نامههای پیامبر(ص) به پادشاهان
| زمان صدور | طی سالهای ۶ تا ۱۰ ق |
|---|---|
| صادره از | پیامبر(ص) |
| مخاطب | پادشاهان |
| زبان | عربی |
| موضوع | دعوت به یکتاپرستی و اسلام |
| منابع شیعه | تاریخ یعقوبی |
| منابع سنی | تاریخ طبری • السیرة النبویة |
| ترجمه به | فارسی |
| نتایج و پیامدها | واکنشهای متفاوت (اسلامآوردن، ارسال هدیه و پارهکردن نامه) |
نامههای پیامبر به پادشاهان، نامههایی است که پیامبر اسلام(ص) به پادشاهان سرزمینهای مختلف فرستاد و آنان را به پذیرش دین اسلام دعوت کرد. پیامبر در این نامهها به برخی پادشاهان هشدارهایی نیز داد؛ برای مثال، به هرقل، امپراتور روم، و خسروپرویز، پادشاه ایران، تذکر داد که در برابر گناهان زیردستانشان مسئول هستند. به حاکمان دمشق و عمان اعلام شد که برای حفظ حکومت خود باید اسلام را بپذیرند، در غیر این صورت سلطنتشان نابود خواهد شد. از پادشاه بحرین نیز خواسته شد در صورت عدم پذیرش اسلام، جزیه بپردازد.
واکنش پادشاهان متفاوت بود؛ نجاشی پادشاه حبشه مسلمان شد، خسروپرویز نامه را پاره کرد، و برخی مانند پادشاه بحرین، دعوت را نپذیرفتند. زمان ارسال نامهها در منابع تاریخی متفاوت ذکر شده، اما بیشتر آن را در سال ششم و پس از صلح حدیبیه دانستهاند.
محتوای نامهها
﴿بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما] ٦٤﴾ [آل عمران:64][۱]
بر اساس گزارشهای تاریخی، پیامبر اسلام(ص) با ارسال نامههایی به پادشاهان سرزمینهای مختلف، از جمله حبشه، روم، ایران، مصر، دمشق و یمامه[۲] و بنابر نظر برخی مورخان، عمان و بحرین[۳] و یمن[۴] آنان را به اسلام دعوت کرد. او برای ابلاغ این نامهها، فرستادگانی ویژه بهسوی هر یک اعزام کرد.[۵]
بر اساس گزارشها، محتوای اصلی نامهها، دعوت به توحید و پذیرش اسلام بوده است.[۶] پیامبر در نامه به نجاشی، پادشاه مسیحی حبشه، پاکدامنی مریم(س) را یادآور شد[۷]و در نامه به پادشاه بحرین، شرایط و احکام مسلمانشدن را شرح داد.[۸]
به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، تاریخنگار شیعه، در کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم، پیامبر قصد سلطه بر کشورها را نداشت،[۹] اما در عین حال به برخی پادشاهان هشدارهایی داد؛ برای مثال، به هرقل پادشاه روم[۱۰] و خسروپرویز پادشاه ایران[۱۱] تذکر داد که در برابر گناهان زیردستانشان مسئول هستند، و در نامه به پادشاه ایران هشدار داد که در صورت عدم پذیرش اسلام، باید برای جنگ آماده باشد.[۱۲] همچنین از پادشاه دمشق[۱۳] و عمان[۱۴] اعلام شد که برای حفظ سلطنت باید اسلام را بپذیرند، در غیر این صورت حکومتشان نابود خواهد شد. از پادشاه بحرین نیز خواسته شد در صورت عدم پذیرش اسلام، جزیه پرداخت کند.[۱۵]
واکنش پادشاهان
بر اساس منابع تاریخی، واکنش پادشاهان به نامههای پیامبر اسلام متفاوت بود؛ برخی از آنان مانند نجاشی پادشاه حبشه،[۱۶] پادشاه بحرین[۱۷] و پادشاه عمان[۱۸] اسلام را پذیرفتند. نجاشی با احترام فراوان نامه را پذیرفت،[۱۹] شهادتین را خواند[۲۰] و هدایایی از جمله ماریه قِبطیه را برای پیامبر(ص) فرستاد.[۲۱] با این حال، به گزارش تاریخ طبری، پادشاه بحرین مسلمان نشد، ولی با پیامبر(ص) صلح کرد.[۲۲]
در مقابل، خسروپرویز، پادشاه ایران، از پذیرش اسلام خودداری، و نامه پیامبر را پاره کرد.[۲۳] به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، نجاشی سوم پادشاه حبشه نیز نامه پیامبر(ص) را پاره کرد.[۲۴]
پادشاهان روم،[۲۵] دمشق، مصر، و یمامه، اگرچه مسلمان نشدند، اما با احترام پاسخ دادند و برخی از آنان مانند مقوقس پادشاه مصر هدایایی ارسال کردند.[۲۶] پادشاه روم نیز به عظمت پیامبر(ص) اعتراف کرد.[۲۷]
زمان ارسال نامهها
درباره زمان ارسال این نامهها میان تاریخنگاران اختلافنظر وجود دارد؛ برخی آن را در ذیالحجه سال ششم هجری،[۲۸] برخی در محرم سال هفتم هجری[۲۹] و برخی دیگر در فاصله بین صلح حدیبیه تا رحلت پیامبر(ص)[۳۰] ذکر کردهاند.
کتابشناسی
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، رسائل ورسل رسول الله صلی الله علیه وآله الی الملوک والاشراف، دمشق، ۱۴۲۵ق.
پانویس
- ↑ ابنابیشیبة، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۳۴۷؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۷۸.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۱.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۷۸؛ ابنهشام، السیرة النبویة، بیتا، ج۲، ص۶۰۷؛ ابنقیم، زاد المعاد، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ ابنقیم، زاد المعاد، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴۴؛ ابنهشام، السیرة النبویة، بیتا، ج۲، ص۶۰۷.
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷؛ ابنابیشیبة، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۳۴۷.
- ↑ ابنحبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۸-۹؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۵۲.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۲۹.
- ↑ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۱۶، ص۲۵۵.
- ↑ ابنزنجویة، الاموال، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۱۹؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۵۲۵.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۵۴-۶۵۶؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۳۸۹.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۷۹.
- ↑ خوارزمی، مفید العلوم ومبید الهموم، ۱۴۱۸ق، ص۵۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۵۲.
- ↑ ابنقیم، هدایة الحیاری فی اجوبة الیهود والنصاری، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۳؛ ابنسیدالناس، عیون الأثر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۳۵.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۲۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۵۲-۶۵۳؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۸۳؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۵۲-۶۵۳؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۴۶.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۲۹.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۱۷، ص۵۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴۶.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱.
- ↑ ابنابیشیبة، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۳۴۷.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۹۸؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴۴.
- ↑ ابنقیم، زاد المعاد، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۰
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴۵.
منابع
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، الاغانی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- ابنابیشیبة، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث والآثار، تحقیق کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
- ابنحبان، محمد بن حبان، الثقات، تحقیق حسین ابراهیم زهران، بیروت، موسسة الکتب الثقافیة، ۱۳۹۳ق.
- ابنزنجویة، حمید بن مخلد، الاموال، تحقیق شاکر ذیب فیاض، السعودیة، مرکز الملک فیصل للبحوث والدراسات الإسلامیة، الطبعة الأولی، ۱۴۰۶ق.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- ابنسیدالناس، محمد بن سید الناس، عیون الأثر فی فنون المغازی والشمائل والسیر، تعلیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دار القلم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
- ابنقیم جوزیة، محمد بن ابیبکر، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، تحقیق شعیب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، بیروت، موسسة الرسالة، ۱۴۱۵ق.
- ابنقیم جوزیة، محمد بن ابیبکر، هدایة الحیاری فی اجوبة الیهود والنصاری، تحقیق محمد احمد الحاج، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۶ق.
- ابنهشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی سقا و ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول صلی الله علیه و آله، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- بلاذری، أحمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار ومکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
- خوارزمی، محمد بن عباس، مفید العلوم ومبید الهموم، تحقیق عبدالله بن ابراهیم انصاری، بیروت، مکتبة العصریة، ۱۴۱۸ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الأمم والملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، تصحیح جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.