حوزه علمیه قم در دوره معاصر

مقاله متوسط
رده ناقص
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
کپی‌کاری از منابع خوب
شناسه ارزیابی نشده
از ویکی شیعه
مرکزیت حوزه‌های علمیه
حوزه علمیه دورهٔ مرجعیت
حوزه علمیه قمقرن سوم و چهارم
حوزه علمیه بغدادقرن چهارم و پنجم
حوزه علمیه نجفقرن پنجم و ششم
حوزه علمیه حلهقرن هفتم تا نهم
حوزه علمیه نجفقرن دهم
حوزه علمیه اصفهانقرن یازدهم و دوازدهم
حوزه علمیه نجفسیزدهم، چهاردهم و پانزدهم
حوزه علمیه قمچهاردهم و پانزدهم
حوزه‌های علمیه ایرانحوزه‌های علمیه عراقحوزه‌های علمیه لبنان
مدرسه فیضیه قم

پیش از آنکه عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۳۴۰ ق حوزه علمیه در قم تاسیس کند میرزا محمد فیض قمی که در ۱۳۳۳ق از سامرا به قم بازگشته بود از سال ۱۳۳۶ق شروع به بازسازی مدارس دارالشفا و فیضیه که از کاربری علمی خارج شده بود، کرد و طلاب را در آنجا اسکان داد. با پافشاری محمدتقی بافقی و پادرمیانی میرزا محمد ارباب و محمدرضا شریعتمدار ساوجی، از حاج شیخ عبدالکریم حائری دعوت شد که از اراک به قم بیاید و حوزه علمیه سامان‌مندی در این شهر تأسیس کند.

بدین گونه آیت الله حائری در ۱۳۴۰ ق (۱۳۰۱ش) در قم مستقر شد و حوزه علمیه جدید قم را بنا نهاد. حائری در مدت اقامت حدود پانزده ساله خود در قم، با مدیریت قوی خود حوزه علمی نیرومندی را به وجود آورد، به طوری که شمار طلاب حوزه قم پیش از سخت‌گیری‌های پهلوی اول در ۱۳۱۳ش به هفتصد تن و بنابر نقلی دیگر به نهصد تن رسیده بود.

در فاصله وفات حائری تا مهاجرت بروجردی به قم، ریاست و اداره حوزه علمیه قم برعهده سه تن از مراجع این حوزه سید محمد حجت کوه کمره ای، سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر قرار گرفت.

در اوایل دهه بیست شمسی، شماری از بزرگان و استادان حوزه علمیه قم که از عدم مدیریت متمرکز این حوزه نگران بودند و از سویی از مقام علمی و نفوذ اجتماعی و دینی آیت اللّه حاج آقاحسین بروجردی، آگاهی داشتند از او خواستند که از بروجرد به قم بیاید. امام خمینی و روح الله کمالوند از علمای خرّم آباد در این زمینه کوشش بیشتری مبذول داشتند.

آیت‌الله بروجردی با پذیرش این درخواست، در محرم ۱۳۶۴ق/ آذر ۱۳۲۳ش در قم ساکن شد. مهاجرت مؤثر و تحول آفرین بروجردی، حوزه قم را به مرتبه‌ای از اعتبار رساند که عملا هم طراز معتبرترین حوزه آن عهد، یعنی حوزه علمیه نجف شد.

با رحلت آیت الله بروجردی۱۳۴۰ش بار دیگر وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزه قم از هم گسیخت و زعامت و مدیریت آن برعهده چهار تن استاد برجسته و مطرح یعنی؛ امام خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری و شهاب الدین مرعشی نجفی قرار گرفت.

پس از تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس انتقال ایشان به نجف، اداره این حوزه برعهده آن سه تن دیگر بود.

قبل از شیخ عبدالکریم حائری

میرزا محمد فیض قمی (درگذشت ۱۳۷۰قفقیه، در ۱۳۳۳ق از سامرا به قم بازگشت و از ۱۳۳۶ق، دو مدرسه دارالشفا و فیضیه را که از کاربری علمی خارج شده بود، بازسازی کرد و طلاب را در آنجا اسکان داد. او همچنین طلاب را رتبه‌بندی و برای آن‌ها مقرری تعیین کرد. به مناسبت این اقدام، از سوی متولی حرم حضرت معصومه(س) در عید غدیر ۱۳۳۶ق، صحن عتیق، چراغانی شده و جشن برگزار شد.[۱] با وجود شیخ ابوالقاسم قمی و میرزا جواد آقا ملکی تبریزی،[۲] تا زمان حضور و استقرار دائمی حائری در قم، مدارس علمیه این شهر، سامان یافته و پرمایه ای در این شهر برپا نگردید.

محمدتقی بافقی، پس از مهاجرت به قم در ۱۳۳۷ق. و استقرار در آن شهر، علمای ساکن در قم، شیخ ابوالقاسم کبیر قمی و شیخ مهدی فیلسوف و میرزامحمد ارباب را برای تشکیل حوزه علمی سامان‌مند تشویق کرد ولی آنان معتقد بودند که باتوجه به وضع و روحیه مردم قم، تأسیس حوزه منوط به وجود و حضور عالم صاحب نفوذی از غیر شهر قم است.[نیازمند منبع] با پافشاری بافقی و پادرمیانی محمد ارباب قمی و محمدرضا شریعتمدار ساوجی، از شیخ عبدالکریم حائری دعوت شد، از اراک به قم بیاید و حوزه علمیه سامان‌مندی در این شهر تأسیس کند. بدین گونه حائری در ۱۳۴۰ق/۱۳۰۰ش در قم مستقر شد و بنای تأسیس حوزه علمیه قم را نهاد.[نیازمند منبع]

ورود عبدالکریم حائری به قم

عبدالکریم حائری عالمی بود که سال‌ها در سامرا و نجف نزد استادان چون سید محمد فشارکی، میرزا محمد حسن شیرازی، آخوند خراسانی و سید محمد کاظم طباطبائی یزدی مدارج عالی فقه و اصول را گذرانده و سال‌ها نیز در کربلا تدریس کرده بود و از ۱۳۳۲ یا اوایل ۱۳۳۳ در اراک مستقر شده و ضمن تدریس، امور حوزه علمیه آن شهر را به طور مستقل مدیریت کرده بود.

عوامل تقویت حوزه علمیه قم

  • با استقرار حائری در قم بسیاری از شاگردان او که در اراک به سر می‌بردند، از جمله اشخاص برجسته‌ای چون سید محمد تقی خوانساری، سید احمد خوانساری، امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی و محمد علی اراکی به قم آمدند.
  • تشکیل حوزه علمیه در قم و حسن شهرت و مدیریت حائری موجب استقبال بسیاری از علما و انتقال آنان به قم گردید، از جمله ابوالحسن رفیعی قزوینی که از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۹ق در قم مستقر شد و به تعلیم و تدریس پرداخت،[۳] محمدرضا مسجدشاهی از علمای اصفهان که از ۱۳۴۴ق تا ۱۳۴۶ق در قم اقامت گزید و محمدعلی شاه‌آبادی که در ۱۳۴۷ق به قم وارد شد و تا ۱۳۵۴ در آنجا ماند.[۴] حضور استادان و مدرّسان مهاجر و مجاور فراوان در قم در عهد حائری نشان از نشاط علمی حوزه علمیه قم در این عصر دارد.[۵]
  • عوامل سیاسی و اجتماعی دیگری هم در آغاز تأسیس حوزه علمیه قم بر رونق آن افزود، که از آن میان می‌توان به رفتن احمدشاه قاجار به قم اشاره کرد. وی نخستین بار در ۲۱ ربیع‌الاول ۱۳۴۲ برای عرض تبریک تأسیس حوزه علمیه قم[۶] و بار دوم به هنگام آمدن علمای نجف به قم به آنجا رفت.[۷]
  • ورود عالمان بزرگ و مشهوری چون سید ابوالحسن اصفهانی و میرزا محمد حسین نائینی از نجف به قم و استقبال باشکوه حائری از آنان و واگذاری محل تدریس خویش به آنان نیز در این مقطع زمانی سبب تقویت این حوزه گردید.[۸]
  • ورود رضاخان به قم در هنگام نخست وزیری و طرح قضیه جمهوری در ۶ فروردین سال ۱۳۰۳ ش، و ملاقات و گفتگو با علما و از جمله حائری و صرف نظر کردن از آن نیز مایه بهره برداری متقابل حوزه علمیه قم و دولت گردید.[۹]
  • از دیگر عوامل تقویت حوزه علمیه قم مهاجرت علمای اصفهان به رهبری حاج آقا نورالله اصفهانی (متوفی ۱۳۴۶) به قم در اعتراض به نظام سربازگیری اجباری با هدف مخالفت با پهلوی اول بود که تحرکی سیاسی را در حوزه علمیه قم موجب شد.[۱۰]

حائری در مدت اقامت حدود پانزده ساله خود در قم که در اوج باروری علمی نیز بود، با مدیریت قوی خود حوزه علمی نیرومندی را به وجود آورد، به طوری که شمار طلاب حوزه قم پیش از سخت گیری‌های پهلوی اول در ۱۳۱۳ش به هفتصد تن[۱۱] و بنابر نقلی دیگر به نهصد تن رسیده بود،[۱۲] این عدد را تا هزار هم ذکر کرده‌اند.[۱۳]

حائری در مدت اقامت خویش در قم مهم‌ترین درس خارج حوزه علمیه را ارائه می‌کرد به طوری که استادان دیگر حوزه هم در آن شرکت می‌کردند. محل تدریس او مدرسه فیضیه و سپس (تکیه عشقعلی) بود.[۱۴] [یادداشت ۱]حائری در زمینه برنامه ریزی آموزشی و تدبیر امر معیشت طلاب نیز تلاش جدّی به عمل آورد، از جمله کوشید در روش‌های آموزش حوزوی تحول ایجاد کند، ابواب علم فقه را تخصصی نماید و دامنه معلومات طلاب را توسعه بخشد.[۱۵] حائری در این زمینه‌ها شخصا‌ً به امور طلاب و مدارس رسیدگی کرد و برای تشویق آنان به درس و بحث جایزه تعیین نمود. او با هدف تأمین فضای آموزشی حوزه به بازسازی و گسترش مدارس، فیضیه، دارالشفا و... اقدام کرد.[۱۶]

حائری و تنش‌های سیاسی

آیت الله حائری برای حفظ و ارتقای حوزه نوپای قم کوشید آن را در حدّ امکان از تنش‌های سیاسی برکنار دارد و به همین سبب بود که در ماجرای تعرض پهلوی اول به شیخ محمدتقی بافقی در قم، واکنش آشکاری نشان نداد.[۱۷] در مواردی هم حائری با هوشیاری تمام در همین جهت کوشید از طرح و نقشه‌های دولت برای محدود کردن حوزویان، به نفع حوزه بهره برداری کند. مثلا هنگامی که رژیم پهلوی با اجبار به برگزاری امتحانات علمی در حوزه قصد داشت برای حوزویان محدودیت ایجاد کند و در ضمن از میان روحانیان که قشر باسواد جامعه بودند افرادی را برای مشاغل مختلف دولتی برگزیند، حائری خواستار آن شد که امتحانات در قم برگزار شود و خود او بر آن نظارت نماید.[۱۸] با این حال در ماجرای کشف حجاب و اتحاد لباس، حائری با تمام احتیاطی که در برخورد با دولت و سیاست داشت، با جدیت و حساسیت بیشتری مداخله کرد. از جمله وی طی تلگرافی در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ کشف حجاب را برخلاف قوانین شرع مقدس و مذهب شیعه اعلام کرد.[۱۹] موضوع کشف حجاب و مسائلی چون ممنوعیت مجالس عزاداری برای حائری چنان تحمل ناپذیر بود که گفته شده است وی پس از روی دادن آن‌ها رنجور شد و چندان نشاط نداشت.[۲۰]

حوزه قم بعد از آیت الله حائری

در فاصله وفات حائری تا مهاجرت بروجردی به قم، ریاست اداره حوزه علمیه قم برعهده سه تن از استادان بزرگ این حوزه؛ سید محمد حجت کوه کمره ای، سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر قرار گرفت. گفتنی است که پس از فوت حائری، باتوجه به شرایط دشواری که رژیم پهلوی برای حوزه و روحانیان به وجود آورده بود، به ویژه اتفاقاتی که در حوزه علمیه مشهد رخ داده بود، بیم آن می‌رفت که حوزه علمیه قم نیز تعطیل شود؛ در این شرایط بود که این سه تن تصمیم گرفتند با تشریک مساعی حوزه علمیه قم را از این خطر نجات بخشند.[۲۱]

خصوصیات مراجع ثلاث

این سه تن از معتمدین درجه اول حائری بودند که وی در زمان حیاتش برخی از امور علمی و حوزوی خود را به آنان واگذار کرده بود و در بین آن‌ها، به نظر می‌رسد حائری به حجت کوه کمری نظر خاص داشت.

سید محمد حجت کوه‌کمری حجت عالم شناخته شده‌ای بود که در نجف محضر درس دانشمندانی چون سید محمد کاظم یزدی، میرزا محمد حسین نائینی و آقا ضیاء عراقی را درک کرده بود و از بدوِ ورود به قم به گفتن درس پرمایه‌ای اشتغال داشت که در خورِ ذهن افراد بااستعداد بود. حجت ضمن ارائه درسی پرمایه، و رسیدگی به امور معیشتی حوزویان به پیروی از روش و منش حائری که پرهیز از تنش‌های سیاسی و درگیری با دولت بود توانست حوزه علمیه را که فشار دولت بر آن بیش از زمان حائری بود، حفظ نماید. حجت نیز همچون حائری برای تقویت حوزه علمیه قم در زمینه توسعه فضای آموزشی آن تلاش کرد؛ یادگار مهم او در این باب مدرسه حجتیه است.[۲۲] در این زمینه سید محمدتقی خوانساری کمک بسیاری به او کرد.

سید محمد تقی خوانساری خوانساری در اراک نزد حائری درس خوانده و نیز در نجف نزد علمایی چون سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی شاگردی کرده بود و از زمان ورود به قم تا پس از مرگ حائری مراحل سطوح و خارج را تدریس می‌کرد.[۲۳]

سیدصدرالدین صدر سید صدرالدین صدر هم در این دوره در جهت حفظ و ارتقای حوزه علمیه قم کمک زیادی به حجت کرد و با اینکه خود مرجع تقلید بود از هیچ نوع همکاری فروگذار نکرد و حتی به امتحانات طلاب شخصاً رسیدگی و برای تشویق آنان امتحانات هفتگی به صورت مسابقه برگزار می‌کرد و با دادن جایزه آنان را تشویق می‌نمود. وی تحصیل کرده عتبات نزد دانشمندانی چون آخوند خراسانی و آقا ضیاء عراقی بود.[۲۴].

در این دوره کسانی چون میرزا محمد فیض قمی نیز به این سه مرجع کمک می‌کردند. فعالیت امام خمینی هم در این دوره به عنوان یکی از استادان مبرِّز حوزه چشمگیر بود، درس اخلاق او تأثیری زیادی بر طلاب داشت.[۲۵] با تمام کوششی که سه مرجع مذکور در حفظ و اداره حوزه علمیه قم در این مقطع زمانی مبذول داشتند، از طرفی به دلیل فشار حکومت وقت و از سوی دیگر به سبب عدم تمرکز در زعامت و مرجعیت حوزه، وضع عمومی حوزه علمیه قم در این برهه نابسامان بود،[۲۶] حتی شمار طلاب حوزه علمیه قم از حدود هزار به حدود چهارصد نفر کاهش یافت.[۲۷]

مرجعیت عامه آیت الله بروجردی

در اوایل دهه بیست شمسی، شماری از بزرگان و استادان حوزه علمیه قم که از عدم مدیریت متمرکز این حوزه نگران بودند و از سویی از مقام علمی و نفوذ اجتماعی و دینی آیت الله بروجردی، آگاهی داشتند از او خواستند که از بروجرد به قم بیاید، امام خمینی و روح الله کمالوند از علمای خرم آباد در این زمینه کوشش بیشتری مبذول داشتند. آیت‌الله بروجردی با پذیرش این درخواست، در محرّم ۱۳۶۴/ آذر ۱۳۲۳ش در قم ساکن شد.[۲۸] در تحکیم جایگاه و مرجعیت بروجردی در هنگام اقامت در قم نیز نقش امام خمینی چشمگیر بود.[۲۹] با ورود بروجردی به حوزه علمیه قم، بر رونق آن افزوده شد و شور و نشاط علمی آن دوچندان و بنیه علمی آن تقویت گردید.

حفظ و تقویت حوزه قم

اقدامات بروجردی در طول دوره زعامت، حاکی از اهتمام ایشان به حفظ و تقویت این حوزه است. بروجردی با استقرار در قم تدریس پرمایه‌ای را آغاز کرد. شمار حاضران درس وی را پانصد تا ششصد تن برآورد کرده‌اند.[۳۰] مدیریت نیرومند و متمرکز بروجردی موجب شد که شمار طلاب این حوزه که در سال‌های اولیه حضور وی در قم در ۱۳۲۶ش، بالغ بر دوهزار تن بود[۳۱] در دهه چهل شمسی به ۸۷۰۰ تن[۳۲] برسد. در آغاز حضور بروجردی در قم در ۱۳۲۶ش درس‌های خارج فقه و اصول منحصر به چند تن، از جمله خود بروجردی، حجت، فیض، خوانساری و صدر بود،[۳۳] ولی در پایان زندگی وی، بر شمار استادان خارج فقه و اصول حوزه قم که بین ۲۰ تا ۲۵۰ شاگرد داشتند افزوده شده بود و به ویژه تعدادی از شاگردان برجسته حائری، چون محمدعلی اراکی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمد داماد، امام خمینی، سید کاظم شریعتمداری و شهاب الدین مرعشی نجفی حوزه درسی خارج داشتند.[۳۴]

بروجردی، برای پیشبرد امور دینی و حوزوی کسانی را رابط خود با حکومت قرار داده بود و پیام‌ها یا اعتراضات و تذکرات خود را از طریق آنان به شاه یا مقامات دیگر ابلاغ می‌کرد.[۳۵]

اقدامات سیاسی و اجتماعی

از دیگر اقدامات سیاسی و اجتماعی بروجردی به این موارد می‌توان اشاره کرد:

  • پیشنهاد گنجاندن تعلیمات دینی در ضمن دروس مدارس و موافقت دولت با آن،[۳۶]
  • پیشنهاد توقف قطارها در ایستگاه برای اقامه نماز مسافران،[۳۷]
  • مقابله با نفوذ بهائیت در مراکز دولتی،[۳۸]
  • حمایت از مردم فلسطین و صدور اعلامیه در این باب در ۱۳۲۷ش.[۳۹]

اقدامات بین المللی

دیگر اقدامات

بروجردی برای حفظ و ارتقای حوزه علمیه قم، ضمن اظهار استغنای عملی از دولت و سفارش طلاب به حفظ آرامش و بهانه ندادن به دست دولت، دست به اقدامات مهمی در این زمینه زد از جمله:

  • از حیث علمی شیوه جدید خود را در تحقیق و تدریس مباحث فقه ارائه کرد که در قم سابقه نداشت و نسلی از شاگردان بااستعداد در این زمینه تربیت کرد که استادان و مراجع آینده حوزه شدند،
  • برای احیا و چاپ کتاب‌های عمده حدیثی و فقهی و رجالی شیعه تلاش زیاد مبذول داشت،
  • به ادامه تحصیل طلاب و تشویق افراد بااستعداد به شیوه‌های مختلف توجه نشان داد، طلاب را به مبانی مسائل و مباحث فقه، رجال و بیان مآخذ هر کدام و اینکه هر مسئله ای از چه وقت و چرا وارد حوزه اسلامی شده است متوجه کرد.[۴۲]
  • بروجردی در زمینه توسعه فضای آموزشی حوزه از قبیل ساخت و احیای مدارس و به طور خاص تأسیس مسجد اعظم و کتابخانه آن اقدامات درخور توجهی کرد.[۴۳]

به این ترتیب، مهاجرت مؤثر و تحول آفرین بروجردی، حوزه قم را به مرتبه ای از اعتبار رساند که عملا هم طراز معتبرترین حوزه آن عهد، یعنی حوزه علمیه نجف، شد و نه فقط طالبان علم از شهرهای مختلف ایران راهی قم می‌شدند، بلکه به تدریج افرادی از مناطق شیعه نشین دنیا قم را برای تحصیل برمی گزیدند.

  • اصلاح و بازسازی نظام آموزشی حوزه از زمره موضوعات مهمی است که از دیرباز، خاصه از زمان تأسیس نظام آموزشی جدید در ایران، مورد توجه اولیای حوزه‌های علمیه بوده است. مثلا در زمان آیت‌الله بروجردی تشکلی تحت عنوان «هیئت حاكمه» در حوزه علمیه قم به وجود آمد که شخصیت‌هایی چون امام خمینی، مرتضی حائری، سید احمد زنجانی، سید باقر سلطانی طباطبائی و جمعی دیگر عضو آن بودند و در پنجشنبه ۱۳ ذی الحجه ۱۳۶۸/ ۱۴ مهر ۱۳۲۸ تشکیل جلسه دادند و پیشنهادهایی مطرح کردند که در آن مقطع مقبول زعیم حوزه قرار نگرفت و متوقف ماند.[۴۴] آنچه پذیرفته شد و به مرحله عمل درآمد، برگزاری امتحانات برای طلاب بود، اما پس از مخالفت برخی مراجع نجف با این امتحانات، آیت‌الله بروجردی آن را نیز لغو نمود.[۴۵]

پس از وفات آیت الله بروجردی

پس از وفات بروجردی حوزه علمیه قم وارد مرحله جدیدی از حیات خود شد. مقطع زمانی ۱۳۴۰ش تا ۱۳۵۷ش سیاسی‌ترین دوره فعالیت و حیات حوزه علمیه قم محسوب می‌شود. با رحلت بروجردی بار دیگر وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزه قم از هم گسیخت و زعامت و مدیریت آن برعهده چهار تن استاد برجسته و مطرح یعنی؛ امام خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری و سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی قرار گرفت. پس از تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس انتقال ایشان به نجف، اداره این حوزه برعهده آن سه تن دیگر افتاد.[۴۶] در این مقطع که بحث مرجعیت بار دیگر مطرح شده بود، روزنامه‌ها گزارش‌هایی در باب استادان خارج حوزه و تعداد شاگردان آنان منتشر کردند. براساس گزارش روزنامه کیهان در ۱۲ فروردین ۱۳۴۰، چند روز بعد از درگذشت بروجردی، درس خارج امام خمینی پرشکوه‌ترین درس بود که بیش از چهارصد تن در آن شرکت می‌کردند.[۴۷] در این برهه، علمای طراز اول از حیث سیاسی به سه گروه عمده تقسیم می‌شدند:

  • گروهی که از دخالت در سیاست پرهیز داشتند و سید احمد خوانساری نمونه بارز این طرز فکر و عمل بود.
  • گروه دوم روحانیان میانه رو بودند که در عین مخالفت با رژیم پهلوی از مبارزه تند با آن پرهیز می‌کردند و عالمانی چون گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی این خط مشی را داشتند.
  • گروه سوم که عبارت بودند از امام خمینی و طرفدارانش از شاگردان بروجردی و نیز سید محمد محقق داماد، که به جدّ وارد صحنه سیاست شدند.[۴۸]

درگیری حوزه قم با دولت

نقطه شروع درگیری حوزه علمیه قم با دولت پس از فوت بروجردی، وقتی بود که پهلوی دوم به جای دادن پیام تسلیت به علمای قم، به آیت اللّه سیدمحسن حکیم در نجف پیام تسلیت فرستاد و این امر در بین علمای داخل ایران اینگونه تلقی شد که هدف وی بیرون بردن مرجعیت شیعه از ایران است.[۴۹] اقدامات بعدی رژیم پهلوی در این مقطع، موقعیت سیاسی حوزه علمیه قم را برجسته تر کرد و ابراز موضع صریح امام خمینی و یاران و همراهانش و نیز سایر علما، موقعیت مرجعیت امام خمینی را استوارتر کرد. امام خمینی، استاد برجسته ای بود که درس خارج معتبری داشت و شاگردانی در فلسفه، اصول و فقه تربیت کرده بود. اقدامات و اظهارات سیاسی او تأثیرات اساسی بر حوزه قم داشت.

لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی

تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ در کابینه اسداللّه عَلَم که در آن قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و برگزاری مراسم تحلیف، علاوه بر قرآن با هر کتاب آسمانی دیگر ممکن دانسته شده بود، به شدت عواطف دینی مردم را برانگیخت و اعتراضات و مخالفت‌های شدید مراجع و علما را در پی داشت. پس از دو ماه مبارزه، دولت به طور رسمی در تلگرامی در شب ۷ آذر ۱۳۴۱ به آیت الله گلپایگانی، اعلام کرد که آن تصویب نامه اجرا نخواهد شد.[۵۰] در همین سال در مخالفت با همه پرسی برای لوایح شش گانه نیز حوزه قم عکس العمل شدیدی نشان داد. مراجع قم در یک تصمیم جمعی مقرر کردند اعلامیه ای در تحریم همه پرسی بدهند، گلپایگانی به افشاگری بر ضد رژیم پرداخت[۵۱] و امام خمینی همه پرسی را برخلاف قوانین ایران دانست.[۵۲] وقتی هم که در چهارم بهمن این سال قرار شد شاه به قم برود، فرمانداری قم در نشستی با علما در سوم بهمن جهت رفع کدورت خواستار دیدار آنان با شاه شد که امام خمینی با این امر مخالفت کرد و دیگران نیز نظر وی را پذیرفتند و تصمیم گرفته شد علما و طلاب آن روز را در خانه بمانند.[۵۳] در نتیجه، شاه در چهارم بهمن ۱۳۴۱ بدون استقبال جدّی وارد قم شد و رسمآ برضد روحانیت سخن گفت.[۵۴] به دنبال آن امام خمینی اطلاعیه تندی بر ضد رژیم صادر کرد[۵۵] و پس از چندی در آستانه عید نوروز و به سبب مطابقت ایام عید با شهادت امام صادق(ع) طی اطلاعیه ای اعلام کرد که مسلمانان امسال عید ندارند.[۵۶]

حمله به مدرسه فیضیه

در ۲ فروردین سال ۱۳۴۲ برابر با ۲۵ شوال، روز شهادت امام صادق(ع)، نیروهای نظامی به مجلس عزاداری آن حضرت که از زمان حائری در مدرسه فیضیه برگزار می‌شد و گلپایگانی بعد از حائری این آیین را ادامه داد، حمله کردند و ده‌ها تن از طلاب و مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و شماری هم کشته شدند. این عمل رژیم، واکنش شدید علما و مراجع را به دنبال داشت و حتی علمای نجف نیز مثل ابوالقاسم خوئی و سید عبدالله شیرازی و سید محسن حکیم اطلاعیه دادند و این اقدام رژیم را محکوم کردند. حکیم حتی در واکنش به این عمل رژیم از علمای ایران خواست که دسته جمعی به عتبات مهاجرت کنند تا در این باب تصمیم گیری شود.[۵۷] همچنین رژیم برای ارعاب طلاب دستورِ به سربازی بردن آنان را صادر کرد و دستور داد طلابی را که کارت تحصیلی ندارند دستگیر کنند.[۵۸]

دستگیری امام خمینی

در محرّم سال ۱۳۴۲ رویارویی حوزه علمیه با رژیم شدت یافت و امام خمینی در سخنرانی روز عاشورا در فیضیه به موضوعاتی پرداخت که ساواک خواستار مطرح نشدن آن در منابر شده بود و در مخالفت با شاه و اسرائیل سخن گفت و همین امر سرانجام موجب دستگیری وی در شب ۱۵ خرداد برابر با ۱۲ محرّم گردید. در اثر تلاش مراجع و علمای قم و دیگر شهرها، امام خمینی در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ آزاد شد و به قم بازگشت و تدریس خود را از سر گرفت و در منزل خود مسائل مستحدثه را مورد بحث قرار داد.

تبعید امام خمینی

اما پس از سخنرانی بر ضد کاپیتولاسیون در ۴ آبان این سال[۵۹] در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دستگیر و به ترکیه تبعید شد.[۶۰]

حوزه قم پس از تبعید امام خمینی

مبارزه روحانیان حوزه علمیه قم با رژیم را پس از تبعید امام خمینی، دیگر مراجع و خصوصاً یاران و شاگردان وی ادامه دادند و این مبارزه به جز جنبه سیاسی، ابعاد علمی و فرهنگی گسترده ای پیدا کرد. در این زمینه به ایجاد مدارس و مؤسسات و انتشار مجلاتی با این رویکرد می‌توان اشاره کرد. پس از تبعید امام خمینی زعامت حوزه قم به عهده مراجع سه گانه ـ گلپایگانی، شریعتمداری و نجفی مرعشی ـ افتاد. این مراجع و استادان و طلاب در موارد مقتضی در برابر حوادث روز موضع گیری می‌کردند. از زمره وقایع این دوره به این موارد می‌توان اشاره کرد:

درگذشت مصطفی خمینی

انتشار خبر درگذشت سید مصطفی خمینی در شب ۱ آبان ۱۳۵۶ در نجف، و برگزاری مجالس یادبود در قم و تهران برای وی موجب شد نام امام خمینی دوباره در ایران مطرح شود.[۶۵] از جمله رخدادهایی که عکس العمل شدید مراجع و علمای قم را موجب شد انتشار مقاله ای توهین آمیز به امام خمینی در ۱۷ دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات بود که مایه اعتراض حوزه و سخنرانی برخی علما و مدرّسان برجسته بر ضد رژیم شد و منجر به هجوم مأموران در ۱۹ دی و دستگیری و شهادت برخی از طلاب گردید. جمعی از مدرّسان نیز تبعید شدند. این حرکات اعتراضی به قیام ۱۹ دی شهرت یافت.[۶۶]

تشکیلات اداری و نظام آموزشی

قبل از آیت الله بروجردی

در زمان حائری و بروجردی یکی از منابع عمده مالی حوزه علمیه قم وجوه شرعی بود. پهلوی اول با هدف محدود کردن روحانیت، مجموع اوقاف مدارس را که یکی از منابع دیگر حوزه‌ها بود در اختیار دولت قرار داد و بدین گونه بسیاری از مدارس را هم متصرف شد. این امر چنان اهمیتی داشت که سیدابوالقاسم کاشانی پس از شهریور ۱۳۲۰ در اولین اطلاعیه خود به آن اشاره کرد.[۶۷] محسن امین[۶۸] که در ۱۳۱۳ش/ ۱۳۵۳ به قم سفر کرده بود، در گزارشی که از اوضاع حوزه قم ارائه کرده، شمار طلاب آن را نهصد تن دانسته و یادآور شده که ریاست علمی دینی در تمام ایران از آنِ حائری است و از دورترین نقاط برای او وجوهات می‌فرستند و او آن‌ها را در اختیار وکلای معتمد مالی خود قرار می‌دهد تا بین طلاب تقسیم کنند.

به نوشته سید ریحان الله یزدی[۶۹] هزینه زندگی طلاب از چند طریق حاصل می‌شد: درآمد شخصی، کمک‌های بازرگانان و اعیان شهرها، کمک خرج از طرف حائری و جمعی از طلاب بودند که همه مخارجشان را حائری تأمین می‌کرد.[۷۰] مخارج حوزه علمیه قم در زمان ریاست حائری جمعاً ده هزار تومان بود که پس از وی به دو هزار و هفتاد تومان تنزل پیدا کرد.[۷۱] شهریه در دوره حجت و خوانساری پانزده ریال با پنج من نان بود که مقدار نان برای متأهلان افزایش داده می‌شد. این مستمری تا هجده سال پس از وفات حائری به طلاب داده می‌شد.[۷۲] حائری، دادن حجره و شهریه به طلاب تازه‌وارد را منوط به گذشت شش ماه از زمان ورود به حوزه و تحقیق درباره آن‌ها کرده بود.[۷۳]

در زمان آیت الله بروجردی

در زمان بروجردی به طلاب پس از آنکه مشغول درس شرح لمعه می‌شدند شهریه پرداخت می‌شد ولی به افراد خوش استعداد زودتر شهریه می‌دادند.[۷۴] در زمینه تحول تشکیلات اداری حوزه هم در زمان بروجردی ترتیبی برقرار شد که براساس آن نامه‌های وارده و صادره طی شماره ای خاص در دفتر ثبت و ضبط شود. همچنین مقرر شد وکالت نامه‌هایی که به افراد داده می‌شود با مشخصات شخص وکیل و مورد وکالت ثبت گردد و این امر در نوع خود در این عصر کار نویی محسوب می‌شد.[۷۵] از زمانی که نظام سربازی به وجود آمد و مقرر شد که جوانان به سربازی بروند، در حوزه علمیه افرادی برای سامان دادن به این امر انتخاب شدند. مثلا در زمان حائری، میرزا عبدالحسین بروجردی معروف به صاحب الداری که هم مقسّم بود و هم مدیریت مدارس فیضیه و دارالشفا و کتابخانه فیضیه را از سوی وی برعهده داشت، مسئول پیگیری امور مشمولین شد.[۷۶] در رجب ۱۳۷۷ شیخ مجتبی عراقی از طرف بروجردی تولیت مدرسه فیضیه و کتابخانه آن و مدرسه خان و هم امور مشمولین را برعهده گرفت.[۷۷] پس از تشکیل شورای مدیریت حوزه در ۱۳۶۶ش، اداره مدارس و مسائل مشمولین به عهده این شورا قرار گرفت که در فیضیه مستقر است.

امتحانات در حوزه قم

پس از بروجردی مسائل امتحانات در حوزه قم دوباره مطرح و به تدریج به طور جدّی معمول گردید. و امتحان ازآن رو ضرورت یافت که مایه کسب اطمینان از گذراندن دروس مرحله قبلی و گذار به مرحله بعدی بود.[۷۸] برحسب دستور آیت الله گلپایگانی در این زمینه شروطی وضع شد که براساس آن‌ها، شرط شرکت در امتحانات مراحل عالی تحصیلی، قبولی در امتحانات مراحل قبلی دانسته شد.[۷۹] به این ترتیب، مورد توجه قراردادن امتحانات به امر مهم تری منجر شد که عبارت بود از رتبه بندی دروس و طلاب و نیز رتبه بندی شهریه براساس آن است، امری که هم اکنون نیز در حوزه‌ها معمول است. این رتبه‌ها اینک به قرار ذیل است:

در طرح آیت الله گلپایگانی امتحانات هریک از این رتبه‌ها در سه مرحله برگزار می‌شد و همین اساس ایجاد دَه پایه درسی، با تفاوت‌هایی، در نظام آموزشی حوزه شده است.[۸۰] در این نظام، طلاب با گذراندن پایه دهم، علاوه بر درس‌های جنبی مورد لزوم، کتاب‌های مکاسب و کفایه را به اتمام رسانده امتحان می‌دهند. برای شرکت کنندگان در دروس خارج نیز، که پس از پایه دهم صورت می‌گیرد، نظام نامه‌هایی تدوین شده است.

علوم متداول حوزه

در حوزه علمیه قم، مباحث عالی فقه و اصول و نیز فلسفه و عرفان به سبک‌های متفاوت و ویژه ای عرضه شده است. در این میان، دو سبک حائری و بروجردی که پیش از آن در حوزه‌های علمیه ایران مرسوم نبوده درخور توجه است. حائری که از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بود در تدریس خود از شیوه وی که مبتنی بر شاگردمحوری بود پیروی می‌کرد. در این شیوه استاد یک مسئله را با ادلّه مؤیّد و مخالف آن مطرح می‌کرد و شاگردان اجازه داشتند درباره آن به اظهارنظر بپردازند. این شیوه به مکتب سامرا معروف شده است.

روش فقهی آیت الله بروجردی در زمان ریاست و مرجعیت بروجردی سبک دیگری در تدریس خارج فقه و هم در علم رجال عرضه شد که تأثیر زیادی بر حوزه علمیه قم و حتی نجف گذاشت و این تأثیر تاکنون استمرار داشته است. روش فقهی وی از یکسو مبتنی بر آگاهی از فتاوی فقهای اولیه مذاهب اسلامی و علمای اهل سنّت بود، چرا که بسیاری از مطالبی که امامان شیعه مطرح می‌کرده‌اند، به اقتضای وضع تاریخی عمدتاً ناظر بر فتاوی و نظریات فقهی اهل سنّت بوده است، و از سوی دیگر بروجردی به سیر تاریخی هر مسئله توجه نشان می‌داد؛ به علاوه از طرح مباحث کم ثمر و صرفاً ذهنی پرهیز می‌نمود. در علم رجال و اِسناد هم او صاحب روش جدیدی بود که براساس آن مسائلی از قبیل فاصله زمانی راویان یک سلسله، تعداد روایات هر راوی، جایگاه حدیثی او، میزان وثاقت و استادان و شاگردانش که کاشف از مرسل یا مسند بودن حدیث بود مورد بررسی قرار می‌گیرد.

سبک فقهی امام خمینی

در کنار دو سبک حائری و بروجردی باید از سبک فقهی امام خمینی یاد کرد که به گونه ای آمیزه ای از آن دو بود به علاوه ویژگی‌های دیگر. وی که شاگرد حائری بود و در درس بروجردی هم شرکت کرده بود ابعاد مثبت مکتب سامرا را گرفته و برخی از ابعاد آن را رها ساخته بود. در شیوه وی، موضوع مورد بحث و ابعاد مختلف آن به طور کامل مطرح می‌شد، آرای دانشمندان دیگر درباره آن موضوع طرح و احیانآ نقد می‌شد، و سعی می‌شد مسائل اصولی از مسائل فلسفی به طور واضح متمایز گردد.[۸۱]

علوم دیگر

حوزه علمیه قم در دروس عالی دیگر غیر از فقه و اصول، مثل کلام، فلسفه و تفسیر هم در دهه‌های سی تا پنجاه شمسی، که در دیگر حوزه‌ها کمتر مورد توجه بود، شهرت یافت.

مدرس عالی دو رشته فلسفه اسلامی و تفسیر قرآن، علامه سیدمحمدحسین طباطبائی بود. تا پیش از فعالیت علامه طباطبائی در قم، درس فلسفه در این شهر مهجور بود، چنانکه امام خمینی هم مجبور به ترک درس فلسفه شده بود.[۸۲] درس فلسفه طباطبائی که در آن استادان مبرِّزی پرورده شدند به احیای علوم عقلی در حوزه و در نتیجه آماده شدن طالبان علم برای بررسی پرسش‌های کلامی و فلسفی جدید انجامید. اقدام طباطبائی در حدود ۱۳۳۰ش، در تربیت شماری از فضلای حوزه برای نقد فلسفه‌های مادیگرایانه منشأ تحولات جدّی در حوزه علمیه قم شد، به گونه ای که این حوزه پیشگام این گونه مباحثات گردید و حتی حوزه علمیه نجف از آن بهره مند شد.[۸۳] به علاوه، با این اقدام طباطبائی، زمینه برای ورود مباحث جدید فلسفه غرب به حوزه قم فراهم آمد.[۸۴] تألیف کتاب‌های بدایة الحکمة و نهایة الحکمة توسط طباطبائی را هم باید در زمره اصلاحات نظام درسی حوزوی تفسیر کرد. نقش طباطبائی در حوزه علمیه قم، خاصه در پرورش متفکر اسلامی، را با نقش بروجردی در زمینه فقه مقایسه کرده‌اند.[۸۵] جلسات تفسیری طباطبائی و سبک ویژه وی در تفسیر قرآن را که به پرورش چندین مفسر و نیز احیای مباحث قرآنی در حوزه قم انجامید باید از ویژگی‌های شاخص حوزه علمیه محسوب کرد.

در کنار درس‌های فقه، اصول فقه، کلام اسلامی و فلسفه اسلامی و تفسیر قرآن، تدریس اخلاق، علم رجال و برخی دیگر از علوم کاربردی مانند ریاضیات و نجوم نیز با دامنه ای محدودتر در حوزه قم معمول بوده است.[۸۶] از نوآوری‌های دیگری که در واپسین سالهای حیات آیت الله بروجردی صورت گرفت، آشناسازی طلاب بااستعداد و فاضل با زبان انگلیسی و دانش‌های جدید بود. مبتکر این طرح، یکی از شاگردان بروجردی، به نام علی اصغر کرباسچیان، معروف به علامه بود که پس از تأسیس دبیرستانی به نام علوی در تهران با هماهنگی آیت‌الله بروجردی، در ۱۳۳۵ش، در تعطیلات تابستانی، تعدادی از طلاب را برای فراگیری علوم کاربردی و اقتصاد و زبان انگلیسی نزد دبیران معروف آن مدرسه به تهران دعوت کرد.[۸۷]

مدارس

در قم در کنار مدارس کهن مثل فیضیه که از قدیم مورد استفاده طلاب بوده‌اند، از زمان تأسیس این حوزه تاکنون، به اقتضای ضرورت‌های مختلف مدارسی ساخته و در اختیار طلاب قرار داده شده است. براساس گزارش سال ۱۳۱۳ش، مدارس قم و تعداد طلاب آن‌ها بدین قرار بوده است: فیضیه دارای ۹۱ حجره و ۲۰۰ محصل، دارالشفا دارای ۲۸ حجره و ۴۲ محصل، رضویه دارای ۲۴ حجره و ۴۳ محصل، حاجی ملاصادق دارای ۲۵ حجره و ۴۵ محصل، ناصریه دارای ۲۳ حجره و ۲۲ محصل، مهدی قلی خان دارای ۱۴ حجره و ۲۰ محصل، حاج سیدصادق دارای ۱۰ حجره و ۱۸ محصل[۸۸] حجت کوه کمری در زمان ریاست خود عمارت نایب السلطنه را خرید و مدرسه ای برجای آن ساخت و ابتدا ۲۶ حجره در آن تعبیه کرد که به مدرسه حجتیه معروف شد.[۸۹] در زمان بروجردی و پس از نهضت امام خمینی، بنا به ضرورتِ اصلاحاتِ حوزه بر شمار مدارس حوزه علمیه قم، خاصه مدارسی با الگوهای خاص، افزوده شد به طوری که مدارس قم در اوایل دهه پنجاه شمسی بالغ بر پانزده باب شد.[۹۰] در این میان مدرسه‌های زیرنظر آیت الله گلپایگانی و مدرسه حقانی نقش اساسی در اصلاح برنامه‌های حوزه داشتند.

مؤسسات وابسته به حوزه قم

در دهه چهل شمسی به ویژه پس از نهضت پانزده خرداد، بنابر ضرورت‌هایی که مراجع و استادان عالی رتبه حوزه احساس کردند، مؤسساتی ایجاد شد.

دارالتبلیغ

دار التبلیغ اسلامی از مؤسسات حوزوی بود که توسط آیت الله شریعتمداری در مهر ۱۳۴۴ش تأسیس شد. هدف این مؤسسه، تربیت مبلغ برای مقابله با تبلیغات ضد دینی و ضد تشیع بود.[۹۱] اگرچه اهداف و عملکرد بنیانگذار این مؤسسه مورد نقدِ شماری از اصحاب حوزه قم قرار داشت،[۹۲] اما این مؤسسه در آشنا کردن طلاب جوان با مسائل و مباحث جدید در علوم انسانی و دینی موفق بود. علاوه بر استادان و مدرّسان حوزه قم، چند تن از روحانیان مبرّز را از تهران و لبنان برای تدریس به قم دعوت کرد. دارالتبلیغ از استادان غیرروحانی که از تهران به قم می‌آمدند نیز بهره می‌گرفت. دارالتبلیغ برای نخستین بار مرکزی برای جذب و تربیت طلاب خارجی و آموزش و ساماندهی آنان تأسیس کرد. همچنین برای نخستین بار مرکزی برای آموزش زنانِ طلبه ایجاد نمود.[۹۳]

موسسه در راه حق

مؤسسه مهم دیگر وابسته به حوزه علمیه قم در این مقطع، موسسه در راه حق بود که در ۱۳۴۳ تأسیس شد و کسانی چون سید هادی خسروشاهی، سید محسن خرازی، سید جمال‌الدین دین پرور و رضا استادی اداره آن را به عهده داشتند. این مرکز صرفآ به امور فرهنگی می‌پرداخت و در زمینه اصول اعتقادات، فروع مذهب و مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی، نشریات رایگانی منتشر می‌ساخت.[۹۴]

کتابخانه

در حوزه علمیه قم از بدو تأسیس توجه ویژه‌ای به امر کتابخانه شده است و رؤسا و مراجع وقت در جهت تهیه کتابخانه‌های مجهز و کارآمد برای استفاده طلاب و استادان تلاش کرده‌اند.

نشر

در میان مراجع حوزه علمیه قم، بروجردی اهمیت ویژه ای به امر نشرِ آثار اسلامی می‌داد و در این زمینه خود او بانی نشر بسیاری از کتاب‌های فقهی، حدیثی و رجال شیعه گردید. در دهه‌های چهل وپنجاه نیز این روند ادامه یافت و مراجعی چون گلپایگانی و مرعشی نجفی و شریعتمداری و پاره ای از روحانیان دیگر در زمینه چاپ و نشر آثار کهن و جدید اسلامی تلاش کردند. مرعشی نجفی در زمینه نشر آثار مخطوط قدما به فعالیت پرداخت،[۹۶] گلپایگانی انتشارات دارالقرآن الکریم را تأسیس کرد که در آغاز تنها به امر چاپ قرآن اهتمام داشت و سپس در دیگر زمینه‌های دینی و مذهبی به انتشار کتاب پرداخت.[۹۷] دار التبلیغ اسلامی هم که زیر نظر آیت الله شریعتمداری اداره می‌شد به نشر کتاب‌های مهم و معتبر توجه نشان داد و در این زمینه پرکار بود.[۹۸]

مجلات تحقیقاتی و عمومی

  • مجله معتبر دیگری که به صورت سالنامه و فصلنامه در حوزه علمیه قم مجال ظهور پیدا کرد سالنامه مکتب تشیع بود که توسط اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد جواد باهنر و همکارانشان تأسیس و نخستین شماره آن در اردیبهشت ۱۳۳۸ در ده هزار نسخه منتشر شد. در این نشریه، شمار درخور توجهی از علمای نامدار و فضلای جوان حوزه مقاله می‌نوشتند و به مباحث روز، خاصه مباحث اجتماعی از منظراسلامی، توجه ویژه نشان می‌دادند.[۱۰۰]
  • دیگر مجلات حوزه علمیه قم در پیش از انقلاب اسلامی می‌توان به سالنامه مکتب جعفری (از ۱۳۴۰ش تا۱۳۵۷ش)، نشریه مسجد اعظم که از سوی کتابخانه مسجد اعظم قم منتشر می‌شد (از ۱۳۴۵ تا ۱۲ شماره به طور ماهیانه)، نشریات بعثت و نیز انتقام که حال و هوای سیاسی را منعکس می‌ساختند و مجله عربی الهادی که از سوی دار التبلیغ اسلامی منتشر می‌شد، اشاره کرد.[۱۰۱]

همایش بزرگداشت سدة تأسیس حوزه علمیه قم

مرکز مدیریت حوزه علمیه قم با برنامه ای گسترده در پی برگزاری یکصدمین سال تاسیس حوزه علمیه قم است و از تابستان سال 1399 مسئول دبیرخانه بزرگداشت تاسیس حوزه، شیخ عبدالکریم فرحانی می باشد. این مراسم در ذیل دبیرخانه دائمی دستاوردهای حوزه با عنوان «گرامی داشت یکصدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم» برگزار می شود.[۱۰۲] سید مصطفی محقق داماد خواستار ثبت جهانی، سده تاسیس حوزه علمیه قم شد.[۱۰۳]

پانویس

  1. ر.ک:جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۳۵؛ جعفریان، برگ‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، ص ۱۵۱۶؛ نیز ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۱۳۸
  2. ریحان یزدی، ص۱۴۴۱۴۵؛ شریف رازی، آثار الحجة، ج۱، ص۳۹
  3. صدرالدین شیرازی، مقدمه آشتیانی، ص صدوسی ونه؛ رفیعی قزوینی، مقدمه رضانژاد، ص بیست ویک؛ استادی، ص ۱۴۳
  4. استادی، ص ۱۴۳
  5. برای اسامی تعداد قابل توجهی از آنان ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۲۱۶۲۳۴
  6. مکی، ج ۲، ص ۴۳۲
  7. شریف رازی، آثار الحجة ج ۱، ص ۸۵
  8. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۲۴
  9. ر.ک:حائری یزدی، ص ۱۱۸
  10. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۲۸؛ نجفی، ص ۲۳۷ـ ۳۰۰
  11. ر.ک:جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۷
  12. ر.ک: امین، ج ۸، ص ۴۲
  13. ر.ک:جعفریان، برگ‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، ص ۱۶
  14. ریحان یزدی، ص ۶۱۶۲
  15. ر.ک:اراکی، ص ۸۲۸۳؛ کریمی جهرمی، ص ۴۷؛ سیدکباری، ص ۳۸۴
  16. ر.ک:شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۵۶، ۶۲۷۶
  17. ر.ک:شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۳۵۳۶، ۴۶؛ مکی، ج ۴، ص ۲۸۷
  18. شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۴۶؛ بصیرت منش، ص ۲۵۲
  19. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۵۱؛ امینی، ص ۳۴۷، سندش ۱۴؛ بصیرتمنش، ص ۲۵۸
  20. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۶۵؛ غروی تبریز، ص ۴۳
  21. شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص۹۰
  22. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۸۸۹۰، ۹۹۱۰۱، ۱۱۴، ۱۸۵۱۹۰
  23. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۱۴۳، ۱۴۵، ۱۵۲
  24. ر.ک:شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص ۲۰۰۲۰۱، ۲۰۳، ۲۰۵
  25. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۲، ص ۴۵؛ سبحانی، ص ۱۳
  26. ر.ک: شیرخانی و زارع، ص ۳۴۳۵؛ کرجی، ص ۴۱
  27. ر.ک: امام خمینی، ج ۲، ص ۴۰۷، ج ۱۱، ص ۴۵۴؛ پورهادی، ص ۶۶
  28. بدلا، ص ۹۳ـ ۹۴؛ شریف رازی، آثار الحجة، ج ۲، ص ۲
  29. ر.ک:امام خمینی، ج ۱، ص ۲۴؛ فلسفی، ص ۱۷۵
  30. ر.ک: جعفریان، برگ‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، ص ۷۶
  31. ر.ک: برگ‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، ص ۳۱
  32. ر.ک: جغرافیای تاریخی شهرستان قم، ص ۲۱۸
  33. ر.ک: جعفریان، برگ‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، ص ۳۸
  34. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج۲، ص۱۷۲۱۷۶
  35. حائری یزدی، ص ۴۷، ۵۶۵۷؛ فلسفی، ص ۱۸۷، ۱۸۹
  36. ر.ک:فلسفی، ص ۱۸۹؛ مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص ۴۵۹
  37. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص ۴۵۲، سندش ۲۹
  38. ر.ک:فلسفی، ص۱۹۰۱۹۱، ۴۶۹؛ سلطانی طباطبائی، ص۴۸۴۹
  39. سال تأسیس رژیم اسرائیل؛ ر.ک: مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص ۴۵۷، سندش ۳۶۳۸
  40. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۴؛ فلسفی، ص ۲۰۳؛ بدلا، ص ۱۰۳ـ ۱۰۴؛ حسینیان، ص ۳۸۶
  41. فلسفی، ص ۱۷۹ـ ۱۸۰؛ حسینیان، ص۳۹۰۳۹۱
  42. ر.ک: اشتهاردی، ص ۱۸۶، ۱۹۱
  43. ر.ک: شریف رازی، ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۳۵۲۳۵۳
  44. ر.ک: سلطانی طباطبائی، ص ۴۳۴۵.
  45. اشتهاردی، ص۱۹۰.
  46. وکیلی قمی، ص ۲۱، ۳۸
  47. ر.ک: روحانی، نهضت امام خمینی، ج ۲، سندش ۳۷
  48. ر.ک: جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۲۳۸۲۴۱
  49. ر.ک: تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج۱، سندش ۱۵/۲؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۲۳۶
  50. ر.ک: اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۴۴
  51. ر.ک: اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۵۷
  52. روحانی، بررسی وتحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، ص۲۳۰
  53. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ج ۱، ص ۱۳۳
  54. روحانی، بررسی وتحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، ص ۲۶۵
  55. ر.ک: دوانی، ۱۳۶۰ش، ج ۳، ص ۲۱۲
  56. ر.ک: امام خمینی، ج۱، ص۱۵۶۱۵۷؛ روحانی، بررسی وتحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، ص۳۱۵
  57. ر.ک: اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۸۰۸۱، ۸۴؛ نیز ر.ک: رجبی، سندش ۵۱
  58. ر.ک: تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج ۱، سندش ۱۵/۳
  59. ر.ک: امام خمینی، ج ۱، ص ۴۱۵؛ دوانی، ۱۳۶۰ش، ج ۴، ص ۳۲۴
  60. روحانی، بررسی وتحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، ص۷۴۴
  61. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱، ص۲۷۰؛ شیرخانی و زارع، ص ۳۷۳۸
  62. ر.ک: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱، ص ۲۶۸ـ ۲۶۹
  63. ر.ک: مدنی، ج ۲، ص ۲۲۲۲۲۳
  64. ر.ک: مدنی، ج ۲، ص۲۳۲ـ ۲۳۴
  65. یزدی، ص ۳۵۴
  66. ر.ک: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱، ص ۴۶۴ـ ۴۹۸
  67. ر.ک: صالح، ص۲۱۴ـ ۲۱۶
  68. امین،ج ۸، ص ۴۲
  69. ریحان یزدی،ص ۴۹
  70. ریحان یزدی، ص ۴۹
  71. غروی تبریزی، ص ۴۷
  72. شریف رازی، آثار الحجة، ج ۱، ص۹۰
  73. ر.ک:غروی تبریزی، ص ۳۹
  74. هاشمی رفسنجانی، ۱۳۶۴ش، ص ۳۶
  75. وکیلی قمی، ص۲۰۲۱
  76. ر.ک: دانشوران قم، ص۱۵۷
  77. عراقی، ص ۴۱
  78. وکیلی قمی، ص ۷۹
  79. برای تفصیل این شروط ر.ک: وکیلی قمی، ص ۸۰
  80. برای آگاهی از مواد درسی پایه‌های یک تا شش ر.ک: شیرخانی و زارع، ص ۳۰۴۳۰۹
  81. ر.ک: مرتضوی لنگرودی، ص ۵۳۵۷
  82. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۲۳۳۲۳۴
  83. ر.ک: محمدحسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم و محمدباقر صدر، فلسفتنا
  84. ر.ک: وکیلی قمی، ص ۶۷۶۸؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۲۳۴
  85. ر.ک: جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۲۲۷
  86. ر.ک: شریف رازی، آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۷۸ـ ۱۸۸
  87. در این باره ر.ک: روایت استاد، ص ۱۸۱، ۲۱۳۲۱۶، ۲۳۹ـ ۲۴۱، ۲۶۹۲۷۰
  88. ر.ک: همایون، سال۱، ش۳، آذر۱۳۱۳، ص۸
  89. ر.ک: جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۱
  90. برای آگاهی بیشتر ر.ک: شریفرازی، ۱۳۵۲۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۴۱۶۲
  91. ر.ک: وکیلی قمی، ص ۴۸۴۹
  92. برای تفصیل دیدگاه‌های مخالف و موافق این مؤسسه ر.ک: دوانی، ۱۳۸۲ش، ص ۴۵۸ـ ۴۵۹؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۰۷۳۱۹
  93. جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۱۶۳۱۷
  94. جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۲۱۳۲۲؛ نیز ر.ک: شیرخانی و زارع، ص ۱۶۹۱۷۱
  95. شريفرازى، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۰۴-۲۱۵؛ كرجى، ص۶۴-۶۹
  96. شریف رازی، ۱۳۵۲۱۳۵۴ش، ج ۲، ص ۵۲
  97. ر.ک: شیرخانی و زارع، ص ۱۶۳۱۶۴
  98. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۷۱
  99. برای تفصیل ر.ک: جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۴۱۳۴۵
  100. برای تفصیل ر.ک: جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۳۴۵۳۴۷
  101. برای تفصیل ر.ک: به جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۳۴۸۳۵۳
  102. www.mehrnews.com/news/4995270
  103. www.mehrnews.com/news/5217869

یادداشت

  1. از تکایای قدیمی قم با سابقه ۲۵۰ ساله در محدوده محله يخچال قاضى و مدرسه لک‌ها

منابع

  • محمدعلی اراکی، «مصاحبه با استاد بزرگوار آیت اللّه العظمى اراكى»، در آیینه داران حقیقت : مصاحبه‌های مجله حوزه با عالمان و دانشوران حوزوی، تهیه و تدوین، مجله حوزه، ج ۱، قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
  • رضا استادی، «كتابها و آثار علمى امام خمینى»، کیهان اندیشه، ش ۲۹ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۹).
  • اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴ش؛ علی پناه اشتهاردی، «مصاحبه با آیةاللّه شیخ على پناه اشتهاردى»، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
  • امام خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خیمنی (س) (بیانات، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، احکام، اجازات شرعی و نامه‌ها)، تهران ۱۳۷۸ش.
  • امین.
  • داوود امینی، چالش‌های روحانیت با رضا شاه: بررسی علل چالش‌های سنت گرایی با نوگرایی عصر رضاشاه، تهران ۱۳۸۲ش.
  • حسین بدلا، «مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین سیدحسین بدلا»، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (فروردین ـ تیر۱۳۷۰).
  • حمید بصیرت منش، علما و رژیم رضاشاه: نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سال‌های ۱۳۰۵ـ ۱۳۲۰ش، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • یداللّه پورهادی، خاطرات حجةالاسلام و المسلمین پورهادی، تدوین عبدالرضا احمدی و معصومه حسینی، تهران ۱۳۸۲ش.
  • تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، مؤلف: جواد منصوری، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷۱۳۷۸ش.
  • جامعةالمصطفی العالمیة، جامعةالمصطفی العالمیة در یک نگاه، لوح فشرده، قم ۱۳۸۷ش.
  • جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، زیر نظر محسن صالح، تحقیق علیرضا جوادزاده، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵ش.
  • رسول جعفریان، برگ‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، تهران ۱۳۸۱ش.
  • رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران: از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، سالهای ۱۳۲۰ـ ۱۳۵۷، قم ۱۳۸۶ش.
  • جغرافیای تاریخی شهرستان قم، از مؤلفی ناشناخته، به کوشش ابوالفضل عربزاده، قم: زائر، ۱۳۸۳ش.
  • مهدی حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران ۱۳۸۱ش.
  • روح الله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران: ۱۳۲۰ـ ۱۳۴۰، تهران ۱۳۸۱ش.
  • دانشوران قم: نگاهی به زندگی ۲۰۴ تناز دانشمندان وبزرگان قمی یا مدفون در قم، گزیده ستارگان حرم (۱ـ ۱۵)، تلخیص علی رضا هزار، تدوین محمدتقی ادهم نژاد، قم: زائر، ۱۳۸۴ش.
  • علی دوانی، نقد عمر: زندگانی و خاطرات علی دوانی، تهران ۱۳۸۲ش.
  • علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، تهران، ۱۳۶۰ش.
  • محمدحسن رجبی، زندگی نامه سیاسی امام خمینی، تهران ۱۳۷۷ش.
  • ابوالحسن رفیعیقزوینی، مجموعه رسائل ومقالات فلسفی حکیم متألّه علامه سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تصحیح غلامحسین رضانژاد (نوشین)، تهران ۱۳۸۶ش.
  • روایت استاد: استاد علامه کرباسچیان از نگاه دیگران، تهران: مرکز تدوین و نشر آثار علامه کرباسچیان، ۱۳۸۶ش.
  • حمید روحانی، بررسی وتحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، تهران، ۱۳۵۸ش.
  • حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج۲،تهران ۱۳۷۶ش.
  • علیرضا ریحان یزدی، آینه دانشوران، با مقدمه و تعلیقات و اضافات ناصر باقری بیدهندی، قم۱۳۷۲ش.
  • جعفرسبحانی، «جامعیت علمى و عملى امام خمینى»، کیهان اندیشه، ش ۲۹ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۹).
  • محمدباقر سلطانی طباطبائی، «مصاحبه با آیةاللّه سید محمدباقر سلطانى طباطبائى»، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
  • علیرضا سید کباری، حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، تهران ۱۳۷۸ش.
  • محمد شریف رازی، آثار الحجة، یا، تاریخ و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۲۲ـ ۱۳۳۳ش.
  • محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲۱۳۵۴ش.
  • بهمن شعبان زاده، تاریخ شفاهی مدرسه حقانی، تهران۱۳۸۴ش.
  • علی شیرخانی و عباس زارع، تحولات حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تهران۱۳۸۴ش.
  • ه. صالح، «آیةاللّه كاشانى و توطئه كشف حجاب»، تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ۲، ش ۶ و ۷ (پاییز ۱۳۷۲).
  • محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
  • محمدرضا طبسی، «مصاحبه با آیةاللّه حاج شیخ محمدرضا طبسى»، حوزه، سال۶، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
  • مجتبی عراقی، «مصاحبه با استاد حاجشیخ مجتبى عراقى»، حوزه، سال ۶، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۸).
  • عبدالحسین غروی تبریزی، «مصاحبه با آیةاللّه عبدالحسین غروى تبریزى»، حوزه، سال ۱۱، ش ۲ (خرداد و تیر ۱۳۷۳).
  • محمدتقی فلسفی، خاطرات و مبارزات حجةالاسلام فلسفی، تهران ۱۳۷۶ش.
  • عباس فیروزی، «دومین دوره شوراى عالى و مدیریت حوزه علمیه»، پیام حوزه، سال ۲، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۴).
  • علی کرجی، قم و مرجعیت، قم ۱۳۸۳ش.
  • علی کریمی جهرمی، آیةاللّه مؤسّس مرحوم آقای حاج شیخعبدالکریم حائری (قدس سرُّه الشّریف)، قم ۱۳۷۲ش؛ جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم ۱۳۶۱۱۳۶۲ش.
  • محمدحسن مرتضوی لنگرودی، «مصاحبه با حضرت آیةاللّه حاج سیدمحمدحسن مرتضوى لنگرودى»، حوزه، سال ۱۰، ش ۱ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۲).
  • مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست : اسناد و گزارش‌هایی از آیات عظام نائینی، اصفهانی، قمی، حائری و بروجردی، ۱۲۹۲ تا ۱۳۳۹شمسی، به کوشش محمدحسین منظورالاجداد، تهران: شیرازه، ۱۳۷۹ش.
  • مرکز جهانی علوم اسلامی، شناسان مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، ۱۳۸۶ش.
  • حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، ج ۲، ۴، ۱۳۶۲ش.
  • موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نوراللّه اصفهانی، تهران ۱۳۷۸ش.
  • ابومحمد وکیلی قمی، حوزه علمیه قم، تهران ۱۳۴۸ش.
  • اکبر هاشمی رفسنجانی، «مصاحبه با استاد هاشمى رفسنجانى»، حوزه، سال ۲، ش ۱۱ (مهر ۱۳۶۴).
  • اکبر هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی: دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، تهران ۱۳۷۶ش.
  • محمد یزدی، خاطرات آیتاللّه محمد یزدی، تهران ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون