حدیث اعتلا
حدیث اعتلا | |
---|---|
اطلاعات روایت | |
موضوع | برتری مسلمان بر کافر |
صادره از | پیامبر اسلام(ص) |
راویان | شیخ صدوق |
منابع شیعه | من لا یحضره الفقیه |
منابع سنی | سنن الدارقطنی |
مؤید قرآنی | آیه نفی سبیل |
احادیث مشهور | |
حدیث سلسلةالذهب • حدیث ثقلین • حدیث کساء • مقبوله عمر بن حنظلة • حدیث قرب نوافل • حدیث معراج • حدیث ولایت • حدیث وصایت • حدیث جنود عقل و جهل • حدیث شجره |
حدیث اعتلا روایتی منقول از پیامبر اسلام(ص) که به برتری دین اسلام بر دیگر ادیان و عدم تسلط کافر بر مسلمان اشاره دارد. افرادی همچون سید حسن بجنوردی (درگذشت: ۱۳۹۵ق) ضعف سندی حدیث اعتلا را با وجود شهرت عملی و اطمینان به صدور، قابل جبران دیده و آن را مورد استناد قرار دادهاند.
عدهای از حدیثپژوهان، ارتباط حدیث اعتلا با نفی تسلّط کافر بر مسلمان را رد کرده و معتقدند این روایت مختص به اعتلای دین اسلام بر دیگر ادیان است؛ ولی با توجه به تشکیل شدن دین اسلام از مجموعه احکام و قوانین، هرگاه گفته شود اسلام علو و برتری دارد منظور آن است که خدا احکام را به گونهای تشریع کرده است که در تمامی آنها، کافر هیچگونه تسلّطی بر مسلمان ندارد. برای تأیید مضمون حدیث به آیه نفی سبیل استناد شده است.
معرفی اجمالی و جایگاه
حدیث اعتلا، روایتی نبوی است که در کتاب من لایحضره الفقیه[۱] از کتب اربعه شیعه و کتاب سنن الدارقطنی[۲] از منابع روایی اهلسنت نقل شده است و مورد توجه افرادی همچون شیخ مفید و سید مرتضی قرار گرفته است.[۳] به گفته مرتضی مطهری (درگذشت: ۱۳۵۸ش)، این حدیث از سخنان متشابه پیامبر(ص) است که هر گروهی از علما با نگاهی خاص از آن استنباط کردهاند.[۴]
در حدیث اعتلا به نقل شیخ صدوق چنین آمده: «اَلأِسلامُ يَعْلُو وَ لا يُعلي عَليْهِ وَ الْكُفّارُ بِمَنْزِلَةِ الْمَوْتي لا يَحْجُبونَ وَ لا يَرِثُونَ؛ اسلام همیشه (نسبت به دیگر ادیان) برتری دارد و هیچ چیزی بر آن برتری ندارد و كافران به منزله مردهها هستند كه نه مانع ارث میشوند و نه ارث میبرند.»[۵]
این حدیث بهعنوان مدرکی برای اثبات قاعده نفی سبیل مورد توجه فقهاء قرار گرفته شده است.[۶] به گفته موسوی بجنوردی، در این حدیث، علاوه بر عدم تسلّط کافر بر مسلمان، به برتری دین اسلام بر دیگر ادیان نیز اشاره شده است.[۷]
حدیث اعتلا را بیانکننده احکام و قوانینی میدانند[۸] که به موجب آن هر گونه تسلّطی از کافر بر مسلمان در تمامی شئون، همچون عقود، ایقاعات، ولایات، معاهدات و ازدواج نفی شده است.[۹] این روایت دربردارنده دو جمله اثباتی و سلبی است که هر کدام بیانگر عدم تسلّط کافر بر مسلمان است:[۱۰]
- مفاد جمله اثباتیِ (یعلو و لایعلی علیه) در ارتباط با احکام و قوانینی است که در اسلام جعل شده و در آن علو و برتری مسلمان در تمامی شئون مورد توجه قرار گرفته است.[۱۱]
- مفاد جمله سلبیِ (لا يَحْجُبونَ وَ لا يَرِثُونَ) به نفی تسلط کافر بر مسلمان در احکام و قوانین وضع شده در اسلام اشاره دارد.[۱۲]
اعتبار سند و دلالت
میگویند در سلسله راویان حدیث اعتلا ابهاماتی وجود دارد که باعث شده برخی سند آن را ضعیف بدانند.[۱۳] البته در مقابل برای اعتبار بخشیدن به روایت و جبران ضعف سند، به شهرت عملی و اطمینان به صدور آن استناد شده است.[۱۴] همچنین به نقل آن توسط شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه.[۱۵] عبدالاعلی سبزواری (درگذشت: ۱۳۷۲ش) در تفسیر مواهب الرحمان با استناد به آیه نفی سبیل، حدیث اعتلا را معتبر دانسته است.[۱۶]
برخی، حدیث اعتلا را در مقام بیان معرفی دین اسلام به عنوان برترین آئین توحیدی معرفی کردهاند و گفتهاند: این روایت ارتباطی با نفی تسلّط کافر بر مسلمان ندارد.[۱۷] در پاسخ گفته شده است: دین اسلام، مجموعهای از احکام و قوانین است و وقتی که گفته میشود اسلام علو و برتری دارد، یعنی از سوی خداوند احکام به گونهای تشریع شده است که در تمامی آنها کافر نمیتواند تسلّط و علوّی بر مسلمان داشته باشد.[۱۸]
کاربردهای حدیث
به گفته مرتضی مطهری حدیث اعتلا در فقه، کلام و اجتماع کاربرد دارد، از جمله:
- کاربرد فقهی: قانونی که نتیجه آن برتری غیرمسلمان بر مسلمان باشد، وجود ندارد.
- کاربرد کلامی: در عرصه احتجاج و استدلال، منطق اسلام بر هر منطقی برتری و غلبه دارد.
- کاربرد اجتماعی: قانون اسلام از هر قانون دیگری با نیازهای بشر منطبقتر است.[۱۹]
ارتباط با آیه نفی سبیل
مضمون هر یک از آیه نفی سبیل و حدیث اعتلا عدم تسلط کافر است؛[۲۰] با این توضیح که یک ارتباط منطقی بین آن دو برقرار بوده[۲۱] به گونهای که مضمون روایت بیانگر عدم تسلط کافر بر مسلمان است و آیه اشاره به عدم تسلط کافر بر مؤمن دارد و طبق بیان قرآنی که معنای مؤمن اخص از مسلمان دانسته شده است؛[۲۲] معنا و مفهوم آیه نفی سبیل نیز اخص از روایت است.[۲۳]
پانویس
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.
- ↑ دارقطنی، سنن الدارقطنی، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۳۷۰.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۵۲ـ۳۵۳.
- ↑ مطهری، حماسه حسینی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۲۶.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۹ـ ۳۵۸.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۹ـ۳۵۸.
- ↑ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهية، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهية، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۵۲ـ۳۵۳.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۷۹ش، ج۱،ص۳۵۲ـ۳۵۳.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۵۲ـ۳۵۳.
- ↑ موسوی سبزواری، مواهب الرحمان، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۳.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۵۵.
- ↑ موسوی بجنوردی، قواعد فقهیه، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۵۵.
- ↑ مطهری، حماسه حسینی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۲۶.
- ↑ حاجی علی، «تأملی بر آیه نفی سبیل با تأکید بر مفهوم واژه سبیل»، ص۱۵۱.
- ↑ حاجی علی، «تأملی بر آیه نفی سبیل با تأکید بر مفهوم واژه سبیل»، ص۱۵۱.
- ↑ سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ حاجی علی، «تأملی بر آیه نفی سبیل با تأکید بر مفهوم واژه سبیل»، ص۱۵۱.
منابع
- حاجی علی، فریبا، «تأملی بر آیه نفی سبیل با تأکید بر مفهوم واژه سبیل»، مندرج در نشریه تحقیقات علوم قرآن و حدیث، شماره۲، ۱۳۸۶ش.
- دارقطنی، علی بن عمر، سنن الدارقطنی، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۴ق.
- سبزواری، عبدالاعلی، مواهب الرحمان في تفسير القرآن، بیروت، موسسه اهل بيت(ع)، ۱۴۰۹ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، قم، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ۱۴۱۳ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- فاضل لنکرانی، محمدجواد، القواعدالفقهیه، قم، مرکز فقهی أئمه أطهار علیهمالسلام، ۱۳۸۳ش.
- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، صدرا، ۱۳۷۹ش.
- موسوی بجنوردى، حسن، القواعد الفقهية، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۷ش.
- موسوی بجنوردى، محمد، قواعد فقهيه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹ش.