پرش به محتوا

آیه ۱۱ سوره ممتحنه

از ویکی شیعه
آیه ۱۱ سوره ممتحنه
مشخصات آیه
واقع در سورهممتحنه
شماره آیه۱۱
جزء۲۸
اطلاعات محتوایی
شأن نزولارتداد همسر عمر بن خطاب و پیوستن به مشرکان
مکان نزولمدینه


آیه ۱۱ سوره مُمتَحنه بیان می‌کند اگر زنانی مرتد شده، به کافران پیوستند و در نتیجه مهریه پرداختی به آنان از دست شوهران بیرون رفته، مسلمانان باید از غنیمت، برابر همان مهریه را به این مردان بپردازند. این پرداخت از غنیمت را جدا از سهم فرد از آن شمرده‌اند. این آیه پس از آن نازل شد که کافران از فرمان اسلام به پرداخت مهریه زنان مرتد‌شده به همسران مسلمان سابقشان سرپیچی کردند، ولی مسلمانان مهریه زنان تازه‌مسلمان را به شوهران سابق و کافرشان می‌دادند.

تفسیر علی بن ابراهیم قمی برای آیه ۱۱ ممتحنه شان نزولی نقل کرده و آن را درباره فاطمه دختر ابی‌امیة بن مغیره، همسر عمر بن خطاب دانسته است. او هجرت نکرد، به مشرکان مکه پیوست و با معاویه ازدواج کرد.

معرفی

آیه ۱۱ سوره ممتحنه به گفته مفسران بیان می‌کند در صورتی که مسلمانان در جنگی بر کافران پیروز شدند و غنیمت به دست آوردند، اگر زنانی مرتد شده، به کافران پیوستند و در نتیجه مهریه پرداختی به آنان از دست شوهران بیرون رفته، باید از غنیمت، معادل همان مهریه را به این مردان بپردازند.[۱] به گفته طبرسی مهریه‌ای که این افراد دریافت می‌کند جدا از سهم آنان از غنیمت است.[۲] این آیه پس از آن نازل شد که در آیه قبلی خدا به مسلمانان فرمان داد مهریه زنان تازه‌مسلمان را به شوهران کافر و سابقشان بپردازند و کافران نیز همین اقدام را درباره زنان مرتد شده نسبت به همسران مسلمان و سابقشان انجام دهند. مسلمانان این فرمان را پذیرفتند و کافران سرپیچی کردند.[۳]

﴿وَإِنْ فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ۝١١ [ممتحنه:11]﴿و در صورتی که [زنی] از همسران شما به سوی کفار رفت [و کفار مهر مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنیمت‌یافتید پس به کسانی که همسرانشان رفته‌اند معادل آنچه خرج کرده‌اند بدهید و از آن خدایی که به او ایمان دارید بترسید ۝١١

بانو امین حکمت این فرمان آیه را تأمین مالی مهاجران برای ازدواج می‌داند.[۴] در تبیین آیه احتمالات تفسیری دیگری نیز نقل شده است. برای نمونه قَتاده گفته اگر همسر مسلمانی به کافران هم‌پیمان با مسلمانان پیوست که مهریه‌اش از غنیمت پرداخت شده بود، سپس غنیمتی به مسلمانان رسید، به این مردان مسلمان باید معادل مهریه زنان رفته را از غنیمت بدهند. به نظر قتاده این حکم توسط سوره برائت، نسخ شده و پیمان‌ها شکست.[۵] به گفته زُهَری از محدثان و راویان اهل سنت باید این مهریه از فیء داده شود.[۶] علامه طباطبایی ایمان به خدا را دلیل فرمان به کسب تقوا‌ دانسته که در انتهای آیه به آن اشاره شده است.[۷]

به گزارش ابن‌عباس و زهری تعداد زنانی که مرتد شدند و به کفار پیوستند شش نفر بود که پیامبر(ص) مهریه آن‌ها را از غنیمت به شوهرانشان پرداخت.[۸]

مفهوم عبارت عاقبتم

ناصر مکارم شیرازی در تبیین عبارت «عاقَبْتُمْ» سه احتمال آورده است. اول اینکه ماده مُعاقَبه به معنای عقوبت و کیفر‌دادن باشد. تفسیر دیگر نوبت پیروزی مسلمانان بر کافران و گرفتن غنیمت که در عقب کار کفار قرار می‌گیرد. معنای سوم رسیدن به عاقبت کار و گرفتن غنیمت است. وی نتیجه مشترک هر سه راه و احتمال را گرفتن غنیمت جنگی بیان می‌کند.[۹]

در حدیثی از امام صادق(ع) درباره این آیه و معنای عبارت عاقبتم پرسیده شد. امام در پاسخ آن را به معنای ازدواج مسلمان با زنی دیگر پس از رفتن همسرش به نزد کفار تفسیر کرد. فرد پرسشگر تعجب کرد که اگر آن مسلمان در جنگ شرکت نداشت چرا باید از سهم مجاهدان مهر همسرش داده شود. امام صادق(ع) در پاسخ این پرداخت مهریه را مختص به غنیمت ندانست، بلکه بیان کرد در صورت نبود غنیمت باید از بیت‌المال یا از سوی شخص امام پرداخت شود.[۱۰] در تهذیب الاحکام نیز شبیه این روایت نقل شده است.[۱۱]

شان نزول

تفسیر علی بن ابراهیم قمی برای آیه ۱۱ ممتحنه شأن نزول گزارش کرده است. فاطمه دختر ابی‌امیة بن مغیره همسر عمر بن خطاب بود. او از همراهی عمر در هجرت به مدینه امتناع کرد. به مشرکان مکه پیوست و با معاویه ازدواج کرد. این آیه نازل شد و به پیامبر(ص) فرمان داد تا برابر مهریه را به عمر بپردازد.[۱۲]

پانویس

  1. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۴۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۵ش، ج۲۴، ص۴۱؛ فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۲، ص۱۶۶.
  2. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۴۱۲.
  3. فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۸۴.
  4. بانو امین، مخزن العرفان، ۱۳۶۱ش، ج۳، ص۲۶۴.
  5. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۴۱۲؛ شیخ طوسی، تفسیر تبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۵۸۷.
  6. شیخ طوسی، تفسیر تبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۵۸۷.
  7. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۴۲.
  8. جرجانی، جلاء الاذهان، ۱۳۳۷ش، ج۱۰، ص۵۳ ـ ۵۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۴۱۲.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۵ش، ج۲۴، ص۴۲.
  10. شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۱۷.
  11. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ش، ج۶، ص۳۱۳.
  12. قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۳.

منابع

  • بانو امین، سیده نصرت بیگم، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
  • جرجانی، حسین بن حسن، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، تصحیح: جلال‌الدین حسینی أرموی، تهران، بی‌نا، ۱۳۳۷ش.
  • حلی، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۳ش..
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، کتاب‌فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • فضل‌الله، محمد‌حسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.