سید محمدحسین طباطبایی(۱۲۸۱- ۱۳۶۰ش) مشهور به علامه طباطبایی مفسر، فیلسوف، اصولی، فقیه و عارف. وی از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن چهاردهم شمسی به شمار می‌آید. او نویسنده تفسیر المیزان و شیعه در اسلام و کتاب‌های فلسفی بدایة الحکمة، نهایة الحکمة و اصول فلسفه و روش رئالیسم است.

علامه طباطبایی
شناسنامه
نام کاملسید محمدحسین قاضی طباطبایی
لقبآیت‌الله، علامه
زادروز۱۲۸۱ش
شهر تولدتبریز
تاریخ درگذشت۲۵ آبان سال ۱۳۶۰ش
۱۸ محرم ۱۴۰۲ق
۱۶ نوامبر ۱۹۸۱ م
(سن۷۹)
آرامگاهحرم حضرت معصومه، قم
نام همسرقمر السادات مهدوی، منصوره روزبه
فرزندانسید عبدالباقی، نجمه سادات
اطلاعات علمی و مذهبی
اساتیدمحمدحسین غروی نائینی، محمدحسین غروی اصفهانی، سید علی قاضی طباطبایی
شاگردانمرتضی مطهری، سیدعزالدین حسینی زنجانی، سید محمد حسینی بهشتی، محمد صادقی تهرانی، ابراهیم امینی، محمدتقی مصباح یزدی، حسن حسن‌زاده آملی، عبدالله جوادی آملی،‌ جعفر سبحانی، امام موسی صدر، حسین نوری همدانی، ناصر مکارم شیرازی، علامه تهرانی
تألیفاتتفسیر المیزان، شیعه در اسلام، بدایة الحکمة، نهایة الحکمة، اصول فلسفه و روش رئالیسم، رسالة الولایة

علامه طباطبایی در حوزه علمیه قم به جای اشتغال به فقه و اصول، درس تفسیر قرآن و فلسفه برقرار کرد. این کار او موجب رونق دانش تفسیر در حوزه علمیه قم شد. روش تفسیری او تفسیر قرآن به قرآن بود. در دوران تعطیلی درس فلسفه، با برقراری جلسات هفتگی با شاگردان خاص خود تدریس مبانی فلسفی ملاصدرا و حکمت متعالیه را ادامه داد. بسیاری از مدرسان فلسفه در حوزه علمیه قم شاگردان او بودند.

طباطبایی شاگردان متعددی را تربیت کرد که مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، محمدتقی مصباح یزدی، حسن حسن‌زاده آملی، عبدالله جوادی آملی و ناصر مکارم شیرازی از جمله آنان بودند. وی نشست‌های علمی‌ای با هانری کربن، فیلسوف و شیعه‌شناس فرانسوی، داشت که زمینه‌ساز معرفی تشیع به اروپاییان شد.

درباره علامه طباطبایی کتاب‌های متعددی منتشر شده و چندین همایش برای معرفی اندیشه‌های او برگزار شده است. یک فصل از مجموعه تلویزیونی حدیث سرو نیز به شناسایی شخصیت او اختصاص یافته است. دانشگاه علامه طباطبایی در تهران به نام او نامگذاری شده است.

زندگی‌نامه

براساس زندگی‌نامه خودنوشت علامه طباطبایی، او در سال ۱۲۸۱ش در تبریز متولد شده است؛[۱] اما در کتاب «الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان» دست‌خطی به او منسوب است که در آن تولدش در ۲۹ ذی‌الحجه سال ۱۳۲۱ق (مصادف با ۲۶ اسفند سال ۱۲۸۲ش) ذکر شده است.[۲] سید محمدحسین حسینی تهرانی، از شاگردان علامه طباطبائی، تولد او را ۲۹ ذی‌القعده سال ۱۳۲۱ق ذکر کرده است.[۳]

اجداد پدری وی از سادات حسنی بوده و نسل او از طریق پدر به ابراهیم بن اسماعیل دیباج بن حسن مثنی فرزند امام حسن(ع) می‌رسد[۴] و از طرف مادر نیز از اولاد امام حسین(ع) بود.[۵] سید محمدحسین، در ۵ سالگی، مادر و در ۹ سالگی پدرش را از دست داد.[۶] برادر کوچکتر او، سید محمدحسن الهی طباطبایی (درگذشت:۱۳۴۷شعارف و فیلسوف بود.[۷]

ازدواج و فرزندان

همسر علامه، قمرالسادات مهدوی، از خانواده سادات طباطبایی بود.[۸] سه فرزند اولی علامه در کودکی و در نجف از دنیا رفتند. فرزند بعدی آن‌ها، پسری بود که طباطبایی، به سفارش استادش سید علی قاضی طباطبایی، اسم او را عبدالباقی گذاشت.[۹] سید عبدالباقی طباطبائی دارای تحصیلات فنی بود و در حوزه ریاضیات و هندسه از علامه طباطبایی بهره برده بود.[۱۰] نجمه سادات طباطبائی، فرزند دیگر او و قمرالسادات مهدوی است. همسر او شهید علی قدوسی، از شاگردان علامه طباطبائی بود.[۱۱] جواد مناقبی داماد دیگر علامه طباطبایی بود.[۱۲] همسر دوم مرحوم علامه طباطبایی خانم منصوره روزبه (درگذشت:۱۴۰۲ش) است.[۱۳]

دوران تحصیل و تدریس

سید محمدحسین به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد، آثاری چون گلستان و بوستان سعدی را فراگرفت.[۱۴] سپس وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و به فراگیری ادبیات عرب، علوم نقلی، فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ش مشغول فراگیری دانش‌های مختلف اسلامی گردید.[۱۵] او زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت و در تعلیم خط به مقام استادی رسید.[۱۶]

علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه، همراه برادرش،‌ سید محمدحسن، به نجف رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ش به تحصیل علوم دینی پرداخت.[۱۷] در ۱۳۱۴ش به تبریز برگشت و تا ۱۳۲۵ش که در آنجا ساکن بود، به کشاورزی مشغول شد و در کنار کار کشاورزی به تألیف و تحقیق می‌پرداخت.[۱۸] وی در ۱۳۲۵ش به قم رفت و تا پایان عمر، آنجا ماند و مشغول تدریس، تحقیق و تألیف شد.[۱۹]

درگذشت

طباطبائی در ۱۸ محرم ۱۴۰۲ق/ ۲۵ آبان سال ۱۳۶۰ش از دنیا رفت.[۲۰] روز بعد جنازه‌اش در قم از مسجد امام حسن عسکری تا حرم حضرت معصومه(س)، تشییع شد. آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعه، بر پیکرش نماز خواند و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۲۱]

زندگی علمی

در نجف

علامه طباطبائی پس از اتمام دروس مقدماتی در تبریز، در سال ۱۳۰۴ش/۱۳۴۴ق راهی نجف شد[۲۲] و ۱۰ سال در حوزه علمیه نجف به تکمیل معلومات خود در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی پرداخت. وی فقه و اصول را نزد میرزای نایینی، محمدحسین غروی اصفهانی و سید ابوالحسن اصفهانی، علم رجال را نزد سید محمد حجت کوه‌کمری، فلسفه را نزد سید حسین بادکوبه‌ای، ریاضیات و هندسه را نزد آقا سید ابوالقاسم خوانساری و اخلاق و عرفان را از سید علی قاضی طباطبایی آموخت.[۲۳][یادداشت ۱] [۲۴]

مرتضی مطهری از شاگردان علامه طباطبایی:
علامه طباطبایی سَلَّمَهُ الله تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده...مردی است که صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند... این مرد واقعاً یکی از خدمتگزاران بسیار بسیار بزرگ اسلام است. اولًا مجسمه تقوا و معنویت است. در تهذیب نفس و تقوا مقامات بسیار عالی را طی کرده است. من سالیان دراز از فیض محضر این مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام و الآن هم هستم. کتاب تفسیر المیزان‏ ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است. البته قرآن مجید مقامی دارد که نمی‌شود هیچ تفسیری را ادعا کرد که حق قرآن را ادا کرده است، ولی مفسرین هرکدام از یک جنبه بالخصوص خدمتی به قرآن کرده‌اند، من می‌توانم ادعا کنم که این تفسیر از جنبه‌های خاصی... بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنّی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است.

منبع: https://lms.motahari.ir/book-page/59/احیای%20تفکر%20اسلامی?page=26

در تبریز

علامه طباطبایی هنگامی که در نجف مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعی‌اش در تبریز بدست می‌آمد، در سال ۱۳۱۴ش، مجبور به بازگشت به زادگاهش تبریز شد و بیش از ۱۰ سال در روستای شادآباد تبریز به کشاورزی مشغول شد.[۲۵] وی این دوره از زندگی خود را به جهت بازماندن از تدریس و تفکر علمی، دوره خسارت روحی دانسته است.[۲۶] تعدادی از کتاب‌ها و رساله‌های او همچون رساله «اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «ولایت»، «نبوت»، «الانسان قبل الدنیا»،‌ «الانسان فی الدنیا» و «الانسان بعد الدنیا»، حاصل تفکرات این دوره است.[۲۷] همچنین تفسیر مختصری از ابتدای قرآن تا سوره اعراف در این دوران گزارش شده است.[۲۸]

 
علامه طباطبایی در قم

در قم

علامه طباطبایی از سال ۱۳۲۵ش در قم ساکن شد و فعالیت علمی خود را از سرگرفت.[۲۹] او درس تفسیر و فلسفه را در قم آغاز کرد[۳۰] و به تدریج، دروس حکمت مانند کتاب شفاء و اسفار را با تمام موانع و مخالفت‌هایی که وجود داشت،[یادداشت ۲] متداول ساخت و شاگردان فراوانی نیز تربیت کرد.[۳۱] وی را احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم دانسته‌اند.[۳۲]

گفته شده شهرت علامه طباطبایی در تهران و حوزه‌های علمی ایران، هنگامی آغاز شد که از تبریز به قم مهاجرت کرد و درس تفسیر و فلسفه و بحث و گفتگوهای علمی را شروع کرد.[۳۳]

جلسات علمی تهران

در دوران سکونت در قم، یکی از فعالیت‌های علامه طباطبایی شرکت در جلساتی علمی و فلسفی در تهران بود.[۳۴] این جلسات با افرادی همچون هانری کربن، سید حسین نصر، سید جلال الدین آشتیانی، مرتضی مطهری و غلامحسین ابراهیمی دینانی و با محوریت علامه طباطبایی درباره مسائل فلسفی و عرفانی شیعه برگزار می‌شد.[۳۵] او در سفرهای پیاپی به تهران، با علاقه‌مندان به حکمت و معارف اسلامی تماس داشت و ‌گاه با مخالفان دین و حکمت نیز بحث و مناظره می‌کرد.[۳۶]

جلسات علامه با کُربَن به مدت ۲۰ سال (۱۳۷۸ تا ۱۳۹۹ق)[۳۷] هر پاییز با حضور جمعی از اهالی فلسفه تشکیل می‌شد و در آن مباحث اساسی دین و فلسفه و... مطرح می‌شد.[۳۸] به گفته دکتر سید حسین نصر چنین جلساتی در سطح بالا و با افقی وسیع در جهان اسلام امروز بی‌نظیر بوده است و حتی می‌توان گفت که از دوره قرون وسطی که تماس فکری و معنوی اصیل بین اسلام و مسیحیت قطع شد، چنین تماسی بین شرق اسلامی و غرب حاصل نشده است.[۳۹]

گفتگوهای علمی علامه طباطبایی با هانری کربن، در سال ۱۳۳۹ش به کوشش محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی با عنوان «مکتب تشیع» به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر شد.[۴۰]

شاگردان

 
شاگردان علامه طباطبایی در کنار پیکر استاد. نفر اول از سمت چپ: محمد صادقی تهرانی، نفر دوم: حسن حسن‌زاده آملی، نفر پنجم: عبدالله جوادی آملی
توصیف مرتضی مطهری از زبان علامه طباطبایی
  1. سید عزالدین حسینی زنجانی
  2. مرتضی مطهری[یادداشت ۳]
  3. عبدالله جوادی آملی
  4. محمد فاضل لنکرانی
  5. حسینعلی منتظری
  6. نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی[۴۱]
  7. سید موسی شبیری زنجانی
  8. محمدتقی مصباح یزدی
  9. جعفر سبحانی
  10. غلامحسین ابراهیمی دینانی
  11. حسن حسن‌زاده آملی
  12. سید محمدحسین حسینی تهرانی معروف به علامه طهرانی
  13. سید علی حسینی خامنه‌ای
  14. ابراهیم امینی
  15. سید جلال‌الدین آشتیانی
  16. ناصر مکارم شیرازی
  17. احمد احمدی
  18. سید حسن طاهری خرم‌آبادی
  19. علی قدوسی
  20. علی‌اکبر غفاری [۴۲]
  21. محمد محمدی گیلانی
  22. یحیی انصاری شیرازی
  23. سید محمد حسینی بهشتی
  24. محمد مفتح
  25. محمدجواد باهنر
  26. سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
  27. حسین نوری همدانی
  28. ابوطالب تجلیل
  29. امام موسی صدر
  30. محمد شجاعی زنجانی
  31. سید محمدباقر موحد ابطحی
  32. سید محمدعلی موحد ابطحی
  33. سید مهدی روحانی
  34. علی احمدی میانجی
  35. عباس ایزدی
  36. محمد صادقی تهرانی
  37. عزیزالله خوشوقت
  38. علی سعادت‌پرور.[۴۳]
  39. احمد بهشتی[۴۴]
  40. محمدهادی معرفت
  41. سید یوسف مدنی تبریزی

آثار

از سید محمدحسین طباطبایی بیش از ۳۰ کتاب و چندین مقاله به جا مانده است. مرکز تحقیقات نور مجموعه آثار او را در قالب نرم افزار آثار علامه طباطبایی منتشر کرده است. [۴۵] بخشی از آثار او بدین قرار است:

  1. تفسیر المیزان
  2. اصول فلسفه و روش رئالیسم
  3. شیعه در اسلام
  4. سنن النبی (ص)
  5. حاشیه بر اسفار صدرالدین شیرازی
  6. بدایة الحکمه
  7. نهایة الحکمه
  8. شيعه: مجموعه مذاكرات با پروفسور كربن (بخش اول مذاکرات در سال ۱۳۳۸ش)
  9. رسالت تشيع در دنياى امروز(بخش دوم مذاكرات با پروفسور كربن در سال ۱۳۴۰ش)
  10. حاشیه بر کفایة الاصول
  11. رساله در حکومت اسلام
  12. رساله در قوه و فعل
  13. رساله در اثبات ذات
  14. رساله در صفات
  15. رساله در افعال
  16. رساله در وسائط
  17. الانسان قبل الدنیا
  18. الانسان فی الدنیا
  19. الانسان بعد الدنیا
  20. رساله در نبوت
  21. رساله در ولایت
  22. رساله در مشتقات
  23. رساله در برهان
  24. رساله در مغالطه
  25. رساله در تحلیل
  26. رساله در ترکیب
  27. رساله در اعتباریات
  28. رساله در نبوت و مَنامات
  29. منظومه در رسم خط نستعلیق
  30. علی و الفلسفة الالهیه (به فارسی ترجمه شده است)
  31. قرآن در اسلام
  32. نسب‌نامه خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج‌الدین عبدالوهاب)
  33. مقالات متعددی که در نشریات گوناگون مانند مکتب تشیع و درس‌هایی از مکتب اسلام و راهنمای کتاب و... به انتشار رسیده است.[۴۶]
  34. تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن [۴۷]

تفسیر المیزان

 

علامه طباطبایی از حدود سال ۱۳۳۳ش/۱۳۷۴ق نوشتن تفسیر المیزان را آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۰ش/۱۳۹۲ق آن را در ۲۰ جلد به زبان عربی به اتمام رساند. در این تفسیر از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده شده است و علاوه بر تفسیر آیات و بحث‌های لغوی در بخش‌هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی، علمی و اجتماعی نیز دارد.[۴۸] ترجمه این اثر به دو شکل منتشر شده است. نخست در ۴۰ جلد و سپس در ۲۰ جلد. این اثر با توصیه علامه طباطبایی توسط سید محمد‌باقر موسوی همدانی به فارسی ترجمه شده و برخی جلدهای آن هم توسط دیگران ترجمه شده است.

تفسیر روایی البیان

علامه طباطبایی قبل از نوشتن تفسیر المیزان، در تبریز اقدام به نوشتن تفسیری با محوریت احادیث کردند. نام این تفسیر نیمه تمام تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن است و چنان‌که از یادداشت‌های مؤلف به دست می‌آید، ایشان در فاصله سال‌های ۱۳۶۴ ق تا ۱۳۶۹ق مشغول نوشتن این تفسیر بوده است. و احتمالا به علت ورود ارتش روسیه به تبریز و بحران‌های بعد ازآن این کتاب ناتمام مانده است.[۴۹] این تفسیر چند سال بعد از درگذشت علامه منتشر شده و از اول قرآن تا پایان سوره یوسف را دربرمی گیرد.[۵۰]

تعلیقه بر بحار الانوار

علامه طباطبایی معتقد بود که بحار الانوار بهترین دائرة‌المعارف شیعه در زمینه احادیث و دارای یک فصل‌بندی مطلوب و توضیحات مناسب در ذیل احادیث است. ولی از آنجا که علامه مجلسی در مسائل فلسفی مسلط نبوده، گاه در توضیحاتی که درباره احادیث نوشته دچار اشتباه شده است. به همین دلیل بنا شد علامه طباطبایی در چاپ جدید بحارالانوار نکاتی را در حاشیه بیافزاید. این کار تا اوایل جلد هفتم بحار انجام شد و کتاب با توضیحات او منتشر شد. ولی به دلیل این که نقدهای علامه بر نظریات علامه مجلسی خوشایند عده‌ای نبود و از طرفی علامه طباطبایی حاضر نشد از مواضع خود صرف‌نظر کند، این حاشیه‌نویسی ناتمام ماند.[۵۱][یادداشت ۴] موسسه الوفاء بیروت این تعلیقات را به همراه بحارالانوار چاپ کرده است.[۵۲] محمد باقر بهبودی علت ادامه نیافتن تعلیقات علامه طباطبایی بر بحارالانوار را این دانسته که وی آخوندی مدیر انتشارات دار الکتب الاسلامیة را قانع کرده که یک فیلسوف نباید بر کار و اثر یک محدث تعلیقه بنویسد و او هم پذیرفته است. [۵۳] از علت ادامه نیافتن این تعلیقات گزارش‌های دیگری هم آمده است مانند اعلام علامه طباطبایی مبنی بر چاپ نشدن تعلیقاتش به سبب حساسیت‌هایی که آن زمان پیش آمده بود.[۵۴]

آراء و اندیشه‌ها

  • تفسیر قرآن به قرآن و بی‌نیازی فهم قرآن از حدیث؛ طباطبایی معتقد است فهم قرآن خودبسنده است و برای فهم قرآن نیازی به روایات نیست. [۵۵] و بلکه قرآن است که معیار ارزش‌گذاری روایات دانسته شده است. [۵۶] هم‌چنین بنا بر پژوهشی در آثار طباطبایی از نظر او زبان قرآن، هر چند زبان عرف و عقلاء است ولی تفاوت‌هایی با زبان عرفی دارد. در واقع زبان قرآن زبان عرفی خاصی است که هر چند برای فهم آن باید از قواعد فهم عرفی استفاده کرد، ولی تکیه بر قواعد عرفی معمولی برای فهم آن کافی نیست.[۵۷]
  • حکومت اسلامی : علامه حکومت پیشنهادی اسلام بر جامعه را حکومت انسانی و فطری می‌داند که حقوق فرد و جامعه و ضعیفان و ناتوان ها وقوی وضعیف ومرد وزن و... و تمام اصناف و طبقات درآن رعایت شود، نه حکومت استبدادی فردی ونه حکوت اکثریت(نصف +یک )که در آن حقوق (نصف+ یک) که اقلیت محسوب می شوند ضایع می‌شود.او معتقد است که حکومت اسلامی در واقع همان حکومت انسانی است که معیارش احترام به حقوق همه افراد است، نه فقط احترام به یک فرد و یا اکثریت. [۵۸] [یادداشت ۵]

علامه طباطبائی:

(أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كلّ فردٍ...)
حكومت اسلامى حكومتى است انسانى، به اين معنا كه حقوق همه افراد انسان‌ها را رعايت نموده و به خواسته‌هاى آنان احترام مى‌گذارد، هر كه مى‌خواهد باشد، نه اينكه خواسته‌هاى افراد را فداى خواسته یک نفر و يا خواسته اكثريت كرده باشد.

منبع: طباطبائی، المیزان، ج۹، ص۱۱۵

  • فیلسوف نوصدرایی؛ برخی پژوهش‌گران با تکیه بر اندیشه‌های طباطبایی او را فیلسوفی می‌دانند که هرچند در مکتب ملاصدرا قرار می‌گیرد ولی به دلیل ابتکارات خود باید او را به نوعی مؤسس مکتبی به نام فلسفه نوصدرایی دانست. [۵۹] همایون همتی پژوهش‌گر فلسفه و عرفان، نوآوری‌های طباطبایی را دست‌کم در ده حوزه معرفتی بر می‌شمرد [۶۰]که مهم‌ترین تحول او در فلسفه صدرایی در عرصه معرفت‌شناسی است. [۶۱]
  • نظریه ادراکات اعتباری؛ نظریه ادراکات اعتباری را نیز از ابتکارات طباطبایی دانسته‌اند[۶۲] که بر اساس آن او تلاش می‌کند گزار‌های اخلاقی را توجیه و تبیین کند.[۶۳]
  • ولایت عمومی شهروندان. برخی نویسندگان بر این باورند که طباطبایی بر اساس آن‌چه در آثار خود نگاشته است در حوزه سیاسی نظریه ولایت عمومی شهروندان را قبول دارد. [۶۴]
  • عالم ذر؛ طباطبایی معتقد است پیمانی که در عالم ذر از انسان‌ها گرفته شده مربوط به صورت ملکوتی انسان بوده و در واقع در عالم مثال است. البته در این مرتبه انسان‌ها تشخص فردی دارند و این پیمان در فطرت و وجود همه انسان‌ها به ودیعه نهاده شده است. [۶۵] طباطبایی معتقد است چنان نیست که قبل از خلقت انسا‌ن‌ها عالم دیگری قبل از این عالم ماده وجود داشته باشد. [۶۶] جوادی آملی در کتاب فطرت در قرآن نقدهایی بر نظریه طباطبایی وارد کرده است. [۶۷]
  • جهاد : به باور طباطبایی هدف از جهاد در اسلام کشور گشایی نیست بلکه هدف، توسعه سلطه دین و تأمین مصالح دنیا وآخرت مردمان است. [۶۸]
  • آزادی : علامه مرز آزادی فردی انسان را محدود به مزاحمت نداشتن با آزادی و حقوق دیگران می‌داند و در اجتماع نیز آزادی او را محدود به رعایت مصالح اجتماعی و عمومی می‌داند. وی هم چنان امر به معروف و نهی از منکر را در صورتی که براساس خیرخواهی و رعایت مصالح اجتماعی و عمومی باشد محدود کننده آزادی های فردی‌ای می‌داند که با مصالح عمومی ناسازگار هستند.[۶۹]
  • چندهمسری: علامه چند همسری را مختص به مردانی می‌داند که اطمینان به رعایت عدالت و دغدغه تامین خوشبختی خود و خانواده‌اشان را دارند اما نسبت به مردانی که زن را تنها مخلوقی برای شهوترانی و لذت‌جویی می‌دانند براین باور است که تنها حق گرفتن یک همسر دارند و شاید همین حق را هم نداشته باشند. [۷۰][یادداشت ۶]
  • فقه :علامه طباطبایی دین را مجموعه‌ای از معارف علمی(نظری) و عملی مرتبط با یکدیگر می داند که نمی توان تنها به بخشی از آنها بسنده کرد و انتظار نتیجه مطلوب داشت. [۷۱] [یادداشت ۷] و در نگاهی دیگر دین را مجموعه ای از عقاید و احکام و اخلاق دانسته [۷۲]

و براین اساس فقه را هم بدون اخلاق مانند جسدی بدون روح می داند و پای بندی به ظاهر احکام فقهی بدون در نظر گرفتن اصول اخلاقی را در واقع مرگ دین و نابودی دین سعادت انسانی برشمرده است. [۷۳][یادداشت ۸]

ذوق شعری

علامه، دارای ذوق شعری بوده و اشعاری سروده که بعدها خودش آن‌ها را از بین برده است. پاره‌ای از اشعار باقی‌مانده‌اش در کتابی با نام «ز مهر افروخته» چاپ شده است. از اشعار مشهور علامه شعری است مُخُمّس در باره امام حسین(ع) که تضمین غزلی از حافظ است، در سال ۱۳۲۸-۱۳۲۷ شمسی سرود و همراه نامه‌ای به برادر خود، آیت‌الله الهی، ارسال کرد و در پایان سروده نوشت: «انتظار می‌رود این اشعار را در مجالس خودتان بخوانید.» بند نخست شعر این است:

گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم
با همین قافله‌ام راه فنا می‌پویم
دست همت ز سراب دو جهان می‌شویم
شور یعقوب‌کنان یوسف خود می‌جویم[۷۵] [یادداشت ۱۰]


در برخی از سروده‌های او، مانند گذر ز دانه و دام جهان و خویش مباز و کیش مهر، واژه غیر فارسی به‌کار نرفته است. معروف‌ترین غزل علامه طباطبایی «کیش مهر» است. این غزل در ۱۳۶۵ش به‌صورت تصنیف با آهنگ‌سازی جلیل عندلیبی و آواز شهرام ناظری در آلبومی به نام کیش مهر منتشر شد [۷۶]

 
طرح جلد آلبوم كيش مهر؛ اجرا در ۱۳۶۵ش توسط شهرام ناظری
همی گویم و گفته‌ام بارها
بود کیش من مهر دلدارها
پرستش به مستی است در کیش مهر
برون‌اند زین جرگه هشیارها
به شادی و آسایش و خواب و خور
ندارند کاری دل‌افگارها
به جز اشک چشم و به جز داغ دل
نباشد به دست گرفتارها
کشیدند در کوی دلدادگان
میان دل و کام، دیوارها
چه فرهادها مرده در کوه‌ها
چه حلاج‌ها رفته بر دارها
چه دارد جهان جز دل و مهر یار
مگر توده هایی ز پندارها


همچنین، براساس نقل خود مرحوم علامه، روزگاری که فشار زندگی در نجف زیاد شده بود دیداری با استاد عرفان واخلاقش سید علی قاضی طباطبایی (که او را در این سروده «پیر خرد پیشه نورانی» معرفی کرده است) داشته و پس از دیدار و پیداشدن حالت سبکباری و انبساط روحی، این شعر را که مضمون پند استادش بوده سروده است.

بود دلی، رفت و فراموش شد
طُرفه چراغی بُد و خاموش شد
پیش من اینک غم و شادی یکی‌ست
داغ‌دلی، شاد نهادی، یکی‌ست
دوش که غم پرده‌ٔ ما می‌درید
خار غم اندر دل ما می‌خلید
در بر استادِ خِرَدپیشه‌ام
طرح نمودم غم و اندیشه‌ام
کو به‌کف آیینه‌ٔ تدبیر داشت
بختِ جوان و خِرَد پیر داشت
پیرِ خِرَدپیشه‌ٔ نورانی‌ام
شُست زِ دل، زنگِ پریشانی‌ام
گفت که در زندگی آزاد باش
هان! گذران‌ است جهان، شاد باش
رو به خودت نسبت هستی مده
دل به چنین مستی و پستی نده
زآن‌چه نداری ز چه افسرده‌ای
وز غم و اندوه دل‌آزرده‌ای
گر ببرد ور بدهد دست دوست
ور ببُرد ور بنهد مُلکِ اوست
ور بِکِشی یا بکُشی دیوِ غم
کج نشود دست قضا را قلم
آن‌چه خدا خواست همان می‌شود
وآن‌چه دلت خواست نه‌آن می‌شود[۷۷]

}}

آثاری درباره او

زندگی، اندیشه‌ها و آثار طباطبایی محور برخی آثار علمی، پژوهشی و هنری قرار گرفته است.

کتاب‌، مقاله و پایان‌نامه

کتاب‌های متعددی درباره علامه طباطبایی نگاشته شده است که برخی فقط یادنامه‌ و مشتمل بر مقالات علمی هستند و برخی دیگر، به زندگی و احوالات او پرداخته‌اند. نویسندگان کتاب «کتاب‌شناسی علامه طباطبایی» تلاش کرده‌اند مجموعه کتاب‌ها، پایان‌نامه‌ها و مقاله‌هایی که درباره طباطبایی یا با محوریت اندیشه او نگاشته شده است را گردآوری کنند. این کتاب در ۵۰۴ صفحه در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. [۷۸] هم‌چنین دوفصلنامه «اندیشه علامه طباطبایی» با تمرکز بر اندیشه‌های او از سال ۱۳۹۴ش منتشر شده است.[۷۹] برخی از کتاب‌هایی که درباره زندگی و شخصیت و اندیشه‌های طباطبایی منتشر شده‌اند، عبارتند از:

  1. مرزبان وحی و خرد: یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائی
  2. یادها و یادگارها نوشته علی تاجدینی
  3. مهر تابان نوشته سید محمدحسین طهرانی
  4. ز مهر افروخته
  5. شناخت‌نامه علامه طباطبایی
  6. جرعه‌های جان بخش، نوشته غلامرضا گلی زواره
  7. شمس الوحی تبری‍زی، نوشته آیت‌الله جوادی آملی
  8. علامه طباطبایی، فیلسوف علوم انسانی ـ اسلامی(۲ جلد)
  9. آرای اخلاقی علامه طباطبایی، نوشته رضا رمضانی

همایش

پس از درگذشت علامه طباطبائی همایش‌های متعددی با هدف مطالعه و معرفی زندگی و اندیشه‌های او برگزار شده است. تعداد این نشست‌ها و همایش‌ها در جایی ثبت و ضبط نشده است. مشهورترین این همایش‌ها با نام میزان حکمت از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۱شمسی در تهران برگزار شد. [۸۰] در همان سال در تبریز کنگره بزرگداشت یکصدمین سال تولد او برگزار شد.[۸۱]

آثار هنری

به جز شعر کیش مهر از طباطبایی که توسط شهرام ناظری خواننده ایرانی به صورت تصنیف اجرا شده است.[۸۲] قطعه موسیقایی دیگری با شعر علی معلم دامغانی و صدای علیرضا افتخاری نیز در بزرگداشت او اجرا شده است.[۸۳] ‌هم‌چنین یک فصل از مجموعه تلویزیونی حدیث سرو که درباره زندگی و شخصیت علمای شیعه است، به زندگی علامه طباطبایی اختصاص دارد.[۸۴]

در ایران چندین مرکز آموزشی و تحصیلی به نام علامه طباطبائی نامگذاری شده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها دانشگاه علامه طباطبائی در تهران است.

منزل مسکونی علامه طباطبایی به پیشنهاد آیت الله سبحانی خریداری و به عنوان دارالقرآن علامه طباطبایی (یکی از شعب دارالقرآن امام «علی») مرکز فعالیت های قرآنی است. [۸۵] این دارالقرآن برخورداراز پایگاه اطلاع رسانی است. [۸۶]

پانویس

  1. طباطبایی، «زندگی من»، ص۳۹.
  2. اوسی، الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان، ۱۴۰۵ق، ص۳۹.
  3. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۵.
  4. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۲.
  5. شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۴۲.
  6. طباطبایی، «زندگی من»، ص۳۹؛ طباطبائی، بررسی‌های اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹.
  7. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۷-۴۰.
  8. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۴۱.
  9. نگاه کنید به: تاجدینی، علی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۲۸.
  10. «عبدالباقی طباطبایی فرزند ارشد علامه طباطبایی(ره) به دیار باقی شتافت»، خبرگزاری مهر.
  11. رجایی نژاد، «یارقدوسیان و بانی نظم نوین حوزه»، وبگاه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  12. «شاگردان»، پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری.
  13. https://farsnews.ir/news/13940823000877/آخرین-ساعات-زندگی-علامه-طباطبایی-ره-به-روایت-همسرش-واکنش-علامه-به
  14. طباطبائی، بررسی های اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹.
  15. غیاثی کرمانی، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، ص۸۰و۸۱.
  16. تاجدینی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۱۰و۱۱.
  17. غیاثی کرمانی، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، ص۸۱ و۸۲.
  18. غیاثی کرمانی، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، ص۸۲.
  19. تاجدینی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۱۱.
  20. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۱.
  21. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۱.
  22. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۵.
  23. طباطبایی، «زندگی من»، ص۴۰؛ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۱؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴، ۵۱، ۶۵ و ۶۶؛ طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۳.
  24. نشریه گلستان قرآن، وابسته به موسسه نمايشگاه‌های فرهنگی ايران آذر 1381 - شماره 136
  25. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۹؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴ و۳۵.
  26. طباطبایی، «زندگی من»، ص۴۰؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴ و۳۵.
  27. شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۸۰.
  28. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۳.
  29. شمس، سیره علمی و علمی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۵.
  30. طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص ۱۳.
  31. طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۴.
  32. طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۴.
  33. طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۳.
  34. طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۳.
  35. «انقلابیونی که خوش نداشتند علامه طباطبایی با هانری کربن دیدار کند»، خبرگزاری مهر.
  36. طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۳.
  37. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۷۶.
  38. طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۳ و۱۴.
  39. طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۴.
  40. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۷۸؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۴ و ۲۱۵.
  41. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۷
  42. استاد علی اکبر غفاری احیاگر میراثی از تشیع»، ص۳-۱۰.
  43. نگاه کنید به: شمس، سیره علمی و علمی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۹.
  44. http://erfanvahekmat.com/دانشنامه/دکتر_احمد_بهشتی
  45. نرم‌افزر مجموعه آثار علامه طباطبایی. مرکز نور
  46. طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیش‌گفتار، ص۱۵-۱۷؛ حسن‌زاده آملی، «آثار قلمی جناب علامه طباطبایی از نظم و نثر»، ص۱۸و۱۹.
  47. طباطبایی،تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن، لبنان دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۲۷ق.
  48. حسینی طهرانی، مهرتابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۳-۶۵.
  49. رک: طباطبائی، تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۲۴-۲۷.
  50. طباطبائی، تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۱؛ ج۶، ص۱۳.
  51. حسینی طهرانی، مهرتابان، ۱۴۲۶ق، ص۵۵-۵۷.
  52. بحارالانوار، جلد صفر(مقدمه)، ص۱۱.
  53. https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/7335/91372/مصاحبه-با-استاد-محمد-باقر-بهبودی
  54. https://www.ibna.ir/fa/report/248898/
  55. طباطبایی، قرآن در اسلام، ۱۳۸۸ش، ص۷۸-۸۰؛ وکیلی، علامه طباطبایی و تفسیر قرآن به قرآن، ص۱۲۴.
  56. گلی و زارعی، عرضه روایات بر آیات قرآن از نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ص۸۱
  57. جعفرنژاد، زبان قرآن با تکیه بر آراء علامه طباطبایی در المیزان، ص۱۲۳.
  58. طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج۹، ص۱۱۵.
  59. رشاد، گفتمان فلسفی نوصدرایی، ص۴۰۹-۴۱۱.
  60. همتی، طباطبایی بنیان‌گذار حکمت نوصدرایی است، پایگاه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرور خبر ۱ مرداد ۱۴۰۱ش.
  61. علیزاده، علامه طباطبایی: فیلسوفی نوصدرایی، ص۲۹.
  62. جعفری ولنی، استاد مطهری و ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، ص۷۳؛ بنی‌اسدی، نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و تأثیرات آن در فلسفه و اخلاق، ص۴۹.
  63. همتی، طباطبایی بنیان‌گذار حکمت نوصدرایی است، پایگاه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرور خبر ۱ مرداد ۱۴۰۱ش.
  64. عبدالله، حکومت سعادت‌گرا در اندیشه سیاسی علامه طباطبایی، ص۷۴؛ سروش محلاتی، تقریر نظریه علامه طباطبایی در باب ولایت عمومی شهروندان.
  65. غفاری و حکیم‌زاده، بررسی میان رأی ملاصدرا و علامه طباطبایی در عالم ذر، ص۱۴۸-۱۴۹.
  66. فاکر، ریاحی و حدیدی، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی درباره عالم ذر در تفسیر میثاق، ص۶۹.
  67. جوادی آملی، فطرت در قرآن، ۱۳۷۹ش، ص١٢٩-١٣۵؛ حبیبی و مشکی، مقایسه نظرات ملاصدرا، علامه طباطبایی و آیت آلله جوادی آملی درباره عالم ذر، ص۱۱۸-۱۲۴.
  68. طباطبایی، المیزن، ۱۳۹۳ق، ج۲۷ ص۲۸۴.
  69. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۱۰، ص۳۷۲.
  70. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۴، ص۱۹۱.
  71. طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۲۳۹.
  72. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۱۶۲.
  73. طباطبایی،الميزان في تفسير القرآن، ج۲، ص ۲۳۵.
  74. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۳، ص۲۷۶؛ ج۲، ص۵۶.
  75. تهرانی، زمهر افروخته،۱۳۸۱ش، ص۱۲۸.
  76. علامه طباطبایی و دو تصنیف. خبرگزاری ایرنا. مرور خبر ۳ مرداد ۱۴۰۱ش.
  77. https://www.hawzahnews.com/news/927844/ ؛تهرانی، سیدعلی، زمهرافروخته، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۵.(بدون دو بیت اول)
  78. کتاب‌شناسی علامه طباطبایی. در سایت خانه کتاب
  79. تارنمای دوفصلنامه اندیشه علامه طباطبایی
  80. برگزاری همایش میزان حکمت. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه. مرور خبر ۳ مرداد ۱۴۰۱ش
  81. کنگره یکصدمین سال تولد علامه طباطبایی. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه. مرور خبر ۳ مرداد ۱۴۰۱ش.
  82. علامه طباطبایی و دو تصنیف. خبرگزاری ایرنا. مرور خبر ۳ مرداد ۱۴۰۱ش.
  83. علامه طباطبایی و دو تصنیف. خبرگزاری ایرنا. مرور خبر ۳ مرداد ۱۴۰۱ش.
  84. خبرگزاری مهر
  85. https://shahr20.ir/?p=9198
  86. https://hawzah.net/fa/News/View/95396/

یادداشت

  1. سید حسین بادکوبه‌ای از فرط عنايتى كه به تعليم و تربيت نويسنده داشت، براى اين كه مرا به طرز تفكر برهانى آشنا ساخته، به ذوق فلسفى تقويت بخشد، امر فرمود كه به تعليم رياضيات پردازم. در امتثال امر معظم له به درس مرحوم آقا آقا سید ابوالقاسم خوانساری كه رياضى‌دان زبردستى بود، حاضر شدم و يك دوره حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضايى و جبر استدلالى از معظم له فرا گرفتم.(زندگی‌نامه خودنوشت علامه طباطبایی)
  2. در ارتباط با مخالفت‌هایی که با تدریس علامه طباطبایی (به صوررت موقت) در حوزه علیمه قم صورت گرفته گزارش‌های مختلفی ازاین افراد نقل شده است: سید علی خامنه ای، علی دوانی، سید محمد حسین حسینی تهرانی، حسینعلی منتظری و مصباح یزدی. وجه مشترک تمام این گزارش‌ها اظهار مخالفت صریح یا تلویحی و غیرمستقیم از سوی آیت الله بروجردی به عنوان رییس حوزه آن زمان ورعایت پاره‌ای از مصالح است.http://erfanvahekmat.com/a/R
  3. آیت الله مطهری در مورد شخصیت علامه طباطبایی می گوید: علامه طباطبایی سَلَّمَهُ اللَّه تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است که صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. این مرد واقعاً یکی از خدمتگزاران بسیار بسیار بزرگ اسلام است. اولًا مجسمه تقوا و معنویت است. در تهذیب نفس و تقوا مقامات بسیار عالی را طی کرده است. من سالیان دراز از فیض محضر این مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام. مجموعه‌ آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص: ۴۲۹ ـ ۴۲۸
  4. حسینی طهرانی پاسخ علامه به منتقدین را چنین نقل کرده: در مکتب‌ شیعه‌ ارزش‌ جعفر بن‌ محمّد الصّادق‌ از علاّمۀ مجلسی بیشتر است‌؛ و زمانی که‌ قرار شود به‌ جهت‌ بیانات‌ و شروح‌ علاّمۀ مجلسی، ایراد عقلی و علمی بر حضرات‌ معصومين‌ علیهم‌ السّلام‌ وارد گردد، ما حاضر نیستيم‌ آن‌ حضرات‌ را به‌ مجلسی بفروشیم‌. و من‌ از آنچه‌ به نظر خود در مواضع‌ مقرّر، لازم‌ می‌دانم‌ بنویسم‌؛ يک کلمه‌ کم‌ نخواهم‌ کرد.
  5. والذي اختاره الله للمجتمع الإسلامي بما أنزل عليهم من الدين الفطري الذي هو الدين القيم هي الحكومة الإنسانية التي يحفظ فيها حقوق كل فرد من أفراد مجتمعها... وذلك أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كل فرد وتعظيم إرادة البعض واحترام جانبه أيّ مَن كان من غير اختصاص الإرادة المؤثرة بفرد واحد أو بأكثر الأفراد.
  6. وأما هؤلاء الذين لا عناية لهم بسعادة أنفسهم وأهليهم وأولادهم ولا كرامة عندهم إلا ترضية بطونهم وفروجهم ، ولا مفهوم للمرأة عندهم إلا أنها مخلوقة في سبيل شهوة الرجل ولذته فلا شأن للإسلام فيهم ، ولا يجوز لهم إلا الازدواج بواحدة لو جاز لهم ذلك والحال هذه.
  7. فإن الدين مجموع من معارف وأحكام مرتبط بعضها ببعض يفسد بعضه بفساد بعض آخر سيما الأركان والأصول
  8. فإن في ذلك إبطالاً لمصالح التشريع وإماتة لغرض الدين وسعادة الحياة الانسانية
  9. أن المراد بالسنين في الآية السنون القمرية لأن السنة في عرف القرآن هي القمرية المؤلفة من الشهور الهلالية وهي المعتبرة في الشريعة الإسلامية. المیزان، ج۱۳، ص۲۷۶
  10. «گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم** «با همین قافله‌ام راه فنا می‌پویم» «دست همت ز سراب دو جهان می‌شویم** شور یعقوب‌کنان یوسف خود می‌جویم»
    • که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم*
    «گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم** زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم» «هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم** فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم:» «بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم» «من به میدان بلا روز ازل بودم طاق** کشته یارم و با هستی او بسته وثاق»» ««من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق!** طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق» «که در این دامگه حادثه چون افتادم» «لوحه سینه من گر شکند سُم ستور** ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور» «باک نبود که مرا نیست به‌جز شوق حضور** سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور» «به‌هوای سر کوی تو برفت از یادم» «تا در این بزم بتابید مه طلعت یار** من خورم خون دل و یار کند تیر نثار» «پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار** نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار» «چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم» «تشنه وصل وی‌ام آتش دل کارم ساخت** شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت» «از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت** کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت» «یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟»

منابع

پیوند به بیرون