تَواضُعْ از فضائل اخلاقی به معنای فروتنی است. در قرآن و حدیث و متون اخلاقی و عرفانی بر آن تأکید شده است. این واژه در اخلاق دینی مسلمانان جایگاهی ویژه دارد که آن را از حد صرف فضیلتی ممدوح فراتر میبرد. متون دینی سرشار از نمونههای اخلاقی تواضع است و بسیاری از بزرگان دین، به این صفت ستوده شدهاند.
آیات اخلاقی | |
---|---|
آیات افک • آیه اخوت • آیه اطعام • آیه نبأ • آیه نجوا • آیه مشیت • آیه بر • آیه اصلاح ذات بین • آیه ایثار | |
احادیث اخلاقی | |
حدیث قرب نوافل • حدیث مکارم اخلاق • حدیث معراج • حدیث جنود عقل و جهل | |
فضایل اخلاقی | |
تواضع • قناعت • سخاوت • کظم غیظ • اخلاص • خشیت • حلم • زهد • شجاعت • عفت • انصاف • اصلاح ذات البین • عیبپوشی | |
رذایل اخلاقی | |
تکبر • حرص • حسد • دروغ • غیبت • سخنچینی • تهمت • بخل • عاق والدین • حدیث نفس • عجب • عیبجویی • سمعه • قطع رحم • اشاعه فحشاء • کفران نعمت | |
اصطلاحات اخلاقی | |
جهاد نفس • نفس لوامه • نفس اماره • نفس مطمئنه • محاسبه • مراقبه • مشارطه • گناه • درس اخلاق • استدراج | |
عالمان اخلاق | |
ملامهدی نراقی • ملا احمد نراقی • میرزا جواد ملکی تبریزی • سید علی قاضی • سید رضا بهاءالدینی • سید عبدالحسین دستغیب • عبدالکریم حقشناس • عزیزالله خوشوقت • محمدتقی بهجت • علیاکبر مشکینی • حسین مظاهری • محمدرضا مهدوی کنی | |
منابع اخلاقی | |
قرآن • نهج البلاغه • مصباح الشریعة • مکارم الاخلاق • المحجة البیضاء • رساله لقاءالله (کتاب) • مجموعه وَرّام • جامع السعادات • معراج السعادة • المراقبات | |
همانگونه که تواضع در برابر پدر و مادر، مؤمنان و معلم و شاگرد توصیه شده، از تواضع نسبت به برخی افراد از جمله متکبران و کافران نهی شده است. همچنین، تواضع فقیر در برابر غنی به سبب ثروتش، ناپسند شمرده شده است.
امام صادق (ع): إِنَّ فِى السَّماءِ مَلَکَینِ مُوَکَّلَینِ بِالعِبادِ، فَمَن تَواضَعَ لِله رَفَعاهُ وَمَن تَکَبَّرَ وَضَعاهُ (ترجمه: در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شدهاند پس هر کس براى خدا تواضع کند، او را بالا برند و هر کس تکبر ورزد او را پَست گردانند.)
کافی، ج۲، ص۱۲۲.
مفهومشناسی
تواضع به معنای فروتنی و خود را خوار کردن (تذلّل) آمدهاست. [۱] در قرآن کریم واژه تواضع به کار نرفتهاست اما واژگان و تعابیر دیگری وجود دارد که تقریباً همین معنا را میرساند، مانند خشوع، [۲] خشیت، [۳] إخبات، [۴] ذلّت [۵] و خفض جناح. [۶]با توجه به این که در متون دینی [یادداشت ۱]و علم اخلاق، تکبر نقطه مقابل تواضع قلمداد شده بنابر این تمام آیاتی که در قرآن از تکبر نهی کردهاند در و اقع غیر مستقیم توصیه به تواضع کردهاند.مانند:سوره لقمان آیه ۱۸ وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ترجمه:(پسرم!) با بیاعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست ندارد.
برخی لغتشناسان میان این الفاظ تفاوتهای ظریفی قائل شدهاند، مثلاً تواضع را توأم با توانایی و «تذلّل» را حاکی از ناتوانی شخص در برابر دیگری میدانند، چنانکه تواضع آدمی در برابر خادمان خویش، از سر ناتوانی در برابر ایشان نیست. گفتهاند که تواضع به اعتبار خُلقیات و افعال ظاهر و باطن و «خشوع» به اعتبار جوارح است و این سخن مشهور که «إذَا تَوَاضَعَ القَلْبُ خَشَعَتِ الْجَوَارِحُ»(هر گاه دل تواضع کند اعضا و جوارح خاشع شوند)، بر همین معنا دلالت دارد [۷] یا تواضع با زبان و کردار است و «خشوع» در دل و دیده. [۸] معنای این واژه در همه نظامهای اخلاقی تقریباً یکسان و روشن است و نیازی به تعریف خاص ندارد، هر چند در منابع اسلامی تعاریف مختلفی از آن موجود است، از جمله اینکه «تواضع، راضی بودن به منزلتی فروتر از استحقاق خود است». [۹] برخی تعاریف ذکر شده برای تواضع نیز به ویژه با نظر به ضد آن، یعنی تکبر، بیان شدهاست. [۱۰]
تواضع در اخلاق دینی مسلمانان
امام علی (ع): أَشرَفُ الخَلائِقِ التَّواضُعُ وَالحِلمُ وَلینُ الجانِبِ (ترجمه: شریفترین اخلاق، تواضع، بردبارى و نرم خویى است.)
غررالحکم، ج۲، ص۴۴۲.
تواضع در اخلاق دینی مسلمانان جایگاهی ویژه دارد که آن را از حد صرف فضیلتی ممدوح فراتر میبرد. این معنا را با عنایت به اهمیت تواضع در قرآن و مقابله صریح آیات قرآنی با تکبر و گردنکشی جاهلی میتوان دریافت. به روزگار جاهلیت، تواضع و فروتنی از فضائل انسانهای شریف به شمار نمیآمد و حتیگاه عرب جاهلی، تا آنجا پرستش بتها را پسندیده میدانست که تعارضی با غرور وی نداشت. [۱۱] در مقابل، آنچه از آموزههای قرآنی به دست میآید، نفی قاطع هرگونه کبرورزی نسبت به خداوند و سپس انسانهای دیگر است. با عنایت به این امر و نیز با توجه به این مطلب که قرآن کریم از صفات اصلی اقوام بیایمان را کبرورزی و گردنکشی آنان میداند، [۱۲] نتیجه گرفته میشود تواضع، که ضد تکبر است، با ایمان ارتباطی وثیق دارد و یکی از مؤلفههای اصلی ایمان است. [۱۳] این نکته به روشنی در کلمه اسلام، که معنای آن تسلیم متواضعانه در برابر خداست آشکار است.[۱۴]
جایگاه
در آیه ۳۵ سوره احزاب نیز خشوع ـ که در برخی تفاسیر [۱۵] همان تواضع معنا شده است ـ در شمار صفات و ویژگیهای مؤمنان آمده است. همچنین در آیه ۶۳ سوره فرقان، به هنگام توصیف «عبادالرحمن»، آمده است که آنان بر زمین، سبک گام مینهند. این وصف طبق برخی تفاسیر، میتواند به معنای تواضع در برابر انسانهای دیگر باشد. [۱۶] از ارتباط ویژه تواضع با ایمان، میتوان دریافت که اصل تواضع، فروتنی در برابر عظمت خداوند است و تواضع در برابر انسانها از اینجا ناشی میشود. [۱۷]
پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسوه همگان [۱۸] در قرآن امر به پیامبر(ص) خَفْضِ جناح در برابر مؤمنان شده است وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كردهاند، بال خود را فرو گستر.[۱۹] و این، اهمیت خوی تواضع را از منظر قرآن میرساند.[یادداشت ۲]
امام صادق (ع): ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ (ترجمه: سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و فـروتنـى و بخشـش.)
تحف العقول، ص ۳۱۶.
در سیره نبوی روایات متعددی از تواضع ایشان نقل شده، از جمله اشاره شده است که تواضع نزد پیامبر (ص) از دوره کودکی محبوب بود و برای تواضع در برابر خداوند، همچون بندگان (بدون تکیه زدن بر جایی) مینشست و همچون بندگان غذا میخورد. [۲۰] در باره تواضع امامان شیعه نیز گزارشهای فراوانی موجود است.امام عسکری(ع) در روایتی نقل کرده که پدر و پسرى به منزل امير المؤمنين (ع) رفتند حضرت به احتراماشان برخاست و آن دو را تکریم کرد و در بالاى مجلس نشاند و خود مقابل آنها نشست. سپس دستور داد غذایی آوردند و آن دو غذا خورند، پس از غذا، قنبر (خدمتکار امام)، آبریز و لگنى چوبى و حوله اى براى خشک کردن دست هایشان آورد و جلو آمد که روى دست مرد آب بریزد. امير المؤمنين عليه السلام از جا جَست و آبریز را گرفت تا به دست مرد آب بريزد، اما مرد خودش را به خاک افکند و عرض كرد: يا امیر المؤمنين! خدا مرا در حالى ببیند كه شما روى دست من آب می ریزيد؟! حضرت فرمود: بنشین و بشوى؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ تو را مى بیند كه برادرت كه بر تو امتياز و فضيلتى ندارد خدمتت مى کند و قصدش از این خدمت آن است که خداوند در بهشت ده برابر دنيا عطايش فرمايد. امام عسکری(ع) در پایان حدیث فرمود: شیعه حقیقی کسی است که در این کار از علی پیروی کند.[یادداشت ۳] [۲۱] در باره سایر پیامبران نیز به این خصلت اشاره شده است؛ چنانکه بنا به روایتی، خداوند به حضرت موسی گفت: تو را بدان سبب به پیامبری بر گزیدم که در میان همه مردم، کسی متواضعتر از تو نیست. [۲۲]
متون دینی سرشار از نمونههای اخلاقی تواضع است و بسیاری از بزرگان دین، به این صفت ستوده شدهاند. [۲۳] همچنین از پیامبر (ص) و امامان شیعه، احادیث و روایات فراوانی در باره تواضع نقل شده است. در نهج البلاغه [۲۴] ضمن خطبه متقین، تواضع در شمار اوصاف پرهیزگاران ذکر شده ، [یادداشت ۴]و امام باقر (ع) در حدیثی، علامت اصلی شیعه را تواضع و خضوع دانسته است. [۲۵]
تواضع در برابر عظمت خدا
در احادیث، به ویژه بر تواضع در برابر خدا تأکید شده است که ارتباط مذکور میان تواضع و ایمان را نشان میدهد؛ چنانکه در مصباح الشریعة [۲۶] آمده است که حقیقت تواضع را تنها مقربان و واصلان به وحدانیت خداوند در مییابند. همچنین، طبق احادیث، تواضع در برابر عظمت خداوند، شرط قبولی عبادتهایی چون نماز معرفی شده [۲۷] و در حدیثی از امام صادق علیه السلام، خود تواضع عبادت خوانده شده است. [۲۸]
عبادات واجب همچون نماز و حج نیز چنانکه از آیات قرآن بر میآید، به رفع کبر و ایجاد ملکه تواضع در آدمی یاری میرساند. [۲۹] بر همین اساس، در دعاهای منقول از امامان شیعه، تواضع از اموری است که مؤمن از خدا درخواست میکند. [۳۰]
تواضع در برابر مومنان
بنا بر حدیثی، مؤمن وظیفه دارد نسبت به دیگر مؤمنان متواضع باشد و از فخرفروشی به آنان بپرهیزد. [۳۱] به نظر میرسد که مؤمن چون ارزشمندیِ امور را با ملاکِ دوری و نزدیکی به خدا میسنجد و معیار ارزش نعمتهای دنیوی را با توجه به آخرت تعیین میکند، در نتیجه تلاش دارد از سرفروتنی حیات زاهدانهای در پیش گیرد و زندگیاش را با فقیرترین انسانها همسان سازد. سیره و سلوک پیامبر اکرم(ص)، این معنا را به روشنی نشان میدهد. [۳۲] رعایت حد وسط در هر فضیلتی نیکوست و افراط و تفریط در آن مذموم است؛ افراط در تواضع این است که انسان خودبزرگبین باشد و دیگران را حقیر و ناچیز شمرد و تفریط در آن این است که چنان تواضع کند که به ذلت، حقارت و پستی بینجامد.[۳۳]
آثار
امام صادق (ع): إِنَّ مِنَ التَّواضُعِ أَن یَرضَى الرَّجُلُ بِالمَجلِسِ دونَ المَجلِسِ وَأَن یُسَلِّمَ عَلى مَن یَلقى وَأَن یَترُکَ المِراءَ وَإِن کانَ مُحِقّا وَلایُحِبَّ أَن یُحمَدَ عَلَى التَّقوى (ترجمه: از تواضع است که انسان به پایین مجلس رضایت دهد، به هر کس بر مى خورد سلام کند، مجادله را رها کند اگر چه حق با او باشد و دوست نداشته باشد که به پرهیزکارى ستایش شود.)
بحار الأنوار، ج۷۵، ص۱۱۸.
مطابق احادیث، تواضع با عقل و علم ارتباط دارد. [۳۴] بنا بر حدیثی نبوی، طلب علم از خداوند، به فزون شدن تواضع در آدمی میانجامد. [۳۵] و در حدیثی امام کاظم علیه السلام خطاب به هشام بن حکم تواضع را مرکب عقل خوانده است. [۳۶][یادداشت ۵]
از دیگر آثار تواضع، طبق احادیث، بزرگی و ارج یافتن در دنیا و آخرت است. عبارت «مَنْ تَوَاضَعَ لِله رَفَعَهُ الله (هر که برای خدا تواضع کند، خداوند او را ارج و بزرگی میبخشد)» از پیامبر اکرم(ص)، به صورتهای مختلفی در منابع تکرار شده و مضمون آن در احادیث دیگری از امامان شیعه آمده است. [۳۷]امام صادق(ع) در روایتی به ابوبصیر فرمود: «اى ابا محمد! همانا نوح(ع) در کشتى نشست و هر چه خدا خواهد در کشتى بود (انسان، حیوان و متاع بسیارى بود) و کشتى مأموریت داشت و گرد خانه کعبه طواف کرد...نوح کشتى را به خود واگذاشته بود خداى عزّ و جلّ به کوهها وحی فرمود: که من کشتىِ بندهام نوح را روى یکى از شما قرار میدهم، کوهها گردن کشیدند و سرافرازى کردند (تکبّر نمودند)، ولى کوه "جودى" فروتنى کرد، و آن کوهى است نزد شما، پس کشتى سینه بر آن کوه گذاشت. آن هنگام نوح(ع) به لغت سریانى فرمود: "یا مارى اَتْقِن"؛ یعنى پروردگارا! اصلاح کن». [یادداشت ۶] [۳۸]
نهی از تواضع در برابر برخی افراد
بنا بر احادیث، همانگونه که تواضع در برابر پدر و مادر، [۳۹] مؤمنان [۴۰] و معلم و شاگرد [۴۱] توصیه شده، از تواضع نسبت به برخی افراد از جمله متکبران و کافران نهی شده است. [۴۲] همچنین، تواضع فقیر در برابر غنی به سبب ثروتش، ناپسند شمرده شده است. [۴۳] در روایتی از امام صادق(ع) تواضع در برابر غنی به طمع رسیدن به بهرهای باعث از دست رفتن دو سوم دین دانسته شده است.[۴۴] نه تنها تواضع در برابر برخی مذموم است بلکه در مواردی انسان مأمور به تکبر است البته نه به معنای تحقق صفت کبر در خود بلکه به معنای برخورد متکبرانه (صوری ونمایشی)با کسی که شایسته تواضع نیست. در روایات مواردی از اینگونه تکبر معرفی شده است. در روایتی پیامبر خدا فرمود: آن گاه که به انسانهاى مؤمنِ متواضع برخوردید، با آنان تواضع کنید، ولى اگربه انسانهاى متکبر برخورد نمودید با آنان تکبر ورزید. زیرا این روش, براى آنان خوارى و حقارت مى آورد. [۴۵] [یادداشت ۷] در روایت دیگری امیرالمؤمنین(ع) فرمود« التکبّر على المُتَکبّرین هو التواضع بِعینه» . تکبر در برابر متکبرین عین تواضع است. [۴۶]
نشانهها
در پارهای احادیث به امور جزئی تری همچون نشانهها و نمودهای تواضع پرداخته شده که برخی از آنها عبارت است از: تقدم در سلام کردن، نشستن در پایین مجلس، غذا خوردن همراه خادمان، ترک آراستن و به سختی انداختن در لباس و خوراک. [۴۷]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فَراهیدی، ذیل «وضع»؛ زوزنی، ج ۲، ص ۸۵۸؛ ابن منظور، ذیل «وضع»
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مؤمنون: ۲
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به فاطر: ۲۸
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به هود: ۲۳
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مائده: ۵۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به شعراء: ۲۱۵
- ↑ رجوع کنید به راغب اصفهانی، الذریعه الی مکارم الشریعه، ص ۲۸۱؛ عسکری، الفروق فی اللغه، ص ۱۲۲، ۲۱۵ـ۲۱۶
- ↑ نحّاس، معانی القرآن، ج ۴، ص ۴۴۲
- ↑ رجوع کنید به راغب اصفهانی، همانجا؛ علم الهدی، ج ۲، ص ۲۶۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۴۴۴
- ↑ ایزوتسو، ص ۲۸۷
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به نحل: ۲۲ـ ۲۳؛ مؤمنون: ۴۶
- ↑ برای تفصیل بحث رجوع کنید به ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ص ۲۸۵ـ ۳۱۱
- ↑ رجوع کنید به طبری؛ فضل بن حسن طبرسی؛ قرطبی، ذیل بقره: ۱۱۲
- ↑ رجوع کنید به طوسی؛ تبیان، فیض کاشانی، ۱۴۱۶، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به طبری؛ طوسی؛ تبیان و طباطبائی، المیزان ذیل آیه؛ برای سایر تعبیرات مرتبط با تواضع رجوع کنید به همین تفاسیر، ذیل حج: ۳۴
- ↑ رجوع کنید به مصباح الشریعه، ص ۷۲ـ۷۳؛ خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج ۴، ص ۳۴۰
- ↑ رجوع کنید به احزاب: ۲۱
- ↑ سوره شعراء، آیه ۲۱۵
- ↑ مجلسی، ج ۱۵، ص ۳۶۶، ج ۱۶، ص ۲۶۱؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۰۳، ج ۲، ص ۱۳۹۸ـ ۱۳۹۹؛ بخاری جعفی، ج ۷، ص ۱۹۰؛ کلینی، ج ۲، ص ۱۲۲؛ فیض کاشانی، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۱۵۱ـ۱۵۲؛ مجلسی، ج ۱۶، ص ۱۹۹، ۲۷۷ـ ۲۷۸
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج۷۵، ص۱۱۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۷؛ نیز رجوع کنید به نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲؛ مجلسی، ج ۱۴، ص ۲۷۸
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص ۱۲۳؛ علی بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ص ۴۰۰؛ فیض کاشانی، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۲۲۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۲۱، ج ۴۱، ص ۵۴ ـ۵۹، ج ۴۴، ص ۱۹۱، ج ۴۶، ص ۹۵، ج ۴۹، ص ۱۰۴، ج ۶۳، ص ۴۰۷
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳
- ↑ رجوع کنید به علی بن حسن طبرسی، ص ۱۲۱؛ مجلسی، ج ۷۵، ص ۱۷۵، نیز رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۴۰۵
- ↑ مصباح الشریعه، ص ۷۳
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۳۸
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۴۷
- ↑ رجوع کنید به فضل بن حسن طبرسی، ذیل بقره: ۴۵؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲
- ↑ رجوع کنید به ابن طاووس، ج ۱، ص ۲۵۹؛ حلّی، ص ۲۶۲، ۳۲۷
- ↑ رجوع کنید به نهج البلاغه، همانجا؛ ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۹۹؛ مسلم بن حجاج، ج ۸، ص ۱۶۰
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص ۱۲۲، ج ۸، ص ۱۶۹؛ ورّام، ج ۱، ص ۲۰۰؛ مجلسی، ج ۱۶، ص ۱۹۹
- ↑ منتظری، فراز و فرود نفس، بیجا، ص۳۳۴.
- ↑ برای نمونههایی از این احادیث رجوع کنید به کلینی، ج ۱، ص ۴۸؛ مجلسی، ج ۱، ص ۱۳۱، ۱۳۶، ۱۴۰، ۱۵۳، ۱۵۸، ۱۷۵ـ۱۷۶
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، ج ۲، ص ۳۴
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص۱۶.
- ↑ رجوع کنید به مسلم بن حجاج، ج ۸، ص ۲۱؛ ترمذی، ج ۳، ص ۲۵۴؛ مجلسی، ج ۵، ص ۳۲۴، ج ۱۸، ص ۴۱۷، ج ۲۱، ص ۳۰۴، ج ۴۹، ص ۱۲۹، ج ۵۶، ص ۱۵۱، ۱۹۱
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام، ص ۳۳۴
- ↑ رجوع کنید به فیض کاشانی، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۲۲۱
- ↑ رجوع کنید به حرّ عاملی، ج ۱، ص ۴۷۵
- ↑ رجوع کنید به ورّام، ج ۱، ص ۲۰۱؛ فیض کاشانی، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۲۲۲
- ↑ رجوع کنید به نهج البلاغه، ص ۵۰۸؛ راغب اصفهانی، ص ۲۸۶
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۰، ص۱۷۰.
- ↑ ورّام بن أبي فراس، مجموعة ورّام (تنبيه الخواطر و نزهة النواظر)، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة،ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۲۰، ص۲۹۸.
- ↑ رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص ۱۲۳، ۶۴۶؛ مجلسی، ج ۲، ص ۵۵، ۱۳۱ـ ۱۳۲، ج ۵۹، ص ۲۹۱
یادداشت
- ↑ التَّوَاضُعُ وَ ضِدَّهُ الْكِبْرَ ا الشيخ الكليني، الكافي، چاپ الاسلامية، ج۱، ص۲۱
- ↑ جوادی آملی مفسر قرآن براین باور است که خفض جناحی که قرآن پیامبر(ص) رابدان مأموریت داده خفض جناح ترحّمی است یعنی تو که قدرت پرواز داری میتوانی معراج بروی ﴿دَنَا فَتَدَلَّي﴾ اوج نگیر مردم را رها نکن اینها را زیر بال بگیر زیر پر بگير ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ﴾ اینها را زیر پر بگير تا اینها رشد بکنند پر در بیاورند و پرواز کردن یاد بگيرند وقتی پر درآورند و پرواز کردن یاد گرفتند حالا آزادند. درس تفسیر آیتالله عبدالله جوادیآملی
- ↑ فمن اتّبع علياً على ذلك فهو الشیعي حقا
- ↑ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ خط مشی و راه رفتنشان تواضع است. مکارم شیرازی، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ۱۳۸۴ش، ص۴۷۳.
- ↑ لِكُلِّ شَيْءٍ مَطِيَّةً وَ مَطِيَّةُ الْعَقْلِ التَّوَاضُعُ
- ↑ فَتَطَاوَلَتْ وَ شَمَخَتْ وَ تَوَاضَعَ الْجُودِيُّ وَ هُوَ جَبَلٌ عِنْدَكُمْ فَضَرَبَتِ السَّفِينَةُ بِجُؤْجُؤِهَا الْجَبَلَ
- ↑ قَالَ ص إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ أُمَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَکَبِّرِینَ فَتَکَبَّرُوا عَلَیْهِمْ فَإِنَّ ذَلِکَ لَهُمْ مَذَلَّةٌ وَ صَغَار
منابع
- قرآن.
- نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
- ابن طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵.
- ابن ماجه، سنن ابن ماجة، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- ابن منظور، لسانالعرب، چاپ على شيرى، بيروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ ش.
- محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
- محمدبن حسن حرّعاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، چاپ محمدبن محمدحسین قائینی، قم ۱۳۷۶ ش.
- رضی الدین علی بن یوسف حلّی، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۸.
- مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم: مفتاح احسن الخزائن الالهیة، تهران ۱۳۷۶ ش.
- حسین بن محمد راغب اصفهانی، الذریعة الی مکارم الشریعة، چاپ علی میرلوحی فلاورجانی، اصفهان ۱۳۷۵ ش.
- حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
- طباطبائی، محمدحسين، الميزان فى تفسيرالقرآن، بيروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
- علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار فی غررالاخبار، چاپ مهدی هوشمند، قم ۱۴۱۸.
- طبرسی، فضلبن حسن، مجمعالبيان فى تفسيرالقرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضلالله يزدى طباطبائى، بيروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
- طبری، محمدبنجرير، جامعالبيانعنتأويل آىالقرآن، مصر۱۳۷۳/۱۹۵۴.
- طوسی، محمدبنحسن، التبيانفىتفسيرالقرآن، چاپ احمد حبيب قصيرعاملى،بيروت ]بىتا.[.
- حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
- علی بن حسین علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رسالة ۲۴: «الحدود و الحقائق»، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰.
- خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
- الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام، و المشتهرب فقه الرضا، مشهد: مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۶.
- محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیرالصافی، چاپ حسین اعلمی، تهران ۱۴۱۶.
- همو، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
- محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
- کلینی، محمدبن يعقوب، الكافى، چاپ علىاكبر غفارى، بيروت ۱۴۰۱.
- کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، تحقیق و تصحیح: محمد آخوندی و علی اکبر غفاری، ناشر: تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقربن محمدتقى، بحارالانوار، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، بیتا.
- مصباح الشریعة، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
- احمدبن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸ـ ۱۴۰۹.
- مسعودبن عیسی ورّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، چاپ علی اصغر حامد، تهران، ۱۳۷۶.
- منتظری، حسین علی، فراز و فرود نفس: درسهایی از اخلاق (شرحی بر جامع السعادات)، بیجا، ۱۳۹۱ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام