سید احمد خوانساری (۱۳۰۹ ق-۱۴۰۵ق) از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم قمری. وی از شاگردان آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی، و از معدود مراجعی بود که در دوران مرجعیت خود در حوزههای علمیه معروف نبود و قبل از مرجعیت ساکن تهران شده بود. مرجعیت او بعد از درگذشت آیت الله بروجردی آغاز شد.
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سید احمد خوانساری |
تاریخ تولد | ۲ شهریور ۱۲۷۰ ۱۸ محرم ۱۳۰۹ق ۲۴ آگوست ۱۸۹۱م |
تاریخ وفات | تهران ۲۹ دی ۱۳۶۳ش ۲۷ ربیع الثانی ۱۴۰۵ق ۱۹ ژانویه ۱۹۸۵م (۹۳ سال)؛ |
محل دفن | قم |
خویشاوندان سرشناس | سید محمدتقی خوانساری (پسر عمو) |
اطلاعات علمی | |
استادان | آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، فتح الله شریعت اصفهانی، محمدحسین نائینی، آقا ضیاء عراقی |
شاگردان | محمدباقر موحد ابطحی، محمدعلی موحد ابطحی، سید عزالدین زنجانی، محمدباقر سلطانی، سید موسی صدر، مرتضی حائری یزدی، مهدی حائری یزدی، مرتضی مطهری |
اجازه روایت از | محمدرضا مسجدشاهی |
تألیفات | العقائد الحقة، حاشیه بر العروة الوثقی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع |
سایر | مرجع تقلید |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی؛ اعتراض به سرکوب قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ش |
خوانساری به پارسایی و سادهزیستی معروف بود. سیره سیاسی وی، دارای فراز و نشیبی بود که به تدریج از مخالفت آشکار با سیاستهای رژیم شاه و اعلام صریح مواضع خود، به نوعی احتیاط و میانهروی سوق یافت.
نسب و ولادت
نسب خوانساری با سی واسطه به امام کاظم(ع) میرسد.[۱] پدرش میرزایوسف و جدش میرزابابا، عالم دین بودند.[۲] سید احمد در محرم ۱۳۰۹ در خوانسار به دنیا آمد.[۳] در سه سالگی پدرش را از دست داد و برادرش سید محمدحسن -که وی نیز عالم دین بود- سرپرستی او را بر عهده گرفت.
تحصیلات
خوانساری مقدمات علوم دین و دروس میانی را در خوانسار، نزد برادرش و سید علی اکبر بیدهندی (همسر خواهرش) فرا گرفت. در ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل به اصفهان[۴] و سپس به نجف،[۵] دزفول،[۶] سلطان آباد (اراک)[۷] و قم[۸] رفت و در دروس خارج فقه و اصول و همچنین علم رجال، حکمت و دیگر دروس حوزوی بزرگان آن عصر، شرکت کرد؛ از جمله:
بنابر نقل سید موسی شبیری زنجانی، خوانساری از بهترین شاگردان آقا ضیاء بود[۹] خوانساری در دوره مرجعیت آیت الله حاج آقا حسین بروجردی از معتمدان او و نیز از مدرسان طراز اول حوزه علمیه قم شمرده میشد.[۱۰] وی تا ۱۳۷۰ق در قم به تدریس کلام، فلسفه، فقه و اصول پرداخت.
حضور در تهران
در سال ۱۳۶۹ هجری قمری که سید یحیی سجادی امام جماعت مسجد سید عزیزالله واقع در بازار تهران درگذشت،[۱۱] تاجران و بازاریان از آیت الله بروجردی خواستند که شخص باکفایتی را به عنوان امام جماعت مسجد معرفی کند. بدین ترتیب در ۱۳۷۰ق خوانساری به توصیه بروجردی و به اصرار فراوان مردم به تهران رفت.[۱۲] او از همین سال تا پایان عمر در این مسجد به اقامه نماز، تدریس فقه و اداره امور دینی پرداخت.[۱۳]
او در مدت اقامت در تهران، این مسجد را به محلی برای اقدامات سیاسی و اجتماعی تبدیل نمود. اولین اقدام مهم سیاسی ایشان، صدور اعلامیه مشترکی همراه با سید محمد بهبهانی علیه لایحه انجمنهای ایالتی-ولایتی بود. پس از آن، به دنبال عدم توجه حکومت پهلوی به اعتراض علما نسبت به این لایحه، چند نفر از علمای تهران، تصمیم گرفتند در این مسجد تحصن کنند و مردم را نیز به این تحصن و تجمع اعتراضی دعوت کردند.[۱۴]
شاگردان
افراد بسیاری در درس مرحوم خوانساری در حوزه علمیه قم شرکت کردند از جمله:[۱۵]
از دانش آموختگان درس او در تهران میتوان به این افراد اشاره کرد: فرزندش سید جعفر خوانساری، احمد مجتهدی تهرانی ، محمدتقی شریعتمداری، محمود انصاری و علی غفاری خوانساری.[۱۶]
از مراجع تقلید
خوانساری تا زمان درگذشت بروجردی در ۱۳۴۰ش/۱۳۸۰ق به تدریس و اداره امور دینی مردم تهران میپرداخت و پس از درگذشت ایشان، هر چند برخی از علمای طراز اول از وی خواستند به نجف یا قم برود و مرجعیت عامه شیعیان را بپذیرد، وی تهران را ترک نکرد.[۱۷] اما مرجعیت را پذیرفت و برخی از شیعیان پاکستان، عراق و ایران وی را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیدند.[۱۸]
نظریات خاص
- آیت الله خوانساری معتقد است که اثبات حرمت بازی با آلات قمار بدون برد و باخت مشکل است. از گفتههای ایشان در کتاب جامع المدارک میتوان برداشت کرد که طبق نظر ایشان، بازی با آلات قمار حتی اگر عنوان قمار بودن هم بر آن صدق کند بدون برد و باخت جایز است.[۱۹]
- آیت الله خوانساری از معدود علمایی است که در شطرنج نظری متفاوت دارد، وی در کتاب جامع المدارک گفته است: هرگاه شطرنج به عنوان یکی از آلات قمار شناخته نشود، بازی با آن حلال است. امام خمینی نیز حکم به حلیت شطرنج با این شرط داد و در مقابل اعتراض یکی از شاگردان خود(مخمدحسن قدیری . درگذشت: ۱۳۸۷ش)، به سابقه این حکم توسط سید احمد خوانساری اشاره کرد.[۲۰]
- وی در باب ولایت فقیه نیز قائل است که هیچ مرحله از ولایت برای فقیه نمیباشد و حتی حق تصرف در خمس را ندارد تا چه رسد به اجرای حدود و قصاص و قضاوت و دیگر امور اجتماعی.[۲۱]
سیره سیاسی
خوانساری از ابتدا در شمار مخالفان تند و صریح حکومت و به ویژه شخص محمدرضا شاه نبود.[۲۲] او که از ناکامی علمای نجف در جریان مشروطه خاطرات ناخوشایندی داشت منش مداراگرایانه حائری یزدی و بروجردی با حکومت را باور داشت، هرچند به نزدیکی با حکومت روی خوش نشان نمیداد.[۲۳]
مناسبات خوانساری با حکومت پهلوی با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بود و گاه این مناسبات به تیرگی میگرایید. چنان که در قضایایی مانند قیام پانزدهم خرداد(۱۳۴۲ش) و جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ۱۳۵۰ش، موضع وی با صدور اعلامیه و اظهار مخالفت صریح به جبهه مخالفان جدی رژیم نزدیک شد.[۲۴] او همچنین در مقاطع مختلف تذکراتی به حکومت وقت میداد و خواستهایی را مطرح میکرد مانند برحذر داشتن رژیم از بیحرمتی به عالمان دینی در رادیو، جلوگیری از پخش بعضی برنامههای نامناسب از تلویزیون، ساماندهی معافیت طلاب علوم دینی از خدمت سربازی، پیگیری برای آزادی علما و زندانیان دیگر و رفع ممنوعیت از سخنرانی وعاظ ممنوع المنبر.[۲۵]
برخی گفتهاند که علت اینکه آیت الله خوانساری در مباحث سیاسی ورود نیافت، ماجرای اهانت وی در بازار تهران در مسئله اصلاحات ارضی بود.[۲۶]
فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی
خوانساری علاوه بر رسیدگی به حوزه علمیه قم، تهران، نجف و دیگر شهرها به احداث و تعمیر بسیاری از مساجد و بناهای عمومی کمک میکرد. هنگام وقوع زلزله خراسان در ۱۳۴۷ش کمکهایی به زلزلهزدگان اختصاص داد و در ماجرای اخراج ایرانیان از عراق در ۱۳۴۸ش، به همت او مجلسی بزرگ در اعتراض به این رفتار حاکمان عراق تشکیل گردید.[۲۷]
وفات
خوانساری در ۲۹ دی ۱۳۶۳ش برابر با ۲۷ ربیعالثانی ۱۴۰۵ق در تهران درگذشت.[۲۸] امام خمینی به مناسبت وفات او پیام تسلیتی صادر کرد[۲۹] و بازار تهران و حوزههای علمیه تعطیل و از سوی دولت یک هفته عزای عمومی اعلام شد. پیکر وی را پس از تشییع در تهران به قم منتقل و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه به خاک سپردند.[۳۰]
فرزندان
خوانساری دارای چهار فرزند ذکور به نامهای جعفر، مهدی، علی و فضل الله بود که دو نفر اخیر در زمان حیات او از دنیا رفتند.[۳۱]
خصوصیات
بسیاری از عالمان معاصر احتیاط بسیار و ورع خوانساری را ستوده و وی را در تهذیب نفس و فضائل اخلاقی چون ادب، تواضع و ساده زیستی دارای مرتبهای بلند دانستهاند.[۳۲] جایگاه علمی رفیع او نیز برای همگان مشهود بود چنان که بسیاری از بزرگان حوزه قم، نجف و کربلا پس از درگذشت آیت الله بروجردی وی را اعلم و دارای دقت نظر در مسائل فقهی میدانستند.[۳۳] ویژگی مهم فقه خوانساری استقلال در رأی است که در بسیاری موارد به مخالفت او با دیدگاه مشهور انجامیده است.[۳۴] امام خمینی او را بهرهمند از مقام احتياط، تقوا، علميت و دقت نظر دانسته است.[۳۵] درباره یکی از کرامات آیتالله سیداحمد خوانساری نقل شده است: وی بیماری زخم معده داشت که احتیاج به عمل جراحی داشت، از طرفی وی سالخورده و از لحاظ جسمی ناتوان بود و تحمل جراحی بدون بیهوشی نیز ممکن نبود، پیش از آنکه عمل جراحی آغاز شود، وی اجازه بیهوش کردن را به پزشک نداد -چون به نظر ایشان در وضعیت بیهوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال میشد- از این رو به پزشکان معالج گفت: هر گاه من مشغول قرائت سوره مبارکه انعام شدم، شما مشغول عمل شوید، من توجهام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمیآید -وی آن چنان به قرآن توجه پیدا میکرد که احساس درد نمیکردند- همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی، قرائت سوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید![۳۶]
آثار
- «جامع المدارک فی شرح مختصر النافع»: مهمترین اثر فقهی خوانساری، اثری جامع در فقه استدلالی و شرحی بر المختصر النافع اثر محقق حلی است. این کتاب بیانگر احاطه علمی خوانساری بر فقه و مبانی آن است. تألیف جامعالمدارک بیش از سی سال طول کشیده و مبحث قصاص آن در ۱۴۰۱ پایان یافته است. کتاب العتق (احکام آزادسازی بردگان) در این کتاب مطرح نشده است. او در این کتاب در بسیاری از مسائل به نقد نظر مشهور پرداخته و در ادله آن مناقشه کرده است. از ویژگیهای دیگر این اثر استحکام در تعابیر، نوآوری در تقریر مطالب و اختصار مباحث است. دیدگاهها غالباً بدون ذکر قائل آنها مطرح شده و مهمترین ادله مورد استناد آیات و احادیث است. این کتاب در هفت مجلد با تعلیقه علیاکبر غفاری به چاپ رسیده است.[۳۷]
دیگر آثار و تالیفات وی عبارتند از:
- العقائد الحقة(یک دوره اصول عقاید استدلالی)
- حاشیه بر العروة الوثقی
- مناسک حج
- احکام عبادات
- کتاب الطهارة
- کتاب الصلاة
- جامع المدارک فی شرح المختصر النافع
- رساله علمیه فارسی و عربی[۳۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حسینی یزدی، دانشمندان خوانسار، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۷.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۲، ص۱۰۹؛ ابنالرضا، ضیاء الأبصار، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۷۵.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، قسم۱، ص۴۶۲؛ امینی، معجم رجال الفکر...، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۴۵.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۲، ص۱۰؛ ابنالرضا، ضیاء الأبصار، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۲، ص۱۱-۱۰؛ «شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری»، ص۲۳۳-۲۳۴؛ آیت الله سید احمد خوانساری به روایت اسناد، مقدمه متولی، ص۱۵ ۱۶؛ ابنالرضا، ضیاء الأبصار، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۷۷۳۷۵.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۲، ص۱۱؛ شیخ آقا بزرگ طهرانی، قسم۱، ص۴۶۲، ابنالرضا، ضیاء الأبصار، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۷۷، که به ترتیب سال بازگشت وی را ۱۳۳۵ و ۱۳۳۳دانستهاند.
- ↑ حسینی یزدی و همکاران، ص۳۱۷؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان مقدمه، ص۱۶.
- ↑ آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۱۷.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۴۳۰
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۲، ص۱۱؛ ابنالرضا، ضیاء الأبصار، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۷۵-۳۷۷.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۲، ص۱۱؛ مهری، ص۱۲۵
- ↑ آقا بزرگ طهرانی، همانجا؛ ابن الرضا، ج۱، ص۳۷۸
- ↑ حسینی یزدی و همکاران، ص۳۱۹-۳۱۸
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲-۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸-۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳-۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶-۱۰۷
- ↑ ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۰۳۸۳؛ شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۲۹ به نقل از محمد تقی ستوده.
- ↑ عابدی میانجی، ص۴۵؛ ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ ابنالرضا، ضیاء الأبصار، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۸۰.
- ↑ شریف رازی، همانجا؛ آیت الله سید احمد خونساری، همان، مقدمه، ص۱۸.
- ↑ جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص: ۲۷.
- ↑ خوانساری، جامع المدارک،۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۷.
- ↑ مصاحبه با آیت الله مرتضی لنگرودی
- ↑ رجوع کنید به: آیت الله سید احمد خوانساری، ص۸۹، ۹۴.
- ↑ برای نمونه:رجوع کنید به: آیت الله سید احمد خوانساری؛ ص۱۷۹، ۱۸۱ نیز رجوع کنید به: رجبی، ج۱، سند۵۵.
- ↑ رجوع کنید به: دوانی، ج۴، ص۱۱۱-۱۱۰؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۲۰۱۲۱؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۳۰۳۱.
- ↑ رجوع کنید به: اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۸۸، آیت الله سید احمد خوانساری، ص۱۳۸، ۱۸۰؛ مقدمه متولی، ص۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۹.
- ↑ خاطرات آیت الله منتظری، ج۱، ص۲۰۷
- ↑ رجوع کنید به: فلسفی، ص۳۱۸۳۱۷؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۴۹۴۷؛ طاهری خرم آبادی، ج۱، ص۳۵۷.
- ↑ عابدی، «سید احمد خوانساری»، ص۲۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۱۲۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۵۶، امینی، ج۲، ص۵۴۶؛ ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ امینی، ج۲، ص۵۴۶، ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۲، ص۱۰، امام خمینی، ج۲۱، ص۱۵۱، شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۱، به نقل از محمد تقی ستوده، ص۲۳۳ به نقل از هادی معرفت.
- ↑ رجوع کنید به: امام خمینی، ج۱۹، ص۱۲۸، ابن الرضا، ج۱، ص۳۷۸، شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۲، به نقل از حسین شمس، ص۲۳۳-۲۳۴، به نقل از هادی معرفت.
- ↑ شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۴، ۲۳۷، به نقل از هادی معرفت.
- ↑ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۲۱، ص۱۵۱.
- ↑ هزار و یک حکایت اخلاقی، محمدحسین محمدی.
- ↑ شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۲-۲۳۳ به نقل از حسین شمس، ص۲۳۴ به نقل از هادی معرفت؛ طباطبایی، ص۳۴۵-۳۴۹.
- ↑ امینی، ج۲، ص۵۴۷؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۵۷، ابن الرضا، ص۳۸۳.
منابع
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم۱۴، ۱۴۰۴ق.
- ابنالرضا، مهدی، ضیاء الابصار فی ترجمة علماء خوانسار، قم، ۱۳۸۲ش.
- اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴ش.
- امام خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی (بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام اجازات شرعی و نامهها)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
- امام خمینی، صحیفه امام، تهران، ناشر: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى( س)، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلاف الف عام، نجف، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
- حسینی یزدی، محمدعلی و رسول علوی و علیاکبر زمانی نژاد، دانشمندان خوانسار، قم، ۱۳۷۸ش.
- خلخالی، صادق، خاطرات آیت الله خلخالی، تهران، ۱۳۷۹-۱۳۸۰ش.
- خوانساری، احمد، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، علق علیه علی اکبر غفاری، تهران، ج۲، ۶، ۷، ۱۴۰۵.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، ۱۳۶۰.
- رجبی، محمد حسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ج۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
- رحمانی، محمد، مبانی فقهی بازی با شطرنج از نگاه آیت الله سید احمد خوانساری، فقه اهل بیت،ش ۱۷،۱۸، بهار تابستان ۱۳۷۸ش.
- «شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری»، در گفتگو با سید حسین شمس و مرتضوی لنگرودی و محمدهادی معرفت، در مجله فقه اهلبیت، بهار و تابستان ۱۳۷۸، ش۱۷ و ۱۸.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲ ۱۳۵۴ش.
- طاهری خرم آبادی، حسن، خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، به کوشش محمد رضا احمدی، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۸۴ش.
- طباطبایی، مهدی، نگرشی بر فقه آیت الله سید احمد خوانساری و کتاب جامع المدارک، فقه اهل بیت، ش ۱۷۱۸، بهار تابستان ۱۳۷۸ش.
- عابدی، محمد، «سید احمد خوانساری»، دانشنامه امام خمینی(ج۵).مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ش.
- عابدی میانجی، محمد، آیت الله سید احمد خوانساری: تندیس پارسایی، فرهنگ کوثر، ش ۹، آذر ۱۳۷۶.
- فلسفی، محمد تقی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تهران، ۱۳۷۶ش.
- متولی، عبدالله، آیتالله سید احمد خوانساری به روایت اسناد، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳ش.
- مهری، فرشید، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی، تاریخ شفاهی مسجد سلطانی (امام خمینی)، سید عزیزالله و مسجد آذربایجانیها، تهران، ۱۳۸۳ش.
- نیکبخت، رحیم و صمد اسماعیل زاده، زندگانی و مبارزات آیت الله قاضی طباطبایی، تهران، ۱۳۸۰ش.
- هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، چاپ غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله :دانشنامه جهان اسلام
- فقیهان شیعه قرن ۱۴ (قمری)
- مراجع تقلید قرن ۱۴ (قمری)
- شاگردان آخوند خراسانی
- مدفونان در حرم حضرت معصومه
- مراجع تقلید ساکن تهران
- افراد خاندان خوانساری
- شاگردان سید محمدکاظم طباطبائی یزدی
- شاگردان آقا ضیاء عراقی
- شاگردان عبدالکریم حائری یزدی
- دانشآموختگان حوزه علمیه قم (پس از سال ۱۳۰۰ شمسی)
- دانشآموختگان حوزه علمیه نجف (پس از سال ۱۲۰۰ قمری)