آیه تربص

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از آیه عده وفات)
آیه تَربُص
مشخصات آیه
نام آیهآیه تربص
واقع در سورهبقره
شماره آیه۲۳۴
جزء۲
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوععده وفات
دربارهاحکام عده وفات
آیات مرتبطآیه عده طلاق


آیه تَرَبُّص یا آیه عده وفات دویست و سی و چهارمین آیه از سوره بقره که درباره احکام عده وفات نازل شد. طبق مضمون این آیه، زنانی که شوهرشان از دنیا رفته‌، باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارند و پس از این مدت، می‌توانند دوباره ازدواج کنند.

برخی فقیهان با استناد به روایات تفسیری بر این باورند که زنان در زمان عده وفات از آرایش کردن و بیرون رفتن از خانه پرهیز کنند. به گفته برخی مفسران، این آیه، خرافاتی را که پس از مرگ شوهر در حق زن، صورت می‌گرفت از بین برد و حقوق از دست‌رفته زنان را احیا کرد.

ناسازگاری ازدواج مجدد بلافاصله بعد از مرگ شوهر با محبت و احترام به همسر سابق، اطمینان از خالی بودن رحم از نطفه و جریحه‌دار شدن عواطف بستگان متوفی، از جمله حکمت‌های ذکر شده برای این حکم است.

بیشتر مفسران معتقدند آیه ۲۴۰ سوره بقره که مدت عده را یک‌سال دانسته، توسط آیه تربص نسخ شده است.

متن و ترجمه آیه

﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ۝٢٣٤ [بقره:234]
﴿و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی بر جای می‌گذارند [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار می‌برند پس هرگاه عده خود را به پایان رساندند در آنچه آنان به نحو پسندیده دربارهٔ خود انجام دهند گناهی بر شما نیست و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است ۝٢٣٤



سوره بقره: آیه ۲۳۴

معرفی اجمالی

به آیه ۲۳۴ سوره بقره، آیه تربص یا آیه عده وفات گفته می‌شود[۱] و در آن وظیفه و مقررات زنان، پس از مرگ شوهر آمده است.[۲] خداوند در این آیه از زنان می‌خواهد چهار ماه و ده روز عده نگه‌ دارند و پس از پایان عده در انجام هرکاری که منافات با شرع نداشته باشد،[۳] آزاد بوده و در صورت تمایل می‌توانند دوباره ازدواج کنند[۴] و کسی حق ندارد مانع ازدواج دوباره آنان شود.[۵]

برخی از مفسران در تفسیر این آیه به عقاید خرافی اقوام و ملل گوناگون قبل از اسلام، از جمله آتش زدن یا به‌‌گور کردن زنِ بیوه به همراه شوهر[۶] و فرهنگ زمان جاهلیت مبنی بر یکسال کناره‌گیری زن از ازدواج، اشاره کرده‌اند.[۷] این آیه خرافات مذکور را از بین برد و حقوق از دست رفته زنان را احیا کرد و به زنان بیوه پس از نگهداری عده، اجازه تشکیل زندگی جدید پس از مرگ شوهرانشان را داد.[۸]

در تفسیر نور پیام‌هایی برای آیه ذکر شده است. عدم حق زن به ازدواج مجدد بلافاصله بعد از مرگ شوهر و عدم دخالت بستگان شوهر در تصمیمات زن بیوه پس از پایان مدت عده از جمله آنها است.[۹]

تفسیر

تربص به معنای انتظار است[۱۰] و در این آیه به معنای انتظار زن در عده، برای ازدواج مجدد و زینت و آرایش و خارج شدن از منزل است.[۱۱] در تفسیر آیه، روایات فراوانی در کتب تفسیری وجود دارد.[۱۲]

فقها در عده نگه داشتن زن به مدت چهار ماه و ده روز اتفاق نظر داشته و به این آیه استدلال می‌کنند.[۱۳] برخی معنای آیه را عام و به صورت مطلق دانسته‌اند؛[۱۴] از این‌رو حتی اگر احتمال بارداری زن نیز نباشد، باید عده را نگاه دارند[۱۵] و زن‌های یائسه که حامله نمی‌شوند و زن‌هایی که به آنها دخول نشده نیز باید این مدت را صبر کنند.[۱۶] در این حکم فرقی بین زن آزاد و کنیز وجود ندارد؛[۱۷] هر چند برخی عده وفات کنیز را دوماه و پنج روز دانسته‌اند.[۱۸]

در تفسیر جمله «وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» در میان مفسران اختلاف وجود دارد. برخی مخاطب آن را شخص زن دانسته[۱۹] و برخی دیگر هشداری برای بستگان متوفی[۲۰] دانسته‌اند.[یادداشت ۱] علامه طباطبایی درباره این فراز از آیه «فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ» «پس هرگاه عدّه خود را به پايان رساندند، در آنچه آنان به نحو پسنديده درباره خود انجام دهند، گناهى بر شما نيست.» می‌گوید: خویشان مردی که مرده است نمی‌توانند [براساس پاره‌ای از عادات جاهلانه و برخاسته از بخل و حرص و حسادت] همسر او را از هیچ کار و تصمیم معروف و پسندیده‌ای مانند ازدواج منع کنند زیرا حقوق شرعی همسران متوفی مشخص است و هیچ کس حق ندارد که مانع انجام معروف شود.[۲۱]

عده‌ای از مفسران در کنار تفسیر آیه با استناد به روایات تفسیری متعدد، به برخی از وظایف زنان اشاره کرده و معتقدند که زن باید در مدت عده وفات از آرایش، سرمه کشیدن و بیرون رفتن از منزل خودداری کند.[۲۲] برخی معتقدند که فقها در این مورد اتفاق‌نظر دارند که بر زن، واجب است از تمام چیزهایی که بنا بر عرف جامعه، او را زیبا جلوه می‌دهد و سبب ترغیب دیگران می‌شود، دوری کند.[۲۳] [یادداشت ۲]

حکمت حکم آیه از نگاه مفسران

عده‌ای از مفسران برای این حکم، حکمت و دلائل مختلفی را ذکر کرده‌اند؛ از جمله آنکه ازدواج بلافاصله بعد از مرگ شوهر، با محبت و احترام به همسر سابق[۲۴] و تعیین خالی بودن رحم از نطفه او،[۲۵] ناسازگار است؛ چنانکه این امر سبب جریحه‌دار شدن عواطف بستگان متوفی نیز خواهد بود؛[۲۶] لذا حکمت آن علاوه بر کسب اطمینان از خالی بودن رحم از نطفه، آرامش روحی زن و بستگان شوهر و کاسته شدن علاقه و همچنین فرصتی برای اندیشه و گرفتن تصمیم صحیح، دانسته شده است.[۲۷] علامه طباطبایی مبنای دیدگاه‌های مختلف درباره آداب و رسوم پس از مرگ شوهر را این دانسته که ازدواج بر پایه انس و محبت دوسویه است و حریم محبت باید رعایت شود و هر یک از مرد و زن اگر از دنیا رفت بر دیگری رعایت حریم این دوستی لازم است؛ هرچند بر زن به جهت رعایت حیاء و عفت و پیشگیری از سوء استفاده‌های احتمالی لازم‌تر است. [۲۸]

نصرت بیگم امین نویسنده تفسیر مخزن العرفان در مورد حکمت این قول می‌گوید: ازدواج بر اساس انس و الفت شکل گرفته است و مراعات آن از جانب دو طرف لازم است؛ هر چند از جانب زن مناسب‌تر و لازم‌تر خواهد بود؛ لذا خداوند این قاعده را وضع نمود.[۲۹]

عده‌ای در ذکر دلیل برای مدت زمان چهار ماه و ده روز، معتقدند که فرزند پسر بعد از سه ماه و دختر بعد از چهار ماه در شکم مادر به حرکت در می‌آید؛ لذا اگر زن باردار باشد، در این مدت مشخص خواهد شد.[۳۰]

برخی از مفسران معتقدند که از جانب شرع، علل و ضوابط خاصی برای حکم عده وفات ذکر نشده و این حکم تعبدی است.[۳۱]

ناسخ آیه ۲۴۰ سوره بقره

اکثر علما و مفسران[۳۲] معتقدند که آیه تربص، آیه ۲۴۰ همین سوره را که عده وفات زمان جاهلیت و صدر اسلام بوده، نسخ کرده و مدت عده یک‌ساله را به چهار ماه و ده روز کاهش داده است؛[۳۳] برخی مفسران این نسخ را مورد اتفاق و اجماع علما دانسته‌اند.[۳۴]

این آیه پیش از آیه تربص نازل شده؛[۳۵] اما در قرائت، بعد از آن آمده است.[۳۶]

نویسنده کتاب تفسیر نمونه معتقد است، اگر اجماع و اتفاق علما و روایات متعدد در این زمینه نبود، ممکن بود گفته شود، بین این آیات تضادی وجود ندارد، عده چهار ماه و ده روز، یک حکم الهی است؛ اما نگهداری عده تا یک سال و ماندن در خانه شوهر و استفاده از نفقه او یک حق برای زن است که در صورت تمایل می‌تواند تا یک سال در خانه شوهر متوفای خود بماند و هزینه زندگی او طبق وصیت شوهر در تمام این مدت پرداخت شود و اگر مایل نبود می‌تواند بعد از چهار ماه و ده روز از خانه شوهر بیرون رود و یا اقدام به ازدواج نماید که در این صورت هزینه زندگی او از مال شوهر سابق قطع خواهد شد. این نوع تفسیر با توجه به شهرت حکم نسخ و روایات متعدد و همچنین اتفاق علما بر آن، ممکن نیست؛ هرچند با ظواهر آیات قابل تطبیق باشد.[۳۷]

برخی از مفسران با برداشت‌هایی مشابه، نسخ آیه را نمی‌پذیرند و معتقدند که دلیل و قرینه‌ای برای نسخ آیه وجود ندارد.[۳۸]

جستار‌های وابسته

پانویس

  1. جمعی از محققان، فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ص۱۵۸.
  2. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۲۲.
  3. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۸۲.
  4. ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۹۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۵۹۰؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۱۶۰.
  5. امین، مخزن العرفان، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۸.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۹۵؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۵۹.
  7. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۴۲.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۹۳؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۵۵۱.
  9. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۶۷.
  10. جوهری، الصحاح، بیروت، ج۳، ص۱۰۴۱.
  11. طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۱، ص۴۲۲؛ سمرقندی، بحرالعلوم، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۴؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۱۶.
  12. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱۲۹؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۶۳؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۸۹.
  13. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۶۲.
  14. سمرقندی، بحرالعلوم، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۴.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۹۵.
  16. جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۵۵۱.
  17. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش،ج۲، ص۵۹۰.
  18. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش،ج۲، ص۵۹۰.
  19. سمرقندی، بحرالعلوم، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۴.
  20. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۹۴.
  21. طباطبایی، المیزان، الناشر منشورات اسماعيليان، ج۲، ص۲۴۲.
  22. طوسی، التبیان، بیروت، ج۲، ص۲۶۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۵۹۰-۵۹۱؛ بلاغی، آلاء الرحمن، قم، ج۱، ص۲۱۱.
  23. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۶۳.
  24. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۲۴.
  25. ملکی میانجی، مناهج البیان، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۲۶۰؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۲۴.
  26. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۹۳.
  27. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۰.
  28. طباطبایی، المیزان، الناشر منشورات اسماعيليان، ج۲، ص۲۴۲.
  29. امین، مخزن العرفان، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۹.
  30. بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۵؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۴۶۵.
  31. ملکی میانجی، مناهج البیان، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۲۶۰.
  32. طوسی، التبیان، بیروت، ج۲، ص۲۷۸.
  33. ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۰۷؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۲، ص۲۶۱؛ جرجانی، درج الدرر، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۳۳۰؛ ماتریدی، تأویلات أهل السنة، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۸۵.
  34. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۶۰۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۱۴.
  35. طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۱، ۴۳۶؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۱۶۵.
  36. طوسی، التبیان، بیروت، ج۲، ص۲۶۲.
  37. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۱۴.
  38. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۱۶۶.

یادداشت

  1. علامه طباطبایی در کتاب المیزان فی تفسیر القرآن، در مورد انتخاب کلمه «خبیر» در پایان آیه معتقد است که چون آیه مشتمل بر تشریع حکم عده وفات، و حق ازدواج برای زنان، بعد از تمام شدن عده است و هر دوی این احکام مستلزم آن است که خداوند از صلاح و فساد آن با خبر باشد، به همین جهت از بین اسمای حسنای خدای تعالی اسم "خبیر" آمده، تا بفهماند که خدای تعالی از اعمال ممنوع و مباح خبر دارد، پس زنان بایستی در بعضی موارد(پس از مرگ شوهر) با انتظار و صبر تا پایان عده از ازدواج خودداری کنند، و در بعضی از موارد دیگر(پس ازپایان یافتن عده وفات) هر چه می‌خواهند برای خود اختیار کنند.(طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۴۳.)
  2. برخی از مفسران در کتب تفسیری خود به زوایای فقهی بیشتری در ارتباط با این مسئله پرداخته‌اند؛ از جمله آنکه: زمان شروع عده وفات، زمان خبردار شدن از مرگ شوهر دانسته شده است نه زمان مرگ شوهر.(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۹۵.) در صورتی که زن در هنگام مرگ شوهر باردار باشد، هر کدام از دو مدت وضع حمل یا چهار ماه و ده روز که بیشتر باشد، لحاظ می‌شود؛(طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۵۹۰.) هرچند برخی وضع حمل را عده وفات دانسته‌اند؛ حتی اگر زمان آن کمتر از یک روز باشد.(برای اطلاعات بیشتر در این زمینه رجوع کن به: مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۶۲.)

منابع

  • ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌عربی، محمد بن عبدالله، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۸ق.
  • امین، نصرت بیگم، تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن، بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  • بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، وجدانی، بی‌تا.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن، درج الدرر فی تفسیر القرآن العظیم، عمان، دارالفکر، ۱۴۳۰ق.
  • جعفری، یعقوب، جعفری، تفسیر کوثر، قم، موسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
  • جمعی از نویسندگان، فرهنگ نامه علوم قرآن، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ‫۱۳۹۴ق.
  • جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، بیروت، دارالعلم للملایین، بی‌تا.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • سرقندی، نصر بن محمد، تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، ۱۴۰۴ق.
  • طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم، اربد اردن، دارالکتاب الثقافی، ۲۰۰۸م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی، تهران، کتاب‌فروشی صدوق، ۱۳۶۰ش.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، تحقیق هاشم رسولی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ش.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قرائتی، محسن، قرائتی، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
  • ماتریدی، محمد بن محمد، تأویلات أهل السنة، دارالکتب العلمیة، بیروت، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۲۶ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • ملکی میانجی، محمدباقر، مناهج البیان فی تفسیر القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۴ق.