیرازی).
یادداشت
- ↑ جهل حکمی به جهلی گفته میشود که جاهل اصل حکم شرعی را نمیداند مثلا نداند که در اسلام نوشیدن شراب حرام است و آن را مرتکب شود. (برای نمونه نگاه کنید به جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۱۴۰۰ش، ذیل «جهل به حکم».)
- ↑ جهل موضوعی به جهلی گفته میشود که جاهل اصل حکم شرعی را میداند اما موضوع این حکم را نمیداند. مثلا میداند که نماز خواندن به سوی قبله واجب است اما نمیداند که قبله کدام طرف است. (برای نمونه نگاه کنید به جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۱۴۰۰ش، ذیل «جهل به موضوع».)
منابع
- آشتیانی، محمدحسن، بحر الفوائد فی شرح الفرائد، تحقیق: محمدحسن موسوی، قم، انتشارات ذویالقربی، ۱۴۳۰ق.
- آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، تهران، نشر مؤلف، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
- آملی، هاشم، المعالم المأثورة فی شرح کتاب العروة الوثقی، مقرر: محمدعلی اسماعیلپور قمشهای، قم، المطبعة العلمیة، ۱۴۰۶ق.
- امام خمینی، سید روحالله، أنوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر تراث الإمام الخمینی، چاپ سوم، ۱۴۲۷ق.
- امام خمینی، سید روحالله، تحریر الوسیلة، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ۱۳۹۲ش.
- بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، تحقیق: محمدتقی ایروانی، قم، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- بحرانی، یوسف بن احمد، الدرر النجفیة من الملتقطات الیوسفیة، بیروت، دار المصطفی(ص) لاحیاء التراث، ۱۴۲۳ق.
- تبریزی، جواد، تنقیح مبانی العروة (الطهارة)، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ دوم، ۱۴۲۹ق.
- تبریزی، جواد، تنقیح مبانی العروة ( الجهاد و التقلید)، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- تبریزی، جواد، أسس القضاء و الشهادة، قم، نشر دفتر مؤلف، چاپ اول، بیتا.
- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، انتشارات گنج دانش، ۱۴۰۰ش.
- حسینی شیرازی، سید محمد، ایصال الطالب الی المکاسب، تهران، منشورات أعلمی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- حسینی شیرازی، سید محمد، الفقه، القواعد الفقهیة، بیروت، المرکز الثقافی الحسینی، ۱۴۱۴ق.
- خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تحقیق: میرزا علی غروی تبریزی، قم، نشر دار الهادی للمطبوعات، ۱۴۱۰ق.
- خویی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، تقریر محمدعلی توحیدی، قم، منشورات داوری، ۱۴۱۷ق.
- سبحانی تبریزی، جعفر، تهذیب الأصول (تقریرات ابحاث: آیتالله العظمی الامام الخمینی)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۴۰۵ق.
- سبزواری، حبیبالله، بدائع الافکار، قم، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام لإحیاء التراث، چاپ اول، بیتا.
- سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، بیروت، مؤسسه المنار، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- سیستانی، سید علی، العروة الوثقی مع تعلیقة علی الحسینی السیستانی، بیروت، دار المؤرخ العربی، بیتا.
- شهید اول، محمد بن مکی، رسائل الشهید الأول، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۴۲۳ق.
- شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی الفقه الامامیة، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، بیتا.
- شیخ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، شرح سید محمد کلانتر، قم، مؤسسه مطبوعاتی دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۱۰ق.
- شیخ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگ داشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- شیخ بهائی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین و إکسیر السعادتین مع تعلیقات الخواجوئی، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- صدر، سید محمدباقر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، تحقیق: سید محمود هاشمی، قم، مجمع الشهید آیتالله الصدر العلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- طباطبایی حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- طباطبایی قمی، سید تقی، الغایة القصوی فی التعلیق علی العروة الوثقی، قم، نشر محلاتی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی(المحشّی)، تحقیق: احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- عاملی، سید محمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- عراقی، ضیاءالدین، تعلیقة استدلالیة علی العروة الوثقی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- عراقی، ضیاءالدین، کتاب القضاء، مقرر: میرزا ابوالفضل نجمآبادی، تصحیح: محققان در مؤسسه آیتالله بروجردی، قم، انتشارات مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، ۱۴۲۱ق.
- عراقی، ضیاءالدین، مقالات الأصول، تحقیق: سید منذر حکیم، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، أجوبة المسائل المُهَنّٰائية، قم، مطبعة الخیام، چاپ اول، ۱۴۰۱ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آلالرسول، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، ملاذ الأخبار فی فهم تهذیب الأخبار، تحقیق: مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- غروی اصفهانی، محمدحسین، صلاة الجماعة، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۹ق.
- فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، مفاتیح الشرایع، تحقیق مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۱ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- لاری، عبدالحسین، التعلیقة علی المکاسب، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۸ق.
- محسنی، محمدآصف، حدود الشریعة، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
- مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت(ع)، زیرنظر: سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۵ش.
- مصطفوی، سید محمدکاظم، مائة قاعدة فقهیة، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.
- «موضوع: حکم امر به معروف و نهی از منکر در جاهل قاصر و مقصر و حکم ارشاد جاهل در احکام»، وبگاه مدرسه فقاهت (درس خارج فقه آیتالله ناصر مکارمشیرازی)، تاریخ درج مطلب: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۲ بهمن ۱۴۰۳ش.
- «موضوع: ارشاد جاهل در موضوعات»، وبگاه مدرسه فقاهت (درس خارج فقه آیتالله ناصر مکارمشیرازی)، تاریخ درج مطلب: ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۲ بهمن ۱۴۰۳ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة (کتاب التجارة)، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- نجفی عراقی، عبدالنبی، المعالم الزلفی فی شرح العروة الوثقی، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۸۰ق.