پرش به محتوا

آیه ۱۳۵ سوره نساء

از ویکی شیعه
آیه ۱۳۵سوره نساء
مشخصات آیه
واقع در سورهنساء
شماره آیه۱۳۵
جزء۵
اطلاعات محتوایی
شأن نزولعدم شهادت دادن تازه مسلمانان مدینه به ضرر خویشان به دلیل حفظ روابط خانوادگی
مکان نزولمدینه
موضوعاجرای عدالت فردی و اجتماعی و دادن شهادتِ صحیح


آیه ۱۳۵ سوره نساء مؤمنان را به اجرای عدالت و شهادت (گواهی دادن) فرامی‌خواند، حتی اگر به زیان خود یا نزدیکانشان باشد. این آیه تأکید می‌کند که ثروت یا فقر افراد نباید مانع حق‌گویی شود، چراکه خداوند ناظر اعمال انسان‌هاست و عدالت‌ستیزان مجازات خواهند شد. بر اساس تفاسیر، این آیه هشدار می‌دهد که احساسات شخصی یا فشارهای اجتماعی نباید عدالت را تحت‌الشعاع قرار دهد و تحقق آن نیازمند تلاش جمعی در سطوح فردی و اجتماعی است. برخی مفسران، تشکیل نهادهای حکومتی را برای استقرار عدالت ضروری می‌دانند و مخالفت با حکومت دینی را نادرست می‌خوانند. در حوزۀ قضاوت نیز، طبق دیدگاه‌ برخی اندیشمندان هر فرد آگاه به احکام الهی می‌تواند بر اساس عدالت داوری کند، بدون آنکه الزاماً مجتهد باشد. همچنین، بر اساس این آیه شهادت دادن به نفع یا ضررِ خویشاوندان جایز شمرده شده، اما شهادت به نفع خود را نامعتبر دانسته‌اند.

دربارۀ شأن نزول آیه، روایت‌هایی نقل شده که نشان می‌دهد برخی تازه‌مسلمانان به دلیل ترس از تضعیف روابط خانوادگی، از ادای شهادت علیه نزدیکان خودداری می‌کردند که نزول این آیه به‌عنوان هشداری برای پایان دادن به این رفتار ناعادلانه تلقی می‌گردد.

اهمیت عدالت و شهادتِ صحیح

آیه ۱۳۵ سوره نساء مؤمنان را به بر پا داشتن عدالت و دادنِ گواهی صحیح فرامی‌خواند.[۱] در این آیه، خداوند از مسلمانان می‌خواهد که برای برپایی عدالت تلاش کنند و در همه حال، حتی اگر شهادت به ضرر خودشان یا خانواده‌شان باشد، به حق گواهی دهند.[۲] به گفتۀ علامه طباطبایی و طبرسی، از مفسران شیعه، خداوند در این آیه هشدار می‌دهد که نباید از تمایلات شخصی یا فشارهای اجتماعی پیروی کرد و همچنین نبایستی ثروت افراد غنی یا تنگدستی فقیران، آنان را از شهادت به‌حق باز دارد.[۳] در پایان آیه نیز خداوند یادآوری می‌کند که از اعمال انسان‌ها آگاه است و کسانی که از عدالت سر باز می‌زنند، مجازات خواهند شد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ۝١٣٥ [نساء:135]﴿ای کسانی که ایمان آورده‌اید پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکی از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پی هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعاً خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است ۝١٣٥

معنای فردی و اجتماعی اقامۀ قسط

سید محمود طالقانی، مفسر قرآن و نهج البلاغه، «اقامۀ قسط» در آیه ۱۳۵ سوره نساء را به معنای تقسیم عادلانه و رساندن حق به حق‌دار دانسته است.[۴] به گفتۀ محمدحسین طهرانی، از عالمان شیعۀ قرن ۱۴ و ۱۵ق، خداوند با عبارت «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط» تأکید می‌کند که اقامۀ قسط وظیفۀ یکایک مؤمنان است و باید به گونه‌ای باشد که هم شامل تحقق قسط در مسائل فردی شود و هم شامل مسائل اجتماعی.[۵] ناصر مکارم شیرازی، فقیه و مفسر شیعه، این آیه را مربوط به عدالت اجتماعی می‌داند که همۀ مؤمنان باید نسبت به تحقق آن بکوشند.[۶] به عقیدۀ او این آیه به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی اشاره می‌کند؛ زیرا «اقامۀ قسط» توسّط مردم جز با پیوستگی آنان و تشکیل حکومت ممکن نیست.[۷] طبق دیدگاه امام خمینی نیز، آیۀ ۱۳۵ سوره نساء یکی از آیاتی است که نشان می‌دهد اعتقاد به جدایی دین از سیاست و مخالفت با تشکیل حکومت دینی یکی از مظاهر شرک است.[۸]

قضاوت غیرمجتهدان

بعضی از فقیهان، با استناد به آیه ۱۳۵ سوره نساء دیدگاه کسانی را که معتقدند فقط مجتهدان حق قضاوت دارند، رد می‌کنند.[۹] سید محمد حسینی فیروزآبادی (۱۲۶۵ تا ۱۳۴۵ق) معتقد است که هر مؤمنی که به حق و عدالت آگاه باشد، می‌تواند در بین مردم حکم کند و لازم نیست حتماً مجتهد بود تا بتوان در بین مردم به عدالت حکم کرد.[۱۰] طبق دیدگاه حسینعلی منتظری، فقیه شیعه، ملاک در قضاوت، حکم کردن بر طبق نظر پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) است، و این مسئله شامل کسانی که احکام را آموخته‌اند و می‌توانند بر اساس آن بین مردم قضاوت کند نیز می‌شود.[۱۱]

شهادت نزدیکان

طبق برداشت برخی از فقیهان و مفسران، آیه ۱۳۵ سوره نساء بیان می‌کند که شهادت پدر برای فرزند و شهادت فرزند برای پدر و همچنین شهادت دیگر خویشاوندان به نفع یا ضرر یکدیگر جایز است.[۱۲] همچنین فقیهان از این آیه برای اثبات نافذ بودن اقرار انسان علیه خودش استفاده کرده‌اند.[۱۳] به گفتۀ طبرسی، این آیه فقط بیان می‌کند که شهادت انسان به زیان خودش مورد قبول است؛ اما شهادت افراد به سود خودشان قبول نمی‌شود.[۱۴]

شأن نزول

ذیل آیه ۱۳۵ سوره نساء روایتی از ابن‌عباس (۳ سال پیش از هجرت تا ۶۸ق) نقل شده که نشان می‌دهد تازه‌مسلمانانِ مدینه، گاه به دلیل حفظ روابط خانوادگی، از ادای شهادت‌هایی که به ضرر خویشاوندانشان بود، خودداری می‌کردند و با نزول این آیه، به آنان هشدار داده شد که چنین رفتاری نادرست است.[۱۵] بر اساس نقلی دیگر، این آیه درباره مردی نازل شد که گواهی به ضرر پدرش داشت؛ اما می‌ترسید اگر شهادت دهد، به اموال پدرش آسیب برسد و بر فقر او افزوده شود.[۱۶] همچنین گفته شده این آیه در مورد ابوبکر (درگذشت ۱۳ق) نازل گردید که طیِ ماجرایی حقّی به گردن پدرش ابوقحافه بود و ابوبکر باید علیه پدرش شهادت می‌داد. در این آیه به او و دیگر مسلمانان خطاب شد که در شهادت دادن به عدالت رفتار کنند.[۱۷]

پانویس

  1. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۲۸.
  2. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۹۴.
  3. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۵۲ش، ج۵، ص۱۰۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، صفحه ۱۹۰؛ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۹۴.
  4. طالقانی، اسلام و مالکیت، مشهد، ص۲۵۹.
  5. حسینی طهرانی، ولایة الفقیه، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۲-۲۴.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۶۱.
  7. مکارم شیرازی، دائرةالمعارف فقه مقارن، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۲۳.
  8. خمینی، صحیفۀ حج، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۳۰.
  9. منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۶؛ حسینی فیروزآبادی، منتهی العنایة فی شرح الکفایة، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۱.
  10. حسینی فیروزآبادی، منتهی العنایة فی شرح الکفایة، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۱.
  11. منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۶.
  12. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۸۹؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت، ج۴۱، ص۷۵، صادقی تهرانی، رساله توضیح المسایل نوین، ج۱، ص۴۴۸.
  13. نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت، ج۳۵، ص۳؛ طباطبایی کربلایی، ریاض المسائل فی بیان الأحکام بالدلائل، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۸؛ ابن‌زهره، غنیة النزوع إلی علمی الأصول و الفروع، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۷۰.
  14. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۸۹.
  15. مکارم شیرازی؛ خادمی اصفهانی، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۳۱.
  16. میبدی، کشف الاسرار و عدة الخبار، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۷۲۰.
  17. میبدی، کشف الاسرار و عدة الخبار، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۷۲۰.

منابع

  • ابن‌زهره، حمزه بن علی، غنیة النزوع إلی علمی الأصول و الفروع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۷ش.
  • حسینی طهرانی، محمدحسین، ولایة الفقیه، تحقیق علی حسین، بیروت، دار المحجة البیضاء، ۱۴۱۸ش.
  • حسینی فیروزآبادی، محمد، منتهی العنایة فی شرح الکفایة، قم، فیروزآبادی، ۱۳۷۶ش–۱۴۱۸ق.
  • خمینی، سید روح‌الله و خامنه‌ای، سید علی، صحیفه حج، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۲ش.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسير و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • صادقی تهرانی، محمد، رساله توضیح المسائل نوین، تهران، امید فردا، ۱۳۸۴ش.
  • طالقانی، محمود، اسلام و مالکیت، مشهد، طلوع، بی‌تا.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۲ش–۱۳۹۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، تحقیق ابوالقاسم گرجی، قم، حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت، ۱۴۱۲ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه هاشم رسولی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، ریاض المسائل فی بیان الأحکام بالدلائل، تحقیق علی طباطبایی کربلایی، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع)، ۱۴۰۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، تحقیق اکبر خادمی اصفهانی، قم، نسل جوان، ۱۳۸۵ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر؛ جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، دائرةالمعارف فقه مقارن، قم، مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع)، ۱۳۸۵ش.
  • منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة)، ترجمه محمود صلواتی، قم، کیهان، ۱۳۶۷ش.
  • میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار (تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش.