الکافی (کتاب)
| اطلاعات کتاب | |
|---|---|
| نویسنده | کلینی (متوفای ۳۲۹ ق) |
| موضوع | احادیث ائمه معصوم |
| سبک | روایی |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | ۱۵ جلد |
| اطلاعات نشر | |
| ناشر | دارالحدیث |
| محل نشر | قم |
الکافی نوشته محمد بن یعقوب کُلِینی مهمترین و معتبرترین کتاب حدیثی شیعه و از کتایهای چهارگانه اصلی شیعیان امامیه است. گروهی از عالمان شیعه معتقد به صحت تمامی روایات الکافی و برخی معتقد به اعتبار همه آنها هستند و در مقابل گروهی از عالمان شیعه وجود احادیث ضعیف در کافی را قبول دارند.
الکافی که در سه بخش اصول، فروع و روضه تألیف شده، و اصول کافی مشهورترین بخش الکافی محسوب میشود.
کلینی بر آن بوده تا احادیث الکافی را بر اساس عدم مخالفت با قرآن و موافقت با اجماع جمعآوری کند.
کلینی به دلیل ارتباط با اصحاب ائمه و دسترسی به اصول اربعمأة روایات این کتاب را با کمترین واسطه نقل کرده است. گفته شده نامگذاری این کتاب منتسب به امام زمان(عج) است ولی بسیاری از علما با این ادعا مخالفت کردهاند.
جایگاه الکافی در فرهنگ شیعه
کتاب الکافی از جوامع حدیثی درجه یک شیعه،[۱] و نخستین جامع روایی پس از پایان دوران حضور امامان معصوم است.[۲] کافی یکی از چهار کتاب اساسی امامیه است که از نظر زمانی پیش از سه کتاب دیگر نگاشته شده است.[۳] گفته شده کتاب کافی نقش قابل توجهی در حل اختلافات درونمذهبی و سازماندهی اندیشه اعتقادی شیعه بر جای گذاشته است.[۴] به گفته عطاردی کتابشناس شیعه الکافی در طول قرنها مورد مراجعه فقیهان شیعه بوده است.[۵] و آن را دیگر کتابهای حدیثی ترجیح میدادهاند[۶] و احادیث آن را مورد اعتماد تلقی میکنند.[۷]
الکافی از سوی بزرگترین دانشمندان شیعه مورد تمجید و تعظیم قرار گرفته است.[۸] شیخ مفید الکافی را از برترین کتب شیعه میداند.[۹] شهید اول[۱۰] و محقق کرکی[۱۱] آن را کتابی دانستهاند که در میان امامیه مانند آن نگاشته نشده است. شهید ثانی الکافی را در دنیا از نظر گردآوری احادیث و خوشسلیقگی در چینش ابواب، بینظیر توصیف کرده است.[۱۲] چنانکه مجلسی اول نیز آن را از تمام کتب اصول، مضبوطتر و جامعتر دانسته و آن را بهترین و بزرگترین تألیف فرقه ناجیه(امامیه) توصیف کرده است.[۱۳]
استرآبادی از قول دانشمندان و اساتید خویش نقل میکند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است.[۱۴] آقا بزرگ تهرانی کتابشناس شناختهشده شیعه معتقد است در نقل حدیث از اهلبیت(ع)، کتابی مانند کافی نوشته نشده است.[۱۵] ابوالحسن شعرانی(درگذشته ۱۳۵۲ش) کافی را جامعترین، منضبطترین و متقتنترین، پرفایدهترین کتاب گردآوریشده میداند که بعد از قرآن کریم قرار دارد.[۱۶]
الکافی و شکلدهی به اعتقادات شیعیان
گفته شده از آنجا که کلینی در روزگاری میزیست که مباحث عقلی و فلسفه یونان در بین مسلمانان رایج شده بود کتاب خود را با روایات مربوط به عقل شروع کرده است.[۱۷] و با آغازیدن کتاب خود با احادیث عقل و جهل و دفاع از مشروعیت عقل چهرهای عقلانی به مذهب شیعه داد.[۱۸]
روایات کلامی کافی که نزدیک به یکچهارم آن را تشکیل میدهد،[۱۹] در شکلدهی به مکتب کلامی شیعه نقش مؤثری داشته است.[۲۰] کلینی در ردهبندی روایات کلامی کافی، نظامی ابتکاری پدید آورده که از یک جهت ناظر به مسائل محوری آن دوره در منازعات فرق و مذهب بوده، و از سوی دیگر تلاش نموده در در ترتیبی منطقی عمده مباحث کلامی را در کتاب خود پوشش دهد.[۲۱]
ویژگی مهم دیگری که در این بخش از کتاب کلینی به چشم میخورد تلاش وی برای پایانبخشیدن به مجادلات کلامی دورنمذهبی شیعیان، با تکیه بر نقاط محوری و گردآوری دیدگاههای گوناگون پیرامون آن است.[۲۲] اهمیت این کار کلینی هنگامی بهدرستی شناخته میشود که بدانیم وی در دوره موسوم به حیرت میزیسته است؛ که امام دوازدهم غایب بود و فرقههای گوناگونی ایجاد شده بود.[۲۳]
نویسنده
محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی مشهور به ثقة الاسلام و شیخ المشایخ، عالم برجسته شیعی دوران غیبت صغری است. و در دوران خود از بزرگترین حدیثشناسان شیعه به شمار میرفت.[۲۴] کلینی برای نگارش و تدوین کتاب کافی بیست سال وقت صرف کرده است.[۲۵] و چنانکه کلینی در مقدمه الکافی نوشته است، او کتاب را در پاسخ به درخواست «یک برادر دینی» تدوین کرده است. زیرا فراوانی اختلافات در روایات موجود باعث سردرگمی افراد میشد و بر همین اساس کلینی تصمیم گرفت کتابی بنویسد که به تعبیر خودش همه فنون علم دین در آن جمع باشد.[۲۶] برخی پژوهشگران دلیل نامیده شدن این کتاب به الکافی را همین جمله کلینی دانستهاند که کتابش را برای همه فنون علم دین کافی دانسته است.[۲۷]
تعداد روایات کافی
تعداد روایات کتاب کافی را با رقمهای مختلف ذکر کردهاند.[۲۸] یوسف بحرانی در لؤلؤة البحرین ۱۶,۱۹۹، دکتر حسین علی محفوظ در مقدمه کافی ۱۵,۱۷۶، علامه مجلسی ۱۶,۱۲۱ و برخی دیگر ۱۵,۵۰۳ حدیث شمارش کردهاند.[۲۹] این اختلاف رقمها ناشی از نبودن معیاری برای وحدت و تعدد روایات دانسته شده است.[۳۰] به این معنی که برخی روایتی را که با دو سند ذکر شده، دو روایت، و بعضی آن را یک روایت به حساب آوردهاند. گروهی روایات مرسله را نیز یک حدیث شمرده و برخی آن را در شمارش به حساب نیاوردهاند. در مواردی نیز علت اختلاف، نبودنِ برخی روایات در برخی نسخهها ارزیابی شده است.[۳۱]
شایعه تایید کتاب توسط امام زمان(عج)
جایگاه ممتاز کافی در بین شیعیان باعث شد که کسانی گفتند این کتاب که بر امام مهدی(عج) عرضه شده و ایشان گفته است: «الکافی کاف لشیعتنا» یعنی کتاب کافی برای شیعه ما بس است،[۳۲] [یادداشت ۱] و بر همین اساس برخی گفتهاند نام کتاب الکافی از همین جمله منسوب به امام مهدی(ع) برگرفته شده است.[۳۴] اما بسیاری از عالمان شیعه همچون علامه مجلسی[۳۵] و میرزا حسین نوری این ماجرا را بی اصل و اساس میدانند.[۳۶]
ساختاربندی کتاب الکافی
کافی مشتمل بر سه قسمت اصول، فروع و روضه است: اصول کافی به روایات اعتقادی، فروع آن به اخبار فقهی و روضه کافی به احادیث متفرقه میپردازد.[۳۷] بر این اساس کتاب الکافی گستردهترین کتاب حدیثی شیعه در آثار کهن دانشمندان امامی است که روایات کلامی، اخلاقی، اجتماعی، تارخی و ... را در چینشی کاملا ابتکاری[۳۸] کنار احادیث فقهی جمع کرده و مثل سایر کتب چهارگانه به احادیث فقهی اختصاص ندارد.[۳۹]
اصول کافی
اصول کافی که شامل احادیث اعتقادی میشود و شامل ۸ کتاب است.[۴۰] کلینی در کتاب الحجة قبل از نقل روایات مربوط به تولد هر امام مقدمهای درباره زندگی آن امام آورده است.[۴۱]
- کتاب العقل و الجهل
- کتاب فضل العلم
- کتاب التوحید
- کتاب الحجة
- کتاب الایمان و الکفر
- کتاب الدعاء
- کتاب فضل القرآن
- کتاب العشرة
فروع کافی
فروع کافی روایات فقهی را در برمیگیرد و شامل ۲۶ کتاب است.[۴۲] فروع کافی فصلی اختصاصی برای احادیث باب خمس، وکالت، سَبْق و رمایه و شُفعه ندارد.[۴۳]
- کتاب الطهارة
- کتاب الحیض
- کتاب الجنائز
- کتاب الصلاة
- کتاب الزکاة والصدقه
- کتاب الصیام
- کتاب الحج
- کتاب الجهاد
- کتاب المعیشة
- کتاب النکاح
- کتاب العقیقه
- کتاب الطلاق
- کتاب العتق والتدبیر والمکاتبة
- کتاب الصید
- کتاب الذبائح
- کتاب الاطعمة
- کتاب الاشربة
- کتاب الزی والتجمل والمروة
- کتاب الدواجن
- کتاب الوصایا
- کتاب المواریث
- کتاب الحدود
- کتاب الدیات
- کتاب الشهادات
- کتاب القضا والاحکام
- کتاب الایمان و النذور و الکفارات
روضه کافی
- روضه کافی که احادیث متفرقه در آن جای دارد و بدون ترتیب خاصی، به موضوعات مختلف اشاره میکند[۴۴] و اسناد آن به دقت بخشهای دیگر کافی نیست.[۴۵] به همین جهت برخی روضه را جزو کتاب کافی نمیدانند[۴۶] اما نجاشی و طوسی تصریح کردهاند که روضه آخرین بخش کتاب کافی است.[۴۷]
- تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن مجید
- توصیهها و اندرزهای ائمه اطهار
- رؤیا و انواع آن
- دردها و درمانها
- کیفیت آفرینش جهان هستی و برخی از پدیدههای آن
- تاریخ بعضی از انبیای الهی
- فضیلت شیعه و وظایف آن
- برخی مسائل تاریخ صدر اسلام و زمان خلافت امیرمؤمنان(ع)
- امام زمان(عج) و صفات او و نیز اصحاب و ویژگیهای زمان حضور او
- تاریخ زندگی برخی صحابه و اشخاص
روش کلینی در الکافی
کتاب الکافی را به لحاظ نظم و ترتیب در دستهبندی روایات، تعداد روایات و تمامیت سلسله سند احادیث و به جهت جامعیت و کاملیت در برگیرنده موضوعات مختلف نظیر اعتقادی، فقهی، اخلاقی، اجتماعی و... منحصر به فرد دانستهاند.[۴۸]
روش متنی کلینی در الکافی
بر اساس مقدمه کلینی بر کتابش گفتهاند کلینی احادیث را بر اساس معیار عدم مخالفت با قرآن و موافقت با اجماع جمعآوری کرده است و در آنجا که وجهی برای ترجیح نمیدیده، یکی از دو روایت متعارض را که در نظرش به صحت نزدیکتر بوده برگزیده است.[۴۹] کلینی کوشیده است احادیث مفصلتر، صحیحتر و روشنتر را در ابتدای باب بیاورد و سپس احادیث مجمل و مبهم را ذکر کند.[۵۰] کلینی روایات متعارض را نقل نکرده و تنها روایاتی را گردآوری کرده که آنها را قبول داشته و بر سایر روایات ترجیح داشته است[۵۱]
بسیاری از روایاتی که کلینی در کتاب الکافی نقل کرده است، احادیثی هستند که در آنها از آیات قرآن استفاده شده[۵۲] همچنین روایات زیادی که در کتب پیشینیان بوده نقل نکرده است زیرا یا آن روایات ضعیف بودهاند یا قرینه معتبری برای تأییدشان نبوده و این این که وثاقت راویان آنها برای کلینی ثابت نشده و یا کلینی آن احادیث را جزو ساختههای غالیان میدانسته است.[۵۳] کلینی از نقل احادیث شبههبرانگیز پرهیز کرده ولی روایات مقبول نزد شیعیان را حتی از شخصیتهای جنجالی مثل ابنابییعفور و فضل بن شاذان نیشابوری نقل کرده است.[۵۴] الکافی را به نوعی نقطه میانه در دو جریان عقلگرای کلامی و سنتگرای حدیثی شیعه ارزیابی کردهاند.[۵۵]
کلینی از نقل به معنا پرهیز کرده و تلاش کرده تا جایی که میتواند متن احادیث را همانطور که در کتابهای پیشین بوده منتقل کند.[۵۶] هر چند گاه یک حدیث را تقطیع کرده و بخشی از آن را در یک باب و بخشی دیگر را در بابی دیگر آورده است.[۵۷] چنانکه گاه اختلاف نقلهای احادیث را نیز با ذکر سند یا بدون ذکر سند تعیین کرده است.[۵۸]
سخنان غیرحدیثی در الکافی
با آنکه کلینی بنا دارد که فقط احادیث معصومان را گرد آورد، با این حال در مواردی سلسله سند حدیث به معصومان نمیرسد.[۵۹] خوئی در مقدمه معجم رجال الحدیث ۱۲ نمونه از این موارد را فهرست کرده است.[۶۰] و نیز گاه آراء فقهی خود را نیز تحت عنوان باب بیان کرده است[۶۱] چنان که در بخش اصول کافی نیز گاه آراء کلامی و فلسفی خود را اظهار کرده است.[۶۲]
روش سندی کلینی در الکافی
کلینی به جز مواردی بسیار معدود سند تمام احادیث را با همه ویژگیهای آنها ذکر کرده است،[۶۳] و اگر حدیثی چند طریق داشته باشد همه سلسله سندهای مرتبط با آن حدیث را آورده است.[۶۴] و همین باعث شده که احادیث مشهور و مستفیض قابل شناسایی باشند.[۶۵] در موارد زیادی نیز کلینی برای نشاندادن تعدد روایان یک حدیث از عبارت «عِدَّةً مِن أصحابِنا» استفاده کرده است.[۶۶] مقالهها و رسالههای متعددی برای روشنکردن منظور کلینی از این عده نگاشته شده است که برخی از آنها در مجموعه کتاب «شناختنامه کافی و کلینی» گردآوری شده است.[۶۷]
کلینی در زمان تألیف کافی با استفاده از اصول اربعمأة که توسط اصحاب ائمه نوشته شده بودند و دیدار حضوری با اصحاب ائمه اطهار(ع) یا کسانی که اصحاب را دیده بودند، احادیث را با کمترین واسطه به دست آورده است.[۶۸] به همین جهت در کافی احادیثی هست که فقط با سه واسطه به امامان معصوم متصل میشود[۶۹] و کتاب کافی از این نظر منحصر بهفرد است.[۷۰] برخی تعداد این احادیث را ۱۳۵ حدیث گزارش کردهاند.[۷۱]
بنابر تحقیق شبیری، کلینی هنگام تدوین کتاب الکافی در راستای یکسانسازی و انسجام کتاب تغییراتی در متن اسناد حدیث ایجاد کرده است؛ به جای عبارتهای روایتی و خبری از واژگان عنعنه استفاده کرده است،[۷۲] عناوین راویان را یکسان کرده است،[۷۳] عناوین معصومان را هماهنگ کرده و مثلا برای امام صادق(ع) امام ششم شیعه به جای جعفر بن محمد، کنیه ابوعبدالله را جایگزین کرده است،[۷۴] و نامهای راویان را مختصرتر کرده است.[۷۵]
منابع کافی
کلینی خود نام منابع کتابش را ذکر نکرده است.[۷۶] و فقط اشاراتی به سه کتاب در متن کافی یافت میشود.[۷۷] به گفته پژوهشگران نخستین اصول حدیثی شیعیان که چهارصد اصل دانسته شده[۷۸] و یا بخش زیادی از این اصول[۷۹] در اختیار کلینی بوده و کلینی از آنها استفاده کرده است. بر اساس پژوهش سید جواد شبیری حدیثپژوهش شیعه میتوان کتابهای بصائر الدرجات، محاسن، کتاب حسین بن سعید یا نوادر احمد بن محمد بن عیسی، کتاب ابوسعید عصفری، و کتاب سلیم بن قیس را جزو منابعی دانست که کلینی از آنها استفاده کرده است و امروزه در دسترس هستند.[۸۰] او همچنین کتابهای متعددی از اساتید کلینی و غیر اساتید او را به عنوان منبع کافی ذکر میکند که جزو منابع مفقود محسوب میشوند.[۸۱]
به گفته ایازی روحانی پژوهشگر شیعه، روایات کافی از ۳۴ نفر از استادان خود نقل شده[۸۲] ولی ۹۹ درصد این احادیث از طریق هشت راوی نقل شده است.[۸۳] و تنها ۵۵ روایت از طریق ۲۶ راوی دیگر نقل شده است.[۸۴] پنج نفر از مشایخ اصلی کافی در مکتب حدیثی قم تعریف میشوند.[۸۵] چنانکه کلینی بیش از ۷ هزار روایت از علی بن ابراهیم قمی و بیش از ۵ هزار روایت را از محمد بن یحیی العطار نقل کرده است.[۸۶] گفته شده هر چند کلینی با نائبان چهارگانه امام مهدی(ع) همدوره بوده ولی هیچ ارتباط ویژهای با آنان نداشته است.[۸۷]
اعتبار الکافی
درباره اعتبار روایات کافی چند دیدگاه گزارش شده است.[۸۸]
عالمان اخباری و اعتبار کافی
برخی از علمای پیرو مسلک اخباری مثل ملا امین استرآبادی و ملاخلیل قزوینی که بعضی آنها را اخباری افراطی توصیف کردهاند همه احادیث کافی را قطعیالصدور میداند.[۸۹] ولی اخباریان دیگر روایات کافی را حجت و معتبر ارزیابی میکنند هر چند که صدورشان قطعی نباشد.[۹۰] چنانکه محدث نوری روایات کافی را معتبر و بینیاز از بررسی رجالی دانسته و دلایلی مانند جایگاه ممتاز کتاب کافی و مولف آن در نزد علما و نیز حضور او در دوره غیبت صغری و امکان بررسی روایات او از سوی نایبان امام زمان را برای این نظر ذکر کردهاند.[۹۱] و بالاخره برخی مثل مجلسی در مقدمه مرآة العقول معتقدند که روایات کافی تا وقتی به تعارض احادیث گرفتار نشوند معتبر و حجت هستند.[۹۲]
در نقد این گرایش گفته شده بین کلینی و نایبان امام، رفت و آمدی نبوده و از همین رو روایتی از آنان نقل نکرده[۹۳] و در صورت عرضه کتاب به نایبان، این امر در مقدمه کتاب (که پس از تالیف خود کتاب نگاشته شده) اشاره میشد.[۹۴] و اصولا کلینی ساکن ری بوده و نایبان در بغداد و در تقیه شدید زندگی میکردهاند.[۹۵]
عالمان اصولی و اعتبار کافی
عالمان پیرو مسلک اصولی هر چند کتاب کافی را از کتب مرجع و قابل اعتماد میپدانند ولی احادیث آن را بدون ارزیابی سندی نمیپذیرند.[۹۶] چنان که به گزارش شبیری حدیثپژوه شیعه شیخ مفید و سید مرتضی برخی از احادیث کافی را نادرست میدانند و یا شیخ طوسی در مواردی به ضعف روایات کافی تصریح کرده است.[۹۷] شبیری همچنین مواردی از اشکالات شیخ صدوق به احادیث کلینی را گردآوری کرده است که نشان میدهد صدوق نیز احادیث کلینی را پس از اعتبارسنجی قابل قبول میداند.[۹۸]
عالمان متأخر شیعه با توجه مبانی مختلف خود، روایات الکافی را سنجیده و تلاش کردهاند روایات صحیح را از غیر صحیح جدا کنند، بر همین اساس گزارش شده که برخی ۵۰۷۲ حدیث، برخی ۴۴۲۸ حدیث و برخی دیگر ۹۴۸۸ حدیث را صحیح ارزیابی کردهاند.[۹۹] هاشم معروف الحسنی روحانی شیعه در کتاب «دراسات فی الحدیث و المحدثین» نام ۴۱ نفر از راویان احادیث کافی را فهرست کرده است که متهم به ضعف، غلو و فساد عقیده هستند[۱۰۰] با این حال او معتقد است که کلینی به دلیل قرائنی که در اختیار داشته این احادیث را صحیح میدانسته است.[۱۰۱]
محمدباقر بهبودی پژوهشگر حدیث و رجال، نیز در پایان قرن ۱۴ قمری کتابی با نام صحیح الکافی منتشر کرد[۱۰۲] و با حذف بسیاری از احادیث کافی، تنها ۴۴۲۸ حدیث[۱۰۳] را از نظر سند و متن صحیح ارزیابی کرد.[۱۰۴] بهبودی چند سال بعد در مصاحبهای از کار خود دفاع کرد.[۱۰۵] بهبودی در نگاشته دیگری تصریح کرده است که از نظر او ۶۶۳۶ حدیث از نظر سندی صحیح هستند ولی از همان مقدار نیز ۲۲۰۸ حدیث از نظر او محتوایی غیرقابل دفاع دارند و به همین دلیل آنها را حذف کرده است.[۱۰۶] جعفر سبحانی فقیه شیعه نوشت روش بهبودی خلاف روش علمای پیشین شیعه است و او با تعریف دیگری از حدیث صحیح کتابش را تنظیم کرده و احادیثی را که نمیپسندیده را نیز حذف کرده است.[۱۰۷] نیز بهبودی گمان کرده احادیث موثق و حسن و ضعیف را باید کنار گذاشت در حالی که بسیاری از این احادیث نیز معتبر بوده و عالمان شیعه آنها را پذیرفتهاند.[۱۰۸] سید محمدجواد شبیری[۱۰۹] و دیگران[۱۱۰] نیز نقدهایی چندین صفحهای بر مصاحبه بهبودی و کتاب او نوشتند
مسئله روایات تحریف قرآن در کافی
در بخشهای مختلف الکافی روایاتی نقل شده است که از آنها تحریف قرآن برداشت میشود.[۱۱۱] به همین جهت فیض کاشانی عالم و محدث شیعه کلینی را معتقد به تحریف قرآن معرفی کرده است.[۱۱۲] چنانکه محدث نوری نیز در کتاب فصل الخطاب، کتاب الکافی یکی از منابع خود معرفی کرد.[۱۱۳] سید جواد شبیری معتقد است این روایات را کلینی از کتابهایی برداشت کرده که نویسنده یا راوی آنها در کتابهای رجالی تضعیف شدهاند و نمیتوان مدعای تحریف قرآن را به عالمان شیعه نسبت داد.[۱۱۴] در کتاب «دفاعً عن الکافی» نوشته ثامر هاشم عمیدی نیز تلاش شده که یکایک روایات تحریفنمای کافی مورد بررسی سندی و متنی قرار گیرد.[۱۱۵] چنان که پژوهشگران دیگری نیز کلینی را جزو معتقدان به سلامت قرآن از تحریف دانستهاند.[۱۱۶]
پژوهش و نگارش درباره الکافی
نسخههای خطی
نسخههای خطی الکافی را پرشمار توصیف کردهاند[۱۱۷] و گفته شده تا ۱۲۰۰ نسخه[۱۱۸] در کتابخانههای جهان مثل هند، بریتانیا، آلمان، فرانسه و چندین کشور دیگر ثبت شده است.[۱۱۹] بنابر یک گزارش کهنترین نسخه یافتشده الکافی نسخهای است مربوط به یحیی بن سعید حلی فقیه شیعه در قرن هفتم که در سال ۶۵۲ق کتابت شده است[۱۲۰] و نیز بهگزارش نویسنده کتاب الکلینی و الکافی قدیمیترین نسخه خطی کافی از بین ۱۵۰ نسخه کتابخانه آستان قدس رضوی،[۱۲۱] نسخهای است مربوط به سال ۶۷۵ قمری[۱۲۲] که بخشی از کافی را در بر دارد.[۱۲۳] او همچنین از نسخهای در کتابخانه مرعشی نجفی قم خبر میدهد که در سال ۹۵۳ق نگاشته شده و شهید ثانی فقیه شیعه آن را مقابله کرده است.[۱۲۴]
چاپها
کتاب کافی نخستین بار در شیراز و سپس در تبریز در سالهای ۱۲۷۸ و ۱۲۸۱قمری با فناوری چاپ سنگی منتشر شد.[۱۲۵] و سپس در تهران و لکنهو به همان روش چاپ سنگی چاپ شد.[۱۲۶] یکی از چاپهای هند را در سال ۱۳۰۲ق گزارش کردهاند.[۱۲۷] چاپ دار الکتب الاسلامیه که با تصحیح علیاکبر غفاری(درگذشته ۱۳۸۳ش) حدیثشناس شیعه منتشر شده است را از بهترین تصحیحهای الکافی ارزیابی کردهاند.[۱۲۸] عبدالرسول الغفار در کتاب الکلینی و الکافی فهرستی از چاپهای مختلف الکافی گردآوری کرده است.[۱۲۹] مفصلترین چاپ کافی چاپ مؤسسه دار الحدیث است که در پی کنگره بزرگداشت کلینی در سال ۱۳۸۷ و سپس در ۱۳۹۷ش در ۱۵ جلد منتشر شده است.[۱۳۰] فهرست چاپها و نسخههای چاپنشده کافی چه به صورت مستقل، یا گزیده یا ضمن ترجمه و شرح احادیث به ۲۶۰ مورد میرسد.[۱۳۱] که ۲۵ مورد آن به چاپ متن احادیث کافی اختصاص دارد.[۱۳۲]
ترجمهها
الکافی به صورت کامل یا به صورت گزیده به زبانهای مختلف ترجمه شده است.[۱۳۳] در کتاب «کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی» تعداد ۱۶ ترجمه به فارسی، اردو و انگلیسی فهرست شده است.[۱۳۴] هر چند ترجمههایی نیز وجود دارد که منتشر نشده و بهصورت خطی ماندهاند.[۱۳۵] ترجمه ملا خلیل قزوینی(درگذشته ۱۰۸۹ق) با نام صافی در شرح کافی را مهمترین ترجمه الکافی و ترجمه محمدباقر کمرهای(درگذشته ۱۳۷۴ش) را مهمترین ترجمه متأخر از کافی دانستهاند.[۱۳۶]
ترجمه مشهور دیگر به فارسی ترجمهای است که بخشی از آن را سید جواد مصطفوی و بخشی دیگر را سید هاشم رسولی محلاتی انجام داده است که گاه به اسم مصطفوی و گاه به اسم رسولی محلاتی منتشر میشود.[۱۳۷] ترجمه گزیده کافی، اثر محمدباقر بهبودی،[۱۳۸] متن و ترجمه کتاب نفیس فروع کافی، به قلم محمدحسین رحیمان،[۱۳۹] و بهشت کافی که ترجمه روضه کافی و اثر حمیدرضا آژیر است [۱۴۰] نیز از دیگر ترجمههای کافی هستند.
شروح کافی
کتاب کافی از دورههای نخست، مورد توجه عالمان و حدیث پژوهان بوده، بنابراین کارهای بسیاری درباره آن انجام شده است. آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه ۲۷ شرح نوشته شده بر بخش اصول کافی یا تمامی کتاب و ۱۰ حاشیه بر آن را معرفی کرده است.[۱۴۱]
- شرح کافی ملا صدرا متوفای ۱۰۵۰ ق.
- کتاب الوافی فیض کاشانی متوفای ۱۰۹۱ ق.
- مرآة العقول علامه مجلسی متوفای ۱۱۱۰ ق.
- شرح کافی ملا صالح مازندرانی متوفای ۱۱۱۰ ق.
- شرح کافی ملاخلیل قزوینی به زبان فارسی موسوم به «صافی» و شرح عربی به نام «شافی».
- «الرواشح السماویة فی شرح الکافی» تالیف سید محمدباقر میرداماد.
- شرح کافی تألیف امیر اسماعیل خاتونآبادی.
- منهج الیقین نوشته سید علاءالدین محمد گلستانه.[۱۴۲]
کافیپژوهی
پژوهش درباره الکافی و نویسنده آن ثقة الاسلام کلینی بخشی از پژوهشهای عرصه حدیثپژوهی را شکل داده است.[۱۴۳] «کلینینامه» اثر سید محمود مرعشی نجفی و حسین متقی،[۱۴۴] و «کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی» نمونهای از این آثار است.[۱۴۵] مجموعه چهارجلدی شناختنامه کلینی و الکافی نیز که از سوی مؤسسه دار الحدیث منتشر شده مجموعهای از مقالات و نگاشتهها پیرامون کافی و کلینی را گرد آورده است.[۱۴۶] در کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، بیش از ۵۵ مقاله و ۱۲ پایاننامه،[۱۴۷] و ۲۲ اثر فهرستنگارانه درباره کافی گزارش شده است.[۱۴۸]
آیتالله بروجردی مرجع تقلید قرن چهارده مجموعه سندهای کافی را تنظیم و مرتب کرده است که از سوی شاگردان او با دو عنوان ترتیب اسانید الکافی[۱۴۹] و تجرید اسانید الکافی[۱۵۰] منتشر شده است. ثامر هاشم العمیدی دستکم سه جلد کتاب درباره کلینی و الکافی منتشر کرده است.[۱۵۱] نویسنده دیگری به نام عبدالرسول الغفار دو کتاب با نامهای «الکلینی و الکافی» و «الکلینی و خصومة ابوزهرة» نوشته است.[۱۵۲] کتاب گفتگوها گفتارها درباره کلینی و الکافی نیز نمونه دیگری در حوزه کافیپژوهی به شمار میرود که در بردارنده چهار سخنرانی، پنج مقاله، هشت مصاحبه و گزارش یک نشست درباره ترجمههای الکافی است.[۱۵۳]
مقایسه الکافی با سایر جوامع حدیثی
| جوامع مهم حدیثی شیعه | مؤلف | متوفای | تعداد احادیث | توضیحات |
|---|---|---|---|---|
| المحاسن | احمد بن محمد برقی | ۲۷۴ق | حدود ۲۶۰۴ | مجموعه روایاتی با موضوعات مختلف مانند فقه و اخلاق |
| کافی | محمد بن یعقوب کلینی | ۳۲۹ق | حدود ۱۶۰۰۰ | اقسام احادیث اعتقادی، اخلاقی، آداب و فقهی |
| کتاب من لایحضره الفقیه | شیخ صدوق | ۳۸۱ق | حدود ۶۰۰۰ | احادیث فقهی |
| تهذیب الاحکام | شیخ طوسی | ۴۶۰ق | حدود ۱۳۶۰۰ | احادیث فقهی |
| الاستبصار فیما اختلف من الاخبار | شیخ طوسی | ۴۶۰ق | حدود ۵۵۰۰ | احادیث فقهی |
| الوافی | فیض کاشانی | ۱۰۹۱ق | حدود ۵۰۰۰۰ | دربردارنده احادیث کتب اربعه با حذف مکررات و شرح بعضی از آنها |
| وسائل الشیعه | شیخ حر عاملی | ۱۱۰۴ق | ۳۵۸۵۰ | احادیثِ فقهی کتب اربعه و بیش از هفتاد کتاب حدیثی دیگر |
| بحارالانوار | علامه مجلسی | ۱۱۱۰ق | حدود ۸۵۰۰۰ | جمعآوری اکثر روایات معصومین در موضوعات مختلف |
| مستدرک الوسائل | میرزا حسین نوری | ۱۳۲۰ق | ۲۳۵۱۴ | تکمیل احادیث فقهی وسائل الشیعه |
| سفینة البحار | شیخ عباس قمی | ۱۳۵۹ق | ۱۰ جلد | ارائه فهرستی موضوعی بر اساس الفبا برای کتاب بحار الانوار |
| جامع احادیث شیعه | آیت الله بروجردی | ۱۳۸۰ق | ۴۸۳۴۲ | گردآوری و باببندی احادیث فقهی شیعه |
| مستدرک سفینة البحار | شیخ علی نمازی | ۱۴۰۵ق | ۱۰ جلد | تکمیل سفینة البحار |
| الحیات | محمدرضا حکیمی خراسانی | ۱۴۴۳ق | ۱۲ جلد | ۴۰ فصل در موضوعات مختلف فکری ـ عملی |
| میزان الحکمه | محمدی ری شهری | ۱۴۴۳ق | ۲۳۰۳۰ | ۵۶۴ عنوان غیر فقهی |
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ عابدی شاهرودی، «نقد و تحقیقی در زمینه شروح کافی»، ص۱۰۸.
- ↑ عابدی شاهرودی، «نقد و تحقیقی در زمینه شروح کافی»، ص۱۰۹.
- ↑ عابدی شاهرودی، «نقد و تحقیقی در زمینه شروح کافی»، ص۱۰۸.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۴۴.
- ↑ عطاردی، «محمد بن یعقوب کلینی»، ص۱۵۰.
- ↑ عطاردی، «محمد بن یعقوب کلینی»، ص۱۶۲.
- ↑ عطاردی، «محمد بن یعقوب کلینی»، ص۱۶۲.
- ↑ ایازی، کافیپژوهی، ۱۳۸۷ش، ص۹.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۷۰.
- ↑ شهید اول، اجازهٔ نقل حدیث، به نقل از: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۶، ص۱۹۰.
- ↑ محقق کرکی، اجازهٔ نقل حدیث، به نقل از: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۵، ص۶۳.
- ↑ شهید ثانی، اجازهٔ نقل حدیث، به نقل از: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۵، ص۱۴۱.
- ↑ مجلسی، مرآة العقول، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳.
- ↑ استرآبادی، الفوائد المدنیه، ۱۴۲۴ق، ص۵۲۰.
- ↑ تهرانی، الذریعه، ج ۱۷، ص۲۴۵.
- ↑ شعرانی، «تقدمة للمحشی»، صفحه ز.
- ↑ ایازی، کافیپژوهی، ۱۳۸۷ش، ص۹.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۴۰.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۸.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۸.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۸.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۸.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۸.
- ↑ بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۳۲۵
- ↑ عطاردی، «محمد بن یعقوب کلینی»، ص۱۵۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵.
- ↑ عطاردی، «محمد بن یعقوب کلینی»، ص۱۶۱.
- ↑ غفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۰۱.
- ↑ الغفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۰۱.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۴۱.
- ↑ غفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۳۹۷.
- ↑ غفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۳۹۷
- ↑ https://fa.alaskari.org/مقالات/الکافی-کاف-لشیعتنا/
- ↑ غفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۳۹۲.
- ↑ «و أمّا جزم بعض المجازفین بکون جمیع الکافی معروضا علی القائم علیهالسلام لکونه فی بلدة السفراء فلا یخفی ما فیه علی ذی لبّ»، مجلسی، مرآة العقول، ۱۳۶۳ش، ص۲۲.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۴۷۰
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۸۵.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۹۷.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۸۶.
- ↑ مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۲.
- ↑ رحمانستایش، «کافی»، ص۴۷۶.
- ↑ مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۴-۲۷۵.
- ↑ دهقان منگابادی، «کلینی و کتاب الکافی»، ص۴۶۱.
- ↑ مدیرشانهچی، «کافی»، ص۴۸۳.
- ↑ مدیرشانهچی، «کافی»، ص۴۸۳.
- ↑ افندی، ریاض العلماء، ج ۲، ص۲۶۱.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۳۷۷؛ طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۰.
- ↑ مصطفوی، ترجمه اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج ۱، ص۱۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۸۹؛ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۳.
- ↑ مصطفوی، ترجمه اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج ۱، ص۱۰.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۲۸.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۲۷.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۲۷-۱۲۸.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۹.
- ↑ معموری، «زمینههای تاریخی کتاب کافی»، ص۳۹.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۳۹۴.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۳۹۶.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۳۹۷.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۳۹۸.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۸۳-۸۴.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۲۸.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۲۸.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۱۸.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۱۸.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۱۸.
- ↑ حبیب العمیدی، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، ص۱۲۱.
- ↑ قنبری، شناختنامه کلینی و الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۴۷-۵۰۰.
- ↑ سید بن طاووس، کشف المحجة، ۱۳۷۰ق، ص۱۵۹.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۴۰۹.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۴۰۹.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۴۰۹.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۱۵.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۱۶.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۱۶.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۱۷.
- ↑ حسینی جلالی، «کتاب الکافی»، ص۳۷۸.
- ↑ حسینی جلالی، «کتاب الکافی»، ص۳۷۸.
- ↑ الغفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۳۱-۴۳۶.
- ↑ شبیری، «لزوم ارزیابی سندی احادیث کافی»، ص۳۱۸.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۱۴-۳۱۵.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۲۱-۳۳۵.
- ↑ ایازی، کافیپژوهی، ۱۳۸۷ش، ص۱۰.
- ↑ معارف، «محمد بن یعقوب کلینی و کتاب کافی»، ص۴۲۶.
- ↑ معارف، «محمد بن یعقوب کلینی و کتاب کافی»، ص۴۲۷.
- ↑ ایازی، کافیپژوهی، ۱۳۸۷ش، ص۹.
- ↑ معارف، «محمد بن یعقوب کلینی و کتاب کافی»، ص۴۲۶.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۹۲ش، ج۱، صص۱۷۳-۱۷۴.
- ↑ قربانی، «کتاب کاقی ثقة الاسلام کلینی»، ص۶۲.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۸۷.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۸۷.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۲۱، ص۴۶۳-۴۸۰.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۸۸.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۹۲.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۹۵.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۹۲.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۸۷.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۸۸.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۲۹۰-۲۹۱.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۴۱۶.
- ↑ الحسنی، دراسات فی الحدیث و المحدثین، ۱۳۹۸ق، ص۱۹۲-۲۰۱.
- ↑ الحسنی، دراسات فی الحدیث و المحدثین، ۱۳۹۸ق، ص۱۹۲.
- ↑ بهبودی، صحیح الکافی، ۱۴۲۵ق، ج۱، صفحه یج.
- ↑ بهبودی، صحیح الکافی، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۴۰۸.
- ↑ بهبودی، صحیح الکافی، ۱۴۲۵ق، ج۱، صفحه یج.
- ↑ بهبودی، «با استاد محمدباقر بهبودی در عرصه روایت و درایت حدیث»، ص۳-۸.
- ↑ بهبودی، «آخرین کلام در عرصه روایت و درایت حدیث»، ص۲۹-۳۰.
- ↑ سبحانی، «پاسداری از عرصه روایت و درایت حدیث»، ص۳۵.
- ↑ سبحانی، «پاسداری از عرصه روایت و درایت حدیث»، ص۳۴.
- ↑ شبیری، «نگاهی به گفتگوی در عرصه روایت و درایت حدیث»، ص۱۲-۱۷.
- ↑ جاودان، «باری دیگر در عرصه روایت و درایت حدیث»، ص۳۶-۳۹.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۲.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۲.
- ↑ مؤدب و حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۰.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۳۶.
- ↑ مؤدب و حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۳.
- ↑ مؤدب و حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۷.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۳۹.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۴۱۲.
- ↑ الغفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۶۳.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۴۱۲.
- ↑ الغفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۵۸.
- ↑ الغفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۵۸.
- ↑ شبیری، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، ص۳۴۱.
- ↑ الغفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۶۳.
- ↑ عطاردی، «محمد بن یعقوب کلینی»، ص۱۶۴.
- ↑ عطاردی، «محمد بن یعقوب کلینی»، ص۱۶۵.
- ↑ مرعشی نجفی و متقی، کلینینامه، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۹.
- ↑ حجت، «کلینی و کافی»، ص۴۲۱.
- ↑ الغفار، الکلینی و الکافی، ۱۴۱۶ق، ص۴۶۴-۴۶۶.
- ↑ کتاب الکافی (۱۶ جلدی) دارالحدیث، تجدید چاپ شد. پایگاه اطلاعرسانی حدیثنت.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۲۵-۱۱۴.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۲۵-۲۶.
- ↑ کنگره بینالمللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی، گفتگوها و گفتارها درباره کلینی و الکافی، ۱۳۸۹ش، ص۳۷۵.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۸ش، ص۸۷-۱۰۲.
- ↑ کنگره بینالمللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی، گفتگوها و گفتارها درباره کلینی و الکافی، ۱۳۸۹ش، ص۳۷۶.
- ↑ کنگره بینالمللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی، گفتگوها و گفتارها درباره کلینی و الکافی، ۱۳۸۹ش، ص۳۷۷.
- ↑ کنگره بینالمللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی، گفتگوها و گفتارها درباره کلینی و الکافی، ۱۳۸۹ش، ص۳۷۸.
- ↑ خانه کتاب و ادبیات ایران، ترجمه گزیده کافی
- ↑ خانه کتاب و ادبیات ایران، متن و ترجمه کتاب نفیس فروع کافی.
- ↑ خانه کتاب و ادبیات ایران، بهشت کافی.
- ↑ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج ۱۳، ص۹۵ – ۹۹.
- ↑ برای آشنایی جامع با شرحها و حاشیههای کافی، نگاه کنید به: قنبری، كتاب شناسى كلينى و كتاب الكافی، ۱۳۸۷ش، صص۲۷-۷۱؛ ایازی، كافى پژوهى، ۱۳۸۷ش، ص۱۳.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۲۲.
- ↑ مرعشی نجفی و متقی، کلینینامه، ۱۳۸۷ش.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۹.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۳.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۱۵۹-۱۸۸.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۹-۱۹۷.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۱.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ قنبری، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۶.
- ↑ کنگره بینالمللی ثقة الاسلام کلینی، گفتگوها و گفتارها درباره کلینی و الکافی، ۱۳۸۹ش، ص۱-۲.
یادداشت
- ↑ برخی از محققین بر این باور هستند که یکی از احتمالاتی که ممکن است در صدور این جمله نقش داشته باشد، برداشت غلط و فهم نادرست برخی از عوام از حدیثی در کتاب «معانی الاخبار» شیخ صدوق است. روایت از امام باقر است که درپاسخ کسی که از او درباره «كهيعص» ) حروف مقطعه اول سوره مریم) گفته است که «کاف» برای شیعیان ما کافی است.حَضَرْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ (ع) فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ كهيعص فَقَالَ (ع )كَاف کافٍ لِشِيعَتِنَا [۳۳]
منابع
- استرآبادی، محمد امین، الفوائد المدنیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
- ایازی، سيد محمد على،كافى پژوهى (گزارش پايان نامههاى مرتبط با كلينى و الكافی)، دار الحديث، ۱۳۸۷ش.
- افندی، عبدالله بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، مطبعه الخیام، بیتا.
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق.
- بهبودی، محمدباقر، «آخرین کلام در عرصه روایت و درایت حدیث»، کیهان فرهنگی، شماره ۳۵، بهمن ۱۳۶۵ش.
- بهبودی، محمدباقر، «با استاد محمدباقر بهبودی در عرصه روایت و درایت حدیث»، کیهان فرهنگی، شماره ۳۱، مهر ۱۳۶۵ش.
- بهبودی، محمدباقر، صحیح الکافی، تهران، سنا، ۱۴۲۵ق.
- جاودان، محمد، «باری دیگر در عرصه روایت و درایت حدیث»، کیهان فرهنگی، شماره ۳۴، دی ۱۳۶۵ش.
- حبیب العمیدی، سید ثامر هاشم، «مع الکلینی و کتابه الکافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- حجت، هادی، «کلینی و کافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- الحسنی، هاشم معروف، دراسات فی الحدیث و المحدثین، لبنان، دار التعارف، ۱۳۹۸ق.
- حسینی جلالی، محمدحسین، «کتاب الکافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیجا، بینا، ۱۴۱۳ق.
- دهقان منگابادی، بمانعلی، «کلینی و کتاب الکافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- رحمانستایش، محمدکاظم، «کافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- سبحانی، جعفر، «پاسداری از عرصه روایت و درایت حدیث»، کیهان فرهنگی، شماره ۳۳، آذر ۱۳۶۵ش.
- سبحانی، جعفر، «کافی کافی نیست»، ترجمه علی اوجبی، کتاب ماه دین، ش۱۳۰ و ۱۳۱، سال یازدهم، مرداد و شهریور ۱۳۸۷ش.
- سید بن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجه لثمره المهجه، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۷۰ق.
- شبیری، سید محمدجواد، «پژوهشی جدید در کتاب کافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- شبیری، سید محمدجواد، «لزوم ارزیابی سندی احادیث کافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۳، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- شبیری، سید محمدجواد، «نگاهی به گفتگوی در عرصه روایت و درایت حدیث»، کیهان فرهنگی، شماره ۳۴، دی ۱۳۶۵ش.
- شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعهای از دریا، ج۱، قم: مؤسسه کتاب شناسی شیعه، ۱۳۹۲ش.
- شعرانی، ابوالحسن، «تقدمة للمحشی»، در الکافی: الاصول و الروضة، همراه با شرح ملاصالح مازندرانی، تهران، نشر اسلامیه، ۱۳۴۲ش.
- طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، تحقیق جواد قیومی، بیجا، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
- عابدی شاهرودی، علی، «نقد و تحقیقی در زمینه شروح کافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۲، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- عطاردی، عزیزالله، «محمد بن یعقوب کلینی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- الغفار، عبدالرسول، الکلینی و الکافی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
- قربانی، زینالعابدین، «کتاب کافی ثقة الاسلام کلینی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۲، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- قنبرى، محمد، شناختنامه كلينى و الكافی، قم، دار الحديث، ۱۳۸۷ش.
- قنبری، محمد، کتابشناسی کلینی و کتاب الکافی، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- کتاب الکافی (۱۶ جلدی) دارالحدیث، تجدید چاپ شد. پایگاه اطلاعرسانی حدیثنت. مرور خبر ۲۶ آبان ۱۴۰۴ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵ش.
- مدیرشانهچی، کاظم، «کافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- مرعشی نجفی، سید محمود و حسین متقی، کلینینامه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۳۸۷ش.
- مصطفوی، جواد، ترجمه اصول کافی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹ش.
- معارف، مجید، «محمد بن یعقوب کلینی و کتاب کافی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۱، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- معموری، علی، «زمینههای تاریخی کتاب کافی با تکیه بر جنبههای کلامی»، در شناختنامه کلینی و کافی، به کوشش محمد قنبری، جلد ۳، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- مفید، محمد بن نعمان، تصحیح اعتقادات الامامیه، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
- مؤدب، سید رضا و عبدالرضا حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، دوفصلنامه حدیثپژوهی، شماره ۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
- نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم، ۱۴۰۸ق.