فسخ ازدواج
بخشی از احکام عملی و فقهی |
---|
این مقاله یک نوشتار توصیفی درباره یک مفهوم فقهی است و نمیتواند معیاری برای اعمال دینی باشد. برای اعمال دینی به منابع دیگر مراجعه کنید. |
فَسْخِ ازدواج یا فسخ نِکاح بههمزدن عقد ازدواج از روی اختیار توسط یکی از زوجین در صورت تدلیس و وجود عیبهایی خاص در همسر.
تخلف ازصفت شرط شده در ضمن عقد، تدلیس و عیوبی خاص از عوامل حق فسخ ازدواج به شمار میروند. عیبهایی که وجود هر یک از آنها موجب حق فسخ میشوند بر سه دستهاند: عیوب مشترک؛ عیوب اختصاصی مرد؛ عیوب اختصاصی زن. جنون از عیوب مشترک، خصاء(کشیدن یا کوبیدن بیضهها) و عَنَن(ناتوانی جنسی) از عیوب مختص به مرد و عَفَل یا قَرَن(وجود گوشت زاید در فرج) و افضاء(یکی شدن مجرای بول و حیض) از عیوب مختص زنان است که سبب حق فسخ میگردند.
در فسخ نکاح فوریت شرط است؛ یعنی اگر طرفین به محض آگاهی از آن، مبادرت به فسخ نکنند، اختیار فسخ ساقط میشود.
مفهومشناسی
فسخِ نکاح، اختیار بههم زدن عقد ازدواج بهطور یکطرفه و یکی از راههای جدایی زن و مرد است که در آن، با اختیار خود و اعمال خیارِ[یادداشت ۱] فسخ، پیوند زناشویی را منحل میکنند.[۱]فسخ نکاح، با عنوان «ردّ نکاح» در روایات وارد شده است.[۲] فسخ به معنای نقض و شکستن[۳]و در اصطلاح، انحلال یا بههم زدن عقد است.[۴]،
عوامل فسخ نکاح
عوامل ثبوت حق فسخ ازدواج از نظر فقها عبارتند از: تخلف شرط صفت، تدلیس و عیوب.[۵]با ظهور هر یک از این موارد، طرفین میتوانند عقد ازدواج را فسخ کنند.[۶]
تخلف شرط صفت
در مواردی که مرد یا زن، برای جلب رضایت طرف مقابل، به وجود اوصافی در خودشان اشاره کنند که فاقد آن اوصاف هستند و بعداً کشف خلاف گردد، طرفی که اغفال شده، میتواند عقد ازدواج را فسخ کند؛[۷]مثلاً اگر زن، صفت دکتر بودن و یا عدم اعتیاد را برای مرد در ضمن عقد شرط کرده باشد و بعد از عقد، خلاف آن ثابت شود، زن میتواند عقد ازدواج را فسخ کند[۸]و یا اگر بکارت داشتن شرط شده باشد و یا به عنوان یک شرط ضمنی و از پیش توافق شده باشد[۹]و بعد از عقد، خلاف آن ثابت شود، مرد میتواند عقد ازدواج را فسخ کند.[۱۰]
تدلیس
تدلیس (کتمان یا مخفی کردن عیب) با وجود شرایطی، از عوامل ثبوت خیار فسخ ازدواج بهشمار میرود.[۱۱]تدلیس عبارت است از: خبر دروغ دادن زن یا ولی یا وکیل او از سلامت وی، یا برخورداری او از وصفی خاص.[۱۲]برخی از فقها معتقدند که تدلیس در غیر عیوبی که موجب فسخ است مانند جنون به تنهایی مجوّز فسخ عقد ازدواج نیست بلکه باید عدم نقص یا وجود یک کمال خاص در عقد شرط شده باشد.[۱۳]
عیب
چنانچه بعد از عقد نکاح دائم، معلوم شود مرد یا زن، قبل از عقد دارای عیب موجب فسخ نکاح بوده است، طرف دیگر میتواند به موجب آن، عقد را فسخ کند.[۱۴]منظور از عیب در باب نکاح، نقصهایی در زن یا مرد است که با وجود آنها، ادامه زندگی زناشویی، دشوار میشود.[۱۵]
عیوب مشترک
در تعداد عیبهای مشترک، میان فقها اختلاف نظر است. بنا به نظر مشهور فقهای شیعه، جنون تنها عیب مشترک میان زن و مرد است.[۱۶]
- جنون یا دیوانگی: که نوعی بیماری روانی ناشی از اختلال در فعالیت طبیعی قوای ادراکی است.[۱۷]از عیوب مشترک مجوّز فسخ عقد نکاح است[۱۸]و در این مساله اختلافی وجود ندارد.[۱۹]دیوانگی شوهر، خواه دورهای باشد یا ثابت، موجب ثبوت حقّ فسخ عقد برای همسر او است؛ خواه قبل از عقد دیوانه بوده و زن نمیدانسته و یا دیوانگی پس از عقد عارض شده باشد؛[۲۰]امّا دیوانگی زن تنها در صورتی موجب ثبوت حقّ فسخ برای مرد است که قبل از عقد بوده و مرد به آن جاهل باشد. در عروض دیوانگی برای زن پس از عقد و نزدیکی، بنابر مشهور، شوهر حقّ فسخ ندارد. در این صورت تنها میتواند او را طلاق دهد.[۲۱]
عیوب مختص به مرد
عیبهای مختص به مرد، سه مورد است که با وجود یکی از آنها، زن میتواند عقد ازدواج را فسخ کند.[۲۲] این عیبها عبارتند از:
- خِصَاء: به معنای کشیدن بیضههای مرد یا کوبیدن آنها است[۲۳] و شخص مزبور را «خَصیّ» گویند و با این عمل، مرد قادر به إنزال نیست.[۲۴]مشهور فقها خصاء را عیب به شمار میآورند.[۲۵]شیخ طوسی در المبسوط و الخلاف بر این باور است که در صورتی که خَصی، قادر بر آمیزش باشد، خصاء عیب محسوب نمیشود؛ زیرا در خصاء فقط انزال صورت نمیگیرد و عدم انزال عیب به شمار نمیرود.[۲۶]شهید ثانی با ردّ این نظر میگوید: «این نظر مخالف با نصوص و روایات معتبری است که خصاء را عیب میدانند همچنین تناسل از مهمترین اهداف ازدواج است و خَصی در این مورد معذور است.»[۲۷]
- جَبّ: به معنای بریدن آلت تناسلی مرد است[۲۸]و چنین فردی مجبوب است. [۲۹] «جَب» بنا بر نظر مشهور فقها یکی از عیوب مرد است.[۳۰]محقق حلی در عیب بودن «جب» تردید کرده است؛ زیرا روایتی در خصوص آن وارد نشده است و حکم به خیار فسخ ازدواج بر اساس آن، مخالف اصل لزوم عقد ازدواج است.[۳۱]شیخ طوسی با استناد به اجماع و عموم روایات، «جب» را از عیبهای مرد میداند[۳۲]و در صورت وجود آن، زن میتواند عقد ازدواج را فسخ کند.[۳۳]
- عَنَن:
بیماری یا مرضی است که مانع از برخاستن آلت تناسلی مرد میشود و میل و توانایی آمیزش جنسی را در او از بین میبرد. شخص مزبور را عِنّین میگویند.[۳۴]با وجود «عنن»، چه قبل از عقد باشد یا بعد از آن، زن میتواند عقد ازدواج را فسخ کند.[۳۵]اگر مرد، بعد از عقد عنین شده باشد، در صورتی که نزدیکی صورت نگرفته باشد، زن میتواند عقد را بههم بزند؛ امّا اگر حتی یک مرتبه آمیزش صورت گرفته باشد، زن حق برهم زدن عقد ازدواج را ندارد.[۳۶]
عیوب مختص به زن
عیبهای مختص به زن شش مورد هستند[۳۷]و بنا به اجماع فقها، اگر معلوم شود که قبل از عقد وجود داشتهاند، مرد میتواند عقد ازدواج را فسخ کند.[۳۸]این عیوب عبارتند از:
- بَرَص و جُذام: بنا بر نظر مشهور فقها، این دو بیماری از عیوب اختصاصی زن به حساب میآیند؛ امّا ابن برّاج و برخی از فقها، آنها را از عیوب مشترک میدانند.[۳۹]جذام، بیماری عفونی و مسری با زخمهای حادّ است[۴۰]که در اثر آن اعضاء خشک و گوشت بدن میریزد[۴۱] برص به معنای پیسی و نوعی بیماری پوستی است که رنگ قسمتی از پوست بدن بر اثر آن سفید میشود.[۴۲]
- عَفَل یا قَرَن: گوشت زاید درون شرمگاه زن است.[۴۳]از این عیب در بعضی روایات به «عفل» و در بعضی دیگر به «قرن» تعبیر شده است.[۴۴]در صورت مانع شدن آن از آمیزش، حق فسخ برای مرد وجود دارد؛ اما در صورت مانع نبودن و امکان آمیزش، هرچند با دشواری، در اینکه موجب ثبوت حق فسخ است یا نه، اختلاف است. مشهور، قائل به عدم حق خیار فسخ برای مرد هستند.[۴۵]
- عَرَج: فقها در عیب بودن آن اختلاف کردهاند.[۴۸]شیخ طوسی آن را عیب نمیداند[۴۹]برخی مانند محقق حلّی، «عرج» را در صورتی که به حد إقعاد برسد از عیوب میدانند.[۵۰] اقعاد به معنای زمینگیر شدن است.[۵۱]
- عَمی: نابینائی از دو چشم؛ خواه در ظاهر سالم بهنظر آید ولی دارای قوه دید نباشد؛ امّا ضعف بینائی در هر درجه که باشد؛ همچنین لوچی چشم، نابینائی از یک چشم (اعور)، شبکوری و همچنین ضعف دید که غالب اوقات اشکش جاری است؛ مجوّز حق فسخ نیستند.[۵۲]
عیوب نوظهور
در این که آیا عیوب نوظهور موجب ثبوت خیار فسخ نکاح میشوند یا خیر، میان فقها اختلاف نظر وجود دارد.[۵۳] مقصود از عیوب نوظهور، بیماریها و اختلالهای جدیدی مانند: ایدز، اختلال واژینیموس[یادداشت ۲]و ام.اس است که در عصر معصومان(ع) و فقهای قدیم مطرح نبوده و بعدها حادث شدهاند.[۵۴]برخی از فقها فقط بیماریهایی که در روایات وارد شده را عیب و موجب فسخ نکاح میدانند.[۵۵] برخی از معاصران مانند: آیت الله مکارم شیرازی، الحاق این بیماریها را به جذام و برص بعید ندانستهاند؛ هرچند گفتهاند: احتیاط در جدایی به طلاق است.[۵۶]
عیوب درمانپذیر
برخی از عیبها یا بیماریها، قابل اصلاح و درمانپذیراند؛ امّا در این که آیا با درمان عیب و زوال آن، خیار فسخ ساقط میشود یا خیر، میان فقها اختلاف نظر است.[۵۷]برخی بر این باورند که ادله فسخ نکاح تعبدی هستند و حتی با درمان عیب، طرفین همچنان میتوانند عقد ازدواج را فسخ کنند.[۵۸]ابن برَّاج و شیخ طوسی حق خیار فسخ را در این مورد، ساقط میدانند؛ زیرا وجود عیب، علت حکم است و با زوال آن، حکم نیز که همان جواز فسخ است، از بین میرود.[۵۹]
فرق فسخ نکاح با طلاق
فسخ نکاح و طلاق اگرچه موجب گسستن پیوند ازدواج و از اسباب جدایی زن و مرد هستند؛ امّا فرقهایی با هم دارند[۶۰]که عبارتند از:
- اجرای طلاق، محتاج لفظ و صیغه طلاق است؛ امّا در فسخ نکاح، لفظ خاصی شرط نیست.[۶۱]
- در هنگام اجرای صیغه طلاق، حضور دو نفر شاهد مرد لازم است؛ امّا در فسخ نکاح نیازی به حضور شاهد نیست.[۶۲]
- در اجرای صیغه طلاق، برخلاف فسخ نکاح، شرط است که زن از حیض و نفاس پاک باشد.[۶۳]
- اگر مرد، قبل از دخول، زنش را طلاق بدهد باید نصف مهریه را پرداخت کند؛ امّا در فسخ نکاح پرداخت نصف مهریه قبل از دخول، ثابت نمیشود؛ مگر در جایی که فسخ نکاح به سبب عیب «عنن» بوده باشد که در این صورت، مرد باید نصف مهریه را بپردازد.[۶۴]
سقوط حق فسخ نکاح
خیار فسخ عقد ازدواج در هر یک از مرد و زن، فوری است[۶۵]و اگر هر یک از آنها به عیب آگاه شوند و مبادرت به فسخ نکنند، عقد، لازم و خیار فسخ ساقط میشود.[۶۶]البته ظاهر آن است که جهل به خیار فسخ، بلکه جهل به فوریت آن، عذر میباشد؛ یعنی در صورت عدم علم به یکی از آنها، در صورتی که مبادرت به فسخ نکند، حق فسخ ساقط نمیشود.[۶۷]
پانویس
- ↑ کیخا و سالاریفر، «بررسی تطبیقی موجبات فسخ نکاح در فقه امامیه و حقوق پاکستان»، ص۱۴۱.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج ۷، ص۴۲۲؛حر عاملی، وسایل الشیعة، ۱۴۱۲ق، ج۲۱، ص۲۰۷.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۴۵.
- ↑ عبدالمنعم معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیة،بیتا، ج۳، ص۴۲.
- ↑ کیخا و سالاریفر، «بررسی تطبیقی موجبات فسخ نکاح در فقه امامیه و حقوق پاکستان»، ص۱۴۲.
- ↑ کیخا و سالاریفر، «بررسی تطبیقی موجبات فسخ نکاح در فقه امامیه و حقوق پاکستان»، ص۱۴۲.
- ↑ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۲۷.
- ↑ حسینی ادیانی، «بازپژوهی در عیوب فسخ نکاح»، ص۷۱.
- ↑ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۲۰۸.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۳۲ق، ج۳۰، ص۳۷۶.
- ↑ عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الفاظ الفقهیة، بیتا، ج۱، ص۴۵۲.
- ↑ علامه حلی، قواعدالاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۶۹.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ مؤسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی،۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۱۵.
- ↑ حسینی ادیانی، «بازپژوهی در عیوب مجوز فسخ نکاح»، ص۷۳.
- ↑ امام خمینی، تحریرالوسیلة، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۲؛حسینی ادیانی، «بازپژوهی در عیوب مجوز فسخ نکاح»، ص۷۳.
- ↑ مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۱۴۹.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۱۸.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۸، ص۱۰۱.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۸، ص۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۴۱؛ امام خمینی، تحریرالوسیلة، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۲.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۱۸؛ سبزورای، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۱۴؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۲.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۱۵؛امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۱۲.
- ↑ حسینی ادیانی، «بازپژوهی در عیوب مجوز فسخ نکاح»، ص۷۵.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۰۳.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۵۰؛شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳۴۸.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۰۴.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۱۵.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۱۴۱۸ق، ص۵۱.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۰۶.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۰۶.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۶۴.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۱۵.
- ↑ عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیة، بیتا، ج۲، ص۵۵۰؛امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۳.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۱۶.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۰۴.
- ↑ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۳؛سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۲۰.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۴۱.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۲۱؛امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۳.
- ↑ حسینی ادیانی، «بازپژوهی در عیوب فسخ نکاح»، ص۷۷.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۱۲؛نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۳۱.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۳۲؛مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۲۴.
- ↑ مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۴۰۶.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۱۷.
- ↑ بحرانی، حدائق الناضره، بیتا، ج۲۴، ص۲۶۱.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۱۶.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۳۵.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۱۶.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ج۴، ص۲۴۹.
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۶۴.
- ↑ مؤسسة الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۵۶.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵،ص۱۱۹؛حسینیادیانی، «بازپژوهی در عیوب مجوز فسخ نکاح»، ص۷۸.
- ↑ میرداداشی، «تأملی نو بر عیوب موجب فسخ نکاح»، ص۷۶.
- ↑ حسینیادیانی، «بازپژوهی در عیوب مجوز فسخ نکاح»، ص۸۴.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۲۳.
- ↑ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۲۳۸؛مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۲۲.
- ↑ احمدزاده و برزعلی، «تاثیر درمان عیوب بر فسخ نکاح»، ص۵۶.
- ↑ ابن برّاج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۳۴؛شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۵۰.
- ↑ مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۶۵۹.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۴۴.
- ↑ فاضل هندی، کشف اللثام،بیتا، ج۷، ص۳۷۲.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۲۸.
- ↑ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۲۷.
- ↑ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۳.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۴۳.
- ↑ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۲۳.
یادداشت
- ↑ خیار عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد به جهت ثبوت حقّ فسخ برای وی بر اثر تحقق یکی از اسباب آن.(شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۱.)
- ↑ واژینیسموس نوعی اختلال است که در اثر تحرکات بیرونی موجب انقباض عضلات تحتانی و انسداد مجرای فرج در زنان میشود و موجب اختلال در رابطه زناشویی میشود.(مرقاتی خویی و مرقاتی، «تاثیر اختلال واژنیسموس در فسخ نکاح»، ص۳۳.)
منابع
- ابنبرّاج، عبدالعزیر بن نحریر، المهذب، بیجا، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۰۶ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- احمدزاده، سید عبدالمطلب و پژمان برزعلی، «تاثیر درمان عیوب بر فسخ نکاح»، مجله فقه پزشکی، شماره سی و یکم، بهار و تابستان ۱۳۹۶ش.
- امام خمینی، سید روحالله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه مطبوعاتی إسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- بحرانی، شیخ یوسف، حدائق الناضره، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بیتا.
- حسینی ادیانی، سید مسلم، «بازپژوهی در عیوب فسخ نکاح»، فقه و مبانی حقوق اسلامی، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۷ش.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق.
- سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، قم، دارالتفسیر، ۱۴۱۳ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، قم، مؤسسه المعرف الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۴۲۵ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تهران، المکتبة المرتضویة لاحیاء الاثار الجعفریة، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- شیخ انصاری، مرتضی، مکاسب، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- عبدالمنعم، محمود عبدالرحمان، معجم المصطلحات و الفاظ الفقهیة، بیجا، دارالفضیلة، بیتا.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعدالاحکام، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، تحقیق: يوسف الشيخ محمد، بیروت، نشر المكتبة العصريّة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
- کیخا، محمدرضا و آمنه سالاریفر، «بررسی تطبیقی موجبات فسخ نکاح در فقه امامیه و حقوق پاکستان»، دوفصلنامه مطالعات شبه قاره، شماره سی و هفتم، پاییز و زمستان ۱۳۹۸ش.
- محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- مرقاتی، عفت سادات و طه مرقاتی، «ﺗﺄﺛﻴﺮ اﺧﺘﻼل واژﻳﻨﻴﺴﻤﻮس در ﻓﺴﺦ ﻧﻜﺎح»، فصلنامه فقه پزشکی، شماره دوم، بهار ۱۳۸۹ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
- میرداداشی، سید مهدی، «تأملی نو بر عیوب موجب فسخ نکاح»، حقوق اسلامی، شماره بیست و چهارم، بهار ۱۳۹۸ش.
- مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، قم، مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۳۸۷ش.
- ناصریمقدم، حسین و مظاهر نامداری، «تحلیل فقهی-حقوقی عیوب مجوز فسخ نکاح با رویکردی بر نظر امام خمینی»، پژوهشنامه متین، شماره پنجاه و پنجم، تابستان ۱۳۹۱ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرحِ شرائعِ الاسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.