این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳ توسط کاربر:Alikhani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
پیامبر اُمّی توصیفی قرآنی برای حضرت محمد(ص) و به معنای پیامبری که درس نخوانده و ناآشنا به خواندن و نوشتن بوده است. قرآن، اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در تورات و انجیل به آنها معرفی شده است. اُمی بودن را فضیلتی برای پیامبر اسلام دانستهاند؛ زیرا پیامبر با اینکه سوادی برای خواندن و نوشتن نداشت تا علم بیاموزد، اما دارای علم آسمانی بود و عوامل هدایت و رستگاری را برای انسانها فراهم کرد. محققان معتقدند آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از معجزات الهی به حساب میآید.
توصیف اُمی در قرآن
کلمه «اُمی» شش بار در قرآن تکرار شده است که دوبار به صورت مفرد[۱] و چهار مرتبه به شکل جمع ذکر شده است.[۲] دو مورد مفرد آن در وصف پیامبر اسلام میباشد.[۳] قرآن اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در تورات و انجیل به آنها معرفی شده است.[۴] محمدجواد مغنیه از مفسران شیعه، معتقد است اُمی بودن صفت خاص پیامبر اسلام است و شامل دیگر پیامبران نمیشود.[۵]
تکرار جمع اُمی در قرآن به صورت «اُمیین»[۶] و «اُمیون»[۷] ذکر شده است.[۸] در این آیات گروههای مختلف از جمله یهودیها،[۹] عربها[۱۰] و مشرکان عرب به عنوان اُمی شناخته شدهاند.[۱۱]
معنای اُمی
برای کلمه «اُمی» معانی مختلفی ذکر شده است.[۱۲]
درس ناخوانده و ناآشنا به نوشتن
اُمی را به معنای درس ناخوانده دانستهاند.[۱۳] به این صورت که شخص همانگونه که از مادر متولد شده و خواندن و نوشتن را نمیداند، در ادامه زندگی نیز سواد نیاموخته و توانایی خواندن و نوشتن ندارد.[۱۴]
شیخ طوسی عالم شیعی قرن پنجم، اُمی را به معنای کسی میداند که نمینویسد[۱۵] همچنین علامه طباطبایی آن را به معنای فردی که نمیتواند بنویسد و بخواند معنا کرده است.[۱۶] رشید رضا از مفسران اهل سنت، امی را به معنای کسی که چیزی را نخوانده و چیزی را آموزش ندیده، دانسته است.[۱۷] مرتضی مطهری معتقد است اکثریت علما طرفدار این نظریه هستند و یا این نظر را ترجیح میدهند.[۱۸]
برخی مفسران به این نکته نیز توجه دادهاند که علاوه بر کلمه اُمی، برخی آیات دیگر[۱۹] صریح در این مطلب هستند که پیامبر قدرت خواندن و نوشتن نداشت.[۲۰]
بسیاری از مورخان و مستشرقان غربی -همچون جان دیونپورت،[۲۱] توماس کارلایل،[۲۲] ویل دورانت[۲۳] و کونستان ورژیل گیورگیو[۲۴]- نیز امی بودن پیامبر(ص) را پذیرفتهاند.
فردی منسوب به ام القری
شهر مکه با نام «أُمُّ الْقُری» نیز شناخته میشود.[۲۵][یادداشت ۱] برخی مفسران معتقدند «پیامبر امی» به معنای این است که این پیامبر منسوب به شهر مکه است.[۲۶]
روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که نبی اُمی را به معنای پیامبری از مکه دانسته است.[۲۷] در روایت دیگری نیز امام باقر(ع) مخالف تفسیر نبی اُمی به فردی است که نمیتواند بخواند. ایشان قائلان به این سخن را دروغگو خوانده و لعنت کرده (كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ) و این تفسیر از امی را در تعارض با آیه دوم سوره جمعه دانسته است.[یادداشت ۲] و معتقد است امی به معنای فردی منسوب به مکه میباشد.[۲۸]
قومی که کتاب آسمانی نداشتند
برخی معتقدند امی به کسانی گفته میشود که از اهل کتاب نیستند.[۲۹] و پیامبر امی به این معنا است که خداوند آن پیامبر را در میان قومی که صاحب کتاب و شریعت نیستند، مبعوث کرده است.[۳۰] به همین جهت تعبیر «اُمیون» که جمع کلمه اُمی است در قرآن در مورد قوم عرب استفاده شده که کتاب آسمانی نداشتهاند.[۳۱] و این تعبیر، عربهای با سواد که قدرت خواندن و نوشتن را داشتند را نیز شامل میشود.[۳۲]
فضیلت یا مذمت
کمال بودن این وصف برای پیامبر را از این جهت دانستهاند که پیامبر با اینکه نه سوادی برای خواندن داشت و نه توانایی برای نوشتن تا بتواند کسب علم کند، دارای علم آسمانی بود.[۳۳] مفسران معتقدند پیامبر با وجود امی بودن، مردم را از جهالت به سمت هدایت و رستگاری راهنمایی کرده است[۳۴] و آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است، توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از معجزات الهی به حساب میآید.[۳۵] در نتیجه برخی محققان، اُمی بودن را از دلائل نبوت پیامبر دانستهاند.[۳۶] اُمیبودن و عدم توانایی در خواندن و نوشتن در عین حالی که برای پیامبر اسلام فضیلت میباشد، برای دیگران مذمت حساب شده است. قرآن این صفت را برای مذمت یهودیها و عربها استفاده کرده است.[۳۷] برخی در مقام تشبیه، صفت امی و نسبی بودن فضیلت و مذمت بودن آنرا به مانند صفت تکبر دانستهاند که در مورد خداوند کمال است و برای غیر او، مذمت حساب میشود.[۳۷] علامه طباطبایی در المیزان در بحث اعجاز قرآن یکی از تحدی های را به عنوان (التحدي بمن أنزل عليه القرآن) «تحدی به کسی که قرآن بر وی نازل شده است» اختصاص داده و تصریح کرده که قرآن کریم مردم را برای اثبات معجزه بودن قرآن از این راه به مبارزه(تحدی ) طلبیده که خداوند کتابى را که هم الفاظش معجزه است و هم معانیش، بر شخصى اُمّى و درس ناخوانده و مربى ندیده نازل کرده است. پیامبری که سالیانی در میان همین مردم زندگی می کرد و در طول ۴۰ سال از عمرش(معادل دو سوم عمر پیامبر) نه سخنى از علم به میان آورده بود، حتى یک نفر از معاصرینش یک بیت شعر و یا نثر هم از او نشنید. [۳۸]جوادی آملی مفسر قران و نویسنده تفسیر تسنیم براین باور است که اگر مثلاً در یک منطقه فرهنگی و مردم تحصیل کرده پیامبری برمیخاست خیلی معجزه نبود؛ اما در شب تار اگر آفتاب طلوع کند معجزه است. [۳۹]
تکنگاری
- مطهری، مرتضی، پیامبر امی، تهران انتشارات صدرا، چاپ بیست و هشتم ۱۳۹۰ش.[۴۱]
پانویس
- ↑ سوره اعراف، آیات ۱۵۷و ۱۵۸.
- ↑ طرابیشی، من اسلام القران الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ص۸۹.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۴۷۷ و ج۶، ص۴.
- ↑ قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۷
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۰۴.
- ↑ سوره آلعمران، آیات۲۰ و ۷۵؛ سوره جمعه، آیه۲.
- ↑ سوره بقره، آیه۷۸.
- ↑ طرابیشی، من اسلام القران الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ص۸۹.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۶۳.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۳۲۲.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۱۷۵.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۱۱.
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۱۹.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۳۴.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۵۵۹.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ رشید رضا، المنار، ۱۹۹۰م، ج۲، ص۳۸۵.
- ↑ مطهری، پیامبر امی، ۱۳۸۱ش، ص۴۰.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه۴۸.
- ↑ مطهری، پیامبر امی، ۱۳۸۱ش، ص۳۶-۴۰
- ↑ دیونپورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ۱۳۴۴ش، ص۱۷-۱۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.
- ↑ جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۶.
- ↑ جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۷.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۳۸.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۴۲؛حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۸۲.
- ↑ عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۱.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۵.
- ↑ طرابیشی، من اسلام القرآن الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ۸۹-۹۰.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۸۷.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۹، ص۹۱.
- ↑ ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۰۴.
- ↑ ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۲۰.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۶۳.
- ↑ https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-جمعه-جلسه-01-1397/01/14-
- ↑ مطهری، یادداشتها، ج۹، ص۷۴.
- ↑ معرفی کتاب پیامبر امی
یادداشت
- ↑ مکه را به این جهت «ام القری» دانستهاند که دحو الارض از آنجا شروع شده است. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۳۸.
- ↑ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فی الْأُمِّینَ رَسُولًا مِّنهُْمْ یتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الحِْکمَةَ؛ او خدایی است که در میان مردم امّی پیامبری بزرگوار مبعوث ساخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند و آنها را تزکیه نفس بخشد و شریعت و کتاب آسمانی و حکمت به آنان بیاموزد.
منابع
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، بیروت، دارالعلوم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
- جواهری، سید محمدحسن، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۷ش.
- دیونپورت، جان، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سعیدی، تهران، نشر انتشار، ۱۳۴۴ش.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ربیعنیا، ابوطالب، «امی»، دائره المعارف قرآن کریم، ج۱۴. قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- رشید رضا، تفسیر المنار، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق قصیرعاملی، احمد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، محقق محسن کوچه باغی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، اعلمی، بیروت، چاپ دوم، ۱۳۹۳ق.
- طرابیشی، جرج، من اسلام القرآن الی اسلام الحدیث، بیروت، دارالساقی،۲۰۱۰م.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، محقق احمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
- طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، ۱۳۸۹ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- قرشی، سید علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
- قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
- مطهری، مرتضی، پیامبر امی، تهران، صدرا، ۱۳۸۱ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، قم، انتشارات صدرا، [بیتا].
- مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-جمعه-جلسه-01-1397/01/14-