حجّت الاسلام، لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیر است. رواج کاربرد لقب حجت الاسلام برای علمای شیعه از دوره فتحعلی شاه قاجار آغاز شد وگاه برای تکریم بیشتر، تعبیر حجت الاسلام و المسلمین ذکر میشد. امروزه حجت الاسلام به روحانیانی گفته میشود که بخشی از دروس عالی فقه و اصول را به پایان رساندهاند و برخلاف دوره مشروطه، برای روحانیان عالی مقام به کار نمیرود.
در لغت
واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، به کار رفته است.[۱] مفهوم این واژه را در قرآن[۲] نیز همین دانستهاند.[۳] در احادیث شیعه مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و امامان(ع) معرفی شدهاند.[۴]گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر (مانند حجت الدین، حجت الحق و حجت الاسلام) برای تکریم عالمان، قضات و صاحب منصبان دینی، به عنوان لقب خاص یا عام، به کار میرود.[۵]
در میان اهل سنت
در میان اهل سنّت، حجت الاسلام لقب ویژه محمد بن محمد غزالی (متوفی ۵۰۵) است؛ [۶] البته شرح حال نگاران اهل سنّت، در پارهای موارد این تعبیر را برای عالمان دیگری به کار بردهاند، از جمله مسلم بن حجاج نیشابوری (محدّث، متوفی ۲۶۱)، ابن خشاب عبدالله بن احمد (متوفی ۵۶۷)، اسماعیل بن موهوب (ادیب، متوفی ۵۷۵)، صدرالدین محمدبن عمر (فقیه شافعی، متوفی ۶۱۷) و شمس الدین احمد بن خلیل خویی (حکیم و طبیب، متوفی ۶۳۷).[۷] همچنین لقب عام حجت الاسلام در برخی اسناد نمونه اداری و قضایی و حکومتی -که منهاجی أسیوطی، عالم شافعی مصری (متوفی ۸۸۰)، در کتابش[۸] از دوران خود گزارش داده است -دیده میشود.
کاربرد در قرن های پیشین
در قرن های پیشین به ندرت تعبیر حجت الاسلام برای برخی عالمان شیعه، در تجلیل و احترام آنان، به کار رفته است:
- شیخ بهائی در حق شیخ صدوق این لقب را استفاده کرده است.[۹]
- یوسف بن حاتم شامی (عالم امامی، متوفی ۶۷۶) در توصیف استادش سید رضی الدین ابن طاووس (متوفی ۶۶۴). [۱۰]
- عمادالدین حسن بن علی طبری (عالم قرن هفتم) درباره ابن حمزه محمدبن علی طوسی(فقیه قرن ششم).
- حسن بن ابی طالب مشهور به فاضل آبی (متوفی ۶۹۵) درباره محقق حلی.[۱۱]
با این همه، کاربرد لقب حجت الاسلام برای عالمان شیعه، چه به عنوان لقب عام و چه به عنوان لقب خاص، تا قرن های اخیر چندان رایج نبوده است و حتی در عصر صفویه که اعطای برخی القاب و عناوین حکومتی به علمای شیعه (مانند شیخ الاسلام، صدر و قاضی)، نظیر القاب علمای اهل سنّت در حکومت عثمانی، رواج یافت[۱۲] نیز کاربرد لقب حجت الاسلام متداول نبود. از موارد نادری که از این دوران گزارش شده، استفاده از این عنوان در حکم شاه طهماسب اول در خطاب به محقق کرکی، فقیه امامی، در ۹۳۹ است.[۱۳]
آغاز استعمال برای علمای شیعه
آغاز رواج کاربرد لقب حجت الاسلام برای علمای شیعه، از دوره فتحعلی شاه قاجار دانسته شده است. سید محمدباقر شفتی (متوفی ق۱۲۶۰) از نخستین فقهایی است که به این لقب خوانده و مشهور شده است.[۱۴]
علاوه بر حجت الاسلام شفتی، شماری از عالمان طراز اول عصر قاجار به حجت الاسلام مشهور شدند، از جمله ملامحمد ممقانی تبریزی (متوفی ۱۲۶۹ق) و فرزندانش، حسین و اسماعیل و محمدتقی مشهور به نیر (از علمای شیخیه)؛ اسداللّه بروجردی (متوفی ۱۲۷۱) و ملامحمد نراقی.[۱۵] در فرمان محمدشاه قاجار به ملا مهدی نراقی ملقب به آقابزرگ (متوفی ۱۲۶۸)، لقب حجت الاسلام ذکر شده است.[۱۶] همچنین ناصرالدین شاه به ابراهیم بن محمدتقی نقوی لکهنوی (متوفی ۱۳۰۷) این لقب را اعطا کرد[۱۷]. میرزا محمدحسن شیرازی (متوفی ۱۳۱۲) و آخوند خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ق) از نخستین مراجع تقلید بودند که با این لقب خوانده شدند.[۱۸]
در انقلاب مشروطه
در اواخر دوره قاجار، با شروع مبارزات آزادی خواهانه در ایران، که به انقلاب مشروطیت انجامید، کاربرد واژه حجت الاسلام و جمع عربی آن؛ حجج اسلام، به عنوان لقب عام علما در خطابهها و نامهها به تدریج رواج یافت. در آثار مکتوب این دوره، این واژگان ترکیبی بسیار دیده میشود، به ویژه در نامه هایی که میان علمای نجف و روحانیان هوادار مشروطه در ایران، یا میان دربار قاجار و مخالفان مشروطه رد و بدل شده است.[۱۹] در روزنامههای آن عصر نیز این لقب برای عالمان بزرگ به کار میرفته[۲۰] وگاه برای تکریم بیشتر، تعبیر «حجت الاسلام و المسلمین» ذکر میشده است.[۲۱]
در دورههای بعد
در ادوار بعد، لقب عام حجت الاسلام به تدریج شمول بیشتری یافت و علاوه بر روحانیانِ طراز اول شیعه در ایران و عراق، به ردههای دیگر عالمان دینی نیز اطلاق گردید و در کنار آن کاربرد القاب دیگری هم رایج شد، مانند حجت، ثقةالاسلام، حجت الاسلام والمسلمین، آیت الله و آیت الله العظمی. با آنکه هیچ گونه ضوابط دقیق و رسمی برای کاربرد این القاب در مورد روحانیان شیعه وجود ندارد، موقعیت اجتماعی و نیز شهرت و رتبه علمی آنان، در انتخاب لقب از سوی شاگردان یا هواداران آنها مؤثر بوده است. بر پایه رسم متداول، امروزه حجت الاسلام به روحانیانی گفته میشود که بخشی از دروس عالی فقه و اصول را به پایان رساندهاند و، برخلاف دوره مشروطه، در مورد روحانیان عالی مقام به کار نمیرود.[۲۲] و امروزه برای کسانی که به لحاظ تحصیلی به مقام اولیه اجتهاد رسیدهاند لقب حجت الاسلام و المسلمین به کار میرود.
ریشه کلامی
به نظر برخی منابع، کاربرد لقب عام حجت الاسلام برای روحانیان شیعه در دو قرن گذشته، در این دیدگاه کلامی شیعیان ریشه دارد که مجتهدان در عصر غیبتِ امام معصوم، حجت او بر بندگاناند، همچنان که امام حجت خداوند است.[۲۳] [یادداشت ۱] بر این اساس، شماری از عالمان بزرگ شیعه، مانند شیخ مرتضی انصاری و میر محمد هاشم چهارسوقی اصفهانی، خود را شایسته این لقب ندانسته و برخی علما در برابر رواج آن موضع منفی گرفتهاند.[۲۴]
پانویس
- ↑ جوهری؛ ابن منظور، ذیل «حجج» .
- ↑ بقره: ۱۵۰؛ نساء: ۱۶۵؛ انعام:۱۴۹.
- ↑ راغب اصفهانی؛ طریحی، ذیل «حجج» .
- ↑ کلینی، ج۱، ص۱۶، ۱۶۸ـ۱۶۹؛ مجلسی، ج۲۷، ص۴۱.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹ق، ج۲۰، ص۵۲۲؛ ابن حجر عسقلانی، نزهة الالباب فی الالقاب، ۱۴۱۱ق، ص۹۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج۷، ص۲۰۶؛ خطیب، ص۱۳۹.
- ↑ ذهبی، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۱۹، ص۳۲۲؛ ابن حجر عسقلانی، نزهة الالباب فی الالقاب، ۱۴۱۱ق، ص۹۶.
- ↑ ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ۱۹۶۵م، ص۴۶۴، ۷۴۰؛ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ق، ج۲، ص۵۸۸؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۳۷۴؛ ابن رجب، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ منهاجی اسیوطی، جواهر العقود ومعین القضاة والموقعین والشهود، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۸۹، ج۲، ص۴۷۵.
- ↑ شیخ بهائی، «الوجیزة فی الدرایة»، ص۴۳۶.
- ↑ مجلسی، ج۱۰۴، ص۴۵.
- ↑ آبی، کشف الرموز، ۱۴۰۸-۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۸؛ خوانساری، ج۶، ص۲۶۳.
- ↑ جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، ۱۳۷۰ش، ص۷۸ـ۱۱۳؛ ذبیح زاده، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۶۸ـ۱۷۳.
- ↑ نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵-۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۸۲.
- ↑ قمی، کتاب الکنی والالقاب، ۱۳۵۷-۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶؛ اقبال آشتیانی، مجموعه مقالات...، ۱۳۸۲ش، بخش ۴، ص۴۳۰؛ مهدوی، بیان المفاخر، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۵۵.
- ↑ اعتماد السلطنه، مباحث فرهنگی عصر ناصری، ۱۳۸۰ش، ص۲۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج۸، ص۲۴۰، ج۹، قسم ۴، ص۱۲۴۱، ج۱۲، ص۱۷۵؛ بامداد، شرح حال رجال ایران...، ۱۳۴۷-۱۳۵۱ش، ج۳، ص۲۸۹-۲۹۰، ج۶، ص۲۱، ۲۱۸، پانویس ۱؛ مهدوی، بیان المفاخر، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۵۶-۵۷.
- ↑ نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، ۱۳۵۵ش، ص۴۰، پانویس ۱.
- ↑ امین، ج۲، ص۲۰۵.
- ↑ صدر، تکملة امل الآمل، ۱۴۰۶ق، ص۱۹، پانویس ۱؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۶۳ش، ص۴۲۲.
- ↑ به کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۲ـ۲۱۳، ۲۹۷-۲۹۸، ۳۶۱، ۳۶۳، ۳۷۲، ۴۱۶ـ۴۱۷، ۴۲۲، ۵۲۴، ۵۲۸، ۶۱۴، ۶۱۷؛ نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، ۱۳۵۵ش، ص۵۸؛ رجبی، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۱۵، ۲۲۰، ۲۳۰، ۲۳۳، ۲۳۹.
- ↑ شرف، ش ۳۲؛ شرافت، ش ۶۴.
- ↑ شرف، ش ۳۲؛ رجبی، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۳۱ـ۲۳۴.
- ↑ غروی، الحوزة العلمیة فی النجف الاشرف، ۱۴۱۴ق، ص۲۳۹ـ۲۴۰.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۴، ص۳؛ رجبی، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۴، ص۳؛ مهدوی، بیان المفاخر، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۶۰؛ مطهری، ص۳۰۰؛ باقری بیدهندی، «جلوههایی از زندگی...»، ص۱۱۳.
یادداشت
منابع
- آبی، حسن بن ابی طالب، کشف الرّموز فی شرح المختصر النافع، تحقیق علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، ۱۴۰۸-۱۴۱۰.
- آقابزرگ طهرانی.
- ابن ابی اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، تحقیق نزار رضا، بیروت،۱۹۶۵م.
- ابن حجر عسقلانی، کتاب نزهة الالباب فی الالقاب، تحقیق محمد زینهم محمد عزب، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
- ابن رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابلة، ج۱، در ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، ج۳، بیروت، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
- ابن کثیر، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- ابن منظور.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مباحث فرهنگی عصر ناصری: برگرفته از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۰ش.
- اقبال آشتیانی، عباس، مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، بخش ۴، گردآوری و تدوین از محمد دبیرسیاقی: «حجةالاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی (۱۱۸۰ تا ۱۲۶۰)»، تهران، ۱۳۸۲ش.
- امین.
- باقری بیدهندی، ناصر، «جلوه هایی از زندگی حضرت آیةاللّه العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی قدس سره»، در مجله پیام حوزه، سال ۵، ش ۱، بهار ۱۳۷۷ش.
- بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، ۱۳۴۷-۱۳۵۱ ش.
- جعفریان،رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم، ۱۳۷۰ش.
- جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، قاهره، ۱۳۷۶ق، چاپ افست: بیروت، ۱۴۰۷ق.
- خطیب، مصطفی عبدالکریم، معجم المصطلحات و الألقاب التاریخیة، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
- خوانساری.
- ذبیحزاده، علینقی، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، قم، ۱۳۸۴ش.
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۱-۱۴۰۹ق/۱۹۸۱-۱۹۸۸م.
- ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶-۱۳۷۷ق/۱۹۵۶-۱۹۵۸م، چاپ افست: بیروت، بیتا.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، بیتا.
- شرافت، ش ۶۴، محرم ۱۳۲۰.
- شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش.
- شیخ بهائی، محمد بن حسین، الوجیزة فی الدرایة، تحقیق ماجد الغرباوی، در مجله تراثنا، سال ۸، ش ۳ و ۴، رجب و ذی الحجة ۱۴۱۳ق.
- صدر، حسن، تکلمة امل الآمل، تحقیق احمد حسینی، قم، ۱۴۰۶ق.
- طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- غروی، محمد، الحوزة العلمیة فی النجف الاشرف، بیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م.
- قمی، عباس، کتاب الکنی و الالقاب، صیدا، ۱۳۵۷-۱۳۵۸ق، چاپ افست: قم، بیتا.
- کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
- کلینی.
- متینی، جلال، «بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما و در مذهب شیعه »، در مجله ایران نامه، سال ۱، ش ۴، تابستان ۱۳۶۲ش.
- مجلسی.
- مطهری،مرتضی، ده گفتار، تهران، ۱۳۶۹ش.
- رجبی، محمدحسن و فاطمه رؤیا پورامید، رجبی، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ۱۳۸۴ش، ج۱، تهران، نشر نی، ۱۳۸۴ش.
- منهاجی أسیوطی،محمد بن احمد، جواهر العقود و معین القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، تحقیق مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- مهدوی،مصلح الدین، بیان المفاخر: در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سید محمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، اصفهان، ۱۳۶۸ش.
- نراقی، حسن، کاشان در جنبش مشروطه ایران، تهران، ۱۳۵۵ش.
- نوری،حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
- The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995.
- s.v. "Ayatollah" (by Jean Calmard).
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- دایرةالمعارف بزرگ اسلامی