ماجرای دوات و قلم
شخصیتها | |
---|---|
پیامبر اسلام(ص) • ابوطالب • حضرت خدیجه(س) • حضرت علی (ع) • حضرت فاطمه(س) • حمزة بن عبدالمطلب • سلمان فارسی • ابوذر غفاری • مقداد بن عمرو • جعفر بن ابیطالب • بلال حبشی • ابوبکر • عمر بن خطاب • عثمان بن عفان • صحابه | |
جنگها غزوهها و سریهها | |
جنگ بدر • جنگ احد• غزوه بنینضیر • غزوه خندق • غزوه بنیقریظه • صلح حدیبیه • غزوه خیبر • فتح مکه • غزوه تبوک • سایر غزوهها • سریهها | |
شهرها و مکانها | |
مکه• شعب ابیطالب • مدینه• طائف • مسجد قبا • مسجدالنبی • سقیفه بنیساعده • خیبر • قبرستان بقیع | |
حوادث | |
بعثت • هجرت به حبشه • لیلة المبیت • هجرت به مدینه • صلح حدیبیه • حجة الوداع • واقعه غدیر • سقیفه • سپاه اسامه | |
مفاهیم مرتبط | |
اسلام• انصار • مهاجرین • تشیع • حج • قریش • بنیهاشم • بنی امیه • جاهلیت | |
ماجرای دوات و قلم یا دَوات و قِرْطاس، اشاره است به قلم و دوات خواستن پیامبر(ص) در بستر بیماری، برای نوشتن وصیتی به مسلمانان که پس از وی گمراه نشوند. بنابر روایات، این درخواست پیامبر، با مخالفت عمر بن خطاب مواجه شده که با گفتن جمله «این مرد هذیان میگوید»، مانع از نوشتن سفارش پیامبر میشود. واکنش خلیفه دوم بر خلاف برخی از آیات قرآن دانسته شده و انتقاد برخی از نویسندگان مسلمان را در پی داشته است.
این واقعه -که از آن به مصیبت بزرگ یا فاجعه روز پنجشنبه یاد شده- در منابع روایی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است. از نظر شیعیان، پیامبر(ص) اراده داشت بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند.
شرح ماجرا
بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات خود(در ۲۵ صفر سال ۱۱ هجری) در بستر بیماری بود قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از خود شود.[یادداشت ۱] این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر ناگفته(نانوشته) ماند.برخی از تاریخ پژوهان بر این باورند که هدف پیامبر از این کار از یک سو پیشگیری از گمراهی امت و مانع از پیشآمدن هر نوع حیرت و سرگردانیای بود که بیشتر امتها پس ازمرگ رهبرانشان بدان گرفتار میشوند و از دیگر سو میخواست که با اینکار بر آنچه در بيابان جحفه، پس از حجة الوداع، با انبوهی از مسلمانان در ميان نهاده بود و راه راهبری بعد از خويش را هموار ساخته بود مهر تأكيد نهد. [۱]یکی از حاضران گفت: پیامبر هذیان میگوید و کتاب خدا ما را بس است. [یادداشت ۲] سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر با مشاهده اختلاف اصحاب از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفتکننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کردهاند[۲] اما برخی منابع به نام وی اشاره نکردهاند.[۳]
بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) میخواست با حدیث دوات بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.[۴] خلیفه دوم در گفتوگویی که میان او و ابن عباس نقل شده،[یادداشت ۳]تصریح میکند که: پیامبر(ص) در بیماریاش میخواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به صراحت بزبان بیاورد ولی من از روی دلسوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شدم. عمر در ادامه سخنش با سوگند به کعبه تصریح کرده که حتی اگر پیامبر(ص) این کار را می کرد نه تنها قریش نمیپذیرفت بلکه تمام عرب از همه جا بر او میشوریدند. و نیز ادعا کرده که چون پیامبر از نیت قلبی او آگاه شده از اقدام بر این کار خودداری کرده است. [۵][یادداشت ۴]
بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنجشنبه رخ داده است [۶] و به همین مناسبت آن را «رَزیّة یوم الخمیس» یا فاجعه (مصیبت بسیار بزرگ) روز پنجشنبه میخوانند.ابن ابی الحدید شارح سنی مذهب و مشهور نهج البلاغه از ابن عباس نقل کره که همواره میگفته که مصیبت بزرگ و تمامِ مصیبت در همین بود که نگذاشتند پیامبر(ص) برای مردم آنچه را در نظر داشت بنویسد.[۷]سید بن طاووس نقل کرده که ابن عباس همواره برای حادثه روز پنج شنبه و تباهیای که به سبب آن در اسلام وارد شد؛ آنچنان میگریست که سنگ ریزههای پیرامونش را مرطوب میکرد و میگفت مصیبت بزرگ این بود که مانع نوشتن پیامبر(ص)شدند. [۸][یادداشت ۵]
منابع
این ماجرا با جزئیات و عبارات متفاوتی در منابع روایی و تاریخی سنی و شیعه آمده است. کتابهای صحیح بخاری،[۹] صحیح مسلم،[۱۰] مسند احمد،[۱۱] سنن بیهقی[۱۲] و طبقات ابن سعد[۱۳] از منابع اهل سنت، الارشاد[۱۴] و اوائل المقالات[۱۵] الغیبة نعمانی[۱۶] و المناقب ابن شهر آشوب[۱۷] از منابع شیعی آمده است.
موضعگیریها
موضع شیعه
علمای شیعه این ماجرا را از مصیبتهای بزرگ دانستهاند، زیرا مانع از آن شد که وصیت پیامبر برای جلوگیری از گمراهی مسلمانان نوشته شود.[۱۸] در برخی از نقلهای روایت در منابع اهل سنت نیز آمده است که ابن عباس جلوگیری از نوشتن وصیت پیامبر را مصیبتی بزرگ میخواند.[۱۹] در متون عربی از این واقعه به رزیه یوم الخمیس (ماجرای روز پنج شنبه) یاد میشود.
شرف الدین عاملی در المراجعات، با توجه به آیات قرآن کریم، چند ایراد بر عمر بن خطاب در این ماجرا وارد کرده است از جمله:[۲۰]
- پیروی نکردن از دستور رسول خدا(ص) و مخالفت با او.
- اظهار اینکه گویا عمر از پیامبر(ص) نسبت به خواص قرآن و فواید آن داناتر است.
- نسبت دادن هذیانگویی به پیامبر(ص).
از نظر شیعه، این برخورد عمر بن خطاب، بر خلاف بسیاری از آیات قرآن است؛ از جمله:
- وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا (ترجمه:و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید)[سوره حشر–۷]
- مَا ضَلَّ صَاحِبُکمْ وَمَا غَوَیٰ ﴿۲﴾ وَمَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَیٰ ﴿۳﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَیٰ ﴿۴﴾ (ترجمه:[که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانی مانده(۲) و از سر هوس سخن نمیگوید.(۳) این سخن به جز وحیی که وحی میشود نیست.(۴))[سوره نجم–۲-۵]
همچنین سید عبدالحسین شرف الدین آورده است که عبارت «قد غلب علیه الوجع»، تصرفِ محدّثان اهل سنت برای تهذیب(پردازش و مؤدبانه کردن) عبارت است تا زشتی عبارت را کم کرده باشند.[۲۱]شرف الدین برای اثبات این ادعایش از عبدالعزیز جوهری در کتاب السقیفه نقل کرده که عمر پس از درخواست پیامبر برای آوردن کاغذ به منظور نوشتن وصیت سخنی گفت که معنایش این است که درد و بیماری بر پیامبر غالب شده است. (فقال عمر كلمة معناها ان الوجع قد غلب على رسول الله صلى الله عليه وآله.) [۲۲]
موضع اهل سنت
عدهای از علمای اهل سنت درصدد توجیه این ماجرا برآمدهاند از جمله:
- بعضی این روایت را ضعیف و غیر معتبر دانستهاند در حالی که در صحیح بخاری و مسلم آمده است.[۲۳]
- برخی، عبارت «هجر» را به معنای ترک کردن گرفته و گفتهاند منظور عمر این بوده که پیامبر ما را ترک میکند.[۲۴]
- سخن عمر، استفهام انکاری بوده یعنی پیامبر هذیان نمیگوید.[۲۵]
- سخن عمر درباره کافی بودن قرآن (و بینیازی از وصیت پیامبر)، نشانه دقتنظر اوست.[۲۶]
- در برخی نقلها، گوینده عبارت مشخص نیست و به صورت جمع بیان شده است.[۲۷]
سبب انصراف پیامبر از نگارش
به باور برخی از عالمان شیعه، دلیل اینکه پیامبر(ص) از نگارش وصیت منصرف شد، همان سخنی بوده که در مقابلش گفته شد؛ زیرا دیگر اثری برای نوشتن آن نامه باقی نمیماند، جز اختلاف پس از درگذشت پیامبر(ص). بر این اساس، اگر پیامبر توصیه مذکور را مکتوب میکرد، ممکن بود باز هم گفته شود که این نوشته هذیان است.[۲۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک، ۱۳۸۶ش، ص۲۰.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.
- ↑ ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵؛ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.
- ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۵، طهرانی، محمدحسین، امام شناسی، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ سیدبن طاووس،کشف المحجه لثمرة المهجه، ج۱۷ ص۶۵.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹.
- ↑ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶.
- ↑ ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵.
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، المؤتمر العالمی، ص۴۰۶.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ۱۳۹۹ق، ص۸۱-۸۲.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ جوهری، مقتضب الأثر، مکتبة الطباطبائی، ص۳.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸؛مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص ۵۲۶.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۰-۵۲۱.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، الناشر الدار الإسلاميّة، ص۶۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۶، ص ۵۱.
- ↑ ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۱۰۵؛ بخاری ،صحیح بخارى، بیروت دارالجیل، ج۶، ص۱۲؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت دار احیاالتراث العربی، ج۳، ص۱۲۵۹.
- ↑ قرطبی، المفهم لما اشکل من تلخیص کتاب مسلم، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۵۶۰.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۹۷ق، ج۸، ص۱۳۳.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۸۳.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دار الکتب، ج۳، ص۳۲۰.
- ↑ شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.
یادداشت
- ↑ منابع درخواست پیامبر را با عبارتهای مختلفی نقل کردهاند از جمله:
- ائتونی بدواة و کتف أکتب لکم کتابا لا تضلّوا بعده أبدا؛ دوات و استخوان کتفی بیاورید تا نوشتهای برایتان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۶۶؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
- هلُمّ اکتب لکم کتابا لا تضلون بعده؛ بیایید تا نوشتهای برایتان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
- ائتونی بدواة وصحیفة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا؛ دوات و صحیفهای بیاورید تا نوشتهای برایتان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲.)
- ائتونی بالکتف و الدواة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۳.)
- ↑ واکنش خلیفه دوم با عبارت های مختلفی گزارش شده است از جمله:
- إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان میگوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۱۸۷.)
- إن رسول الله یهجر؛ رسول خدا هذیان میگوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
- ان الرجل لیهجر؛ این مرد هذیان میگوید.(اربلی، کشف الغمة، نشر الشریف الرضی، ج۱، ص۴۰۲؛ ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.)
- أهجر رسول الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟(ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.)
- ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید.(رک: بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص ۹۳.)
- إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر پیامبر غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.(رک:بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.)
- ↑ عمر بن خطاب در همین گفتگو نیز تصریح میکند که در سخنان پیامبر(ص) شتابزدگی و خطا و ناتمامی وجود داشت که نه میتوان آن را حجت دانست و نه میتوان عذری را با آن برطرف ساخت. [لقد كان من رسول الله ص في أمره ذَروٌ من قول لا يُثبت حجّةً و لا يَقطع عذراً] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱۲، ص۲۱.
- ↑ فمنعتُ من ذلك إشفاقاً و حيطة على الإسلام لا و ربِّ هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبدا و لو ولّيها لانتقضت عليه العرب من أقطارها فعلم رسول الله (ص) أني علمتُ ما في نفسه فأمسك...
- ↑ وقد كان عبد الله بن عباس يبكي حتى تبلّ دموعه الحصى من هول ذلك المقام و ما فسد بذلك من الاسلام، و يقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله و بين كتابه صلى الله عليه وآله.
منابع
- ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، محقق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
- ابن اثیر، علی بن ابیکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الکتب.
- ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق.
- ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۳۹۷ق.
- ابن حنبل، أحمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، و دیگران، مؤسسه الرسالة، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
- ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۲۰۰۸م.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، علامه، بیتا.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، قم، الشریف الرضی، بیتا.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
- بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- بيهقي، أحمد بن حسين، دلائل النبوة، تحقیق: عبد المعطي قلعجي، بيروت، دار الكتب العلمية - دار الريان للتراث، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- جوهری، احمد بن محمد، مقتضب الاثر فی نص الائمة اثنی عشر، محقق لطف الله صافی، قم، مکتبة الطباطبائی، بیتا.
- شرف الدین العاملی، عبدالحسین، المراجعات، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، بی تا.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، محقق ابراهیم انصاری زنجانی، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، بیتا.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد،قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۳۷۲ش.
- قرطبی، احمد بن عمر، المفهم لما اشکل من تلخیص کتاب مسلم، تحقیق:محیی الدین دیب میستو و دیگران، دمشق، دار ابن کثیر، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- منتظری، حسینعلی، خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک، ناشر: مؤسسه فرهنگي خرد آوا، قم، چاپ پنجم ۱۳۸۶ش.
- نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۹ق.
- نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- نیسابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح (صحیح مسلم)، بیروت، دارالفکر، بیتا.