بیعت رضوان
| شخصیتها | |
|---|---|
| پیامبر اسلام(ص) • ابوطالب • حضرت خدیجه(س) • حضرت علی (ع) • حضرت فاطمه(س) • حمزة بن عبدالمطلب • سلمان فارسی • ابوذر غفاری • مقداد بن عمرو • جعفر بن ابیطالب • بلال حبشی • ابوبکر • عمر بن خطاب • عثمان بن عفان • صحابه | |
| جنگها غزوهها و سریهها | |
| جنگ بدر • جنگ احد• غزوه بنینضیر • غزوه خندق • غزوه بنیقریظه • صلح حدیبیه • غزوه خیبر • فتح مکه • غزوه تبوک • سایر غزوهها • سریهها | |
| شهرها و مکانها | |
| مکه• شعب ابیطالب • مدینه• طائف • مسجد قبا • مسجدالنبی • سقیفه بنیساعده • خیبر • قبرستان بقیع | |
| حوادث | |
| بعثت • هجرت به حبشه • لیلة المبیت • هجرت به مدینه • صلح حدیبیه • حجة الوداع • واقعه غدیر • سقیفه • سپاه اسامه | |
| مفاهیم مرتبط | |
| اسلام• انصار • مهاجرین • تشیع • حج • قریش • بنیهاشم • بنی امیه • جاهلیت | |
بیعت رضوان یا بیعت شجرة و یا بیعت حدیبیه به پیمان جمعی از صحابه با پیامبر اکرم(ص) گفته میشود که در سال ۶ هجری قمری، در نزدیکی مکه و کنار چاه حدیبیه بسته شد. در این سال، پیامبر(ص) بههمراه گروهی از صحابه به قصد انجام عمره از مدینه خارج شد، اما مشرکان قریش مانع ورود آنها به مکه شدند. در این شرایط، میان پیامبر(ص) و قریش فرستادگانی رفتوآمد داشتند، اما شایعه کشته شدن یکی از فرستادگان پیامبر(ص) به دست قریش، موجب شد تا پیامبر(ص) صحابه را به بیعت فراخواند و آنها با تعهدی قاطع متعهد شدند تا پای جان از ایشان دفاع کنند. این واقعه زمینهساز توافق صلح حدیبیه شد.
در منابع شیعه امام علی(ع) و در منابع اهل سنت ابوسنان یا پسرش سنان بهعنوان اولین بیعتکننده در بیعت رضوان معرفی شدهاند. به گفتهٔ مفسران، پس از این بیعت، آیات ۱۰ و ۱۸ سوره فتح نازل شد که در آن رضایت و پاداش الهی نسبت به این پیمان و مؤمنان حاضر در آن اعلام شده و نوید فتحی نزدیک داده شده است؛ فتحی که به گفته بیشتر مفسران، همان فتح خیبر بود.
شرح ماجرای بیعت رضوان
به گزارش تاریخنگاران، پیامبر(ص) در سال ۶ هجری پس از هجرت،[۱] در خواب دید که وارد کعبه شده، سر خود را تراشیده و کلید کعبه را در دست دارد. او این رؤیا را به مسلمانان بشارت داد و آنها را به انجام عمره دعوت کرد.[۲] آیه ۲۷ سوره فتح به رؤیای پیامبر در مورد ورود به مسجدالحرام اشاره کرده و تحقق آن را وعدهای الهی میداند. در ماه ذیالقعده، پیامبر(ص) همراه گروهی از یاران خود که فقط سلاح مسافر همراه داشتند، از مدینه به سوی مکه برای زیارت خانه خدا و انجام مناسک عمره حرکت کرد.[۳] گفته شده عبدالله بن ام مکتوم[۴] و به نقلی نمیلة ابن عبدالله لیثی،[۵] به جانشینی پیامبر(ص) در مدینه منصوب شدند. شمار همراهان را بین ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر نوشتهاند.[۶] آنان در ذوالحُلیفه (مسجد شجره) مُحرم شده،[۷] گفته شده است که همراه داشتن شتران قربانی و لبیک گفتن، نشاندهنده این بود که آنان تنها قصد زیارت داشته و برای نبرد نیامدهاند.[۸] به گفته مورخان شتر ابوجهل نیز، که پیامبر(ص) در جنگ بدر به غنیمت گرفته بود، به صورتی نمادین در میان دیگر قربانیها بوده است.[۹]
گفته شده مشرکان با اطلاع از خروج پیامبر(ص)[۱۰] و با رسیدن پبامبر(ص) به حدیبیه[۱۱] [یادداشت ۱] تصمیم گرفتند مانع ورود پیامبر(ص) به مسجد الحرام شوند.[۱۲] در منابع تاریخی آمده است که خالد بن ولید یا به نقلی عکرمه بن ابیجهل بهعنوان فرمانده مشرکان،[۱۳] همراه با دویست سوار به سمت کرع الغمیم فرستاده شدند.[۱۴]
پیامبر در منطقه عُسفان از آمادگی قریش برای مقابله آگاه شد و برای جلوگیری از مواجهه با آنها، مسیر خود را تغییر داد و با عبور از بیراهه به حدیبیه رسید.[۱۵] پس از توقف در حدیبیه، پیامبر(ص) خُراش بن امیه خزاعی را بر شتر خویش سوار کرد و به مکه فرستاد تا به قریش اعلام کند که مسلمانان برای عمره آمدهاند و قصد جنگ ندارند. اما عِکْرِمَة بن ابیجَهْل، شتر خراش را کشت و قصد جانِ او را نیز داشت، اما برخی مانع شدند و او بازگشت.[۱۶] سپس پیامبر(ص) خواست تا عمر بن خطاب را بفرستد؛ اما او عذر آورد و عثمان بن عفان را پیشنهاد کرد.[۱۷] مقرر گردید عثمان که از بنیامیه بود و اقوام بانفوذی در میان سران قریش داشت.[۱۸] به آنان خبر دهد که برای زیارت کعبه آمدهاند و پس از آن بازخواهند گشت.[۱۹] عثمان در منطقه بَلدَح، قریشیان را از قصد خویش آگاه کرد. اما در بازگشت تاخیر داشت و این باعث انتشار شایعه قتل او شد.[۲۰] پس از این شایعه، پیامبر مسلمانان را به بیعت فراخواند و آنها برای رویارویی با مشرکان زیر درختی به نام سَمُرَه با ایشان بیعت کردند.[۲۱] پس از مدتی معلوم شد که عثمان کشته نشده و در مکه محبوس بوده است.[۲۲]
مکان بیعت و پیشگامان بیعتکنندگان
علامه مجلسی، از محدثانِ شیعه در قرن یازدهم قمری، این بیعت را یکی از بیعتهای عمومی مشهور پیامبر(ص) دانسته که به بیعت الشجرة معروف است و در کنار چاه حدیبیه انجام شد.[۲۳] مفسران این بیعت را بیعت حدیبیه[۲۴] و برخی این بیعت را با استناد به آیه ۱۸ سوره فتح، «بیعت رضوان» نامیدهاند.[۲۵] به گفته علامه مجلسی محل دقیق درختی که بیعت در کنار آن صورت گرفت، معلوم نیست و گفتهاند احتمالاً در روحاء بوده است که یا نزدیک مکه و یا در مسیر آن قرار داشته است.[۲۶] به گفته مورخین، این واقعه در نهایت به صلح حدیبیه انجامید.[۲۷]
در منابع شیعه و اهل سنت درباره نام اولین بیعتکننده تفاوتهایی وجود دارد. براساس تاریخنویسان شیعه، امام علی(ع) پیشگام این بیعت بود[۲۸] و پس از او ابو سنان عبدالله بن وهب و سپس سلمان فارسی بیعت کردند.[۲۹] همچنین آمده که عمار یاسر پس از امام علی(ع) بیعت نمود[۳۰] و عمر بن خطاب بهعنوان آخرین نفری نام برده شده که با پیامبر بیعت کرد.[۳۱] اما در منابع اهل سنت، نخستین فرد شرکتکننده در بیعت رضوان، ابوسنان بن وهب از بنیاسد معرفی شده است.[۳۲] و برخی منابع پسرش، سنان بن ابیسنان، را اولین بیعتکننده میدانند.[۳۳] براساس نقلهای تاریخی، تنها کسی که بیعت نکرد، جد بن قیس بود که پشت شترش پنهان شد.[۳۴]

گفته شده در این بیعت، تعدادی از زنان همچون ام سلمه، ام عماره، ام منیع و ام عامر اشهلیه همراه پیامبر(ص) حضور داشتند[۳۵] و براساس گزارش شیخ مفید (درگذشت: ۴۱۳ق)، امام علی(ع) به نیابت از رسول خدا(ص) از زنان بیعت گرفت.[۳۶]
مفاد بیعت
مفاد بیعت رضوان به گونههای مختلفی بیان شده است؛ برخی آن را براساس آنچه در دل و نیت پیامبر(ص) بوده دانستهاند،[۳۷] برخی بر عدم فرار تأکید کردهاند[۳۸] و عدهای آن را بیعت تا پای جان تلقی کردهاند.[۳۹] همچنین این بیعت بهعنوان تعهدی برای یاری در جنگ[۴۰] و عمل به اوامر و نواهی پیامبر(ص)[۴۱] و بهکارگیری تمام نیرو و توانمندیهای مادی و معنوی خود در راه رضای خداوند[۴۲] شناخته شده است.
بیعت رضوان در قرآن
به گفتهٔ مفسران، آیات ۱۰[۴۳] و ۱۸ سوره فتح[۴۴] به بیعتی اشاره دارد که زیر درخت انجام شده است. آیه ۱۰ سوره فتح بیعت با پیامبر(ص) را برابر با بیعت با خدا[۴۵] و اطاعت پیامبر(ص) را اطاعت خدا معرفی میکند[۴۶] و هشدار میدهد که شکستن عهد به زیان خود فرد است[۴۷] و خدا و رسولش ضرری نمیبینند.[۴۸] همچنین وفاداری به بیعت را باعث پاداش بزرگی[۴۹] همچون بهشت[۵۰] و نعمتهای آن میداند.[۵۱] در آیه ۱۸ سوره فتح، خداوند از مؤمنانی که با پیامبر(ص) بیعت کردند، اظهار رضایت کرده است[۵۲] و سه پاداش بزرگ به آنها عطا نموده است: خشنودی خود، آرامش در دلهایشان، و نوید فتحی نزدیک، که به گفتهی بیشتر مفسران، همان فتح خیبر است.[۵۳]
سرگذشت درخت بیعت رضوان
در بحارالانوار آمده است که درخت سمره یا اراک کنار چاه حدیبیه از بین رفته است؛ گفته شده که این درخت «بروحاء» بوده، اما مشخص نیست منظور بروحاء در مکه نزد الحمام است یا روحاء در مسیر آن. همچنین برخی گفتهاند که درخت را سیل برده است.[۵۴] اما در کتاب صحیح بخاری، یکی از منابع حدیثی اهل سنت، از جابر نقل شده است که میگفت: «اگر امروز بینا بودم، محل درخت را به شما نشان میدادم.»[۵۵]
براساس گفته مورخان، خلیفه دوم در زمان خلافتش فرمان داد تا درخت قطع شود.[۵۶] طبق برخی روایتها، گروهی از مردم دور این درخت جمع میشدند و به عبادت میپرداختند. عمر این رفتار را نوعی بتپرستی میدید و برای جلوگیری از آن، دستور قطع درخت را صادر کرد.[۵۷] بعدها مسجدی در محل این بیعت ساخته شد[۵۸] که آثاری از آن هنوز باقی است.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، مکتبة محمدعلی، ج۳، ص۷۷۴.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۷۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۹۵؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۶۲۰ـ۶۲۱؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۶ش،، ج۱۷، ص۳۳۷.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۵۷۳.
- ↑ ابنهشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۶.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۹۵.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۷۳.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، مکتبة محمدعلی، ج۳، ص۷۷۴.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۷۴.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، مکتبة محمدعلی، ج۳، ص۷۷۵.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۷۹.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۸۵-۵۸۳.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۰.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۰.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، مکتبة محمدعلی، ج۳، ص۷۸۰؛ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، مکتبة محمدعلی، ج۳، ص۷۸۰.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۳؛ ابنهشام، السیرة النبویة، مکتبة محمدعلی، ج۳، ص۷۸۰؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۶۳۲.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۲۱۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کتید به: شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۹، ص۳۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۷۲؛ ابنسلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۷۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۱۷۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۸۸.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۲۱۸.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۳؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۲؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۶۳۲.
- ↑ ابنشهرآشوب مازندرانی، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۰۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۲، ص۲۰۳.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۲۱۸.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۲۱۸.
- ↑ فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، ج۳، ص۵۳۳ به نقل از فتح الباری، ج ۷، ص۵۷۹.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۳؛ ابنحجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابه، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۱۶۲.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ۶۵۸.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۶۳۲.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۷۴.
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۱۹.
- ↑ مقریزی، إمتناع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۹۰.
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۸، ص۲۵۱؛
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۱۷۶؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۴۲۳.؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۲۱۹.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۹، ص۳۱۹.
- ↑ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۵۱۷؛ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۱۵، ص۳۳۷.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۳، ص۳۱۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابنسلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۷۰؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۹، ص۳۱۹؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۸۸؛ بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۲۷؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۶، ص۲۶۷.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص۲۸۲.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۶، ص۲۶۷.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۲، ص۲۰۳؛ حسینی شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۱۴۹؛ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۵۱۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۷۵.
- ↑ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۵۱۷.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳۳۵.
- ↑ بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۲۷؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۶، ص۲۶۸؛ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۵۱۷.
- ↑ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۲۱۰.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۶۶-۶۸.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۲۱۸.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۱۲۳.
- ↑ ابن الجوزی، زاد المسیر،۱۴۰۷ق، ج۷، ص۱۶۷
- ↑ ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۷، ص۴۴۸؛ شمس شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۷۶.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۹۹ـ۱۰۱.
یادداشتها
- ↑ قریهای در یک منزلی(حدودا ۲۴کیلومتر) مکه و نُه منزلی مدینه است. بخشی از این قریه داخل حرم مکه و بخشی خارج از حرم قرار دارد و نام آن برگرفته از اسم چاه حدیبیه یا درختی به نام حَدْباء (درختی خمیده) است که در آن ناحیه وجود داشتهاند(یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۳۹۹ق، ذیل مادّه «حدیبیه»، ج۲، ص۲۲۹.)
منابع
- ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۳۸۵ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابه، تحقیق: علیمحمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
- ابنسلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
- ابنشهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
- ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: علیمحمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابنهشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و أولاده، بیتا.
- ابوالفتح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تصحیح: محمدمهدی ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۶ش.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دمشق، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
- بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، ۱۴۲۴ق.
- بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری، تاریخ الامم والملوک، بیروت، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۳۸۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح: هاشم رسولی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
- طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
- حسینی شاهعبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، تهران، انتشارات میقات، ۱۳۶۳ش.
- حسینی همدانی، سید محمد، انوار درخشان، تحقیق محمد باقر بهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی، ۱۴۰۴ق.
- ذهبی، محمد بن احمد، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۴۰۹ق.
- سبزواری نجفی، محمد، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تفسیر الدر المنثور فی التفسیر المأثور، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، تحقیق: علیمحمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، اَلاِرشاد فی معرفةِ حُجَجِ اللهِ علی العباد، تحقیق و تصحیح مؤسسه آلالبیت، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بِحارُ الاَنوارِ الجامعةُ لِدُرَرِ اَخبارِ الاَئمةِ الاَطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ش.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
- مقریزی، احمد بن علی، إمتناع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق: محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، ۱۳۷۴ش.
- واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق: مارزدن جونز، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
- یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق.