طَلاق برهم زدن عقد و پیوند نکاح با صیغه مخصوص است. طلاق اگرچه در اسلام عملی مشروع و جایز قلمداد شده؛ اما بر پایه روایات منفورترین حلال نزد خداوند به شمار میرود.
در قرآن توصیه شده هنگام بروز اختلاف میان زن و مرد، خویشاوندان آنها تلاش کنند میانشان آشتی برقرار کنند تا در صورت امکان از طلاق جلوگیری شود. در قرآن برخی از احکام طلاق و پند و اندرزهایی درباره آن بیان شده است. در قرآن سورهای به نام طلاق وجود دارد.
طلاق جزء ایقاعات است؛ یعنی برخلاف ازدواج، یک طرفه است و تنها از سوی مرد انجام میشود. طلاق دارای احکامی است؛ از جمله زنی را که بعد از عقد ازدواج با او آمیزش شده، نمیتوان در حال حیض و نفاس طلاق داد؛ مگر آنکه زن باردار باشد؛ همچنین دو مرد عادل، باید شاهد خواندن صیغه طلاق باشند. طلاق به دو قسم رِجعی و بائن تقسیم میشود. در طلاق رجعی مرد میتواند در زمان عده زن، رجوع کند؛ یعنی بدون خواندن عقد، از طلاق برگردد و او را دوباره همسر خود برگزیند؛ اما در طلاق بائن مرد نمیتواند رجوع کند.
تعریف
طلاق را به معنای زائل کردن قید و پیوند نکاح (برهم زدن پیوند زناشویی) با صیغه مخصوص[۱] یا انحلال عقد نکاح دائم با صیغه مخصوص دانستهاند.[۲] طلاق مانند ازدواج با خواندن صیغه، صورت میگیرد؛[۳] اما برخلاف ازدواج، جزء ایقاعات است؛ یعنی یک طرفه است و تنها از سوی مرد انجام میشود.[۴]
جایگاه طلاق در اسلام
در دین اسلام، اگرچه طلاق امری مشروع و جایز است؛[۵] اما بر پایه روایات، منفورترین حلال نزد خداوند است[۶] که عرش الهی را میلزراند.[۷]
در مرآة العقول، به نقل از امام صادق(ع) آمده است: خداوند خانهای را که در آن ازدواج باشد، دوست دارد و از خانهای که در آن طلاق باشد، بیزار است و نزد خداوند چیزی منفورتر از طلاق نیست.[۸]
در قرآن هم طلاق امر پسندیدهای نیست؛ قرآن توصیه کرده است که در صورت شکلگیری مشاجره میان زن و شوهر، خویشاوندان آنها در این زمینه پادرمیانی کنند و در صورت امکان روابط آنها را اصلاح کنند:[۹] «و اگر از جدایی میان آن دو [: زن و شوهر] بیم دارید پس داوری از خانواده آن [شوهر] و داوری از خانواده آن [زن] تعیین کنید. اگر سرِ سازگاری دارند، خدا میان آن دو سازگاری خواهد داد. آری! خدا دانای آگاه است.»[۱۰]برخی نیز با توجه به این فراز «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ» از آیه ۲۲۹ سوره بقره بر این اعتقادند که در تصمیم گیریها باید محور اصلی، اقامهی حدود الهی و انجام وظایف باشد و به همین جهت اگر حدود الهی مراعات میشود ازدواج باقی بماند وگرنه طلاق مطرح شود.[۱۱] گفته شده طلاق در یهودیت مجاز و در مسیحیت ممنوع است. ممنوعیت طلاق در انجیل متّی[۱۲] به خود حضرت عیسی(ع) نسبت داده شده است.[۱۳]
علت مشروعیت طلاق
علماء مسلمان علت جایزبودن طلاق با وجود منفور بودنش در اسلام را این میدانند که ازدواج صرفا امری اعتباری و قراردادی نیست؛ بلکه پیوندی طبیعی است که برپایه علاقه و محبت طرفین ازدواج استوار میشود.[۱۴] ازاینرو الزامبردار نیست؛ یعنی نمیتوان دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند و در کنار هم زندگی کنند.[۱۵]
حق طلاق
در اسلام طلاق در اختیار مرد است[۱۶] و زن جز در موردی که وکالت طلاق از شوهرش دارد،[۱۷] نمیتواند شوهر خود را طلاق دهد.[۱۸] به عقیده مرتضی مطهری علت این مسئله به تفاوت روانشناختی زن و مرد برمیگردد. علاقه و محبت اصیل و واقعی زن به مرد، به صورت واکنشی است؛ یعنی طبیعت زن بهگونهای است که زمانی به مردی علاقمند میشود که مرد به او علاقه نشان داده باشد.[۱۹] بنابراین علاقه زن به مرد معلول علاقه مرد به زن است.[۲۰] او از این سخن نتیجه میگیرد که وقتی مردی نسبت به همسرش بیعلاقه میشود، زندگی زناشویی از نظر طبیعی مرده است و ازاینرو دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد؛ اما زمانی که زنی نسبت به شوهرش بیعلاقه میشود، شوهر میتواند با ابراز محبت به زن، او را به خود علاقمند کند.[۲۱]
احکام قرآن درباره طلاق
برخی از احکام قرآن درباره طلاق به شرح زیر است:
- رعایت حقوق زن
«پس چون عدّه آنان به سر رسید، [یا] به شایستگی نگاهشان دارید، یا به شایستگی از آنان جدا شوید...»[۲۲]
آیه فوق، درباره طلاق رجعی است که در آن، مرد میتواند در زمان عدّه، به زنی که طلاق دادهاست، رجوع کند؛ یعنی دوباره او را همسر خود کند. آیه به مردان دستور میدهد که در زمان عدّه، اگر خواستند رجوع کنند یا از او جدا شوند، در هر صورت، باید با زن به نیکی رفتار کنند و حقوق او را رعایت کنند.[۲۳]
- عدم جلوگیری از ازدواج مجدد
«و چون زنان را طلاق گفتید، و عدّه خود را به پایان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود، چنانچه بخوبی با یکدیگر تراضی(توافق شایسته و متعارف) نمایند، جلوگیری مکنید...»[۲۴]
این آیه دستور میدهد که اگر زن و شوهری که طلاق گرفتهاند، دوباره خواستند با هم ازدواج کنند، خویشاوندان زن نباید از این کار جلوگیری کنند.[۲۵]
- هدیهدادن
«و فرض است بر مردان پرهیزگار که زنان طلاق داده شده را به شایستگی چیزی دهند.»[۲۶]
عالمان شیعه معتقدند که این آیه در خصوص زنانی است که برای آنها مهریه معین نشده و بعد از ازدواج با آنها آمیزش نشده است. برطبق این حکم، واجب است که هنگام طلاق، به این زنان هدیهای تعلق گیرد.[۲۷]
سوره طلاق
در قرآن سورهای درباره طلاق وجود دارد که بیشتر آیات آن از طلاق سخن گفته است.[۲۸] این سوره که دوازده آیه دارد، برخی از احکام طلاق و پند و اندرزهایی را درباره آن بیان کرده است.[۲۹]
احکام
برخی از احکام طلاق عبارت است از:
- زن باید در هنگام طلاق، از حیض و نفاس پاک باشد؛ این شرط درباره زنی که بعد از ازدواج با او نزدیکی نشده است و همچنین زن باردار وجود ندارد؛
- مرد نباید در دوره پاکی (طُهر) هنگام طلاق و در حیض یا نفاس پیش از آن، با همسرش نزدیکی کرده باشد؛ بنابراین اگر در دوره پاکی، با زن نزدیکی کرده باشد، برای طلاق باید صبر کند تا زن دوباره حیض ببیند و پاک شود؛ سپس او را طلاق دهد. این شرط در خصوص زنی که کمتر از نُه سال دارد، زن باردار و زن یائسه وجود ندارد.
- صیغه طلاق باید به زبان عربی صحیح خوانده شود؛
- دو مرد عادل باید شاهد طلاق باشند.[۳۰]
اقسام
طلاق با توجه به حق رجوع مرد، به دو قسم رجعی و بائن تقسیم میشود. طلاق بائن هم خود پنج قسم دارد. هر یک از اقسام طلاق، احکام مربوط به خود را دارد.
طلاق رجعی
طلاقی است که در آن، در زمان عِدّه، مرد میتواند به همسرش رجوع کند؛ یعنی میتواند بدون عقد ازدواج، او را دوباره همسر خود کند. در طلاق رِجعی، تا زمانی که زن در عده طلاق است، همه احکام زوجیت، به جز چند استثناء، میان زوجین جاری است.[۳۱]
طلاق بائن
طلاقی است که در آن مرد حق رجوع به زن را ندارد. در طلاق بائن چه زن عده داشته باشد و چه نداشته باشد، رجوع مرد به او جایز نیست.[۳۲] طلاقهای زیر بائن محسوب میشوند:
عده طلاق
محدوده زمانی خاصی را که در آن، ازدواج برای زن جایز نیست، عده گویند. عده دارای اقسامی چون عده طلاق، عده وفات و عده ازدواج موقت است که به لحاظ مدت، با هم تفاوت دارند. عده طلاق، برای زنی که خون حیض میبیند تا شروع سومین دوره حیض و برای زنی که حیض نمیبیند، سه ماه است.[۳۴]
قانون مدنی ایران
براساس قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران عقد نکاح به فسخ یا طلاق یا به بخشیدن مدت در عقد موقت منحل میشود. مواد ۱۱۳۳ تا ۱۱۵۷ درباره طلاق و مباحث پیرامون آن مانند حق طلاق، اقسام طلاق و عده است.[۳۵]
پانویس
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۹.
- ↑ محقق داماد، بررسی فقهی حقوق خانواده، ص۳۸۰.
- ↑ مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، ۱۴۳۱ق، ص۳۵۶.
- ↑ مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، ۱۴۳۱ق، ص۹۷.
- ↑ مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۹۴.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۴.
- ↑ طبرسی، مکارم الأخلاق، ۱۳۷۰ش، ص۱۹۷.
- ↑ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۹۴.
- ↑ کیانی، «طلاق در ادیان ابراهیمی»، ص۳۲.
- ↑ قرآن، سوره نساء، آیه ۳۵.
- ↑ تفسیر نور، قرائتی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ انجیل متّی، باب ۱۹، فقره ۳-۹.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ۱۳۸۹ش، ص۳۰۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۹، ص۲۵۹، ۲۶۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۲۶۱.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۲، ص۵.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۲۸ و۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۲، ص۲۳-۲۵.
- ↑ مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، ۱۴۳۱ق، ص۹۷.
- ↑ نگاه کنید به مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۹، ص۲۶۲.
- ↑ نگاه کنید به مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۹، ص۲۶۲، ۲۶۳.
- ↑ نگاه کنید به مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۱ش، ج۱۹، ص۲۶۳.
- ↑ قرآن، سوره طلاق، آیه ۲.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۳۱۳.
- ↑ قرآن، سوره بقره، آیه ۲۳۲.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۳۸.
- ↑ قرآن، سوره بقره، آیه ۲۴۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۱۵.
- ↑ نگاه کنید به قرآن، سوره طلاق.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۳۱۱، ۳۱۲.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل(مُحَشّی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۱۸-۵۲۲.
- ↑ مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۲۰۵، ۲۰۶.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل(مُحَشّی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۲۹، ۵۳۰.
- ↑ مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، ۱۴۳۱ق، ص۳۵۷.
- ↑ مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، ۱۴۳۱ق، ص۳۷۰-۳۷۱.
- ↑ «قانون مدنی»، وبگاه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۹ش.
- شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش.
- «قانون مدنی»، وبگاه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، تاریخ بازدید: ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ش.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- کیانی، رضا، «طلاق در ادیان ابراهیمی درنگی بر آموزههای کتابهای آسمانی قرآن کریم، عهد عتیق و عهد جدید»، حافظ مهر، ش۴۵، ۱۳۸۶ش.
- محقق داماد، سیدمصطفی، بررسی فقهی حقوق خانواده(نکاح و انحلال آن)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تحقیق و تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران،دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، بیروت منشورات الرضا، چاپ اول، ۱۴۳۱ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش.
- موسوی خمینی، سیدروح الله، توضیح المسائل(مُحَشّی)، تحقیق سیدمحمدحسین بنی هاشمی خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
- مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.