مِعراج ماجرای عروج رسول اکرم(ص) از مسجد الاقصی به آسمانها است. طبق گزارش منابع اسلامی پیامبر(ص) در شبی، از مکه به مسجدالاَقصی انتقال یافت و از آنجا به آسمان عروج کرد. او در شب معراج، با برخی از ملائکه دیدار و گفتگو نمود و اهل بهشت و اهل جهنم را مشاهده کرد. بر طبق احادیث، پیامبر در شب معراج، با برخی از پیامبران نیز دیدار کرد و گفتگویی هم میان او و خدا، صورت گرفت که به حدیث معراج شهرت یافته است.
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
داستان معراج در احادیث شیعه و اهل سنت، به صورت متواتر آمده است؛ البته درباره جزئیات آن مانند زمان، مکان، تعداد، چگونگی و جسمانی یا روحانیبودن آن، اختلاف نظر وجود دارد. قرآن نیز در دو سوره اِسراء و نجم به داستان معراج پرداخته است.
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَیٰ بِعَبْدِهِ لَيلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِي بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيهُ مِنْ آياتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴿۱﴾ (ترجمه:منزّه است آن [خدایی] که بندهاش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی -که پیرامون آن را برکت دادهایم- سیر داد، تا از نشانههای خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست.﴿۱﴾)[۱۷–۱]
چسیتی و اهمیت
معراج به عروج پیامبر اسلام از مسجد الاقصی به آسمانها گفته میشود. به نقل از منابع اسلامی، پیامبر(ص) در شبی، از مکه به مسجدالاَقصی انتقال یافت و از آنجا به آسمان عروج کرد.[۱] در لغت به معنای نردبان، پلکان و هر چیزی است که به وسیلۀ آن بالا میروند.[۲]
داستان معراج در احادیث شیعه و سنی، به صورت متواتر آمده است؛[۳] البته درباره جزئیات آن مانند زمان، مکان، تعداد، چگونگی و جسمانی یا روحانیبودن آن، اختلاف نظر وجود دارد. قرآن نیز در دو سوره اسراء و نجم، به آن پرداخته است.[۴]
- برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: آیه اسراء
زمان
در خصوص اینکه معراج در چه سالی اتفاق افتاده و آیا پیش از درگذشت ابو طالب بوده است یا پس از آن، روایات متفاوتی نقل شده است.[۵] به گفته علامه طباطبایی، دیدگاه مشهور عالمان مسلمان، این است که معراج در سالهای آخر اقامت پیامبر(ص) در شهر مکه (پیش از هجرت و پس از بعثت) ، روی داده است؛[۶] ملا فتحالله کاشانی و احمد بن علی طبرسی نیز بر این باورند که، مشهورترین دیدگاه این است که معراج در سال دوازدهم بعثت روی داده است.[۷]
سیر شبانه
از دو واژهٔ «لیلاً» و «اَسری» در آیۀ نخستِ سوره اسراء، به دست میآید که معراج در شب رخ داده است؛[۸] اما در زمینه اینکه در چه شبی اتفاق افتاده است، روایات متفاوتی وجود دارد. در روایات از شبهای زیر به عنوان شب معراج، نام برده شده است:
- شب هفدهم ربیع الاول؛[۹]
- شب بیست و هفتم رجب؛ ملا فتح الله کاشانی، این دیدگاه را مشهورترین دیدگاه دانسته است؛[۱۰]
- شب هفدهم رمضان؛[۱۱]
- شبی از شوال یا ربیع الثانی.[۱۲]
مدت سفر آن حضرت به سرزمین بیت المقدس و مسجد الاقصی و از آنجا به آسمانها و بازگشت وی از معراج، بیش از یک شب طول نکشیده است.[۱۳] به نقل از تفسیر عیاشی، امام صادق (ع) فرموده است: رسول خدا (ص) نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواند.[۱۴]
مکان
در زمینه نقطه آغاز و پایان معراج پیامبر (ص) نیز در روایات اختلاف دیده میشود. در این زمینه از مکانیهای چون خانه ام هانی، مسجد الحرام و شعب ابی طالب نام برده شده است؛[۱۵] اما مشهور آن است که رسول خدا (ص) در آن شب در خانه ام هانی دختر ابو طالب بود و از آنجا به معراج رفت و به همانجا بازگشت.[۱۶]
در توجیه این مسئله که قرآن کریم آغاز این سیر را مسجد الحرام ذکر کرده است، گفتهاند که عرب، همه مکّه را حرم خدا میخوانَد. از این رو، تمام آن، حکم مسجد و حرم خدا را داشته و خانه امهانی داخل در حرم بوده است.[۱۷]
دفعات
بر پایهٔ برخی روایات، رسول خدا (ص) بیش از یک بار به معراج رفته است.[۱۸] علامه طباطبایی یکی از آن دو را از مسجد الحرام و دیگری را از خانۀ ام هانی دانسته و گفته است: آیات نخست سوره نجم این دیدگاه را تأیید میکند. به باور وی، اختلافی که در مکان، زمان و سایر جزئیات معراج، دیده میشود را میتوان با این نظریه توجیه کرد.[۱۹]
گزارش سفر
در شب معراج، جبرئیل بر حضرت نازل شد و مرکبی را که نامش براق بود، برای او آورد و رسول خدا (ص) بر آن سوار شد و به سوی بیت المقدس حرکت کرد.[۲۰]
مسجد الاقصی
پیامبر(ص) در میان راه در مدینه، مسجد کوفه، طور سینا و بیت لحم(زادگاه حضرت عیسی (ع)) ایستاد و نماز خواند. وی سپس وارد مسجد الاقصی شد و در آنجا نماز گزارد.[۲۱]
گویا پیامبر از قبة الصخره به آسمانها عروج کرده است. علت نامگذاری آن به این اسم، وجود صخرهای در داخل آن است که پیامبر(ص) از روی آن به آسمان عروج کرد.[۲۲]
آسمان دنیا
به نوشته المیزان، پیامبر(ص) از مسجد الاقصی به آسمان دنیا صعود کرد و در آنجا آدم (ع) را دید. آنگاه فرشتگان دستهدسته به استقبال او آمده و با روی خندان به او سلام کردند. او در آسمان دنیا ملک الموت را نیز دید و با او گفتگو کرد.[۲۳]
آسمانهای دوم تا ششم
وی سپس به آسمان دوم صعود کرد و آنجا با حضرت یحیی و حضرت عیسی دیدار کرد. پس از آن در آسمان سوم با یوسف، در آسمان چهارم با حضرت ادریس، در آسمان پنجم با هارون بن عمران و در آسمان ششم با موسی بن عمران ملاقات نمود.[۲۴]
آسمان هفتم
پیامبر(ص) در آسمان هفتم به جایی رسید که جبرئیل از رسیدن به آن مقام عاجز بود. او به پیامبر گفت: من اجازۀ ورود به این مکان را ندارم و اگر به اندازۀ سر انگشتی نزدیکتر شوم بال و پرم خواهد سوخت.[۲۵] در اینجا گفتگویی میان پیامبر و خدا، شکل گرفت که با عنوان حدیث معراج شهرت یافته است.
حدیث معراج
حدیث مِعراج، حدیث قدسی است که گفتگوی میان خداوند و پیامبر(ص) در معراج را گزارش میدهد. در این حدیث، از مسائل اخلاقی مانند رضا، توکل، نکوهش دنیا، روزه، سكوت، محبت به مستمندان، ویژگیهای اهل آخرت و اهل دنيا سخن به میان آمده است.[۲۶]
بازگشت
پیامبر در بازگشت نیز در بیت المقدس فرود آمد و راه مکّه را در پیش گرفت و پیش از طلوع فجر به خانه امّ هانی رسید.[۲۷] او برای اولین بار، راز خود را به وی گفت و در روز همان شب، در مجامع و محافل قریش پرده از رازش برداشت.[۲۸]
واکنش قریش
واقعه معراج از نظر قریش امر محالی بود. آنان پیامبر (ص) را تکذیب کردند و گفتند: در مکه کسانی هستند که بیت المقدس را دیدهاند و از او خواستند کیفیت ساختمان آن را تشریح کند. پیامبر ویژگیهای ساختمان بیت المقدس را بیان کرد. سپس از او خواستند تا برای اثبات صدق گفتارش، از کاروان قریش برایشان خبر دهد. پیامبر گفت که آنها را در تنعیم دیده است که شتر خاکستری رنگی پیشاپیش آنان حرکت میکرده و کجاوهای روی آن بوده است. او همچنین خبر داد که اکنون کاروان وارد شهر مکّه میشود. چیزی نگذشت که کاروان وارد شهر شد و ابوسفیان و مسافران، گزارش آن حضرت را تصدیق کردند.[۲۹]
چگونگی عروج پیامبر
بیشتر مفسران[۳۰] بر این باورند که رسول خدا با بدن خود، از مکه به بیت المقدس انتقال یافته و از آنجا نیز با جسم و روحش به آسمانها عروج نموده است؛[۳۱] اما گروهی چون خوارج و جهمیه گفتهاند: معراج پیامبر، روحانی بوده و جسم او به آسمانها نرفته است.[۳۲]علامه طباطبایی براین باور است که پیامبر از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی با روح و بدنش سیر داده شده و از مسجد الاقصی تا آسمانها معراجش روحی بوده ولی نه مانند آن چه برای انسان در خواب و خیال رخ میدهد بلکه اگر هم معراج پیامبر در مرحلهای فقط با روحش بوده، او قطعاً به عوالم غیر مادی رفته و در آنجا حضور پیدا کرده و با موجودات در آن عوالم ارتباط برقرار کرده است.[۳۳]
مشاهدات پیامبر در معراج
در روایات مربوط به معراج، گزارشهایی از مشاهدات حضرت محمد (ص) از آسمانها، اهل بهشت، اهل جهنم و ملائکه آمده است. بر طبق روایات، پیامبر برخی از پیامبران بزرگ مانند: حضرت آدم، ابراهیم، موسی و عیسی را نیز در آنجا مشاهده نموده است.[۳۴] این نکته ضروری است که معراج پیامبر و مشاهدات او از آیات الهی و فرشتگان و ارواح پیامبران و حقایق اشیاء و مانند این امور قابل توصیف و تشریح به همان صورتی که مشاهده شده نیستند و جز با زبان تمثیل و تشبیه و مانند آن قابل گزارش نیستند و روشن است که این نوع گزارش دلیل غیر واقعی بودن مشاهدات پیامبر نخواهد بود. [۳۵]
اختلاف در روایات معراجیه
داستان معراج پیامبر(ص) با روایتهای بسیار متفاوتی نقل شده است. علت تفاوت روایات مربوط به معراج را جعل حدیث از سوی افراد کذّاب دانستهاند.[۳۶] برخی از احادیث معراجیه، دربرگیرنده مطالبی هستند که به لحاظ عقلی قابل پذیرش نیستند؛ برخی از آنها نیز از لحاظ سند، ضعیف هستند.[۳۷]
نمونههایی از احادیث جعلی درباره معراج
- ابن حامد بغدادی به نقل از ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده است که او در معراج، خدا را به صورت جوانی نورانی دیده است که موی بر صورت نداشته است. این روایت با مجموعهٔ آنچه قرآن و احادیث، درباره صفات خدا گفتهاند، ناسازگار است. افزون بر این، روایت دچار تعارض درونی است؛ چرا که در آن، خدا از پیامبر(ص) خواسته تا او را وصف نکند؛ اما پیامبر(ص) در همین روایت، ویژگیهای او را بیان کرده است.[۳۸]
- از عایشه نقل شده است که در شب معراج، جسم پیامبر(ص) پیش او بوده است و تنها روحش به آسمان رفته است. جعلیبودن این روایت را به این دلیل دانستهاند که مورّخان و قرآنپژوهان زمان معراج را پیش از هجرت دانستهاند و در آن زمان، عایشه همسر پیامبر(ص) نبوده است؛ افزون بر آن گفتهاند: بر طبق آیه نخستِ سوره اِسراء، عروج پیامبر از مسجدالحرام در مکه بوده است.[۳۹]
- نقل کردهاند که پیامبر در معراج بر پایه عرش، نوشتهای دیده است که در آن جملههای «لا الَه الاَّ اللّهُ» و «محمّدٌ رسولُ اللّه» و نامهای ابوبکر و عمر و عثمان وجود داشته است.[۴۰] سیوطی و ذهبی راویان این حدیث را دروغگو معرفی کرده و روایت را جعلی دانستهاند.
- بخاری و مسلم روایتی را از أنَس نقل کردهاند که بر طبق آن، معراج پیامبر، پیش از بعثت و در حالت خواب، روی داده است. گفتهاند: این روایت بر خلاف بیشتر روایات معراجیه است و با این عقیده دانشمندان مسلمان که معراج پس از بعثت روی داده است، منافات دارد.[۴۱]
جایگاه در ادبیات و هنر
معراج پیامبر(ص) از دوره آلجلایر، از مضامین اصلی نگارگری ایرانی شد. قدیمیترین تصویر این دوره، متعلِق به احمد موسی از نقاشان مشهور دوره آل جلایر است. تصاویر معراج پیامبر در دوره بعدی نگارگری ایران، یعنی در مکتب هرات، به اوج خود رسید. کتابهای زیادی هم در این به دوره بهویژه دوره شاهرخ، موضوع معراج پیامبر (ص) نشان دادهاند. یکی از این کتابها «معراج نامه» میرحیدر به زبان ایغوری است که لحظات مختلف معراج پیامبر را به قلم آورده است.
شاه مظفرِ سیاه قلم، در تصویری پیامبر را در هنگام معراج، سوار بر بُراق، نقاشی کرده است، در حالی که جبرئیل او را همراهی میکند. او در این نقاشی، بُراق را به صورت به صورت اسبی انساننما تصویر کرده است. خمسههای نظامی از مهمترین کتابهایی است که در دوره تیموریان تصاویری از معراج پیامبر را در خود به تصویر کشیده است.[۴۲]
معراج اثر سلطان محمد
از مشهورترین آثار نگارگری دوران صفوی، صحنه مشهور معراج پیامبر(ص) به قلم سلطان محمد است که در یکی از خمسههای نظامی آمده است.[۴۳] [۴۴]این اثر، همراه با سه اثر دیگرِ منسوب به او، در نسخۀ خطی مصوَّر خمسۀ نظامی، قرار گرفته است که در فاصلۀ میان سالهای ۹۴۲ تا ۹۴۷ق، به سفارش شاه طهماسب صفوی، نقاشی و خوشنویسی شده است. خوشنویس آن شاه محمود نیشابوری، خطاط مشهور قرن دهم قمری است. در این اثر، پیامبر (ص) که صورتش با نقاب سپیدی پوشیده شده است، سوار بر بُراق و در میان پانزده فرشته نمایانده شده است و جبرئیلِ در حال راهنمایی او، پیشاپیش براق، در پرواز است.[۴۵]
معراج اثر فرشچیان
این اثر در ابعاد ۱۰۱ در ۸۱.۵ سانتیمتر، نقاشی شده است. در آن در کنار تصویر پیامبر(ص)، فرشتگان در حال دعا و نیایش هستند. به عقیده فرشچیان، در بارگاه الهی، جنسیت معنا ندارد. به همین دلیل در این تابلو، هیچ یک از فرشتگان جنسیت ندارند. در این تابلو نیرویی دیده میشود که پیامبر را به سمت خدا میکشاند و هر چه بالاتر میرویم، فرشتگان در ذات الوهیت خداوند، محو میشوند.[۴۶]
معراج حضرت محمد (ص) که با هنرمندی رضا اصل نجفی انجام گرفته یکی دیگر از آثار هنری معراج است.[۴۷] معراجنامهها و نگارگریهای معراج، در گنجینه کتابخانه و موزه ملی ملک، متعلق به آستان قدس رضوی به شماره ثبت ۵۹۹۵ نگهداری میشود.[۴۸]
پانویس
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷، ج۱۳، ص۸تا۳۴؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۳تا۱۲.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۲۲
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۰۹.
- ↑ قرآن، اسراء، آیه۱ و نجم، آیات۸تا۱۸.
- ↑ علامهطباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۰و۳۱؛: همچنین نک: سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۷۲..
- ↑ علامه طباطبایی،المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۰،۲۳.
- ↑ کاشانی، منهجالصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۲۳۶.
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۷۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقاتالکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ کاشانی، منهجالصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۲۳۶.
- ↑ ابن سعد، الطبقاتالکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.
- ↑ کاشانی، منهجالصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۲۳۶
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۱۲؛مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۲۸۹.
- ↑ عیاشی، التفسیر، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۳۴.
- ↑ نک:ابن سعد، الطبقاتالکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۰؛ خوارزمی، مناقب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۷۷
- ↑ یعقوبی،ج۲، ص۲۶؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۶۷؛ علامهطباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۷-۲۸؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۹۶؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۳۱۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۲۸۳.
- ↑ کاشانی، منهجالصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۲۳۵؛ بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۲۸۳، به نقل از سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۷۰.
- ↑ علامهطباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۷و۲۸؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۷۲.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۷-۲۸، ۳۲.
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۵؛ ابن سعد، الطبقاتالکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۹و۲۰۰؛عیاشی، التفسیر، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۳۱.
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۶۷؛ علامهطباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۸.
- ↑ قبة الصخرة
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۹و۱۰.
- ↑ علامهطباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۲-۱۳.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۳۹۲؛ علامهطباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۸.
- ↑ دیلمی، ارشادالقلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۶.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۰۴ق، ص۲۱۷.
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۶۸.
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۳۶۹؛ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۷؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۱۱.
- ↑ برای نمونه مراجعه کنید به: کاشانی، منهجالصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۲۴۰؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۲۱ق، ج۱۵، ص۱۲۱۱؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۶۴.
- ↑ علامه طباطبایی،المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۲؛ خوارزمی، مناقب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان،۱۳۹۲ق. ج۱۳، ص۴۲-۴۳
- ↑ علامهطباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. ج۱۳، ص۳۳
- ↑ عزیزی کیا، «تأملّی در روایات معراج»، ص۵۳.
- ↑ عزیزی کیا، «تأملّی در روایات معراج»، ص۵۳.
- ↑ عزیزی کیا، «تأملّی در روایات معراج»، ص۵۳.
- ↑ عزیزی کیا، «تأملّی در روایات معراج»، ص۵۴.
- ↑ عزیزی کیا، «تأملّی در روایات معراج»، ص۵۴.
- ↑ عزیزی کیا، «تأملّی در روایات معراج»، ص۵۶.
- ↑ خبرگزاری میراث فرهنگی
- ↑ خبرگزاری میراث فرهنگی
- ↑ هنر نیوز
- ↑ شهید آوینی
- ↑ جام جم
- ↑ حوزه هنری استان زنجان
- ↑ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
منابع
- آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
- ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ناشر: دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- ابن هشام، السیرة النبویة، مترجم: سید هاشم رسولی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
- خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۱ق.
- دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب، قم،الشريف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت ، قم، بوستان کتاب، چاپ بیست یکم، ۱۳۸۵ش.
- طباطبایی سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- عیاشی، ابی النضر محمد بن مسعود، التفسیر، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه، قم موسسه البعثه، ۱۴۲۱ق.
- عزیزیکیا، غلامعلی، «تأملّی در روایات معراج»، مجله معرفت، ۱۳۸۴ش، ش۹۶.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
- کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۶ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب علیهالسلام، قم، منشورات الرضی، ۱۴۰۴ق.
- یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.
پیوند به بیرون