آیه ۱۹۰ سوره بقره
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| واقع در سوره | بقره |
| شماره آیه | ۱۹۰ |
| جزء | ۲ |
| اطلاعات محتوایی | |
| شأن نزول | جریان صلح حدیبیه |
| مکان نزول | مدینه |
| موضوع | جنگ دفاعی |
| آیات مرتبط | آیه ۱۹۱ سوره بقره، آیه ۱۹۲ سوره بقره، آیه ۱۹۳ سوره بقره، آیه ۱۹۴ سوره بقره، آیه ۱۹۵سوره بقره؛ آیه ۵ سوره توبه. |
آیه ۱۹۰ سوره بقره بر ضرورت دفاع و ایستادگی مسلمانان در برابر حمله دشمن و رعایت حدود الهی در جنگ تأکید دارد. به گفتهٔ مفسران، این نخستین آیهای است که درباره جنگ با مشرکان پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه نازل شد.
یکی از شأن نزولهای این آیه، صلح حدیبیه بیان شده است. قطبالدین راوندی این آیه را در کتاب الجهاد ذیل آیات جهاد دفاعی ذکر کرده و تصریح میکند که محبت خداوند شامل کسانی که از حدود الهی در جنگ تجاوز کنند نمیشود. براساس همین آیه، مفسران به حدودی اشاره کردهاند که مسلمانان نباید در جنگ از آنها عدول کنند، از جمله: آغازگر جنگ نبودن، پرهیز از کشتن زنان، کودکان و سالخوردگان و محافظت از باغات، زراعتها و گیاهان.
مکارم شیرازی نیز تأکید کرده که هدف اصلی جنگهای اسلامی انتقامجویی، قدرتطلبی یا کشورگشایی نیست، بلکه برای گسترش عدالت و ریشهکنی ظلم صورت میگیرد.
ضروت دفاع در برابر تجاوز دشمن
در آیه ۱۹۰، خداوند مسلمانان را به جهاد با کسانی که به جنگ با آنان پرداختهاند، فرا میخواند.[۱] برخی مفسران معتقدند که این نخستین آیه درباره جنگ با مشرکان است.[۲] طبق نظر علامه طباطبایی، این آیه آغازی برای دستور جنگ در اسلام است.[۳] اما شیخ طوسی این دستور را مربوط به آیه ۳۹ سوره حج میداند.[۴]
قرائتی نیز در تفسیر نور تأکید دارد که این آیه، مسلمانان را به دفاع و رعایت حدود الهی در جنگ فرا میخواند.[۵] در تفسیر مقاتل بن سلیمان آمده است؛ چون مشرکان آغازگر جنگ بودند، خداوند به پیامبر(ص) اجازه جنگ حتی در ماه حرام و بیتالله الحرام را داد.[۶] آیه ۱۹۱ نیز که دستور کشتن مشرکان و پرهیز از آغاز جنگ در محدوده حرم را میدهد، در ادامه همین حکم آمده است.[۷]
قطب راوندی نیز این آیه را ذیل آیات جهاد دفاعی در فقه القرآن بررسی کرده است.[۸] به گفته علامه طباطبایی، جنگ در اسلام، جنبه دفاعی دارد و فقط هنگام حمله کفار به حوزه اسلام مشروع است.[۹] او معتقد است آیات ۱۹۰ تا ۱۹۵ به یکباره نازل شده و اصل حکم در جمله «وَ قاتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ» نهفته است؛ که اشاره به آغاز جنگ با مشرکان مکه دارد.[۱۰] با این حال، فضلبنحسن طبرسی عقیده دارد که این آیه، اختصاص به مشرکان مکه ندارد و فرمانی عمومی برای جهاد با مشرکان است.[۱۱]
آیه ۱۹۰ سوره بقره ضرورت دفاع و مقابله در برابر تجاوز دشمن را به مسلمانان گوشزد میکند و علاوه بر این تأکید کرده است که مسلمانان در میدان جنگ از حدود الهی تجاوز نکنند.[۱۲] مقاتل بن سلیمان مفسر شیعه قرن دوم هجری قمری در تفسیرش گفته است خداوند بهخاطر اینکه مشرکان آغازگر جنگ بودهاند، به پیامبر اجازه جنگ (حتی در ماه حرام و در بیت الله الحرام) داده است.[۱۳] برخی آیه ۱۹۱ سوره بقره را که فرمان به کشتن مشرکان و آغاز نکردن جنگ در محدوده حرم و مسجدالحرام را داده؛ تکمیلکننده دستوری میدانند که در آیه ۱۹۰ آمده است.[۱۴]
قطب راوندی (درگذشت ۵۷۳ق) مفسر و فقیه قرن ششم هجری قمری این آیه را در کتاب الجهاد ذیل بحث آیات جهاد دفاعى آوردهاند.[۱۵] علامه طباطبایی ذیل این آیه آورده است که جنگ در اسلام، جنبه دفاعی داشته و دفاع زمانی است که حوزه اسلام در هجوم کفار قرار گیرد.[۱۶] همچنین وی معتقد است که آیات ۱۹۰ تا ۱۹۵ سوره بقره بیانگر یک حکم و به یکباره بر پیامبر(ص) نازل شده و اصل حکم هم در جمله «وَ قاتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ» است که عبارت از فرمان جنگ برای اولین بار با مشرکان مکه است.[۱۷] البته طبرسی حکم آیه را اختصاص به جنگ با مشرکان اهل مکه ندانسته و معتقد است كه اين آيه مطلق بوده و فرمان کلی جنگ با مشركان را میدهد.[۱۸]
«وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
و در راه خدا، با كسانى كه با شما مىجنگند، نبرد كنيد و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تجاوزكنندگان را دوست نمىدارد.[۱۹]
شأن نزول
مفسران برای آیه ۱۹۰ سوره بقره دو شأن نزول نقل کردهاند:[۲۰]
شأن نزول اول
بر اساس نقل طبرسی، این آیه، نخستین آیهای است که درباره جنگ نازل شد. از زمان نزول این آیه، پیامبر(ص) تنها با کسانی میجنگید که با او وارد نبرد میشدند و نسبت به کسانی که سر جنگ نداشتند، واکنشی نشان نمیداد؛ تا اینکه آیه پنجم سوره توبه نازل شد:
«فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» (مشرکان را هرکجا یافتید، بکشید).
این آیه رویکرد پیامبر(ص) را نسبت به مشرکان تغییر داد.[۲۱]
شأن نزول دوم
مفسرانی همچون طبرسی، ابوالفتوح رازی و قرطبی، این آیه را مربوط به واقعه صلح حدیبیه دانستهاند:[۲۲] بر اساس این گزارش، پیامبر(ص) با ۱۴۰۰ نفر از یاران خود برای انجام عمره عازم مکه شد. در منطقه حدیبیه مشرکان مانع ورود آنها به شهر و انجام مناسک شدند. پس از مذاکرات، صلحنامهای امضا شد که طبق آن قرار شد سال بعد، پیامبر و مسلمانان سه روز در مکه اقامت کنند تا مناسک عمره را انجام دهند. هنگام عزیمت برای عمره در سال بعد، مسلمانان نگران بودند که مشرکان به عهد خود وفا نکنند و شاید جنگی درگیرد. از طرفی، پیامبر(ص) از وقوع جنگ در ماههای حرام و در بیت الله الحرام نگران بود. در همین زمان، آیه ۱۹۰ نازل شد و مجوز دفاع صادر کرد.[۲۳]
مکارم شیرازی معتقد است شأن نزول اول، بیشتر با آیه ۱۹۰ تطابق دارد و شأن نزول دوم مربوط به آیات بعدی است، اما مضمون آیات نشان میدهد که این مجموعه آیات بهصورت پیوسته یا با فاصلهای اندک نازل شدهاند.[۲۴]
نهی از تجاوز در جنگ
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، عبارت «لاتَعْتَدُوا» را نهی از هرگونه عملی میداند که عنوان تجاوز بر آن صدق کند؛ اعم از هر نوع رفتار نابهجا در جنگ، فارغ از گستره یا شدت آن.[۲۵] بر اساس این تفسیر و دیگر آرای مفسران، آیه ۱۹۰ سوره بقره مجموعهای از حدود اخلاقی و فقهی را برای مسلمانان در جنگها ترسیم کرده است. این حدود عبارتاند از:
- آغازگر جنگ نباشید؛[۲۶]
- زنان، کودکان، سالخوردگان و افرادی که سلامت جسمی ندارند را نکشید؛[۲۷]
- قبل از پیشنهاد صلح بر سر حق، جنگ نکنید؛
- قبل از اعلان جنگ با دشمن، نجنگید؛[۲۸]
- فراریان از جنگ را تعقیب نکنید؛ *اگر امان خواستهاند امان دهید؛[۲۹]
- باغات، زراعتها و گیاهان را از بین نبرید؛[۳۰]
- کسانی که سلاح بر زمین گذاشتهاند را نکشید؛
- آبهای آشامیدنی را به مواد سمی آلود نکنید.[۳۱]
بر اساس دیدگاه تفسیری، هدف جنگهای اسلامی نه انتقامجویی یا قدرتطلبی، بلکه دفاع از ارزشهای الهی و ریشهکنکردن ظلم و فساد در جامعه است.[۳۲] در همین راستا، تفسیر نمونه بر رعایت عدالت حتی در میدان جنگ تأکید دارد؛[۳۳] زیرا طبق آیه ۱۹۰ سوره بقره، محبت خداوند شامل کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند، نمیشود.[۳۴]
نسخ آیه
ابنشهرآشوب در کتاب متشابه القرآن، آیه ۱۹۰ سوره بقره را در چارچوب مباحث ناسخ و منسوخ بررسی کرده است.[۳۵] درباره ناسخ یا منسوخ بودن این آیه، دیدگاههای مختلفی از سوی مفسران مطرح شده که به برخی از آنها اشاره میشود:
نخست، گروهی از مفسران بر این باورند که آیه ۱۹۰ که به جنگ در برابر حمله مشرکان اشاره دارد، بهواسطه آیه پنجم سوره توبه منسوخ شده است. آن آیه فرمان میدهد:
«فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ؛ مشرکان را هرکجا یافتید، بکشید.»
به نظر این گروه، دستور محدودِ دفاعی در آیه بقره جای خود را به فرمان عام در سوره توبه داده است.[۳۶]
در مقابل، شیخ طوسی معتقد است که براساس برخی روایات نقلشده از امامان(ع)، آیه ۱۹۰ ناسخ آیه ۷۷ سوره نساء است که در آن آمده: «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ؛ دست از جنگ بردارید.» بنابراین، آیه بقره بهعنوان دستور آغاز جهاد دفاعی، آیه قبلی در سوره نساء را منسوخ کرده است.[۳۷]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۰.
- ↑ جصاص، احکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۲۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۶۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۰.
- ↑ طوسی، التبیان، دار إحياء التراث العربی، ج۷، ص۱۲۳.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۹۹.
- ↑ مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۱.
- ↑ قطب راوندی، فقه القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۰ ـ ۶۱.
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۰.
- ↑ قرائتی، تفسیرنور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۹۹.
- ↑ مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص ۲۱.
- ↑ قطب رواندی، فقه القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۶۱.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۶۰ ـ ۶۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۰.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ مکارم شیرازی، شأن نزول آيات قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۵۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۶۸؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۴۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۶۸؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۴۷.
- ↑ مکارم شیرازی، شأن نزول آيات قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۵۳.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۶۱.
- ↑ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۱۶.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق ج۲ ص۱۱۰ـ ۱۱۱.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۶۰.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۷۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص ۲۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۸؛ قریشی، قاموس قرآن، ج۵، ص۲۳۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۹.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ ابنشهرآشوب، متشابه القرآن، ۱۳۶۹ق، ج۲، ص۲۲۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۱۰؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۱۶.
- ↑ طوسی، التبیان، دار إحياء التراث العربی، ج۲، ص۱۴۴.
منابع
- ابنشهرآشوب، رشيد الدين محمد بن على، متشابه القرآن و مختلفه ـ بيان المشكلات من الآيات المتشابهات، قم، دار البيدار للنشر، ۱۳۶۹ق.
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسير القرآن، تحقیق، محمد مهدی ناصح و محمد جعفر یاحقی، مشهد، آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى، ۱۳۷۱ش.
- جصاص، احمد بن علی و محمد صادق قمحاوی، احکام القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق، محمد محسن آقابزرگ تهرانی و احمد حبیب عاملی، بیروت، دار إحياء التراث العربی، بیتا.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
- قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش.
- قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن، چاپ ششم، تهران، دار الكتب الاسلامية، ۱۴۱۲ق.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴.
- قطب راوندی، سعید بن هبةالله، فقه القرآن، تحقیق احمد حسینی اشکوری و محمود مرعشی، قم، کتابخانه آيتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
- مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۳ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، شأن نزول آيات قرآن، تنظيم، محمد جعفر امامى، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، ۱۳۸۵ش.
- میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، تحقیق علیاصغر حکمت، تهران، امير کبير، ۱۳۷۱ش.