تقلید از مجتهد
این مقاله یک نوشتار توصیفی درباره یک مفهوم فقهی است و نمیتواند معیاری برای اعمال دینی باشد. برای اعمال دینی به منابع دیگر مراجعه کنید. |
تقلید از مجتهد، یا به طور خلاصه تقلید، اصطلاحی فقهی به معنای پیروی شخص مکلَّف از مجتهد در احکام عملی دین است. از مجتهدی باید تقلید کرد که جامع الشرایط باشد یعنی مرد، شیعه، حلالزاده و عادل باشد و به گفته اکثر فقیهان شیعه در مسائل فقهی که مورد اختلاف مجتهدان است مردم باید به فتوای شخص اعلم عمل کنند. بنا بر نظر برخی فقیهان کسی که اعمالش را بدون تقلید انجام دهد، اعمالش باطل است و بنابر نظر برخی دیگر فقط در شرایطی این اعمال میتواند صحیحی باشد.
| بخشی از احکام عملی و فقهی |
|---|
بحث لزوم تقلید از زمان امامان در بین شیعیان رایج بود و از زمان سید مرتضی (قرن پنجم) وارد کتابهای اصول فقه و از قرن دهم به بعد وارد کتابهای فقه استدلالی و سپس رسالههای توضیح المسائل نیز شد. فقیهان شیعه برای اثبات جواز یا لزوم تقلید به آیات قرآن مثل آیه نَفْر و گروهی از احادیث و نیز دلایل عقلی و عقلایی مثل لزوم مراجعه جاهل به عالم استناد کردهاند. برخی فقیهان نیز در این زمینه مدعی اجماع شدهاند.
به مجتهدی که مردم از او تقلید میکنند مرجع تقلید و به کسی که از مجتهد تقلید میکند، «مُقَلِّد» میگویند. در ضروریات دین و نیز در اصول دین تقلید راه ندارد و باید خود شخص با تحقیق و بررسی، به نتیجه برسد. جریان اخباری در شیعه و نیز تعدادی از فقیهان دیگر، مخالف تقلید از مجتهدانی هستند که به دلایل عقلی و ظنی تکیه میکنند.
جایگاه تقلید در فقه شیعه
تقلید از مجتهد در اصطلاح فقهی به معنای پیروی از مجتهد در احکام دینی است. پیروی از مجتهد یعنی عملکردن طبق نظر و تشخیص فقهی او در احکام فروع دین مانند نماز و حج و غیره.[۱]
در فقه شیعه تقلید از مجتهد برای شناخت احکام عملی واجب است.[۲] با این توضیح که به نظر مشهور عالمان شیعه، بر هر شخص لازم است که برای شناخت وظایف دینی خود یکی از سه راهِ اجتهاد، احتیاط یا تقلید از مجتهد را انتخاب کند. یعنی یا باید خود مجتهد باشد و حکم را از منابع فقه استنباط کند، یا اگر مجتهد نیست، به احتیاط عمل کند و یا به مجتهدی جامع الشرایط رجوع و بر اساس نظر او عمل نماید.[۳]
اعمال بدون تقلید
درباره اعمال دینی که یک فرد غیرمجتهد بدون تقلید از مجتهد انجام داده باشد، دو نظر کلی در بین فقیهان شیعه وجود دارد؛ برخی اعمال بدون تقلید و بدون احتیاط را باطل دانستهاند ولی برخی دیگر با شرایطی آن اعمال را صحیح میدانند.[۴] چنانکه گزارش شده که آقاضیاء عراقی و صافی گلپایگانی اعمالی را صحیح میدانند که مطابق با واقع، یا مطابق با فتوای مجتهدی باشد که باید از او تقلید میکرده است. و برخی دیگر عمل را وقتی صحیح میدانند که با حکم واقعی مطابقت داشته باشد.[۵]
گستره تقلید
آنچه در تقلید از مجتهد مطرح شده است، تقلید در فروع دین یا همان احکام عملی فقهی است. در فروع دین هم تقلید در ضروریات دین معنا ندارد و تقلید مخصوص مسائل نظری است که دلایل آنها ظنی است.[۶] از نظر برخی فقیهان، تقلید برای کسی که مجتهد است و با اجتهاد حکم شرعی را استنباط کرده ممنوع است.[۷]
در حوزه اصول عقاید و باورها، بیشتر مجتهدان شیعه تقلید را جایز نمیدانند.[۸] در بحث شناسایی موضوعات خارجی نیز تقلید محدودیتهایی دارد و در تشخیص مصداق موضوعات احکام، اشخاص باید خودشان به نتیجه برسند و سخن مجتهد حجیتی ندارد.[۹]
مخالفان تقلید
در بین شیعیان عالمان جریان اخباریگری مخالف تقلید از مجتهدان هستند و از اساس اجتهاد ظنّی و تقلید را از برساختههای اهلسنت میدانند که وارد فرهنگ برخی شیعیان شده است.[۱۰] و چنانکه گزارش شده عالمان دیگری مثل ابوالصلاح حلبی، ابن زهره و ابن حمزه نیز تقلید از مجتهدان را جاز نمیدانند[۱۱] و معتقدند که مردم باید به عالم و فقیهی مراجعه کنند که فقط به محکمات و احادیث ائمه تمسک می کنند و با دلایل عقلی یا اجماع چیزی را استنباط نمیکنند.[۱۲] از نظر اخباریان این کار در واقع تقلید از امامان معصوم است نه تقلید از یک عالم.[۱۳]
تقلید از فقیه جامع الشرایط
از نظر عالمان شیعه فتوا دادن فقط برای مجتهدان جامع الشرایط جایز است و مردم غیرمجتهد هم فقط میتوانند از فقیهی تقلید کنند که جامع الشرایط باشد.[۱۴] گفته شده فقیه جامعالشرائط مجتهد مطلقی است که مَرد، حلالزاده و شیعه باشد و دارای عقل کافی، اسلام و ایمان، عدالت، توانایی و حسن تدبیر امور باشد و از خصلتهای ناپسند مانند بخل و حرص نیز دور باشد.[۱۵] به گفته صاحب جواهر و شیخ انصاری، فقیهی که داراى ملکه استنباط احکام از ادله شرعیه است و شرایط لازم شیعهبودن، عدالت، زهد و تقوا را براى تصدى منصب مرجعیت داشته باشد، فقیه جامعالشرائط است[۱۶]
جوادی آملی نیز معتقد است فقیه جامعالشرائط باید سه ویژگی داشته باشد: اجتهاد مطلق، عدالت مطلق و قدرت مدیریت و استعداد رهبری.[۱۷] او درباره عدالت مطلق نیز میگوید که مجتهد جامعالشرایط علاوه بر عقل نظری باید در عقل عملی نیز به مقدار ممکن کامل باشد؛ یعنی هم علم دین را بفهمد و هم در محدوده حیات خودش و در جامعه اسلامی بهدرستی اجرا نماید و مطیع هوای نفس نشود.[۱۸]
تقلید از مجتهد اَعلم
در رسالههای توضیح المسائل گفته شده که اگر مجتهدان شیعه در یک حکم اختلاف نظر داشته باشند، مکلفان باید به نظر مجتهدِ اعلم عمل کنند.[۱۹] این شرط را اکثر فقها برای انتخاب مرجع تقلید واجب میدانند.[۲۰] بنا به گزارش جناتی شاهرودی فقیه شیعه، مجتهدان بزرگ شیعه اعلم را کسی میدانند که در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدان زمان خود استادتر باشد.[۲۱]
برخی از فقیهان تأکید کردهاند حتی اگر مُکَلَّف احتمال اعلمیت کسی را بدهد، باید از او تقلید کند.[۲۲] و در نقطه مقابل، شماری از فقها، از جمله میرزای قمی و صاحب فصول، تقلید از غیر اعلم را نیز جایز دانستهاند.[۲۳]
پیشینه تقلید در مذهب شیعه
تقلید در مذهب شیعه از عصر امامان آغاز شد. آنان پیروانشان را به راویان حدیث[۲۴] یا یاران نزدیک خود مانند زرارة بن اعین، یونس بن عبدالرحمان، ابان بن تغلب، زکریا بن آدم، محمد بن مسلم و ابوبصیر ارجاع میدادند.[۲۵] و گاهی اصحاب را به حضور در مساجد و مراکز عمومی برای فتوا دادن و ارشاد مردم تشویق میکردند.[یادداشت ۱][۲۶] ظهور تقلید در عصر امامان و تشویق آنان به این امر، به علت فاصله زیاد میان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروری برای مسافرت مردم و در نتیجه دشواری دسترسی به امام، عاملِ تقیه در بسیاری موارد و بالأخره پدید آمدن مشکلات شخصی و عسر و حرج برای امامان در صورت مراجعه مستقیم مردم به آنها بود. در آن عصر، به سبب نزدیکبودن به زمان رسالت و پیچیده نبودن شیوه استنباط احکام شرعی، دستیابی به وظایف شرعیِ مراجعه کنندگان برای مفتیان چندان دشوار نبود.[۲۷]
در عصر غیبت صغری نیاز به تقلید در احکام شرعی بیشتر احساس شد. توقیع امام مهدی(عج) [یادداشت ۲]مرجع شناخت احکام در موضوعات جدید را فقیهانی با شرایطی خاص دانسته است.[۲۸] در عصر غیبت کبری نیز مسئله تقلید همواره در میان شیعیان مطرح بوده، هرچند در ضوابط و شرایط آن بین اصولیان و اخباریان اختلافاتی وجود داشته است.[۲۹]
طرح احکام تقلید در رسالههای عملیه
گفته شده سابقه بحث درباره اجتهاد و تقلید به عصر تدوین علم اصول فقه برمیگردد. این موضوع در کتابهای اصولی امامیه، از زمان نگارش الذریعة الی اصول الشریعة اثر سید مرتضی، (۳۵۵-۴۳۶ق) تا قرن پانزدهم قمری بررسی شده است. در کتب فقه استدلالی گاه برخی مباحث مربوط به تقلید، ضمن بررسی شرایط فقیه جامع الشرایط، در بابهای امر به معروف و نهی از منکر و قضا[۳۰]بیان میشود.[۳۱]
از قرن دهم به بعد، آثار مستقلی در این باره با عنوان الاجتهاد و التقلید یا عناوین دیگر نگاشته شد و پس از شیخ مرتضی انصاری (قرن ۱۳ قمری) این رویه رواج یافت که احکام تقلید در ابتدای رسالههای عملیه مطرح شد. امروزه نیز اولین بحثی که در رسالههای عملیه مطرح شده است احکام تقلید و شرایط مرجع تقلید است.[۳۲] از زمان تألیف کتاب العروة الوثقی، اثر سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (درگذشت: ۱۳۳۷ق) نیز مباحث اجتهاد و تقلید در ابتدای کتب فقهی[۳۳] مطرح گردید.[۳۴]
دلایل جایز بودن تقلید
فقهای شیعه معتقدند در احکام عملی، تقلید از فرد مجتهد جایز است. دلایل چهارگانه فقهی جواز و وجوب تقلید: قرآن، سنت، عقل و اجماع است.[۳۵]
دلایل عقلی
به لحاظ عقلی، مُکلَّف در صورت انجامدادن حرام و ترککردن واجب مستوجب کیفر اُخرَوی میشود. پس باید مستند و حجتی داشته باشد تا او را از کیفر ایمن سازد. این حجت از یکی از سه راه اجتهاد، احتیاط یا تقلید حاصل میشود.[۳۶] بدین ترتیب، تقلید در کنار دو راه دیگر وجوب تخییری دارد و مکلف میتواند از راه تقلید، احکام شرعی خود را فرا گیرد. در این صورت، اگر اجتهاد برای او ممکن نباشد، تقلید واجب تعیینی میشود.[۳۷]
دلایل قرآنی
مفسران و فقیهان، درباره تقلید از عالمان دینی به آیه ۱۲۲ سوره توبه استناد کردهاند که بر وجوب سفر برای تفقّه در امر دین دلالت دارد. آنان معتقدند که فراگیری تعلیمات اسلام و رساندن آن به دیگران در مسائل فروع دین و لزوم پیروی از آنها، همان تقلید است.[۳۸] مفسران از آیات ۴۳ سوره نحل و ۷ سوره انبیاء نیز ضرورت تقلید و رجوع به عالمان و مجتهدان را برداشت کردهاند. علامه طباطبایی معتقد است این آیه یک امر تعبدی و مولوی نیست بلکه ارشاد به یک اصل کلّی و عقلایی است و آن رجوع غیرعالم به اهل علم و خُبره است.[۳۹]
دلایل حدیثی
احادیثی که گاه فقهای امامی برای جواز تقلید به آنها استناد کردهاند، چند دستهاند:[۴۰]
- احادیثی که در آنها، امامان(ع)، شیعیان را به راویان حدیث ارجاع دادهاند، مانند توقیع امام دوازدهم.[۴۱]
- احادیثی که طبق آنها، امامان(ع) پیروان خویش را برای احکام دینی به اشخاص معینی با ذکر نام، ارجاع دادهاند.[۴۲]
- احادیثی که در آنها امامان(ع) یاران خود را به فتوا دادن برای مردم ترغیب یا فتوای آنها را تأیید کردهاند.[۴۳]
- احادیثی که از فتوا دادن بدون علم یا فتوا دادن بر پایه روشهایی مانند رأی و قیاس نهی کرده است،[۴۴] که مفهوم آنها جواز فتوا دادن بر اساس دلیل معتبر شرعی است.[۴۵]
- احادیثی که متضمن تأیید امامان شیعه مبنی بر جواز تقلید از کسانی است که بر طبق ضوابط شرعی فتوا میدهند.[۴۶] مثل حدیثی از امام عسکری(ع) با این مضمون که «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه».[۴۷]
اتفاق نظر عالمان دینی
اجماع یا «اتفاق نظر فقیهان» از ادله دیگر جواز تقلید در احکام شرعی است[۴۸] بدین معنا که همه فقیهان شیعه معتقدند که مکلف میتواند یا خود به درجه اجتهاد برسد و یا از کسی که به این درجه رسیده است، احکام شرعی را دریافت کند بدون آن که از ادله فقهی احکام شرعی اطلاعی داشته باشد.[۴۹]
تقلید در مذهب اهل تسنن
موضوع تقلید در میان اهل سنت، فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. در دورهای مذاهب مختلفی پیدا شد و این تعدد مذاهب اختلافاتی در پی داشت. این اختلافات در نهایت باعث شد که فکرِ بستن باب اجتهاد و محدود شدن مذاهب فقهی مطرح شود. سرانجام در قرن هفتم، چهار مذهب از مذاهب اهل سنّت رسمیت یافت و پیروی از دیگر مذاهب تحریم شد.[۵۰]
بعضی علمای پیشین اهل سنّت، مانند ابوالفتح شهرستانی(درگذشت: ۵۴۸ق) و ابواسحاق شاطبی(درگذشت: ۷۹۰ق)، به بسته بودنِ باب اجتهاد و فتوا دادن، معترض و خواهان گشودن آن بودند.[۵۱] در قرن اخیر نیز شماری از عالمان اهل سنّت و شیوخ الازهر، به استناد اجماع مسلمانان در صدر اسلام، مبنی بر جواز تقلید از هر یک از صحابه، انحصار اجتهاد در چهار مذهب را مردود دانستهاند و اجتهاد علمی مجدداً رواج یافته است.[۵۲]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق. ج۱، ص۴؛ رحمان ستایش، «تقلید»، ص۷۸۹.
- ↑ طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۱.
- ↑ خامنهای، «احکام تقلید»، دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.
- ↑ نظری و دیگران، «بطلان عمل مکلف بدون تقلید و احتیاط، در بوته نقد»، ص۷۴.
- ↑ نظری و دیگران، «بطلان عمل مکلف بدون تقلید و احتیاط، در بوته نقد»، ص۷۴.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۳۵۹.
- ↑ سبحانی، «موضوع: اجتهاد و تقلید»، سایت مدرسه فقاهت.
- ↑ برنجکار و نصرتیان اهور، «تقلید در اعتقادات؛ از انکار تا پذیرش»، ص۸۳.
- ↑ علیدوست، «نظرات کارشناسانه فقیه در موضوعات احکام»، ص۴۹.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۳۵۳.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۳۷۹.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۳۸۰.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۳۸۰-۳۸۳.
- ↑ محامد، مبانی قرآنی حکومت دینی، ص۱۹۹.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۳۹۹؛ شیخ انصاری، القضاء و الشهادات، ۱۴۱۵ق، ص۲۲۹-۲۳۱.
- ↑ جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۶.
- ↑ جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۸.
- ↑ بنیهاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۳-۱۵.
- ↑ جناتی، «سیر تاریخی تقلید از اعلم»، ص۲۰.
- ↑ جناتی، «نظریه تعین تقلید از اعلم»، ص۱۰۱.
- ↑ بنیهاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۵-۱۷، مسئله ۴.
- ↑ ظهیری، «نقد نظریه عدم تعین تقلید از اعلم»، ص۵۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۱۳۷، ۱۴۰، ۱۴۲، ۱۴۹، ۱۵۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۱۴۰، ۱۴۲، ۱۴۵، ۱۴۷، ۱۴۸.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش،ص۱۰.
- ↑ رحمان ستایش، «تقلید»، ص۷۸۹.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۱۴۰؛ رحمان ستایش، «تقلید»، ص۷۸۹.
- ↑ رحمان ستایش، «تقلید»، ص۷۸۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلّی، قواعد الأحكام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵۲۵ ـ ۵۲۶؛ شهید ثانی، الروضة البهية فی شرح اللمعة الدمشقية، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.
- ↑ رحمان ستایش، «تقلید»، ص۷۸۹.
- ↑ رحمان ستایش، «تقلید»، ص۷۸۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: : خوئی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۱ به بعد؛ حکیم، مستمسک العروه الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۶-۳۹.
- ↑ رحمان ستایش، «تقلید»، ص۷۸۹.
- ↑ ظهیری، «تقلید در بوته تحقیق»، ص۶۱.
- ↑ بحرالعلوم، التقلید فی الشریعة الاسلامیة، ۱۳۹۸ق، ص۴۶؛ خوئی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۴ - ۶۵.
- ↑ حکیم، مستمسک العروة الوثقی،، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۶؛ خوئی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۵.
- ↑ خوئی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۹۳.
- ↑ طباطبائی، تفسیر المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۱۲، ص۲۵۹.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۹.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۱۴۰.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۱۴۲، ۱۴۴،۱۴۶ و ۱۴۸.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۱۴۸ ـ ۱۴۹.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۲۰، ۳۱، ۳۵ و ۶۲.
- ↑ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۴۷۳.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق ، ج۲، ص۳۸۴ ـ ۳۸۶.
- ↑ هر کسی از فقها که مراقبِ نفس خود باشد، محافظ دینش باشد، با هوای نفسش مخالفت کند و از امر مولایش اطاعت کند، عوام شیعه میتوانند از او تقلید کنند؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۱۳۱.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۳۷۷.
- ↑ شهید اول، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۱.
- ↑ حیدر، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۳؛ آقابزرگ طهرانی، تاریخ حصرالاجتهاد، ۱۴۰۱ق، ص۲۵.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، تاریخ حصرالاجتهاد، ۱۴۰۱ق، ص۲۶.
- ↑ شوکانی، إرشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول، دار المعرفة، ص۲۳۱ و ۲۴۰.
یادداشت
- ↑ امام باقر(ع) خطاب به ابان بن تغلب :« إجلس في مسجد المدينة وأفت الناس ، فإني أحب أن يرى في شيعتي مثلك » در مسجدمدينه بنشين و براى مردم فتوا بده؛ زيرا من دوست دارم كه در ميان شيعيان من كسانى مانند تو مشاهده شوند.
- ↑ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ .«امّا در رویدادهای زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم». (شيخ الصدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۸۴.)
منابع
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، تاریخ حصرالاجتهاد، قم، مطبعة الخیام، ۱۴۰۱ق.
- آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین، کفایة الأصول، قم، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) لإحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- انصاری، مرتضی، القضاء و الشهادات، قم، کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، ۱۴۱۵ق.
- بحرالعلوم، عزالدین، التقلیدفی الشریعة الاسلامیة، بیروت، دار الزهراء للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
- برنجکار، رضا، و نصرتیان اهور،مهدی، «تقلید در اعتقادات؛ از انکار تا پذیرش»، دوفصلنامه معرفت کلامی، شماره ۱۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۲ش.
- بنیهاشمی، سید محمدحسن، توضیح المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۸۱ش.
- بهشتی، ابراهیم، اخباریگری: تاریخ و عقاید، مؤسسه فرهنگی دار الحدیث، قم، ۱۳۹۱ش.
- بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع عن متن الإقناع، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- التهانوی، محمد اعلی بن علی، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون،۱۳۷۵ش/ ۱۹۹۶م.
- جناتی، محمدابراهیم، «سیر تاریخی تقلید از اعلم»، دوماهنامه کیهان اندیشه، شماره ۶، خرداد و تیر ۱۳۶۵ش.
- جناتی، محمدابراهیم، «نظریه تعین تقلید از اعلم»، دوماهنامه کیهان اندیشه، شماره ۵۱، آذر و دی ۱۳۷۲ش.
- جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸ش.
- حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ۱۳۷۴ش/۱۴۱۶ق.
- حیدر، أسد، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م.
- حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دارالتفسیر، ۱۳۷۴ش/۱۴۱۶ق.
- خوئی، ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تألیف علی غروی تبریزی، قم، لطفی، ۱۴۰۷ق.
- خامنهای، سیدعلی، «احکام تقلید»، دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، تاریخ درج مطلب: ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۲۵ تیر ۱۴۰۴ش.
- رحمان ستایش، محمدکاظم، «تقلید»، دانشنامه جهان اسلام (ج۷)، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش.
- سبحانی، جعفر، «موضوع: اجتهاد و تقلید»، سایت مدرسه فقاهت، تاریخ درج مطلب: ۱ مهر ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۴ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح: علیاکبر غفاری، تهران، نشر اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
- شهید اول، محمد بن مکی، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، قم، مؤسسة آل البیت(علیم السلام) لإحیاء تراث، ۱۳۷۷ش/۱۴۱۹ق.
- شهیدثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- شوکانی، محمد، إرشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
- طباطبائی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ۱۴۰۹ق.
- طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۲ش/۱۳۹۳ق.
- ظهیری، عباس، «تقلید در بوته تحقیق»، دوماهنامه کیهان اندیشه، شماره ۶۱، مرداد و شهریور ۱۳۷۴ش.
- ظهیری، عباس، «نقد نظریه عدم تقین تقلید از اعلم»، دوماهنامه کیهان اندیشه، شماره ۵۵، مرداد و شهریور ۱۳۷۳ش.
- علیدوست، ابوالقاسم، «نظرات کارشناسانه فقیه در موضوعات احکام»، فصلنامه فقه و حقوق، شماره ۳، دی ۱۳۸۳ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الأحکام، قم، موسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۳ق.
- محامد، علی، مبانی قرآنی حکومت دینی، آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س)، قم، ۱۳۸۹ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش.
- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة، قم، نشر تفکر، ۱۴۰۹ق.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، قم، موسسه النشر الإسلامی، ۱۳۶۵ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
- نظری، احسان و دیگران، «بطلان عمل مکلف بدون تقلید و احتیاط در بوته نقد»، فصلنامه فقه ومبانی حقوق، دوره ۵۷، شماره ۱، شهریور ۱۴۰۳ش.
پیوند به بیرون
- منبع ابتدایی مقاله با حذف و اضافات بسیار: دانشنامه جهان اسلام
- دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
- اجتهاد و تقلید در اندیشه عالمان شیعه
